۵ فیلم برتر درباره کنسل کالچر یا فرهنگ تحریم
کنسل کالچر یا همان فرهنگ تحریم/تبعید (Cancel culture) پدیده فرهنگی و اجتماعی نسبتا نوظهوری است. این پدیده در ابتدا حامیان زیادی داشت، اما چند سالی است که بر تعداد منتقدان آن افزوده شده و توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. در این بین سینماگران معدودی به ساخت فیلم درباره کنسل کالچر اقدام کردهاند. این سینماگران سعی کردهاند تا از زوایای متفاوتی به این پدیده اجتماعی بنگرند. فهرست زیر مروری بر پنج فیلم است که درباره کنسل کالچر و پیامدهای آن ـ چه مثبت و چه منفی ـ ساخته شدهاند. در این فیلمها گاه نشان داده شده که کنسل کالچر تا چه حد میتواند بر امنیت زندگی قربانیان یا قربانیان بالقوه بیفزاید و سلامت روان آنها را تضمین کند، و گاه نشان داده شده که این پدیده تا چه میزان میتواند تخریبکننده و نابودگر باشد.
۱. سناریوی رویایی (Dream Scenario)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: کریستوفر بورگلی
- بازیگران: نیکولاس کیج، مایکل سرا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
فیلم «سناریوی رویایی» درباره تاثیرات هراسانگیز کنسل کالچر بر زندگی یک آدم معمولی به نام پروفسور پل متیوز است. او زندگی روتین و عادیای دارد و به ایدههای خود در مورد زیستشناسی میپردازد. اما اتفاقی ناگهانی زندگی او را دگرگون میکند؛ مردم در نقاط مختلف دنیا ناگهان پل متیوز را در رویاهای خود میبینند. پل از این طریق به یکباره مشهور میشود و سر زبانها میافتد. حضور پل در رویاهای مردم حضوری منفعل و بیتفاوت است. مردم از این اتفاق عجیب استقبال میکنند و روزبهروز بر شهرت او افزوده میشود. پل نیز سعی میکند از این پیشامد استفاده کند و ناشری را برای انتشار کتابش بیابد.
اما همهچیز آنطور که پل انتظار دارد پیش نمیرود. حضور او در رویاهای دیگران تغییر مییابد و به حضوری خشونتآمیز بدل میگردد. او در کابوسهای افراد ظاهر میشود. مردم دیگر از دیدن پل خوشنود نیستند و دانشجویانش سر کلاسهای او حاضر نمیشوند. حتی به خاطر حضور او در یک رستوران، دعوا و مرافعهای راه میافتد و وضعیت پل وخیمتر میشود. پس از این اتفاقات، او ویدیویی منتشر میکند و در آن از مردم عذرخواهی میکند. در ادامه همسر پل نیز او را از خانه بیرون میاندازد و طلاق میگیرد.
سناریوی رویایی در مورد سرعت وحشتناک مشهور شدن در عصر حاضر است. شبکههای اجتماعی میتوانند طی یک شب فردی را به شهرت جهانی برسانند و به همان سرعت نیز میتوانند او را بیاعتبار و منفور کنند. دو مفهوم پررنگ در فیلم، کنسل کالچر و یکشبه به شهرت رسیدن است. پل مردی معمولی است که به خاطر مسالهای که بیشتر شبیه یک شوخی میماند، به شهرت بسیار زیادی میرسد. اما پس از مدتی به پایین کشیده میشود و از طرف تمام افراد جامعه تحریم و مطرود میگردد.
نقش پل متیوز توسط نیکلاس کیج ایفا شده که بازگشتی درخشان برای این بازیگر محسوب میشود. نیکلاس کیج سالها بود که در فیلمهای بسیار متوسط و حتی بدی ظاهر میشد. چنین بازگشتی میتواند دوران جدیدی را برای این بازیگر توانا رقم بزند.
فیلم سعی دارد تا همدردی مخاطب نسبت به پل متیوز و افرادی را که او نمایندگی میکند، برانگیزد. پل فردی معمولی است که به دلایل نامعقولی به شهرت رسیده و حالا ناگهان از عرش به فرش برده میشود و نمیداند چگونه میتواند خود را با این تغییرات سازگار کند. مساله هم همین جا است؛ کنسل کالچر چگونه میتواند اخلاقیات را حفظ کند و باعث نابودی زندگی شخص یا اشخاصی نشود؟
۲. تار (Tár)
- سال تولید: ۲۰۲۲
- کارگردان: تاد فیلد
- بازیگران: کیت بلانشت، مارک استرانگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
«تار» درباره زندگی لیدیا تار، با بازی فوقالعاده کیت بلانشت، است. او یک رهبر ارکستر است که توانسته به جایگاه بالایی در صنعت موسیقی برسد و افتخارات زیادی کسب کند. فیلم نه درباره این افتخارات و دستاوردها، بلکه در مورد بحرانی است که در اوج زندگی حرفهای تار گریبانگیر او میشود. لیدیا با اینکه ازدواج کرده و با همسرش دختری را نیز به سرپرستی گرفتهاند، روابطی خارج از ازدواج دارد و زنی متعهد نیست. او با شاگردانش رابطه عاشقانه برقرار میکند و مدت کوتاهی را با هر یک به سر میبرد. یکی از این دختران کریستا نام داشته و رابطه تار با او در گذشته، حالا برای هر دو دردسرساز شده است.
کریستا دختر جوان بااستعدادی بوده که آرزو داشته رهبر ارکستر شود و در مسیر خود با لیدیا تار آشنا میشود و از او میآموزد. این دو با یکدیگر رابطه عاشقانه برقرار میکنند و بعد از مدتی رابطهشان تمام میشود. بنا به دلایلی که فیلم به جزییات آن نمیپردازد ـ که اتفاقا این عدم پرداخت به جزییات رابطه تصمیم درستی بوده است ـ رابطه تار و کریستا به تیرگی میانجامد و تار برای انتقام گرفتن از کریستا، سعی میکند زندگی حرفهای او را نابود کند. در جایی از فیلم میبینیم که تار به افراد مختلف ایمیل زده و پیشنهاد کرده است که از کریستا در کنسرتهایشان استفاده نکنند. او در تحریم کردن کریستا موفق میشود و زندگی کاریاش را از بین میبرد.
کریستا چندین بار به دستیار تار، یعنی فرانچسکا، ایمیل میزند و تمایلاتش به خودکشی را با او در میان میگذارد. او التماس میکند تا با لیدیا صحبت کند بلکه بتواند دوباره به شغلش بازگردد. بیاعتنایی تار به این پیامها در نهایت منجر به خودکشی کریستا میشود.
خودکشی کریستا نقطه آغاز سقوط تار و شخصیت عمومی او است. تار تقریبا یکشبه، از یک اسطوره موسیقی تبدیل به شخصیتی منفور میشود که هیچکس حاضر به همکاری با او نیست و حتی همسرش نیز او را از خود میراند. در واقع لیدیا برای همیشه حذف میشود و کنسل کالچر زندگی حرفهای و شخصی او را نابود میکند.
بر خلاف انتظارها، فیلم در پی تایید کنسل کالچر نیست، بلکه بیشتر به دنبال پرسیدن سوالی است که همه ما با آن روبهرو هستیم؛ کار درست چیست؟
دو سکانس بسیار مهم در فیلم وجود دارد که این سوال را در بر دارند. اولین سکانس، جایی است که تار با یکی از دانشجویان خود به بحث میپردازد و این دانشجو میگوید که علاقهای ندارد به آثار موسیقیدانانی مثل باخ توجه کند، زیرا او زنستیز بوده و مشکلات اخلاقی داشته است. تار در نقطه مقابل، معتقد است که مهم نیست باخ یا هر شخصیت دیگری چه رفتاری با زنها داشته و مرتکب چه اعمال غیراخلاقیای شده، بلکه موسیقی باخ است که باید محل توجه قرار گیرد.
دومین سکانس مربوط به اوج فیلم و جایی است که تار از صحنه حذف شده و حالا با غروری شکسته و طی یک اقدام هیجانی به کنسرتی میآید که قرار بوده رهبر آن باشد. اما به دلیل کاری که با کریستا کرده، رهبری این کنسرت از او گرفته شده است. تار روی صحنه میآید و رهبری که جایگزین او شده را به زمین پرت میکند. این فرد مردی به نام الیوت کاپلان است که موسیقیدانی آماتور و بیاستعداد است. تار در این صحنه کاپلان را «هیچ» خطاب میکند. دیدن این سکانس کار سختی است. لیدیا تار که هنرمندی عظیم و اسطورهای است، حالا در برابر دیدگان هزاران تماشاچی، به استیصال و شکست رسیده است. یکی از موزیسینهای او وقتی اوج درماندگی لیدیا را در این سکانس میبیند، از او روی بر میگرداند. مخاطب نیز مانند این موزیسین دیدن چنین سکانسی را به سختی میتواند به انتها برساند. سوالی که این سکانس مطرح میکند این است که آیا درست بود فردی مانند تار از صحنه موسیقی حذف شود و موسیقیدان متوسطی مانند کاپلان جای او را بگیرد؟ اما فیلم در پی پاسخ دادن نیست و تنها سوالات را مطرح میکند.
هیلدور گودنادوتیر به عنوان آهنگساز اثر، در بخش موسیقی فوقالعاده عمل میکند و میتوان تار را از فیلمهایی که موسیقی کلاسیک نقش مهمی را در آنها ایفا میکند، دانست. کیت بلانشت هم در این فیلم یکی از بهترین نقشآفرینیهای دوران کاری خود را ایفا کرده است و اجرای تحسینبرانگیزی دارد. میتوان گفت فیلم تار درباره کنسل کالچر و ابعاد پیچیده و نادیدنی آن است.
۳. او گفت (She Said)
- سال تولید: ۲۰۲۲
- کارگردان: ماریا شریدر
- بازیگران: کری مولیگان، زویی کازان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
این فیلم درباره مزایای کنسل کالچر و تاثیر مثبت آن بر زندگی افراد است و بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. جودی و مگان دو روزنامهنگار نیویورکتایمز است که با حجم عظیمی از گزارشهایی در مورد آزارهای جنسی هاروی واینستین مواجه میشوند. هاروی یکی از قدرتمندترین و بانفوذترین تهیهکنندگان هالیوود بود که تهیه فیلمهای شاخص زیادی را در کارنامه خود دارد. او به تعداد زیادی از زنان آزار جنسی رسانده و چندین مورد تجاوز جنسی را نیز مرتکب شده بود.
این دو روزنامهنگار در نیویورکتایمز گزارشی را منتشر میکنند که به آزارهای جنسی واینستین میپردازد. این گزارش سرآغاز جنبش من هم (Me Too) میشود و تحول عظیمی در شرایط تبعیضآمیز علیه بازیگران زن ایجاد میکند. هاروی پس از انتشار این گزارش و شهادت شاهدان پرونده، به بیست و سه سال زندان محکوم شد.
این گزارش آغازگر افشاگریهای بعدی در مورد آزارهای جنسی دیگر افراد قدرتمند بود. جودی کانتور و مگان توهی برای این گزارش، برنده جایزه پولیتزر شدند و توانستند دوران جدیدی را برای زنان رقم بزنند.
۴. بامبشل (Bombshell)
- سال تولید: ۲۰۱۹
- کارگردان: جی روش
- بازیگران: چارلیز ترون، نیکول کیدمن، مارگو رابی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
«بامبشل» هم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. فیلم در مورد سقوط مدیر شبکه فاکسنیوز، یعنی راجر ایلز، به دلیل رسواییهای اخلاقیای است که رقم زده است. ایلز در طی بیست سال حضور در فاکسنیوز، به زنان زیادی آزار جنسی رسانده و از آنها سواستفاده کرده بود.
سه زن در طول فیلم با همکاری و اتحاد با یکدیگر میتوانند زمینه سقوط ایلز و تحریم او را فراهم کنند. این سه زن مگین کلی، گرچن کارلسون و کایلا پوسپیسیل هستند. دو کاراکتر اول با بازی چارلیز ترون و کیدمن واقعی هستند. اما کاراکتر کایلا، که مارگو رابی اجرای آن را بر عهده داشته، خیالی است و نماینده تمام زنان جوان و بیتجربهای است که با امید زیادی وارد محیطهای کاری میشوند. اما در این محیطها با تقاضاها و اعمال قدرت بالادستیهای خود مواجه میگردند.
در فیلم به گفتوگوی بحثبرانگیز مگین کلی با دونالد ترامپ، که در آن زمان نامزد ریاست جمهوری بود، نیز اشاره میشود. کلی در این گفتوگوی خبری از زنستیزی ترامپ انتقاد میکند و اعلام میکند که دوست ندارد شخصی که چنین پیشینه زنستیزانهای دارد، به ریاست جمهوری آمریکا منسوب شود. ترامپ هم بعد از اینگفتوگو به تمسخر و انتقام گرفتن از کلی میپردازد.
بامبشل به ما میگوید که پیامدهای اتحاد و همکاری زنان با یکدیگر تا چه اندازه میتواند مثبت باشد. این فیلم درباره گستره تاثیرات کنسل کالچر است و نشان میدهد این پدیده چگونه میتواند قدرتمندترین افراد را به خاطر عدم رعایت موازین اخلاقی و قانونی، از میان بردارد.
۵. شکار (The Hunt)
- سال تولید: ۲۰۱۲
- کارگردان: توماس وینتربرگ
- بازیگران: مدس میکلسن، آنیکا ودرکاپ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
کنسلکالچر پدیدهای است که تقریبا همزمان با جنبش من هم شکل گرفت و گسترش پیدا کرد. اما سالها قبل، یعنی در سال ۲۰۱۲، توماس وینتربرگ فیلم «شکار» را درباره کنسل کالچر و زوایای مغفول آن ساخت.
فیلم در مورد معلم مهدکودکی به نام لوکاس با بازی درخشان و تحسینبرانگیز مدس میکلسن است. لوکاس توسط دختربچه یکی از دوستانش متهم به آزار جنسی میشود. اتهامی که از پایه، دروغ و نادرست است. زندگی لوکاس بر اساس این اتهام زیرورو میشود؛ دوست صمیمیاش با او قطع رابطه میکند و پارتنرش از او جدا میشود و او مجبور میشود که به تبعیدی خودخواسته تن دهد. لوکاس برزخی را تحمل میکند که بیرون آمدن از آن حتی پس از اثبات بیگناهیاش، ممکن نیست. در سکانس پایانی فیلم، میبینیم با اینکه بیگناهی لوکاس ثابت شده، باز هم دیدگاههای منفی به او وجود دارد و شخصی ناشناس به او سوءقصد ناموفقی میکند.
این فیلم سعی دارد نشان دهد که هجمههای جمعی علیه یک فرد ـ که متهم است و بیگناهی یا گناهکاری او هنوز اثبات نشده است ـ چه ابعادی دارد و چگونه زندگی افراد تحت تاثیر این هجمهها برای همیشه نابود میشود.
منبع: دیجیکالا مگ