بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم
اگر مخاطب جدی سینما و ژانر عاشقانه هستید، شاید فیلمهای محبوبتان را از میان بهترین فیلمهای عاشقانه خارجی پیدا کنید و فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم را نپسندید. اما سینمای ایران هم با وجود محدودیتها (چه فنی و غیرفنی) همواره به موضوع عشق، یکی از مفاهیم بنیادین انسانی پرداخته است و اگر بتوانیم از این محدودیتهای تحمیلی چشم بپوشیم، چند فیلم عاشقانه خوب و ماندگار برایمان میماند. چرا که از اساس، از عشق گفتن بهخصوص بر پرده سینما، نیازمند به تصویر کشیدن صمیمیتی است که فقط با ذهن آزاد و دست باز امکانپذیر است. بنابراین، فیلمسازانی که موفق شدهاند با فقدان این آزادی فیلم عاشقانه بسازند، اصلاً سراغ موضوع عشق بروند، کار و ریسک بسیار بزرگی کردهاند. اما شکل خاصی از فیلم عاشقانه را ساختهاند. شکلی که دقیقاً ماحصل وضعیتی است که در آن قرار گرفته است.
این وضعیت باعث شده است عشق بر پرده سینمای ایران در اکثر موارد درباره فصل باشد نه وصل، یا عشقی عرفانی باشد یا غالباً ابزاری برای پوشش حرفهای مگو. به همین خاطر، سینمای ایران فیلم عاشقانه خوبی که فقط مشخصاً درباره خود عشق باشد، عشق سادهای که وصالی مبارک ختم شود، کم دارد. انگار که نیاز است عشق در فصل روایت شود تا راحتتر بتوان صمیمیت را از فیلم حذف کرد. یا بیشتر از طریق دیالوگ با شعر و نگاه عاشقانه باشد. همیشه عشق در این آثار حالتی متعالی و مقدس دارد و از بعد مادی انسانی، بهندرت به آن نگاه میشود. عشقهای اساطیری که امروز دیگر پیدا نمیشود. نه در میان مردم و نه بر پرده سینما. و نه یقیناً از میان بهترین فیلمهای کرهای عاشقانه. البته ابراز عشق با شعر در فرهنگ ایرانی ریشه دارد. اما ابراز عشق ابعاد و ویژگیهای دیگری هم دارد که ما از نمایش عمومیشان برحذریم. بنابراین، ترسیم عشق در سینمای ایران محدود میشود. مثل شعرمان نمادین میشود. به هر حال، شرم و حیا از شعر و ادبیات ایرانی میآید. یک حالت مرغ و تخممرغی دارد.
با این حال، در همین فضای محدود، فیلمسازان ایرانی با تکیه بر فرهنگ، سنتها و حساسیتهای اجتماعی، عشق را نهتنها در قالب یک احساس، بلکه بهمثابه مسیری برای شناخت خود، دیگری، و جهان به تصویر کشیدهاند. بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم با تلفیق ظرافتهای شاعرانه و واقعگرایی اجتماعی، قصههایی را روایت میکنند که مخاطب را به درک عمیقتری از مفهوم عشق در بستر فرهنگ ایرانی دعوت میکند. فیلمسازان ایرانی با استفاده از استعارهها، نمادها و دیالوگهای تأثیرگذار، عشق را به شکلی منحصربهفرد به تصویر کشیدهاند که فراتر از داستانگویی صرف است و مخاطب را به تفکر و تأمل وا میدارد.
در بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم، عشق اغلب با موانع و چالشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گره خورده است. این آثار، چه در قالب روایتهای کلاسیک و چه در بسترهای مدرن، به واکاوی پیچیدگیهای روابط انسانی پرداخته و عشق را در میان تضادها و تنشهای جامعه به نمایش گذاشتهاند. از قصههای پرشور و احساسی مثل «شهر زیبا» و «ماهیها عاشق میشوند» گرفته تا آثار مینیمالیستی و درونگرا مانند «چیزهایی هست که نمیدانی»، فیلمهای عاشقانه ایرانی توانستهاند عشق را در تمامی ابعاد و لایههای آن کند و کاو کنند. این آثار، علاوه بر روایت داستانی، بستری برای پرداختن به مسائلی همچون اخلاق، هویت و امید در میان دشواریهای زندگی هستند.
بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم
۱. هامون
- محصول: ۱۳۶۸
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: خسرو شکیبایی، عزتالله انتظامی، حسین سرشار، بیتا فرهی، جلال مقدم، فتحعلی اویسی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- خلاصه داستان: حمید هامون در حال جدایی از همسرش مشهید است. او همزمان مشغول نوشتن رسالهاش درباره رابطه عشق و ایمان است. او برای یافتن پاسخ پرسشهای زندگیاش زندگیاش را مرور میکند و در پی پیر و دوست قدیمیاش علی عابدینی میگردد.
به گفته داریوش مهرجویی «هامون» بر اساس رابطه عاطفی شخصی خود فیلمساز و همینطور با الهام از «بوف کور» صادق هدایت نوشته شده است. کتاب «ترس و لرز» کیرکگور هم که در خود فیلم به آن اشاره میشود. همان مسئله ایمان ابراهیم که در کتاب «ترس و لرز» هم مطرح میشود. «هامون» عشق را از منظر ایمان ابراهیمی تماشا میکند. شخصت اصلی که نامش هامون است، به خاطر جدایی از همسرش و همینطور موضوع رسالهاش، دچار سرگشتگی و پرسشهای فلسفی است و ماهیت عشق را کنکاش میکند. عشقی که حالا به گفته زن چیزی از آن باقی نمانده و بر خلاف میل، باید رهایش کند.
«هامون» رابطه عاشقانه بین مرد و زنی از طبقه صاحب اندیشه که از عشقبازی با شعر و فلسفه و عرفان شروع میشود و با دعوا بر سر بدویترین مسائل تمام میشود، روایت میکند. بله، نجاتدهنده در گور خفته است و دنیا سراسر رنج است. حتی اگر نجاتدهنده در قالب علی عابدینی، تو را از غرق شدن نجات دهد. مهرجویی در این فیلم اجتنابناپذیری ماهیت زوالپذیر و ویرانگر عشق را ترسیم میکند، یا به زبان ساده شکست یک رابطه عاشقانه را.
۲. خواستگاری
- محصول: ۱۳۶۸
- کارگردان: مهدی فخیمزاده
- بازیگران: هادی اسلامی، ثریا قاسمی، اسماعیل محرابی، ثریا حکمت، محمد ابهری، محمدرضا امیرصادقی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
«خواستگاری» یک عاشقانه کمدی است که ساختش در سالهای پایانی دهه شصت، اقدامی پیشرو است. داستان ازدواج مجدد پیرمردی که چندین نوه و فرزند دارد، با پیرزنی که او هم صاحب نوه است، هنوز هم یک تابو به حساب میآید؛ سال ۱۳۶۸ که جای خود را دارد. یک فیلم تکرارنشدنی بر اساس موضوعی ساده اما فراموششدنی که از معدود فیلمهای عاشقانه با پایان خوش سینمای ایران است. «خواستگاری» در وهله نخست از بازی بازیگران خوبش بهره میبرد. قصه تابوشکنش موقعیت طنزی با ظرافتها و چالشهای خاص خودش را ایجاد میکند. فیلم متعلق به زمانی است که هنوز نمیتوان از قصه عاشقانه جوانانه گفت اما عشق را میتوان بین افراد مسن نشان داد.
۳. عروس
- محصول: ۱۳۷۰
- کارگردان: بهروز افخمی
- بازیگران: ابوالفضل پورعرب، نیکی کریمی، عباس امیری مقدم، علی سجادیحسینی، فرحناز منافی ظاهر، رقیه چهرهآزاد، اکبر معززی، منصور والامقام
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
«عروس» با اکرانش در سال ۱۳۷۰ یک اتفاق را در سینمای ایران رقم زد. سینمای ایران در آستانه ورود به دورهای تازه بود؛ دورهای که میتوان از آن به عنوان آغاز دوره ستارهسازی یاد کرد. بنابراین، شاهد حضور چهرههایی مثل نیکی کریمی بر پرده سینما بود و ابوالفضل پورعرب تا سالها بهگونهای نماد جوان شهرنشین پر از چالش فرهنگی و اقتصادی شد. تیپ شخصیتی که هنوز هم در سینمای ایران مابهازا دارد. اهمیت فیلم «عروس» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کلاسیک عاشقانه سینمای ایران، در همین جریانی است که آغاز کرد؛ همینطور موضوع مهمی که در رابطه با مسئله اختلاف طبقاتی و توقعات بالا در مسئله ازدواج در مواجهه با جامعهای که با بحران اقتصادی و فرهنگی دست و پنجه نرم میکند.
اکران «عروس» از سال ۱۳۷۰ آغاز شد و تا سال ۱۳۷۹ ادامه داشت. در این مدت این فیلم توانست با جذب پنج میلیون و ۲۲۵ هزار مخاطب یکی از پربینندهترین فیلمهای سینمای ایران در طول سالهای اکران خود در سالنهای سینما و یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم باشد. فیلم داستان حمید (ابوالفضل پورعرب) را روایت میکند که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده و شغل و درآمدی ندارد. او عاشق دختری به نام مهین (نیکی کریمی) میشود که خانوادهاش وضعیت مالی خوبی دارند. اختلاف طبقاتی باعث میشود که پدر عروس با ازدواج آنها مخالفت کند. حمید برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش وارد قاچاق دارو میشود و رضایت پدر عروس را به دست میآورد. اما یک تصادف در راه ماه عسل مسیر زندگی این دو را عوض میکند.
۴. زیر درختان زیتون
- محصول: ۱۳۷۳
- کارگردان: عباس کیارستمی
- بازیگران: محمدعلی کشاورز، حسین رضایی، ظریفه شیوا، فرهاد خردمند، طاهره لادانیان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: در روستای کوکر، حسین به خواستگاری دختری به نام طاهره میرود، ولی چون خانه ندارد به او پاسخ منفی میدهند. همان شب زلزله تمام مردم روستا را بیخانمان میکند. حسین در بیخانمانی خود را با همه یکسان میبیند و از این بابت خوشحال است. بعد از هفت روز، گروهی برای ساختن فیلم به کوکر میآیند و حسین و طاهره را به عنوان بازیگران فیلم انتخاب میکنند.
«زیر درختان زیتون» قسمت سوم از سهگانه کوکر عباس کیارستمی بعد از «خانه دوست کجاست» و «زندگی و دیگر هیچ» است. نشریه نیویورکر در گزارشی این فیلم را جزو چهل و چهار فیلم از بهترین فیلمهایی که در تاریخ هفتاد ساله برگزاری جشنواره کن معرفی شدهاند، قرار داده است. «زیر درختان زیتون» فیلم در فیلم است. داستان درباره فیلمبرداری یک فیلم در روستایی زلزلهزده در شمال ایران است که در آن بازیگران محلی نقشهای خود را بازی میکنند. در طول فیلمبرداری، یکی از بازیگران مرد محلی به نام حسین، عاشق بازیگر زن اصلی فیلم به نام طاهره میشود. اما طاهره او را نمیپذیرد و این عشق یکطرفه در متن فیلم و زندگی واقعی شخصیتها ادامه دارد.
«زیر درختان زیتون» با روایت لایهلایه خود، مرز میان واقعیت و داستان را کمرنگ میکند که این از ویژگیهای مهم سینمای کیارستمی است. زیباییشناسی فیلم با استفاده از مناظر طبیعی شمال ایران (روستاهای اطراف رودبار) غنی شده است. درختان زیتون و عشق یکطرفه حسین به طاهره، نمادهای پیچیدهای از پایداری، امید و تضادهای زندگی انسانی را به تصویر میکشند. «زیر درختان زیتون» درباره عشق، مقاومت و نمایش پیچیدگیهای ارتباطات انسانی در بستر واقعیتهای زندگی است. این فیلم تصویری شاعرانه از تعامل انسانها در شرایط سخت و زیبایی لحظههای ساده زندگی را به نمایش میگذارد. «زیر درختان زیتون» در جشنواره فیلم کن ۱۹۹۴ به نمایش درآمد و مورد تحسین منتقدان جهانی قرار گرفت. از این فیلم بهعنوان یکی از شاهکارهای سینمای مینیمالیستی یاد میشود.
۵. روسری آبی
- محصول: ۱۳۷۳
- کارگردان: رخشان بنیاعتماد
- بازیگران: عزتالله انتظامی، فاطمه معتمدآریا، گلاب آدینه، جمشید اسماعیلخانی، افسر اسدی، رضا فیاضی، باران کوثری، نادیا دلدار گلچین
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- خلاصه داستان: رسول رحمانی مالک یک مزرعه گوجهفرنگی است و کارخانهای هم در کنار آن دارد. او که چند سال پیش همسرش را از دست داده است، تنها زندگی میکند. نوبر کردانی زنی است که سرپرستی خانوادهاش را به عهده دارد و ناچار است کار کند. او به همراه چند زن دیگر برای کار در مزرعه انتخاب میشود و رابطهای نزدیک بین او و رسول شکل میگیرد.
«روسری آبی»، یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم، یک عاشقانه لطیف و جسور دیگر از سینمای ایران درباره تابوشکنی عشقی ممنوعه است. این عشق هم مانع اختلاف طبقاتی و هم اختلاف سنی را بر سر راه خود دارد اما در جهان رخشان بنیاعتماد هیچ مانعی نباید بر سر راه عشق باشد. درام عاشقانه رخشان بنیاعتماد که همیشه دغدغه طبقه محروم و بهویژه زنان بیسرپرست و بدسرپرست را داشته، در سال ۱۳۷۳ این پتانسیل را داشت که با مخاطبان از هر قشر و رده سنیای ارتباط برقرار کند. قصه خوب همراه با شیمی میان عزتالله انتظامی و فاطمه معتمدآریا که در واقع عشقی از جنس پدرانه را شکل میدهند، دعوت فیلمساز به آشتی با عشق و آشتی غنی با فقیر است. او هم عشق و هم طبقه محروم، زن از طبقه محروم را سزاوار ایثاری چنین بزرگ میداند. اینجا هم فیلمساز در برابر تعصب و قوانین از پیشتعیینشده اجتماع قرار میگیرد و عشق را پیروز میکند. «خوشبختی اون چیزی نیست که آدم از بیرون میبینه، خوشبختی تو دل آدمه.»
۶. سلطان
- محصول: ۱۳۷۵
- کارگردان: مسعود کیمیایی
- بازیگران: فریبرز عربنیا، هدیه تهرانی، حسن جوهرچی، پولاد کیمیایی، مهدی خیامی، کیانوش گرامی، ژاله علو، پروین سلیمانی، رضا کیانیان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۲ از ۱۰
- خلاصه داستان: کیف مریم را که حاوی اسناد و مدارک مربوط به پانصد متر از یک باغ که به مریم تعلق دارد، جیببری به نام ناصر بلبل که همخانه سلطان است در فرودگاه از او میدزدد. مریم سلطان را پیدا میکند و عشقی بین آنها شکل میگیرد.
یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی که البته خط داستانی عاشقانهاش ناگزیر پایان خوشی ندارد اما یکی از زیباترین روابط عاشقانه سینمای بعد انقلاب را دارد. صحنههای باغ و نگاههای فریبرز عربنیا را به خاطر آورید. «سلطان» درام عاشقانه اجتماعی سیاسی مسعود کیمیایی در واقع نسخه مدرن «رضا موتوری» است، با این تفاوت که اینجا هر دو طرف از یک طبقهاند. فقط دختر این شانس را داشته که به آموزش و امکانات رفاهی بیشتری دسترسی داشته باشد.
«سلطان» به دلیل اولین حضور هدیه تهرانی بر پرده سینما مهم است. فیلم مشخصاً در سطح عاشقانه است اما در عمق به مسائل و دغدغههای دیگر فیلمساز میپردازد. دغدغههای اجتماعی و سیاسی که مهمترینش مسئله زمینخواری است. یک خردهروایت سیاسی مرتبط هم در پسزمینه است. در واقع، همه اینها طوری در هم تنیده شدهاند که هر یک میتوان علت و معلول دیگری و در نهایت از بینبرنده عشق باشند. اصلاً همینکه سلطان به خاطر طبقهاش خود را لایق محبوبش نمیداند، سیاسی است. مثل همیشه قهرمان کیمیایی رفاقت را بر عشق و حتی زندگی ارجح میداند. «سطان» یکی از خوشساختترین فیلمهای بعد انقلاب کارنامه مسعود کیمیایی است. با یک قهرمان ضد قهرمان خوب، دیالوگهای تند و تیز، پر از «عکس»های و دیالوگهای در ذهنثبتشدنی و یکی از بهترین نگاهها و صحنههای عاشقانه سینمای بعد از انقلاب.
۷. لیلا
- محصول: ۱۳۷۵
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، جمیله شیخی، محمدرضا شریفینیا، توران مهرزاد، شقایق فراهانی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: لیلا و رضا بعد از ازدواج متوجه میشوند که نمیتوانند بچهدار شوند. از آنجا که مشکل از لیلاست، مادر رضا از او میخواهد که رضا همسر دیگری اختیار کند.
یکی از محبوبترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم در دهه هفتاد و شاید در تاریخ سینمای ایران، «لیلا» داریوش مهرجویی است که از این جهت که اولین حضور لیلا حاتمی بر پرده سینما را رقم زد هم فیلم مهمی است. (البته حضور در نقش اول.) فیلم مهرجویی در واقع آخرین قسمت از سهگانه (یا چهارگانه) زنانهای بود که قسمتهای دیگرش «سارا» و «بانو» و «پری» بود. «لیلا» با تمرکز بر مسئله مهم و سمپاتیک ناباروری، به یک نظام سنتی ضد زن انتقاد میکند. فیلم البته مثل تمام آثار مهرجویی جنبه فلسفی/عرفانی هم دارد. «لیلا» یکی از زیباترین درامهای عاشقانه سینمای ایران است که محصول مهرجویی در دوران اوج کارنامه پربارش است. از فضاسازی فیلم، موسیقی متن و ترانههای انتخابی تا طراحی لباس و صحنه که برای گذر از خط قرمز تلاش زیاد و قابل احترامی کرده، همهچیز واقعاً «الگانت» است. (الگانت به معنای باشکوه.)
«لیلا» یکی از خودویرانگرانهترین و ایثارگرانهترین شکل عشق را در رابطه بین رضا و لیلا به تصویر میکشد. از منظر اجتماعی، نظام پدرسالاری را به خاطر تحمیل قوانین محدودکننده و گاه غیرانسانیاش سرزنش میکند، از منظر فلسفی، از نظام عادلانه طبیعت شکوه میکند و از منظر عرفانی، ازخودگذشتگی و خیرخواهی افراطی عاشق برای معشوق را مطرح میکند. و در سطح، یک رابطه زناشویی را تصویر میکند که مردش به طور طبیعی و باستانی، پیشنهاد ازدواج با یک زن دیگر را رد نمیکند و زن هم اگر رضایت دهد، تاب نمیآورد که بماند. «لیلا» به همین خاطر یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم است. برای همه چیزی دارد و یک قهرمان زن طغیانگر، مثل بانو، سارا، پری.
۸. درخت گلابی
- محصول: ۱۳۷۶
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: همایون ارشادی، گلشیفته فراهانی، نعمتالله گرجی، عباس شادروان، شهرام حقیقتدوست، محمدرضا شهبانی نوری، جعفر بزرگی، رحمان حسینی، مریم مجد، مریم مقبلی، مهرداد سیهچشمان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- خلاصه داستان: نویسندهای میخواهد کتاب تازهاش را در باغ پدری قدیمیاش بنویسد. اما از میان درختان باغ، تنها درخت گلابی میوه نداده و باغبانان از این موضوع ناراحتاند. نویسنده در حین مرور خاطرات کودکی و عشق از دسترفتهاش باید فکری به حال درخت گلابی بکند.
«درخت گلابی» فیلم تحسینشده داریوش مهرجویی بر اساس داستان کوتاهی از گلی ترقی، یک عاشقانه سیاسی است. نیمی عاشقانه نیمی سیاسی که بخش اولش از دومش بهتر است. شاید به این خاطر که ضمیمهشده به داستان گلی ترقی است و به همین خاطر، از قصه بیرون میزند. تا پیش از آن، مهرجویی یک بار دیگر موفق شده است با فیلمنامهای مشترک با گلی ترقی یک اقتباس ادبی خوب بسازد. فضای نوستالژیک داستانهای ترقی به درستی بازسازی شده است. فیلم درباره عشق دوران نوجوانی یک پسر به دختر فامیل در خانوادهای قدیمی و سنتی است و به همین خاطر، فوق سمپاتیک است. و طبق معمول فیلمهای مهرجویی یکی از ماندگارترین و متفاوتترین شخصیتهای زن سینمای ایران را دارد؛ دختری متفاوت که آن ایماژ همیشگی دختر منفعل را ندارد. «درخت گلابی» گلشیفته فراهانی را به سینمای ایران معرفی کرد.
۹. قرمز
- محصول: ۱۳۷۷
- کارگردان: فریدون جیرانی
- بازیگران: محمدرضا فروتن، هدیه تهرانی، کمند امیرسلیمانی، سعید پیردوست، شهره سلطانی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- خلاصه داستان: هستی که از همسر مرحوم خود دختری به نام طلا دارد و با جوانی متمول به نام ناصر ملک ازدواج کرده است. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک میزند. هستی درخواست طلاق میکند اما به درخواست قاضی دادگاه تصمیم میگیرد از شغلش پرستاری دست بکشد. اما مشکلاتشان حل نمیشود و رفتار بیمارگونه ناصر همچنان ادامه پیدا میکند.
فریدون جیرانی با فیلم «قرمز»، یکی از محبوبترین فیلمهای سینمای ایران، شکل تازهای از سینمای هیچکاکی، یعنی تریلر روانشناختی را در سینمای ایران باب کرد. «قرمز» به معنای واقعی کلمه مثل توپ ترکید. هم جوایز زیادی دریافت کرد و هم فروش بالایی داشت. یک تریلر عاشقانه که تصویر جدیدی را از زن در سینمای ایران به نمایش میگذارد. ما در «قرمز» با یک عشق جنونآمیز طرفیم. در واقع، به شکل زیرپوستی با یک عشق مردسالارانه مواجهیم که ماهیت افراطیاش میتواند آن را به جنون تبدیل کند. همان سالها تهمینه میلانی هم در «دو زن» چنین قصهای را روایت کرد. در «قرمز» آنچه در خواستههای ناصر ملک از همسر جوان و زیبا و شاغلش که از یک ازدواج قبلی هم فرزندی دارد، دیده میشود، فقط نتیجه بیماری روانی او نیست.
جیرانی در «قرمز» اساساً هر گونه تفکر متعصبانهای را تراوشات ذهنی بیمار میداند و نگاه انتقادی به روابط عاشقانه به شکل مرسومش دارد. نکته مهمش این است که در انتها، این زن است که نه تنها طبق کلیشهها قربانی جنون نمیشود، بلکه به تنهایی و بدون کمک قانون، آن را از بین میبرد. درست برعکس «دو زن» میلانی که در انتهای فیلمش اجازه میدهد مردها خودشان هم را از بین برند. هستی «قرمز» در واقع همان قهرمان آنارشیستی است که اینجا بالاخره با نسخه زنش مواجه هستیم. زنی که برای گرفتن حقش نیاز به مرد و قانونی که به نفع مردان است ندارد، بلکه در برابر این سیستم قد علم میکند. «قرمز» یکی از بهترین و بهیادماندنیترین صحنههای عاشقانه تاریخ سینمای ایران را دارد، با بازخوانی مدرن قطعه «عاشقم من» دلکش با گیتار و صدای بابک امینی که باعث تولد دوباره این قطعه و خلق یک لحظه جادویی سینمایی شد.
۱۰. مصائب شیرین
- محصول: ۱۳۷۷
- کارگردان: علیرضا داوودنژاد
- بازیگران: احترام السادات حبیبیان، سید شجاع الدین حبیبیان، محمدرضا داوودنژاد، رضا داوودنژاد، مونا داوودنژاد، حسین میرآقایی، زهره میرآقایی، پرویز احمدی، سیروس یزدانی، منیر اصفهانی، امیر حقیقت، اقدس سعادت رضایی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
- خلاصه داستان: رضا و مونا دختردایی و پسرعمهاند که از بچگی با هم بزرگ شدهاند. حالا در نوجوانی به هم علاقه پیدا کردهاند اما خانواده با رابطهشان مخالف است.
در نیمه دوم دهه هفتاد و آغاز دهه هشتاد، همزمان با تغییرات فرهنگی و اجتماعی، بسیاری از فیلمسازان ایرانی فیلمهایی درباره مضرات آزادی روابط دختر و پسر ساختند. علیرضا داوودنژاد اما برخلاف بقیه، با استفاده از اعضای خانواده خودش به عنوان بازیگر، به سراغ قصهای تابوشکن و ساختارشکنانه درباره علاقه دختر و پسری نوجوان بهرغم عرفها رفته است. این اولین فیلم مستندنمای داوودنژاد است که با نابازیگرانی از اعضای خانواده و اطرافیان خودش ساخت. این آغاز سبکی نو در کارنامه فیلمسازی داوودنژاد بود که البته پیش از این مشابهش را در آثار فیلمسازان دیگر دیده میشد، اما شکل خانوادگیاش مخصوص داوودنژاد بود. نگاه طنز و انتقادی داوودنژاد به ممنوعیت روابط آزاد در جامعه و خانواده ایرانی و در اشل کلی، سنت در برابر مدرنیته با دوربین مستندگونهاش، «مصائب شیرین» را به فیلم عاشقانه صمیمی و متفاوتی در سینمای ایران تبدیل کرده است.
۱۱. متولد ماه مهر
- محصول: ۱۳۷۸
- کارگردان: احمدرضا درویش
- بازیگران: محمدرضا فروتن، میترا حجار، محمود عزیزی، هنگامه فرازمند، ایمان اشراقی، حسین راضی، لاله اسکندری، صبا کمالی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
- خلاصه داستان: دانیال و مهتاب به هم علاقه دارند. اما در حالی که دانشگاهشان به خاطر تفکیک دختران و پسران شلوغ شده است، پدر مهتاب با رابطه آنها مخالف است.
«متولد ماه مهر»، نسخه ایرانی «تایتانیک»، یکی از فیلمهای بعد از حوادث کوی دانشگاه بود که به طور تلویحی در فیلم به آن اشاره میشود؛ و به همین خاطر مورد توجه قرار گرفت. یک عاشقانه سیاسی ضد جنگ که باز هم از والاترین حدّ عشق، یعنی از خود گذشتن در راه عشق و برای معشوق، را به نمایش میگذارد. عشقی چنین میان دختر و پسر نسلی که دیگر قوانین محدودکننده را نمیپذیرد و خواهان حق و آزادی است. حق و آزادی بیان، عشق ورزیدن که برای بهدست آوردنش باید از میدان مین بگذرد. شاید در این راه یکی، جالب که مرد، باید فدا شود. از این منظر، «متولد ماه مهر» و بسیاری از همتایان دهه هفتادیاش، آثاری پیشگویانهاند.
«متولد ماه مهر» طرفدار عشق است و از جنگ و سیاست که قاتل عشق است، بیزار. شعر و ادبیات را خوراک عشق میداند و آن را مغایر آزادی نمیداند. تحققش را تنها با عشق و صلح میان تمام طبقات اجتماعی و جناحهای سیاسی میداند. دانیال جانباز جنوبی کپرنشین است که همه خانوادهاش را در جنگ از دست داده، و مهتاب دختر خانوادهای متمول و پدری دیکتاتور با شغل دولتی. دانشگاه، جایی است که دانیال و مهتاب فارغ از طبقه و سبقهشان در برابر هم قرار میگیرند و حالا همین دانشگاه، با تفکیک جنسیتی مانعی بر سر راهشان. «متولد ماه مهر» ماهیت ضد عشق و صلح، نظام مردسالار و جنگ را زیر سؤال میبرد. با پایان تلخ و غمانگیزش، عمق فاجعه را برجسته میکند اما زن را ادامه راه میداند.
۱۲. روبان قرمز
- محصول: ۱۳۷۸
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: پرویز پرستویی، رضا کیانیان، آتیلا پسیانی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- خلاصه داستان: محبوبه، دختر تنها و جنگزده اهل جنوب که خانوادهاش را در جنگ از دست داده، پس از مدتی به خانه پدریاش بازمیگردد تا آنجا زندگی کند؛ اما آنجا را ویرانهای میبیند که با روبانهای قرمز تقسیمبندیشده و مردی به نام داوود آنجا زندگی میکند. او از پایان جنگ تا آن زمان در حال پاکسازی منطقه بوده و مینها را خنثی کرده است. با ورود محبوبه همه چیز تغییر میکند.
«روبان قرمز» متفاوتترین فیلم کارنامه ابراهیم حاتمیکیاست که در آن به موضوع جنگ و پیامدهای آن با نگاهی نمادین و شاعرانه میپردازد. اینجا حاتمیکیا بیشتر درگیر مضامین انسانی و عاطفی است و یکی از مثلثهای عاشقانه نادر سینمای ایران را میسازد. فیلم داستان محبوبه (با بازی آزیتا حاجیان) را روایت میکند پس از پایان جنگ تحمیلی، به خانه قدیمی خود در منطقه جنگی بازمیگردد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او در این مسیر با داوود (پرویز پرستویی)، یک مینروب کمحرف و جدی، و جعفر (رضا کیانیان)، مردی پرحرف و شوخطبع، روبهرو میشود. تقابل این سه شخصیت با گذشته جنگ، شخصیتهای متفاوت و آرزوهای فردی، داستان فیلم را پیش میبرد. فضای فیلم آمیختهای از خشونت و لطافت است که در نهایت پیام صلح و امید را منتقل میکند.
«روبان قرمز» پر از نمادها و استعارههایی است که به مسائل عمیقتر انسانی، اجتماعی و جنگ اشاره دارند. روبان قرمز نماد عشق، امید و حرکت رو به جلو است. میدان مین یادآور دردها و خطرات باقیمانده از جنگ. سه شخصیت اصلی نماینده سه دیدگاه متفاوت درباره جنگ و زندگی پس از آن هستند. محبوبه به دنبال بازسازی است. داوود درگیر گذشته است و با مینها (نماد خطرات جنگ) دستوپنجه نرم میکند. جعفر با خوشبینی به زندگی نگاه میکند و امید به فردایی بهتر دارد. «روبان قرمز» در جشنواره فیلم فجر تحسین و چند جایزه دریافت کرد. به طور کلی، بازیهای درخشان، کارگردانی قوی و پیام انسانی فیلم از دلایل موفقیت آن بوده است. این فیلم درباره پیامدهای جنگ، امید به زندگی و اهمیت صلح است. شخصیتها و روابطشان یادآور این هستند که حتی در میان ویرانههای جنگ، میتوان عشق، صلح و زندگی را جستوجو کرد.
۱۳. هیوا
- محصول: ۱۳۷۹
- کارگردان: رسول ملاقلیپور
- بازیگران: گلچهره سجادیه، جمشید هاشمپور، آتیلا پسیانی، عبدالرضا زهره کرمانی، آناهیتا نعمتی، فرهاد قائمیان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۹ از ۱۰
- خلاصه داستان: هیوا اکبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم میگیرد تا از مناطق جنگی و خانهای که در آن با همسرش زندگی میکرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده میخواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا بهرغم نشانههایی از کشته شدن حمید همچنان در پی شوهرش است.
ژانر عاشقانه جنگی در سینمای ایران در دهه هفتاد شکل گرفت. در دهه شصت به ابعاد اصلی جنگ پرداخته میشد. اما در دهه هفتاد این فرصت به دست آمد که به یک سویه دیگر جنگ هم که مستقیماً به میدان نبرد و مواجهه رزمنده با مقوله جنگ ارتباط نداشته باشد، پرداخته شود. این فیلمها نه درباره خود جنگ که سالهای بعد از جنگ، تأثیرات و بازماندگانش به طور ویژه عزیزانِ شهیدان بود. نتیجهاش شد چند فیلم عاشقانه جنگی که «هیوا» یکی از شاعرانهترینهایش بود. («هیوا» محصول سال ۱۳۷۷ بود اما سال ۱۳۷۹ اکران شد.)
فقط رسول ملاقلیپور میتواند چنین نگاه عاشقانه مذهبی در عین حال اروتیکی به عشق داشته باشد. او هم در «هیوا» و هم «مزرعه پدری» موفق به خلق چنین فضایی میشود. رئالیسم جادویی «هیوا» در این ژانر سینمای ایران بیسابقه است. ملاقلیپور پیش از این «در سفر به چزابه» این از بین بردن مرز واقعیت و خیال را نشانمان داده بود. او با بردن شخصیتهای اصلیاش از زمان حال به گذشته، از فردای جنگ به خود جنگ، مخاطبش را از نزدیک به نظاره جنگ دعوت میکند. در «هیوا» با این کار، یک عاشقانه عرفانی میسازد که والاترین سطح عشق را تصویر میکند. لحظه معراج و وصل با معشوق این فیلم یک لحظه سینمایی شگفتانگیز است.
«هیوا» جزو فیلمهای عاشقانه زنانه است. عشق زنانه، عشقی که زن در آن فقط مفعول نباشد، فاعل باشد، کمتر پذیرفته میشود. ملاقلیپور از اولین فیلمسازانی است که چنین تصویری را از زن به نمایش میگذارد. حمیدم حمیدم گفتنهای هیوا (با بازی فوقالعاده گلهچهره سجادیه، بازیگری قدرنادیده) در سینمای ایران بیسابقه است. این شکل ارتباط عمیق صمیمی که در عین سانتیمانتال بودن، توی ذوق میزند هم بیسابقه است. آن قطعه دو صدای پایانی که حجت را بر همه تمام میشود. این فصل را با من بخوان باقی فسانه است، این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است.
۱۴. شب یلدا
- محصول: ۱۳۸۰
- کارگردان: کیومرث پوراحمد
- بازیگران: محمدرضا فروتن، الهام چرخنده، پروین یزادانیان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- خلاصه داستان: حامد برخلاف میلش همسرش مهناز را به همراه دخترشان نازی به خارج از ایران میفرستد. او عمیقاً دلتنگ همسر و فرزندش است، در حالی که خبرهایی دال بر رابطه مهناز با مردی دیگر میشنود.
فیلم شخصی کیومرث پوراحمد به باور بسیاری بهترین فیلم کارنامه هنری اوست. «شب یلدا» با وجود قصه عشق ناکامش، یکی از محبوبترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم است. فیلم بر اساس تجربه شخصی پوراحمد ساخته شده و فیلمساز چنان در ساخت تجربه و جهان شخصیاش موفق بوده که موفق شده است ارتباط عمیقی با مخاطبانش برقرار کند. هنوز هم این کیفیت را حفظ کرده است. فیلم تکپرسوناژی و تکلوکیشنی که موفق میشود به لایههای وجودی یک مرد عاشق خیانتدیده ورود کند. شخصیتپردازی و بازی محمدرضا فروتن فوقالعاده که در ترکیب با فضای پر از شعر و موسیقی فیلم امضای همیشگی کارهای پوراحمد، تنهایی انسانی در رنج را به زیباترین و عمیقترین شکل ممکن به نمایش میگذارد.
«شب یلدا» از یک سو درباره گذر از یک رابطه عاشقانه است و در سطحی کلیتر، نمادی از ایران است. فیلم بی آنکه مستقیماً اشاره کند به وضعیتی که باعث مهاجرت از کشور میشود و چه بسا یک خانواده را از هم بپاشد، شدیداً معترض است. به گرفتن حق و آزادی که از بین برنده عشق است. در حالی که خانه همچون خانه قدیمی حامد پر از شعر و موسیقی و عشق است. هرچه هست خیر است و اگر شرّی باشد از بیرون از مرزهای این خانه است. فیلم با پایان خوش زیبایش، پیام امید میدهد. پیام گذر از رنج و ناامید شدن و دوباره ساختن.
۱۵. شام آخر
- محصول: ۱۳۸۰
- کارگردان: فریدون جیرانی
- بازیگران: کتایون ریاحی، محمدرضا گلزار، هانیه توسلی، آتیلا پسیانی، شاهرخ فروتنیان، ثریا قاسمی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
- خلاصه داستان: میهن مشرقی، استاد دانشکده معماری بعد از بیست و شش سال زندگی با شوهرش به خاطر ناسازگاری فکری و رفتاری با پادرمیانی دخترش ستاره از همسرش جدا میشود. او به خانه قدیمی پدریاش نقل مکان میکند و با دخترش و دایهاش آفاق زندگی تازهای را آغاز میکند. اما زندگی تازه او با آمدن مانی معترف، دانشجوی رشته معماری در هم میریزد. مانی که همدانشگاهی ستاره و دانشجوی میهن است، به میهن ابراز علاقه میکند. این در حالی است که ستاره عاشق مانی است.
«شام آخر» یکی از جنجالیترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم، در ادامه فیلمهای زنانه فریدون جیرانی است که قهرمانان زنش همه «مشرقی»اند. فیلم بسیار جلوتر از زمانه خود، خواهان بالاترین حد آزادی برای انسان است. زن را عکس آنچه سنت میخواهد، دربند و مطیع قوانین سنتی نمیبیند که حتی پیشتر، دارای حق و آزادی انتخابی بر خلاف عرفها و فارغ از چارچوبها و هنجارهای اجتماعی میداند. میهن مشرقی با انتخاب عشقی ممنوعه که باید تمام زندگیاش را فدای آن کند، فقط به خواهش جوانی زیبارو لبیک نمیگوید، دست به یک عصیانگری انقلابی میزند. او با توجه به اینکه متولد پیش از انقلاب است، نماینده نسلی است که با دانش و آگاهی پذیرای امری مدرن حتی پستمدرن است. اما تفکر متعصب در برابر او قرار میگیرد. تفکر متعصبی که فقط مردان حاملان و مروجانش نیستند. نسل جوان هم هست، چه بسا افراطیتر.
شاید قصه فیلم به مذاق خیلیها خوش نیاید و آن را غیراخلاقی بدانند. اما جیرانی با استفاده از این قصه هم یک تریلر عاشقانه روانشناختی خوب ساخته و هم از آزادی زنان دفاع کرده است. فیلم با پایان فاجعهبارش که نه به دست مرد قصه که دختر جوان اتفاق میافتد، تلنگری به تمام نسلها میزند. به نسل دوم هشدار ظهور نسلی را میدهد که بین سنت و مدرنیته پرس شده و تا سر حد جنون پیش میرود. در عین حال، از آنچه فکر میکند حق اوست، دفاع میکند و راه خودش را میرود. در واقع، وضعیت سه بخش مختلف جامعه، زنان، مردان و فرزندان را به نمایش میگذرد که هر کدام به طریق قربانی وضعیتاند.
۱۶. شبهای روشن
- محصول: ۱۳۸۱
- کارگردان: فرزاد مؤتمن
- بازیگران: مهدی احمدی، هانیه توسلی، محسن شاهابراهیمی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- خلاصه داستان: یک استاد دانشگاه که دچار یأس فلسفی است، انزوای خود را با تدریس ادبیات، مطالعه کتاب و پرسهزدن در خیابانها میگذراند. شبی متوجه دختری ساکبهدست میشود و به او کمک میکند تا از شر یک راننده مزاحم خلاص شود. از اینجا بین او و رؤیا دوستی شکل میگیرد. رؤیا بنا بر قولی که به عاشق خود، امیر، داده است، یکسال پس از آخرین ملاقات به وعدهگاه آمده و میخواهد چهار شب در محل و ساعت معین در انتظار امیر بماند. استاد به رؤیا پناه میدهد و به او کمک میکند تا امیر را پیدا کند.
«شبهای روشن» فیلم کالت فرزاد مؤتمن بر اساس از داستان کوتاهی به همین نام نوشته داستایوفسکی ساخته شده است. فیلم یک استاد ادبیات تنها و کمحرف (مهدی احمدی) را روایت میکند که غرق در کتابها و دنیای خیالات خودش، شبها در خیابانهای شهر قدم میزند و زندگی از سر میگذراند. در یکی از این شبها، با دختری (هانیه توسلی) آشنا میشود که منتظر بازگشت مردی است که قول داده بعد از مدتی به سراغش بیاید. آشنایی این دو نفر به مرور به رابطهای صمیمی و پیچیده تبدیل میشود، اما سایه انتظار و عشق گذشته همچنان بر زندگی دختر سنگینی میکند. منتقدان ایرانی در زمان اکران «شبهای روشن» با برچسب «ادای روشنفکری» به فیلم حمله کردند.
اما جدا از شکل رابطه عاشقانهای که فیلمساز تصویرش میکند و شاید به ذائقه مخاطب ایرانی خوش نیاید، «شبهای روشن» را باید به عنوان یک اقتباس سینمایی بررسی کرد. شاید رابطه عاشقانه این فیلم ایرانی به نظر نیاید اما فیلمساز موفق شده است فضای سرد و شاعرانه منبع اصلی را بسازد، در عین حال، روایت بومی و مستقل خودش را داشته باشد. دیالوگهای کم، بازیهای در سکوت، ریتم کند، همه اینها شاخصه سینمای هنری است که در «شبهای روشن» دیده میشود. «شبهای روشن» نگاهی عمیق به موضوعات همچون تنهایی، عشق یکطرفه، و امیدهای از دسترفته میاندازد. انتظار و تأثیر آن بر زندگی انسان، یکی از تمهای اصلی فیلم است. فضای شاعرانه و احساساتبرانگیز فیلم، همراه با داستانی انسانی و پرمعنا، باعث شده است این فیلم در میان مخاطبان خاصپسند و علاقهمندان به سینمای هنری جایگاه ویژهای داشته باشد.
۱۷. اشک سرما
- محصول: ۱۳۸۲
- کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
- بازیگران: پارسا پیروزفر، گلشیفته فراهانی، نورالدین گودرزی، علی روئینتن، مهرشاد کارخانی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- خلاصه داستان: سربازی به نام کاوه کیانی برای پاکسازی منطقهای که از سوی نیروهای کومله مینگذاری شده، به روستایی مرزی در کردستان اعزام میشود. به دلیل موفقیتی که دراین مأموریت پیدا میکند نیروهای کومله دختری به نام روناک را مأمور میکنند تا او را بکشد. یک بوران ناگهانی در کوهستان موجب میشود که این سرباز در موقعیتی قرار گیرد که جان این دختر روستایی را که در بوران گم شده است، نجات دهد و این دو برای نجات خود و فرار از سرما به غاری در دل کوه پناه میبرند.
«اشک سرما» به خاطر نگاه متفاوتش به ژانر جنگ و رابطه عاشقانه در زمان اکران بسیار مورد توجه قرار گرفت و تحسین شد. فیلم طرفدار صلح با رویکردی ضد جنگ، گوشهای از تاریخ معاصر کشور را مرور میکند و تلاش میکند با زبانی جهانی، رابطه بین عشق و جنگ را به تصویر بکشد. به گفته فیلمساز در این فیلم سعی شده است روابط عاطفی انسانها از دل خشونت جنگ بیرون کشیده شود. حمیدنژاد در «اشک سرما» موفق شده است با داستانی تأثیرگذار و فضاسازی خوب، نگاه انسانی خود به جنگ را به تصویر بکشد. فیلم با پرداختن به مضامین انسانی و احساسی، فراتر از مفاهیم صرفاً جنگی میرود و به درون پیچیدگیهای روحی شخصیتها نفوذ میکند. فیلم در مناطق سرد و کوهستانی کردستان فیلمبرداری شده و تصاویر زیبای این مناطق، احساس سردی، انزوا و سختی زندگی در شرایط جنگی را بهخوبی منتقل میکند.
پارسا پیروزفر با بازی ظریف و تأثیرگذار خود، سربازی را به تصویر میکشد که در میان وظیفه نظامی و وجدان انسانیاش گرفتار شده است. گلشیفته فراهانی نیز در نقش روناک، دختری شجاع اما شکننده، اجرای بهیادماندنی از خود به نمایش گذاشته است. در طول داستان، شخصیتها میان احساسات انسانی و وظایف اجتماعی خود گرفتار میشوند. فیلم تأثیرات مخرب جنگ بر روابط انسانی و فرهنگهای مختلف را به نمایش میگذارد. پیام اصلیاش، درک متقابل، همدلی و یافتن نقاط مشترک در میان تضادهاست و تأکید میکند که حتی در شرایط سخت جنگی، انسانیت میتواند راهی برای همدلی و صلح پیدا کند. «اشک سرما» با نگاه انسانی و شاعرانه به جنگ، از نظر ساختار روایی و مضمون، توانسته ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کند و به یکی از فیلمهای برجسته در ژانر خود تبدیل شود.
۱۸. شهر زیبا
- محصول: ۱۳۸۲
- کارگردان: اصغر فرهادی
- بازیگران: فرامرز قریبیان، ترانه علیدوستی، بابک انصاری، آهو خردمند، فرهاد قائمیان، هوشنگ هیهاوند، نسرین نصرتی، آیلار والاپور، مهران مهام
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: در کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا نوجوانان زندانی با خواست اعلا جمع میشوند تا هجدهمین سالروز تولد اکبر را جشن بگیرند. اکبر متهم است دو سال پیش دختری را کشته و حالا زمان قصاص اوست و دوستش اعلا بعد از آزادی در تلاش است تا رضایت خانواده مقتول را بگیرد و دوستش را از طناب دار نجات دهد اما او در این جریان ناخواسته عاشق خواهر اکبر میشود.
«شهر زیبا» یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم، دومین فیلم اصغر فرهادی است که همان سبک منحصربهفرد و در روایتهای چندلایه او را دارد. بعد از این فیلم، سینمای ایران شاهد موجی از فیلمهای با مضمون اعدام بود. «شهر زیبا» با رویکرد انسانی و واقعیاش به موضوعات حساس اجتماعی و اخلاقی میپردازد؛ موضوعاتی همچون قصاص، بخشش، عدالت و تأثیر فقر و مشکلات اجتماعی بر زندگی افراد. او با بیرون کشیدن عشق، عشقی خارج از عرف، از چنین شرایطی، هم قصهاش را تلطیف میکند و هم پیام قدرتمند صلح و بخشش میدهد. مهمتر از همه، با نمایش عشق در قشر محروم جامعه نگاه انسانیاش را معطوف آنها میکند و چهره دیگری از فقر را به نمایش میگذارد. بله، این آدمها هم عاشق میشوند. فقط مجرم و جانی نیستند. اگر هم مجرم و جانی درشان زیاد است، در نتیجه فقر است. رابطه اعلا و فیروزه، دختر و پسری از یک طبقه و به یک اندازه محروم، در طول فیلم بهتدریج از فداکاری و دلسوزی به عشقی خاموش و پرمعنا تبدیل میشود.
اصغر فرهادی در «شهر زیبا» با داستانسرایی دقیق و شخصیتپردازی قوی، بار دیگر توانسته است روایتی واقعگرایانه و تأثیرگذار خلق کند. فیلم از دیالوگهای عمیق و فضاهای ساده برای انتقال مفاهیم پیچیده استفاده میکند. ترانه علیدوستی در نقش فیروزه، اجرای بینظیری داشته و شخصیت زنی قوی و مستقل را بهخوبی به تصویر کشیده است. بابک انصاری در نقش اعلا، شخصیتی ساده و دوستداشتنی را به نمایش میگذارد که عزم او برای کمک به دوستش به محور داستان تبدیل میشود. فرامرز قریبیان در نقش پدر مقتول، با بازی کمنظیرش پیچیدگیهای احساسات انسانی را نمایان میکند. «شهر زیبا» در جشنواره فیلم فجر جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد و در جشنوارههای بینالمللی هم مورد توجه قرار گرفت. «شهر زیبا» یکی از تأثیرگذارترین آثار فرهادی است که با داستانی ساده اما پیچیده، مخاطب را درگیر میکند. شخصیتپردازی دقیق و پایان باز فیلم از نقاط قوت آن است.
۱۹. به رنگ ارغوان
- محصول: ۱۳۸۳
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: حمید فرخنژاد، خزر معصومی، کوروش تهامی، بهناز توکلی، رضا بابک، فرهاد قائمیان، نوال شریفی، مزدک رستمی، اسماعیل کهرم، محمدعلی اینانلو، سید مهرداد ضیایی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- خلاصه داستان: شفق یکی از اعضای گروه سیاسی که اوائل انقلاب از ایران خارج شده، پس از سالها تصمیم میگیرد برای دیدن دخترش ارغوان که دانشجوی دانشکده جنگلداری است، مخفیانه به ایران بازگردد. یکی از مأمورین امنیتی به نام هوشنگ، به عنوان دانشجو وارد دانشکده میشود و از امکانات مدرن امنیتی استفاده میکند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطهای عاطفی بهوجود میآید.
«به رنگ ارغوان»، فیلم تحسینشده و حساسیتبرانگیز ابراهیم حاتمیکیا بعد از نمایش در جشنواره فیلم فجر، پنج سال توقیف شد. فیلم به دلیل موضوع حساسش که وجه عاطفی یک مأمور امنیتی را به نمایش میگذارد، مورد غضب واقع شد. و دقیقاً به خاطر همین نگاه متفاوتش از سوی مخاطبان و منتقدان تحسین شد. داستان فیلم پر از تصمیمات سخت اخلاقی است که شخصیتها را به چالش میکشد. در این عاشقانه جاسوسی، عشق عاملی برای تحول و تردید در باورها و وظایف است. «به رنگ ارغوان» به شکلی زیرکانه یک داستان امنیتی را با لایههای عاطفی و انسانی در آمیخته است و همین ترکیب، جذابیت ویژهای به آن بخشیده شده است. بسیاری از فیلمسازان ایرانی در سالهای بعد چنین سوژهای را دستمایه قصه فیلمشان قرار دادند.
نقطه تمایز و قوت «به رنگ ارغوان» شخصیتپردازی خوب مأمور امنیتی است که حمید فرخنژاد نقشاش را درست ایفا کرده و برای سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر هم برده است. در مرز باریک بین وظیفه و احساس با مهارت قدم برمیدارد. خزر معصومی هم در نقش ارغوان بهخوبی توانسته است سرسختی و لطافت شخصیتش را به تصویر بکشد. فضاسازی فیلم هم از نقاط قوت آن است. طبیعت زیبا و آرام در تضاد با فضای پرتنش داستان، به جذابیت بصری فیلم افزوده است. «به رنگ ارغوان» به دلیل نگاه انسانی به موضوعات امنیتی، شخصیتپردازی دقیق و تلفیق لایههای عاطفی و اجتماعی، یکی از آثار برجسته ابراهیم حاتمیکیا به شمار میرود. بسیاری از منتقدان این فیلم را بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای او معرفی کردهاند که مرز میان سینمای اجتماعی و امنیتی را بهخوبی نشان میدهد. «به رنگ ارغوان» یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم است که در بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر، فیلم منتخب تماشاگران شد.
۲۰. ماهیها عاشق میشوند
- محصول: ۱۳۸۳
- کارگردان: علی رفیعی
- بازیگران: رضا کیانیان، رؤیا نونهالی، گلشیفته فراهانی، مریم سعادت، مائده طهماسبی، فرخ نعمتی، سیامک صفری، مهدی پاکدل، علیرضا اولیایی، سینا رازانی، فرهاد آییش
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۹ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: مردی به نام عزیز برای تملک و فروش مایملک پدری خود به کشور بازمیگردد. اما با آتیه دختری که قبل از سفر به او علاقه داشته روبهرو میشود. در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که غیرقابل پیشبینی است.
«ماهیها عاشق میشوند» یکی از فیلمهای عاشقانه متفاوت سینمای ایران است و یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم. فیلم با فضای شاعرانهاش، به روابط انسانی، عشق و حسرتهای گذشته میپردازد. فیلم در انزلی فیلمبرداری شده و طراحی فضا و صحنهاش، حس و حال شاعرانه و تأثیرگذاری به آن داده است. فیلم در سطح درباره بازگشت یک عشق رفته است اما میتواند نمادی از آشتی کسانی که به واسطه باورهای سیاسیشان از کشور رفته بودند، با وطن است. عزیز شخصیت اصلی قصه که رضا کیانیان نقشاش را بازی میکند، یک زندانی سیاسی سابق است که حالا بعد از سالها شرایط برای بازگشت به وطنش میسر شده است.
عزیز به خانه قدیمی پدرش که حالا یکی از آشنایان قدیمیاش آن را به رستوران تبدیل کرده است، برمیگردد. اول صاحبان فعلی خانه واهمه دارند که عزیز خانه و محل کارشان را از او پس بگیرند. بنابراین سعی میکنند با آشپزی و پذیرایی از او (با غذاهای ایرانی که نماد سنت ایرانی است) مهرش را به دست میآورند. اما راه قرار نیست هموار باشد. اما در نهایت عشق پیروز میشود. فضای فیلم پر از لحظات احساسی و خاطرات گذشته است. عزیز در کشاکش فروش خانه و مواجهه با احساسات سرکوبشده خود، درگیر داستانی از عشق، دوستی و حسرت میشود. رابطه او و آتیه نمادی از عشقی ناتمام و فرصتی از دسترفته است که فیلم به شکلی لطیف و تأثیرگذار به آن میپردازد. علی رفیعی که پیشینهای قوی در تئاتر دارد، از سبک بصری خاص و فضاسازی شاعرانهای استفاده کرده که فیلم را شبیه به یک اثر هنری میسازد.
رضا کیانیان در نقش عزیز، مردی سرد و گرفتار گذشته، بازی درخشانی ارائه میکند. رؤیا نونهالی در نقش آتیه، زنی مستقل و سرشار از حسرت، حضوری عمیق و ماندگار دارد. حضور بازیگران مکمل مانند مریم سعادت، مائده طهماسبی و گلشیفته فراهانی هم به گرما و صمیمیت فیلم افزوده است. «ماهیها عاشق میشوند به دلیل ترکیب هنرمندانه روایت و نمادگرایی، فضاسازی شاعرانه و بازیهای درخشان بازیگران، مورد تحسین قرار گرفته است. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از زیباترین فیلمهای عاشقانه سینمای ایران میدانند که فراتر از یک داستان معمولی، مفاهیمی عمیق از عشق، زندگی، و هویت انسانی را به تصویر میکشد.
۲۱. سنتوری
- محصول: ۱۳۸۵
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: بهرام رادان، گلشیفته فراهانی، مسعود رایگان، رؤیا تیموریان، مائده طهماسبی، نادر سلیمانی، مهیار پورحسابی، سیامک خواهانی، محمد سلوکی، حسن پورشیرازی، صدرالدین حجازی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: علی از یک خانواده مذهبی و بازاری است و به سنتور علاقه زیادی دارد. برخلاف میل خانوادهاش، سنتور را انتخاب کرده و از خانواده رانده میشود. علی موفق و مشهور میشود و با هانیه ازدواج میکند. اما بعد از ازدواج به اعتیاد مبتلا میشود و به خاطر لغو مجوز کنسرتهایش، زندگیاش با هانیه به سراشیبی سقوط میرود.
«سنتوری» فیلم تلفشده مهرجویی یکی از تلخترین قصههای عاشقانه این فهرست دارد. این درام عاشقانه اجتماعی با رویکردی انتقادی تضاد سنت و مدرنیته در جامعه امروز ایران را به تصویر میکشد. فیلم با تمرکز بر موضوع سقوط یک هنرمند و خودویرانگری او، جامعهای را محکوم میکند که هنر واقعی را برنمیتابد و مدام آن را محدود و سرکوب میکند. «سنتوری» بعد از نمایش در جشنواره فیلم فجر که هم نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف شد و از اکران بازماند. و پس از سانسور بخشهایی از آن در سال ۱۳۸۹ در شبکه نمایش خانگی پخش شد.
«سنتوری» برداشتی آزاد از «عقاید یک دلقک» نوشته هاینریش بل است. همچنین خاطرات خانوادگی رامین اسکندری نویسنده غیرحرفهای شیراز در یاداشتهایی تحت عنوان «بهار سیاه» دستمایه اصلی فیلمنامهای شد در ارتباط با زندگی نافرجام برادر ناکام بزرگترش، پیمان اسکندری که در اوج هنر و تحصیل به بیراهه و اعتیاد افتاد و عشقی اشتباه علیرغم تلاش خانواده و نزدیکان او را تا مرگ سوق داد. مهرجویی در ادامه مسیر «هامون»، در یکی از عصبانیترین حالتهای خودش داستان تراژیک صعود و سقوط علی سنتوری را در خلال یک رابطه عاشقانه ناکام روایت میکند. مثل همه فیلمهای مهرجویی، جز فیلم زندگی خودش، پایانی امیدوارکننده دارد که در واقع رؤیای فیلمساز است. اما یک بار دیگر یک سینماگر مهم ایرانی در فیلمش به درستی موفق شده است مرگ عشق را در نظامی انحصارطلب به تصویر بکشد.
۲۲. چیزهایی هست که نمیدانی
- محصول: ۱۳۸۹
- کارگردان: فردین صاحب زمانی
- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، مهتاب کرامتی، پیام یزدانی، فرناز رهنما
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- خلاصه داستان: یک راننده تاکسی در یکی از سفرهایش با مسافر خانمی که از خارج آمده است، آشنا میشود و رابطهای بین این دو شکل میگیرد.
«چیزهایی هست که نمیدانی» درامی عاشقانه است که با نگاهی مینیمال و داستانی لطیف، به بررسی تنهایی و پیچیدگیهای روابط انسانی میپردازد. این فیلم با فضایی خاص و داستان تأثیرگذار توانست نظر مخاطبان و منتقدان را جلب کند. فیلم داستان علی (علی مصفا) مردی تنها و درونگرا را روایت میکند که راننده تاکسی است، زندگی یکنواخت و منزوی دارد و بهندرت با کسی ارتباط عمیقی برقرار میکند. در طول داستان، او با شخصیتهایی آشنا میشود که هر کدام تأثیری بر زندگی او میگذارند. یکی از این شخصیتها، دختری به نام لیلا (لیلا حاتمی) است که وارد زندگی او میشود و علی را به چالش میکشد تا از پوسته تنهایی خود بیرون بیاید.
«چیزهایی هست که نمیدانی» بهجای تمرکز بر رویدادهای بزرگ، به جزئیات زندگی روزمره، احساسات پنهان و تغییرات تدریجی شخصیتها میپردازد. شخصیت اصلی، علی با انزوای خود کنار آمده و از تغییر میترسد. علی مصفا با بازی زیرپوستی در سکوتش این ویژگیها را بهخوبی به تصویر کشیده است. فیلم به شکل ظریفی روابط انسانی را به تصویر میکشد و نشان میدهد چگونه افراد میتوانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند و حتی دنیای درونی یکدیگر را تغییر دهند. این فیلم نگاهی اغراقشده به عشق ندارد. از نمایش حوادث پرهیجان اجتناب میکند و هدفش روایت ساده و آرام زندگی روزمره است. زندگی یک راننده تاکسی معمولی با داستانی عمیق و تأملبرانگیز. ترکیب بازی علی مصفا و لیلا حاتمی، با شیمی طبیعی و قدرتمندشان، یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است.
«چیزهایی هست که نمیدانی» در واقع تصویری از تنهایی انسان در دنیای مدرن به نمایش میگذارد و نشان میدهد که حتی در این دنیای مدرن، چگونه عشق، حتی حضور کمرنگش، میتواند شخصیتی درونگرا را تغییر دهد و دگرگون کند. تأکید بر جزئیات ساده و کوچک زندگی روزمره، عمق و زیبایی خاصی به فیلم میبخشد. «چیزهایی هست که نمیدانی» به طور کلی، به دلیل فضای خاص، شخصیتپردازی دقیق و روایت متفاوت، بازخورد مثبتی از منتقدان و مخاطبان دریافت کرد. بسیاری از آن بهعنوان یک فیلم هنری تأثیرگذار و احساسی یاد میکنند که مخاطب را به تفکر درباره زندگی و روابط انسانی وا میدارد. فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین کارگردانی فیلم اول را با خود به خانه برد.
۲۳. پله آخر
- محصول: ۱۳۹۰
- کارگردان: علی مصفا
- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، علیرضا آقاخانی
- خلاصه داستان: لیلی ستاره سینما که به تازگی شوهرش را از دست داده است، سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خندهاش میگیرد و از کار باز میماند. هیچکس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند.
«پله آخر» فیلم مستقل خوب علی مصفا حتی میان فیلمهای عاشقانه متفاوت این فهرست هم از همه متفاوتتر است. امضای خاص مصفا را دارد که هم وامدار سینمای مهرجویی است هم سینمای اروپا. فیلم بر اساس «مردگان» اثر جیمز جویس و همینطور با برداشتی آزاد «مرگ ایوان ایلیچ» اثر لئو تولستوی ساخته شده که با روایتی پیچیده، شاعرانه و غیرخطی، به موضوعاتی همچون عشق، مرگ و حسرتهای انسانی میپردازد. فیلم داستان لیلی (لیلا حاتمی) را روایت میکند که زنی بازیگر است و در زندگی مشترکش با کامران (علی مصفا)، رابطهای پر از سکوت و فاصله را تجربه میکند. کامران به شکلی ناگهانی میمیرد و فیلم از زاویه دید او، پس از مرگش، روایت میشود. کامران در حالی که شاهد مراسم عزای خود است، به بررسی زندگی و احساساتش میپردازد و گذشته خود و لیلی را مرور میکند. این روایت غیرمعمول، با درآمیختن طنز و تأمل، تصویری عمیق و انسانی از مرگ و روابط میان انسانها به نمایش میگذارد.
از نکات تفاوت و شاخص این فیلم، ساختار غیرخطی و راوی پس از مرگ آن است که به عمق قصه میافزاید. لیلا حاتمی در نقش لیلی با بازی درخشان خود، زنی را به تصویر میکشد که میان حرفهاش و احساسات درونیاش گرفتار است. علی مصفا نیز در نقش کامران، با طنزی تلخ، شخصیت مردی را روایت میکند که حتی پس از مرگ هم درگیر پیچیدگیهای زندگی است. «پله آخر» با وجود موضوع جدیاش (مرگ)، طنز تلخ جالبی دارد. «پله آخر» به دلیل روایت متفاوت، شخصیتپردازی عمیق و استفاده از طنز و درام در کنار یکدیگر، مورد تحسین قرار گرفت. بسیاری از منتقدان، آن را اثری شاعرانه و فلسفی توصیف کردند که نگاهی هنری به مرگ و زندگی دارد. «پله آخر» در چندین جشنواره بینالمللی به نمایش درآمد و جایزه دریافت کرد. از جشنواره فیلم فجر تنها در بخش تدوین، سیمرغ بلورین دریافت کرد.
۲۴. در دنیای تو ساعت چند است؟
- محصول: ۱۳۹۳
- کارگردان: صفی یزدانیان
- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، زهرا حاتمی
- خلاصه داستان: گلی (گیله گل ابتهاج) بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یکباره تصمیم میگیرد به ایران و به زادگاهش، شهر رشت سفر کند. فرهاد در رشت به استقبالش میرود و میگوید که آشنایی قدیمی است، اما گلی اصلاً او را به یاد نمیآورد.
«در دنیای تو ساعت چند است؟» در دسته فیلمهای عاشقانه روشنفکری قرار میگیرد. یک عاشقانه آرام و تأملبرانگیز که درباره عشقی یکطرفه است. فیلم با وجود پایبندی به سنتها، چندان متکی به شاخصههای کلاسیک این نوع سینما نیست. اینجا با یک عشق سانتیمانتال در رشت که شبیه پاریس است، مواجه نیستیم. هیچ ابهت و تب و تاب و عصیانی در کار نیست. معشوق اصلاً عاشق را به یاد نمیآورد. «در دنیای تو ساعت چند است؟» روایتی از عشقی متفاوت و منحصربهفرد است که در فضای خاصش و رفت و برگشت از واقعیت به خیال، عمق و جذابیت پیدا میکند. فیلم تا حد زیادی یادآور فضایی است که مصفا و حاتمی در فیلم خودشان «پله آخر» و همینطور «چیزهایی هست که نمیدانی» ساختهاند. فیلم نگاهی کاملاً انسانی به عشق دارد. شعار نمیدهد اما لحظات عاشقانه خلق میکند.
۲۵. رگ خواب
- محصول: ۱۳۹۵
- کارگردان: حمید نعمتالله
- بازیگران: لیلا حاتمی، کوروش تهامی، الهام کردا
- خلاصه داستان: زنی آسیبپذیر بهنام مینا که بهتازگی از همسر خود جدا شده، هنگام یافتن کار شیفته مردی دیگر میشود.
«رگ خواب» اولین فیلم زنانه حمید نعمتالله با قهرمان زن است که درباره ناکامی عشق است نه وصال. فیلم از نگاه یک زن یک ماجرای عاشقانه را روایت میکند. زنی تنها و مطلقه باید زندگیاش را از صفر شروع کند. به دنبال کار میرود و در یکی از مصاحبههای کاری با مردی آشنا میشود که به او توجه و علاقه نشان میدهد. نعمتالله در «رگ خواب» بعدی از عشق زنانه را به نمایش میگذارد که کمتر کسی به سراغ آن میرود. تصویری واقعی و دور از سانتیمانتالیسم همیشگی یک رابطه عاشقانه در سینمای ایران را به نمایش میگذارد که در واقع یکطرفه و فقط از سوی زن است. فیلم با نگاه تند و افراطی به برخورد جامعه با زن تنها و نیازمند از یک سو و زنانه بودن همیشگی عشق در بعدی وسیعتر میپردازد. «رگ خواب» یکی از محبوبترین فیلمهای عاشقانه ایرانی از نگاه مردم که در جشنواره فیلم فجر تشویق شد اما مخالفان زیادی هم داشت.
منبع: دیجیکالا مگ