۹ فیلم غیرقابل پیشبینی در سبک واقعگرایی جادویی؛ از «املی» تا «بردمن»
تعریف دقیق واقعگرایی جادویی از هر جهت دشوار است چرا که آثار استفادهکننده از عناصر این سبک عموما میان واقعیت و فانتزی سورئال قرار میگیرند. واقعگرایی جادویی که قرن بیستم به دلیل رواج ادبیات آمریکای لاتین به شدت محبوبیت پیدا کرده در انواع فیلمها قابل مشاهده است و در عین حال هواداران و مخاطبان پیگیر خود را دارد.
در سبک واقعگرایی جادویی، مضامین خارقالعاده معمولا در محیطهای واقعگرایانه اتفاق میافتند و در نتیجه در داستان فیلم، اتفاقات جادویی و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند که قهرمان داستان باید یا با آنها کنار بیاید یا به مبارزه با موجودات افسانهای بپردازد.
- ۱۰ فیلم برتر جف بریجز که میتوانید آنها را در کنار سریال «پیرمرد» تماشا کنید
- ۷ پرسش که بعد از دیدن فیلم «ثور: عشق و تندر» برای تماشاگر ایجاد میشود
- تصویر غیرکلیشهای زنان ایرانی و پاکستانی در فیلم «علاءالدین» و سریال «خانم مارول»
تمامی فیلمهایی که در ادامه به آنها اشاره شده، به واسطهی ذهن خلاق فیلمسازانشان از اسپایک جونز گرفته تا آلخاندرو ایناریتو، خلق شدهاند و به مراتب فراتر از فیلمهای عادی هستند که پیشتر تماشا کردهایم. در حقیقت این کارگردانها از واقعگرایی جادویی برای بیان داستانهای زندگی عادی استفاده کردهاند و در این راه روشهای منحصربهفردی را به کار گرفتهاند؛ این فیلمسازان بیش از آن که به دنیای واقعگرایانه پایبند باشند سعی کردهاند از تخیل خود برای خلق مضامینی بدیع و تازه استفاده کنند.
۱. مثل آب برای شکلات (Like Water for Chocolate)
- کارگردان: آلفونسو آرائو
- بازیگران: مارکو لئوناردی، لومی کاوازوس، داوید اوستروسکی
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۲
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
این فیلم درام عاشقانه که توسط آلفونسو آرائو فیلمساز مکزیکی کارگردانی شده بر اساس رمانی به همین نام محصول سال ۱۹۸۹ نوشتهی لورا اسکویول ساخته شد و توانست ۱۰ جایزه آریل را از آن خود کند و نامزد چهل و هفتمین جایزهی آکادمی فیلم بریتانیا شود. این فیلم به روایت داستان زن جوانی به نام تیتا با بازی لومی کاوازوس میپردازد که با مادرش با بازی رجینا تورنه در مکزیک اوایل دهه ۱۹۰۰ زندگی میکند. وقتی تیتا متوجه میشود که به دلیل سنتهای خانوادگیشان، از ازدواج با عشق زندگیاش، پدرو با بازی مارکو لئوناردی منع شده است، احساسات شدیدی که تمام وجودش را فراگرفته در زمینهی آشپزی و پخت و پز بیرون میریزد.
به هیچ وجه نمیتوان به واسطهی تماشای همان اولین سکانس «مثل آب برای شکلات»، بلافاصله دریافت که این فیلم در حال روایت داستانی در ژانر واقعگرایی جادویی است. با این حال اندکی پس از آغاز فیلم میتوان درخشش این ژانر را در سکانسها، شخصیتها و لحن فیلم که همگی واقعگرایانه به نظر میرسند مشاهده کرد. زیرا احساسات تیتا نظیر ناامیدی و غم او به معنای واقعی کلمه به درون غذاهایش راه مییابند و نتایج اسرارآمیز آشکار میگردند. در یک صحنه به یاد ماندنی، اشکهای تیتا که بر روی خمیر کیک ریخته شده، باعث میشود تمامی مهمانانی که بر سر میز شام نشسته و از کیک خوردهاند بیاختیار شروع به گریه کنند. آرائو به طور بینظیری در طول این فیلم لحظات فانتزی را با واقعیتهایی که اطرافمان را فراگرفته در هم آمیخته و آنها را به یک سفر زیبا و غم انگیز برای تیتا تبدیل کرده است.
۲. پلیزنتویل (Pleasantville)
- کارگردان: گری راس
- بازیگران: توبی مگوایر، جف دانیلز، جوان آلن
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
این فیلم کمدی نوجوان پسند که کار نویسندگی و کارگردانی آن را گری راس بر عهده داشته از وجود بازیگران پر ستارهای از جمله ریس ویترسپون، توبی مگوایر و جوآن آلن بهره میبرد. دو خواهر و برادر که مدام با هم در کلنجار هستند به نامهای دیوید با بازی مگوایر و جنیفر با بازی ویترسپون همانند دو قطب مختلف آهنربا مدام به جان هم میافتند. اما وقتی که آنها یک روز بر سر کنترل تلویزیون با هم دعوا میکنند، به طور غیرقابل توضیحی وارد برنامه تلویزیونی مورد علاقهی دیوید که یک فیلم کمدی محصول دهه ۱۹۵۰ هست میشوند.
واقعگرایی جادویی معمولا پیام اخلاقی یک داستان را از طریق اغراق و تخیل فوقالعاده وهم آمیز بیان میدارد. در واقع، راس توانسته به واسطهی بهرهگیری از این ژانر، مضامین داستانی خود را به زیبایی بیان کند. راس به زیبایی تضادها و کشمکشهای درونی این خواهد و برادر و رویدادهایی را که در برنامهی تلویزیونی محبوبشان برای آن دو اتفاق میافتد نشان میدهد و به مخاطب میآموزد که گاهی برخی شرایط سبب سرکوب کردن احساساتمان میشوند. در حقیقت این کارگردان توانسته به زیبایی در فیلم خود از واقعگرایی جادویی برای منعکس کردن مشکلاتی که در نوجوانی و بزرگسالی با آنها رو به رو خواهیم شد استفاده کند.
۳. جان مالکویچ بودن (Being John Malkovich)
- کارگردان: اسپایک جونز
- بازیگران: جان کیوساک، کامرون دیاز، کاترین کینر
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۹
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
این فیلم کمدی نمادین که به کارگردانی اسپایک جونز و نویسندگی چارلی کافمن ساخته شده توانست نامزد سه جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلمنامه شود. این فیلم داستان عروسک باز بیکاری به نام کرگ با بازی جان کیوساک را دنبال میکند که متوجه میشود میتواند به ذهن یک بازیگر تحسین شده به نام جان مالکوویچ نفوذ کند.
این فیلم کمدی که از وجود داستانی بسیار بدیع و نوین بهره میبرد ایدههایی در رابطه با هنر، هویت و جهان هستی را در هم میآمیزد. کافمن به خاطر آثار سورئال و مفهومی خود کارگردانی کاملا شناخته شده است، اما «جان مالکوویچ بودن» به عنوان یکی از بهترین آثار او در ژانر واقعگرایی جادویی شناخته شده و در واقع تاکنون هیچ کدام از فیلمهای این کارگردان نتوانستهاند به پایش برسند. خطوط بین واقعیت و خیال معمولا در این فیلم به شدت مبهم هستند و هر کدام از صحنهها به نحو غیرقابل انکاری حس شوخ طبعی کمدی را با واقعیت و خیال در هم میآمیزند.
۴. املی (Amélie)
- کارگردان: ژان پیر ژونه
- بازیگران: اودری توتو، تیکی آلگادو، سرژ مرلان
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
فیلمی که سبب شد کافهای کوچک در مونمارتر، پس از استفاده از آن به عنوان لوکیشن فیلمبرداری مشهور شود، «آملی» نام داشت. این فیلم پس از اکران خیلی زود به یکی از محبوبترین فیلمهای فرانسوی تبدیل گردید و توانست مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب کند. کارگردان فیلم، ژان پیر ژونه توانست جایزهی بهترین کارگردانی را در آکادمی سزار به دست آورد و همچنین در مجموع نامزد پنج جایزه اسکار شود. این فیلم به روایت داستان آملی پولن با بازی اودری توتو، پیشخدمت درون گرایی میپردازد که تصمیم میگیرد فقط کارهای خوبی را انجام دهد که زندگی اطرافیانش را تغییر میدهند.
از همان اولین سکانس فیلم، مخاطب بلافاصله میتواند به واسطهی رنگهای پرزرق و برق، موسیقی عجیب و غریب و جنب و جوش فراوان موجود در داستان فیلم، دریابد که این فیلم بر پایهی واقعیت ساخته نشده است. اگر ژوئه تصمیم میگرفت این فیلم را کاملا واقعگرایانه بسازد، نمیتوانست پیامی را که به واسطهی داستان جادویی آن بیان کرده بود به مخاطب منتقل نماید. آملی قهرمانی فراموش نشدنی است که به شدت به دنبال درک جامعه و محیط اطراف خود است. در واقع تنها از طریق استفاده از واقعگرایی جادویی است که میتوان سوررئال را با روزمرگی پاریس مدرن ترکیب کرد و لذا کارگردان کاری کرده تا مخاطبان بتوانند جهان را از دریچهی چشمان کاراکتر نقش اول ببینند.
۵. ماهی بزرگ (Big Fish)
- کارگردان: تیم برتون
- بازیگران: یوان مک گرگور، جسیکا لانگ، استیو بوشمی
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۳
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
این فیلم کلاسیک که به کارگردانی تیم برتون ساخته شده به وضوح ویژگیهای تمامی کارهای برتون را در درون خود دارد، از طراحی تولید در مقیاسی بزرگ گرفته تا شخصیتهای رویایی و بینظیر. بهعلاوه این فیلم بر طبق رمان دنیل والاس محصول سال ۱۹۹۸ ساخته شده که مضامین جادویی بینظیری را در خود جای داده بود. این درام فانتزی تحسین شده توانست شش نامزدی بفتا را از آن خود کند و همچنین برای بهترین موسیقی متن که توسط دنی الفمن ساخته شده نیز نامزد دریافت جایزهی اسکار شود. وقتی ویل بلوم با بازی بیلی کروداپ، از بیماری پدر پیرش ادوارد با خبر میشود، به دیدارش میآید تا بتواند تا زمانی که وقت دارد با او صحبت کند. علیرغم اینکه ویل به داستانهای عجیب و غریب پدرش هیچ اعتقادی ندارد، تصمیم میگیرد به کند و کاو در این داستانها بپردازد و بین آنچه که واقعی است و آنچه حقیقت ندارد تمایز قایل شود.
در این فیلم میتوان واقعگرایی جادویی را به وضوح در سکانسهایی که در آنها ویل بلوم در تشخیص فانتزی از واقعیت با مشکل مواجه میشود مشاهده کرد. برتون خوب میداند که چگونه باید این دو مضمون متضاد را با هم ترکیب کند تا دنیایی را خلق نماید که نه کاملا واقعی است و نه کاملا بر مبنای تخیل ساخته شده است. ادوارد بلوم در یکی از به یاد ماندنیترین صحنههای این فیلم میگوید: وقتی عشق زندگیات را ملاقات کنی، زمان متوقف خواهد شد. در این لحظه، برتون تمامی بخشهای صحنه را متوقف میکند، به جز یک اد جوان با بازی ایوان مک گرگور که به سمت ساندرای جوان با بازی آلیسون لومان حرکت میکند، قبل از اینکه دوباره همه چیز به حالت عادیاش بازگردد. در حقیقت استفاده از واقعگرایی جادویی به مبالغه در رابطه با حقیقت بازمیگردد و همین زیر ژانر استثنایی به برتون اجازه میدهد به زیبایی هر چه تمامتر، نکات کلیدی فیلم را به مخاطب منتقل نماید.
۶. قوی سیاه (Black Swan)
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: ناتالی پورتمن، ونسان کسل، میلا کونیس
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۹ از ۱۰۰
تریلر روانشناختی دارن آرونوفسکی ثابت میکند که واقعگرایی جادویی میتواند در هر ژانری نفوذ کند و به نحو درخشانی تحول عظیمی را در داستان ایجاد نماید. در واقع، مضامین و موضوعات این فیلم توانستند تاثیر عمیقی بر تماشاگران بگذارند و لذا این فیلم پس از به نمایش در آمدن در جشنوارهی بینالمللی فیلم ونیز در سال ۲۰۱۰ با استقبال مثبت منتقدان مواجه شد. در این فیلم وقتی نینا سایرز با بازی ناتالی پورتمن که یک بالرین است برای بازی در نقش دو پهلوی ملکه قو انتخاب میشود، به تدریج دیوانه میشود و تلاش میکند به تئاتر و خودش ثابت کند که برای این فیلم، یک بازیگر عالی است و هیچ کس نمیتواند جای او را بگیرد.
در همان سکانسهای آغازین فیلم میتوان تلفیق فانتزی با واقعیت را مشاهده کرد. در ابتدا همه چیز برای نینا خوب به نظر میرسد تا زمانی که فشار شغلیاش افزایش مییابد و لذا کم کم توهمات وجودش را فرامیگیرند و او چیزهایی را میبیند و میشنود که اصلا واقعیت ندارند. همانطور که نینا با لیلی جذاب با بازی میلا کونیس به رقابت میپردازد، آرونوفسکی از واقعگرایی جادویی تاریکتر و شومتری استفاده میکند تا واقعیت را به توهمات نینا پیوند دهد. در حقیقت تمام داستان او به کمال گرایی کاراکتر اصلی داستان و پیامدهایی که چنین وسواسی میتواند به همراه داشته باشد تاکید دارد.
۷. جانوران حیات وحش جنوب (Beasts of the Southern Wild)
- کارگردان: بن زایتلین
- بازیگران: کونژانه والیس، دوایت هنری
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
کونژانه والیس با بازی در این فیلم توانست در اسکار سال ۲۰۱۳ تاریخ ساز شود و در سن ۹ سالگی به جوانترین بازیگری تبدیل گردد که برای دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن، نامزد شده بود. در واقع این نامزدی شایستهی او بود زیرا او در این فیلم توانست نقش کودکی باهوش و توهمی را به خوبی ایفا کند. این کودک که در تلاش است تا رابطهی خود را با پدرش وینک با بازی دوایت هنری که سلامتش به سرعت رو به افول است بهبود ببخشد، مجبور میشود به درون جامعهی بحران زدهاش در خلیج لوئیزیانا راه پیدا کند.
تمامی سکانسهای این فیلم از دید این کودک روایت میشود و هر فریم به زیبایی جلوهای کودکانه و جادویی به خود میگیرد. با این حال، چندی نمیگذرد که کارگردان فیلم، بن زایتلین شروع به ادغام عناصر واقعگرایی جادویی با محتوای واقعگرایانهی فیلم میکند و این کودک به تدریج با موجودات ماقبل تاریخی به نام اروکز رو به رو میشود. به این ترتیب، زایتلین مشکلات زندگی واقعی این کودک را با موانع خیالی در هم میآمیزد. چنین تکنیکهایی برای مخاطبان به شدت سرگرم کننده هستند و لذا زایتلین توانسته به خوبی از آنها در فیلم خود استفاده کند.
۸. بردمن (Birdman)
- کارگردان: الخاندرو گونسالس اینیاریتو
- بازیگران: مایکل کیتون، ادوارد نورتون، ایمی رایان
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
این فیلم که یک فیلم کمدی سیاه است و به کارگردانی ایناریتو ساخته شده توانست چهار جایزهی اسکار از جمله جایزهی بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را از آن خود کند. ریگان تامپسون با بازی مایکل کیتون، یکی از ستارههای اسبق فیلمهای اکشن است که تصمیم میگیرد در یکی از نمایشنامههای اقتباسی برادوی به ایفای نقش بپردازد. با این حال، هنگامی که یک سری مشکلات در هنگام افتتاحیه پیش میآیند، این سوال برای ریگان مطرح میشود که آیا او این شایستگی را دارد تا در این نقش ظاهر شود یا خیر.
اولین باری که مخاطب ریگان را در فیلم میبیند، او چهار زانو نشسته و در هوا معلق شده است. با این حال، او در یک محیط جادویی نیست بلکه در اتاق رختکن کم نور تئاتر که فضایی درهم و برهم دارد نشسته است. در طول فیلم، ایناریتو از کنار هم قرار گرفتن صحنههای واقعی و سورئال استفاده میکند تا ماهیت مجنون ریگان را به خوبی به مخاطب نشان دهد. در حقیقت بسیاری از سکانسهای این فیلم، صحنههایی وهم آلود هستند که با واقعیت تلفیق شدهاند و به لطف فیلمبرداری شگفت انگز امانوئل لوبزکی ظاهری جالب به خود گرفتهاند.
۹. مرز (border)
- کارگردان: علی عباسی
- بازیگران: یورگن تورسون، آن پترن، استن یونگرین
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۸
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
این فیلم سوئدی که به کارگردانی علی عباسی ساخته شده، از وجود داستانی فراموش نشدنی بهره میبرد که توانست تحول عظیمی را در ژانر فانتزی ایجاد نماید. این فیلم که بر اساس داستان کوتاه نویسندهی سوئدی آجویده لیندکویست ساخته شده در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸ با استقبال خوبی روبرو شد و توانست در نود و یکمین دورهی جوایز اسکار نامزد دریافت جایزهی بهترین گریم و مدل مو شود. داستان این فیلم حول محور یکی از افسران گمرک به نام تینا با بازی اوا ملاندر جریان دارد که از حس بویایی قویاش برای شناسایی کالاهای قاچاق غیرقانونی موجود در چمدانها استفاده میکند. با این حال، زمانی که او با وور مرموز با بازی ارو میلونوف آشنا میشود، به هر چیزی که تاکنون میدانسته شک میکند.
در ابتدای فیلم، دنیایی که وور و تینا را احاطه کرده، دقیقا شبیه به همین دنیایی که ما هر روز مشاهده میکنیم به نظر میرسد. با این حال، چیزی نمیگذرد که تینا و وور رابطهی خوبی را با هم برقرار میکنند و علیرغم اینکه تینا متفاوت است، به سرعت متوجه میشود که رفیقش اسرار بسیار زیادی را از او پنهان کرده و همان فردی که ادعا میکند نیست. عباسی عناصر ترسناک، ماوراء طبیعی و رئالیسم جادویی را در هم آمیخته تا سفر احساسی تینا را برای مخاطب، بهتر و ملموستر جلوه دهد. در حقیقت گویی همه چیزهای فیلم ناتمام هستند تا اینکه تینا جادوی موجود در زندگی وور را کشف میکند و دنیایش متحول میشود. در واقع این واقعگرایی جادویی است که حس امید جدیدی را برای تینا ایجاد میکند و در نهایت یکی از غیر قابل پیشبینیترین فیلمهای این ژانر را خلق میکند.
منبع: collider