۱۰ دروغگوی برتر سینما؛ از «آقای ریپلی بااستعداد» تا «بری لیندون»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه

در عصری که به طور دائم به واسطه‌ی رسانه‌های اجتماعی و گردش بیست و چهار ساعته‌ی اطلاعات با اخبار جعلی و اطلاعات نادرست مواجهیم، اینکه هنوز دروغگویی و دورویی یک شخصیت مهم سیاسی یا حتی فردی عادی در زندگی‌مان شگفت‌زده یا سرگرم‌مان می‌کند، دلگرم‌کننده است. این یعنی ما هنوز به انسان اعتماد و امید داریم یا از این مرحله یک قدم فراتر رفته‌ایم و با رذیلت‌هایش سرگرم می‌شویم، چنانچه با یک دروغگوی برتر سینما می‌شویم.

دروغگوها عموماً محبوب‌ترین شخصیت‌های یک قصه نیستند. اگر نقش اول باشند، به گونه‌ای ضد قهرمان محسوب می‌شوند و اگر شخصیت جالبی نداشته باشند، جز ضد قهرمان بودن پیش مخاطب منفور هم واقع می‌شوند. نمونه‌ای «آقای ریپلی بااستعداد» که یکی از نفرت‌انگیزترین دروغگویان تاریخ سینما به حساب می‌آید. با این حال، می‌توان با این ویژگی قصه‌های جذاب و پیچش‌های داستانی جالبی خلق کرد؛ به همین خاطر است که در این فهرست ده دروغگوی برتر سینما بعضی از بزرگ‌ترین آثار تاریخ سینما را مشاهده می‌کنید. شما هم از دروغگوی برتر سینمایی محبوب یا منفور خودتان برای ما بنویسید.

۱. آقای ریپلی بااستعداد (The Talented Mr. Ripley)

آقای ریپلی بااستعداد، دروغگوی برتر سینما

  • سال اکران: ۱۹۹۹
  • کارگردان: آنتونی مینگلا
  • بازیگران: مت دیمون، جود لا، گوئینت پالترو، گرچن ایگلف، کیت بلانشت، فیلیپ سیمور هافمن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰

رمان پاتریشیا های اسمیت، یک تام ریپلی اجتماع‌ستیز شادتر به ما معرفی می‌کند، اما تریلر روانشناختی آنتونی مینگلا از ریپلی شخصیتی ترحم‌برانگیز و رقت‌انگیز می‌سازد، بی آنکه یک لحظه مت دیمون را راحت بگذارد. تام ریپلی مت دیمون که خوب هم از عهده‌ی اجرایش برآمده، چنانچه اشاره شد جزو دروغگویان منفور است. ریپلی در اقتباس سینمایی مینگلا از این رمان، که یک نسخه‌ی سینمایی قدیمی‌تر هم دارد، در دروغ‌های خودش غرق می‌شود؛ از آن دسته قصه‌هایی که شخصیت تصادفاً به جای کسی اشتباه گرفته می‌شود و این دروغ چون به مذاقش خوش می‌آید، در قالبش فرو می‌رود.

ریپلی در ابتدای قصه به خاطر کتی قرضی با یک فارغ التحصیل پرینستون اشتباه گرفته می‌شود. این اشتباه سرآغاز مسیری است که تام ریپلی را به انحراف مطلق می‌کشاند.  او از طرف پدر دیگی گرین‌لیف بی‌عرضه (باز هم با یک بازی خوب دیگر از جود لا که برایش نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار بازیگری هم شد) مأموریت پیدا می‌کند که با هزینه‌ی او عقب این بچه پولدار خوش‌چهره و خوشگذارن به ایتالیا برود.

چه کسی می‌تواند به چنین پیشنهادی نه بگوید؟ ریپلی، با استعداد ذاتی‌ای که برای دروغگویی و همین‌طور وسواس روزافزونی که نسبت به دیکی دارد (همزمان هم او را می‌خواهد و هم می‌خواهد که او باشد)، آرام آرام زیر سنگینی دروغ‌هایش دفن می‌شود، تا آنجا که قتل تنها راه نجات او به نظر می‌رسد. یک نمونه‌ی مدرن‌تر شخصیتی همچون تام ریپلی را می‌توانیم در شاهکار وودی آلن «امتیاز نهایی» (Match Point) ببینیم.

۲. فراست/نیکسون (Frost/Nixon)

فراست/نیکسون، دروغگوی برتر سینما

  • سال اکران: ۲۰۰۹
  • کارگردان: ران هاوارد
  • بازیگران: فرانک لانگلا، مایکل شین، کوین بیکن، اولیور پلات، سام راکول، ربکا هال
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰

ریچارد نیکسون، قدیس حامی دروغگوهای سیاسی، اغلب سوژه‌ی فیلم‌های تخیلی و مستندهای درام بوده است، اما او در مرگ هم به همان اندازه که در زندگی، بی‌ثبات و دورو بود. کارگردان، ران هاوارد در درام تاریخی نامزد اسکارش، «فراست/نیکسون» سعی می‌کند با استفاده از مصاحبه‌های تلویزیونی سال ۱۹۷۷ با نیکسون (فرانک لانگلا) با دیوید فراست (مایکل شین) از زاویه‌ای دیگری به او نگاه کند.

نیکسون و دار و دسته‌اش، از آنجا که فراست را فردی کم‌نفود می‌دانستند، تصور می‌کردند می‌توانند از او برای دستکاری کردن روایت پیرامون رسوایی واترگیت و استعفای احتمالی خودش استفاده کنند. در عوض، میل سوزاننده‌ی نیکسون به اعتراف او را وادار می‌کند تا تیر خلاص را به خودش بزند. تکبر او باعث شد باور کند که زیرکی‌اش غالب خواهد شد و میل شدیدش به اعتراف همه‌چیز را آشکار کرد.

رسوایی واترگیت به واقعه‌ای برمی‌گردد که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده‌ی امریکا اتفاق افتاد. شماری از مأموران پیشین اف‌بی‌آی وارد ساختمان هتل واترگیت محل استقرار ستاد انتخاباتی حزب دموکرات امریکا شدند و دستگاه‌های شنود کار گذاشتند و سپس اسناد و مدارکی را برای اهداف مختلف به سرقت بردند. این اقدام غیرقانونی با پیدا شدن نواری از سوی یک مأمور حراست هتل به‌طور تصادفی لو رفت و روزنامه‌ی واشینگتن پست (به سردبیری بنجامین سی. بردلی) از طریق دو روزنامه‌نگار به نام‌های باب وودوارد و کارل برنستین، خبرش را به اطلاع افکار عمومی‌ رساندند.

کتاب رئیس جمهور گم شده اثر بیل کلینتون و جیمز پیترسن انتشارات فروزش

۳. اگه می‌تونی منو بگیر (Catch Me if You Can)

اگه می‌تونی منو بگیر، دروغگوی برتر سینما

  • سال اکران: ۲۰۰۲
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، تام هنکس، کریستوفر واکن، مارتین شین، ناتالی بای، امی آدامز، جنیفر گارنر، ایمی پمپئو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

حالا وقتش است به سراغ فیلمی سرگرم‌‌کننده‌تر و دروغگویی دوست‌داشتنی‌تر با بازی لئوناردو دی‌کاپریو که به اختلال دروغگویی اجباری مبتلاست برویم. کمدی درام زندگینامه‌ای جنایی استیون اسپیلبرگ داستان واقعی فرانک آبگنیل را روایت می‌کند که ادعا می‌کرد از یک شیاد ساده‌ی بااعتماد به‌نفس توانسته است خودش را به جای خلبان پان ام (خطوط هوایی پان امریکن ورلد ایرویز) و همچنین یک پزشک و یک سری شغل‌های جعلی دیگر جا بزند و  چک‌های حقوق به مبلغ میلیون‌ها دلار جعل کند.

کاملاً مشخص نیست که آیا آبگنیل حقیقی در کتاب خاطرات خود اغراق کرده است یا خیر، ابهامی که در داستان خوب می‌نشیند. آبگنیل لئوناردو دی‌کاپریو، اگرچه در سرتاسر فیلم تحت تعقیب یک مأمور باشهامت اف‌بی‌آی با بازی تام هنکس است، اما بیشتر با سبک زندگی دائم در سفر و خوشگذارنی‌ عاریه‌ای‌اش سرگرم می‌شود و از زندگی لذت می‌برد.

۴. شیاد بزرگ (The Great Imposter)

شیاد بزرگ

  • سال اکران: ۱۹۶۱
  • کارگردان: رابرت مالیگن
  • بازیگران: تونی کورتیس، فرانک گورشین، گری مریل، ادموند اوبراین، آرتور اوکانل

باز هم روایتی سینمایی از شیادی حقیقی؛ گویا برای ساختن فیلمی با قهرمان دروغگو استناد به واقعیت آسان‌ترین راه است. در کمدی دارم «شیاد بزرگ»، همان‌طور که از پیش‌نمایش می‌توانید متوجه شوید، تونی کورتیس در نقش نسخه‌ای خیالی از فردیناند والدو دمارا، کلاهبرادر و شیاد واقعی ظاهر شده است (اگرچه، برخلاف بسیاری از شیادان حرفه‌ای، به نظر می‌رسد دمارا فقط محض تفریح و سرگرمی دروغ می‌گوید).

اینجا هم پای جعل هویت در میان است، و قهرمان دروغگوی قصه خودش را به جای جراح، معاون کلانتر، دستیار رئیس زندان در یک زندان، روانشناس، مسئول بیمارستان، وکیل، راهب، پژوهشگر سرطان و معلم جا می‌زند. کورتیس در این اجرای کمدی این نقش‌ها ماهرانه عمل می‌کند. این فیلم فقط درباره‌ی رسیدن به سزای عمل زشت نیست، و در پایان هم پیچشی ظریفی دارد که نشان می‎دهد دروغ گفتن محض تفریح بهتر از دروغگویی برای سود است.

۵. غرامت مضاعف (Double Indemnity)

غرامت مضاعف

  • سال اکران: ۱۹۹۴
  • کارگردان: بیلی وایلدر
  • بازیگران: باربارا استانویک، فرد مک‌موری، ادوارد جی. رابینسون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

نمی‌شود فهرستی از دروغگویان برتر سینما نوشت و اشاره‌ای به بازی بارابار استانویک در نقش فم فتال به‌یاد ماندنی فیلم نوآر جنایی تحسین‌شده‌ی بیلی وایلدر نکرد. صرفاً به احترام فم فتال‌های دوران کلاسیک هم که شده باید نام این فیلم و این شخصیت استانویک در این فهرست باشد. استانویک در «غرامت مضاعف» نقش فیلیس دیتریشسون نسخه‌ی بسیار لطیف‌تر و احمق‌تر از زن شیاد فیلم «بانو ایو» (The Lady Eve)، که آن را هم خودش بازی کرده است، بازی می‌کند.

اینجا او والتر نف (با بازی فرد مک‌موری)، کارمند ساده‌ی بیمه را تحت فشار قرار می‌دهد و فریب می‌دهد که شوهرش را برای پول بیمه به قتل برساند،که برای فیلمی با این گنجایش خط داستانی بسیار  سرراستی است. می با این کالیبر خیلی ساده است. شخصیت دیتریشسون به قدری دودوزه است و آن‌قدر در آن مهارت دارد که حتی در پایان نمی‌توان با قطعیت گفت که در رابطه‌ی او با نف چه چیز حقیقت داشت و چه چیز دروغ بود.

کتاب غرامت مضاعف اثر جیمز ام کین نشر چشمه

۶. چه خبر، دکی؟ (What’s Up, Doc)

فیلم «چه خبر دوکی؟»

  • سال اکران: ۱۹۷۲
  • کارگردان: پیتر باگدانوویچ
  • بازیگران: باربارا استرایسند، رایان اونیل، کنث مارس، مدلین کان
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰

به نظر می‌رسد جودی ماکسول، قهرمان کمدی رمانتیک نئواسکروبالِ به‌یاد ماندنی باربارا استرایسند یک دروغگوی اجباری است، اما فقط از این جهت که عامل هرج و مرج مطلق است. او از حقیقت مطلق (و آموزش کامل، اما غیر متعارف خود) و دروغ‌های مهارنشدنی تقریباً به جای هم استفاده می‌کند، به گونه‌ای که حداکثر انرژی شیادی را در هر صحنه تضمین می‌کند.

ماجرای فیلم از این قرار است که هوارد بانیستر، موسیقیدان کم‌حافظه و یکی از دو فینالیست رقابت برای به دست آوردن بورس تحصیلی بیست هزار دلاری بنیاد لارابی، همراه نامزد خشک و بی‌روحش، یونیس برنز به هتل بریستول در سن فرانسیسکو می‌آید. اما خیلی زود با جودی ماکسول، زن سرگردان و عجیب و غریبی آشنا می‌شود که با دیدن هوارد بلافاصله تصمیم می‌گیرد با او ازدواج کند.

یکی از نکات کلیدی فیلم این است که او نقش نامزد تقلی هاوارد بنیسترِ رایان اونیل را طوری بازی می‌کند که نه تنها کاملاً متقاعدکننده است، بلکه از خود یونیس واقعی (با بازی مدلین کان) بسیار متقاعدکننده‌تر است و هاوارد را به این فکر می‌اندازد که آیا او اصلاً در انتخاب شریک عاطفی‌اش درست عمل کرده است یا خیر. برخلاف بسیاری از این انتخاب‌های دیگر این فهرست، فیلم پیتر بوگدانوویچ می‌گوید که دروغ گفتن می‌تواند بسیار سرگرم‌کننده‌تر از گفتن حقیقت باشد. دیگر اینکه با این پیام چه می‌کنید به خودتان مربوط است.

۷. مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)

مظنونین همیشگی، دروغگوی برتر سینما

  • سال اکران: ۱۹۹۵
  • کارگردان: برایان سینگر
  • بازیگران: استیون بالدوین، گابریل بیرن، بنیسیو دل تورو، چاز پالمینتری، کوین پولاک، پیت پاستویت، کوین اسپیسی، سوزی آمیس، جیانکارلو اسپوزیتو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰

ئونوآر معمایی تحسین‌شده و اسکاربرده‌ی «مظنونین همیشگی» با یک فلاشبک طولانی روایت می‌شود. در واقع این وربال کینت، شیاد خرده‌پا (با بازی کوین اسپیسی) است که دارد تحت بازجویی ماجرایی پیچیده از خودش و همدستانش را برای مأمور گمرک ایالات متحده، دیو کوجان (با بازی چاز پالمینتری) تعریف می‌کند. وربال کینت، متهمی است که تنها یکی از دو بازمانده‌ی قتل‌عام و آتش‌سوزی کشتی در بندر لس‌آنجلس است.

او به جز روایت این داستان پیچیده، در اعترافاتش از مردی مرموز به نام کایزر شوزه حرف می‌زند. پایان فیلم همه‌ی چیزهایی را که در کل فیلم شاهد آن هستیم، زیر سؤال می‌برد؛ معلوم نیست که کینت اجباراً دروغ می‌گوید یا فقط برای پوشاندن کارهایش، به هر حال واضح است که او در این کار بسیار حرفه‌ای است.

تابلو مدل مینیمال The Usual Suspects کد m2412-w

۸. مرحوم (The Departed)

فیلم «مرحوم»

  • سال اکران: ۲۰۰۶
  • کارگردان: مارتین اسکورسیزی
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، مت دیمون، جک نیکلسون، مارک والبرگ، مارتین شین، ویرا فارمیگا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

تقریباً همه همیشه در فیلم جنایی تحسین‌شده و پرستاره‌ی مارتین اسکورسیزی «مرحوم» یا «رفتگان» (که بر اساس «روابط داخلی» (Infernal Affairs) محصول هنگ کنگ ساخته شده است) دارند دروغ می‌گویند. لئوناردو دی‌کاپریو نقش بیلی کاستیگان، پلیسی از جنوب بوستون، را بازی می‌کند که مخفیانه وارد یک سازمان جنایی می‌شود تا متوجه شود که یک جنایتکار (او نمی‌داند که این شخص کالین سالیوان است که مت دیمون نقش‌اش را بازی می‌کند) به اداره‌ی پلیس نفوذ کرده است. هر کدام از شخصیت‌های این فیلم درباره‌ی مشاغل دروغین خود عمیقاً دروغ می‌گویند (همزمان با اینکه کوستیگان مجبور است به خاطر کارش به عنوان پلیس مخفی دست به فعالیت‌های مجرمانه‌ی واقعی بزند)، و هر یک می‌دانند که دشمنی دارد که باید از بین برود.

۹. بری لیندون (Barry Lyndon)

بری لیندون

  • سال اکران: ۱۹۷۵
  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: رایان اونیل، ماریسا برنسون، پاتریک مگی، هاردی کروگر، دایانا کورنر، گی همیلتون، برنارد هپتون، لیان ویتالی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰

درام تاریخی تحسین‌شده‌ی استنلی کوبریک، که بر اساس رمان «شانس بری لیندون» (The Luck of Barry Lyndon) نوشته‌ی ویلیام میکپیس تکری است، هوشمندانه، بری لیندونِ رایان اونیل را قضاوت نمی‌کند؛ نیازی ندارد چنین کند. او اساساً شخصیتی است بدون هیچ‌گونه اخلاقیات مشخصی، و کسی است که اتفاقاتی برایش رخ می‌دهد که او نقش چندانی در شکل‌گیری‌شان ندارد. او یک دروغگوی شاد و اجباری همچون بسیاری از دروغگویان برتر این فهرست نیست؛ فقط روای غیرقابل اعتمادی است که درک عمیقاً بی‌پایه و اساسی نسبت به حقیقت دارد.

زمانی که باید و می‌تواند حقیقت را بگوید (مثل زمانی که تقریباً بلافاصله پس از پذیرش کارش اعتراف می‌کند نقشه‌ای برای به دام انداختن یک جاسوس به دام جاسوسی دارد)، این کار را می‌کند، اما اگر راحت‌ترین راه رسیدن به آنچه می‌خواهد دروغ باشد، او از دروغ گفتن کاملا راضی است. بری لیندون یک دروغگوی باورپذیرتر و ملموس است. «بری لیندون» داستان یک مرد ایرلندی چموش در قرن هجدهم میلادی انگلستان را روایت می‌کند که دل بیوه‌ای را می‌برد و برای جایگاه اشرافی شوهر سابق او دندان تیز می‌کند.

کتاب جهان فلسفی استنلی کوبریک اثر جرالد جی. آبرامز

۱۰. زنی که آنجا نبود (The Woman Who Wasn’t There)

زنی که آنجا نبود

  • سال اکران: ۲۰۱۲
  • کارگردان: آنجلو جی. گوگلیلمو جونیور
  • بازیگران: آلیشیا استیوهد

از آنجا که چند دروغگوی برتر سینمایی این فهرست بر اساس شخصیت‌های واقعی خلق شده‌اند، بد نیست یک مستند هم به فهرست اضافه شو. آنجلو جی. گوگلیلمو جونیور، کارگردان مستند «زنی که آنجا نبود»، که کتابی هم با همین عنوان منتشر کرده است، در میانه‌ی همکاری با تانیا هد برای مستندی درباره‌ی بازماندگان حملات مرکز تجارت جهانی در یازدهم سپتامبر بود. داستان دلخراش هد، او را برای سال‌ها پس از آن وقایع، سخنگوی دیگران کرده بود. با این تفاوت که، همان‌طور که معلوم شد، او اصلاً آنجا نبود (عنوان مستند ماجرا را لو می‌دهد). بنابراین اولویت فیلم تغییر کرد و در عوض، تبدیل به پرتره‌ای از یک دروغگوی اجباری و زنی شد که با دروغ خود را در مرکز یکی از لحظات مهم تاریخ ایالات متحده‌ی امریکا قرار داده بود.

منبع: lifehacker



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X