۱۳ قسمت خاطرهانگیز کلاه قرمزی که باید دوباره ببینید
نوروز سالهای نه چندان دور، حوالی هشت شب، وسط یک مهمانی شلوغ، بزرگ و کوچک جلوی تلویزیون مینشستیم و از ته دل به شیطنتهای یک دار و دستهی عروسکی میخندیدیم. این سناریوی آشنا معجزهی کلاه قرمزی، ایرج طهماسب و حمید جبلی بود.
محبوبیت کلاه قرمزی و دوستانش کمکم به اندازهای شد که میتوانیم ادعا کنیم به بخش جدانشدنی از نوروز تبدیل شدند و تماشای شیطنتهایشان بهمثابه سر زدن به یک آشنای قدیمی عزیز بود. حالا چند سالی است که با کجسلیقگی محض از یک ساعت غرق شدن در دنیای شوخ و شنگ عروسکها هم محروم شدیم و دیدارمان با کلاه قرمزی، فامیل دور، جیگر، ببعی و … به زمان نامشخصی موکول شده!
خبر خوشحالکننده این که ایرج طهماسب نوروز امسال با یک برنامه عروسکی تازه که از نماوا منتشر خواهد شد، به خانههای ما بازمیگردد و دوباره میتوانیم به یاد روزهای نه چندان دور، نوروزمان را با عروسکهای بانمک سر کنیم اما بازهم کلاه قرمزی چیز دیگری است. ماجراهای این مجموعهی پرطرفدار به اندازهای جذاب و دوستداشتنی است که همیشه مثل روز اول تماشایی هستند. به همین دلیل هم تصمیم گرفتیم نوروز امسال با ۱۳ پیشنهاد خاطرهانگیز حسابی غافلگیرتان کنیم.
پیش از مطالعهی گزینهها بگوییم که انتخاب فقط سیزده قسمت از هفت فصلِ دوستداشتنی، واقعا کار دشواری بود؛ بنابراین قسمتهای مدنظر شما هم میتوانست از گزینههای احتمالی باشد اما به دلیل محدودیت فهرست از آنها صرفنظر شده است.
۱- فصل ۱ قسمت ۱: به یاد قدیم فقط کلاه قرمزی، پسرخاله و آقای مجری
- سال انتشار: ۱۳۸۸
تعدد شخصیتها در مجموعهی کلاه قرمزی فصل به فصل به اندازهای زیاد میشود که شاید کمتر سکانسی را پیدا کنید که آقای مجری با کلاه قرمزی و پسرخاله تنها شود. البته گلایهای به این ماجرا نیست و شخصیتهای تازهوارد آنقدر بانمک و دلربا هستند که اصلا نمیشود از دیدنشان کیف نکرد اما اگر از کودکان دهه شصت و هفتاد باشید احتمالا دلتان لک میزند که به نوستالژی دوران کودکیتان بازگردید و برای چند دقیقه هم که شده فقط کلاه قرمزی، پسرخاله و آقای مجری را تماشا کنید. خبر خوشحالکننده این که قسمت اول فصل اول که به نوعی بازگشت کلاه قرمزی به تلویزیون هم بود، این فرصت را در اختیارتان میگذارد.
در این قسمت خبری از شلوغکاریهای پسر عمه، ببعی و فامیل دور نیست و فقط با شیطنتهای نوستالژیک کلاه قرمزی برای در رفتن از خانهتکانی، مهربانی و معرفت بیحدوحصر پسرخاله و سرو کله زدن آقای مجری با این دو موجود بانمک طرف هستیم. البته در بخش آخر از دوست تنبل و بیحس و حال کلاه قرمزی یعنی گیگیلی هم رونمایی میشود اما خیالتان راحت حضورش به اندازهای نیست که از این جمع سهنفرهی نوستالژیک لذت نبرید.
۲- فصل ۱ قسمت ۵: پسرعمه زا و کلاه قرمزی در عتیقهفروشی
- سال انتشار: ۱۳۸۸
پسرعمه زا در فصل اول کلاه قرمزی بالاخره رونمایی میشود. همانطور که از نامش مشخص است پسرعمهی کلاه قرمزی است و به عنوان مهمان وارد خانهی آقای مجری میشود. البته همانطور که میدانید کمکم جای صاحبخانه را میگیرد!
کلاه قرمزی که خودش به اندازهی کافی شر و شیطان است با ورود پسرعمه زا نقشههای شوم پیچیدهتری را اجرا میکند. این دو نفر را میتوان از اعضای اصلی دار و دستهی خانهخرابکنی دید که در آیندهی نزدیک دور هم جمع خواهند شد. پسرعمه و کلاه قرمزی در این قسمت وارد عتیقهفروشی میشوند و حسابی خرابکاری میکنند؛ کلاه قرمزی در یک قوری عتیقه گیر میافتد و همدستش هم با امین حیایی تصادف میکند و پای او را هم به خانهی آقای مجری باز میکند.
فصل اول کلاه قرمزی در مجموع خلوتتر و در همان حال و هوای نوستالژی فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله است و سیر پیشرفت این مجموعهی پرطرفدار را میتوان به خوبی احساس کرد.
۳- فصل ۲ قسمت ۳: ورود باشکوه ببعی
- سال انتشار: ۱۳۹۰
در فصل دوم شخصیتهای بانمکی معرفی شدند که شهرتشان بعضا از خود کلاه قرمزی و پسرخاله هم بیشتر شد و اگر در یک قسمت حضور نداشتند، نبودشان به شدت احساس میشد. فامیل دور و ببعی دو مورد از بانمکترینها هستند که از قضا ابتدا رابطهی خوبی با هم نداشتند اما کمکم به اندازهای به یکدیگر علاقهمند شدند که فامیل ببعی را به فرزندخواندگی قبول کرد و بعدها رابطهی پدر و پسری دوستداشتنی بینشان شکل گرفت.
ببعی در قسمت سوم به صورت رسمی رونمایی شد و طبق معمول یکی از عیدیهای عجیبوغریب بیبی برای کلاه قرمزی بود که در خانهی آقای مجری ماندگار شد. ببعی در فصل دوم به جز چند کلمهی محدود تقریبا صحبت خاصی نمیکند و هنوز استعدادش در زبان انگلیسی کشف نشده اما در مجموعه به اندازهای بانمک است که از تماشایش سیر نمیشویم.
یکی از بامزهترین بخشهای فصل دوم رویارویی فامیل دور و ببعی است؛ فامیل دور که به قول خودش از بره نمیترسد و فقط چندشش میشود، بالاخره مجبور میشود با این موجود پشمالو کنار بیاید و حتی شبها کنار او بخوابد.
۴- فصل ۲ قسمت ۵: مراقبت از گلدانهای نگاریان
- سال انتشار: ۱۳۹۰
نگار جواهریان در چند قسمت از فصل دوم کلاه قرمزی به عنوان همسایهی طبقهی بالایی یعنی خانم نگاریان حضور دارد. خانم نگاریان علاقهی شدیدی به گل و گیاه دارد و به صورت وسواس گونهای از آنها مراقبت میکند اما به خاطر سفر نوروزی مجبور میشود گلدانهایش را به آقای مجری بسپارد و این هم زمان میشود با حضور ببعی در خانه و میل سیریناپذیر او به خوردن هر نوع گیاهی!
اگر شما هم مثل من خیلی وقت است که فصلهای اول کلاه قرمزی را ندیدید، احتمالا چیز زیادی از این قسمت به خاطر نخواهید آورد و با تماشایش حسابی کیف میکنید و میخندید. پیشنهاد ویژهی من این است که بخش سوم یعنی ورود گلدانهای نگاریان به خانه، توضیحاتش در مورد هر کدام از آنها و صد البته بازیگوشیهای همیشگی پسرعمه زا و فامیل دور را اصلا از دست ندهید.
۵- فصل ۳ قسمت ۸: ورود آقای همساده
- سال انتشار: ۱۳۹۱
فصل سوم کلاه قرمزی هم به روال فصلهای پیشین شخصیتهای تازهای را معرفی کرد که آنها هم در دل فرهنگعامه جایی برای خودشان دست و پا کردند. سروکلهی آقای همساده و جیگر برای اولین بار در کلاه قرمزی ۹۱ پیدا شد. جیگر که طبق معمول از همان عیدیهای عجیب و غریب بیبی این بار برای آقای مجری است و قرار بود کمک حالش باشد و گوشهای از کار را بگیرد، فارغ از این که خودش هم بعدا به دردسرهای دوستداشتنی آقای مجری تبدیل میشود.
اما از آقای همساده برای نخستین بار در قسمت هشتم این فصل رونمایی میشود. او همسایهی بدشانس آقای مجری با لهجهی شیرین شیرازی است که توسط محمد بحرانی صداپیشگی میشود و در تمام زندگیاش با حوادث بد و عجیبی مواجه شده است. حقیقتا تا این لحظه متوجه نشدیم راست میگوید یا دروغ ولی از آنجایی که هر چیزی در دنیای کلاه قرمزی امکانپذیر است ما هم مثل آقای مجری دیگر از ماجراهای بیپایان این همسایه ساده دل متعجب نمیشویم و در حالی که مثل خودش داغون و لهلهیم به بدبختیهایش از ته دل میخندیم.
در این قسمت فامیل دور زور زیاد جیگر را کشف میکند و از آنجایی که پراید آبی آقای همساده همیشه جلوی در پارک شده و حسابی روی اعصابش رفته، با جیگر درد و دل میکند که نتیجهاش میشود سر درآوردن ماشین آقای همساده به همراه شخص شخیصش، درست وسط پذیرایی خانهی آقای مجری. از این قسمت همین یک نکته بس که به قول فامیل دور «تو زندگیتون هیچوقت با یه خر درد و دل نکنید!»
۶- فصل ۳ قسمت ۹: حمام رفتن جیگر
- سال انتشار: ۱۳۹۱
جیگر هم یکی دیگر از محبوب ترین شخصیتهای کلاه قرمزی است که با آمدنش چرخهی خرابکاریهای تمامنشدنی بچهها کامل شد. او علاوه بر این که به تنهایی هم شخصیت جذابی است و دیالوگهایش مثل «جیگرم، جیگرم، جیگرم» و «گفتم یا نگفتم» به نوعی وارد فرهنگعامه شده است، مکمل خیلی خوبی برای تکتک عروسکها است و حضورش در هر قسمت مسرتبخش است.
قسمت نهم یکی از بانمکترین بخشهای مجموعهی کلاه قرمزی است که اتفاقا بعضی از سکانسهایش در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. جیگر که از حمام بیزار است و سالهاست که تنی به آب نزده حالا به اندازهای کثیف شده که بچهها و آقای مجری از بوی بدش کلافه شدند و تصمیم میگیرند هر طور شده حمامش کنند. در مرحلهی اول کلاه قرمزی، پسرعمه زا، ببعی و فامیل دور دست به کار میشوند و البته بعد از چند دقیقه لتوپار از حمام به بیرون پرتاب میشوند؛ بنابراین آقای مجری تصمیم میگیرد برای شستن این خر چموش (ببخشید جیگر) از یک دلاک کمک بگیرد. جالب است بدانید عروسک آقای دلاک در حقیقت همان عزیزم ببخشید معروف است که در فصول بعد به این جمع پر شر و شور اضافه میشود. جیگر بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان حسابی تمیز میشود و نهایتا ادعا میکند اسب است. البته به قول فامیل دور «خر همون خره فقط پالونش عوض شده!»
۷- فصل ۴ قسمت ۲: مرغی که تخممرغ رنگی میگذارد!
- سال انتشار: ۱۳۹۲
سروکلهی خانم مرغه برای اولین بار در قسمت دهم فصل دوم پیدا شد و به اندازهای با استقبال مواجه شد که بعدا در قسمت دوم فصل چهارم حضور مفصلتری داشت. ماجرا از این قرار بود که پسرعمه تخممرغهای رنگی هفتسین که قرار بود برای استاد آقای مجری هدیه ببرند را میخورد و مجبور میشود دوباره آنها را رنگ کند ولی از آنجایی که پسرعمه است و راهحلهای عجیبوغریبش، تصمیم میگیرد به قول خودش کارخانهی تخممرغ را به خانه بیاورد و این طوری میشود که پای این مرغ پرادا و اصول که ادعا میکند میتواند تخممرغ رنگی بگذارد، در خانهی آقای مجری باز میشود.
حالا بعد از گذشت دو فصل خانم مرغه دوباره بازگشته تا این بار برای سفره ی هفتسین تخممرغ رنگی بگذارد و به سیاق سالهای گذشته علاوه بر این که پس از وضع حمل باید چند روز در خانهی آقای مجری بماند، کاچی هم میخواهد. البته انصافا این بار برخلاف فصل دو از جان مایه میگذارد و نتیجهی کار به اندازهای شگفتانگیز است که به قول کلاه قرمزی به جای این که تخممرغ را بگذارند وسط هفتسین باید هفتسین را روی تخممرغ بچینند!
۸- فصل ۵ قسمت ۴: به دنیا آمدن بچه ی فامیل
- سال انتشار: ۱۳۹۳
فامیل دور که بالاخره سر و سامان گرفته و با دوره خانم ازدواج کرده در این قسمت صاحب یک پسر بانمک به نام بچه ی فامیل میشود که خیلی زود با «چی شده؟» و «پدر» گفتنها و حرکات موزونش دل مخاطبان زیادی را میبرد. دوره کلا حضور کمرنگی در مجموعهی کلاه قرمزی دارد و در این قسمت هم پس از وضع حمل بچه را به فامیل میسپارد و راهی دور میشود.
رابطهی پدر و پسری فامیل و بچه و البته رابطهی برادری ببعی و بچه از آن بخشهای دلانگیز کلاه قرمزی است که اساسش از همین قسمت چهارم شکل میگیرد. اضطراب بانمک فامیل برای به دنیا آمدن فرزندش و هم زمان اصرارش برای رانندگی با ماشین آقای مجری و نهایتا به دنیا آمدن نوزادی که از اندازهی طبیعی بزرگتر است و سبیل هم دارد از جمله دلایلی است که حتما باید تماشای این قسمت را در برنامهی نوروزی تان قرار دهید.
۹- فصل ۵ قسمت ۱۰: آشنایی با دیبی
- سال انتشار: ۱۳۹۳
سروکلهی دیبی به عنوان یکی از دوستداشتنی ترین و صد البته مهربان ترین شخصیتهای کلاه قرمزی در فصل پنجم پیدا شد و در مدت کوتاه حضورش حسابی در دل مخاطبان جا باز کرد. دیبی از سری عیدیهای عجیبوغریب بیبی و یک بچه دیو است که به خاطر تمام شدن منابع آب زیرزمینی به زمین آمده و حالا هم به عنوان عیدی کلاه قرمزی و پسرعمه زا از خانهی آقای مجری سردر آورده.
او در ابتدای ورودش آقای مجری و بچهها را حسابی میترساند اما کمکم متوجه میشوند که با یک بچه دیو ترسو و مهربان سر و کار دارند که از قضا برعکس هم صحبت میکند. آشنایی این موجود بانمک با بچهها در این قسمت حسابی بانمک است و یک بار دیگر ما را به این باور می رساند که چقدر از او متنفریم!
۱۰- فصل ۶ قسمت ۳: کودک درونِ بیش فعال حامد بهداد
- سال انتشار: ۱۳۹۴
تمرکز فصل ۶ بر حضور چهرههای غیر عروسکی و تعامل آنها با دار و دستهی کلاه قرمزی است. از جملهی این مهمآنها میتوان به سحر دولتشاهی، صابر ابر، مهناز افشار، نگار جواهریان و … اشاره کرد. اتفاقا حضور این مهمآنها از جالب ترین بخشهای این فصل بود چون علیرغم سایر برنامههای گفتگو محور جنبههای متفاوتی از مهمانهایی که بسیاری از آنها را بارها و بارها دیده بودیم به مخاطب نشان داد و به نوعی میتوان کلاه قرمزی را شیرین ترین حضور آنها در برنامههای تلویزیونی دانست.
حامد بهداد که معمولا با نقشهای جدی، عصبی و تلخش شناخته میشود با حضور در کلاه قرمزی و سروکله زدن با بچهها لحظات بانمکی را خلق کرد. کودک درون پر جنب و جوش بهداد به اندازهای شر و شیطان است که صدای بچهها را هم درآورد و ببینید کار را تا کجا پیش میبرد که پسرعمه زا را هم کلافه کرد!
از بخش عیدی دادن و اصرار جیگر برای گرفتن اسکناس نارنجی و لیلی لیلی حوضک بازی کردن بهداد و دیبی غافل نشوید تا به بخش پایانی و قصهی شب برای خواباندن بچهها برسید. خوابیدنهای دست و جمعی در کنار بچههای فامیل هم از آن لحظات بانمکی است که از خانههای مادربزرگ به یاد داریم و این سکانس های کلاه قرمزی و تلاش مذبوحانهی آقای مجری برای قصه گفتن حسابی بانمک و خاطرهانگیز است.
۱۱- فصل ۶ قسمت ۹: قصهی صابر ابر با پایان باز!
- سال انتشار: ۱۳۹۴
ماجرای قسمت نهم از این قرار است که صابر ابر که از سر کار آمده و حسابی خسته است، مهمان آقای مجری میشود اما بچهها که از آمدن یک بازیگر معروف به خانه شان حسابی متعجب و هیجانزده شدند، تقریبا هر کاری که از دستشان برمیآید را انجام میدهند تا نگذارند مهمانشان پنج دقیقه استراحت کنند؛ از سلفی گرفتن با دوربین موبایل فامیل دور گرفته تا پرسیدن سوال دربارهی هواپیمای اختصاصی صابر ابر، بع بع و داد و فریاد.
بخش پایانی از بانمکترین لحظات این قسمت است؛ طبق روال آقای مجری با بچهها برای خوابیدن کلنجار میرود اما این بار قصهی شب را صابر ابر تعریف میکند؛ از آن قصههای عجیب با پایان باز که برای بچههایی که در حالت طبیعی هم تمایلی به خوابیدن ندارند، لحظات شیطنتآمیزی را خلق میکند.
۱۲- فصل ۷ قسمت ۹: کارواش و راه پیدا کردن تکنولوژی به دنیای کلاه قرمزی
- سال انتشار: ۱۳۹۷
فصل هفتم آخرین دیدار ما با کلاه قرمزی بود و امسال چهارمین نوروزی است که بدون این دار و دستهی بانمک سر میشود. قسمت نهم این فصل با ورود بچهها با لباسهای جاهلی و شوخی با فیلمهای نوستالژیکی مثل قیصر شروع میشود و به کارواش رفتن فامیل دور، گابی و جیگر می رسد. از آنجایی که در دنیای کلاه قرمزی هیچ کاری بی دردسر انجام نمیشود این بار هم گابی و جیگر به جای نوشابه روغن ترمز می خورند و خود جناب فامیل دور هم شیشه پاککن و حالا تمایل دارند مثل ماشین و برفپاککن عمل کنند!
کلاه قرمزی در کنار نوستالژیک بودن برای گروه سنی بزرگسال، به کوچکترها یاد میدهد که هنوز هم میتوان از زندگی بدون موبایل و تبلت لذت برد و شیطنت و بدو بدو باید بخشی از دوران جذاب کودکی باشد اما در قسمت نهم فصل هفت بالاخره سروکلهی تکنولوژی در این دنیای جذاب هم پیدا شد. در بخش آخر آقای مجری طبق روال همیشه تلاش میکند بچهها را بخواباند اما متوجه میشود این بار حواسشان به قصه نیست و در موبایل هایشان غرق شدند. این بخش در حقیقت شبیه آینه ای است که رفتارهای مضحک خودمان در مواجههی افراطی با تکنولوژی را نشانمان میدهد و در کنار خندهدار بودن، تامل برانگیز هم هست.
۱۳- فصل ۷ قسمت ۱۸: ببعی عاشق میشود!
- سال انتشار: ۱۳۹۷
اگر به یاد داشته باشید کلاه قرمزی فقط مخصوص نوروز نبود و در بعضی از اعیاد هم از تلویزیون پخش میشد. این قسمت عید قربان سال ۱۳۹۷ از شبکهی ۲ پخش شد و یک عروسک تازهی دیگر را به مخاطبان معرفی کرد که البته حضور کوتاهی داشت ولی شاید اگر مجموعهی کلاه قرمزی ادامه پیدا می کرد، او هم به این گروه شرور و دوستداشتنی اضافه میشد؛ میس ببعی برای نخستین بار در این قسمت رونمایی شد.
میس ببعی همانطور که از نامش هم مشخص است یک ببعی خارجی و توریست است و از آنجایی که به جز ببعی هیچ کس زبانش را متوجه نمیشود، کمکم رابطهی نزدیکی با او پیدا میکند و ببعی هم در عالم کودکانهی خودش یک دل نه صد دل عاشق میس ببعی میشود.
ایرج طهماسب و گروهش در این قسمت فوقالعاده هوشمندانه عمل میکنند و میدانند در بعضی از موضوعات حساس مثل احساسات عاشقانه دوران کودکی و نوجوانی تا کجا پیش بروند که علیرغم بانمک بودن، زیادهروی نباشد و ماجرا نهایتا ختم به خیر شود.
از دیگر نکات جالب فصل هفتم میتوان به اضافه شدن حیاط به لوکیشن ها ثابت خانه و صد البته شخصیت خونه بغلی با صداپیشگی هوتن شکیبا اشاره کرد.