۶ کتاب برتر جلال ستاری؛ راوی اسطورههای جهان
جلال ستاری از چهرههای برجستهی ادب، فرهنگ و هنر ایران است که نود کتاب در زمینهی اسطورهشناسی، مطالعات فرهنگی و تئاتر نوشت و به فارسی برگرداند. کتابهای جلال ستاری منبع و ماخذ معتبر و موثق محققان، پژوهشگران، دانشمندان و اهل مطالعه است.
او به عنوان پژوهشگری دقیق و عمیق شناخته میشد که با درهم آمیختن بینشهای سنتی و مدرن آثار مهمی در زمینههای گوناگون خلق کرد.
ویژگی بارز کتابهای جلال ستاری شناخت، بررسی و تجزیه و تحلیل ریشههای فرهنگی و اجتماعی اسطورهها و نمادها است. او با کمک گرفتن از روشهای متفاوت تحلیل اسطوره به ویژه در ارتباط با نمایش و ادبیات کوشش کرد تاثیر این مفاهیم بر فرهنگ و ادب ایران را بسنجد و نشان دهد.
برگرداندن آثار ژان پیاژه، میرچا الیاده و گیلبر دوران نشان دهندهی اطلاعات و دانش وسیع و تسلط او به زبان مبدا و مقصد است. این نویسنده و مترجم نامدار در طول بیش از شش دهه فعالیت تاثیرگذار در ادب، هنر و فرهنگ ایران از درک و فهم اسطورهها برای شناخت روانشناسی فردی و اجتماعی بهره ببرد.
او در میانهی مرداد سال ۱۳۱۰ در رشت به دنیا آمد. در دبیرستان دارالفنون تحصیل کرد و جزو اولین گروه دانشآموزان بود که بعد از رضا شاه به فرانسه اعزام شدند. جلال ۱۹ ساله بود که آزمونی دشوار را پشت سر گذاشت تا به اروپا برود. هیچ چیزی دربارهی سفر به سوی دیگر جهان و زندگی در کشوری دیگر نداشت.
بعد از ورود به سوئیس و آماده شدن برای تحصیل در رشتهی تعلیم و تربیت، دریچهی وسیعی از فرهنگ و ادب به رویش باز شد. در سوئیس زندگی کرد و بسیار آموخت. در موقعیتی خاص وارد اروپا شد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم جناحها و گروههای اجتماعی فرهنگی سیاسی برای جلب نظر مردم و شهروندان تلاش میکردند کارهای خوبی در زمینهی هنر و فرهنگ ارائه دهند. ستاری از آن فرصت استفاده کرد و با سینما، تئاتر و ادبیات آشنا شد.
سیزدهسال در سوئیس زندگی کرد. شاگرد ژان پیاژه روانشناس و زیستشناس فرانسوی سوئیسی بود و دکترای روانشناسی گرفت. به این خاطر مقطع مهم و تاثیرگذاری که در آن دکتر مصدق و یارانش برای ملی کردن صنعت نفت ایران تلاش میکردند را از نزدیک ندید.
در دوران دانشجویی هر چه دربارهی تاریخ، فرهنگ، قصه، رمان، ادبیات و… به دستاش میرسید میبلعید. در این میان کمکم به اسطوره علاقهمند شد و پی برد اسطورهها اولین جوانههای تمدن بشر هستند و به خلقت آن ارتباط دارند.
ستاری در دوران سیزدهسالهی پربار زندگیاش با محمدعلی جمالزاده پدر داستاننویسی مدرن ایران آشنا شد. بعد از چند بار دیدن جمالزاده در قهوهخانههای نزدیک خانهاش نامهای برایش نوشت و از او دربارهی وجود سوررئالیسم، رومانتیسم و رئالیسم در ادب و فرهنگ ایران پرسید و راهنمایی خواست. پدر قصهنویسی ایران پاسخی مفصل برایش نوشت. ستاری قانع نشد و نامهی دیگری نوشت. جمالزاده او را به خانهاش دعوت کرد و مسئولیت ادارهی نشستهایی که برگزار میکرد را به او واگذار کرد و همیشه ستاری را دوست و شاگردش معرفی میکرد.
جلال ستاری بعد از بازگشت به ایران درست مثل کارل یونگ روانشناس شناخته شدهی سوئیسی علاوه بر روانشناسی به حوزههای دیگر پرداخت. پژوهش کرد، نوشت و متنهای زیادی به فارسی برگرداند که در ادامه معرفی میشوند.
۱- «مقدمه بر هزار و یک شب»
هزار و یکشب داستانی است که به نقل از پادشاهی به نام شهریار و راویاش شهرزاد است. بیشتر قصهها در بغداد و ایران باستان میگذرد.
نویسندگان، مترجمان، پژوهشگران و محققان زیادی در طول قرون این قصهها را از آسیا و شمال آفریقا گرد آوردهاند. ریشهی برخی از آنها به زبانهای عربی، سانسکریت و … بازمیگردد.
آندره میکل عربشناس و تاریخدان فرانسوی و متخصص ادبیات عرب و زبان عربی در این اثر نشان داده پایه و اساس هزار و یک شب به گونهای گذاشته شده که زن موجودی بد و خبیث است. شهرزاد (راوی اثر) تلاش میکند تا نادرستی این حرف را ثابت کند. قصههای حیله و نیرنگ بانوان بخش زیادی از هزار و یکشب را ساخته که به دو گونه میتوان تجزیه و تحلیلشان کرد. گونهی اول آن است که زن برای جبران محرومیت حلیه میزند، چون از اساس حیلهگر است. نگرش دیگر زن را هوشیار و آگاه میداند. روایت قصههای گوناگون توسط شهرزاد نشان دهندهی درایت و زیرکی او و تلاشاش برای ایستادگی مقابل مردسالاری است. بخش دیگر «مقدمه بر هزار و یکشب» یکی از کتابهای جلال ستاری، گفتوگوی علیرضا حسنزاده با جلال ستاری دربارهی پژوهشهای مادی در خصوص هزار و یکشب است.
در بخشی از کتاب «مقدمه بر هزار و یک شب» که با ترجمهی جلال ستاری توسط نشر مرکز منتشر شده، میخوانیم:
«در غرب این تصور رواج دارد که قصههای پریوار را فقط برای سرگرم کردن کودکان بافتهاند که این خود نشانه برتری اصل عیارسنجی بر رمزپردازی است. اعداد رمزی ۳ و ۶و ۷ و ۸ و غیره نیز در قصههای هزار و یک شب به چشم میخورند و بارها به کار رفتهاند. عدد ۳ معانی مختلف دارد. در اغلب موارد، مبین «سه مرحله اساسی تکامل فرد» یعنی مراحل مادی و معنوی و الهی است.»
۲- جهان هزار و یک شب
شرقشناسان در طول قرون و اعصار دریافتهاند «هزار و یکشب» ترکیبی از متونی با ریشههای متفاوت است که در گذر زمان به اثری مستقل تبدیل و در طول دو قرن سیزدهم و چهاردهم بر سر زبانها افتاد.
برخی محققان به دلیل جنس قصهها، محتوای تخیلی، هیجانانگیز و وهمناک و حضور همیشگی جن و پری، حاضر و غایب شدن جانوران و … آن را اثری فانتزی دانستهاند.
یکی از مشهورترین قصههای این اثر که منشاء فیلمهای تلویزیونی، سینمایی و انیمیشنها شده «سندباد بحری» است که در بندر بصره دوران حکومت هارونالرشید اتفاق میافتد.
سالهاست متخصصان زبان و ادبیات عرب، قصهشناسان، افسانهشناسان، اساتید ادبیات نمایشی، اسطورهشناسان و… دورهم جمع میشوند و یافتههایشان دربارهی این اثر را در قالب سخنرانی و مقاله در اختیار عموم قرار میدهند.
جلال ستاری ده مقاله از اساتید و متخصصان حوزههای گوناگون علوم انسانی، ادبیات و هنر – آندره میکل، آندره شدل، ماری لاهی – هولبک، ژان کوکتو، ژول سوپرویل، ژاک ادیبرتی، نجمالدین بامات، کلود ـ هلن سیبر، مهوش قدیمی و پل صباغ – دربارهی «هزارو یکشب» را گردآوری و ترجمه کرده و در این اثر گنجانده.
در بخشی از کتاب «جهان هزار و یکشب» یکی از کتابهای جلال ستاری که توسط نشر مرکز منتشر شده، میخوانیم:
«نقال نشسته است و میخواهد همه کسانی که پیرامونش گرد آمدهاند، خاموش شوند و سپس نقل را با «یکی بود، یکی نبود…» آغاز میکند. تخیل شنوندگان که در عین حال آزاد و رام و فرمانبردار است، آماده پیگیری قهرمان در طول ماجراجوییهای اوست. شخصیت اصلی قصه، قهرمان است و بنابراین نمیتوان او را به گوشهنشینی و کنارهگیری واداشت.»
۳- «افسون شهرزاد: پژوهشی در هزار افسان»
در میان پژوهشگرانی که دربارهی «هزار و یکشب» مطالعه کردهاند، آثار جلال ستاری مشهور و معتبر است. او قبل از آنکه این اثر مثل امروز شناخته شود، بر سر زبانها بیفتد و اهمیت و خواننده پیدا کند، مطالعه و تحقیق دربارهی « شهرزاد» را شروع کرد.
این اثر تحلیلی تمامعیار است که سرگذشت همهی تحلیلهایی که در طول قرون در شرق و غرب علام دربارهی «هزار و یکشب» انجام گرفته را آورده است.
«افسون شهرزاد: پژوهشی در هزار افسان» یکی از کتابهای جلال ستاری اثری است شش فصلی در ۴۴۰ صفحه.
صورت مثالی شهرزاد، سر توفیق شهرزاد، واقعیت روانی در هزار و یکشب، بازی تقدیر و مدینه عشق نام فصول کتاب است. نام فصل اول کتاب «مقدمهای بر هزار و یکشب» است. نویسنده در این فصل صد صفحهای آرا و افکار محققان غرب و شرق را گردآورده و دانستههای خود را به آن اضافه کرده.
ستاری با افزدون پانوشتهای فراوان و پرمحتوا اثرش را معتبرتر کرده و نشان داده برگی از اسناد و مدارک موجود را نخوانده باقی نگذاشته.
بر اساس نوشتهی دکتر جلال ستاری اکثر پژوهشگران و اساتیدی که دربارهی «هزار و یکشب» تحقیق کردهاند معتقدند این اثر ترکیب و ملغمهای از عناصر گوناگون است.
ادوارد لین یکی از مترجمان نامدار «هزار و یکشب» باور داشت با اینکه کتاب هستهای ایرانی دارد اما نوشتهی نویسندهای مصری است بین سالهای ۱۴۷۵ و ۱۵۱۵.
سر ریچارد برتن مترجم دیگری که «هزار و یکشب» را به زبان انگلیسی برگردانده، بر این اعتقاد بود که هزار افسانه، هستهی اصلی «هزار و یکشب» و خصوصیات کتاب و نامها و پایان داستان همه نشاندهندهی ریشهی ایرانی آن است.
نویسنده معتقد است «هزار و یکشب» با ترکیب کنونی تصویری از کلیت تمدن اسلامی در قرون میانه نشان میدهد.
در بخشی از کتاب «افسون شهرزاد: پژوهشی در هزار افسان» که توسط نشر توسن منتشر شده، میخوانیم:
«هزار و یکشب آیینه تمامنمایی است از زندگانی و اندیشه مردمان رنگارنگ جامعهای دربرگیرنده اقوام و ملتهای گوناگون؛ بنابراین آمیزهای است از افکار بلند و ارزمند و نیز کارهایی ننگین و شرمآور. هم نمایشگر شادخواری و لذتجویی و عشرتطلبی و کامرانی صاحبان زور و زر است و هم نقشپرداز تلاش و معاش مردم رنجدیده و ستمکشیدهای که سقف خانهشان آسمان بود.»
۴- «جهان اسطورهشناسی ۱۱ / آیین و اسطوره»
اسطورهشناسی علمی است که به مطالعه و تحلیل اساطیر، افسانهها و داستانهای مقدس مرتبط با فرهنگها و جوامع گوناگون میپردازد. این علم روابط بین اسطورهها و جایگاهشان را مطالعه و بررسی میکند.
با وجود اینکه جوامع و تمدنهای امروزی اسطوره دارند اما اکثر قریب به اتفاق اسطورهها از دوران باستان آمدهاند. وجود، تغییر و تحول اسطورههای اقوام نشاندهندهی دگرگونی نوع و شکل زندگی، عوض شدن ساختارهای اجتماعی، اندیشه و دانش آنهاست.
اما آئینها اقدامات و کارهای مرسوم، متداول و نمادینی هستند که جوامع برای بهره گرفتن از نیرو و انرژی فراطبیعی انجام میدهند.
جلال ستاری در جلد یازدهم مجموعهی «جهان اسطورهشناسی» ده مقاله و دو گفتوگو را گردآورده که در آنها صاحبنظران و اهل فکر بر این عقیدهاند که برای شناخت هر آئین باید اسطورهی باعث و بانی و سازندهاش را شناخت و درک کرد که همیشه دینی و مذهبی نیست اما صبغهی الهی دارد. چون اسطورهباوران خیال میکنند اسطورهها از ناشناختهها و نادیدهها حکایت دارند و غیبآموز هستند.
در بخشی از کتاب «جهان اسطورهشناسی ۱۱ / آیین و اسطوره» یکی از کتابهای جلال ستاری که توسط نشر مرکز منتشر شده، میخوانیم:
«اسطوره را بهگونههای بسیار مختلف تبیین کردهاند و به موجب یکی از شناختهترین آنها، آفرینش اسطوره، کوششی است برای فهم آنچه در طبیعت میگذرد. حیوان، عالم واقع را به تبع نیازمندیهایش میسنجد و وقتی خواستهای حیاتیش ارضا شدند، واقعهای که جزئی از تجربه حیاتی اوست، دیگر برایش جاذبهای ندارد و حیوان فراموشش میکند و اگر نیازمندیهایش برآورده نشوند، به طرق دیگر میکوشد بر مانع چیره شود. انسان برعکس از شگست به شگفت میآید و میخواهد بفهمد چرا شکست خورده است.»
۵- «پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس»
بلقیس، ملکهی سبا، بر اساس روایات اسلامی دختر هدهدبن شرجیل و ملکهی سرزمین سبا بود. او زنی یمنی و از اهالی مارب بود که پس از پدرش بر مارب حکومت میکرد.
یکی از حاکمان منطقه برای تسخیر مارب حمله کرد، اما موفق نشد و با کشته شده او بلقیس تمام یمن را تحت سیطرهی خود گرفت و سبا را پایتخت قرار داد.
سلیمان بر اساس روایات تاریخی بین سالهای ۹۳۱ تا ۹۷۰ پیش از میلاد نزدیک چهل سال بر سرزمین یهودیان سلطنت کرد.
در اسلام سلیمان یکی از پیامبران مهم دانسته شده که خداوند حکمت بسیار زیادی به او داده است. او به اذن خدا بر موجودات زنده به مسلط بود و زبان حیوانات را میفهمد. در قرآن کریم آمده سلیمان به خواست خدا بر اجنه مسلط شده بود و این اجنه بنای معبد سلیمان را برای این پیامبر ساخته.
داستان معروفی در «هزار و یکشب» به حضرت سلیمان پرداخته و دربارهی جنی حرف میزند که سلیمان را ناراحت کرده بود و به این دلیل سلیمان او را در یک بطری زندانی کرده و در دریا انداخته بود. در بطری به وسیلهی مهر سلیمان مسدود شده بود و جن نمیتوانست از بطری خارج شود.
قصهی سلمان و بلقیس از داستانهای زیبای تورات و قرآن مجید است. مفسران علوم دینی تفسیرهای زیادی دربارهی آنها نوشتهاند که برای داستانسرایی کرده و آن را به تخیل آمیختهاند.
این دو شخصیت شناخته شدهی تاریخی واقعی هستند اما اسطوره شدهاند. هر کدام از مفسران، شارحان و مدرسان بر اساس شرایط و موقعیت تاریخی، اجتماعی و سیاسی روزگاری که در آن زندگی میکردند به قصهی زندگی این دو شخصیت چیزهایی اضافه کرده و آنها را به موجوداتی ماورایی با قدرتی فرازمینی تبدیل کردهاند.
اما نویسنده در کتاب «پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس» یکی از کتابهای جلال ستاری به این مسائل نپرداخته، بلکه رابطهی میان سلیمان و بلقیس را بررسی و تجزیه و تحلیل کرده تا رفتار و عملکرد ملکهی سبا را برابر شاهی مقتدر که سلیمان باشد را نشان دهد.
در بخشی از کتاب «پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس» که توسط نشر مرکز منتشر شده، میخوانیم:
«یک روز سلیمان به سرکشی پرندگان پرداخت. هدهد را در میان آنها نیافت. این غیبت را جرم تلقی کرد و گفت: اگر عذر موجهی برای غیبت خود نیاورد او را خواهم کشت یا به شدت عذاب خواهم داد. چون هدهد به نزد او بازگشت از علت غیبتش سؤال کرد. در جواب گفت: در سرزمین یمن شهر سبا پادشاهی وجود دارد که بلقیس نام دارد او بر این ملت حکومت رانی میکند. او و قومش بتپرست هستند و بجای خدا بر خورشید سجده میکنند. هدهد داستان این مملکت عظیم و اقوام بتپرست را برای سلیمان تعریف میکرد.»
۶- «پژوهشی در قصهی اصحاب کهف»
اصحاب کهف اولبار در مسیحیت نقل شد و بعدها با تغییرجزئی در اسلام هم روایت شد. آنها عدهای مسیحی مومن بودند که در دوران زمامداری دقیانوس یکی از شاهان روم باستان در محلی به نام افسوس که در ترکیهی امروزی قرار دارد زندگی میکردند. همهی آنها به جز چوپان و سگاش از درباریان و افرادی بودند که به نحوی از انحا با پادشاه در ارتباط بودند اما مناسک مذهبی را در خفا انجام میدادند چون مسیحیت ممنوع بود و کسانی که به این دین گرویده بودند به سختی مجازات میشدند.
آنها به خواب میروند. بعد از بیداری به شهر میروند و میبینند سالها گذشته و همه چیز تغییر کرده. به غارشان برمیگردند، میخوابند و جان میدهند.
روایت قرآن کریم از آنها از آیهی هشتم تا بیست و ششم سورهی کهف چنین است: اصحاب کهف به خدا ایمان آورده و علیه شرک در قومشان به پا میخیزند. خدا به آنها امر میکند به غار پناه ببرند. انجا به خواب میروند. بعد از انکه بیدار میشوند از جانب خدا پیام میرسد که به شهر بروند و با پولشان غذا بخرند.
این قصه به دلیل جذابیت و جلب نظر مردم در طول اعصار توسط مفسران و راویان شاخ و برگ گرفته و به قصهای ماورایی و اسطورهای تبدیل شده.
جلال ستاری در کتاب «پژوهشی در قصهی اصحاب کهف» روایت مسیحی، روایت اسلامی، خواب در غار، روایات داستان و … را بررسی و تجزیه و تحلیل کرده است.
در بخشی از کتاب «پژوهشی در قصه اصحاب کهف» یکی از کتابهای جلال ستاری که توسط نشر مرکز منتشر شده، میخوانیم:
«شاه باز میگردد و درمییابد که جوانان گریخته و در غار پنهان شدهاند. پس بر آن میشود که پناهجویان را در غار، زنده به گور کند. از اینرو به دستورش، بنّایان ماهر، روزنه غار را با سنگهای تراش میبندند. امّا پیش از آن، دو پسر فرزانه از فرزندان اکابر شهر، با این یقین قلبی که روزِ معادی هست و خداوند مردگان را در روز قیامت زنده خواهد کرد تا حساب پس دهند، نامِ هشت نوجوان و سبب و زمان پنهان شدنشان را بر “لوحی مسین” نگاشته در غار میگذارند.»
منبع: دیجیکالا مگ