از هیچکاک تا جنگ ستارگان؛ مکگافین خوب چگونه ساخته میشود؟
در این مقاله فیلمهایی را معرفی میکنیم که از دوران فعالیت هیچکاک تا به امروز در زمرهی بهترین مکگافینها قرار گرفتهاند.
بسیاری مکگافین (MacGuffin) را اختراع آلفرد هیچکاک میدانند. تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد و تا به امروز در ژانرهای متنوعی شاهد آن بودیم. اما مکگافین چیست؟ چه فیلمهایی از مکگافین استفاده کردهاند؟ شاید بهتر باشد با یک مثال به تعریف آن بپردازیم. در پاییز ۱۹۳۹، کارگردان آلفرد هیچکاک در مقابل دانشگاه کلمبیا ایستاد تا داستانی را تعریف کند. هیچکاک از دو مرد اسکاتلندی در قطار صحبت کرد. یکی از این افراد، بستهی مرموزی را به همراه داشت که به گفتهی او «مکگافین» بود. وقتی مرد دیگر میپرسد مکگافین دقیقا چیست، او پاسخ میدهد: «این وسیلهای برای به دام انداختن شیرها در مناطق مرتفع اسکاتلند است!» مرد دیگر از این پاسخ متعجب میشود چون چیزی به نام شیرهای مناطق مرتفع وجود خارجی ندارد! صاحب مکگافین بعد از دیدن تعجب دوستش میگوید: «در واقع مکگافین اصلا هیچ چیز نیست!»
این یک حکایت ساده است و به همان اندازه دور از ذهن و بیمعنی به نظر میرسد. اما دقیقا همین «هیچ چیز» همیشه مورد توجه هیچکاک بود که با فیلم «۳۹ پله» (The 39 Steps)، مکگافین را رواج داد. در آن فیلم، مردی بهعنوان یک جاسوس اشتباه گرفته میشود و دائما در جستوجوی اطلاعات مربوط به ۳۹ پله است، یک شی مرموز یا اطلاعاتی که ارزش کشتن او را دارد. با این حال، وقتی فیلم تمام میشود، بیننده واقعا متوجه نمیشود که داستان این ۳۹ پله چیست. یا همانطور که هیچکاک به دانشجویان کلمبیا گفت، «میبینید که یک مکگافین در واقع هیچ چیز نیست!» و از زمان او تا امروز، این سبک از روایت داستان بر فرهنگ پاپ، از سینما گرفته تا ادبیات، تسلط یافته است.
بهترین مکگافین آن است که ۳۰ دقیقه پس از پایان فیلم، شما متوجه نشوید که چه بود. این نشاندهندهی ذات مکگافین است. مثل اینکه همهی اتفاقاتی که در داستان میافتد را به خاطر میآورید، اما نمیدانید که دقیقا دنبال چه چیزی بودهاید. مکگافین شما را مجبور میکند که بارها به پس ذهنتان رجوع کنید و به دنبال اصل ماجرا باشید.
نویسندگان به طور کل چیزهایی دارند که بهعنوان ابزار نویسندگی همیشه از آن استفاده میکنند. شخصیتها باید یک هدف داشته باشند و در روند داستان و برای رسیدن به آن هدف موانعی هم باید وجود داشته باشد. باید درگیری وجود داشته باشد و در داستانهای معمایی، حتی قوانین و دستورالعملهای بیشتری هم در این زمینه به کار گرفته شود. اما در نهایت یک چیزی که میتوان آن را نقطهی عطف داستان نامید باید در متن وجود داشته باشد. مکگافین همان نقطهی عطف است.
۳۹ پله و همچنین فیلم «روانی» (Psycho) محصول ۱۹۶۰ و «شمال از شمال غربی» (North by Northwest) محصول ۱۹۵۹، «شاهین مالت» (The Maltese Falcon) محصول ۱۹۴۱، «کازابلانکا» (Casablanca) محصول ۱۹۴۲ و «همشهری کین» (Citizen Kane) محصول ۱۹۴۱ فیلمهای مطرح در این زمینه هستند. علاوه بر اینها فیلمهای دیگری هم وجود دارند که در بین فیلمهای مکگافین جای میگیرند.
۱. بدنام (Notorious)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: اینگرید برگمن، کری گرنت، کلود رینس و…
- محصول: ۱۹۴۶
تأکید بر شخصیتهایی که بر سر یک شی یا جایزهای که از اهمیت خارقالعاده برایشان برخوردار است، اگر لزوما برای مخاطب جذاب نباشد، بزرگترین تریلرها و ماجراهای سینمایی را شکل میدهد. هیچکاک در فیلم بدنام، اورانیوم را در بطریهای شراب ریخت، اما همهی کسانی که این فیلم را دیدهاند، پایانش را به این شکل به خاطر میآورند که کری گرنت جاسوس همکار خود، اینگرید برگمن را در خانهی نازیها در انبار بطریهای شراب پنهان میکند. در واقع، ممکن است مخاطبان مکگافین را با دیگر تریلرهای جاسوسی هیچکاک اشتباه گرفته باشند.
در فیلم بدنام شاهد هستیم که مکگافین همان بطری شرابی است که با اورانیوم پر شده. اما شما شاید نتوانید کسی را بیابید که این فیلم را دیده باشد و موقع تعریف داستانش حتی به این نکته (بطریهای اورانیوم) اشاره کند! چرا؟ این دقیقا سبک متفاوت هیچکاک در فیلمهایش را نشان میدهد و میتواند اثبات این ادعا باشد که او مخترع مکگافین است. روایت داستان به قدری زیبا و پر از حاشیههای جذاب است که شما بطریهای اورانیوم را اصلا به یاد نمیآورید.
۲. شاهین مالت (The Maltese Falcon)
- کارگردان: جان هیوستون
- بازیگران: همفری بوگارت، مری آستور، گلادیس جرج و…
- محصول: ۱۹۴۱
یکی از مشهورترین مکگافینهای تاریخ سینما اساسا برای بسیاری از مخاطبین بیمعنی است. برخی از شاهین مالت، ساختهی جان هیوستون بهعنوان شروع جنبش فیلم نوآر هالیوود یاد میکنند. در این فیلم همه خود را به دروغ معرفی میکنند و به خاطر پرندهی سیاه، یک مجسمه پوشیده از جواهرات که ادعا شده متعلق به دوران باستان است، دروغ میگویند. اما در پایان فیلم، متوجه میشویم که شاهین مالت که دلیل مرگ افراد زیادی است، از سرب ساخته شده. اگر این فیلم را ببینید، بدون شک محو پایانش خواهید شد. هیچ شاهین مالتی وجود ندارد. هیچ کس آن را از کسی ندزدیده است.
مکگافین در این فیلم دقیقا همان پرندهی سیاه است که در مرکز قرار گرفته و اتفاقات پیرامونش این فیلم به یاد ماندنی را شکل میدهد. داستان به شکلی روایت شده که در نهایت شما تعجب خواهید کرد که تمام این ماجراها بر سر مجسمهای بود که اصلا وجود نداشت!
۳. کازابلانکا (Casablanca)
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: همفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنرید و…
- محصول: ۱۹۴۲
قبل از خواندن ادامهی مطلب، اگر این فیلم را دیدهاید، از خود بپرسید داستان آن چه بوده؟ برای خودتان تعریفش کنید. مطمئنا چیزی به نام «برگهی عبور» از ذهنتان نخواهد گذشت! مایکل کورتیز، کل ملودرام جنگ جهانی دوم خود را دربارهی چیزی به نام برگهی عبور متمرکز میکند، اسنادی که آنقدر غیرقابل کنترل است که حتی نازیها هم به اقتدار آنها احترام میگذارند و به آزادیخواهان فرانسوی اجازه میدهند بدون مزاحمت با آنها سفر کنند. «چنین چیزی وجود ندارد!» به همین دلیل مکگافین بسیار خوبی است، چون وجود خارجی ندارد.
۴. همشهری کین (Citizen kane)
- کارگردان: اورسن ولز
- بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن، دوروتی کامینگور و…
- محصول: ۱۹۴۱
وقتی شما در گوگل مکگافین را جستوجو میکنید، «غنچهی رز (رزباد)» از فیلم «همشهری کین» را آنجا میبینید. همشهری کین با جستوجوی معنای «غنچهی رز (رزباد)»، آخرین کلمهای که چارلز فاستر کین در لحظات آغازین فیلم بیان کرده است، یکی از بزرگترین رمز و رازها را در بین فیلمها دارد. در واقع داستان فیلم از همان «غنچهی رز(رزباد)» شروع میشود و در ادامه شاهد فیلمی بینظیر هستیم که در پی یافتن معنای غنچهی رز(رزباد) است.
۵. روانی (Psycho)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، جان گوین و…
- محصول: ۱۹۶۰
در ابتدا برای گنجاندن فیلم روانی هیچکاک در این لیست تردید وجود داشت. اما با یک نگاه دقیق متوجه مکگافین آن میشویم. مارین (با بازی جنت لی) ۴۰ هزار دلار پول از کارفرمای خود میدزدد و فرار میکند. از آن به بعد شاهد اتفاقات و داستان کلی فیلم هستیم و با اینکه ۴۰ هزار دلار پول نقش بسیار مهمی در رخ دادن اتفاقات بعدی دارد، اما در میانه و پایان داستان کسی پول را به خاطر نخواهد آورد!
این دقیقا همان شاهماهی قرمز ماست. فیلم به شکل خوبی تقسیم میشود، و دقیقا همان چیزی است که اقدامات بعدی را تحریک میکند و پس از گذشتن حدود ۴۰ دقیقه از فیلم، چه کسی به پول اهمیت میدهد؟ واقعا جالب است که روش هیچکاک در ساخت فیلم را تنها مخاطبان خاص متوجه میشوند، که مطمئنا تعداد کمی از خود میپرسند «پس پول چه شد؟». هیچکاک هم با قرار دادن سکانسهایی مانند پاکت نامه با پول نقد و روزنامه سعی در گوشزد کردن و اشارههای غیر مستقیم به این مکگافین دارد. شاید هیچکاک معتقد بوده که بهتر است این لحظات را ثبت کند چون حتما کسی به آن اهمیت خواهد داد.
پول ملموس است، این چیزی است که ما میدانیم. همه میدانند ۴۰،۰۰۰ دلار چیست و چه معنایی دارد، و این جرمی است که کسی مرتکب شده، پس یا او به زندان خواهد رفت یا بهعنوان یک فراری زندگی خواهد کرد. اما این تمایز در مورد اهمیت یک مکگافین برای مخاطب موضوعی است که فیلمسازان و راویان داستانها را در هر نسل درگیر خودش کرده.
۶. ایندیانا جونز و مهاجمان صندوق گمشده (Indiana Jones and the Raiders of the Lost Ark)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هریسون فورد، کارن آلن، پائول فریمن و…
- محصول: ۱۹۸۱
دقیقا برعکس هیچکاک، جورج لوکاس مشهور استدلال کرد که مکگافین چیزی است که مخاطبان باید تقریبا به اندازهی قهرمانان و اشرار فیلم به آن اهمیت دهند. از این رو اولین فیلم ایندیانا جونز با عنوان «مهاجمان صندوق گمشده» در لیست مکگافین قرار گرفت. حال تفاوتی که در تعریف مکگافین در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم را اینجا شاهد خواهید بود. جرج لوکاس صندوق گمشده را مکگافین فیلم معرفی کرد. چیزی که از ابتدا تا انتها جلوی چشم مخاطبین بود و در پایان فیلم دیدیم که با صندوقی خالی مواجه هستیم. یعنی تمام داستانی که روایت شد، و تمام صحنههای جذابی که شاهدش بودیم، بر سر «صندوقچهای خالی» بود!
۷. جنگ ستارگان (Star Wars)
- کارگردان: جیجی آبرامز
- بازیگران: کری فیشر، مارک همیل، آدام درایور و…
- محصول: ۲۰۱۹
مهمترین قسمت سرگرم کننده بودن یک فیلم علمی-تخیلی این است که حتما نباید همهچیز یک توضیح علمی و منطقی داشته باشد و تخیل باید بخش بزرگی از آن را در بر میگیرد. بنابراین «ستارهی مرگ» (Death Star)، مکگافین جنگ ستارگان است که یک سیاره و میلیونها نفر یا موجود زنده را با تهدید نابودی مواجه میکند. اما چیزی که در اینجا وجود دارد و میتواند مکگافین بودن ستارهی مرگ را زیر سوال ببرد این است که در میانهی راه با یک سلاح کشتار جمعی و یک جنگ عظیم مواجه میشویم و میبینیم که این مکگافین نبود، بلکه به صورت مستقیم و واضح به هدفش اشاره میکرد.
۸. انتقامجویان: جنگ ابدیت (Avengers: Infinity War)
- کارگردان: برادران روسو
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، کریس همسورث، مارک روفالو و…
- محصول: ۲۰۱۸
سنگهای جادویی تانوس در «انتقامجویان: جنگ ابدیت» یک مکگافین واضح است. فیلمهای مارول امروزی میتوانند نویسندگان بزرگی داشته باشند که با مهارت و کمی طنازی سبکهای متنوع را در اینگونه فیلمها رواج دهند و به جذابیت فیلمها بیافزایند.
در کتابهای کمیک، مکگافین همیشه آنچه را که شرور لازم داشته باشد در اختیارش میگذارد تا برنامههای خود را برای سلطه بر جهان انجام دهد. ابزار نویسنده برای شروع یک داستان و به پایان رساندنش بسیار اهمیت دارد. اگر داستانی به اندازهی کافی خوب روایت شود، مخاطب علاوه بر اهمیتی که به کاراکترها میدهد و آنها را دنبال میکند، قطعا جزئیات هم برایش اهمیت پیدا خواهد کرد.
برخی معتقدند که مکگافین هرگز نباید باعث غافلگیری در آخر فیلم باشد. در همشهری کین، رونمایی از غنچهی رز(رزباد) یک غافلگیری است و هیچ کس بعد از پایان فیلم آن را فراموش نمیکند. در پایان فیلم شمال از شمالغرب، بیننده دربارهی آویزان شدن کری گرانت از کوه راشمور یا صحنههای جذاب در قطار صحبت میکند نه چیزی که کاراکترها به دنبال یافتنش بودند، زیرا پنج دقیقه بعد از دیدن فیلم آن را فراموش کردهاند.
مکگافین مانند یک سرنخ است. همین سرنخ منجر به یک اتفاق بزرگ میشود. فقط نباید وقت زیادی را برای تأکید بر آن صرف کرد.
منبع: Denofgeek