۷۷ پرسش فلسفی که ذهن شما را درگیر خواهند کرد
برای تأمل دربارهی حقایق جهان نیازی نیست که حتما یک فیلسوف باشید یا اینکه یک متن کلاسیک از سقراط را مطالعه کنید تا دیدی عمیقتر نسبت به جهان پیرامون خود پیدا کنید.
گاهی اوقات حتی ممکن است که فرزندان ما آنچنان سؤالات عمیقی از ما دربارهی هستی و جهان بپرسند که ما در آن لحظه قادر به پاسخ دادن به آنها نباشیم.
اگر شما هم علاقه دارید که با کودک درونتان و بُعد فلسفی وجودتان دوباره ارتباط برقرار کنید، ما در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، فهرستی از عمیقترین پرسشهای وجودی را برای شما آماده کردهایم که میتوانید از آنها برای به چالش کشیدن افکار و باورهای خودتان استفاده کنید، یا اینکه با تکیه بر آنها یک گفتوگوی معنادار و عمیق را با خودتان یا دوستانتان آغاز کنید.
هیچ راهی برای شناخت خودتان و دیگران، بهتر از پرسش دربارهی معنی زندگی نیست. با ما همراه باشید.
پرسشهای وجودی چیستند؟
پرسشهای وجودی در واقع پرسشهای عمیقی هستند که به ماهیت وجودی ما مربوط میشوند. از زمانی که انسان قادر به تفکر و استدلال بوده است، همیشه چنین سؤالاتی را برای خود مطرح میکرده است. تمام ادیان، فلاسفه، دانشمندان و هنرمندان، هر یک به نوبهی خود به دنبال یافتن پاسخی برای این مسائل وجودی بودهاند تا به واسطهی آن بهتر بتوانند درک کنند که ما که هستیم و به چه علت در این دنیا حضور داریم.
جهان مجموعهای متضاد و گیجکننده از زیباییها و بدبختیها است، از اتفاقات خوب و تراژدیهای انسانی و از نفرت و عشق، همه و همه در کنار هم. گاهی اتفاقاتی میافتد که خارج از کنترل ما است و گاهی اوقات هم آن چیزهایی که در کنترل ما است بدون هیچ توضیح و علتی از دست میروند.
پرسشهای وجودی ادراک ما را از چیزهای ناشناخته و غیرقابل توضیح را به چالش میکشند.
آیا میتوان به این پرسشهای وجودی پاسخ داد؟ احتمالا نه، اما پرسیدن این سؤالات به معنای به چالش کشیدن ذهنمان برای یافت پاسخی قطعی به آنها است. پذیرفتن بیاطلاعی از پاسخ این پرسشها و در عین حال جستوجو برای یافتن آنها خود میتواند یکی از زیباترین معانی انسان بودن باشد.
۷۷ پرسش وجودی برای تقویت ذهن شما
برای افرادی که معمولاً وقت خود را صرف مطالعه متون فلسفی یا مذهبی نمیکنند، حتی انتخاب پرسش مناسب برای پرسیدن از خودشان میتواند دشوار باشد، چه برسد به نحوهی یافتن پاسخ آن.
نکتهی جذاب دربارهی این پرسشهای وجودی این است که لزومی ندارد شما حتما پاسخ آنها را بدانید تا بتوانید آنها را به عنوان موضوع یک گفتوگوی دلنشین و عمیق انتخاب کنید یا اینکه با آنها افکار خود را دربارهی هستی به چالش بکشید. در ادامه، فهرستی از بهترین پرسشهای وجودی برای اندیشیدن شما آمده است.
سؤالات وجودی عمیق
- اگر زمان یک مفهوم ذهنی است پس چگونه زندگی خود را اندازهگیری میکنیم؟
- آیا میتوان هنر را تعریف کرد؟
- زندگی بدون رنج چگونه خواهد بود؟ آیا رنج بخشی ضروری از وجود انسان است؟
- اگر سن خود را نمیدانستید، فکر میکردید چند سال دارید؟
- آیا انسانها ذاتا خوب هستند؟ آیا ما با یک قطبنمای اخلاقی درونی آفریده شدهایم یا اینکه مفهوم اخلاق کاملا جزء نتایج جانبی اجتماعی شدن ما است؟
- آیا دانش ذاتا ارزشمند است یا باید فقط کاربردی برای انسان داشته باشد تا با ارزش در نظر گرفته شود؟
- آیا ارادهی آزاد یک توهم است یا اینکه ما اجزای کوچک یک ماشین بزرگتر هستیم؟
- آیا آفرینش بشر هدف خاصی را دنبال میکند؟ اگر چنین است، هدف از آفرینش ما چیست؟
- آیا مفهوم سرنوشت و ارادهی آزاد میتوانند همزمان و در کنار هم وجود داشته باشند؟
- آیا ارزش یک انسان بر اساس مجموع اعمال او محاسبه میشود یا اینکه صرفنظر از اقداماتی که انجام میدهد، به طور بالفطره صاحب ارزش است؟
- اقدامات شما در چه مقطعی از حیاتتان به زندگی شما ارزش کمتری میدهد؟
- تصور غالب این است که نوزادان و کودکان بیگناه و معصوم هستند. اما دقیقا از چه سنی این معصومیت افراد ناگهان محو میشود؟ چرا؟
- آیا فقر پدیدهای اجتنابناپذیر است یا اینکه نتیجهی فساد است؟ آیا بدون فساد، فقر وجود نخواهد داشت؟
- به عنوان یک انسان آیا میتوانیم تشخیص بدهیم که کاری که انجام میدهیم درست است؟
- آیا شادی حق هر انسان است یا یک مزیت ویژه برای برخی؟
- کدام یک مهمتر است؟ وسیله یا هدف؟
- وجود چه چیزی یک پدیده را از نگاه ما زیبا میکند؟
سؤالات وجودی دربارهی زندگی
- آیا زندگی ما هدفی را دنبال میکند؟
- اگر پاسختان منفی است، به نظر شما هدف از زندگی چیست؟ برخی میگویند در زندگی این آزادی به ما داده شده است که هدفمان را خودمان انتخاب کنیم. آیا شما این گزاره را درست میدانید یا فکر میکنید وجود ما فقط نتیجهی تصادفهایی به معنی است؟
- آیا هر انسان از قبل سرنوشت مشخصی دارد؟ اگر چنین است، آیا واقعا میتوانیم ارادهی آزاد داشته باشیم؟
- آیا ما با وجود سختیها قویتر میشویم؟ تا به حال تصور کردهاید که زندگی ما بدون سختیها چگونه میتوانست باشد؟
- چیزی که هر انسانی باید در زندگی خود تجربه کند چیست؟
- آیا به ما زمان کافی برای زندگی داده شده است؟
- آیا زندگی ما کاملا در واقعیت جریان دارد یا اینکه همهچیز ساختهی ذهن ماست و در تخیل زندگی میکنیم؟
- آیا بین زندگی کردن و وجود داشتن تفاوتی قائل هستید؟
- آغاز زندگی کجاست؟
- چه چیزی پایان زندگی را مشخص میکند؟ آیا مرگ پایان حیات ما است یا زمانی که دیگر هیچکس به یاد ما نیست؟
- آیا میتوان زندگی خود را به طور کامل تحت کنترل داشت؟
- جایگاه روح کجاست؟ آیا در درون شما ساکن است؟
- آیا انسانها قبل از تولد هم وجود دارند؟
- کدام یک واقعیتر است؟ اینکه شما چگونه خود را درک میکنید یا اینکه دیگران چگونه شما را درک میکنند؟
- آیا تصور اینکه ما پیشرفتهترین گونهی حیات در کل جهان هستیم ترسناکتر است یا اینکه ممکن است ما جزء گونههای غیرهوشمند حیات باشیم؟
سؤالات مربوط به بحرانهای وجودی
- چه اتفاقاتی باعث شده است که من در زندگیام احساس ناراحتی کنم؟
- آیا میتوانم آن چیزهایی را که در زندگی من باعث بحران میشوند، پیدا کنم؟ آیا میتوان آن عوامل ناخوشایند را تغییر داد؟
- آیا کسی در زندگی من وجود دارد که بتوانم در این زمینه با او صحبت کنم؟
- آیا تأملات شخصی و تفکر عمیق چیزهای بدی هستند؟
- آیا این تفکرات و تأملات عمیق میتواند من را به جایگاه مثبتتری در زندگی راهنمایی کند؟
- آیا این بحران نتیجهی یک رویداد تحریککننده است یا خستگی طولانی روحی؟
- آیا منبعی وجود دارد که به پرسشهای من پاسخ دهند؟ اگر نه، آیا ایرادی دارد که برای برخی پرسشهای انسان پاسخی وجود نداشته باشد؟
- انجام دادن چه فعالیتی بیشترین احساس نشاط و زنده بودن را در من ایجاد میکند؟
- آیا میتوانم آن فعالیت را اکنون یا بهزودی تکرار کنم؟
- چگونه میتوانم دیدگاه خود را تغییر دهم؟
- چگونه میتوانم بحران وجودی خود را به یک تجربهی مثبت تبدیل کنم؟
- چگونه میتوانم در سؤالاتم سنجیدهتر عمل کنم؟
- چرا این لحظه در حال وقوع است؟
- اگر با خود جوانترم میتوانستم ملاقات کنم، چه حرفهایی برای گفتن به او داشتم؟
سؤالات وجودی طنز
- اگر جعبه سیاه هواپیما از جنسی ساخته شده است که در هیچ سانحهای آسیب نمیبیند، چرا تمام هواپیما را از آن جنس نمیسازند؟
- اگر انتظار چیز غیرمنتظرهای را داشته باشید، در واقع منتظر چیزی غیرمنتظره هستید؟
- آیا خوردن بیسکویت باغوحش توسط گیاهخواران امری غیراخلاقی تلقی میشود؟
- اگر کسی با یک فرهنگ لغت به شما ضربه بزند، آیا این کار یک سوءاستفادهی زبانی محسوب میشود یا برخورد فیزیکی؟
- گفته میشود یک ساعت ورزش در روز، یک ساعت به عمر شما میافزاید، اما آیا با آن یک ساعتی که به ورزش اختصاص دادهاید، سر به سر نمیشود؟
- آیا اگر یک قاتل را به قتل برسانید تعداد قاتلهای دنیا ثابت باقی میماند؟
- اگر قرار گرفتن در مکان مناسب و در زمان اشتباه بد است، آیا حضور یافتن در زمان مناسب در مکان نامناسب خوب است؟
- اگر روی یک کاغذ سفید یک دایرهی سفید بکشید، آیا این دایره وجود دارد؟
- اگر حیوانات هوشیار بودند و دارای قوهی فکر، آیا پرندگان آگاهانه انتخاب میکردند که روی چه کسی خرابکاری کنند؟
- اگر همه بر این باورند که زندگی عادلانه نیست، آیا عادلانه است که بگوییم زندگی در واقع عادلانه است؟
- اگر عمدا شکست بخورید، آیا موفق شدهاید؟
سؤالات وجودی که باید از خودتان بپرسید
- آیا موفقیتهای شما متعلق به خود شماست یا در واقع مجموع آن چیزی است که دیگران به شما دادهاند؟
- اگر امکانش بود، آیا تمایل داشتید بدانید که زندگی شما چگونه و در چه زمانی به پایان میرسد؟
- اطلاع از زمان مرگتان چگونه بر زندگی شما تأثیر میگذارد؟
- آیا بهتر است دامنهی اطلاعات خود را گسترش دهید یا آن را در یک حوزهی عمیقتر کنید؟
- آیا وجود شما قابل جایگزینی است؟
- آیا در زندگیاتان حقایق ناراحتکنندهای وجود داشته که آنها را نادیده گرفته باشید؟
- آیا میتوانید بدون دروغ گفتن به طور عادی زندگی کنید؟
- آیا اگر نام دیگری داشتید، انسان دیگری میشدید؟
- به نظر شما کدام یک از انتخابهای شما ماندگارترین و گستردهترین اثر را بر زندگی شما دارد؟
- اگر بتوانید جاودانه شوید، بدون این که بعدش بتوانید به زندگی خود پایان دهید، آیا میپذیرید؟
- اگر فقط بر آنچه که در زندگی خوب پیش میرود تمرکز کنید، و آنچه که خوب پیش نمیرود را نادیده بگیرید، آیا اوضاع شما بهتر میشد یا بدتر؟
- آیا منافع شخصی خودتان مهمتر از منافع خانواده، جامعه یا کل جهان است؟
- آیا استانداردهایی که برای قضاوت درباره دیگران استفاده میکنید همان معیارهایی هستند که برای قضاوت درباره خودتان به کار میبرید؟ آیا این ملاکها باید یکسان باشند؟ اگر این چنین نیست، متفاوت بودن آنها را چگونه توجیه میکنید؟
- چه فعالیتهایی باعث میشود احساس کنید بیشتر زنده هستید و با انسانیت خود در ارتباط هستید؟
- آیا ترجیح میدهید احساس کنید بخشی از دنیا هستید یا از آن جدایید؟
- بعد از مرگ، دوست دارید شما را چگونه به خاطر بیاورند؟ دوست دارید دیگران تا کی شما را به یاد بیاورند؟
نحوهی استفاده از این پرسشهای وجودی
همه این سؤالات در ابتدا ممکن است کمی گیجکننده به نظر برسند. ممکن است در ابتدا برایتان روشن نباشد که چه چیزی باید بپرسید یا از چه کسی باید آنها را بپرسید. برخی از این سؤالات بهتر است به تنهایی بررسی شوند، در حالی که برخی دیگر را بهتر است از یک دوست نزدیک بپرسید یا از مهمانان حاضر در یک مهمانی شام.
حتی فقط پرسیدن این سؤالات میتواند نشان دهد که شما به شناخت افراد در سطحی عمیقتر اهمیت میدهید، چه او پاسخی برای پرسش شما داشته باشد چه نداشته باشد.
تفکر انتقادی و پرسشهای وجودی در شرایط زیادی میتواند احساسات شما و روابطتان با دیگران را بهبود ببخشد. مثل نمونههای زیر؛
- مواقعی که میخواهید مکالمات عمیقتری داشته باشید و ارتباطات عمیقتری ایجاد کنید.
- اگر در میان حجم انبوه کار و وظایف دیگر گیر کردهاید و زندگی یکنواخت به نظر میرسد.
- اگر روابط شما راکد به نظر میرسد.
- اگر احساس تنهایی میکنید.
- اگر میخواهید خودتان را بهتر بشناسید.
- اگر قصد اتخاذ تصمیم بزرگی را دارید.
با این سؤالات وجودی چه چیز جدیدی کشف کردید؟
پرسیدن این سؤالات در ابتدا ممکن است عجیب به نظر برسد. ما اغلب به سؤالاتی که پاسخ آنها را نمیدانیم خوب پاسخ نمیدهیم. ندانستن میتواند به ما احساس کوچکی و احمقانهای بدهد.
با این حال، پذیرفتن این نکته که بدانید شما همه چیز را نمیدانید، میتواند نکتهی عطفی در جریان یادگیری و انباشت دانش در زندگی شما باشد. تجربه کردن یک زندگی کنجکاوانه یکی از بهترین شیوهها برای کشف رازهای جهان است. در کودکی ما دربارهی همه چیز کنجکاو هستیم. ما زیر هر سنگی را نگاه میکنیم تا آنچه را که ممکن است در زیر آن نهفته باشد را بیابیم.
گذشت زمان، کنجکاوی ما کمرنگ میشود و ما شروع به پذیرش همان چیزهایی میکنیم که آنها را میبینیم، بدون هیچگونه تعمق و تأملی دربارهی آنها. پرسیدن سؤالات وجودی نه تنها دوباره کنجکاوی ما را بر میانگیزد، بلکه پذیرش پیچیدگیهای زندگی را هم غنا میبخشد.
منبع: Live Bold and Bloom
بله. پاسخ هم میشه داد
اما پاسخ کاملا واضح نیاز به درک کامل داره
یک محقق با تحقیق میتونه به نتایجی برسه اما مثلا در مورد هنر جواب خود هنرمند ارزشمند تر هست
کسی که منطق و فلسفه بدونه ، میدونه چه جوابی بده اما درک صحیح اون مسئله ی چیز دیگه هست
( باید ذهن هم منطقی و هم خلاق داشته باشی خلاقیت کمکت میکنه از جنبه های مختلف نگاه کنی ولی بهت پاسخ نمیده ، جوابی که فقط از روی تخیل باشه قبول نیست)
هرچیزی میشه پرسید و هر گذاره ای رو میشه به چالش کشید اما نتیجه گیری فقط با چالش نمیشه باید ببینی پایان چالش چی میشه
مثلا یکی میتونه بگه مجموع زوایای یک مثلث استاندارد ۱۸۰ نیست و دوباره حساب کنه اما بازم به همون جواب اولی میرسه
بعضی ها ی سوال میاد تو ذهنشون یا یک کتاب میخونن که حتی جواب نداره و خودشون هم له جواب نمیرسندولی زندگیشون رو از مسیر خارج میکنه این بخاطر دلایل روانشناسی و نبودن آگاهی هست
«حتی گاهی صورت سوال اشتباه هست
مثلا یکی میگه چقدر احتمال داره که وقتی رفتم خونه دوتا شمش طلا رو تختم باشه!؟
این سوال نه نمیشه براش احتمال تایین کرد چون اطلاعات کافی نداره و اصلا چرا باید اینچنین باشه!؟ سوال باید منطقی باشه و دلیلی داشته باشه… آیا دلیلی داره که اون فرد این سوال رو پرسیده ی اطلاعاتی داره؟ پس چون میدونیم سوال اشتباه هست دیگه بهش فکر نمیکنیم »
این نکته ها شاید کمک کنه به جواب برسیم
سوال اینه، آیا کسی هم دوست داره جواب این سوالات رو بدونه؟ یا ترجیح میدیم اینها همیشه سوال بمونن؟
خیلی جالب بود
ممنون