۱۰ فیلم برتر کوین اسپیسی؛ ستارهای که منزوی شد
کوین اسپیسی یکی از بازیگران مشهور و تحسینشده سینمای آمریکا است که در سال ۲۰۱۷ به آزار جنسی متهم شد و پیش از برگزاری دادگاه به سرعت از نظر حرفهای نابود شد.
اولین اتهام که با شتاب بسیار اسپیسی را از عرش به فرش رساند در مصاحبهی آنتونی رپ هنرپیشه و خواننده آمریکایی علیه اسپیسی مطرح شد. انتشار این مصاحبه باعث شد کسان دیگری نیز اتهامات جدیدی علیه این بازیگر مطرح کنند.
از میان اتهاماتی که متوجه اسپیسی شد یک نمونه از نظر قانونی جدیتر از باقی بود و پای او را به دادگاه باز کرد. او همزمان که درگیر فرایندهایی قضایی شده بود از پروژهها و آثار سینمایی هم کنار گذاشته میشد. اسپیسی را از سریال «خانه پوشالی» (House of Cards) حذف کردند تا کلر آندروود جای فرانک آندروود را بگیرد و ریدلی اسکات مجبور شد تصاویر اسپیسی را از فیلم «تمام پولهای جهان» (All the Money in the World) خارج کند و با بازیگر دیگری صحنهها را دوباره ضبط کند.
اسپیسی عاقبت در تابستان سال گذشته از اتهامات تبرئه شد اما از آن زمان تا کنون در پروژه جدیدی حضور نداشته و به انتشار چند ویدیوی تبریک سال نو بسنده کرده است؛ ویدیوهایی که البته هر بار بسیار پرمخاطب و البته جنجالبرانگیز بودهاند.
اسپیسی از آن دست بازیگرانی است که قادرند در قالب هر نقشی فرو روند و هر بار مخاطب را غافلگیر کنند. اسپیسی فعالیت بازیگری خود را در برادوی در سال ۱۹۸۱ آغاز کرد اما تا سال ۱۹۸۶ وارد دنیای فیلم و سینما نشد.
عاقبت در سال ۱۹۸۶ اسپیسی در فیلم «دلسوختگی» (Heartburn) نقش کوچکی به دست آورد و فعالیت بازیگریش در دنیای سینما را آغاز کرد. اما اولین نقش مهم این بازیگر برمیگردد به فیلم «بزرگسالان راضی» (Consenting Adults) در سال ۱۹۹۲؛ اسپیسی در این اثر نقش ادی اوتیس را بازی کرد و در آن نقش درخشید. از این تاریخ تا یک دهه بعد روند حرکت اسپیسی رو به رشد بود و مجموعهای از آثار مطرح که او ظرف این یک دهه در آنها به ایفای نقش پرداخت نامش را در میان ستارههای بزرگ هالیوود تثبیت کرد.
تقریبا سالها اسپیسی را بهعنوان یکی از بزرگترین بازیگران چند دهه اخیر سینمای آمریکا میشناختند؛ بازیگری که یک جایزه تونی و دو جایزه اسکار (برای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد) را به دست آورد و از طرف مجله امپایر در سال ۱۹۹۹ بهعنوان بهترین بازیگر دهه انتخاب شد.
گرچه زندگی شخصی اسپیسی بسیار پرحاشیه بوده و با مطرحشدن اتهامات گوناگون پیچیده و پرحاشیهتر هم شده است اما تواناییهای او بهعنوان بازیگر غیرقابل انکار است. مشخص نیست کوین اسپیسی در سالهای آینده چه وضعیتی خواهد داشت و آیا هرگز قادر خواهد بود دوباره به جهان سینما بازگردد یا نه. با این وجود قصد داریم در این نوشته به ۱۰ فیلم برتر این بازیگر نامآشنای آمریکایی بپردازیم.
۱۰. کی-پکس (K-PAX)
- کارگردان: ئییین سافتلی
- تاریخ اکران: ۲۰۰۱
فیلم سینمایی «کی-پکس» یک اثر علمی-تخیلی و اسرارآمیز است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته جین برور اقتباس شده.
در کی-پکس اسپیسی نقش یک بیمار روانی به نام پرات را بر عهده دارد که گمان میکند یک موجود فضایی است و از سیاره کی-پکس به زمین آمده؛ سیارهای با فاصله هزاران سال نوری با زمین. دکتر مارک پاول (با بازی جف بریجز) عهدهدار مراقبت و درمان این بیمار میشود. دکتر پاول در ابتدا گمان میکند با بیمار مبتلا به توهم و هذیان روبهرو است که با دارو درمان خواهد شد اما وقتی حتی با استفاده از دارو تغییری در گفتههای پرات پدید نمیآید دکتر نیز به این ماجرای عجیب بیشتر مشکوک میشود.
به شکل کلی پرات در طول دوره درمانش بینشی نسبت به زندگی ارائه میدهد که چه برای سایر بیماران و چه برای درمانگرش جنبههایی الهامبخش دارد.
این فیلم علمی-تخیلی همراه با فیلمبرداری بسیار چشمگیر، خط داستانی مهیج و تأثیرگذار و البته بازی فوقالعاده اسپیسی همراه است گرچه جف بریجز هم از نظر توان بازیگری چیزی کم نگذاشته.
کی-پکس از آن دست آثاری است که مخاطبانش را تا لحظه آخر در حال حدس و گمان باقی میگذارد؛ مخاطبانی که مشتاقاند بدانند کدام فرضیه درباره پرات حقیقت دارد.
۹. مذاکرهکننده (The Negotiator)
- کارگردان: اف. گری گری
- تاریخ اکران: ۱۹۹۸
دنی رومن (با بازی ساموئل ال. جکسون) یک مذاکرهکننده پلیس است که خود به جرم قتل متهم میشود. دنی که احساس میکند هیچ راه و گزینهای برای اثبات بیگناهی ندارد در یک ساختمان تعداد زیادی از شهروندان را گروگان میگیرد.
دنی همه قوانین و تکنیکهای مذاکره با گروگانگیران را میداند و چون خود بر زیر و بم امور مسلط است از پلیس میخواهد تنها مذاکرهکنندهای که به او اعتماد دارد یعنی کریس سیبین را برای مذاکره بفرستد. کوین اسپیسی در فیلم مذاکرهکننده نقش سیبین را ایفا میکند. سیبین مذاکره با رومن را آغاز میکند، درمییابد که او بیگناه است و چون میخواهد برای رومن زمان بخرد وارد ساختمان شده و به نوعی همکار و شریک عملیات او میشود.
گرچه فیلم سینمایی «مذاکرهکننده» مثل بسیاری دیگر از آثار اکشن و جنایی از بعضی کلیشهها و قواعد آشنا استفاده کرده اما فیلم از چندین و چند زاویه نیز نو و متفاوت است. برای مثال فیلمنامه نسبت به آثار مشابه تا حدودی هوشمندانهتر تنظیم شده و بازیهای خیرهکننده زوج ساموئل ال. جکسون و کوین اسپیسی هم به فیلم قدرت بیشتری داده است. در عین حال دیالوگهای اثر هوشمندانه و گیرا نوشته شدهاند و وقتی با بازیهای همراه میشوند از فیلم اثر جذابی میسازند که تماشایش مخاطب را پشیمان نمیکند.
مذاکرهکننده در مجموع با رضایت منتقدان همراه بود؛ امانوئل لوی منتقد آمریکایی نشریه ورایتی درباره فیلم و بازیهای اسپیسی و جکسون در آن نوشت: «کوین اسپیسی و ساموئل ال. جکسون برای اولینبار در این فیلم در نقشهایی کاملا متناسب، یک زوج سینمایی را تشکیل دادهاند؛ دو چهرهای که احتمالا بتوان آنها را بهترین بازیگران نسل خود نامید.»
اما فیلم از نظر تجاری نتوانست چندان موفق ظاهر شود. مذاکرهکننده که با بودجهی ۴۳٫۵ میلیون دلار تولید شده بود و حدود ۴۰ میلیون دلار نیز هزینه تبلیغات داشت در نهایت در سراسر جهان ۸۸ میلیون دلار فروخت. با توجه به سایر هزینههایی که استودیوی برادران وارنر برای تولید و توزیع فیلم متحمل شده بود در نهایت کلیت کار حدود ۱۳ میلیون دلار ضرر روی دست استودیو گذاشت.
۸. گلنگری گلن راس (Glengarry Glen Ross)
- کارگردان: جیمز فولی
- تاریخ اکران: ۱۹۹۲
فیلم «گلنگری گلن راس» را جیمز فولی ساخت و دیوید ممت فیلمنامه آن را به رشته تحریر درآورد؛ فیلم براساس نمایشنامهای به همین نام ساخته شد که توسط خود ممت نوشته شده و جایزه پولیتزر گرفته بود.
داستان فیلم روایت دو روز از زندگی چهار مشاور املاک است؛ گویا طبق تصمیمی که از طرف شرکت مرکزی اتخاذ شده قرار است در پایان هفته کاری دو مشاور از میان چهار مشاور اخراج شوند. دو مشاوری که باقی میمانند باید از نظر میزان فروش در صدر جدول هفتگی قرار بگیرند و در عین حال برنده یک کادیلاک و یک ست چاقو میشوند.
فروشندگان بر اساس شمارههایی که دارند سعی میکنند مشتریانی پیدا کنند اما مسیر دشواری پیش رو دارند. یکی از آنها برنامهای برای سرقت از دفتر، دزدیدن شمارههای مشتریان خاص و فروختن آن به رقبا دارد.
یکی از نکات قوت مسلم فیلم سینمایی گلنگری گلن راس بازیگران درجه یکی است که به کار گرفته. مجموعهای از چهرههای برجسته شامل آل پاچینو، جک لمون و البته کوین اسپیسی. لمون نقش فروشندهای را دارد که گذشتهی درخشانی داشته اما حالا کاملا بیاعتبار و ناتوان شده، آل پاچینو بهترین فروشنده مجموعه است و اسپیسی نقش ویلیامسون سرپرست دفتر را بازی میکند.
نقش کوین اسپیسی به شکلی است که تا حدودی باید در مخاطبان احساس منفی ایجاد کند و او بهخوبی از عهده ایفای آن برآمده. فیلم طنز تلخی دارد و البته دیالوگهایی بسیار هوشمندانه و ماندگار که در ذهن مخاطبان جا خوش میکنند. ترکیب بازیها هم درخشان و فراموشنشدنی است.
۷. شنا با کوسهها (Swimming with Sharks)
- کارگردان: جرج هوانگ
- تاریخ اکران: ۱۹۹۴
«شنا با کوسهها» یک درام روانشناختی است درباره یک نویسنده جوان و یک تهیهکننده بزرگ و قدرتمند که این نویسنده نوپا را بهعنوان دستیار استخدام میکند. فرانک ویلی در نقش گای جوانی است که به تازگی از دانشکده فارغالتحصیل شده و وقتی توسط بادی آکرمن (با بازی کوین اسپیسی) استخدام میشود این اتفاق را بهعنوان فرصتی طلایی در نظر میگیرد.
اما ماجرا با آنچه گای در ابتدا میاندیشید کاملا متفاوت است؛ کار کردن با بادی آکرمن یعنی تحقیر روزمره، سواستفادههای کلامی دائمی و در عمل تبدیلشدن به یک برده. با این حال گای این شرایط اسفناک را به خیال روزی که ارتقای کاری را تجربه کند تحمل میکند اما پیبردن به یک موضوع باعث میشود گای کاملا تحمل خود را از دست بدهد.
بازی کوین اسپیسی در شنا با کوسهها درخشان است؛ تقریبا هر صحنه از فیلم تحت سیطره و تأثیر او قرار میگیرد. اسپیسی به شکلی ماهرانه تصویر مردی خودخواه و بدذات را روی پرده برده و نقشی بهیادماندنی را خلق کرده است. اسپیسی سالها بعد در فیلم «رییسهای وحشتناک» (Horrible Bosses) که یک کمدی سیاه است دست به آفرینش نقشی شبیه به همین نقش زد و رییسی بیرحم و رذل را آفرید.
فیلم سینمایی شنا با کوسهها در مجموع توانست رضایت منتقدان را جلب کند؛ در نقدهای مربوط به فیلم هم به توان بازیگری اسپیسی و آفرینش نقش یک مرد پرنفوذ و بیرحم رسانهای توسط او توجهی ویژه شد؛ نقشی که به باور منتقدان توانست هجویهی ارزشمندی علیه هالیوود باشد.
۶. محرمانه لس آنجلس (L.A. Confidential)
- کارگردان: کرتیس هنسن
- تاریخ اکران: ۱۹۹۷
در دهه ۱۹۵۰ که در لسآنجلس فساد و جنایت در حال گسترش است سه کارآگاه از دپارتمان پلیس لسآنجلس (یکی کاملا محتاط، یکی خشن و دیگری سست) که هر کدام روش خود را در ایجاد عدالت دارند روی مجموعه قتلهایی کار میکنند. داستان فیلم از دیدگاه سه پلیس به جرایم سازمانیافته مرتبط با مواد مخدر، فحشا و سیاست ارتباط مییابد. کوین اسپیسی هم نقش یکی از همین کارآگاهها را ایفا میکند.
فیلم سینمایی محرمانه لس آنجلس به کارگردانی کرتیس هنسن بر اساس رمانی به همین نام نوشته جیمز الروی ساخته شده است. این اثر نئونوآر و جنایی جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را در سال ۱۹۹۷ از آن خود کرد.
در محرمانه لسآنجلس علاوه بر کوین اسپیسی، بازیگرانی چون گای پیرس، راسل کرو، کیم بیسینگر و دنی دویتو به ایفای نقش میپردازند و در مجموع با اثری پربازیگر مواجه میشویم. محرمانه لس آنجلس از آن دست فیلمهای کارآگاهی است که نه لزوما از زاویه دید یک کارآگاه یا یک قهرمان بلکه از دیدگاه چندین نیروی پلیس داستان را پیش میبرد و غافلگیریهای تکاندهندهای را در بخشهای پایانی تدارک میبیند.
محرمانه لسآنجلس به شکل قابل توجهی با تحسین منتقدین و تماشاگران مواجه شد. منتقدین فیلم را «محله چینیها»ی دهه ۱۹۹۰ نامیدند و فیلم در هفتههای اول اکران موفقیت تجاری خود را هم تثبیت کرد.
کوین اسپیسی در این اثر سینمایی نقش جک وینسنس را بازی میکند؛ شخصیتی زیرک، خونسرد، متفاوت با تیپهای پلیسی همیشگی که در ذهن مخاطب همچون یک شخصیت چندبعدی و تأثیرگذار نقش میبندد. جیمز الروی خالق کتاب محرمانه لس آنجلس بازی کوین اسپیسی را چنین وصف میکند: «یکی از بهترین شخصیتهای ازخودبیزار که تا به حال در سینما دیدهام.»
۵. فراسوی دریا (Beyond the Sea)
- کارگردان: کوین اسپیسی
- تاریخ اکران: ۲۰۰۴
کوین اسپیسی علاوه بر بازیگری تجربه کارگردانی دو اثر سینمایی را هم در کارنامه دارد؛ «تمساح آلبینو» (Albino Alligator) در سال ۱۹۹۷ و «فراسوی دریا» (Beyond the Sea) در سال ۲۰۰۴؛ البته هر دو فیلم با شکست تجاری اساسی مواجه شدند. تمساح آلبینو با بودجه ۶ میلیون دلاری ساخته شد اما حدود ۳۰۰ هزاردلار فروخت. فراسوی دریا هم ۲۵ میلیون دلار خرج روی دست تولیدکنندگان گذاشت اما فقط حدود ۸٫۴ میلیون دلار فروش داشت. در کنار اینها هیچکدام از این دو اثر از نگاه منتقدان هم درخشان ارزیابی نشدند؛ احتمالا به همین دلیل هم اسپیسی بیش از این به کارگردانی ادامه نداد.
با وجود نکات ذکر شده بازی اسپیسی در فیلم فراسوی دریا از نقاط قوت این اثر سینمایی است. فراسوی دریا یک درام موزیکال زندگینامهای است که بر اساس زندگی بابی دارین ساخته شده.
این موسیقیدان برجسته، جاهطلب و البته بیقرار با وجود همه محدودیتها و نقاط ضعف اثر به بهترین شکل توسط اسپیسی آفریده شده و شخصیت مردی کمالگرا که میخواهد از هر لحظه به بهترین نحو استفاده کند را تصویر میکند. دارین بهتدریج راه خود به سوی شهرت و ستارهشدن را باز میکند اما به سرعت درگیر ایجاد توازن میان کار، سلامتی، ازدواج و زندگی خانوادگیش میشود.
یکی از نقدهای وارد به فیلم این موضوع بود که اسپیسی برای ایفای این نقش بسیار پیر است و نمیتواند نقش یک ستاره موسیقی جوان را بازی کند در حالی که خود ۴۵ سال سن دارد. اما اتفاقا هنر اسپیسی همین جا بود که توانست چنان بازی قدرتمندی ارایه دهد که این نقد نسبتا موجه را هم بیاثر کند و مخاطب با تماشای فیلم این موضوع را کاملا از یاد میبرد.
از نقاط قوت دیگر بازی اسپیسی در فیلم فراسوی دریا لحظاتی است که او خود آواز خوانده است؛ تمام آوازهای شخصیت توسط خود اسپیسی اجرا شده و در لحظاتی شباهت صدای او به صدای بابی دارین بسیار شگفتانگیز و تأثیرگذار به نظر میرسد.
هنگامی که از کوین اسپیسی پرسیده شد به چه دلیل خواست نقش باب دارین را بازی کند این بازیگر پاسخ داد: «وقتی شنیدم در حال ساخت فیلم هستند یا در استودیوی برادران وارنر قصد ساخت فیلم را دارند با خود گفتم این نقش برای من است، من متولد شدهام تا این نقش را بازی کنم؛ باید این نقش را بازی کنم.»
۴. رف (The Ref)
- کارگردان: تد دم
- تاریخ اکران: ۱۹۹۴
گاس (با بازی دنیس لری) یک دزد جواهرات است که شب کریسمس در طول یک سرقت توسط شریکش رها میشود. گاس برای پنهانشدن از دست پلیس یک زوج به نامهای لوید و کارولین (با بازی کوین اسپیسی و جودی دیویس) را گروگان میگیرد و مجبورشان میکند تا به سوی خانهشان رانندگی کنند. او نمیداند که چندین نفر از فامیلهای این زوج در راه خانهاند تا در یک شام خانوادگی بزرگ شرکت کنند.
«رف» یک کمدی سیاه است و در واقع به یک کمدی کالت کریسمسی تبدیل شده که در طول زمان محبوب بسیاری از مخاطبان بوده است. فیلم به خاطر شوخیهای خاص، متفاوت و زیرکانهاش در کنار بازیهای تأثیرگذاری که از بازیگران اصلیش گرفته جلب توجه کرده است.
مجموعه بازیگران فیلم، شیمی فوقالعادهای دارند بهویژه زوج دیوس و اسپیسی که در خلق تصویر یک زوج پرمشاجره و مشکلدار حقیقتا خیرهکننده عمل کردهاند. در عین حال بازی نیشدار و طعنهآمیز اسپیسی با شوخطبعی پرخشونت و نامتعارف دنیس لری ترکیبی تماشایی ایجاد کرده.
در کل میتوان گفت فیلم سینمایی رف یک کمدی کریسمسی کاملا موفق است که میتواند برای مخاطب تجربه متفاوت و تازهای رقم بزند. رف در مجموع با نقدهای رضایتآمیزی همراه بود؛ در عمده نقدها بر دو نقطه قوت فیلم تاکید شد. نقطه قوت اول فیلمنامه بود که در خلق موقعیتهای جذاب و دیالوگهای هوشمندانه موفق عمل میکرد و نقطه قوت دوم اغلب نقدها اشاره به بازیها بود.
فیلم اما در گیشه چندان موفق عمل نکرد. البته بعضی از عوامل رف از جمله دنیس لری معتقد بودند که شیوههای بد بازاریابی استودیو و تبلیغات ضعیف عامل فروش نهچندان گسترده فیلم بود، تبلیغاتی که نتوانستند از فیلم تصویری واقعی ارایه کنند.
۳. هفت (seven)
- کارگردان: دیوید فینچر
- تاریخ اکران: ۱۹۹۵
فیلم سینمایی «هفت» ساخته دیوید فینچر که چهرههای نامآشنایی چون کوین اسپیسی، برد پیت و مورگان فریمن را به خدمت گرفته روایتگر داستان دو کاراگاه بخش جنایی است که یک قاتل زنجیرهای عجیب و مرموز به نام جان دوو (با بازی اسپیسی) را دنبال میکنند. یکی از کارآگاهان مردی سردوگرمچشیده در روزهای نزدیک به بازنشستگی است در حالی که کارآگاه دیگر جوان و جویای نام است. با بررسی قتلهای اولیهی جنایتکار مرموز، کارآگاهان در مییابند که او قربانیان خود را با شیوههای خشونتآمیزی خاص و طبق الگویی برگرفته از هفت گناه کبیره میکشد؛ طبیعتا هیچکدام از این دو کارآگاه آمادگی ورود به بازی شیطانی عجیبی که قاتل زنجیرهای برای آن دو تدارک دیده را ندارند.
نکتهی جالب درباره هفت این است که ایده اولیه آن ایدهی جدیدی نیست؛ در واقع تعداد قابل توجهی فیلم ساخته شدهاند که در آنها یک قاتل زنجیرهای براساس الگویی خاص دست به جنایت میزند و تلاش میکند از طریق آن پیام خود را برای جهان مخابره کند. عموما در این موقعیتها با پلیسهایی صادق و سرسخت روبهرو میشویم که این جنایتها را دنبال میکنند و مرحله به مرحله فرایندی که قاتل طی کرده را رمزگشایی میکنند.
در این اثر سینمایی اما تأکید بر وضعیتی است که خود قانون با آن مواجه شده؛ وضعیتی گیجکننده در مواجهه با جنایتهایی که خود همچون یک بیانیه مواضع قاتل را آشکار میکنند. گرچه مخاطب بیشک قاتل را جنایتکاری جامعهستیز و خطرناک در نظر میگیرد اما دشوار است که متوجه اشاره کلیتر همین قاتل خطرناک نشود؛ در واقع پیام هر قتل او بر اساس هفت گناه کبیره از ماجرای یک فرد یا یک قربانی فراتر رفته و کلیت جامعه را هدف قرار میدهد. در حالی که پلیس تحقیقات خود را پیش میبرد برای مخاطب ناممکن میشود که انکار کند این جنایات بخشی است از جامعهای که به سرعت از کنترل خارج میشود و اصول اخلاقی در آن جایگاه مبهم و نامشخصی دارند. البته باید تأکید کرد که هفت در نهایت فیلمی درباره اصول اخلاقی نیست اما نمیشود این را هم نادیده گرفت که مخاطب با دیدنش جامعهای که اسیر این قاتل زنجیرهای شده را هم به نوعی شماتت میکند.
بازی کوین اسپیسی در فیلم سینمایی هفت مسحورکننده و در عین حال دیوانهوار است؛ میتوان گفت اسپیسی یکی از متقاعدکنندهترین و باورپذیرترین بازیهایی که تا به حال برای ایفای نقش یک قاتل زنجیرهای دیدهایم را ارائه داده است. نکته جالب توجه درباره تأثیرگذاری بازی اسپیسی اینجاست که تنها حدود ۳۰ دقیقه در فیلم حضور دارد اما در همین ۳۰ دقیقه چنان کیفیتی از خود ارائه میکند که گویی در تمام لحظات فیلم حاضر بوده است.
فیلم سینمایی هفت از جمله آثار بسیار تأثیرگذار ژانر جنایی در سینمای معاصر امریکا است که هم از نظر تجاری و هم از نگاه منتقدان بهعنوان فیلمی موفق ارزیابی شد. این اثر سینمایی تقریبا ده برابر بودجهاش فروخت و در عین حال به دلیل خط روایی، نقشآفرینیها، حال و هوای تیرهوتار کلی و تدوین خاصش جلب توجه کرد.
۲. مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)
- کارگردان: برایان سینگر
- تاریخ اکران: ۱۹۹۵
«مظنونین همیشگی» یکی از نقاط اوج بازیگری کوین اسپیسی است، فیلمی که اسپیسی بابتش جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت و کریستوفر مککوری را هم صاحب جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی کرد.
این تریلر اسرارآمیز که میتواند در دسته نئونوارها هم طبقهبندی شود داستان یک گروه از خلافکاران را روایت میکند که درگیر یک معامله مواد مخدر پیچیده شدهاند. پس از کشتهشدن دهها نفر از مجموعه خلافکاران، دو نفر زنده ماندهاند، یکی وربال کینت با بازی تماشایی کوین اسپیسی و دیگری یک مرد مجارستانی که سوخته و بهشدت آسیب دیده است. وربال توسط پلیس بازجویی میشود و طرح داستانی از طریق بازگشت به گذشته جریان مییابد.
در حالی که شاهد بازشدن گرههای قصه هستیم درمییابیم که ماجرا با یک خلافکار افسانهای تحت نام کایزر شوزه گره خورده است. خلافکاری که البته درک هویت واقعیش بسیار پیچیده است و حدس و گمانهای گوناگونی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
مظنونین همیشگی تأثیر بسزایی در فیلمهای شبیه به خود گذاشت و میتوان از تأثیر مانا و دیرپای این اثر بر فیلمهای اسرارآمیز سخن گفت. تقریبا تمام بازیگران فیلم کیفیت بالایی دارند بنابراین نمیتوان تمجید از بازیها را به کوین اسپیسی محدود کرد اما بازی اسپیسی احتمالا پیچیدهترین و تحسینبرانگیزترین بازی کل فیلم است و البته پیچ و تاب قصه با تواناییهای بازیگری او به شکلی تماشایی گره خورده است.
مظنونین همیشگی فیلمی است که دیدنش حتی برای بار دوم هم میتواند مخاطب را سرگرم کند و احتمالا اگر فیلم را برای بار دوم ببینید حتی بیشتر از قبل به ظرایف بازی کوین اسپیسی پی میبرید. جالب است که اسپیسی حتی پیش از ساختهشدن فیلم مظنونین همیشگی قصد بازیکردن در آن را داشته است.
گویا اسپیسی برایان سینگر را در یک مهمانی پس از اکران اولین فیلمش ملاقات میکند و چون تحت تأثیر کیفیت فیلم و البته فیلمنامه کریستوفر مککوری قرار گرفته به سینگر میگوید که قصد دارد حتما در فیلم بعدی او بازی کند.
مظنونین همیشگی از جمله فیلمهای کارنامه کاری کوین اسپیسی است که از نظر تجاری نیز موفق بودند. این اثر سینمایی با بودجه ۶ میلیون دلاری ساخته شد و بیش از ۳۴ میلیون دلار فروخت. فیلم در عین حال یکی از تحسینشدهترین آثار اسپیسی از نظر منتقدان بود.
۱. زیبایی آمریکایی (American Beauty)
- کارگردان: سام مندس
- تاریخ اکران: ۱۹۹۹
«زیبایی آمریکایی» یک کمدی سیاه است که کوین اسپیسی را در نقش یک مرد میانسال به نام لستر برنهام به خدمت گرفته است. لستر نوعی بحران میانسالی را تجربه میکند و رابطه بسیار سرد و بدی با همسر و دخترش دارد. او که به نوعی احساس میکند به آخر خط رسیده و هیچ انگیزهای برای زندگی ندارد عاشق دوست نوجوان دخترش میشود و همین عشق به او قدرت و انگیزه میدهد.
این البته خط کلی داستان است چرا که زیبایی آمریکایی فیلمنامه بسیار پرپیچ و خم و بامزهای دارد که با جزییات گوناگون و بسیار سرگرمکنندهای همراه میشود. فیلم نقطه اوج بازیگری کوین اسپیسی است و برای او جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به همراه داشت. زیبایی آمریکایی جوایز متعدد دیگری از جمله جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را هم به خود اختصاص داد تا موفقترین فیلم سال در مراسم اسکار باشد.
به شکل کلی بازیهای فیلم از هر نظر درخشاناند بهویژه بازیهای کوین اسپیسی و آنت بنینگ که نمایشی مسحورکننده ارایه میدهند آن هم در نقشهایی که گویی از روز نخست فقط و فقط برای خودشان نوشته شده بوده؛ در واقع ابدا نمیشود تصور کرد بازیگر دیگری میتوانست این نقشها را بهتر از این دو روی پرده ببرد.
زیبایی آمریکایی به دقت بحران روابط خانوادگی در زندگی شهری آمریکای مدرن را از طریق شخصیتهایی معاصر و بسیار واقعی نمایش داده و فراتر از داستان سرگرمکنندهاش، یک تحلیل اجتماعی عمیق و درگیرکننده به حساب میآید.
فیلم با بودجه ۱۵ میلیون دلاری ساخته شد اما در گیشه درخشش فوقالعادهای داشت و موفق شد بیش از ۳۵۶ میلیون دلار بفروشد. زیبایی آمریکایی علاوه بر فروش قابل توجهی که داشت به شکل گستردهای تحسین منتقدان و رسانهها را در پی داشت. بیراه نیست اگر بگوییم فیلم توسط اغلب رسانهها بهترین اثر سینمایی سال لقب گرفت. عمده تعریف و تمجیدها از فیلم البته بر بازی کوین اسپیسی و کارگردانی سم مندس متمرکز بود.
فیلم علاوه بر موفقیت گسترده در جوایز اسکار در برخی جشنوارههای جهانی دیگر هم درخشید، برای مثال در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو بهعنوان بهترین فیلم از نگاه مردم انتخاب شد؛ جایزهای که مهمترین عنوان این جشنواره است و نشان میدهد کدام اثر سینمایی توانسته بیشتر از همه توجه مخاطبان جشنواره را جلب کند.
baby driver