بهترین کتابهای هنینگ مانکل؛ نویسندهی رمانهای جنایی «کارآگاه والاندر»
هنینگ مانکل شاید بهترین داستانسرای تمام ادوار نبوده باشد، اما خوب میدانست که چگونه کتابهای سرگرمکننده و هیجانانگیزی بنویسد که تا مدتها ذهن خوانندگان را درگیر خود میکنند. مانکل به عنوان مشهورترین جنایینویس اسکاندیناویایی شناخته میشود که سالهاست با کارنامهی پرباری از رمانهای پلیسی و جنایی طرفداران خاص خود را پیدا کرده است؛ طرفدارانی که اغلب به وعدهی یک داستان کارآگاهی و پلیسی پررمز و راز کتابهای مانکل را شروع کردهاند، اما به خاطر نطقهای سیاسی و اجتماعی او پابند آثارش شدهاند. از بهترین کتابهای هنینگ مانکل که در میان دیگر آثار او شهرت بیشتری یافتهاند میتوان به مجموعهی پرطرفدار کارآگاه والاندر اشاره کرد؛ مجموعهای که مانکل در آن در فاصلهی سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۹ میلادی ۱۳ رمان (شامل یک پیش درآمد و یک کتاب با شخصیت اصلی متفاوت) منتشر کرد که تا به امروز از آنها به عنوان تحسینشدهترین آثار هنینگ مانکل یاد میشود.
مانکل در فوریهی ۱۹۴۸ میلادی در استکهلم سوئد به دنیا آمد. مادرش زمانی که او نوزادی بیش نبود خانواده را ترک کرد و از این رو مسئولیت نگهداری از هنینگ و خواهرش به دوش پدرشان افتاد. او نویسندگی حرفهای را با نوشتن نمایشنامه از هجده سالگی آغاز کرد و اولین رمان بلند خود را در سال ۱۹۷۳ میلادی نگاشت؛ اما انتشار کتاب «قاتلان بدون چهره» در سال ۱۹۹۱ میلادی بود که زندگی مانکل را برای همیشه تغییر داد. از اینجا به بعد بود که کتابهای او به زبانهای دیگر ترجمه شدند و اقتباسهای تلویزیونی و سینمایی بسیاری بر اساس داستانهایش ساخته شد. مانکل آخرین کتاب خود، یعنی «پس از آتش» را در سال ۲۰۱۵ میلادی منتشر کرد.
هنینگ مانکل علاوه بر سوئد، تعلق خاطر زیادی به افریقا داشت و مدت زیادی در موزامبیک سپری کرد که در کتابهای او نیز نمود بسیاری پیدا میکند. از میان تمام آثار جنایی و معمایی او، کتاب «در گوش باد» به طور ویژه از حال و هوای معمول کتابهای مانکل فاصله میگیرد و با به تصویر کشیدن شرایط فرهنگی و اجتماعی موزامبیک، به مشکلات مردم، به ویژه کودکان در این جامعه میپردازد. مانکل همچنین کمکهای زیادی به خیریهها و مؤسسات مردمی موزامبیک میکرد که در جهت بهبود وضعیت کودکان و اطلاعرسانی دربارهی مسئلهی ایدز فعالیت میکنند. کتاب او به نام «من میرم، خاطرهی من میماند» (Jag dör, men minnet lever) که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، به خاطرات و تجربههای او در همین زمینه میپردازد.
از کتابهای مجموعهی کارآگاه والاندر گرفته، تا داستانهای درام و کتابهای نوجوانان، همه و همه در کارنامهی مانکل پیدا میشوند. از این روست که در این مطلب، بدون هیچ ترتیب خاصی، به سراغ ده مورد از بهترین کتابهای هنینگ مانکل رفتهایم تا بیشتر با این نویسندهی همهفنحریف سوئدی آشنا شویم.
۱. قاتلان بدون چهره (Mördare utan ansikte)
هنینگ مانکل اولین بار «قاتلان بدون چهره» را در سال ۱۹۹۱ میلادی منتشر کرد. جدا از این که این کتاب واقعا داستان خوبی دارد، «قاتلان بدون چهره» شخصیت کورت والاندر، کارآگاه پرکار داستانهای مانکل را برای اولین بار به خوانندگان معرفی کرد. نمیتوانید فهرستی از بهترین کتابهای هنینگ مانکل پیدا کنید و این کتاب در آن ذکر نشده باشد. «قاتلان بدون چهره» برندهی اولین دورهی جوایز «Glass Key» در سال ۱۹۹۲ میلادی شد؛ جایزهای که به نویسندگان سبک جنایی از کشورهای اسکاندیناوی تعلق میگیرد.
داستان این کتاب از این قرار است که زوجی سالخورده در یکی از روزهای ژانویه به طرز وحشیانهای با ضربات چاقو به قتل رسیدهاند. وقتی نیروی پلیس به محل حادثه میرسد، پیرمرد تمام کرده و آخرین کلمهای هم که پیرزن پیش از مرگ خود به زبان میآورد «خارجی» است. در این محلهی کوچک در سوئد با جمعیت اکثرا کشاورز، والاندر مسئول پیگیری پرونده میشود. او که به طور موقت به عنوان نایب رئیس دپارتمان انجام وظیفه میکند برای یافتن مسببان این قتل تحت فشار قرار گرفته است. فشار برای دستگیری مجرم یا مجرمان زمانی به بحران تبدیل میشود که آخرین کلمات پیرزن به رسانهها درز کرده و دپارتمان والاندر از سمت گروههای محلی مورد تهدید واقع میشود؛ تهدیدی مبنی بر این که اگر قاتلین پیدا نشوند فعالیتهای اعتراضی خود را علیه کمپهای پناهندگی آغاز میکنند. در آن سالها سیاست باز سوئد نسبت به مهاجران و پناهجویان سیاسی به موضوع داغی در میان شهروندان این کشور تبدیل شده بود. پیامدهای این جنایت بازتابی از جامعهی آن زمان سوئد است که نشان میدهد این جامعهی کوچک کتاب «قاتلان بدون چهره» هنوز هم به طور کامل با مسئلهی پذیرش خارجیها کنار نیامدهاند. در این میان زندگی شخصی خود کورت نیز در تلاطم است؛ او به تازگی از همسرش جدا و از دخترش دور افتاده، حال پدرش روز به روز نامساعدتر میشود و کورت برای تسکین روان بیقرار خود به الکل روی آورده است.
داستان «قاتلان بدون چهره»، مثل بسیاری از کتابهای جنایی که از اسکاندیناوی درمیآیند، در میانهی زمستانی سخت و دلمرده رخ میدهد که فضای تاریک و افسردهی داستان را تشدید میکند. البته زندگی در چنین محیطی بیشک راحت نیست؛ هوا بیشتر اوقات تاریک و بارانی است و دیگر از اواسط تابستان آفتاب گیرتان نمیآید؛ ویژگی مهمی که در افزایش نرخ جرم و جنایت تأثیر به سزایی دارد.
شخصیت کورت والاندر نیز شبیه بقیهی کارآگاههایی هست که تا به حال دیدهاید؛ سرد، اما مصمم برای حل ماجرای این قتل، آن هم با کولهباری از مصائب شخصی که باعث میشود با خودتان فکر کنید در آخر چه چیزی است که به این والاندر انگیزهی لازم برای پیگیری ماجرا را میدهد؛ شاید کشف حقیقت این قتل تنها چیزی است که میتواند کارآگاه داستان ما را کمی به زنده ماندن امیدوار کند.
والاندر کاراکتری چندبعدی، خطاپذیر و گاه خالی از عاطفه دارد؛ با این وجود، او و دیگر شخصیتهای «قاتلان بدون چهره» واقعی و باورپذیرند. این کتاب تصویر دقیقی از نژادپرستی و وضعیت مهاجران در سوئد ارائه میدهد و شما را با مشکلات اجتماعی و سیاسی در کشوری آشنا میکند که شاید برایتان آشنا نباشد، اما داستان آن به گونهای ساخته و پرداخته شده که میتواند شما را با دغدغههای والاندر همراه کند. پیچشهای داستانی و نثر روان یکی دیگر از ویژگیهای کتاب مانکل است که باعث میشود پس از شروع آن نتوانید کتاب را زمین بگذارید.
۲. بازگشت استاد رقص (Danslärarens återkomst)
«بازگشت استاد رقص» بهترین نمونه از کتابهای هنینگ مانکل است که یک داستان جنایی پرتنش و پراضطراب را با دغدغههای و ایدههای سیاسی شخصی نویسنده درهم میآمیزد. در این کتاب که اولین بار در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شد نه داستان کارآگاه آشنا والاندر، که داستان یک کارآگاه دیگر به نام استفان لیندمان را دنبال میکنیم.
داستان «بازگشت استاد رقص» از آنجا آغاز میشود که روزی به لیندمان خبر میدهند که یکی از افسران پلیس سابق به نام هربرت مولین (که با لیندمان همکار بوده) به طرز وحشیانهای به قتل رسیده است. به سرعت شخص دیگری نیز کشته شده و لیندمان وارد ماجرا میشود تا روی پروندهی این قتلها کار کند. مشکل اینجاست که لیندمان نیز مثل والاندر با مسائلی در زندگی شخصیاش دست و پنجه نرم میکند که بر وضعیت روان او تأثیر منفی گذاشته است؛ او به تازگی متوجه شده که سرطان زبان گرفته و این موضوع ذهنش را آشفته کرده و افکار او را به سمت تاریکی از مرگ و ترس میبرد؛ جایی که این افکار تیره با پروندهی قتلی که در دست دارد پیوند میخورند. با پیشرفت کارآگاه در این پرونده، لیندمان متوجه ارتباط این قتلها با نازیهای میشود؛ نژادپرستهایی که باقیماندهی سازمانهای نازی از جنگ جهانی دوم در سوئد هستند و حالا در کنار جنبش مدرن نئونازی در این کشور فعالیت میکنند.
مانکل اغلب داستانهای خود را با مسائل سیاسی و اجتماعی مربوط به زادگاهش، یعنی سوئد درهم میآمیزد و این رمان نوار نیز از این قاعده مستثنی نیست. «بازگشت استاد رقص» از تاریخ نازیسم در سوئد صحبت میکند و ایدهها و استدلالهای سوسیالیستی و ملیگرایانهی شخص مانکل را نیز در روایت خود میگنجاند. در عین حال، مانکل از دغدغههای انسانی حرف میزند که برای تک تک ما، فارغ از نژاد و ملیتمان، ملموس است. سوالهایی که همه روزی از خودشان میپرسند؛ مثل اینکه چند سال دیگر زنده هستم؟، آیا میتوانم زندگی مشترکی را با شخص دومی آغاز کنم؟ و این چه تعهدات و مسئولیتهایی برای من خواهد داشت؟
عناصر یک داستان جنایی خوب همه در «بازگشت استاد رقص» وجود دارند؛ یک صحنهی قتل خونآلود، داستانی به ظاهر ساده با جزئیاتی وحشتناک، کارآگاهی افسرده، منظرهی زمستانی تیره و تاریک. با این وجود، برخی جزئیات موجب میشوند این کتاب مانکل، آنطور که داستان والاندر خواننده را درگیر خود میکرد، موفق نباشد؛ برای مثال کتاب با جریانی بسیار آرام آغاز میشود، صفحات طولانی تنها به افکار درونی لیندمان اختصاص پیدا کرده است که مدام با مسئلهی سرطان و مرگ کلنجار میرود؛ اما در عین حال، لیندمان حاضر است بیماریاش را رها کرده و دنبال حل پروندهای برود که مسئولیتی در قبال آن نداشته است؛ کاری که منطق پشت آن برای خواننده مبهم است. اطناب و توصیف هم در کتاب مانکل زیاد است و حتی میشد پنجاه صفحه از آن را حذف کرد، بدون آنکه خدشهای به داستان یا اتمسفر کتاب زده شود. علاوه بر اینها، «بازگشت استاد رقص» گاه از داستان جنایی به بیانیهی سیاسی و ایدئولوژیک مانکل تبدیل میشود که شاید به مذاق طرفداران معمول داستانهای جنایی خوش نیاید.
۳. سگهای ریگا (Hundarna i Riga)
سوئد، زمستان سال ۱۹۹۱ میلادی. کورت والاندر و تیماش خبری از منبعی ناشناس دریافت میکنند. چند روز بعد سر و کلهی یک قایق نجات در ساحل پیدا میشود که در آن دو مرد با لباسهای گرانقیمت به ضرب گلوله کشته شدهاند. با بررسی هویت مقتولین، والاندر متوجه میشود که هر دو سابقهی کیفری دارند و قتل آنها احتمالا نتیجهی حملهی سازماندهی شدهی گروهی خلافکار بوده است. این پرونده در سایهی درگیریهای سیاسی لاتویا و کلونیهای روسیه به داستانی سیاسی پیچیدهای تبدیل میشود.
«سگهای ریگا» داستانی دیگر در مجموعهی والاندر است. کارآگاه دوست داشتنی ما، این بار هم مثل کتاب اول، با مسائل شخصی و بیماری دست و پنجه نرم میکند؛ افکاری مملو از ناامیدی ناشی از شدت بیرحمی خشونتها و تجاوزها در این شهر کوچک حسابی ذهن والاندر را آشفته میکنند. مانکل بخشهای طولانی از کتاب را به همین افکار و تأملات فلسفی و بحثهایی دربارهی هویت ملی اختصاص داده است. چند کاراکتر کتاب اول (قاتلان بدون چهره) به نامهای مارتینسون و سودبرگ به این کتاب بازگشتهاند و این بار شخصیت آنها پختهتر شده و در جریان داستان تأثیرگذاری بیشتری دارند.
«سگهای ریگا» بخشهای زیادی از کتاب را به رویههای پلیسی اختصاص داده است، گاه اما به یک کتاب جاسوسی به سبک جاسوسهای هالیوودی تبدیل میشود، و گاهی نیز یادداشتی بر وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوره است. مانکل علاوه بر اضطراب مذمن والاندر، از قدرت ترسناک توتالیتاریسم، جنایات سازمان یافته و فساد سازمان یافتهی دولتی و فساد سیاسی حرف میزند که اروپای غربی و امریکا ترجیح میدهند چشمهای خود را به روی آن ببندند. به نظر میرسد که مانکل در انتقال این موضوع ثقیل به خوانندگان معمولی کتابهای جنایی موفق عمل کرده است و یک داستان جنایی تریلر خیلی خوب تعریف میکند که با وجود اینکه از نظر ساختار و نوشتار انسجام کتاب اول والاندر را ندارد، اما شما چارهای جز ادامه دادن ندارید و مدام به این فکر میکنید که والاندر این یکی را دیگر چگونه میخواهد حل کند؟
۴. مادهشیر سفید (Den vita lejoninnan)
این کتاب با والاندر شروع میشود که دیگر از دست کار پلیسی خسته شده و میخواهد آن را کنار بگذارد. اما ماجرا از جایی شروع میشود که یک مادر خانهدار به نظر شاد و مذهبی به قتل میرسد؛ با وجود آنکه این پرونده به نظر چیز پیچیدهای نمینماید اما هنوز هیچ مظنونی برای این قتل پیدا نشده است. والاندر به زودی خبردار میشود که شخصی همیشه این زن را تعقیب میکرده اما آنچه در نگاه اول یک داستان جنایی عاشقانه به نظر میرسد، در واقع چیز بسیار خطرناکتری است.مسئلهای بسیار پیچیدهتر که ممکن است حتی در سطح بینالمللی عواقب مهمی داشته باشد؛ عواقبی که میتوانند توازن قدرت در افریقا را به هم بزنند.
این طرح اولیهی داستان است که با جریانی بسیار آرام توسعه پیدا میکند و لایههای سرشار از پیچیدگی آن تا اواخر رمان به هم متصل نمیشوند و سوالهایی در ذهنتان باقی میگذارد؛ مثل اینکه چه کسی دلیلی برای کشتن این زن دارد؟ مرگ او چگونه با اتفاقات افریقای جنوبی ارتباط پیدا میکند؟ اوباش روسی چه ربطی به این دو دارند؟ مانکل در به تصویر کشیدن آخرین سالهای زندگی زیر سایهی آپارتاید فوقالعاده عمل کرده است و زندگی افراد محروم زیر دولت اقلیتهای سفید را به خوبی شرح میدهد؛ سپس داستان بر یک توطئهی ترور که قرار است توسط گروهی از مزدوران روسی انجام شود تمرکز پیدا میکند.
بدنهی اصلی داستان «مادهشیر سفید» شخصیتهای افریقایی و ماجراهایی هستند که در با افریقا ارتباط پیدا میکنند، از محرومیتها تا بیعدالتیهای ناشی از آپارتاید؛ از این رو رمز و راز ماجرا آن چنان با والاندر ارتباط ندارد؛ یعنی عملا شخص والاندر کار خاصی انجام نمیدهد و اغلب اوقات در حاشیهی داستان حضور دارد. شاید این موضوع برای کسانی که طرفدار شخصیت این کارآگاه فلسفی و افسرده هستند خیلی جالب نباشد؛ اما داستان هیچ وقت به یک ماجرای سادهی سیاه در برابر سفید یا خیر در برابر شر تبدیل نمیشود و ماجرا بین سوئد و افریقای جنوبی در رفت و آمد است. هنینگ مانکل در «مادهشیر سفید» با ترکیب نگاهی واقعگرا با جنبههای شوم زندگی مدرن داستانی جذاب را به بهترین شکل روایت میکند که مثل بسیاری دیگر از کتابهای این نویسندهی توانمند خواننده را بر لبهی تیغ تعلیق نگه میدارد.
۵. هرم (Pyramiden)
«هرم» مجموعهای متشکل از پنج داستان کوتاه با مرکزیت کورت والاندر است. داستانهای این کتاب اغلب در اواخر دههی ۶۰ میلادی میگذرند؛ زمانی که والاندر پلیس جوانی بوده و تازه کار خود را به عنوان یک کارآگاه در حوزهی پروندههای جنایی آغاز کرده بود. پنج داستان کوتاه این مجموعه شامل این داستانها هستند: «اولین پروندهی والاندر»، «مردی با نقاب»، «مردی در ساحل»، «مرگ عکاس» و «هرم». این داستانها هر کدام دورههای مختلفی از زندگی والاندر را، از ژوئن ۱۹۶۹ تا دسامبر ۱۹۸۹ میلادی دربرمیگیرند. از میان این پنج داستان، «هرم» از بقیه جذابتر است و انسجام بیشتری دارد، تا جایی که حتی مانکل میتوانست صد صفحهی دیگر به آن اضافه و به عنوان یک کتاب مستقل منتشر کند.
برخی عناصر اصلی که در تمام کتابهای والاندر تکرار میشوند در این مجموعه نیز وجود دارند؛ رابطهی سرد و خشن والاندر با پدرش، کشمکشهای او در روابط خود با زنان و تنش زندگی زناشویی، حس ششم والاندر و نقش مهم آن در حل پروندهها، زمستان سخت، زمینهای گلآلود و آب و هوای سرد.
به نظر میرسد مشکل عمدهی «هرم» ساختار متفاوت آن باشد. بهترین کتابهای هنینگ مانکل اغلب آنهایی هستند که در قالب رمانهای طولانی یک داستان واحد را دنبال میکنند. تجربه ثابت کرده که این ساختار نوشتاری همواره برای شیوهی داستانگویی مانکل نتیجهی بهتری داشتهاند تا داستانهای کوتاه. رمانهای طولانیتر همچنین به مانکل فرصت میدهد تا تفسیرهای اجتماعی و روانشناختی خود را که در بسیاری از کتابهای او دیده میشوند، به خوبی پر و بال دهد. علاوه بر این، طبیعی است که به عنوان خواننده توقع داریم وقتی داستانی مربوط به والاندر ۲۰ ساله میخوانیم تفاوتهای چشمگیری میان او و خود ۴۲ سالهاش در کتابهای دیگر مثل «قاتلان بدون چهره» ببینیم؛ اما مانکل از این پتانسیل به خوبی استفاده نکرده و والاندر هرم تقریبا همان والاندر میانسال، با همان دغدغههای انسانی میانسال است.
بنابراین، تنها در صورتی که طرفدار پروپاقرص مانکل یا ماجراهای کورت والاندر هستید این کتاب پیشنهاد خوبی برای شماست. اما اگر تازه میخواهید به سراغ کتابهای هنینگ مانکل بروید، با وجود اینکه از نظر زمانی «هرم» اولین کتاب از مجموعه کتابهای والاندر به حساب میآید، اما بهترین نقطهی شروع برای خوانندگان جدید نیست که تا پیش از این کتابهای دیگر این نویسنده را نخواندهاند.
۶. پنجمین زن (Den femte kvinnan)
«پنجمین زن» ششمین کتاب از مجموعه داستانهای والاندر است. داستان این کتاب با قتل وحشیانهی پنج زن در مکانی دورافتاده در افریقا آغاز میشود. یکی از این زنان یک توریست سوئدی و چهار مقتول دیگر راهبه هستند. در این میان دولت مرکزی این قتل (یا اقدام تروریستی) را پنهان میکند تا وجههی خودش در جامعهی جهانی حفظ شود. همزمان والاندر هم به تازگی از تعطیلات خود در ایتالیا بازگشته و روی سری قتلهای زنجیرهای در شهر ایستد تحقیق میکند. والاندر تک تک سرنخها را دنبال میکند و منتظر آن است که کوچکترین اشتباه از قاتل سر بزند تا والاندر به هویت او پی ببرد.
مانکل داستان را از زاویه دید قاتل آغاز میکند. هویت این قاتل برای خواننده هم پنهان است اما انگیزههای او، نفرت او از قربانیانش، منطق دیوانهی اقداماتش در این بخشها آشکار میشوند. داستان سپس از زاویهی دید اولین مقتول او روایت میشود و تازه بعد از این ماجراهاست که برای اولین بار در کتاب به سراغ کورت والاندر رفته و روی این پرونده متمرکز میشویم.
«پنجمین زن» بهترین نمونه از کتابهای جنایی با شخصیتپردازیهای درهم پیچیده است و هنینگ مانکل توانسته در این کتاب هم قربانیان، هم جنایتکاران، و هم کارآگاهان را به نحوی به تصویر بکشد که خواننده را تا آخرین خطوط میخکوب نگه میدارد. مانکل توانایی آن را دارد که به خواننده اجازه دهد اجزای پراکندهی اطلاعات و سرنخهایی را که در گوشه و کنار داستان وجود دارند کنار هم بگذارد و این همانقدر برای خواننده هیجان انگیز است که برای کارآگاه والاندر. بعد از خواندن این کتابها شاید متوجه شوید که از پیش از خواندن کتابهای والاندر مهارتهای حل مسئله و توان تحلیل بهتری دارید. مانکل خواننده را گیج نمیکند و از قصد به بیراهه نمیبرد تا داستان جنایی خودش را هوشمندانهتر جلوه دهد؛ بلکه او را همگام با کارآگاه والاندر به درون رمز و رازها میبرد. فضای داستان نیز مهم است؛ به ویژه برای یک خوانندهی خارجی که شاید سوئد برایش نام کشوری دورافتاده باشد از میان هزاران کشور دیگر. اما در مدت خواندن «پنجمین زن» شهرهایی مثل مالمو و گوتبرگ به جهان خواننده راه پیدا می کنند و شهرهایی که پیش از این فقط اسمهایی روی نقشه بودند، حالا به بخشی از دنیای او تبدیل میشوند.
۷. کفشهای ایتالیایی (Italienska skor)
راوی داستان به نام فردریک ولین، به تنهایی در جزیرهای در سوئد سکونت دارد و میکوشد از اشتباهی تراژیک در گذشتهاش به عنوان یک جراح فرار کند. روزی سر و کلهی معشوقهی سابق او به نام هریت در زندگی پزشک پیدا میشود که خاطراتی را در درونش زنده میکند که سالها تلاش کرده بود از یاد ببرد.
با اینکه «کفشهای ایتالیایی» در مجموعهی داستانهای والاندر جای نمیگیرد و یک کتاب مستقل است، اما همچنان شباهتهایی بین فردریک و والاندر وجود دارند که برای خوانندگان کتابهای جنایی مانکل آشنا هستند؛ نقش اصلی شکست خورده و افسرده که خودش را در گذشتهی تاریکاش غرق میکند، روابط پیچیده با زنان که تنها بر دغدغههای فکری نقش اصلی میافزایند، دست و پنجه نرم کردن با بیماری و اندیشهی تاریک مرگ، آب و هوای گرفته و فضاسازی سرد و زمستانی که به نوعی بازتابی از زندگی خود کاراکترها است.
جریان داستان بسیار روان است و مانکل به گونهای ماجرای این مرد منزوی و از دنیا به دور افتاده را روایت میکند که برای خوانندهای مثل من و شما که سالهای متوالی قرنطینه را پشت سر گذاشته حسی آشنا دارد. در میان کتابهای هنینگ مانکل، که اغلب به خاطر داستانهای جناییاش شناخته می شود، «کفشهای ایتالیایی» بیشتر یک درام واقعی است که گاه پا به عرصهی خیال میگذارد؛ حالا خواننده میماند و این صحنههایی که نمیداند آیا واقعا به وقوع پیوستهاند یا نه. البته زیبایی کتاب هم در همین است که همه چیز آن طور که به نظر میرسد نیست و ما هرگز حقیقت را به طور کامل نمیدانیم.
پایان بندی داستان به همهی سوالات پاسخ نمیدهد و این باعث میشود مخاطب با نوعی احساس خلاء دست و پنجه نرم کند. این پایان اما با محتوا و حال و هوای کتاب میخواند؛ چرا که حقیقت زندگی نیز هیچ گاه قطعی نیست و اگر بخواهیم روراست باشیم ما هرگز علت همه چیز را نخواهیم فهمید. میتوان اینطور گفت که خواندن این کتاب به مخاطب احساس پوچی میدهد و شما را به این سمت میکشاند که بخواهید خلاء حاصل شده از خواندن «کفشهای ایتالیایی» را با خواندن کتابی دیگر پر کنید. «کفشهای ایتالیایی» موجب میشود بخواهید نسبت به جهان و دیگران با رویکردی دیگر بنگرید و میتواند یک تجربهی متفکرانه با بینشهای عمیق دربارهی روان انسان باشد که به خود مانکل فرصت داد تا نگاهی به زندگی گذشتهی خود بیندازد و دربارهاش فلسفهبافی کند.
۸. دیوار آتش (Brandvägg)
کتاب هشتم مجموعهی کورت والاندر یک سال پس از ماجراهای کتاب قبل (یک قدم عقبتر، ۱۹۹۷ میلادی) اتفاق میافتد. داستان با مرگ مردی شروع میشود که درست پس از برداشت پول از خودپرداز به طرز ناگهانی میمیرد. همزمان دو دختر جوان رانندهی یک تاکسی را کنک زده و با چاقو میکشند. دخترها پس از دستگیری ادعا میکنند راننده را به خاطر پول کشتهاند که به نظر اصلا منطقی نمیآید. همزمان که والاندر تلاش میکند گره این اتفاقات پیچ در پیچ را بگشاید متوجه میشود که این دو اتفاق به ظاهر نامربوط در واقع بخشی از یک ماجرای بزرگتر هستند که اگر دست نجنباند، عواقب خطرناکی به همراه خواهد داشت.
مانکل یک ماجراجویی عالی دیگر از والاندر در «دیوار آتش» روایت میکند که پر از اکشن و هیجان است. او والاندر را به صورت یک انسان واقعی با مشکلات دنیای واقعی به تصویر میکشد و این بار در پرداختن به شخصیتهای فرعی کوتاهی نمیکند و به خوبی از آنها در پیشبرد داستان بهره میبرد. البته مثل سایر کتابهای مانکل پیش از آنکه داستان کتاب جریان خوبی پیدا کند، باید حداقل چند ده صفحهای طاقت بیاورید.
مانند دیگر کتابهای این مجموعه، مانکل به صورتی استادانه به فضاسازی میپردازد و ایستد و مالمو را به گونهای به تصویر میکشد که برای مخاطب تازگی دارد. با اینکه طبق عادت نویسندگی مانکل، توصیفات پرجزئیات و طولانیاند و برای کسی که چند کتاب از والاندر خوانده، دیگر فرایندهای پلیسی و بعضی دیالوگها تکراری میشوند، اما پیچشهای داستانی باعث میشود همیشه همه چیز آن گونه که مخاطب انتظار دارد پیش نرود و این قوت «دیوار آتش» است که پس از هفت کتاب، هنوز میتواند برای خواننده جذابیت داشته باشد.
۹. در گوش باد (Comédia infantil)
داستان ماجرای یک پسربچهی ده ساله به نام نلیو را تعریف میکند که چند قدمی بیشتر با مرگ فاصله ندارد. او ماجرای خود را در نه شب برای راوی داستان، یعنی خوزه آنتونیو ماریا واز روایت میکند. داستان از این قرار است که نلیو پس از فرار از مرگ و نابود شدن دهکدهی خود به دست راهزنان، سفری فلسفی در موزامبیک را آغاز میکند. نلیو با یک کوتولهی سفید، یک مارمولک پیرزن دانا و یک کلاهبردار مست مواجه میشود. در میانهی راه او به بچههای خیابانی دیگری برمیخورد که گاه خود را به صورت هیولاهای دریایی تصور میکنند، یا در جیب خود چیزهای عجیب و غریب پرورش میدهند و بعضیهایشان حتی میتوانند خودشان را نامرئی کنند. نلیو با اینکه کودک است و جثهی کوچکی دارد، اما اقتدار لازم برای رهبری این بچههای خیابانی را دارد؛ بچههایی که میخواهند از تهدیدات وحشتناک شهر در امان مانده و از درون ظلمهای بیامان خیابانهای بیرحم زنده بیرون بیایند.
«در گوش باد» یکی از بهترین کتابهای هنینگ مانکل است که داستانی اخلاقی، عرفانی با زیرلایههایی از تمثیل و استعاره از زندگی کودکانی خیابانی تعریف میکند. داستانی از نابودی انسانیت و بیتوجهی به مصائب و دشواریهای این کودکان که روایتی تکان دهنده از واقعیتهای زندگی آنهاست. از بسیاری جهات، این کتاب یک داستان آشنا است؛ از استعمار و تسخیر زندگی سیاهپوستان به دست سفیدان، انقلابیونی که وعدهی چیزهای بهتر را میدهند اما تنها چهرههای سیاه را با سرکوبگران جدید جایگزین کردند، گروههای تروریستی که از هرج و مرج ایجاد شده سوء استفاده کرده و به اعمال خشونت روی میآورند، کودکانی که خانوادههایشان را از دست دادهاند یا از سمت خانواده رها شدهاند تا بدون غذا و خانه بین دیوارهای این شهر بگردند تا راهی برای زنده ماندن پیدا کنند.
این کتاب با داستانهای جنایی مانکل تفاوت زیادی دارد و همچنان توانایی این نویسنده را نشان میدهد که میتواند روایتی قدرتمند و دلخراش در سبکی متفاوت ارائه دهد که از نظر احساسی آنقدر قوی است که گاه وجه شاعرانه پیدا میکند.
۱۰. مجموعهی جوئل گوستاوسون
مجموعهی «جوئل گوستاوسون» مجموعهی داستانهای کودکان است که مانکل در فاصلهی سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ میلادی منتشر کرد. این مجموعه شامل چهار کتاب است: «پلی به ستارهها» (۱۹۹۰ میلادی)، «سایهها در سپیده دم میرویند» (۱۹۹۱ میلادی)، «پسری که روی تختی پر از برف خوابید» (۱۹۹۶ میلادی که تحت عنوان «وقتی برف بارید» نیز شناخته میشود)، «سفر به انتهای دنیا» (۱۹۹۸ میلادی).
این کتابها داستان جوئل، پسربچهای ۱۲ ساله را تعریف میکنند که همراه پدرش در یکی از مناطق دورافتادهی شمال سوئد زندگی میکند. با اینکه داستانهای جوئل گوستاوسون از بهترین کتابهای هنینگ مانکل به حساب میآیند اما شباهت زیادی به دیگر آثار این جنایینویس ندارند؛ البته جز اینکه در حال و هوای سرد و تاریک سوئد اتفاق میافتند. کتاب اول به نام «پلی به ستارهها» جوئل را برای اولین بار به ما معرفی میکند. او یک پدر سختگیر و بداخلاق دارد که بسیاری از کارهای خانه را بر دوش جوئل گذاشته است. این در حالی است که جوئل باید مثل بچههای عادی رفتار کند و به مدرسه برود و درس بخواند و همزمان با نبود مادرش هم کنار بیاید. جوئل به تدریج میآموزد که دوستان واقعی اغلب زمانی سر و کلهاشان پیدا میشود که اصلا انتظار آن را نداریم.
چهار کتاب این مجموعه خواننده را با خود به دورههای مختلف زندگی جوئل میبرند و دغدغهها و نگرانیهای نوجوانی را به تصویر میکشند که با دشواریهای بلوغ دست و پنجه نرم میکند. مانکل داستان جوئل گوستاوسون را با کتاب «سفر به انتهای دنیا» به پایان میبرد. پایانبندی ماجرای این پسر نوجوان، مثل پایان مجموعهی والاندر یا سایر کتابهای هنینگ مانکل، تلخ و ناراحتکننده است و بر خوانندهی آن، چه نوجوان و چه بزرگسال تأثیری شگرف دارد.
باید گفت که این مجموعه داستانها با اینکه در حوزهی ادبیات نوجوانان طبقهبندی میشوند، اما همچنان برای مخاطب بزرگسال نیز جذابیت دارند و داستانهایی حساس و متفکرانه روایت میکنند که بعد دیگری از نویسندگی مانکل را به مخاطب نشان میدهند. توانایی دیدن جهان از منظر یک شخصیت نوجوان چیزی است که این کتابها را به کتابی جذاب تبدیل میکند که با اینکه داستان پیچیده و مرموزی ندارند، اما خواننده را با خود به دنیای سرد و رویایی که مانکل خلق کرده میبرند؛ دنیایی که دوست دارید بارها و بارها به آن بازگردید و دوباره زندگی را با جوئل تجربه کنید.
منبع: GoodReads