۱۵ فیلم پلیسی برتر سینمای ایران
ژانر پلیسی در جهان محبوب است. آن تعلیق و هیجانی که دارد مخاطبان را به وجد میآورد. در حالی که سینمای جهان در این ژانر بعضی از بهترین آثار تاریخ سینما را تولید کرده است، سینمای ایران به دلایل مختلف در این حوزه ناتوان بوده است. ژانر غالب در سینمای ایران درام و کمدی است، فیلمهای پلیسی و معمایی زیاد ساخته نمیشوند و این فقط به خاطر کمبود امکانات و نیروی متخصص نیست. البته که این عوامل دخیل است، چرا که تجهیزات پلیسی در ایران تنها در اختیار نیروی انتظامی و سایر نهادهای مربوطه قرار میگیرد. اما حتی اگر کارگردانی یا تهیهکنندهای آنقدر نفوذ داشته باشد که بتواند تجهیزات و مجوز استفاده از آنها را از مسئولان این نهاد بگیرد، مسائل امنیتی و نظارت سختگیرانه سازمانهای مسئول دست سازندگان فیلم یا سریال را برای پرداختن به طیف وسیع موضوعات پلیسی را میبندد.
بهترین فیلمهای پلیسی ایرانی
بنابراین، اگر هم کسی بخواهد سریال یا فیلم پلیسی بسازد، ناگزیر باید به چند موضوع خاص به طور ویژه مواد مخدر بپردازد. البته در سالهای اخیر به دلایلی که بیشتر به نظر میآید نشان دادن قدرت پلیس و سازمانهای امنیتی است، تعداد فیلمهای پلیسی افزایش یافته است اما سینمای ایران همچنان در این ژانر کمبود دارد و ضعیف عمل میکند. یکی از موانع دیگر مسئله تأمین بودجه هم هست. مخاطبان سینمای ایران به ژانر پلیسی عادت ندارند، بنابراین جلب اعتمادشان هم سخت است. و این طبیعی است چرا که بهترین نمونههای فیلمهای پلیسی را از سینمای هالیوود تماشا میکنند. بنابراین، تهیهکننده و سرمایهگذار ترجیح میدهند سرمایه و وقت و انرژیشان را صرف فیلمی کنند که بازگشت سرمایه ندارد. با این حال، بعضی سینماگران ما موفق شدهاند در همین شرایط فیلمهای پلیسی خوبی بسازند. اگر طرفدار ژانر پلیسی هستید و دوست دارید فیلم پلیسی ایرانی ببینید، شاید این پانزده فیلم پلیسی بتواند نظرتان را جلب کند.
۱. چهارراه حوادث
- سال اکران: ۱۳۳۳
- کارگردان: ساموئل خاچیکیان
- بازیگران: ناصر ملک مطیعی، آرمان، ویدا قهرمانی
- خلاصه داستان: فرید بعد از اینکه دختر محبوبش جوان پولداری را به همسری برمیگزیند، برای به دست آوردن پول بیشتر وارد دار و دسته سلیم و همکارانش شده و کارش به سرقت میکشد. اما در جریان یکی از دزدیها، پلیس سر میرسد و او ضمن فرار با دختری به نام هما برخورد میکند و هم اوست که فرید را بار دیگر به زندگی امیدوار کرده و به راه درست میکشاند.
ساموئل خاچیکیان را به هیچکاک سینمای ایران میشناسند. او ژانر وحشت، پلیسی و اسلشر را وارد سینمای ایران کرد و به این دلیل و دلایل دیگر، یکی از مهمترین فیلمسازان مؤلف سینمای ایران است. «چهارراه حوادث» هم از بسیاری جهات فیلم مهمی در سینمای ایران به حساب میآید، بهخصوص برای بازیگر زن فیلم که به دلیل هنجارشکنیاش مشکلات زیادی را بعد از این فیلم متحمل شد. بر خلاف تماشاگران که نتوانستند بعضی جنبههای فیلم را بربتابند، منتقدان به دلیل متفاوت بودن «چهارراه حوادث» با فیلم فارسی و سوژه متفاوتش از آن استقبال کردند. گرچه فروش ۲۶۰ هزار تومانی فیلم که برای سال ۱۳۳۳ عدد بزرگی است، نشان از استقبال خوب تماشاگران دارد، فقط ایماژ شخصیت زن فیلم بود که برای آنها غیر قابل قبول بود.
«چهارراه حوادث» درباره مردی به نام فرید است که برای به دست آوردن پول بیشتر وارد یک باند خلافکار به رهبری فردی به اسم سلیم شده و شروع به سرقت و دزدی میکند. فرید در حین ارتکاب سرقت با پلیس مواجه میشود و بعد از فرار با دختری به اسم هما هممسیر میشود که مسیر زندگیاش را عوض میکند. این فیلم شاید بهترین نمونه برای آشنایی با بهترین فیلمهای پلیسی سینمای ایران نباشد، اما پیشگام بودن و همچنین نقش تأثیرگذار کارگردانش در سینمای آن زمان ایران، آن را به فیلم مهمی تبدیل میکند که باید در این فهرست جای بگیرد. سکانسهای تعقیب و گریز فیلم بهخصوص با توجه به امکانات آن دوره تحسین میشود و همچنان دیدنی است. «چهارراه حوادث» به جز استقبال عمومی در نخستین فستیوال فیلمهای ایرانی (گلریزان) جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد اول (آرمان) را از آن خود کرد. خوشبختانه نسخه ترمیمشده فیلم به همت مرکز مرمت فیلم بولونیا از سال ۱۳۹۶ در دسترس است.
۲. الماس ۳۳
- سال اکران: ۱۹۴۶
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: زکریا هاشمی، رضا فاضلی، نانسی کووک، ظهوری
- خلاصه داستان: پرفسوری که فرمول ساخت الماس با نفت را کشف کرده است، در تهران کشته میشود و حالا خواهرزادهاش به دنبال آن فرمول میگردد.
داریوش مهرجویی فقید بعد از بازگشت از امریکا و تحصیل در رشته فلسفه به ایران بازگشت تا فیلم بسازد. برای اولین تجربهاش در مقام کارگردان به سراغ ژانری نادر در سینمای ایران رفت. ژانر اکشن کمدی/پارودی. او تحت تأثیر سینمای امریکا میخواست فیلم هالیوودی با بیگ پروداکشن بسازد، البته به شیوه خودش. دست روی یک سوژه سینمایی جهانی و بسیار محبوب و مشهور هم گذاشت. تصمیم گرفت با مأمور دو صفر هفت شوخی کند. طبعاً فیلم به خاطر صحنههای تعقیب و گریزش خرج زیادی برداشت.
گفته میشود چیزی حدود دو میلیون تومان آن زمان، صحنههای اکشن فیلم هزینه زیادی در بر داشت. با وجود این در گیشه شکست خورد و بدین ترتیب به منفورترین فیلم داریوش مهرجویی از میان فیلمهای خودش تبدیل شد. داریوش مهرجویی بعد از «الماس ۳۳» مسیر کاملاً متفاوتی را در پیش گرفت و سینمای خودش را جای دیگری در ژانر دیگری پیدا کرد. البته هرگز از کمدی غافل نشد. «الماس ۳۳» به دلیل پیشگام بودنش در ژانر و برچسب شکستخوردگی اولین تجربه سینمایی این کارگردان بزرگ، از جمله مهمترین فیلمهای پلیسی ایرانی است.
۳. تیغ و ابریشم
- سال اکران: 1366
- کارگردان: مسعود کیمیایی
- بازیگران: فریماه فرجامی، جلال پیشواییان، فرامز صدیقی، جمشید هاشم پور، ناصر کرکیا
- خلاصه داستان: در جلسهای در بانکوک تصمیم گرفته میشود که بیست تن هروئین خالص برای توزیع در دانشگاه، مدارس، کارخانهها و جبهههای جنگ به ایران حمل شود. زن و مرد جوانی پس از دستگیری در بازجویی ارتباط خود را با شبکه بین المللی قاچاق و پخش مواد مخدر فاش میکنند. زن در زندان خودکشی میکند و مرد اطلاعات خود را درباره ارتباط پدرش با شبکه قاچاق و پخش مواد مخدر در اختیار بازجو میگذارد. پلیس، راه را بر تریلی حامل مواد مخدر میبندد. در اتوبان منتهی به پایتخت، راننده تریلی در درگیری با سردسته گروه، تریلی را به پمپ بنزین میکوبد و موجب انفجار آن و از بین رفتن مواد مخدر میشود.
«تیغ و ابریشم» زیر تیغ سانسور به فیلمی تکهپاره تبدیل شد. گفته میشود نسخهای که از این فیلم موجود است، آنقدر ناقص است که چیزی از فیلم باقی نمانده است. با این حال، جزو اولین فیلمهای پلیسی ایران در دوران پس از انقلاب است و مسعود کیمیایی آن را ساخته، به همین خاطر فیلم مهمی یا فیلم پلیسی مهمی است. با اینکه در واقع، فیلم کمی هم ضدّ پلیس است. مثل همیشه ضدّ قدرت است. این فیلم کیمیایی هم همان تم همیشگی جنگ بدان با خوبان، نبرد خیر و شرّ دارد و شاید تحول کسی در جبهه شرّ و پیوستن به جبهه خیر. اینجا مسئله کیمیایی مواد مخدر است. او قصهای را روایت میکند که میگوید دستانی پنهان از بیرون این مرزها مواد مخدر را به کشور ما قاچاق میکنند و این نتیجه یک توطئه جهانی از سوی جهان اول برای نابودی جهان سوم است.
خیلیها هنوز چنین باوری دارند. دیدگاه آقای کیمیایی که کارش بر هم زدن توطئه است، هر گونهای توطئه، به مرور زمان سمت و سوی دیگری پیدا کرد و نوک پیکانش، هر چند مبهم، به سوی دیگرانی هدف گرفته شد. «تیغ و ابریشم» محصول دهه شصت است و این تفکر بر آن دهه حاکم بود. بعدها در «ضیافت» هم که یکی دیگر از فیلمهای پلیسی ایرانی ساخته مسعود کیمیایی است، اشارهای به این توطئه خارجی با دستان پنهان پشت پرده نفوذی در یک حوزه عامل فساد دیگر یعنی قاچاق انسان به عنوان برده جنسی میشود. گرچه نیمه اول فیلم که پلیسی نیست و ربطی به هیچ توطئهای هم ندارد، بهمراتب بهتر از نیمه دوم فیلم است و این انگار عامدانه است.
آنچه «تیغ و ابریشم» را به یک فیلم پلیسی مهم ایرانی تبدیل میکند، فقط موضوعی نیست که روی آن دست گذاشته است. فیلم به لحاظ فنی هم با توجه به زمان ساختش که همزمان با جنگ ایران و عراق است، فیلم شاخصی به حساب میآید. سکانس ابتدایی فیلم که بسیار پیشرو است، نوید یک فیلم اکشن پلیسی درست و حسابی را میدهد. اما روند و ریتم دیگری را پیروی میکند تا دوباره در سکانس پایانی به اوج برسد. مثل فیلمهای معمول ژانر پلیسی بر روند تعقیب و گریز دزد و پلیس تمرکز ندارد، عوضش به روایتهای دیگری میپردازد.
اما اگر حتی همین فیلمنامه همین نسخه موجود را در نظر بگیریم، شخصیتپردازیهای خوبی که در کنار دوبله قویاش و موسیقی متن خوب گیتی پاشایی که به فضاسازی فیلم کمک میکند، آن را به اثر تأثیرگذاری تبدیل میکند. جمشید هاشمپور بازیگر فیلمهای اکشن تجاری در این دوره روزهای اوجش را پشت سر میگذارد و حضورش در فیلمی از مسعود کیمیایی، برد برد است. هم آن ایماژ همیشگی هاشمپور با شخصیتپردازی خوب کیمیایی فیلم کیمیایی را به لول دیگری میبرد و هم تصویر تازهای از هاشمپور به نمایش میگذارد. تصویری که نشاندهنده توانایی بالای بازیگری اوست. از شخصیت او در «تیغ و ابریشم» به عنوان یکی از بهترین ضدقهرمانهای سینمای ایران یاد میکنند.
۴. صحنه جرم ورود ممنوع
- سال اکران: ۱۳۸۴
- کارگردان: علیرضا معتمدی
- بازیگران: حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی، شقایق فراهانی، سام درخشانی، محمدرضا شریفینیا
- خلاصه داستان: پنج شریک که مشغول ساختن یک برج هستند، دچار مشکلاتی میشوند که باعث ورود پلیس به ماجرا میشود.
«صحنه جرم ورود ممنوع» یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی که از قواعد فیلم پلیسی هالیوودی تبعیت میکند. رابطه کارآگاه که نقشاش را حمید فرخنژاد بازی میکند و دستیارش (با بازی پولاد کیمیایی در اولین حضور در فیلمی که کارگردانش پدرش نبوده است)، یکی جدی و دیگری سربههوا، یادآور بسیاری از شخصیتهای مشابه در فیلمهای پلیسی هالیوودی است. «صحنه جرم ورود ممنوع» به لطف فیلمنامه پیچیده و قویاش توانسته است یک قصه معمایی پرکشش را روایت کند. البته این تا بیست دقیقه پایانی، درباره فیلم صدق میکند. هرچه جلوتر میرود، بهخصوص آنجا که باید شخصیت منفی را وارد قصه و معما را حل کند، ضربه میخورد. همان مشکل همیشگی سینمای ایران، پایانبندی. فیلمنامه یک سری شخصیت اصلی و فرعی هم دارد که نیازی به حضورشان نیست، بنابراین به راحتی قابل حذفاند. علیرضا معتمدی بیشتر قدرتش را صرف شخصیتپردازی دو کاراکتر اصلی کرده و از این لحاظ برنده شده است. فیلم نورپردازی و قاببندیهای خوبی هم دارد، موسیقی متن به نیز به حس تعلیق فیلم کمک میکند.
۵. قتل آنلاین
- سال اکران: ۱۳۸۴
- کارگردان: مسعود آبپرور
- بازیگران: حمید گودرزی، الناز شاکردوست، جمشید آریا، شهاب حسینی، یکتا ناصر
- خلاصه داستان: در شب عروسی شهاب و لیلا یکی از دوستان اینترنتی آنها کشته میشود. فرهنگ سالاری، پدر لیلا مشغول پیگیری ماجرا میشود اما به فاصله یک شب دخترخاله شهاب که او هم در چت روم آنهاست به قتل میرسد. قتلها ادامه پیدا میکند و فاصله میان قتلها آنقدر کوتاه است که مأموران در ردیابیهایشان دچار مشکل میشوند.
فیلم «قتل آنلاین» به خاطر بهروز بودنش یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی مهم است. فیلم زمانی ساخته شده است که اینترنت و شبکههای اجتماعی در ایران شکل گرفته و تبدیل به موضوع مهمی شده بودند. جنس دیگری از روابط اجتماعی در حال شکلگیری در جامعه بود که برای همه تازگی داشت و تبدیل به دغدغه و نگرانی شده بود. فیلم به همین خاطر با نگاه اخلاقی و بدبین با یک قصه جنایی پلیسی روی این سوژه دست گذاشته است. بله، اینترنت و شبکههای اجتماعی این پتانسیل را دارند که خطرناک باشند و «قتل آنلاین» میخواهد نسبت به این خطر هشدار دهد. باز هم با فیلمنامهای برگرفته از فیلمهای هالیوودی معروف.
داستان فیلم درباره مردی به نام شهاب (با بازی حمید گودرزی) است که با دختری به نام لیلا (با بازی الناز شاکردوست) در اینترنت آشنا میشوند. لیلا دختر یک سرهنگ نیروی انتظامی است و در نهایت با شهاب ازدواج میکند اما دقیقاً در شب عروسی آنها، یکی از دوستانشان کشته میشود. این دوست در چت رومی که متعلق به شهاب و لیلا و رفقایشان است حضور داشته و مشخص میشود که همه اعضای این چت روم یکی یکی قرار است، کشته شوند. پای سرهنگ سالاری با بازی جمشید هاشمپور به پرونده باز میشود تا راز این قتل آنلاین را کشف کند. هاشمپور پیش از این و در دهه هشتاد نقش کارآگاه را بازی کرده و بهخصوص در دهه هشتاد قالب جدیدی برای خود تعریف کرده بود. او یک کارآگاه ایرانی واقعی خلق کرده بود.
«قتل آنلاین» البته به جز هاشمپور از بازی باقی بازیگران ضربه میخورند. گرچه شهاب حسینی و الناز شاکردوست قابل قبولاند اما حمید گودرزی با وجود شهرت در دهه هشتاد به واسطه سریالهای تلویزیونی در نقش اصلی این فیلم خوب ظاهر نشده است. «قتل آنلاین» را میتوان در ژانر اسلشر هم در نظر گرفت، با توجه به شباهت زیادی که به فیلم امریکایی «جیغ» (Scream) دارد. اما در وجه معماییاش میلنگد و بیشتر در حد یک فیلم پلیسی شعاری باقی میماند.
۶. چه کسی امیر را کشت؟
- سال اکران: ۱۳۸۵
- کارگردان: مهدی کرمپور
- بازیگران: خسرو شکیبایی، الناز شاکردوست، علی مصفا، آتیلا پسیانی، نیکی کریمی، مهناز افشار، امین حیایی
- خلاصه داستان: امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد، نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند.
مهدی کرمپور با فیلم به سبک «راشومون»اش توانست نظر منتقدان را به خودش جلب کند و یک فیلم متفاوت در ژانر اکشن معمایی پلیسی بسازد. سبک روایی فیلم البته در سینمای جهان چیز تازهای نیست اما آن زمان در سینمای ایران تازه بود. کل فیلم در قالب یک گفتوگو یا حتی بازجویی با کسانی پیش میرود که اطرافیان یک مقتول (امیر با بازی علی مصفا) به حساب میآیند. بعضی از چهرههای سینمای ایران رو به دوربین نشستهاند و درباره او حرف میزنند تا شاید بفهمیم که «چه کسی امیر را کشت؟» نکته فیلمنامه که به تعلیق آن کمک میکند، این است که در ابتدا همه از امیر تعریف میکنند و کمکم این رویکرد در همه عوض میشود. حرفهایشان ناقض دیگری میشود و همین پیدا کردن جواب معما را سخت و فیلم را تبدیل به اثری پرکشش میکند.
کار هوشمندانهای که کرمپور برای ساخت چنین فیلم نامتعارفی کرده است، فیلمی که شکل رواییاش قابلیت آن را دارد که مخاطب عام را کسل کند، انتخاب ستارگان است. این ستارگان مثل بازیگر بزرگی همچون خسرو شکیبایی است که این فیلم تحلیل شخصیتی را پیش میبرند و سرپا نگه میدارند. البته مونولوگهای خوب و قوی کرمپور هم دخیل است. شاید عدهای «چه کسی امیر را کشت؟» را در دسته فیلمهای معمایی قرار دهند. اما با اینکه پلیس در فیلم حضور ندارد، درباره تحقیقات پلیس است. بازیگران رو به دوربین و با تماشاگران حرف میزنند و روایتهای خود را میگویند. این یعنی مخاطب خود در جایگاه پلیس قرار میگیرد. به همین دلیل، «چه کسی امیر را کشت؟» به عنوان یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی خاص و نامتعارف، پلیسیترین فیلم ایرانی بیپلیس است.
۷. گناهکاران
- سال اکران: ۱۳۹۱
- کارگردان: فرامرز قریبیان
- بازیگران: فرامرز قریبیان، رامبد جوان، سام قریبیان، همایون ارشادی، هومن برقنورد
- خلاصه داستان: داستان فیلم درباره دختری است که در زندگی خود با آدمهای مختلفی برخورد میکند و هر یک از این آدمها برداشت خاص خود را نسبت به او دارند.
یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی که ابتدا قرار بود با پروداکشنی غیرایرانی تولید شود اما بعد به یکی از تحسینشدهترین فیلمهای پلیسی ایرانی تبدیل شد. «گناهکاران» یک فیلم پلیسی جنایی درباره کشته شدن دختر یک سرهنگ است. فیلم بر اساس قواعد ژانر پلیسی دو شخصیت اصلی دو کارآگاه دارد که باید معمای قتل دختر سرهنگ فرازمند را حل کنند. نقش دو کارآگاه را یکی پلیس خوب و دیگری پلیس بد است، فرامرز قریبیان و رامبد جوان بازی میکنند. قریبیان پلیس آرام و کمحرف است و جوان خشنتر. رامبد جوان برای بازی در این نقش تندیس جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.
«گناهکاران» با فیلمنامه و شخصیتپردازی خوبش با وجود ریتم کندی که دارد، مخاطبش را خسته نمیکند. چرا که در گرهگشایی مخاطب را غافلگیر میکند. اینجا هم ردپای فیلمهای هالیوودی احساس میشود. از شباهت به «بیخوابی» کریستوفر نولان با بازی آل پاچینو تا ادای دین به یکی از برترین فیلمهای پلیسی تاریخ سینما «هفت» دیوید فینچر. البته از قواعد ژانر تبعیت میکند و دقیقاً به همین خاطر فیلم خوبی در ژانر پلیسی است. در واقع، زمانی که در سال ۱۳۹۱ اکران شد، جانی دوباره به ژانر مهجور پلیسی در سینمای ایران بخشید. و در سطح جهانی هم مورد تحسین واقع شد. «گناهکاران» جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره لوسرن سوئیس دریافت کرد و همچنین کاندیدای دریافت بهترین فیلمنامه در جشنواره فیلم فجر و جشنواره بینالمللی فیلم مادرید هم شده بود.
۸. آخرین بار کی سحر را دیدی؟
- سال اکران: ۱۳۹۵
- کارگردان: فرزاد مؤتمن
- بازیگران: فریبرز پورعرب، آتیلا پسیانی، سیامک صفری، ژاله صامتی، آناهیتا درگاهی
- خلاصه داستان: مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است. سحر دختری بلندپرواز و مطلقه است که به دلیل نوع پوشش و آرایش و ارتباطاتش در محله حرف پشت سرش زیاد است.
فرزاد مؤتمن یکی از کارگردانان قدرنادیده سینمای ایران است. او در سینمایش به سراغ ژانرهای مختلفی رفته اما بسیاری از آثارش به خاطر جریان مستقلی که آن را دنبال میکند، نادیده گرفته میشوند. «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» متعلق به زمانی است که در سینمای ایران هنوز چیزی به نام ژانر در آن وجود داشت و مثل امروز سینما به دو دسته کمدی و اجتماعی تقسیم نمیشود. در واقع این فیلم تلاش مؤتمن برای احیای ژانر پلیسی در سینمای ایران است که از اساس، سینماگران یا شاید تماشاگران ایرانی آن را دستکم میگیرند.
در «آخرین بار کی سحر را دیدی» ما شاهد دو قتل هستیم که نه موازی یکدیگرند نه هم را تکمیل میکنند. هیچ ارتباطی بین این دو روایت وجود ندارد، جز آنکه هر دو در یک شب اتفاق میافتند. دختری به اسم سحر شب تا صبح بیرون از خانه مانده و به خانه برنگشته است. سرگرد مروی با شنیدن نگرانیهای خانواده سحر تصمیم میگیرد به دنبال این دختر برود، چرا که خبر کشته شدن دختری هم سن و سال سحر را نیز در همان شب گم شدن او شنیده است. «آخرین بار کی سحر را دیدی» با روایت قطرهچکانیاش مخاطب را با خودش همراه میکند.
کارگردان دست روی موضوع مهم دختران فراری گذاشته است اما قصد دادن پیام اخلاقی ندارد. سعی کرده فیلمنامهاش را طوری روایت کند که پیامهای هشداردهنده اجتماعی در بطن آن وجود داشته باشد تا فیلم شعاری و نخنما به نظر نرسد. فیلم با هدف نقد قانون ساخته شده و این پرسش مهم را مطرح میکند که آیا قانون و مجریانش میتواند منجی مردم باشند یا خیر. فریبرز عربنیا بازیگر خوب دهه هفتاد سینمای ایران که پیش از این در «ضیافت» نقش یک مأمور قانون را بازی کرده است، در «آخرین بار کی سحر را دیدی» موفق شده پرسونای کارآگاه ایرانی را درست به نمایش بگذارد. قدرت بازیگری او و دیگر بازیگران فیلم بهخصوص در نماهای بسته کارگردان بیشتر به چشم میآید.
۹. هجوم
- سال اکران: ۱۳۹۶
- کارگردان: شهرام مکری
- بازیگران: عابد آبست، بابک کریمی، الهه بخشی، پدرام شریفی، ایمان صیاد برهانی
- خلاصه داستان: قتلی در یک ورزشگاه اتفاق میافتد. چند مأمور پلیس در حال بررسی این پرونده هستند و با ورود به این ورزشگاه سرنخهایی از این قتل به دست میآورند. آنها مظنون به قتل را هم همراه خود دارند و کافی است که خط سیر وقوع قتل را دریابند اما این برایشان کار پیچیدهای خواهد بود. دوستان مقتول نمیخواهند با پلیس همکاری کنند.
شهرام مکری یک سبک فیلمسازی پلیسی معمایی خاص خودش را دارد که حالا در سطح بینالمللی به آن شناخته میشود. او با «ماهی و گربه» اثری مبتکرانه در ژانر وحشت ساخت و تحسین شد و با «هجوم» به سراغ ژانری بسیار نادر در سینمای جهان رفت. پلیسی سورئال. «هجوم» داستان قتلی را روایت میکند که در یک استادیوم رخ داد و پلیس میخواهد آن صحنه قتل را بازسازی کند تا بتواند به حقایق تازهای درباره این پرونده برسد. از آنجا که با یک فیلم شهرام مکری مواجه هستیم، فرم مثل همیشه بر محتوا میچربد و با چند جهش ژانری روایت میشود. اول با قتل شروع میشود و ما فکر میکنیم قرار است داستان را از زبان علی، مظنون اصلی این قتل بشنویم. بعد جلوتر، فیلم فانتزی میشود و عناصر سینمای نوآر هم به آن اضافه میشود.
همانطور که پیداست «هجوم» از آن دسته فیلمهای پلیسی ایرانی نیست که قصه را سرراست روایت کند. بنابراین، مخاطبان عام را به خود جذب نمیکند. یعنی کسانی که توقع یک قصه سرراست و راحت را دارند. پیچش داستانی این فیلم به واسطه فرم رواییاش فهم خط قصه را سخت میکند. بنابراین، از آن دسته فیلمهایی است که باید چند بار دیده شوند. اهمیت «هجوم» در ابتکاری است که در ژانر پلیسی سینمای ایران به خرج داده و لزوماً از قواعد معمول شناختهشده این ژانر در جهان پیروی نکرده است.
۱۰. متری شش و نیم
- سال اکران: 1397
- کارگردان: سعید روستایی
- بازیگران: پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، پیمان معادی، فرهاد اصلانی
- خلاصه داستان: پلیس به دنبال فروشنده بزرگ شیشه به نام ناصر خاکزاد هست و در حالی که موفق به دستگیری او میشوند، ناصر تمام تلاشاش برای فرار و نجات خانوادش انجام میدهد.
سعید روستایی با یک فیلم کوتاه به نام «مراسم» میان سینماگران شناخته شد. اولین فیلم بلندش «ابد و یک روز» با حضور بعضی از بازیگران مطرح سینمای ایران و تمرکز بر طبقه فرودست جامعه و موضوع اعتیاد توانست نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. او در دومین فیلم بلندش «متری شش و نیم» یک بار دیگر با حضور پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار که در «ابد و یک روز» هم با آنها همکاری کرده بود، فیلمی در ژانر پلیسی البته با همان موضوع مواد مخدر ساخت.
«متری شش و نیم» با فرمول سینمای پلیسی هالیوود ساخته شده، به همین خاطر فیلم خوشساختی است و میتوان از جمله بهترین (اگر نگوییم بهترین) فیلمهای پلیسی ایرانی است. فیلم این خوشساختی را مدیون بودجه هنگفتی است که پشتش بوده که البته با فروش تقریباً بیست و هشت میلیاردی خود در گیشه آن را جبران کرده است. «متری شش و نیم» در سطح جهانی هم عملکرد خوبی داشت؛ هم به اکران جهانی درآمد و هم جوایز سینمایی بینالمللی دریافت کرد. در این فیلم دو ساعت و نیمه نیروی انتظامی به دنبال ناصر خاکزاد، یکی از بزرگترین فروشندگان مواد مخدر در کشور است و موفق میشود او را دستگیر کند.
این فیلم به جز تعقیب و گریزهای خوب و سکانسهای خوبی که در زندان دارد، تا حد زیادی بر بازیهای خوب بازیگران خوبش تکیه کرده است. هم محمدزاده و هم معادی، یکی در نقش منفی و دیگری در نقش مثبت با شخصیتپردازی خوبشان بازیهای خوبی را ارائه کردند. فیلم شروع بسیار خوبی دارد اما بعد از دستگیری ناصر خاکزاد و دادگاه او کمی از ریتم میافتد اما میتواند با تکیه بر بازی خوب بازیگرانش خودش را پیش ببرد. سعید روستایی با به نمایش گذاشتن قدرت ضد قهرمان همدلیبرانگیز خود در نیمه اول فیلم و بعد تحلیل شخصیت و وضعیت او در نیمه دوم دست روی دلایل گرایش افراد به اعتیاد و قاچاق مواد مخدر میگذارد. البته مثل همیشه کمی گلدرشت که ظاهراً امضای کارهای روستایی است.
۱۱. دیدن این فیلم جرم است
- سال اکران: ۱۳۹۸
- کارگردان: رضا زهتابچیان
- بازیگران: مهدی زمینپرداز، امیر آقایی، لیندا کیانی، حمیدرضا پگاه
- خلاصه داستان: جوانی بسیجی مؤمن پس از آنکه همسر محجبهاش مورد ضرب و شتم یک شهروند تابعیت ایرانی-انگلیسی قرار میگیرد و نهایتاً منجر به سقط جنینش میشود، تصمیم میگیرد با دستگیری ضارب او را به سزای عملش برساند اما زمانی که مشخص میشود ضارب یکی از اقوام اشخاص رده بالای حکومتی است، کار به جاهای پیچیده میکشد.
یک فیلم پلیسی سیاسی که در ادامه موج فیلمهای سیاسی درونسیستمی در نیمه دوم دهه نود ساخته شد. از آن فیلمهایی که به واسطه پشتوانه قدرتمند خود اجازه مطرح کردن حرفهایی را در چارچوب خاصی دارند، و البته طبعاً باید در اکران هم دچار مشکل و ممیزی شوند. «دیدن این فیلم جرم است» نسخه امروزی مابین «قیصر» و «آژانس شیشهای» است. با این تفاوت که اینجا یک بسیجی میخواهد از یک انگلیسی انتقام بگیرد و گروگانگیری در یک پایگاه بسیج رخ میدهد و نهادهای انقلابی و دولتی مجبور میشوند روی هم اسلحه بکشند. فیلم یک وضعیت آشفته درونسیستمی را به نمایش میگذارد که در آن همه علیه همدیگرند و قربانی کیست؟ جوانان انقلابی که در فساد دولتی و حاکمیت محصور ماندهاند. فیلم البته شعاری است. جز این هم نمیتواند باشد. با وجود حملهای که به تمام ارگانهای دولت و حاکمیت میکند یک قهرمان آتشبهاختیار دارد که قرار است ما با او همذاتپنداری کنیم. چرا؟ چون او هم از آقازادهها و مذاکرات بینتیجه بیزار است و میخواهد حرفش را با اسلحه بزند.
۱۲. روز صفر
- سال اکران: 1399
- کارگردان: سعید ملکان
- بازیگران: امیر جدیدی، ساعد سهیلی، مهدی قربانی، محمدرضا مالکی
- خلاصه داستان: داستان این فیلم در مورد نحوه و چگونگی دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزارت اطلاعات ایران است.
یک فیلم پلیسی دیگر در ادامه پردهبرداری از پروندهها و پروژههای سیاسی مهم کشور که با پشتوانه قدرتمند مالیشات میتوانند تبدیل به بیگ پروداکشن شوند. «روز صفر» از جمله فیلمهای پلیسی ایرانی است که با بودجه هنگفتش به سبک فیلمهای هالیوودی ساخته شد. ظاهراً اینجا هم الگو مجموعه «جیمز باند» و کمی هم «مأموریت غیرممکن» بوده است. نتیجه یک فیلم اکشن پلیسی خوب است که اولین تجربه کارگردانی سعید ملکان به حساب میآید. فیلم داستان دستگیری عبدالمالک ریگی را روایت میکند. عملیاتی که ابهامات زیادی داشت و در این فیلم هم این ابهامات احساس میشود. بخش زیادی از آن به خاطر محرمانه بودن عملیاتهای ویژه وزرات اطلاعات است که نمیتوان در سینما بهوضوح درباره آنها حرف زد.
البته «روز صفر» تماماً به واقعیت وفادار نیست و برای سینمایی شدن تخیل را هم به قصه اصلی اضافه کرده است. این فیلم را میتوان در ژانر حادثهای پلیسی هم قرار داد. یکی نکات مثبتش این است که ریتم خوبی دارد. با سکانسی نفسگیر آغاز میشود و ریتمش را تا پایان حفظ میکند. به واسطه بودجهاش توانسته بعضی از نادرترین صحنههای اکشن بزرگ را در سینمای ایران بسازد. فضاسازی خوبی دارد و شخصیتپردازی قهرمانش هم هوشمندانه است. این قهرمان بر خلاف قهرمانان گذشته فیلمهای این چنینی متعلق به جناح سیاسی خاصی نیست و همین از شعارزده بودن فیلم جلوگیری کرده است. به خاطر همان محدودیتها فیلمنامه دچار مشکل است و به همین خاطر مخاطب نمیتواند از روند کار پلیس و مأموران امنیتی بر این پرونده آگاه شود. در عوض، یک امیر جدیدی دارد که تام کروزوار قصه را پیش را میبرد. سعید سهیلی هم در نقش ریگی قابل قبول است.
۱۳. علفزار
- سال اکران: ۱۴۰۰
- کارگردان: کاظم دانشی
- بازیگران: پژمان جمشیدی، صدف اسپهبدی، ستاره پسیانی، ترلان پروانه
- خلاصه داستان: داستان این فیلم الهامگرفته از ماجرای واقعی و تجاوز گروهی در خمینیشهر اصفهان در سال ۱۳۹۰ خورشیدی است. در این پرونده شش مرد به صورت غیرقانونی وارد یک مراسم خانوادگی در باغی میشوند و پس از حبس کردن مردان، به زنان تجاوز میکنند. بازپرس که قصد رسیدگی عادلانه به ماجرا را دارد، با ممانعت دادستان به سفارش شهرداری مواجه میشود که اعضای خانوادهاش در این ماجرا مورد تجاوز قرار گرفتهاند و از ترس از دست دادن موقعیت خود اعضای خانوادهاش را مجبور به رضایت میکند.
فیلم «علفزار» بر اساس یک پرونده واقعی از جمله فیلمهای پلیسی ایرانی است که همگام با جریانهای اجتماعی دست روی موضوع مهمی گذاشته است. موضوع تجاوز که به دلایل فرهنگی اخلاقی حتی وقتی پایش به قانون کشیده میشود، رویش سرپوش میگذارند. «علفزار» عامدانه این پرونده قضایی واقعی را برای موضوع فیلمش استفاده کرده است تا واضحتر بتواند بگوید چرا ترس از افکار عمومی به خاطر باورهای متعصبانه باعث سرپوش گذاشتن روی چنین فاجعهای میشود. البته این میان از پرداختن به موضوع اعتیاد هم غافل نمانده است.
«علفزار» شاید به طور ویژه در دسته فیلمهای پلیسی ایرانی قرار نگیرد اما بر چند پرونده قضایی متمرکز است که عملیات پلیسی در خلال رسیدگی به آنها اتفاق میافتد. بیشتر زمانش در دادگاه میگذرد، بنابراین میتوان آن را یک فیلم پلیسی دادگاهی دانست. البته با یک عملیات پلیسی آغاز میشود (پلیس به عنوان نیروی مؤثر و قدرتمند در سالهای اخیر حضور پررنگی در درامهای اجتماعی ایرانی دارد) که شروع بسیار خوبی هم هست. پلیسی برای تهدید یک فروشنده مواد مخدر تیر هوایی میزند و تیرش منجر به کشته شدن بچهای بر پشت بام یک خانه میشود.
فیلم داستان یک قاضی در یکی از شهرهای کشور را دنبال میکند که میخواهد انتقالی تهران را بگیرد و یک پرونده مهم زیر دستش باقی مانده است. پروندهای که مربوط به یکی از باغات اطراف تهران میشود و یک خانواده بانفوذ شاکی آن هستند. این پرونده تاحدی برگرفته از واقعیت است و درباره تجاوز گروهی به چند زن در برابر چشم فرزند و شوهران آنهاست. قاضی باید پرونده را به جریان بیندازد. این در حالی است که عدهای از مقامات میخواهند پرونده مختومه شود. بسیاری بازی پژمان جمشیدی را در نقش قاضی تحسین کردهاند. صدف اسپهبدی هم برای بازی در نقش معتاد از جشنواره فیلم فجر جایزه گرفت.
۱۴. مرد بازنده
- سال اکران: 1400
- کارگردان: محمد حسین مهدویان
- بازیگران: جواد عزتی، آناهیتا درگاهی، شبنم قربانی، مجید نوروزی، رعنا آزادیور
- خلاصه داستان: سرهنگ احمد خسروی مسئول رسیدگی به پروندههای مشکوک به قتل میشود و به سرنخهایی دست مییابد که پشت پرده این قتل رازگونه به کشف شبکه فساد اقتصادی میرسد. احمد بیمحابا به دنبال یافتن قاتل است و حتی زندگی خصوصی با فرزندانش نیز دچار مخاطراتی میشود در این تلاش بی وقفه و در شرایطی که باور دارد که به نتیجه نزدیک است در عین ناباوری متوجه میشود پشت این قتل راز دیگری وجود دارد.
باز هم یک فیلم پلیسی سیاسی دیگر از کارگردانی که دیگر متخصص این ژانر شده است. نام محمدحسین مهدویان با چند فیلم پلیسی سیاسی بر سر زبانها افتاد. فیلمهای پلیسی دورهای او بخشی از تاریخ معاصر سیاسی ایران را روایت کردهاند. بعد از این فیلمها، از سیاست فاصله گرفت، فیلم اجتماعی ساخت و بعد با «مرد بازنده» دوباره به سراغ ژانر پلیسی سیاسی رفت، با رنگ و بوی نوآر معمایی. میتوان گفت که «مرد بازنده» یکی از پیچیدهترین فیلمهای پلیسی ایرانی و یکی از سیاسیترین فیلمهای ایرانی است. مهدویان یک جور ابراهیم حاتمیکیا نسل جدید است که فیلم چندلایه میسازد -اصلاً مگر فیلم سیاسی سرراست هم میتوان ساخت؟- و باید از میان این لایهها، کدها را رمزگشایی کرد و تعابیر و تفاسیر را فهمید.
«مرد بازنده» همچون «متری شش و نیم» با الهام از فرمول سینمای پلیسی هالیوود ساخته شده، البته عناصر ژانر نوآر کلاسیک را هم در خود جای داده است. قهرمان فیلم احمد خسروی با بازی خوب جواد عزتی که این روزها فصل سوم «زخم کاری» را به کارگردانی مهدویان از شبکه نمایش خانگی در حال پخش دارد، یادآور قهرمانهای سینمای پلیسی نوآر هالیوود است. فیلم شخصیت فم فتال هم دارد که از عناصر مهم فیلمهای معمایی نوآر امریکایی است؛ فضای سرد و خشکش عامدانه است. جواد عزتی در نقش کارآگاه اصلی و قهرمان فیلم یکی از بهترین قهرمانهای فیلمهای پلیسی ایرانی را خلق کرده است. شخصیت احمد خسروی با پیروی از الگوی پرسونای کارآگاه فیلمهای هالیوود با همان جزئیات یک نسخه ایرانیزه شده خوب است. «مرد بازنده» فیلمنامه خوبی هم دارد اما مثل همیشه مبهم است.
۱۵. پرونده باز است
- سال اکران: 1401
- کارگردان: کیومرث پوراحمد
- بازیگران: پژمان بازغی، محمدرضا غفاری، شادی مختاری، سام قریبیان، مهلقا باقری
- خلاصه داستان: داستان این فیلم برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه هشتاد در ایران است. در این فیلم که فضای جنایی و ملتهب دارد، یک نوجوان پانزده ساله مرتکب قتل شده و حالا در انتظار حکم دادگاه است.
آخرین فیلم کیومرث پوراحمد فقید که سریال پلیسی کارآگاهی خوب «سرنخ» را در دهه هفتاد در کارنامه خود دارد، یک فیلم پلیسی جنایی است. این فیلم که در جشنواره چهلویکم به نمایش درآمد، درباره پرونده قتلی در دهه هشتاد است. باز هم پوراحمد دغدغه نوجوانان را دارد اما این بار نه در جهان شاعرانه مجید. «این پرونده باز است» داستان دو نوجوان هممحلی علیرضا و فرهاد را دنبال میکند که هر دو عاشق دختری به اسم نرگش هستند. جدال این دو بر سر نرگس منجر به قتل یکی میشود و حالا والدین مقتول تقاضای قصاص دارند.
از آنجا که کیومرث پوراحمد همیشه علیه خشونت بوده است، داستان آخرین فیلمش تلاش خانواده قاتل برای گرفتن رضایت از اولیای دم است. فیلم با روایتی پلیسی در نکوهش قصاص ساخته شده و سعی میکند ریشههای روانی ارتکاب چنین جرم برزگی را در نوجوان قاتل کند و کاو کند. سالها پیش پدر علیرضا او را جلو فرهاد تحقیر میکند و حالا در شانزده علیرضا باید طوری این خشم را بر سر فرهاد خالی کند. باز هم پوراحمد فقدان عشق را عامل تمام خشونتهای انسانی میداند و قصاص را نه راهی برای تنبیه که ادامهدهنده چرخه خشونت میداند. «این پرونده باز است» از جمله بهترین فیلمهای پلیسی ایران نیست. حتی از بهترین فیلمهای کیومرث پوراحمد هم نیست. اما به عنوان آخرین این فیلمساز مهم و موضوع مهم و انسانیاش در این فهرست جای میگیرد.
منبع: دیجیکالا مگ