۱۰ فیلم عاشقانه تاریخی که پایان خوشی دارند
فیلمهای عاشقانه تاریخی اغلب تلخ، غمانگیز یا مبهم به پایان میرسند اما چند فیلم راضیکننده را هم میتوانید پیدا کنید که به مسیر متفاوتی میروند و همهچیز در انتهای قصه به خوبی و خوشی تمام میشود.
همهی داستانهای عاشقانه تاریخی نباید اختتامیهی تراژیکی داشته باشند؛ گاهی شخصیتها از همهی چالشها با موفقیت عبور میکنند، روزهای سخت را پشت سر میگذارند و در نهایت به یکدیگر میرسند و آرزوها و اهدافشان را دنبال میکنند. فیلمهایی همچون «داستان یک شوالیه» شاید نامتعارف بوده و از قلب تاریخ نیامده باشند اما پایان خوش آنها بیگمان حس مثبتی به مخاطب منتقل میکند.
۱۰- لیست آقای مالکوم (Mr. Malcolm’s List)
- سال اکران: 2022
- کارگردان: اما هالی جونز
- بازیگران: فریدا پینتو، سوپ دیریسو، الیور جکسون-کوهن، اشلی پارک، زوی اشتن، تئو جیمز، نائوکو موری
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 5.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از ۱۰۰
در این فیلم کمدی، با آقای جرمی مالکوم (سوپ دیریسو) همراه میشویم که رویکرد سرد و نامتعارفی نسبت به پیدا کردن عشق و همسر آیندهاش دارد. او برای انتخاب شریک زندگیاش به یک فهرست خاص رجوع میکند و اگر فرد مورد نظر با موارد آن فهرست همخوانی نداشته باشد، برای او جذابیتی نخواهد داشت و دخترک را به کل نادیده میگیرد. با اینکه قابل درک و منطقی است که یک فرد، استانداردهای خاصی داشته باشد و در تصمیمهای مهم زندگی خود، این استانداردها را هم در نظر بگیرد اما آقای مالکوم در این زمینه افراطگری میکند تا حتی نتواند به درک درستی از زنان برسد زیرا آنها را تنها در یک چهارچوب خاص و محدود میسنجد.
در نقطهی مقابل آقای مالکو، «جولیا» (زوی اشتن) را داریم، زنی که با معیارهای این لیست همخوانی نداشته و کنار گذاشته شده است. او تصمیم میگیرد با کمک دوستش سلینا (فریدا پینتو) نقشهای طرحریزی کند و به اصطلاح از آقای مالکوم انتقام بگیرد. در نتیجه موارد فهرست را به سلینا آموزش میدهد و دخترک را نزد مالکوم میفرستد. آقای مالکوم مطابق انتظار، عاشق سلینا میشود اما همچنان میخواهد به معیارهایش متکی باشد. جناب مالکوم را میتوانیم یک از خویشاوندان نزدیک آقای دارسی (از «غرور و تعصب») در نظر بگیریم، با این تفاوت که او در مجموع بامزهتر است.
۹- غرور و تعصب (Pride & Prejudice)
- سال اکران: 2005
- کارگردان: جو رایت
- بازیگران: کیرا نایتلی، متیو مکفادین، برندا بلتین، دونالد ساترلند، تام هالندر، رزمند پایک، جنا مالون، جودی دنچ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 87 از ۱۰۰
جو رایت چند فیلم عاشقانه تاریخی ساخته است که در میان آنها «غرور و تعصب» فضای ملایمتر و شیرینتری دارد. انتخاب بازیگران فیلم در نگاه اول اشتباه به نظر میرسید (بهویژه در دوران اکران) و برای آنهایی که مجموعهی تلویزیونی محبوب غرور و تعصب را با بازی جنیفر ایلی و کالین فرث تماشا کرده بودند، آسان نبود که کیرا نایتلی و متیو مکفادین را در نقشهای الیزابت بنت و آقای دارسی بپذیرند اما این دو شما را متقاعد خواهند کرد. با اینکه شخصیتها گریم و موهای عجیبی دارند اما نکات مثبت متعددی در این اقتباس به چشم میخورد، از جمله چند سکانس بهیادماندنی که احساسات طرفداران جدی آثار عاشقانه را جریحهدار میکند.
نایتلی و مکفادین راضیکننده هستند اما این کارگردانی جو رایت و موسیقی متن داریو ماریانلی است که فیلم را در مقایسه با اقتباسهای مشابه به اثر متفاوتی تبدیل میکند. دونالد ساترلند و برندا بلتین در نقش والدین الیزابت نیز عالی ظاهر شدهاند اما خواهران بنت را تا حدی باید ناامیدکننده بدانیم، آنها در قصهای که جو رایت قصد روایت آن را داشته است، نقش کلیدی ندارند اما این مسئله به تجربهی شما از این اثر عاشقانه تاریخی آسیبی وارد نمیکند و پایان خوش فیلم هم وضعیت روحی هر مخاطبی را بهبود میبخشد.
۸- نور آتش (Firelight)
- سال اکران: 1997
- کارگردان: ویلیام نیکلسون
- بازیگران: سوفی مارسو، استیون دیلین، کوین اندرسون، لیا ویلیامز، دومنیک بلکورت، جاس آکلند
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 41 از ۱۰۰
یک فیلم کمتردیدهشده، «نور آتش» به کارگردانی و نویسندگی ویلیام نیکلسون، ما را به قرن نوزدهم میبرد و با معلمسرخانهای به نام الیزابت (سوفی مارسو) ملاقات میکنیم، زنی که برای پرداخت بدهیهای پدرش، حاضر میشود تا از یک مرد ثروتمند صاحب فرزند شود. این رابطه که در ابتدا بیمعنا است، رفتهرفته به عشق تبدیل و الیزابت و چارلز گودوین (استیون دیلین) به یکدیگر علاقهمند میشوند.
۹ ماه بعد، پس از به دنیا آمدن کودک، الیزابت طبق وعدههای سابق، بچهاش را رها میکند و به خانهی پدری بازمیگردد تا از پدر پیرش نگهداری کند. در گذر زمان، الیزابت هرگز فرزند خود را فراموش نمیکند و هفت سال بعد، او به خانهای قدم میگذارد که از قضا فرزندش آنجا زندگی میکند. چارلز ابتدا او را نمیپذیرد اما در نهایت حاضر میشود تا الیزابت برای مدتی کوتاه از فرزند مشترک آنها نگهداری کند. نور آتش بازخوردهای چندان مثبتی از منتقدان دریافت نکرد اما سینمادوستان از آن رضایت داشتند.
۷- برای همیشه (Ever After)
- سال اکران: 1998
- کارگردان: اندی تننت
- بازیگران: درو بریمور، آنجلیکا هیوستون، دوگری اسکات، مگان دادز، ملانی لینسکی، ژن مورو، والتر اسپارو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از ۱۰۰
این ساختهی اندی تننت اگرچه پیرامون «سیندرلا» اتفاق میافتد اما یک فیلم عاشقانه تاریخی به حساب میآید و در آن خبری از عناصر فراطبیعی و جادویی نسخههای انیمیشنی نیست. در مقابل، سازندگان «برای همیشه» را به شکلی طراحی کردهاند که گویی از قلب تاریخ آمده است. با بازی درو بریمور در نقش سیندرلا و دوگری اسکات در نقش شاهزاده هنری، فیلم سعی میکند تا این ایده را مطرح کند که اگر ماجراهای سیندرلا در دنیای واقعی اتفاق میافتاد، چگونه میتوانست باشد.
فیلم ما را به دوران رنسانس فرانسه میبرد، جایی که سیندرلا پس از مرگ پدر، حالا مجبور است با نامادریاش زندگی کند و خواهران ناتنیاش هم او را آزار میدهند. همهچیز زمانی عوض میشود که او یک روز صبح با شاهزاده هنری ملاقات میکند، مرد جوانی که برای شانه خالی کردن از یک ازدواج اجباری فرار کرده است. این ملاقات غیرمنتظره به عشق ختم میشود و اگر انیمیشنهای سیندرلا را تماشا کردهاید، احتمالا میتوانید حدس بزنید چه پایانی در انتظار شخصیتها است.
۶- بل (Belle)
- سال اکران: 2013
- کارگردان: آما آسانته
- بازیگران: گوگو امبتا-را، تام ویلکینسون، سام رید، امیلی واتسون، سارا گدون، میراندا ریچاردسون، پنلوپه ویلتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از ۱۰۰
«بل» داستان یک چهرهی تاریخی واقعی، دیدو الیزابت بل را روایت میکند که به عنوان یک برده سیاهپوست متولد شد اما پدرش سِر جان لیندزی، سفیدپوست و افسر نیروی دریایی بود. لیندزی، دختر کوچکش را با خود به انگلستان بازگرداند و او را نزد عموی خود فرستاد تا بهعنوان یک نجیبزاده و دور از اسارت زندگی کند. به روال گذشته، این فیلم هم قصهی واقعی را دراماتیزه کرده و بخشهایی را کاملا تغییر داده است اما در مجموع، برداشت درستی از الیزابت بل و دوران بزرگسالی او ارائه میدهد.
فیلم داستان زنی (گوگو امبتا-را) را روایت میکند که به دنبال عشق واقعی است اما کسی که او را به خاطر خودش بخواهد و نه جایگاه و ثروت خانوادگیاش (که البته خواستهی عجیبی نیست، اکثر قهرمانان فیلمهای عاشقانه تاریخی چنین آرزویی داشتهاند). بل سرانجام عشق را در ملاقات با مرد شریفی به نام جان داوینیر (سام رید) پیدا میکند. آما آسانته (کارگردان) تلاش کرده است تا نژادپرستی و تبعیض طبقاتی آن روزها را هم به نمایش بگذارد، اما تمرکز اصلی فیلم روی رابطهی عاشقانه دلنشین بل و جان قرار دارد.
۵- داستان یک شوالیه (A Knight’s Tale)
- سال اکران: 2001
- کارگردان: برایان هالگلند
- بازیگران: هیث لجر، شانین سوسامون، پل بتانی، روفوس سیول، مارک ادی، آلن تودیک، لورا فریزر، جیمز پیروفوی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 59 از ۱۰۰
«داستان یک شوالیه» قرار نیست از نظر تاریخی درست باشد و در آن تحریف به چشم میخورد اما احساساتی که در فیلم وجود دارد و بعضی از لحظات کلیدی آن، بیتردید به دوران قرونوسطا نزدیک است. با اینکه در آن دوران «تقریبا» غیرممکن بود که یک رعیت، بتواند مراحل پیشرفت را طی کند، به یک شوالیه تبدیل شود و با یک نجیبزاده ازدواج کند اما این اتفاق شاید حداقل چند بار رخ داده باشد. و اگرچه گروههای موسیقی محبوبی همچون «کوئین» در آن دوران وجود نداشتند اما قطعههای آنها و البته دیوید بویی را هم در فیلم میشنوید تا احساسات شما برانگیخته شود، همانطور که مخاطبان دوران قرونوسطا هم با شنیدن ترانههای آن روزها هیجانزده میشدند.
علیرغم طنز نامتعارفی که در فیلم به چشم میخورد، داستان یک شوالیه نامهی عاشقانهای به عشق است. ویلیام (هیث لجر) زمانی به وادی شرافتمندان قدم میگذارد که به دنبال تحقق رویاهایش است و هنگامی که غرور و خودشیفتگی خود را به خاطر عشق کنار میگذارد و به یک بانو، اجازه ورود به قلبش را میدهد. حتی دیگر شخصیتهای کنایهآمیز فیلم هم در مواجهه با عشق، شریف میشوند و کارهای زیبایی انجام میدهند.
۴- روح و خانم میور (The Ghost & Mrs. Muir)
- سال اکران: 1947
- کارگردان: جوزف ال. منکیهویچ
- بازیگران: جین تیرنی، رکس هریسون، جرج سندرز، ادنا بست، ناتالی وود، ایزابل السوم، ونسا براون، آنا لی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از ۱۰۰
یک فیلم عاشقانه تاریخی درجهیک که طرفداران آثار کلاسیک به خوبی با آن آشنایی دارند. در «روح و خانم میور»، خانم لوسی میور (جین تیرنی) از دوران عشق و عاشقی عبور کرده است. او با همسر فقیدش ازدواج کرد چون او را به یاد یک رمان عاشقانه میانداخت که در دوران جوانی خوانده بود. و پس از مرگ همسر، او بدون ناراحتی، دست دخترش را میگیرد و به خانهی خودش در یک دهکده نقلمکان میکند (خانهای که ساکنان منطقه میگویند صاحب قبلی آن خودکشی کرده است و آنجا ارواح پرسه میزنند). تلاشهای خانم میور برای رسیدن به استقلال و عبور از گذشته، اعضای خانوادهی همسر فقیدش را شوکه میکند.
شایعات اما گویا حقیقت دارند و لوسی پس از ملاقات با روح یک ناخدا به نام کاپیتان گرگ (رکس هریسون) در خانهی جدیدش، او نیز نوع متفاوتی از شوک را تجربه میکند. روح کاپیتان گرگ گاهی بداخلاق میشود و گاهی هم مهربانی میکند و حتی خانم میور را با نام «لوسیا» صدا میزند. رفتهرفته، میان لوسیا و کاپیتان یک دوستی ایجاد میشود و کاپیتان هم از خانم میور حمایت عاطفی میکند. این دوستی در گذر سالها به چیزی بهتر تبدیل میشود: عشق.
۳- اِما (Emma)
- سال اکران: 2020
- کارگردان: آتمن دا وایلد
- بازیگران: آنیا تیلور-جوی، جانی فلین، بیل نای، میا گاث، میراندا هارت، جاش اوکانر، کلوم ترنر، لوسی برایرس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از ۱۰۰
اِما وودهاوس (آنیا تیلور-جوی) دختر جوانی از یک خانوادهی ثروتمند است که یکی از تفریحاتش، آشنا کردن آدمهای مختلف با یکدیگر و سوق دادن آنها بهسوی ازدواج است. «اِما» اولین ساختهی آتمن دا وایلد است و او با انتخابهای هوشمندانه و تغییراتی که در قصهی اصلی جین آستین ایجاد کرده، موفق شده است تا برداشت متفاوتی از این رمان مشهور ارائه دهد. موسیقی متن فیلم را هم نباید نادید گرفته و لباسها هم کاملا صحیح و نزدیک به دورهی تاریخی نیابت سلطنت (قرن نوزدهم) هستند.
اِما وودهاوس یکی از ثروتمندترین شخصیتهای جین آستین است، بنابراین آتمن دا وایلد و تیم سازنده تا آنجا که امکانپذیر بود، روی ثروت او مانور دادهاند (از محل زندگی مجلل او تا لباسهای گرانقیمت و حیرتانگیزی که بر تن دارد). خواننده و شاعر بریتانیایی، جانی فلین، بهترین انتخاب ممکن برای نقش آقای نایتلی بود و او موفق شده است تا ابعاد شخصیتی وی را درست عرضه کند. آقای نایتلی به خودبینی و کاستیهای اِما انتقاد میکند اما باور دارد که دخترک میتواند به انسان بهتری تبدیل شود.
۲- کازانووا (Casanova)
- سال اکران: 2005
- کارگردان: لاسه هالستروم
- بازیگران: هیث لجر، سیهنا میلر، جرمی آیرونز، اولیور پلات، لنا اولین، ناتالی دورمر، چارلی کاکس، هلن مککوری
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 45 از ۱۰۰
فیلم «کازانووا» برداشتی آزاد از زندگی ماجراجو و نویسنده سرشناس ونیزی، جاکومو کازانووا است که برای روابط پیچیدهاش با زنان شناخته میشد و در طول سالها با زنان متعددی در رابطه بود. از آنجایی که کازانووا همیشه خاطراتش را مینوشت، فیلم برای روایت قصه از همین ایده کمک گرفته است؛ البته اینجا خبری از چهرههای تاریخی مشهور نیست (کازانووا در یادداشتهایش میگوید که با بزرگانی همچون ولتر، گوته و موتزارت در ارتباط بوده است).
کازانووا برای رفتارهایش، مرتد و «لیبرتین» لقب گرفته بود و در فیلم، هیث لجر این شخصیت را همانطور که انتظار داریم به نمایش میگذارد، یک جوان دوستداشتنی که میتواند قلب هر زنی را ربوده و آز آن خود کند. فیلم اما در نهایت این ایده را مطرح میکند که تنها یک زن میتواند عشق واقعی کازانووا باشد. و این عشق واقعی کسی نیست جز فرانچسکا (سیهنا میلر)، یک زن جوان و اندکی تلخ که لباس مردان را میپوشد تا وارد دانشکدهها شود و با نام مستعار، مقالههای پروتوفمینیستی مینویسد. لاسه هالستروم (کارگردان) تلاش کرده است تا این فیلم عاشقانه تاریخی را به کمدیهای ویلیام شکسپیر نزدیک کند و قصهی پرفرازونشیب کازانووا را با یک پایانبندی شیرین و راضیکننده به اتمام برساند.
۱- مومیایی (The Mummy)
- سال اکران: 1999
- کارگردان: استیون سامرز
- بازیگران: برندن فریزر، ریچل وایز، آرنولد وسلو، جاناتان هاید، جان هانا، کوین جی اکونر، اودد فهر، پاتریشیا ولاسکوئز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 60 از ۱۰۰
این بازسازی دههی ۹۰ میلادی از «مومیایی»، ما را به مصر سال ۱۹۲۵ میبرد. در حالی که مومیایی اصلی یک فیلم ترسناک سیاه و سفید بود، نسخهی ۱۹۹۹ با بازی برندن فریزر و ریچل وایز، بیشتر یک اثر اکشن-عاشقانه است که البته بعضی از امضاهای نسخهی اصلی هم در آن به چشم میخورد. با شخصیتهای جذاب، طنز هوشمندانه و یک داستان عاشقانهی متفاوت، مومیایی سزاوارانه به یک فیلم کلاسیک محبوب تبدیل شده است.
در مومیایی، دو داستان رمانتیک وجود دارد، اولی رابطه عاشقانه آنک سو-نامون و ایمهوتپ که بهشدت تراژیک و غمانگیز است و دومی، رابطه یک شکارچی گنج به نام ریک اوکانل (برندن فریزر) و یک کتابدار به نام اِولین (ریچل وایز) که پایان خوشی دارد و حس مثبتی به شما منتقل میکند. ریک و اِولین در حقیقت نقطهی مقابل هم هستند و شاید به همین دلیل، به یکدیگر گرایش پیدا کردهاند. ریک گاهی اِولین را اذیت میکند اما همیشه به او احترام میگذارد و عاشق این است که به سخنرانیهای دخترک پیرامون باستانشناسی گوش کند.
منبع: CBR