۱۰ پدر دوستداشتنی انیمیشنهای دیزنی؛ از پدر ژپتو تا موفاسا
بررسی دنیای والدین دیزنی کار طاقتفرسایی است؛ چرا که بیشتر شخصیتهای معروف، پدر و مادر نداشتند و به تنهایی بزرگ شدند. همچنین بیشتر پرنسسهای اولیهی دیزنی با نامادریهای بدجنسشان دست و پنجه نرم میکردند. با این حال شخصیتهای انگشتشماری هم پیدا میشوند که پدر و مادرهایشان را کنارشان داشتند و از قضا حمایت عاطفی و عشق زیادی را از آنها دریافت کردند.
پدرها در انیمیشنهای دیزنی علیرغم حضور کمرنگشان، جایگاه ویژهای در بسیاری از نوستالژیکترین آثار این کمپانی دارند؛ بعضی از آنها به عنوان تکیهگاه برای فرزندانشان عمل میکنند و نصیحتهایشان در سختترین شرایط به کار میآید، بعضی دیگر هم حاضرند برای نجات فرزندانشان تا دورترین نقاط کرهی زمین سفر کنند.
در هر صورت فیلمهای خانواده محور دیزنی پدرهایی را به وجود آوردند که خانوادهشان را بدون قید و شرط دوست دارند و در زندگی آرزوی جز موفقیت فرزندانشان را در سر نمیپرورانند؛ این شما و این ۱۰ پدر دوستداشتنی انیمیشنهای دیزنی.
۱۰- رئیس پوهاتان به تصمیمهای پوکوهانتس احترام میگذاشت
- نام فیلم: پوکاهانتس (Pocahontas)
- سال انتشار: 1995
- کارگردان: اریک گلدبرگ
- صداپیشگان: ایرن بدارد، مل گیبسون، دیوید اوگدن استایرز، راسل مینز، کریستین بیل، بیلی کانولی
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 55 از ۱۰۰
رئیس پوهاتان رهبری فروتن و خردمند و پدر تسکیندهندهای بود که تنها و تنها بهترینها را برای دخترش میخواست. با این حال پوکوهانتس در ابتدا بر احساساتش تسلط و شناخت کافی نداشت و از صحبت کردن دربارهی آنها با پدرش سر باز میزد و نمیتوانست با او به خوبی ارتباط برقرار کند.
پوکوهانتس علیرغم ترس همیشگیاش از ناامید کردن پدر سرانجام احساسات و خواستههایش را آشکار میکند و با انداختن خودش مقابل جان اسمیت، او را نجات میدهد. در این لحظهی خاص رئیس پوهاتان شادی دخترش را بر نفرت خودش ترجیح میدهد و به انتخاب او احترام میگذارد. در حقیقت رئیس پوهاتان به اندازهای به خرد و قضاوت دخترش اعتماد دارد که مطمئن است نتیجهی انتخاب او قبیله را به سمت آیندهای تازه و روشن هدایت میکند.
۹- آگوستین دخترانش را تربیت کرد
- نام فیلم: افسون (Encanto)
- سال انتشار: 2021
- کارگردان: جیرد بوش، بایرون هاوارد
- صداپیشگان: استفانی بیاتریز، ماریا سیسیلیا بوترو، جان لگویزمائو، مائورو کاستیو، جسیکا داروو
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 91 از ۱۰۰
آگوستین به جای این که در خانوادهی مادریگال متولد شده و از موهبتهای جادویی آنها برخوردار باشد، از طریق ازدواج با دختر آلما به این خانواده پیوسته بود. او تا پیش از این که جایگاه حقیقیاش را برای حمایت از خانواده پیدا کند، احساس بیهودگی میکرد. آگوستین هر سه دخترش را با روشهای ظریف و منحصربهفرد تربیت کرد.
جالب است بدانید لباسی که او در سراسر فیلم به تن دارد به نوعی ادای احترامی به دخترانش است؛ گلدوزی روی یقه به یاد ایزابلا و طرح دمبل یکی از جورابها به یاد لوئیزا و دیگری برای میرابل است. آگوستین در سراسر فیلم حمایت زیادی را نثار دخترانش میکند به خصوص نسبت به میرابل که نداشتن موهبت جادویی ممکن است موجبات سرخوردگی و ناراحتیاش را فراهم کند.
اگرچه او ترجیح میدهد در تصمیمهای مهم خانوادهی مادریگال دخالتی نداشته باشد اما وقتی آلما، میرابل را به خاطر مشکلات خانه سرزنش میکند، تمام قد پشت دخترش میایستد و از او حمایت میکند. آگوستین علیرغم این که بخشی از جامعهی مادر سالار است اما به عنوان یک پدر همیشه از خانوادهاش حمایت میکند.
۸- مارلین برای نجات پسرش به دل اقیانوس زد
- نام فیلم: در جستجوی نمو (Finding Nemo)
- سال انتشار: 2003
- کارگردان: اندرو استنتون، لی آنکریچ
- صداپیشگان: آلبرت بروکس، آلن دی جنرس، الکساندر گلد، ویلم دفو
- امتیاز IMDb فیلم: 8.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 99 از ۱۰۰
اگرچه این دلقک ماهی دوستداشتنی از ابتدا بیش از حد مراقب پسرش بود و با کنترل کردنهایش او را کلافه کرده اما نیت خوبی داشت و فقط میخواست به نمو آسیبی نرسد و خوشبخت شود. مارلین میخواست مراقب پسرش باشد کاری که نتوانسته بود در قبال کورال انجام دهد.
حتی زمانی که نمو گرفتار شد مارلین از منطقهی امنش بیرون آمد و هر کاری که میتوانست را برای نجات او انجام داد. وقتی این دلقک ماهی برای پیدا کردن پسرش به دل اقیانوس زد به طرز چشمگیری تغییر کرد و متوجه شد این مشکلات خودش بوده که پسرش را تا این اندازه از خانه دور کرده است. در پایان فیلم مارلین با گوش دادن به نمو و تبعیت از او برای نخستین بار نشان داد که این سفر دریایی طولانی او را واقعا متحول کرده است.
مارلین دوستداشتنی به والدین نشان داد حتی آنها هم میتوانند در مواردی اشتباه کنند و این اصلا اشکالی ندارد بلکه مهم این است که نقصهایشان را بپذیرند و هرچند دیر برای رفع آنها تلاش کنند.
۷- پادشاه فرگوس علایق مریدا را نادیده نمیگرفت
- نام فیلم: دلیر (Brave)
- سال انتشار: 2012
- کارگردان: مارک اندروز، برندا چپمن
- صداپیشگان: کلی مکدونالد، کلی مکدونالد، کلی مکدونالد، جولی والترز، رابی کالترین، کوین مککید
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 78 از ۱۰۰
پادشاه فرگوس علیرغم احترام گذاشتن به نظرات الینور در دوران ازدواجشان، هر کاری کرد تا بتواند به اندازهای به فرزندانش آزادی بدهد که احساس کنند در زندگی سزاوار آن هستند. او بارها علایق مریدا را تشویق کرد و این در حالی بود که بارها به پادشاه فرگوس گفته شده بود نباید اجازه دهد دخترش اطراف قلعه بجنگند، بدود و شیطنت کند.
پادشاه فرگوس تا زمانی که فرزندانش احساس عشق و رضایت داشتند به نقشهای رایج جنسیتی اهمیتی نمیداد؛ به همین دلیل هم در طول فیلم پیوند او با مریدا همیشه حفظ شد. پادشاه فرگوس فقط میخواست فرزندانش بهترین خودشان باشند حتی اگر با کلیشههای سنتی جامعه قرابتی نداشته باشند.
۶- موفاسا با سیمبا پیوند ناگسستنی داشت
- نام فیلم: شیرشاه (The Lion King)
- سال انتشار: 1994
- کارگردان: راجر آلرز، راب مینکاف
- صداپیشگان: جان تیلور توماس، متیو برودریک، جیمز ارل جونز، جرمی آیرونز، مویرا کلی
- امتیاز IMDb فیلم: 8.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 93 از ۱۰۰
بزرگ کردن سیمبا برای موفاسا یک چالش تمام عیار بود؛ زیرا نه تنها فرزندش را تربیت میکرد بلکه باید او را برای رهبری جنگل هم آموزش میداد. موفاسا علیرغم این چالش مضاعف موفق شد مرز میان پدر بودن و رهبری را طی کند و پسرش آموزش دهد که باید برای همهی موجودات خدا احترام قائل شود. همچنین با او پیوند محکمی با سیمبا داشت که شیر جوان هیچ وقت آن را فراموش نکرد.
موفاسا بدون این که فشار زیادی به سیمبا وارد کند به او نشان داد در آینده از او چه انتظاری میرود. او با این کار به فرزندش یاد داد چطور یک رهبر خوب باشد و با احترام به همهی حیوانات تحت فرمانش زندگیشان را بهتر کند. سکانس نمادین صحبت کردن روح موفاسا با سیمبا نشان میدهد که پیوندهای او با پسرش حتی پس از مرگ هم شکسته نشد و همیشه برای او به عنوان یک راهنما و تکیهگاه محکم باقی ماند.
۵- پدر ژپتو پسرش را خلق کرد
- نام فیلم: پینوکیو (Pinocchio)
- سال انتشار: 1940
- کارگردان: بن شارپستون، همیلتون لاسک
- صداپیشگان: کلیف ادواردز، دیکی جونز، کریستین راب، مل بلانک، والتر کتلت، چارلز جودز
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 100 از ۱۰۰
وقتی ژپتو پینوکیو را ساخت از صمیم قلب آرزو کرد که ایکاش میتوانست پدر شود و این آرزوی نومیدانه از آن جا نشات میگرفت که او واقعا همهی ویژگیهای یک والد عالی را یک جا در خودش داشت.
ژپتو میخواست پدر بینظیری باشد و هر چیزی که پینوکیو برای گذراندن یک دوران کودکی عالی نیاز داشت را در اختیارش بگذارد. او به پسر چوبیاش عشق و حمایتی داد که متاسفانه بسیاری از خانوادهها در واقعیت آن را از فرزندانشان دریغ میکنند. حتی زمانی که شرایط به هم ریخت، ژپتو همه چیز را رها کرد تا پسر چوبیاش که از آشناییاش با او تنها یک روز میگذشت را پیدا کند و نجات دهد. با این اوصاف اصلا عجیب نیست که این پیرمرد یکی از دوستداشتنیترین پدرهای دیزنی لقب بگیرد.
۴- فا ژو تنها به سلامتی و امنیت مولان اهمیت میداد
- نام فیلم: مولان (Mulan)
- سال انتشار: 1998
- کارگردان: باری کوک، تونی بنکرافت
- صداپیشگان: مینگ-نا ون، ادی مورفی، میگوئل فرر، بیدی ونگ
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 100 از ۱۰۰
مولان پیش از این که به جای پدرش به ارتش بپیوندد، معتقد بود وجودش برای خانواده ناامید کننده است. با این حال فا ژو هرگز نمیخواست مولان این احساس را داشته باشد. او در یک سخنرانی متواضعانه و در عین حال دلگرمکننده به دخترش این اطمینان را داد که هرگز مایه ناامیدی خانواده نیست و این احساس فقط به این دلیل است که او با بعضی از افراد پیرامونش سازگاری ندارد. فا ژو به دخترش اطمینان داد که همیشه در خانواده جایگاه خودش را دارد.
وقتی مولان به ارتش پیوست، فا ژو در بدترین موقعیتی بود که یک والد میتوانست در آن قرار بگیرد؛ او برای نجات فرزندش از خطر کاملا درمانده بود. وقتی مولان بالاخره به خانه بازگشت، پدر به هدایا و احترامی که برای خانواده به همراه آورده بود، هیچ اهمیتی نمیداد، در عوض از این که دخترش به خانه بازگشته بود و در سلامتی کامل قرار داشت احساس خوشحالی میکرد.
۳- پانگو سرپرستی ۹۹ توله سگ را پذیرفت
- نام فیلم: صد و یک سگ خالدار (۱۰۱ Dalmatians)
- سال انتشار: 1961
- کارگردان: کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک
- صداپیشگان: بتی لو جرسون، راد تیلور، کیت باور
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 98 از ۱۰۰
پانگو از انیمیشن محبوب «صد و یک سگ خالدار» یک پدر کامل و تمام عیار بود. او مهربان و دوستداشتنی بود و به آن چه فرزندانش دوست داشتند، علاقه نشان میداد. وقتی هوراس و جاسپر تولههایش را دزدیدند، پانگو بر غم و اندوه زیادش غلبه کرد و به جای این که بیکار بنشیند و غصه بخورد برای نجات فرزندانش سفر طولانی را آغاز کرد.
هنگامی که پانگو بالاخره ۱۵ تولهاش را میان ۸۴ توله سگ کوچک دیگر پیدا کرد، غریزهی پدرانهاش اجازه نداد آنها را به حال خود رها کند؛ پس سرپرستی همهی آنها را پذیرفت و با خود عهد کرد همیشه مراقب هر ۹۹ توله سگ باشد و برای خوشبختی آنها در زندگی از هیچ تلاشی فروگذار نکند.
۲- موریس و بل یکدیگر را بیقید و شرط دوست داشتند
- نام فیلم: دیو و دلبر (Beauty and The Beast)
- سال انتشار: 1991
- کارگردان: گری تروزدیل، کرک ویس
- صداپیشگان: پیج اوهارا، رابی بنسون، ریچارد وایت، جری اورباک، رکس اورهارت، جسی کورتی
- امتیاز IMDb فیلم: 8.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 94 از ۱۰۰
شخصیت موریس برای بیشتر مردم شهر مثل یک احمق تمام عیار به نظر میرسید که فقط به اختراعات دیوانهوارش اهمیت میداد. با این حال اگر فقط کمی برای شناخت این مرد عجیب زمان میگذاشتند، متوجه میشدند او دخترش بل را بیش از هر چیزی در دنیا دوست دارد. درست است که او به این واقعیت که مردم شهر بل را عجیب و غریب میدانند، هیچ اهمیتی نمیداد اما به این دلیل بود که او خودش در عجیب بودن چیزی از بل کمتر نداشت!
موریس نمیفهمید چرا مردم نمیتوانند آن طور که او دخترش را تمام و کمال میداند، به بل نگاه کنند. بل و موریس دقیقا مثل چرخدندههای ماشینهای عجیبی بودند که او اختراع میکرد. آنها برای هم ساخته شده بودند و اگر یکی لنگ میزد، دیگری هم نمیتوانست کارش را به درستی انجام دهد. پدر و دختر هر دو حاضر بودند خودشان را برای یکدیگر فدا کنند.
اگرچه همهی دنیا بل و موریس را عجیب و غریب میدانستند اما آنها هیچ اهمیتی نمیدادند؛ زیرا خانوادهی کوچک و آسیبپذیر خودشان را داشتند که به نظرشان تا ابد کافی بود و میتوانستند به کمک هم بر هر مشکلی غلبه کنند.
۱- گوفی میخواست بخشی از زندگی مکس باشد
- نام فیلم: ماجرای گوفی (A Goofy Movie)
- سال انتشار: 1995
- کارگردان: کوین لیما
- صداپیشگان: جیسون مارسدن، راب پالسن، جیم کامینگز، کلی مارتن، پالی شور، والاس شاون
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 61 از ۱۰۰
بسیاری از مخاطبان «ماجرای گوفی» را یکی از مفیدترین آثار دیزنی تا امروز میدانند. شخصیت گوفی در طول فیلم چیزی جز برقراری ارتباط با پسرش مکس نمیخواهد اما متاسفانه مکس در بحبوحهی دوران بلوغ قرار دارد و دوست ندارد پدری سرسخت و با رفتارهایی تا اندازهای شرمآور را به زندگیاش اضافه کند.
با این حال گوفی در سفر خانوادگیشان به مکس اعتماد میکند تا مسیر را با هم طی کنند. او با سپردن این مسئولیت به مکس، بالاخره با پسرش ارتباط موثری برقرار کرد و به او نشان داد تنها چیزی که در زندگی برایش اهمیت دارد خوشبختی او است. در عوض مکس هم بالغتر شده و فهمیده بود زندگی مهمتر از محبوبیت و شرکت در مهمانیها است؛ او حالا پدری داشت که حاضر بود هر کاری را برای او انجام دهد و به همین دلیل هم درهای قلبش را روی گوفی گشود.
منبع: cbr
با این نظری ک دادی کل فیلمنامه رو بهم ریختی
به خدا