۶ فیلم دنباله سینمای ایران که باید تماشا کنید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۶ دقیقه
فیلم دنباله سینمای ایران

دنباله‌سازی در سینمای ایران بر عکس سینمای جهان چندان مرسوم نیست. امکاناتش را ندارد و معمولاً در آن موفق هم نیست. دست‌کم تا به‌حال نبوده است. مگر در مواردی اندک. معمولاً در سینمای جهان، به طور ویژه سینمای هالیوود، موفقیت یک فیلم (معمولاً فیلم تجاری یا با استانداردهای یک فیلم تجاری) که پتانسیل ادامه هم داشته باشد، منجر به ساخت دنباله (یا در ادامه اسپین‌آف و بازراه‌اندازی و بازسازی) می‌شود که توجیه اقتصادی دارد. گاهی هم نمونه خاصی مثل «پدرخوانده» شکل می‌گیرد که فراتر از توجیه اقتصادی، دنباله‌دار می‌شود. این روند در سینمای ایران اتفاق نمی‌افتد، استثنائاتی هست که اتفاقاً به اقتصاد سینما هم کمک کرده است. اما مشخصاً در سینمای جدی ایران اتفاق نیفتاده و نتیجه‌اش، چه در سینمای جدی و چه غیر، همیشه موفق نبوده است. هرچند شاید دستاورد اقتصادی به همراه داشته است. غالباً فیلم‌های دنباله‌دار در سینمای ایران در ژانر کمدی بوده‌اند، به جر موارد معدودی استثنا. سینمای حال حاضر ایران به طور ویژه از دنباله‌سازی فیلم‌های کمدی، دکان ساخته است؛ نمونه‌اش مجموعه فیلم‌های «تگزاس» که در حال حاضر (به تاریخ آبان ۱۴۰۳) قسمت سومش روی پرده است. کم پیش می‌آید فیلمی مثل «مصائب شیرین» که متعلق به سینمای مستقل است، دنباله داشته باشد. «مصائب شیرین ۲» هم که جزو فیلم‌های اکران ۱۴۰۳ بود، تجربه موفقی از آب درنیامده است. حتی در ژانر کمدی هم دنباله‌سازی بیشتر به لحاظ تجاری موفق بوده است و این موفقیت تا حدی به خاطر برند فیلم بوده و نه لزوماً کیفیت خود اثر. بنابراین، از مجموعه دنباله‌های اندک سینمای ایران، تنها به شش فیلم دنباله سینمای ایران می‌رسیم که هم به لحاظ تجاری موفق بوده‌اند و هم آثار قابل دفاعی به شمار می‌روند.

بهترین دنباله‌های تاریخ سینمای ایران

۱. شهر موشها ۱ و ۲

شهر موشها

  • سال اکران: ۱۳۶۴
  • کارگردان: محمدعلی طالبی، مرضیه برومند
  • بازیگران: ایرج طهماسب، حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا، مسعود کرامتی، عادل بزدوده، رحیم دوستی، شاپور پورامین، مریم سعادت
  • امتیاز IMDb به فیلم:  ۷.۳ از ۱۰
  • خلاصه داستان: یک گربه سیاه که موش‌ها به او می‌گویند اسمشو نبر به شهر موش‌ها حمله می‌کند. موش‌ها به یک شهر دیگر می‌روند. قرار می‌شود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچه‌ها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانی‌تر را انتخاب می‌کنند.

«شهر موش‌ها» از تلویزیون به سینما آمد. البته عروسک‌هایش پیشکسوت کلاه قرمزی و دوستانش هستند. این شخصیت‌های محبوب، کپل و نارنجی و دوستانشان را اولین بار در سریال «مدرسه موش‌ها» دیدیم که تلویزیون به مرضیه برومند سفارش داده بود. هدف تشویق کودکان به مدرسه رفتن بود. این مجموعه بین سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ پخش شد و امروز عنوان محبوب‌ترین برنامه کودک تلویزیونی را دارد. محبوبیت این مجموعه به اندازه‌ای رسید که سال ۱۳۶۴ فیلم سینمایی‌اش با عنوان «شهر موش‌ها» به روی پرده رفت. ورود برنامه کودکی محبوب سال‌های جنگ به سینما باعث شد سیل مخاطبان سریال روانه سالن‌های سینما شوند.

سریال با شخصیت‌ها و ترانه‌های محبوبش به اندازه‌ای کافی بود که مخاطبان سینما از دیدنشان روی پرده راضی باشند. اما «شهر موش‌ها» فیلم خوبی شد. همان تیم سازنده «مدرسه موش‌ها» که حالا محمدعلی طالبی، یک فیلمساز خوب دیگر در حوزه کودک، به تیم کارگردانی‌اش اضافه شده بود، توانستند فیلم سینمایی عروسکی خوبی بسازند. از قصه تا طراحی شخصیت‌ها، صداپیشگی و عروسک‌گردانی تا دکور و فیلمبرداری و موسیقی، «شهر موش‌ها» یک دستاورد مهم سینمایی در سینمای ایران به حساب می‌آید. به‌خصوص با امکانات و شرایط فیلمسازی در آن دوره سینمای ایران، «شهر موش‌ها» اثری قابل دفاع و سرگرم‌کننده در حوزه کودک که امروز یک نوستالژی مهم برای متولدان دهه شصت به حساب می‌آید.

داستان «شهر موش‌ها» درباره‌ زندگی گروهی از موش‌ها در شهری کوچک است. موش‌هایی سخنگو که با مشکلات و چالش‌های روزمره زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند و در عین حال، به دنبال خوشبختی و آرامش‌اند. شخصیت‌های اصلی فیلم با ویژگی‌های شخصیتی متفاوتشان، لحظات و ماجراهای بامزه‌ای را رقم می‌زنند. این شخصیت‌ها به قدری جذاب و باورپذیرند که کودکان به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و خود را جای آن‌ها می‌بینند. داستان فیلم هم بسیار ساده و روان است و در عین حال مفاهیم ارزشمندی مثل دوستی، همکاری، عدالت و شجاعت را به کودکان آموزش می‌دهد. موسیقی متن دلنشین و ماندگار فیلم با ترانه‌های خوبش از نقاط قوت آن است. عروسک‌گردانی حرفه‌ای و استفاده از تکنیک‌های خاص باعث شده است که شخصیت‌های فیلم زنده و پویا به نظر برسند. «شهر موش‌ها» فقط یک فیلم نیست؛ یک پدیده فرهنگی است. این فیلم نسل‌های مختلفی را با خود همراه کرده و به یکی از نمادهای سینمای کودک ایران تبدیل شده است. «شهر موش‌ها» به کودکان یاد می‌دهد که چگونه با مشکلات زندگی روبه‌رو شوند و به دنبال رویاهای خود بروند. قصه‌ای که با یک فاصله سی ساله ادامه پیدا کرد.

فیلم «شهر موش‌ها ۲» یک دنباله موفق در سینمای ایران است که با فاصله‌ای بسیار زیاد از فیلم اصلی ساخته و با بودجه‌ای هنگفت و کمپین تبلیغاتی بزرگ و موفق اکران شد. حتماً خانم برومند بعد از فیلم اصلی، ایده ساخت یک دنباله را داشته است. اما با توجه به فیلمی که امروز ساخته است، می‌شود فهمید که تصویر بلندپروازانه‌ای برای دنباله فیلمش در ذهن داشته است. او با تهیه‌کنندگی مشترک منیژه حکمت و علی سرتیپی برای دنباله «شهر موش‌ها» یک بیگ پروداکشن موزیکال ساخت که دست‌کم با امکانات سینمای ایران حتی الامکان به استاندارد جهانی نزدیک باشد. «شهر موش‌ها ۲» پروژه عظیمی شد و نتیجه‌اش هم قابل قبول بود. گرچه با انتقادات منفی از سوی عده‌ای، به‌خصوص در بخش فیلمنامه، روبه‌رو شد اما این تأثیری بر جذب مخاطب نداشت. کمپین تبلیغاتی بزرگ فیلم کار خودش را کرد. موج بزرگی در رسانه‌ها ایجاد کرد و موفق شد با جذب کودکان امروز و دیروز با فروش یازده میلیارد و سیصد تومان، رکورد «اخراجی‌ها ۲» را پشت سر بگذارد و تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا آن زمان شد.

«شهر موش‌ها ۲» با همان سبک شیرین و آموزنده خود مخاطبان را به دنیای موش‌ها می‌برد. این قسمت هم با تمرکز بر مفاهیم ارزشمندی مثل همکاری، همدلی، شجاعت و تلاش برای رسیدن به هدف، موش‌های دوست‌داشتنی را به سفر و ماجراجویی‌های تازه می‌برد که در آن چالش‌های تازه‌ و بزرگ‌تری را تجربه می‌کنند. باز هم باید با شخصیت شرور قصه روبه‌رو شوند و کاری کارستان کنند تا او را شکست بدهند. «شهر موش‌ها ۲» همچون قسمت اول شخصیت‌پردازی‌های قوی دارد. نسخه مدرن شخصیت‌های فیلم اول که حالا بزرگ و صاحب همسر و بچه شده‌اند، در طراحی خوب از آب درآمده و تصویر انتقادی دارد. موسیقی در این قسمت بسیار پررنگ‌تر شده، گرچه مشخصاً ماندگاری ترانه‌های قسمت اول را ندارد. به لحاظ طراحی و ساخت دکور حرفه‌ای است و استانداردها را رعایت کرده اما در طراحی عروسک‌ها ایراداتی به آن وارد است. «شهر موش‌ها» به خاطر زمان ساخت و بار نوستالژیکی که دارد، با دورانش همخوانی دارد. سادگی‌اش به نقطه قوتش تبدیل می‌شود.

بدیهی است که «شهر موش‌ها ۲» هم از آنجا که قصه‌اش مال امروز است، باید به‌روزتر باشد اما از زمانه خود عقب است و کمی هم به نوستالژی‌اش ضربه می‌زند. اما در نهایت، فیلم سرگرم‌کننده‌ای است و شخصیت‌های بامزه‌ای دارد، به‌خصوص بچه‌ها. به طور کلی، اهمیت «شهر موش‌ها» در نوستالژی آن است. صرف‌نظر از کیفیت فیلم، مرضیه برومند و همکارانش هرچه می‌ساختند می‌توانستند مخاطبان را به سالن‌های سینما بکشانند. اما یک فیلم عروسکی خوب استاندارد ساختند تا «شهر موش‌ها ۲» تبدیل به اثری ماندگار شود. هرچند که قدرت ماندگاری فیلم اصلی را نداشته باشد. فیلم در زمان اکران کار خودش را کرد. بعد از سال‌ها نفسی تازه به سینمای کودک ایران دمید. سازندگان و صاحبان این مجموعه نشان دادند که می‌شود برای کودکانی به جز نسل هزاره هم فیلم کودک خوب و باکیفیت ساخت و آن‌ها را به سالن‌های سینما کشاند.

۲. کلاه‌قرمری و پسرخاله / کلاه‌قرمزی و سروناز

کلاه‌قرمری و پسرخاله/کلاه‌قرمزی و سروناز

  • سال اکران: ۱۳۷۳
  • کارگردان: ایرج طهماسب
  • بازیگران: ایرج طهماسب، فاطمه معتمدآریا، حمید جبلی، مرضیه محبوب، مرتضی احمدی، حمیده خیرآبادی، مهری مهرنیا، فرخ‌لقا هوشمند، اکبر دودکار، حسن پورشیرازی، سید مهرداد ضیایی، حسن زارعی
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • خلاصه داستان: کلاه قرمزی که بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشی‌هایش سبب می‌شود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجه‌ای عاید نمی‌کند، تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و تماشای برنامه آقای مجری تصمیم می‌گیرد تا روانه تلویزیون شود. کلاه قرمزی به تهران نزد پسرخاله می‌رود و با کمک او راهی تلویزیون می‌شود و در آنجا به خاطر علاقه زیادش به آقای مجری سعی می‌کند تا موانع راه ازدواج او را از بین ببرد اما مشکلاتی را به وجود می‌آورد.

«کلاه قرمزی» هم از تلویزیون می‌آید. یکی از معدود پدیده‌های تلویزیون است که به سینما راه پیدا کرده و به چنین موفقیت بزرگی دست یافته است. آن سال‌ها تبدیل یک مجموعه تلویزیونی عروسکی به فیلم سینمایی مرسوم بود؛ زمانی که رابطه تلویزیون و سینما هنوز با هم خوب بود. پیش از «کلاه قرمزی» مرضیه برومند با سریال موفق و پرطرفدارش «مدرسه موش‌ها» این کار را کرده و نسخه سینمایی «شهر موش‌ها» را ساخته بود که آن هم تبدیل به موفقیتی بزرگ شد. در واقع، زوج ایرج طهماست و حمید جبلی از همان گروه تولیدکننده برنامه کودک می‌آمدند که برومند در دهه شصت هدایتش می‌کرد. این زوج موفق شدند در سال‌های بعد با برنامه‌سازی در تلویزیون یک گروه مستقل برنامه کودک عروسکی راه و نام خود را بر سر زبان‌ها بیندازند.

شهرت و محبوبیت آن‌ها به طور ویژه مدیون خلق شخصیت کلاه قرمزی و در کنارش پسرخاله و ساخت سریالی با محوریت این دو شخصیت بود که به موفقیتی باورنکردنی و مادام‌العمر رسید. باقی کارهای طهماسب و جبلی تا پیش از کلاه قرمزی، ماندگار نشدند. تنها کلاه قرمزی این پتانسیل را داشت که دنباله‌دار شود. بنابراین، خیلی سریع از تلویزیون به سینما رفت. بازراه‌اندازی شد. به حوزه اسپین‌آف وارد نشد. اما جهانش گسترش یافت. پیش از آنکه طمعاست و جبلی همکاری‌شان را بعد از سال‌ها خاتمه دهند، با گسترش جهان کلاه قرمزی و اضافه کردن چند شخصیت‌ محبوب دیگر چند مجموعه تلویزیونی موفق و پرطرفدار دیگر ساختند. آقای طهماسب در سال‌های اخیر مجموعه «مهمونی» را با معرفی عروسک‌هایی تازه ساخت که مجموعه نسبتاً موفقی بود، به‌ویژه فصل اولش، و آقای جبلی هنوز برنامه مستقلی تولید نکرده است.

ورود کلاه قرمزی به سینما با فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» یک اتفاق بزرگ را در سینمای ایران رقم زد. در سال‌های شکوفایی تلویزیون و سینما در دهه هتفاد. این فیلم به یکی از پربیننده‌ترین و ماندگارترین آثار تاریخ سینمای ایران و در حوزه کودک تبدیل شد. «کلاه‌ قرمزی و پسرخاله» موفق شد رده‌های سنی مختلفی را به خود جذب کند. از بچه تا نوجوان تا جوان و والدین طی پنج سال به تماشای فیلم نشستند و رکوردی را در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند. این فیلم تا سال‌ها پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران بود. در زمان اکرانش، سینما، یعنی به سینما رفتن و نه فقط فیلم تماشا کردن، یکی از تفریحات اصلی مردم بود. در واقع، برای تماشای فیلم‌های تازه فقط یک راه وجود داشت و آن، رفتن به سینما بود. اما مشخصاً موفقیت فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» فقط منوط به این شرط نبود. کلاه قرمزی هنوز هم پتانسیل جذب مخاطب رده‌های سنی مختلف را دارد. یکی از محبو‌ب‌ترین عروسک‌های ایرانی است که به همراه طنز قوی، رویکرد هوشمندانه، مجموعه بازیگران، عروسک‌گردانان و صداپیشگان گروه، در تمام سال‌های حضورش، محبوبیتش را حفظ کرده است. درست است که او شخصیت اصلی است اما پسرخاله و تمام شخصیت‌هایی که بعدها به این دو اضافه شده‌اند، پیش مخاطبان محبوب‌اند.

«کلاه قرمزی و پسرخاله» از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۸ روی پرده بود و یک نسل کامل از کودکان و و نوجوانان متولد دهه شصت و هفتاد را با خود همراه کرد. ترانه/های معروف این فیلم هنوز در یادها هست. البته به لحاظ فنی شاید شاهکار به حساب نمی‌آمد اما به شدت احساسات‌برانگیز بود، داستان خوبی داشت و با موسیقی متن و ترانه‌های خوبش، یک اثر سرگرم‌کننده تمام‌عیار بود. نقطه قوتش این بود که از قصه‌های آیتمی مجموعه تلویزیونی فاصله گرفته و قصه جدیدش را خوب روایت کرده بود. در واقع، قصه پیش‌درآمد سریال بود که ورود کلاه قرمزی به تلویزیون و آشنایی‌اش با آقای مجری را روایت می‌کند.

«پسرخاله و سروناز» که به عنوان دنباله فیلم اصلی سال ۱۳۸۱ به روی پرده رفت، البته پربیننده شد اما هرگز به موفقیت فیلم اصلی نرسید. مهم‌تر از همه اینکه ماندگار نشد. صرفاً برند کلاه قرمزی بود که مخاطبان را به خاطر این فیلم به سالن‌های سینما کشاند. اما افزودن قصه‌ عاشقانه به شخصیت کلاه قرمزی آن‌طور که باید خوب از آب درنیامد، گرچه موفقیت تجاری را نصیب سازندگانش کرد. یکی از مشکلات اصلی «کلاه قرمزی و سروناز» فاصله زمانی‌ای بود که بین ساخت و اکران دو فیلم افتاد. دومی در دهه هشتاد اکران شد و کلاه قرمزی آن موقع دیگر به اندازه گذشته بر سر زبان‌ها نبود. فیلمنامه و کارگردانی هم اشکالاتی داشت که در مجموع باعث شد «کلاه قرمزی و سروناز» به محبوبیت فیلم اصلی دست پیدا نکند. گرچه موفقیت تجاری به همراه داشت.

۳. نهنگ عنبر / نهنگ عنبر: سلکشن رویا

نهنگ عنبر

  • سال اکران: ۱۳۹۳
  • کارگردان: سامان مقدم
  • بازیگران: رضا عطاران، مهناز افشار، ویشکا آسایش، سام نوری، هانیه توسلی، رضا ناجی، نادر سلیمانی، علی قربان‌زاده، حسین سلیمانی، سپند امیرسلیمانی
  • امتیاز IMDb به فیلم:  ۶.۳ از ۱۰
  • خلاصه داستان:ارژنگ صنوبر، مردی پنجاه ساله، در زندگی خود دچار تجربه‌های متفاوت و سخت عاشقانه‌ای می‌شود و فیلم بازگوکننده آن ماجراهاست. او که از کودکی رؤیا مهناز افشار را دوست داشته، به دلایلی نمی‌تواند با او ازدواج کند و رؤیا با توجه به محدودیت‌های اجتماعی دهه شصت، به همراه خانواده‌اش راهی آمریکا می‌شود. ارژنگ که هرگز رؤیا را فراموش نکرده، دست به کارهای عجیب و غریبی می‌زند و در مقاطع مختلفی باز با رؤیا روبه‌رو می‌شود. اما هر بار ناکام می‌ماند. او که حالا در دهه پنجم زندگیش ثروتمند شده، دردمندانه و مصرانه از رؤیا می‌خواهد که در ایران بماند و با او زندگی کند.

اینکه دو نمونه از بهترین و موفق‌ترین دنباله‌سازی‌های سینمای ایران دو فیلم عروسکی بوده، خود گویای آن است که سینمای کودک چه پتانسیل نهفته بزرگی در خود دارد. و سینمای ایران در پیوند با تلویزیون چه اتفاقات مبارکی را می‌توانند رقم بزنند. نه اجازه داده می‌شود کسی از آن پتانسیل بهره بگیرد، تلویزیون هم که سال‌هاست با سینما قهر است. در سینمای بزرگسال هم دنباله‌سازی فقط و فقط در ژانر کمدی موفق بوده است. یکی از موفق‌ترین نمونه‌ها، شاید بتوان گفت موفق‌ترین فیلم دنباله سینمای ایران در حوزه بزرگسال «نهنگ عنبری» سامان مقدم است. فیلمی باز هم متکی به نوستالژی که چون در دهه نود ساخته شده، بستر مناسب برای بهره گرفتن از عنصر نوستالژی دهه شصت را دارد و خوب هم از آن استفاده می‌کند.

«نهنگ عنبر» با داستان عاشقانه و طنز خود با فرمول همیشگی سینمای تجاری ساخته شده است که مقدم در کارهایش آن را رعایت می‌کند و معمولاً در آن موفق هم می‌شود. «سیاوش»، «پارتی» و «مکس» از جمله کارهای موفق و پربیننده این فیلمساز به حساب می‌آیند که همگی همگام با زمانه خود بوده‌اند و همین دلیل جذب مخاطبشان است. نبض زمانه به‌علاوه قصه‌های پرکشش و جنجالی و مجموعه‌ای از ستارگان سینما. در واقع، همه آنچه یک فیلم تجاری خوب باید داشته باشد. «نهنگ عنبر» هم از تمام این عناصر بهره می‌برد و با وجود روایت قصه‌ای در دهه شصت باز هم همگام با زمانه است. زمانه‌ای که در حال مرور گذشته و درگیر نوستالژی است.

«نهنگ عنبر» چزو اولین فیلم‌هایی است که از نوستالژی موسیقی پاپ انقلاب استفاده می‌کند و حتی نسخه بدل یک خواننده محبوب و معروف را بازسازی می‌گند. تیپ دهه شصتی، محدودیت‌های دهه شصت، روابط میان جوانانش و وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در آن دوران از المان‌های مؤثر و جذب مخاطبی است که «نهنگ عنبر» به کمک دو بازیگر خوبش رضا عطاران و مهناز افشار به خوبی از آن بهره می‌برد. رضا عطاران که در کمدی ثابت‌شده است اما مهناز افشار پتانسیل تازه‌ای در بازیگری از خود به نمایش می‌گذارد که غافلگیرکننده است. شیمی میان این دو، قصه عاشقانه و رفت و برگشت‌های جالبشان، شخصیت‌پردازی خوب و بازی خوبشان باعث شده است «نهنگ عنبر» به یک فیلم تجاری سرگرم‌کننده خوب در ژانر کمدی عاشقانه تبدیل شود. منتقدان آن را اقتباسی از فیلم «فارست گامپ» رابرت زمه‌کیس هم می‌دانند که به خوبی ایزانیزه شده و از درام به کمدی تبدیل شده است؛ گرچه در بعضی لحظات درام خوبی را هم خلق می‌کند، به‌خصوص در پایان فیلم. این تغییر لحن فیلم نه تنها آزاردهنده نیست، بلکه کاملاً در آن جا می‌افتد و دوباره با پایان‌بندی شادش به ژانرش متعهد می‌ماند.

«نهنگ عنبر» یک دنباله تجاری موفق بود و به دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۹۴ و یکی از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های سینمای ایران تبدیل شد. بنابراین، سامان مقدم با فاصله‌ای بسیار کم دنباله «نهنگ عنبر» را با نام «نهنگ عنبر: سلکشن رؤیا» ساخت و سال ۱۳۹۶ اکران کرد. «سلکشن رؤیا» در ادامه قسمت اول داستان ارژنگ و رؤیا را بعد از وصال دنبال می‌کند. رؤیا در پایان قسمت اول تصمیم به ماندن گرفت و حالا جشن عروسی باشکوه او و ارژنگ قرار است در شمال کنار دریا برگزار شود. فیلم با همان فضای شیرین و عاشقانه قسمت اول شروع می‌شود و در ادامه باز هم با استفاده درست از موسیقی قصه تازه‌اش را روایت می‌کند. اسم فیلم به همین دلیل سلکشن رؤیاست. ارژنگ و رؤیا در مسیر گلچینی از ترانه‌های قدیمی محبوب رؤیا را با هم گوش می‌دهند و به یاد گذشته می‌افتند. گذشته‌های شیرینی که ما تمامش را در قسمت اول ندیدیم.

باز هم همان نوستالژی‌های دهه شصتی که این بار چند مورد تازه به آن اضافه شده است. مثل نوستالژی فیلم موزیکال «گریس» که در دهه شصت بین جوانان محبوب بود. یک بازسازی از بخشی از این فیلم و ترانه معروفش در «سلکشن رؤیا» انجام شده که حقیقتاً با وجود محدودیت‌ها و ممیزی‌های سینمای ایران قابل تحسین است. طراحی و اجرا چون پارودی شده است، احساس غریبی به مخاطبش نمی‌دهد، که لحظات مفرحی را هم برایش رقم می‌زند. «نهنگ عنبر: سلکشن رؤیا» پر از این لحظات با دیالوگ‌های بامزه و بازی خوب بازیگران به‌خصوص رضا عطاران است. ویشگا آسایش هم اینجا نقش و حضورش پررنگ‌تر شده و یک چهارنفره خوب با حساب نواب صفوی به وجود آمده است. مقدم باز هم یک کمدی عاشقانه درام خوب ساخته و یکی از آن پایان‌بندی‌های خاص خودش را به فیلمش داده که در آن همه شخصیت‌هایش را مرده و زنده یک‌جا جمع می‌کند و از مخاطبش اشک می‌گیرد.

فیلم «نهنگ عنبر: سلکشن رؤیا» یک دنباله خوش‌ساخت در سینمای ایران است که در سطح و اندازه فیلم اصلی ظاهر شده است. البته فیلم اصلی به خاطر نو بودن ایده، از دنباله جلو می‌زند اما «سلکشن رؤیا» فیلم خوبی است و همان احساس رضایت‌بخش حاصل از تماشای قسمت اول را به وجود می‌آورد. در گیشه هم به همان اندازه موفق بوده است. سامان مقدم، کارگردان و نویسنده «سلکشن رؤیا» درباره فیلمش گفته بود: «چیزی که می‌بینید، لاشه «نهنگ عنبر ۲» است.» با این حال، «نهنگ عنبر ۲» با فروش تقریباً یک میلیارد و دویست میلیون تومان، و جذب ۱۱۲ هزار تماشاگر تنها در سه روز اولیه اکران، رکورددار فروش افتتاحیه در تاریخ سینمای ایران است و با بیش از بیست میلیارد تومان فروش کلی یکی از موفق‌ترین دنباله‌ها و فیلم‌های سینمای ایران است.

۴. مصائب شیرین ۱ و ۲

مصائب شیرین

  • سال اکران: ۱۳۷۷
  • کارگردان: علیرضا داوودنژاد
  • بازیگران: احترام السادات حبیبیان، شجاع الدین حبیبیان، محمدرضا داوودنژاد، رضا داوودنژاد، مونا داوودنژاد، محمدرضا داوودنژاد
  • امتیاز IMDb به فیلم:  ۵.۹ از ۱۰
  • خلاصه داستان: رضا و مونا علاوه بر نسبت فامیلی نزدیک، از دوران کودکی همبازی بودند. والدین آن‌ها ضمن همراهی و لذّت بردن از بازی‌های کودکانه، آن‌ها را نامزد می‌خواندند. حالا رضا و مونا به سنین نوجوانی رسیده و عاشق هم شده‌اند. این در حالی است که خانواده از نزدیک شدن و وصلت احتمالی آن‌ها واهمه دارد.

یک فیلم نوستالژی دیگر برای متولدان دهه شصت که البته دلیل حضورش در این فهرست نه موفقیت که جسارت در دنباله‌سازی است. اینکه علیرضا داوودنژاد با فاصله‌ای سی ساله تصمیم گرفت دنباله یکی از اولین فیلم‌های خانوادگی‌اش را بسازد، تصمیمی جسورانه و تحسین‌برانگیز است، و برای مخاطبان سینمای او، اتقافی مبارک. «مصائب شیرین» در ادامه مسیر فیلم‌های جریان‌ساز سینمای ایران در دهه هفتاد، فیلم بسیاری مهمی است. روی موضوعی دست گذاشت که کمتر کسی در سینمای ایران به آن تا آن زمان پرداخته بود و سعی از رد شدن از ممیزی بزرگی داشت که در آن موفق شد. فیلم با وجود محدودیت‌های اکرانی که گرفت خوب دیده شد و از سوی منتقدان مورد استقبال قرار گرفت. اینکه فیلمی از سینمای مستقل تجربی ایران بدون بازیگر چهره و قالب فیلمسازی معمول و آشنا برای مخاطب ایرانی، یک اتفاق است. اتفاقی که حتی ممیزی‌های سنگین هم نتوانست جلو آن را بگیرد.

البته فیلم امروز پیش مخاطب عوام نسبتاً مهجور است اما مخاطب جدی سینمای ایران آن را در زمان اکران دیده و در خاطرش مانده است. «مصائب شیرین» با دست گذاشتن روی روابط میان خانواده‌های ایرانی، قصه عاشقانه میان دو نوجوان را که فامیل هم هستند، روایت می‌کنند. فیلم با همان نگاه صمیمی و آشنای داوودنژاد به خانواده ایرانی که برای نزدیک شدن به آن در تمام سال‌های فعالیتش از خانواده خودش استفاده کرده است، هم سنت را زیر سؤال می‌برد و هم عشق را جشن می‌گیرد. فیلم منحصربه‌فردی است که به تنهایی خودش کامل است و نیازی به دنباله ندارد. با این حال، داوودنژاد «مصائب شیرین» را بعد از سی سال ادامه داد و مونا و رضای بعد از ازدواج را نشانمان داد.

مشخصاً او زمانی که «مصائب شیرین» را ساخته است، برنامه‌ای برای ساخت دنباله‌اش نداشته است. چون فیلم‌هایی که با قصد دنباله‌سازی ساخته می‌شوند، باید یک چیزهایی را درون خود بکارند تا بتوانند در آینده آن را برداشت کنند. تنها نکته «مصائب شیرین» که می‌تواند قصه‌اش را دنباله‌دار کند، پایان است. وصال عشاق که برای مخاطب همیشه جالب است بعدش را بتواند ببیند. این عنصر مهمی برای ادامه دادن یک قصه است. اما آنچه «مصائب شیرین» را تبدیل به فیلم خوبی می‌کند، به طور ویژه استفاده از نابازیگرانی است که همگی اعضای یک خانواده‌اند. این امضای علیرضا داوودنژاد است که تقریباً هرجا آن را آورده، نتیجه خوبی گرفته و فیلم خوبی ساخته است. هر بار بازیگر چهره‌ای را از بیرون به این فضا آورده به فیلمش ضربه زده است. نمونه‌اش «بهشت از آن تو» که باز هم نسبت به «مصائب شیرین ۲» نتیجه بهتری از استفاده از بازیگری چهره کرده است.

در «مصائب شیرین ۲» دختر رضا و مونا با بازی ترلان پروانه برای تولد هجده سالگی‌اش، پدر و مادرش را به جایی ناآشنا دعوت می‌کند. پدر و مادر برای رسیدن به آنجا سفری را از منچستر به لندن آغاز می‌کنند. در این سفر آن‌ها زندگی گذشته خود را مرور می‌کنند و سعی در باز کردن گره‌های زندگی‌شان دارند. فیلم تصویر واقعگرایانه‌ای از ثمره عشق داغ نوجوانی که به وصال منجر می‌شود، به نمایش می‌گذارد. این تصویر را به بهترین و واقعی‌ترین شکلش در قسمت سوم سه‌گانه «پیش از» ریچارد لینکلیتر دیده‌ایم. در «مصائب شیرین ۲» هم در لحظاتی شاهد شکل‌گیری این تصویر واقعگرایانه بر پرده هستیم، دست‌کم جایی که مونا و رضا با هم تنها و در حال سر و کله زدن هستند.

اما حضور ترلان پروانه به عنوان ثمره عشق رضا و مونا از فیلم بیرون می‌زند. تو گویی پروانه نمی‌داند چطور در جهان داوودنژاد جای بگیرد و شبیه این آدم‌ها شود. کاری که پردیس احمدیه در «کلاس هنرپیشگی» به عنوان یک بیگانه در میان خانواده به خوبی از پس آن برمی‌آید. بنابراین، ما نمی‌توانیم او را به عنوان بچه رضا و مونا بپذیریم؛ انگار متعلق به این خانواده نیست و این به فضای صمیمی اولیه این قصه لطمه می‌زند. مونا و رضا داوودنژاد همچنان خوب‌اند، به‌خصوص مونا. گرچه امکان ساخت جهان «مصائب شیرین» در قسمت دوم اصلاً ممکن نیست. یک ترکیب طنز و درامی در آن فیلم و فیلم‌های مشابه دیگر داوودنژاد هست که با تمام تلاشی که شده در «مصائب شیرین ۲» خوب شکل نگرفته است. فیلم از همان قاعده فیلمسازی سینمای خاص داوودنژاد تبعیت می‌کند اما آن فیلم اول را ندارد. در لحظاتی به جهان سینمای داوودنژاد نزدیک می‌شود و بعد فاصله می‌گیرد. این عدم انسجام به فیلم ضربه می‌زند.

با این حال، به خاطر اهمیت «مصائب شیرین» در تاریخ سینمای ایران به «مصائب شیرین ۲» می‌توان لقب جسورانه‌ترین فیلم دنباله سینمای ایران را داد. تماشای مونا و رضا داوودنژاد بعد از سال‌ها در کنار هم جالب است. با اینکه فیلم در گیشه شکست خورد. اگرچه پنج سال در صف اکران ماند، اکران گسترده‌ای هم نگرفت و از همه مهم‌تر، در دوران رکود سینمای ایران و رونق کمدی‌های بندتنبانی به نمایش درآمد. طبیعی است که مخاطب امروز با طنز خاص سینمای داوودنژاد ارتباط برقرار کند و علاقه‌ای به تماشای دنباله قصه‌ای که زمانی در سینمای ایران تابو و ممیزی به حساب می‌آمد، نداشته باشد. می‌مانند مخاطبان اصلی «مصائب شیرین» که آن‌ها فیلم را می‌بینند و به یاد نوجوانی از دست‎رفته تلخندی بر لبانشان نقش می‌بندد.

۵. آتش‌بس / آتش‌بس ۲

آتش‌بس، فیلم دنباله سینمای ایران

  • سال اکران: ۱۳۸۵
  • کارگردان: تهمینه میلانی
  • بازیگران: محمدرضا گلزار، مهناز افشار، آتیلا پسیانی، کیکاووس یاکیده، نیلوفر خوش‌خلق، احمد مهران‌فر، محبوبه بیات، نرسی گرگیا، السا فیروزآذر
  • امتیاز IMDb به فیلم:  ۵.۲ از ۱۰
  • خلاصه داستان: سایه، مهندس آرشیتکت، برای طلاق از همسرش یوسف که مهندس راه و ساختمان است، نزد وکیل می‌رود اما تصادفاً گذرش به مطب یک روانشناس می‌افتد.

تهمینه میلانی که در سال ۱۳۷۷، همزمان با رونق و شکوفایی سینمای ایران در آن سال‌ها، با فیلم «دو زن» بر سر زبان‌ها افتاد. او پیش از این یک فیلم موفق دیگر هم در ژانر کمدی داشت که همچون «دو زن» فیلم پیشرویی بود. «دیگه چه خبر» فیلمی علمی-تخیلی از فیلمسازی بود که از ابتدای کارش دغدغه فیلمسازی اجتماعی و موضوع زنان را داشت. میلانی با دو فیلم دارم شروع کرد، دو فیلم فانتزی کمدی ساخت و دوباره با «دو زن» و فیلم‌های بعدی به ژانر درام برگشت، با تمرکز بیشتری روی مسئله زنان که فضای فرهنگی باز آن دوران کشور اجازه پرداختن به آن را به او می‌داد. فیلم‌های بعدی او به اندازه «دو زن» موفق نبودند و به آن اندازه تحسین منتقدان را برنیانگیختند. «نیمه پنهان» در مقایسه با دو فیلم دیگر بازخورد بهتری گرفت.

میلانی بعد از «زن زیادی»، سال ۱۳۸۴، همزمان با فاصله گرفتن از جامعه ایرانی از دوران شکوفایی فرهنگی و اقتصادی دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، با یک فیلم تجاری با حضور دو چهره ستاره آن دوران سینمای ایران، مهناز افشار و رضا گلزار به ژانر کمدی برگشت و یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تجاری سینمای ایران را ساخت. فیلم با تکیه بر موضوع کودک درون همچنان داعیه دفاع از حقوق زنان را دارد و به مشکلات زناشویی در سیستمی پدرسالار، این بار با نگاهی طنز و خوشبینانه می‌پردازد. فیلم به واسطه ستاره‌هایش و فیلمنامه شبه هالیوودی بر اساس فرمول موش و گربه توانست تبدیل به اثری سرگرم‌کننده شود که حرف‌هایی هم برای گفتن دارد. دست‌کم در حوزه روانشناسی زرد یا با کمی اغماض واقعیت‌های زندگی در جامعه‌ای که از سنت به سوی مدرنیته در حرکت است و همچنان در ابعاد مختلفش با پذیرش پدیده زن مدرن در بستر اجتماع و به‌خصوص از سوی مردان در خانواده مشکل دارد.

فیلم «آتش بس» یک دنباله تجاری خوب در سینمای ایران است. شاید لوس و مصنوعی به نظر بیاید اما قواعد ژانرش را رعایت می‌کند. یک کمدی عاشقانه تمام‌عیار که از زیبایی ستاره‌هایش بهره می‌برد و در عین حال، سویه تاریک زیبارویان را به نمایش بگذارد. شاید تنها فیلمی هم باشد که رضا گلزار بالاخره موفق شد در آن گریه واقعی را بازی کند. میلانی از نظر زمان‌بندی در استفاده از افشار و گلزار برای ساخت فیلمش بسیار هوشمندانه عمل کرده است. هر دو در اوج جوانی، زیبایی و ستارگی هستند و در آن دوره تبدیل به زوج جذاب سینمای ایران شده‌اند؛ و این عامل اصلی فروش فیلم بوده است. «آتش بس ۲» نزدیک به یک دهه بعد بدون زوج گلزار و افشار ساخته شد و سال ۱۳۹۲ اکران شد. این دنباله کمی برای فیلمی مثل «آتش بس» دیر است. به‌خصوص در دهه ۱۳۹۰ که سینمای ایران به سمت و سوی دیگری سوق داده شده و سینمای جهان هم در ژانر کمدی عاشقانه از روزهای اوجش فاصله گرفته است.

«آتش بس ۲» به لحاظ فنی دنباله فیلم اصلی است. در قسمت اول، یوسف و سایه بعد از ازدواج به مشکل برخورده‌ و سایه در پی طلاق است که تصادفاً سر از مطب یک روانپزشک درمی‌آورد و قصه زندگی‌شان را تعریف می‌کند. این بار، زوج قصه از مرحله ازدواج به بچه‌داری رسیده‌اند. اما مشکلاتشان حل نشده است. در واقع، این زوج همان یوسف و سایه‌اند که با وجود بچه‌دار شدن همچنان در حال کل‌کل و موش و گربه بازی‌اند. ولی نقششان را بهرام رادان و میترا حجار بازی می‌کنند.

تهمینه میلانی همان‌طور که بحث کودک درون را در زمان مناسبی با حضور دو ستاره در فیلمش مطرح کرد، برای «آتش بس ۲» هم به سراغ یک پدیده محبوب و پرطرفدار دیگر در حوزه روانشناسی سبک رفت. بسیاری از دیالوگ‌ها و خرده‌داستان‌های فیلم، اقتباسی از یکی از سمینارهای فرهنگ هلاکویی به نام «۵۰ باید و نباید در زندگی زناشویی» است و فیلمنامه هم با مشورت مستقیم هلاکویی نوشته شده‌ است. نتیجه اما قابل قیاس با فیلم اصلی نیست. به جز در گیشه، حتی به عنوان فیلمی عامه‌پسند هم در سطح و اندازه قسمت اول ظاهر نمی‌شود.

۶. خوب، بد، جلف / خوب، بد، جلف: ارتش سری

خوب بد جلف، فیلم دنباله سینمای ایران

  • سال اکران: ۱۳۹۵
  • کارگردان: پیمان قاسم‌خانی
  • بازیگران: حمید فرخ‌نژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی، حسین پاکدل، بهاره رهنما، نیوشا ضیغمی، آزاده صمدی، امیرمهدی ژوله، مهراب قاسمخانی، نسیم ادبی، سپند امیرسلیمانی، مجید مظفری، رضا رویگری
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵ از ۱۰
  • خلاصه داستان: قصه فیلم بعد از شهرت پژمان جمشیدی روایت می‌شود. او تهیه‌کننده‌ای آشنا می‌شود که قصد دارد کارگردانی یک فیلم پلیسی را به مانی حقیقی بسپارد و اصرار دارد از پژمان جمشیدی و سام درخشانی در فیلم استفاده کند. همین موضوع باعث می شود این دو نفر درگیر اتفاقاتی غیر منتظره، خارج از فیلم و سینما شوند.

دلیل حضور «خوب، بد، جلف» در  فهرست ۶ فیلم دنباله سینمای ایران، موفقیت پیمان قاسمخانی و تیم سازنده سریال «پژمان» در ساخت یک فیلم سینمایی کمدی خوب در ادامه سریال است. فیلم کمدی اکشن پربیننده‌ای شد که پتانسیل قاسمخانی برای کارگردانی سینما را هم نشان داد. به دنبال موفقیت سریال «پژمان» و معرفی پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر کمدی، تصمیم به ساخت یک فیلم سینمایی بر اساس شخصیت پژمان و سام درخشانی که در سریال مدیر برنامه او بود، گرفته شد. اما چون سریال متعلق به تلویزیون بود، نمی‌شد از عنوان «پژمان» برایش استفاده کنند.

بخش زیادی از طنز فیلم «خوب، بد، جلف» همچون سریال «پژمان» بر اساس موقعیت‌های بامزه‌ای که برای شخصیت‌ها پیش می‌آید، شکل می‌گیرد. زوج جمشیدی و درخشانی همچنان در فیلم هم موفق‌اند و حالا با همان فرمول قرار گرفتن زوج کمدی احمق در موقعیت‌های جدی و خطرناک و در تقابل با یک پلیس جدی صحنه‌های خنده‌دار و لحظات مفرحی را خلق می‌کنند. داستان فیلم ساده و بدون پیچیدگی‌های زیاد است و هدف اصلی‌اش سرگرم کردن مخاطب است و در این کار موفق است. طنز فیلم به فرهنگ و زبان ایرانی نزدیک است و همین موضوع باعث می‌شود که مخاطب ایرانی بیشتر با آن ارتباط برقرار کند. «خوب، بد، جلف» فروش خوبی در گیشه داشت و در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را دریافت کرد.

بعد از موفقیت فیلم «خوب بد جلف»، پیمان قاسمخانی نگارش سریالی با همین نام را آغاز کرد و قرار شد بهروز افخمی این مجموعه را به تهیه‌کنندگی سید محمد امامی و محسن چگینی برای شبکه نمایش خانوادگی کارگردانی کند. در نهایت با منتفی شدن ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی قسمت دوم این فیلم سینمایی تحت عنوان «خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری» ساخته شد. و بعد ادامه آن، در قالب سریالی سیزده قسمتی در شبکه نمایش خانگی با عنوان «خوب، بد، جلف: رادیواکتیو» ساخته شد.

چاشنی اکشن «خوب، بد، جلف» در قسمت دوم «ارتش سری» بیشتر شد. در این قسمت باز هم زوج جمشیدی و درخشانی با شخصیت‌های و بازیگران تازه دوباره تصادفاً درگیر یک سری ماجراهای جاسوسی و اکشن می‌شوند. برخلاف قسمت اول که بیشتر بر  موقعیت‌های کمدی تمرکز داشت، در این قسمت شاهد صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریز بیشتری هستیم. داستان فیلم حول محور یک عملیات جاسوسی پیچیده می‌چرخد که باعث می‌شود شخصیت‌ها در موقعیت‌های خطرناک و طنزآمیزی قرار بگیرند. یک گروه تروریستی امریکایی برای نفوذ به تأسیسات امنیتی در قالب تیم فیلمسازی وارد ایران می‌شوند و از سام درخشانی و پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر جهت پوشش خود استفاده می‌کند.

فیلمنامه روی کاغذ جذاب است اما برای فیلمی مثل «خوب، بد، جلف» کمی ثقیل است و به همین خاطر از این ناحیه ضربه می‌خورد. بازیگران قسمت دوم هم به اندازه قسمت اول قوی نیستند. اما موفق می‌شود در لحظاتی با پیچش‌های غیرمنتظره با تمرکز بر موقعیت‌های طنزی که زوج جمشیدی و درخشانی در آن قرار می‌گیرند و به وجود می‌آورند، به یک کمدی اکشن خوب و به‌خصوص سرگرم‌کننده تبدیل شود. البته بعضی منتقدان معتقدند که فیلم به اندازه قسمت اول خنده‌دار نیست. با این حال، استقبال مخاطبان از فیلم به اندازه‌ای بود که «خوب، بد، جلف» را به یک فرنچایز تجاری موفق تبدیل کند. البته به واسطه بازیگران و فضایش می‌تواند یادآور کمدی‌های سطحی سال‌های اخیر سینمای ایران باشد اما به عنوان فیلم کمدی در سطح دیگری قرار می‌گیرد و خودش را از آن دسته سوا می‌کند.

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما