۳۰ فیلم برتر دربارهی اعتیاد
اعتیاد به معنای ساده، یک عارضهی روانی است و زمانی رخ میدهد که شخص ارادهی کافی برای عدم تکرار یک عمل را ندارد. در این مقاله به معرفی ۳۰ فیلم دربارهی اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی پرداختهایم که این عادتهای بد را نقد میکنند.
هرچیزی که به درجهی افراط برسد، میتواند مخرب و آسیبزا باشد اما معمولا به این مسئله توجه چندانی نمیشود. همهی ما عاداتی داریم که در لحظه، احساس خوبی میدهند اما کمتر در رابطه با عواقبشان فکر میکنیم. اعتیاد تنها به مواد مخدر یا الکل خلاصه نمیشود، شما میتوانید به نیکوتین، خواب، قرص یا انجام یک تفریح به ظاهر معمولی معتاد شوید، حتی فیلم دیدن!
سینما همواره به این مشکلات پرداخته و اعتیاد را از زوایای مختلف به تصویر کشیده است: از جرقههای اولیهاش که یک نوجوان را به مرز نابودی میکشاند تا پایاناش که میتواند تراژیک باشد یا به یک مرکز بازپروری ختم شود. از آدمهای معتادی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند تا آنهایی که ثروتمند هستند و به همه چیز رسیدهاند اما کافی نیست. از کسانی که به کار کردن اعتیاد دارند تا آنهایی که میخواهند اعتیاد را ریشهکن کنند اما در دام آن اسیر میشوند. اعتیاد یک طاعون سیاه است و فیلمهای زیر، این حقیقت تلخ را به ما یادآوری میکنند.
۱- مرثیهای بر یک رویا (Requiem For A Dream)
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: الن برستین، جرد لتو، جنیفر کانلی، مارلون وینس، کریستوفر مکدونالد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
دومین ساختهی آرونوفسکی پس از «پی» که این بار بهجای مضامینی همچون مذهب، عرفان و ارتباط جهان با ریاضیات، به ناامیدی و استیصال ناشی از اعتیاد میپردازد.
«هری» (جرد لتو) همراه با دوستاناش «ماریون» (جنیفر کانلی) و «تایرون» (مارلون وینس)، هر سه به هروئین معتاد هستند و تصمیم دارند تا از راه فروش مواد مخدر، زندگی فقیرانهشان را به مسیر بهتری ببرند. در سوی دیگر، مادر هری، «سارا» (الن برستین) را داریم که اعتیادش از نوع دیگری است: او به تماشای تلویزیون اعتیاد دارد و زمانی که از سوی مسابقهی مورد علاقهاش، با او تماس گرفته میشود تا در آن شرکت کند، تصمیم میگیرد تا به هر قیمتی، خودش را لاغر کند. او مصرف داروی آمفتامین را آغاز میکند و در نهایت به روانپریشی دچار میشود.
آرونوفسکی با استفاده از کلوزآپ، نشان دادن شخصیتها به صورت همزمان و نماهای بلند تلاش کرده تا این حس را به مخاطب بدهد که آدمهای قصهاش حتی زمانی که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، تنها هستند. آنها شاید اعتیاد مشابهای داشته باشند اما کمکی در راه نیست و هر کسی باید به تنهایی با مشکلاتاش روبرو شود.
مونتاژی که آرونوفسکی از پروسهی مصرف مواد مخدر و تاثیراتاش بر روی بدن ارائه میدهد، شاید یکی از نقاط عطف فیلم باشد؛ جایی که به وضوح میتوانیم ببینیم انسانها چگونه خودشان را به هر دلیلی مسموم میکنند و به روان خود آسیب میزنند. آرونوفسکی برای دراماتیزه کردن هر چه بیشتر سکانسها، یک برگ برندهی بزرگ هم دارد و آن، موسیقی سوزناک، محزون و استرسزای «کلینت منسل» است.
در میان تمام عناوین این فهرست، مرثیهای بر یک رویا از آن نظر جایگاه ویژهای دارد که مصرف مواد مخدر را به شکل کاملا ملموسی ارائه میدهد و آن را به مبحث اصلیاش تبدیل میکند. درست است که پیامهای فیلم بدون هیچ حاشیهای، مستقیما به صورت مخاطب پرتاب میشود اما اگر تنها یک فیلم وجود داشته باشد که ابعاد مخرب و ویرانکنندهی مواد مخدر (و در مجموع، اعتیاد به هرچیزی) را به بهترین شکل ممکن نشان میدهد، همین اثر آرونوفسکی است.
۲- قطاربازی (Trainspotting)
- سال انتشار: ۱۹۹۶
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: ایوان مکگرگور، جانی لی میلر، کوین مککید، کلی مکدونالد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی «اروین ولش» (Irvine Welsh)، این کمدی سیاه داستان گروهی از معتادان به هروئین را روایت میکند که زندگی و مصرفشان در ادینبرا، پایتخت اسکاتلند، تحت تاثیر بحران اقتصادی قرار گرفته است.
«مارک رنتن» (ایوان مکگرگور)، یک معتاد بیکار و ۲۶ ساله است که همراه با مادرش زندگی میکند و تصمیم دارد با بهکارگیری متد سیک بوی (Sick Boy Method)، هروئین را ترک کند و در همین راستا، خودش را در یک اتاق زندانی میکند، آب معدنی مینوشد، دیازپام میخورد (که آن را از مادرش دزدیده است)، تلویزیون نگاه میکند و سه سطل مختلف برای مواقع ضروری کنار گذاشته است تا مشکلی در پروسهی ترکاش وجود نداشته باشد. این سمزدایی اما کوتاهمدت است و بیاثر.
قطاربازی موافقان و مخالفان زیادی دارد؛ کسانی که میگویند فیلم، مواد مخدر را تبلیغ میکند و کسانی که باور دارند ضد آن ساخته شده است اما هر چه که هست، دنی بویل توانسته به خوبی نشان دهد که شخصیتهایش در چه حباب کوچکی محبوس شدهاند. اینکه چگونه هر روز مورد انتقاد قرار میگیرند و ضعیف یا احمق خطاب میشوند، آن هم در حالی که هیچکس نمیداند اعتیاد به هروئین چه حسی دارد و تا چه اندازه عذابآور است.
شخصیتهای معتاد قصه، تنها کسانی هستند که یکدیگر را درک میکنند. رنتن و دوستاناش میدانند که در حال نابود کردن خود هستند و تلاش میکنند تا از این تنگنا جان سالم بهدر ببرند اما اعتیاد به مواد مخدر همانند یک دایره است که شاید فرار از آن چیزی بیشتر از یک درجا زدن نباشد و در نهایت به نقطهی اول بازمیگردید.
۳- نیمهی نیلوفر (Half Nelson)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- کارگردان: رایان فلک
- بازیگران: رایان گاسلینگ، شارکا اپس، آنتونی مکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
«دن» (رایان گاسلینگ)، یک معلم مدرسه است که میخواهد دانشآموزاناش را جذب درس تاریخ کند، او به ایدهها و بازخوردهای آنها گوش فرا میدهد و اتفاقات حال را با گذشته پیوند میزند. روشهای تدریس او اگرچه مثبت و جالبتوجه هستند اما با سرفصل دروس مطابقت ندارند که این مسئله برای او دردسرساز میشود.
با اینکه دن با دانشآموزاناش خوشرفتار است و به آنها کمکهای زیادی میکند، خصوصا «دِرِی» (شارکا اپس)، اما در زندگی شخصی، به کوکائین اعتیاد دارد. پس از اینکه دِرِی او را نیمههوشیار در طبقهی رختکن پیدا میکند، دنی به او میگوید که «آدم نباید فقط برای یک چیز، قضاوت شود» و نیمهی نیلوفر در رابطه با همین مسئله است.
فیلم به نقاط خاکستری دنیای ما میپردازد و به آن به صورت سیاه و سفید نگاه نمیکند. این تصور وجود دارد که همهی معتادان آدمهای بدی هستند و کارهای ناشایستی انجام میدهند اما دن اینگونه نیست. شاید گاهی رفتارهای عجولانهای از او سر بزند یا نواقص زیادی داشته باشد اما نیتاش خیر است. او میداند که نمیتوان با تدریس تاریخ، این کودکان را به مسیر تازهای برد اما تمام تلاشاش را به کار میگیرد تا تغییری ایجاد کند، حداقل در یک کودک و این تمام چیزی است که او نیاز دارد.
نیمهی نیلوفر به طور همزمان، خوشبینانه و بدبینانه است و رایان فلک با ظرافتهایی که به خرج داده، توانسته یک روایت غیرقابل پیشبینی و واقعگرایانه از معضل اعتیاد ارائه دهد.
۴- خاطرات بسکتبال (The Basketball Diaries)
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- کارگردان: اسکات کالورت
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، لورین براکو، مارک والبرگ، برونو کیربی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۵ از ۱۰۰
خاطرات بسکتبال براساس خاطرات «جیم کرول» (Jim Carroll) ساخته شده که یکی از ستارگان بسکتبال مدرسهاش بود اما در سن ۱۳ سالگی، به هروئین اعتیاد پیدا کرد و به جادهی تباهی قدم گذاشت.
انحرافات جزئی جیم کرول در دوران نوجوانی، همچون بوییدن رنگ و بدرفتاری در کلاس، در نهایت به مصرف مواد مخدر انجامید. فیلم همچنین به دوستان او هم میپردازد که هرکدامشان به یک مسیر میروند: یکی را دستگیر میکنند، یکی سالم میماند و به یک ورزشکار موفق تبدیل میشود و دیگری شرایط اسفناکتری را نسبت به کرول تجربه میکند.
خاطرات بسکتبال با اینکه قابل پیشبینی است و مشکلات داستانی زیادی دارد اما از تاثیرگذاری پیامهایش کاسته نمیشود، خصوصا اینکه یک اتفاق واقعی را روایت میکند.
۵- تعطیلی ازدسترفته (The Lost Weekend)
- سال انتشار: ۱۹۴۵
- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: ری میلند، جین وایمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
بیلی وایلدر و «چارلز براکت» در این فیلم درام نوآر، یک آدم دایم الخمر کاملا متفاوت را به دنیای سینما معرفی کردند؛ کسی که تنها به عنوان ابزاری برای ارائهی کمدی در فیلم قرار نگرفته است. شخصیت اصلی فیلم، یک انسان مهربان، باهوش و خوشتیپ است که الکل باعث میشود زندگیاش رو به زوال برود.
«دان برنم» (ری میلند)، یک نویسندهی نیویورکی است که دروغ میگوید، تقلب میکند و به هر کاری دست میزند تا به نوشیدنیاش دست پیدا کند. داستان از روز پنجشنبه آغاز میشود، جایی که دان قرار است همراه با برادرش «ویک»، به تعطیلات آخرهفته برود اما با فرستادن او همراه با نامزدش «هلن» (جین وایمن) به یک کنسرت، فرار میکند تا در شهر بماند و ویسکی بنوشد.
اگرچه هلن در تلاش است تا دان را از این مخصمه نجات دهد اما این مسائل برای او اهمیتی ندارد و به نوشیدن ادامه میدهد. دان حتی ماشین تحریرش را گرو میگذارد تا برای خرید مشروب پول بدست بیاورد.
در دورهی تولید فیلم، شرکت پارامونت نگران بود که دیدگاههای فیلم دربارهی اعتیاد در کنار دیگر مضامین بزرگسالانهی اثر، به آن ضربه بزند اما بیشتر از همه، این صنعت نوشیدنیهای الکلی بود که اضطراب داشت. آنها حتی با یک پیشنهاد ۵ میلیون دلاری، سعی در متقاعد کردن پارامونت داشتند که این فیلم را اکران نکند.
فارغ از اینکه فیلم یک برداشت جدی از اعتیاد به الکل ارائه میداد، پارامونت نسبت به انتخاب «ری میلند» نیز تردید داشت که اگرچه در صحنهی تئاتر درخشیده بود اما یک بازیگر دراماتیک و سرشناس به حساب نمیآمد.
ری میلند نهتنها وزن خود را برای این فیلم کاهش داد تا چهرهی یک دایم الخمر را داشته باشد، بلکه خود را در بیمارستان بستری کرد تا هیجان غیرقابل کنترل و بیمارگونهی یک فرد وابسته به الکل را تجربه کند.
بازخوردهای اولیه از فیلم چندان خوب نبود و حتی مدیربرنامههای میلند به او گفت که کارنامهی هنریاش پس از «تعطیلی ازدسترفته» به بنبست خواهد رسید اما فیلم در نهایت نامزد هفت جایزهی اسکار شد و یکی از سه فیلم تاریخ محسوب میشود که اسکار بهترین فیلم و جایزهی نخل طلای جشنوارهی کن را بدست آورده است.
۶- ناهار عریان (Naked Lunch)
- سال انتشار: ۱۹۹۱
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: پیتر ولر، جودی دیویس، ایان هولم، جولیان سندز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۹ از ۱۰۰
اقتباس فرامتنی دیوید کراننبرگ از رمان ناهار عریان، نوشتهی «ویلیام اس. باروز»، یک شخصیت اصلی دارد که اتفاقا به باروز نزدیک است و حتی شخصیتهای فرعی فیلم هم به کسانی که باروز میشناخت (همانند «جک کرواک» و «آلن گینزبرگ»)، شباهتهای انکارناپذیری دارند.
«ویلیام لی» (پیتر ولر) که شغلاش حشرهکشی است، متوجه میشود همسرش «جوآن» (جودی دیویس)، پودر حشرهکش او را میدزدد و به عنوان یک مادهی مخدر استفاده میکند. ویلیام در ادامه، خودش در معرض این پودر قرار میگیرد و دچار توهم میشود که یک مامور مخفی بوده و رئیساش هم یک سوسک بزرگ است. او همچنین فکر میکند ماموریت پیدا کرده تا جوآن را به قتل برساند.
ناهار عریان یکی از معدود فیلمهای کراننبرگ، خارج از ژانر ترسناک است اما امضاهای همیشگی او را دارد و از فضاهای سورئال وهمآمیزی بهره میبرد. این فیلم با تمام سکانسها و خطوط داستانی عجیب و غریبی که دارد، شامل چند اتفاق واقعی از زندگی ویلیام اس. باروز هم میشود و به طور کلی، کراننبرگ با سکانسهای رویاگونه و غیرقابلباورش، در تلاش است تا بازتابی از زندگی واقعی ارائه دهد.
۷- مرد بازو طلایی (The Man With The Golden Arm)
- سال انتشار: ۱۹۵۵
- کارگردان: اتو پرمینجر
- بازیگران: فرانک سیناترا، النور پارکر، کیم نواک، رابرت استاروس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
ساخت فیلم دربارهی اعتیاد به مواد مخدر، در گذشته یک «تابو» به حساب میآمد و در همین راستا، انجمن سینمایی آمریکا (MPAA)، به این فیلم گواهی پخش نداد. اما اتو پرمینجر آن را بدون اجازه اکران کرد و حتی باعث شد تا قوانین انجمن سینمایی آمریکا تغییر پیدا کند تا فیلمسازان اجازه داشته باشند در رابطه با مضامینی همچون اختلاط نژادی، سوءمصرف، آدمربایی یا سقط جنین آثار سینمایی تولید کنند.
فرانک سیناترا نقش یک معتاد را بازی میکند که در زندان، مواد را ترک میکند اما پس از آزادی، نمیتواند پاک باقی بماند. اگرچه نام مادهی مخدری که در فیلم استفاده میشود، مشخص نیست اما به نظر میرسد که هروئین باشد.
سیناترا برای اینکه نقشاش را بهتر ایفا کند، مدت زمان زیادی را در کلینیکهای ترک اعتیاد گذراند و به بررسی حالات روحی و روانی معتادان پرداخت.
۸- ولگرد دراگاستورها (Drugstore Cowboy)
- سال انتشار: ۱۹۸۹
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: مت دیلون، کلی لینچ، جیمز لوگرو، هدر گراهام
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
ولگرد دراگاستورها، دومین ساختهی گاس ون سنت و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی «جیمز فوگل» است. فوگل در زمان اکران این فیلم، در زندان بود و در تمام دوران زندگیاش، نتوانست با قانون کنار بیاید. او در سال ۲۰۱۰، به دلیل سرقت از یک داروخانه، یک بار دیگر زندانی شد و یک سال بعد، به دلیل ابتلا به سرطان، در زندان جان خود را از دست داد.
آدمهای عاجز و درمانده، ممکن است مرتکب هر کار بد یا اشتباهی شوند تا به خواستههای خود برسند؛ و آدمهای خوب هم ممکن است گاهی «درمانده» شوند. این ایده، پایه و اساس فیلم ولگرد دراگاستورها است: انسانهای اخلاقگرایی که کارهای غیراخلاقی انجام میدهند.
داستان پیرامون گروهی از جوانان معتاد، به رهبری «باب هیوز» (مت دیلون) است که در مناطق غربی ایالات متحده سفر میکنند تا با سرقت از داروخانهها و بیمارستانها، داروهای موردنیاز خود را بهدست بیاورند. هر کدام از اعضاء، نقش مهمی در سرقت دارند، اگرچه که در پایان، در رابطه با اینکه چه کسی کار مهمتری انجام داده تا جایزهی بهتری بگیرد، بحث میکنند.
اما باب تصمیم میگیرد تا اعتیادش به هیدرومورفون را کنار بگذارد و پاک شود؛ تصمیمی که باب میل دیگر اعضای گروه نیست و او را از ریاست برکنار میکنند، به این دلیل که میخواهد نقاط ضعفاش را برطرف کرده و انسان بهتری شود.
۹- قاچاق (Traffic)
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: مایکل داگلاس، دان چیدل، بنیسیو دل تورو، کاترین زتا جونز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
این اثر تحسین شدهی استیون سودربرگ بیشتر از اینکه یک فیلم دربارهی اعتیاد باشد، یک درام جنایی سیاسی است که از زوایای مختلف، به تجارت غیرقانونی مواد مخدر و ثروتی که قاچاقچیها از این طریق بهدست میآورند، میپردازد. قاچاق، سه خط داستانی اصلی دارد که گاهی با یکدیگر برخورد میکنند.
سودربرگ چرخهی انتقال مواد، از تولید تا مصرف و همچنین تلاشهای ادارهی مبارزه با مواد مخدر و نیروهای پلیس برای جلوگیری از آن را مورد بررسی قرار داده است. جدا از ارزش سیاسی فیلم و مضامین مهمی که بر روی آنها دست میگذارد، سودربرگ تاثیرات اعتیاد را هم فراموش نکرده است.
مایکل داگلاس، نقش یک قاضی محافظهکار را بازی میکند که به عنوان رئیس دفتر سیاست ملی کنترل مواد مخدر آمریکا انتخاب شده است. علیرغم پیشنهادات و نظراتاش، همه به او میگویند که تلاشهایش برای مبارزه علیه قاچاق، بیفایده است. قاضی «ویکفیلد» اما نمیداند که دخترش نیز به مصرف کوکائین، متآمفتامین و هروئین معتاد شده است.
استیون سودربرگ داستاناش از دنیای تجارت مواد را صادقانه و شجاعانه روایت میکند، آنهم بدون اینکه همانند فیلمهای مشابه دههی ۸۰ میلادی محتاط باشد یا همانند آثار جوانانهی دههی ۹۰ میلادی، بخواهد داستاناش را پرزرق و برق روایت کند.
فیلم قاچاق بر روی این تفکر که نمیتوان با مافیای مواد مخدر جنگید، حکم تایید میزند اما آنها را محکوم میکند و چه قدر تلخ است زمانهایی که به ما یادآوری میشود نمیتوانیم دنیایی بدون اعتیاد داشته باشیم.
۱۰- بارفلای (Barfly)
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- کارگردان: باربت شرودر
- بازیگران: میکی رورک، فی داناوی، آلیس کریج
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
بارفلای، با الهام از زندگی شاعر و داستاننویس مشهور آمریکایی، «چارلز بوکوفسکی» ساخته شده است. داستان حول محور دورانی است که بوکوفسکی در لس آنجلس زندگی میکرد و با زنی آشنا شد که سلیقهاش در الکل نوشیدن، به او شباهت داشت.
شخصیت اصلی فیلم، «خود دیگر» (Alter ego) بوکوفسکی یعنی «هنری چیناسکی» است که نقش آن را میکی رورک ایفا میکند.
چیناسکی یک مرد فقیر و منزوی است که در یک آپارتمان کهنه زندگی میکند و با نوشتن شعر و داستانهای کوتاه، روزگار میگذارند. او هر شب به بار مشروبفروشی میرود و تا حد مرگ، الکل مینوشد. زمانی که چیناسکی را از بار همیشگیاش بیرون میاندازند، اون به یک مکان تازه میرود و با «واندا» (فی داناوی) آشنا میشود.
دو انسان تنها و وابسته به مشروب که به یکدیگر احساس نزدیکی میکنند و با تشکر از پولی که واندا دارد، بیشتر از همیشه مینوشند و احساس سرخوشی دارند اما رابطهی آنها خیلی زود وارد سرازیری میشود.
بوکوفسکی فیلمنامهی بارفلای را به صورت اختصاصی برای باربت شرودر نوشت و شرودر نزدیک به هشت سال تلاش کرد تا آن را بسازد. او حتی رئیس شرکت «گروه کانن» (Cannon Group) را تهدید کرده بود که اگر بودجهی این فیلم تامین نشود، انگشتان دستاش را قطع میکند!
۱۱- کوکائین (Blow)
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کارگردان: تد دم
- بازیگران: جانی دپ، ری لیوتا، ریچل گریفیتس، پنهلوپه کروز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
کوکائین، یک فیلم زندگینامهای جنایی در رابطه با قاچاقچی مشهور آمریکایی، «جرج جانگ» (George Jung) است که در دههی ۷۰ میلادی، حدود ۸۵ درصد از کوکائین ایالات متحده را تامین میکرد! جانگ در سال ۱۹۹۴، همراه با ۷۹۶ کیلوگرم مواد مخدر دستگیر شد.
نقش جانگ را در فیلم، جانی دپ بازی میکند و داستان از دورانی شروع میشود که او هنوز در ابتدای راه است و به بچههای دانشجو ماریجوآنا میفروشد اما در ادامه به دنیای قاچاق کوکائین قدم میگذارد، زیرا تقاضا برای آن بیشتر است. پیشرفت جانگ تا جایی ادامه دارد که به توزیعکنندهی اصلی یکی از بزرگترین قاچاقچیان تاریخ (پابلو اسکوبار) تبدیل میشود.
اما شرایط به تدریج تغییر پیدا میکند و جانگ جایگاهاش را از دست میدهد؛ از سوی پلیس تحت تعقیب قرار میگیرد و از همسر و دخترش دور میشود. ظهور و سقوط این مرد اگرچه قابل پیشبینی است اما با تشکر از بازی جانی دپ، تا انتها جذاب باقی میماند. دپ توانسته کشمکشهای شخصی و شغلی جانگ را به دور از خیالبافی ارائه دهد و این کار را بدون تقلید از شخصیتهایی همچون «تونی مونتانا» انجام داده است.
۱۲- ترک لاس وگاس (Leaving Las Vegas)
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردان: مایک فیگیس
- بازیگران: نیکلاس کیج، الیزابت شو، جولیان سندز، ریچارد لویس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
براساس رمان زندگینامهای «جان اوبرایان»، ترک لاس وگاس در رابطه با دو انسان شکستخورده است که میخواهند یکدیگر را تغییر دهند و به مسیر بهتری در زندگی ببرند.
«بن سندرسون» (نیکلاس کیج)، یک نویسندهی هالیوودی است که خانواده، دوستان و شغلاش را برای سوءمصرف الکل از دست داده است. او که به بنبست رسیده، به لاس وگاس نقل مکان میکند تا با نوشیدن هرچه بیشتر الکل، خودش را به مرگ نزدیکتر کند اما در این مسیر، با زنی به نام «سِرا» (الیزابت شو) آشنا میشود.
یک رابطهی عاشقانهی متفاوت میان این دو شکل میگیرد و آنها تصمیم میگیرند تا یکدیگر را برای رفتارهایشان مورد انتقاد قرار ندهند، زیرا هیچ کدام نمیخواهند قضاوت شوند. بن نمیخواهد کسی به او بگوید نوشیدن الکل را کنار بگذارد و سِرا دوست ندارد کسی به خاطر شغلاش، او را انسان بدی فرض کند. با گذر زمان، آنها نسبت به وضعیت یکدیگر نگران میشوند و تصمیم میگیرند به هم کمک کنند.
ترک لاس وگاس شاید یک فیلم عاشقانهی مرسوم نباشد، چراکه ساختار و کلیشههای معمول این ژانر را ندارد. رابطهی دو شخصیت اصلی ناشی از سرخوردگی، دلسردی مشترک و مقامتشان در مقابل تغییر است. آنها دو انسان خودویرانگر و خودآزار هستند که فکر میکنند مبارزه را باختهاند و هیچ شانسی برای شروع مجدد ندارند اما در عین حال، تلاش میکنند تا یکدیگر را از غرق شدن نجات دهند.
این ساختهی مایک فیگیس چند سوال جالب هم مطرح میکند: آیا آدمها باید با اعتیادشان تعریف شوند؟ آیا میتوان به یک معتاد عشق ورزید یا میتوانید عاشق آن انسان ایدهآل و خوبی شوید که در پشت اعتیاد پنهان شده است؟
۱۳- گرگ وال استریت (The Wolf Of Wall Street)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جونا هیل، مارگو رابی، متیو مککانهی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
فیلمی برپایهی زندگی «جردن بلفورت» که برای فریبکاری، کلاهبرداری و پولشویی در بازار سهام، به ۲۲ ماه زندان محکوم شد. بلفورت به مصرف مواد مخدر اعتیاد شدید داشت که همین مسئله باعث شد تا همسرش از او طلاق بگیرد. برداشت مارتین اسکورسیزی از اتفاقات زندگی بلفورت، بیشتر در ژانر کمدی قرار میگیرد و تمرکز ویژهای بر روی پول، مواد و پول بیشتر دارد.
گرگ وال استریت در رابطه با مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، پیامهای اخلاقی نمیدهد اما آن را به شکل صریحی به تصویر میکشد و در بعضی از سکانسها، مستقیما به تاثیرات آن پرداخته است.
این ساختهی اسکورسیزی با اینکه بسیار طولانی است اما تا انتها پرانرژی باقی میماند و از آنجایی که توسط شخصیت اصلی روایت میشود، میتوان تاثیرات مواد را در حرفهای او حس کرد، خصوصا اینکه میخواهد تمامی کارهای عجیب و غیرانسانیای که انجام داده است را منطقی جلوه دهد.
۱۴- صورتزخمی (Scarface)
- سال انتشار: ۱۹۸۳
- کارگردان: برایان دی پالما
- بازیگران: آل پاچینو، میشل فایفر، استیون باوئر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
نام «صورتزخمی» از فیلمی به همین نام ساختهی «هاوارد هاکس» (محصول ۱۹۳۲) کپیبرداری شده که به صورت غیرمستقیم، به زندگی «آل کاپون» (یکی از مشهورترین خلافکاران آمریکایی تاریخ) میپرداخت. نسخهی برایان دی پالما اگرچه یک بازسازی نیست اما همانند نسخهی هاوارد هاکس، برای استفادهی افراطی از خشونت مورد انتقاد قرار گرفت.
آل پاچینو، «تونی مونتانا» را به گونهای بازی کرده است که مخاطب هیچگاه برای او دلسوزی نمیکند. مردی که با تلاشهای فراوان به آمریکا قدم میگذارد و در کمپ پناهجویان با مشکلات زیادی روبرو میشود اما دی پالما بر روی این بخشها مانور زیادی نداده است تا رفتارها و اعمال مونتانا توجیه نشود.
در عوض، پاچینو، مونتانا را یک آدم دیوانه و بیرحم به تصویر میکشد که اتفاقا اهدافاش را میتوان درک کرد. مونتانا به دنبال «رویای آمریکایی» است. او یک عمارت پهناور، استخر بزرگ و دهها خدمتکار میخواهد. او هرآنچه که هست و نیست را میخواهد و البته در جستجوی قدرت است؛ قدرتی که بهواسطهی آن هرکاری که دوست دارد را انجام دهد. تبدیل شدن به یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر، او را به رویاهایش میرساند اما همانطور که میدانید، خلافکاران معمولا تاوان پس میدهند.
قاچاق کوکائین، بازی خطرناکی است و تونی وارد سرازیری میشود. سقوط مونتانا قابل پیشبینی است و حتی رقتانگیز به نظر میرسد اما او تا لحظهی آخر تسلیم نمیشود و دست از مبارزه برنمیدارد.
۱۵- بن برگشته (Ben is Back)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: پیتر هجز
- بازیگران: لوکاس هجز، جولیا رابرتس، کاترین نیوتون، کورتنی بی. ونس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
این ساختهی پیتر هجز که پسرش، لوکاس هجز نقش اصلی آن را بازی میکند، پیرامون یک نوجوان معتاد است که از مرکز بازپروری، برای مدتی کوتاه به خانه بازمیگردد. «هالی» (جولیا رابرتس) اگرچه از بازگشت بن خوشحال است اما نمیخواهد که حضور او بر روی فرزندان دیگرش تاثیر بگذارد؛ با این حال، اجازه میدهد که ۲۴ ساعت را در کنار خانواده سپری کند.
بن برگشته از نظر داستانی، حرفهای تازهای برای گفتن ندارد اما از لحظات کوچک تاثیرگذاری بهره میبرد که ارزش تماشا کردن دارند. نقطهی عطف فیلم، بازی خوب رابرتس است که در نقش مادر میدرخشد؛ کسی که حاضر است هر کاری انجام دهد تا فرزندش را از اعتیاد بیرون بکشد و در نهایت با این واقعیت تلخ روبرو میشود که توانایی چنین کاری را ندارد و کنترل اوضاع در دست او نیست.
۱۶- وحشت در نیدل پارک (The Panic In Needle Park)
- سال انتشار: ۱۹۷۱
- کارگردان: جری شاتزبرگ
- بازیگران: آل پاچینو، کیتی وین، ریچارد برایت، رائول هولیا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
اعتیاد به مواد مخدر، ناگهانی آغاز میشود. وقتی اولینبار به سراغ یک مادهی سرخوشنما میروید، شاید هرگز تصورش را هم نکنید که چه آیندهی تاریک و دردناکی در انتظار شما است.
در وحشت در نیدل پارک، سوزن تزریق، حضور پررنگی در حد و اندازهی بازیگران اصلی دارد و بارها با کلوزآپهایی روبرو میشویم که ورود آن به بدن را نشان میدهد.
فیلم اگرچه به مضامین مهمی میپردازد اما اساسا یک داستان عاشقانه است میان دختری ساکت و طردشده به نام «هلن» (کیتی وین) و یک پسرک از خود راضی که به هروئین اعتیاد دارد و با فروش اجناس مسروقه روزگار میگذارند.
پس از یک سقط جنین غیرانسانی، هلن با «بابی» (آل پاچینو) آشنا میشود و امیدوار است که بتواند زندگی قبلیاش را پشتسر گذاشته و آغاز تازهای داشته باشد اما در چرخهای ترسناک از مواد مخدر، قاچاق، سرقت و دروغ گرفتار میشود. خیلی زود، هلن هم همانند بابی، مصرف مواد را آغاز میکند و در گرداب خیانت، ناامیدی و سیاهی مطلق دست و پا میزند.
۱۷- نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد (Don’t Worry, He Won’t Get Far On Foot)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: واکین فینیکس، جونا هیل، رونی مارا، جک بلک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
گاس ون سنت برای فیلم نگران نباشید، تمامی کلیشهها و فرمولهای جواب پسدادهی ژانر بیوگرافی را به کار گرفته است تا زندگی کارتونیست مشهور، «جان کالاهان» را به تصویر بکشد؛ هنرمندی که زندگیاش همواره تحت تاثیر اعتیاد به الکل و فلج چهاراندام بود.
ون سنت با بهکارگیری درست اِلمانهای کمدی سیاه و برنامهی دوازده قدم (که برای ترک اعتیاد و بهبود وسواسهای رفتاری استفاده میشود)، موفق شده تا یک برداشت صادقانه و تا حدودی مثبت از ماجرای اعتیاد ارائه دهد. بازی خوب واکین فینیکس، جونا هیل و جک بلک هم نباید نادیده گرفته شود.
۱۸- پای چپ من (My Left Foot)
- سال انتشار: ۱۹۸۹
- کارگردان: جیم شریدان
- بازیگران: دانیل دی-لوئیس، ری مک آنالی، برندا فریکر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
افراد دایم الخمر معمولا برای نوشیدن الکل دلایل مختلفی میآورند اما این بهانهها کسی را قانع نمیکند؛ شرایط در رابطه با نویسندهی ایرلندی، «کریستی براون» متفاوت است. مردی که به فلج مغزی مبتلا بود و تنها میتوانست پای چپ خود را کنترل کند. پای چپ من یکی از آن فیلمهای تراژیکی است که نمیتوان به راحتی فراموشاش کرد و البته پدیدهای به نام دانیل دی-لوئیس را به سینما معرفی کرد.
همه فکر میکردند که کریستی براون از نظر ذهنی نیز معلول است (زیرا نمیتوانست تفکراتاش را به خوبی بیان کند) و این مسئله در ۱۰ سال ابتدایی زندگیاش ادامه داشت. تا اینکه با یک تکه گچ، کلمهی مادر را بر روی زمین نوشت تا نشان دهد همه چیز را میفهمد. اگرچه خانوادهی براون همیشه با کریستی مهربان بودند و از او مراقبت میکردند اما به دلیل شرایطی که داشت، دچار افسردگی مزمن شد.
کریستی بدناش را زندان و کلید فرار از آن را ویسکی میدانست. او برای برطرف کردن ناراحتیهایش و دستیابی به بیحسی ذهنی، الکل مینوشید؛ اگرچه که تلاشهایش تنها برای مدتی کوتاه جواب میداد. اما انجام این کار هم برای کریستی آسان نبود، به دلیل محدودیتهای که بدناش ایجاد میکرد، باید دیگران برایش مشروب تهیه میکردند.
فیلم نگاه دلسوزانهای به کریستی ندارد؛ کسی که همیشه در حال دعوا کردن با دیگران است، به آنها فحاشی میکند و یکدنده است (هر کسی در موقعیت او، رفتارهای مشابهای از خود بروز میدهد). با این حال، داستان زندگی او میتواند برای افرادی که از مشکلات مشابهای رنج میبرند، الهام بخش باشد.
پای چپ من همچنین اولین تلاش کامل دانیل دی-لوئیس در استفاده از سبک متد اکتینگ بود؛ او در تمام مدت فیلمبرداری، همانند کریستی براون رفتار کرد و حاضر نشد یک لحظه از روی ویلچر بلند شود.
۱۹- جیا (Gia)
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- کارگردان: مایکل کریستوفر
- بازیگران: آنجلینا جولی، فی داناوی، مرسدس روئل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
جیا به زندگی مدل آمریکایی، «جیا کارنگی» میپردازد که در اواخر دههی ۷۰ میلادی، به «اولین سوپرمدل جهان» تبدیل شد اما اعتیاد به هروئین، شهرتاش را نابود کرد. او تمام ثروتاش را در راه خرید مواد مخدر از بین برد و در سن ۲۶ سالگی، به دلیل ابتدا به ایدز جان خود را از دست داد.
ظهور و سقوط کارنگی به خوبی توسط آنجلینا جولی به تصویر کشیده شده (نقشی که جولی را بر سر زبانها انداخت) و او موفق شده است تا جسارت، اعتمادبهنفس و درماندگی این مدل مشهور را به شکلی قابل درک ارائه دهد.
پس از امضای قرارداد با مدیربرنامهی سرشناس، «ویلهلمینا کوپر»، جیا کارنگی در سن ۱۷ سالگی به یک مدل محبوب تبدیل شد و بر روی جلد مجلاتی همچون وگ و کاسموپولیتن رفت. او مصرف جزئی کوکائین داشت اما شرایط از جایی وخامت پیدا کرد که ویلهلمینا کوپر به دلیل ابتلا به سرطان ریه، درگذشت.
کارنگی، کوکائین را کنار گذاشت و به سراغ هروئین رفت و حتی علامت تزریقات آنقدر بر روی دستاناش واضح بود که عکاسها مجبور میشدند با استفاده از قلم بادی و ترفندهای عکاسی، بازوهایش را به حالت عادی بازگردانند.
آنجلینا جولی برای این فیلم جوایز زیادی بهدست آورد (از جمله گلدن گلوب) و شاید جالب باشد که بدانید، نقش دوران کودکی جیا را «میلا کونیس» ایفا میکند. علاوه بر این، خود کونیس هم اخیرا فیلم «چهار روز خوب» (Four Good Days) را روی پرده داشته است که در آن، نقش یک زن معتاد را بازی میکند.
۲۰- یک پویندهی تاریک (A Scanner Darkly)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: کیانو ریوز، رابرت داونی جونیور، وودی هارلسون، وینونا رایدر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
دومین ساختهی انیمیشنی ریچارد لینکلیتر (پس از انیمیشن فلسفی و اگزیستانسیالیستی «زندگی بیداری») که برای بزرگسالان ساخته شده و یک پادآرمانشهر را به تصویر میکشد که تحت تاثیر عرضهی یک مادهی مخدر جدید قرار گرفته است.
فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام، اثر «فیلیپ کی. دیک» که آن را براساس تجربیات شخصیاش از مواد مخدر نوشته بود. داستان در رابطه با یک مادهی شیمیایی توهمزا و اعتیادآور است که ۲۰ درصد جامعه از آن استفاده میکند. دولت ایالات متحده برای اینکه جلوی این ماده را بگیرد، یک سیستم نظارت پیچیده طراحی کرده است که حریم خصوصی افراد را نقض میکند اما این تنها راهی است که میتوان جلوی قاچاقیان و سازندگان این دارو را گرفت.
مامور مخفی، «باب آرکتور» (کیانو ریوز)، به زنجیرهی تامین این ماده نفوذ میکند تا به منبع اصلی برسد اما در حین انجام این ماموریت، معتاد میشود و با تنزل پیدا کردن قدرت مغزش، نمیتواند تشخیص دهد واقعا چه کسی است.
تمامی سکانسهای یک پویندهی تاریک به صورت لایو-اکشن فیلمبرداری شده و سپس به انیمیشن تبدیل شده است. این انیمیشن کمنظیر در کنار برداشت متفاوتی که از اعتیاد عرضه میکند، به مضامین دیگری همچون هویت، آزادی و پارانویا نیز میپردازد.
۲۱- سید و نانسی (Sid And Nancy)
- سال انتشار: ۱۹۸۶
- کارگردان: الکس کاکس
- بازیگران: گری اولدمن، کلوئی وب
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
این ساختهی الکس کاکس، به رابطهی عاشقانهی نوازندهی گیتار بیس، «سید ویشس» و یکی از طرفداراناش، «نانسی اسپانگن» میپردازد؛ رابطهای مسموم که محکوم به شکست است.
سید در سن ۱۷ سالگی به یک ستارهی بزرگ راک تبدیل شد، در دورانی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده بود و نمیتوانست تصمیمات درستی در زندگی بگیرد. آشنایی با نانسی میتوانست شرایط را تغییر دهد اما آنها در دههی ۷۰ میلادی زندگی میکردند، مواد مخدر و پانک راک رابطهی نزدیکی داشتند و کمتر موزیسینی در آن دوره پیدا میشد که مصرف نداشته باشد.
سید یک روز صبح بیدار میشود و جسد نانسی را پیدا میکند. او به جرم قتل دستگیر میشود و حتی خودش هم نمیداند چه اتفاقی رخ داده است. سید ویشس که ۲۱ سال بیشتر ندارد، خیلی زود به انتهای راه میرسد.
سید و نانسی فیلمی شلوغ، پرهرج ومرج و نژند است، از لحظاتی که دو کاراکتر اصلی در میان صدها طرفدار حضور دارند تا لحظاتی که برای آینده رویاپردازی میکنند. آنها به اندازهای زندگی نکردند که به اهدافشان برسند اما هر موفقیتی هم که بهدست آوردند، نشات گرفته از مواد بود و این نوع موفقیتها معمولا چندان پایدار نیستند.
۲۲- اسلو، ۳۱ اوت (Oslo, August 31st)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- کارگردان: یواخیم ترییر
- بازیگران: آندرش دانیلسن لی، اینگرید اولاوا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
این فیلم نروژی تحسین شده، همانند بن برگشته، از یک زاویهی دیگر به ماجرای اعتیاد نگاه میکند و به دوران احیای یک معتاد میپردازد. «اَندرز» (آندرش دانیلسن لی) که در مرکز بازپروری معتادان بستری است، برای یک روز به جامعه بازمیگردد.
او به مرخصی آمده تا در یک مصاحبهی شغلی با یک مجله شرکت کند که اگر قبول شود، پس از اتمام دوران بازپروری، در آنجا مشغول به کار خواهد شد. او زمان باقیماندهاش را در خیابانهای خاطرهانگیز شهر قدم میزند، به ملاقات دوستان قدیمی میرود و با نامزد سابقاش تماس برقرار میکند که البته هیچگاه جوابی نمیگیرد.
با اینکه تنها یک روز است که به زندگی قبلیاش بازگشته است، هیچ چیز شبیه به سابق نیست. اَندرز از همه عقب مانده و گویی در گذشته محبوس شده است. دوستاناش در شرف ازدواج هستند، بعضیهایشان بچهدار شدهاند و حتی آخرهفتهها را هم کار میکنند.
شهر اسلو منتظر اَندرز نمانده و بدون او جلو رفته است، حالا این مرد پس از ترک مواد مخدر، نمیداند باید چه کند و به کدام مسیر برود. او یک نویسندهی مستعد است اما هیچ امیدی به یک شروع تازه ندارد؛ آیا شرایط بهتر خواهد شد؟
۲۳- پایین به سمت استخوان (Down To The Bone)
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- کارگردان: دبرا گرانیک
- بازیگران: ورا فارمیگا، هوگو دیلون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
این تفکر وجود دارد که تنها دو نوع معتاد داریم: نوجوانان بیاراده یا بزهکار که برای تفریح به سراغ مواد میروند و در دنیای آن غرق میشوند، و کسانی که در وال استریت یا بازار سهام کار میکنند، ثروت زیادی دارند و تمام روز را به کار کردن مشغول هستند. اما در پایین به سمت استخوان، با یک معتاد نامتعارف روبرو هستیم که شاید کمتر به آن پرداخته میشود: یک مادر.
«آیرین» (ورا فارمیگا) یک مادر از طبقهی کارگر است که میان شیفتهای طولانیاش در یک سوپرمارکت و آماده کردن دو پسرش برای مدرسه، کوکائین مصرف میکند تا از فشار خارج شود و روزها را بگذارند. برای اینکه کارها را سریعتر انجام دهد، به کودکاناش کمک کند و یک همسر خوب باشد، او به چنین چیزی نیاز دارد اما شرایط از کنترلاش خارج میشود. آیرین پولهایش را تمام و حتی پول تولد فرزندش را خرج خرید کوکائین میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که یک مشکل اساسی دارد و باید به یک مرکز بازپروری منتقل شود.
دبرا گرانیک که با فیلم «زمستان استخوانسوز» (Winter’s Bone) مورد تحسین قرار گرفت، در پایین به سمت استخوان هم از کلیشهها دوری کرده و به جای پرداختن به رستگاریِ پس از شکست، ساختار اثرش را برپایهی واقعگرایی بنا نهاده است. ساختهی او شاید سیاه باشد اما برداشت موثق و قابل قبولی از معضل اعتیاد ارائه میدهد.
۲۴- پرواز (Flight)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: دنزل واشنگتن، دان چیدل، ملیسا لئو، جان گودمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
پرواز، بازگشت رابرت زمکیس به دنیای فیلمهای لایو-اکشن را رقم زد و به سقوط یک هواپیما میپردازد که با تلاشهای کاپیتان «ویتاکر» (دنزل واشنگتن) با کمترین تلفات به زمین مینشیند؛ ویتاکر را باید یک ناجی خطاب کرد اما او پیش از اینکه وارد هواپیمای مسافربری شود، الکل مصرف کرده است.
ویتاکر از دیدگاه عموم مردم، یک قهرمان در نظر گرفته میشود و تنها ۶ نفر در این حادثه کشته شدهاند که قطعا بهتر از مرگ تمامی مسافران است. اما در دورانی که او در بیمارستان بستری شده، آزمایشات نشان میدهند که او مست بوده است؛ بنابراین میتواند به جرم مصرف الکل، مواد مخدر و قتل عمد، زندانی شود.
واشنگتن موفق شده تا کاپیتان ویتاکر را به شکلی بهتصویر بکشد که خستگیها و شجاعتهایش ملموس باشد و مخاطب با او احساس همذاتپنداری کند. پرواز، سوالات جالبی را هم مطرح میکند، از جمله اینکه اگر ویتاکر هوشیاری کامل داشت و چیزی مصرف نمیکرد، آیا میتوانست در آن شرایط سخت و پیچیده، آرامش خود را حفظ کند و کار درست را انجام دهد؟
۲۵- ترس و نفرت در لاس وگاس (Fear And Loathing In Las Vegas)
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: جانی دپ، بنیسیو دل تورو، کریستینا ریچی، توبی مگوایر، کامرون دیاز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۰ از ۱۰۰
ترس و نفرت در لاس وگاس از آن کمدیهای سیاهی است که یا عاشقاش میشوید یا از آن نفرت پیدا میکنید. این ساختهی تری گیلیام، اقتباسی است از رمانی به همین نام، نوشتهی «هانتر اس. تامپسون» که شامل بعضی از اتفاقات واقعی زندگی این روزنامهنگار نیز میشود.
«رائول دوک» (جانی دپ) و وکیلاش، «دکتر گونزو» (بنیسیو دل تورو) سفری را از صحرای نوادا به سوی لاس وگاس آغاز میکنند؛ آنهم در حالی که در صندوق عقب ماشینشان، ماریجوآنا، مسکالین، اِلاِسدی، کوکائین، مشروبات الکلی و هرچیزی که میتوانید تصور کنید، وجود دارد.
رائول دوک (که نام مستعار هانتر اس. تامپسون هم هست) از سوی یک مجله، ماموریت پیدا کرده تا از یک مسابقهی بزرگ موتورسواری در لاس وگاس، گزارشی تهیه کند اما داستان در این فیلم اهمیت چندانی ندارد. چیزی که کانون توجه قرار دارد، وضعیت شخصیتها است که با مصرف مواد، مغزشان دچار فروپاشی شده و درک درستی از محیط اطرافشان ندارند. آنها در وسط بیابان، دچار توهم میشوند که خفاشهای بزرگی در اطرافشان است و حتی در بخشی از داستان تلاش میکنند تا یک اورانگوتان خریداری کنند!
بازیگران برجستهای همچون «جک نیکلسون»، «دن اکروید»، «جان مالکوویچ» و «جان کیوزاک» میتوانستند نقش رائول دوک را ایفا کنند اما زمانی که تامپسون با دپ ملاقات کرد، به این نتیجه رسید که هیچکس جز او، نمیتواند این نقش را بازی کند. دپ این نقش را جدی گرفت و برای چهار ماه، عادات و رفتار تامپسون را مطالعه کرد تا او را به درستی عرضه کند.
از فیلتر سیگاری که استفاده میکند تا لباسهایی که میپوشد و حتی مدل مو، دپ از هر نظر به تامپسون شباهت دارد و حتی رفتارهای او را توانسته نزدیک به واقعیت، به تصویر بکشد. از بنیسیو دل تورو هم نباید عبور کرد که در ۹ هفته، بیش از ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن پیدا کرد تا شبیه به دکتر گونزو شود (گونزو، نام مستعار دوست نزدیک تامپسون، «اسکار زتا آکوستا» است که در سال ۱۹۷۴ ناپدید شد).
فیلمسازانی همچون «مارتین اسکورسیزی» و «الیور استون» نیز این شانس را داشتند تا ترس و نفرت در لاس وگاس را بسازند اما تری گیلیام انتخاب بهتری بود، چراکه استاد خلق فضاهای سورئال است و موفق شده تا آدمهای تحت تاثیر مواد توهمزا را به شکلی قانعکننده ترسیم کند.
۲۶- کمتر از صفر (Less Than Zero)
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- کارگردان: مارک کانیوسکا
- بازیگران: اندرو مککارتی، جیمی گرتز، رابرت داونی جونیور، جیمز اسپیدر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۰ از ۱۰۰
اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام، نوشتهی «برت ایستون الیس»، کمتر از صفر به زندگی جوانان ثروتمند لس آنجلس در دههی ۸۰ میلادی میپردازد.
«کِلِی» (اندرو مککارتی) برای تعطیلات کریسمس به خانه بازمیگردد و متوجه میشود که دوستان قدیمیاش، «بلیر» (جیمی گرتز) و «جولیان» (رابرت داونی جونیور)، هر دو به کوکائین معتاد شدهاند و زندگی فاجعهباری را میگذرانند.
شخصیتهای فیلم شبیه به مدلها هستند، به دیسکوهای اختصاصی میروند و ماشینهای گرانقیمت سوار میشوند. شرایط خوب است اما نه برای جولیان که در باتلاق دستوپا میزند. یک تفریح ساده برای او به یک عقدهی ذهنی تبدیل شده و مصرف کوکائین او را فرومانده و فقیر کرده است. جولیان دیگر به آن قشر خوشگذران و کمدغدغه تعلق ندارد؛ حتی وقتی که به سبک بصری فیلم نگاه میکنیم (که فضایی تجملگرایانه ارائه میدهد)، اینگونه به نظر میرسد که او از یک دنیای دیگر آمده است.
کسی به جولیان اهمیت نمیدهد، زیرا خودش باعث و بانی اتفاقات است؛ با این حال، دوستاناش به شدت نگران او هستند و میخواهند نجاتاش دهند.
کمتر از صفر از این نظر جالبتوجه است که رابرت داونی جونیور، چند سال بعد در دام اعتیاد افتاد و مشکلات مشابهای را تجربه کرد. جونیور در دنیای واقعی، به جولیان تبدیل شد اما برخلاف او، توانست زندگیاش را پس بگیرد. ناگفته نماند که براد پیت هم در این فیلم، حضور کوتاهی دارد.
۲۷- کندی (Candy)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- کارگردان: نیل آرمفیلد
- بازیگران: هیث لجر، ابی کورنیش، جفری راش
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۷ از ۱۰۰
اقتباسی از رمانی به همان نام، نوشتهی «لوک دیویس»، این فیلم استرالیایی بر روی رابطهی دو معتاد جداییناپذیر و دوستداشتنی متمرکز است: یک شاعر با سبک زندگی بوهمی به نام «دن» (هیث لجر) و یک دانشجوی هنر به نام «کندی» (ابی کورنیش).
فیلم در سه پرده روایت میشود که هر کدامشان شامل سه سکانس طولانی هستند و به ترتیب، «بهشت»، «زمین» و «جهنم» نامگذاری شدهاند. از ساختن داستانهای دروغین برای پول گرفتن از والدین کندی تا سرقت وسایل و فروش هرچیزی که نیاز ندارند، این زوج حاضر هستند برای دستیابی به هروئین، هرکاری انجام دهند و در این میان، هرگز از عطش عشقشان کاسته نمیشود.
اما با به پایان رسیدن بهشت و ورود به زمین، واقعیت جای رویا را میگیرد و اعتیادشان بدتر میشود. آنها از همه بیزار میشوند و در این مسیر، خانواده و انداختههای خود را از دست میدهند.
دن و کندی در تمامی لحظات، صادق هستند. آنها میدانند که اعتیاد دارند و باید برای نجات خود، هروئین را ترک کنند اما این را هم میدانند که هروئین باعث میشود به یکدیگر نزدیکتر شوند و برای مدتی کوتاه، از مشکلات و فشارهای زندگی دور باشند.
۲۸- بن بست (Gridlock’d)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: واندی کرتیس-هال
- بازیگران: تیم راث، توپاک شکور، تندی نیوتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
این کمدی سیاه در رابطه با اعضای یک گروه موسیقی است که همگی به هروئین اعتیاد دارند. پس از اینکه «کوکی» (تندی نیوتون) اوردوز میکند و به کما میرود، «استرچ» (تیم راث) و «اسپون» (توپاک شکور) تصمیم میگیرند تا هروئین را ترک کنند.
اگرچه استرچ و اسپون در یک مخمصهی بزرگ گرفتار شدهاند و بهترین دوستشان در آستانهی مرگ قرار دارد اما فیلم، کمدی را فراموش نمیکند و واندی کرتیس-هال با استفاده از دیالوگهای کنایهآمیز و بازی خوبی که از راث و شکور گرفته است، توانسته اِلمانهای طنز سیاه را به شکلی درست، به بن بست تزریق کند.
تیم راث در آن دوره یک نامزدی اسکار بدست آورده بود و چهرهی نسبتا شناختهشدهای به حساب میآمد اما توپاک شکور در ابتدای مسیر بازیگری قرار داشت و نشان داد که پتانسیل خوبی دارد. متاسفانه او چهار ماه قبل از اکران فیلم، به قتل رسید.
استرچ و اسپون برخلاف معتادهای دیگر، هیچ مشکلی با ترک ندارند و حاضر هستند هرچه سریعتر در یک کلینیک بازپروری بستری شوند اما بروکراسی دولتی اجازهی این کار را نمیدهد! بن بست فضای واقعگرایانهای ندارد اما یک نقد اجتماعی قابل تامل است و به این نکته اشاره میکند که گاهی سازوکارهای لازم برای ترک اعتیاد، فراهم نیست. البته با گذشت بیش از دو دهه، حالا اوضاع در این زمینه بهتر است و معتادان مسیر آسانتری برای ترک دارند.
۲۹- رشتهی خیال (Phantom Thread)
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- کارگردان: پل توماس اندرسن
- بازیگران: دانیل دی-لوئیس، لسلی منویل، جولیا دیویس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
اعتیاد تنها به مواد مخدر یا مشروبات الکلی خلاصه نمیشود، اعتیاد شغلی نیز میتواند دردسرساز باشد و به شما ضربات فیزیکی یا روحی بزند. اعتیاد به کار معمولا چندان جدی گرفته نمیشود، زیرا نگاهها به «کار کردن» مثبت است و کار بیشتر، یعنی درآمد بیشتر، بنابراین کمتر پیش میآید که کسی برای کار کردن افراطی مورد انتقاد قرار بگیرد اما اعتیاد شغلی با آسیبهای جدی همراه است و میتواند زندگی عادی یک فرد را مختل کند.
رشتهی خیال به کارگردانی پل توماس اندرسن، بدون شک شاخصترین فیلم دربارهی اعتیاد شغلی است. اتفاقات در دههی ۵۰ میلادی رخ میدهد، «رینولدز وودکاک» (دانیل دی-لوئیس) یک طراح لباس مشهور است که وسواس دارد و اکثر روزش را صرف کار میکند تا اینکه با یک زن متفاوت روبرو میشود.
۳۰- سینمانیا (Cinemania)
- سال انتشار: ۲۰۰۲
- کارگردان: استفان کیجاک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
برای اعتیاد، تعاریف مختلفی وجود دارد اما به طور کلی میتوان گفت هرچیزی که در زندگی عادی، شغل، روابط اجتماعی و سلامتی تداخل ایجاد کند، اعتیاد است. به همین دلیل، حتی یک امر عادی همانند تماشای فیلمها در صورتی که افراطی باشد، میتواند یک نوع اعتیاد قلمداد شود.
مستند سینمانیا در رابطه با ۵ مجنون سینما است که شب و روز زندگیشان را به تماشای فیلم اختصاص دادهاند. آنها سالانه بین ۷۰۰ الی ۱۰۰۰ فیلم تماشا میکنند و ساعات زیادی از روز را در سالنهای سینما میگذرانند.
زندگی آنها با فیلم دیدن معنا پیدا میکند. هیچکدامشان شاغل نیستند، به جز یکی که به صورت پارهوقت کار میکند و از اینکه بعضی فیلمها را نمیتواند ببیند، آشفته و مضطرب است. زندگی باقی، با مستمری از کار افتادگی، حقوق بیکاری و ارث خانوادگی پیش میرود و البته برایشان اهمیتی هم ندارد. آنها به پول نیاز ندارند؛ فقط در حدی که پول بلیط سینما فراهم باشد، برای آنها کافی است و بینهایت خوشحال هستند.
آنها از همهی فیلمها یادداشتبرداری میکند و حتی «جَک» یک رژیم غذایی بخصوص دارد تا در طول روز، زیاد به سرویس بهداشتی نرود! هر کدام از این سینهفیلها، سلیقهی ویژهای هم دارند. برای مثال «بیل» فیلمهای اروپایی را بیشتر میپسندد اما «هاروی» که مبتلا به سندرم آسپرگر است، هرچیزی را تماشا میکند.
منبع: Taste of Cinema
بن بست عالی بود به خصوص جنبه طنزش. حتما ببینید.
یه فیلم هست که اسمشویادم نیس اما خیلی عالی بود….ضمنا سنتوری هم عالیه
بسیار ممنون و سپاسگزارم از تهیه این لیست چون حداقل بعضی از این شاهکارها به خود من یادآوری کرد که یادم نره، از کجا آمده ام و اینکه بسیار تجربه درد اوری، هست که یک پروانه یادش برود که زمانی کرمی زشت و نفرت انگیز بیش نبوده…ممنونم
Trainspotting رو چرا قطاربازی ترجمه کردید :))))))))))))))
رگ گرفتن میشه ، اون حرکتی که معتادا واسه پیدا کردن رگ واسه تزریق انجام میدن ،میشه Trainspotting
Trainspotting عالیه و البته فیلم enter the void که جاش تو این لیست خالیه
inter the void که سم خالصه البته climax هم که ساخته همون کارگردانه جاش تو لیست خالیه
همه ی فیلمای این لیست یکی از یکی بهتره و همشون باید دیده شن. عالین