بهترین کتابهای دارن هاردی که باید بخوانید
دارن هاردی نویسندهی آمریکایی که سخنران انگیزشی شناخته شدهای است مشاور و ناشر سابق مجلهی موفقیت (success) بوده. کتابهای دارن هاردی تقریبا همیشه در فهرست کتابهای پرفروش روانشناسی موفقیت و سبک زندگی قرار دارند و هزاران نفر آثارش را میخوانند و از راهکارها و توصیههایش برای رسیدن به موفقیت هدفشان استفاده میکنند.
موفق شدن و داشتن زندگی خوب چیزهایی هستند که در آرزوی به دست آوردنشان میسوزیم؛ برنامهریزی میکنیم، خودمان را به آب و آتش میزنیم و در اکثر مواقع ناامید و از نفس افتاده گوشهای مینشینیم دستها زیر چانه زده، اشک به چشم آورده به دور دست خیره میشویم و با خود میگوییم: کاش کسی یا چیزی بود هلمان میداد تا بایستیم و به راه ادامه دهیم. الگو و دلیل راهی که انگیزهبخش باشد و عامل حرکت، مهم است. اینجاست که نقش کسانی که در ادبیات موفقیت فعال هستند و اثری خلق میکنند مهم و تاثیرگذار است. دارن هاردی یکی از تاثیرگذارترین آنهاست.
دارن ماه فوریهی سال ۱۹۷۱ به دنیا آمد اما تقریبا دو ساله بود که والدیناش جدا شدند و پسر خانواده پیش پدرش رشد کرد. او از سالهای ابتدایی زندگی به نوع زندگی ثروتمندان و پول درآوردن علاقه داشت. به این خاطر از هر فرصتی استفاده میکرد تا با ثروتمندان، تجار موفق و کسانی که بلد بودند پول درآورند حرف بزند و راز موفقیت و پول درآوردنشان را کشف کند. شجاعت، جسارت و شاید کمی پررویی باعث شد پسری که بدون مادر بزرگ شده بود در هجده سالگی بیش از یک میلیون دلار پول درآورد.
دارن که به نوشتن و روزنامهنگاری علاقه داشت سال ۲۰۰۷ ناشر مجلهی پرفروش و معتبر موفقیت شد. مقالاتی که در مجله مینوشت خوانندگان زیادی پیدا کرد و تیراژ را دست کم پنج درصد بالا برد. کمکم با تجار، بازرگانان، صاحبان صنایع و کارآفرینان موفق ملاقات کرد و رمز موفقیتشان را پرسید. کشف رمز موفق شدن و مطالعهی بیوقفه راه را برای برگزاری سخنرانیهای انگیزشی باز کرد. سال ۲۰۱۵ هشت سال بعد از حضور در مجلهی موفقیت آنجا را ترک کرد تا به عنوان تهیه کنندهی اجرایی و توزیع کنندهی اصلی شبکهی مردمی و مدیر شبکهی آموزش موفقیت فعالیت کند.
کمک کردن به افرادی برای رسیدن به خواستهها و اهدافشان ذوق زدهاش میکرد. دارن هاردی تصمیم گرفت این کار را به صورت تمام وقت و بهواسطهی کتابهای خود انجام دهد. هاردی این روزها به سازمانها، موسسات، کارآفرینان و کسانی که قصد دارند به اهدافشان برسند هم مشاوره میدهد.
بهترین کتابهای دارن هاردی
کتابهای دارن هاردی به دلیل اینکه آمیزهای از مطالعات شخصی و تجربیات طولانی او در گفتوگو و همکاری با موسسات، سازمانها، کمپانیهای چندملیتی و کارآفرینان شناخته شده و نامدار جهان است کاربردی و اثرگذارند. قلم ساده و روان و شیرین هاردی مطالب را به گونهای همهفهم و سرراست تشریح میکند و تمرینهای مفیدی برای اجرا توصیهها و راهنماییهایش ارائه کرده تا مخاطبان کتاب با انجام دادنشان موضوع را به خوبی بیاموزند.
۱- «اثر مرکب»
از روزهای ابتدای زندگی به ما گفتهاند که سرنوشت انسانها نوشته شده و همه چیز زندگی تعریف شده و غیر قابل تغییر است. به بیان دیگر تقدیر هرکس بر پیشانیاش حک شده و تلاش برای رسیدن به اهداف، آمال و آرزوها بیفایده و کاری عبث است. اما علم، روانشناسان و خلاصه اهل فکر و نظر معتقدند سرنوشت چیزی است که انسان میسازد. ولی باید توجه داشت که رسیدن به چیزی که در ذهن ساخته شده کاری مستمر، زمانبر و تماموقت است که عوامل متعدد و زیادی در آن دخیل هستند. دارن هاردی از جمله افرادی است که باور دارد هر یک از افراد به راحتی میتوانند برای رسیدن به اهداف، موفق شدن و ساختن سرنوشتشان برنامهریزی و اقدام کنند و به خواستهشان برسند.
او در کتاب «اثر مرکب» به مخاطباناش میگوید گول افرادی که راهکارهای کوتاه مدت و یک شبه میدهند را نخورند. کاهش وزن، ثروت زیاد، حساب بانکی پروپیمان و … در کوتاه مدت امکانپذیر نیست. شما برای رسیدن به اینها باید برنامهریزی و تلاش کنید. راه میانبری وجود ندارد.
نویسنده راه و رمز و اصول موفقیت را تشریح کرده و یادآوری میکند که با استفاده از شش اصل تکنیکال و موثر راه پر از سنگلاخ و دشوار رسیدن به موفقیت هموار میشود. اما نکته اصلی آن است که تلاش فرد عامل اصلی در تاثیرگذار بودن این اصول است.
هاردی تاثیر انتخابها و عادات افراد در مسیر رسیدن به موفقیت را بسیار زیاد میداند. او در این اثر به مخاطب برای قرار گرفتن در مسیر رسیدن به هدف، مدیریت عوامل تاثیرگذار بیرونی و شتاب گرفتن در مسیر رسیدن به خواستهها کمک میکند.
در مجموع، این اثر محبوب یکی از کتابهای شاخص دارن هاردی است که اهمیت قدمهای کوچک و تصمیمهای پیش پا افتاده برای ایجاد تغییر در زندگی و رسیدن به خواستهها را یادآوری میکند.
در بخشی از کتاب «اثر مرکب» که با ترجمهی پوریا امامی توسط نشر میلکان منتشر شده، میخوانیم:
«باید بدانیم آرزوها، دلبستگی، علایق و حتی ظاهر ما مهم نیست، مهم این است که در طول ۲۴ ساعت و در طول ۷ روز هفته به چه سبکی زندگی می کنیم تا بفهمیم عادات خوب و بد ما چگونه است. ما همه اعتیاد به عادات مان داریم و این عادات خوب و بد تمام زندگی ما را فرا گرفته اند.»
۲- «امسال تکرار نخواهد شد»
همهی افراد اهدافی دارند که برای رسیدن به آنها خیالبافی میکنند و تا بخواهند به آنها برسند سالها از دست میرود. به این خاطر زمانی به اهدافشان میرسند که انگیزه و شوق و ذوقشان را از دست دادهاند. اما نباید بد به دل راه داد. کسانی هستند که با به کارگیری روشهایی خاص میتوانند به شما کمک کنند تا در چند ماه به آنچه دیگران عمری تلاش کردهاند برسند، دست یابند. ولی شریط لازم و کافی آن است که جاهطلب و مشتاق باشید تا تغییر بزرگی در زندگیتان ایجاد کنید. بر اساس نتایج مطالعات متعدد روانشناسان و جامعهشناسان بیش از ۸۰ درصد مردم آیندهنگر نیستند و روزمره زندگی میکنند و در مسیری تخت و یکنواخت پیش میروند تا بالاخره به خط پایان برسند. اگر اهل تلاش کردن هستید و قصد دارید خود را از باقی کسانی که روزمره زندگی میکنند جدا کنید باید کتاب «امسال تکرار نخواهد شد» را بخوانید.
دارن هاردی در یکی از محبوبترین کتابهای خود، روشی در دسترس خوانندگان قرار میدهد که با تلاش پیگیر و مستمر میتوانند در طول مدتی محدود تغییر بزرگی در زندگیشان ایجاد کنند و به خواستهشان برسند.
اکثر کسانی که موفق شدهاند و به جایگاهی رفیع دست یافتهاند روزی از بهترین روزها تصمیم گرفتهاند تغییر کنند. تلاش کنند و موفق بشوند. از آن لحظه به بعد مشکلات کمتری گریبانشان را گرفته و الگوهای معیوب گذشته را دور ریخته و راه و رسم جدیدی طراحی و اجرا کرده و به قدر همت و تلاششان به چیزهایی که میخواستند رسیدهاند.
سیستمی که نویسندهی آمریکایی ارائه داده مثل کیک لایه لایه است. بعد از پایان هر مرحله میتوان به مرحلهی بعدی وارد شد و با الزام تعهد، قدردانی، طرح اصلی، عامل جادویی،برنامهی کار من، اقدام کردن، دستاوردهای شما، مدیریت دستاوردهای روزانه، هفتگی، ماهانه و سه ماهه آشنا شد.
در بخشی از کتاب «امسال تکرار نخواهد شد» که با ترجمهی اکبر عباسی و محمدعلی مسرور توسط نشر نواندیش منتشر شده، میخوانیم:
«در جنگ جهانی دوم، دشمن به ناو کروز با بیش از ۱۱۰۰ نیرو حمله کردند. وقتی کشتی در آب های خیلی سرد غرق شد، اعضای کشتی برای پنج روز در آب سرگردان شدند. گرسنه، در حال غرق شدن و در معرض حمله ی کوسه ها. جریان اقیانوس، ۹ نفرشان را از بقیه جدا کرد. یکی از افسرهای جوان وقتی دید دارند اراده شان را از دست می دهند، از آن ها درباره ی خانواده هایشان و زندگی شان وقتی به خانه برمی گردند، پرسید. از آن ها خواست برای زنده ماندن بجنگند، نه فقط برای خودشان، که برای آن هایی که در خانه دوستشان دارند. درنهایت یک کشتی گذری پیدایشان کرد. دو سوم ۱۱۰۰ نفر جان باختند. البته تمام آن ۹ نفر که توسط آن افسر جوان انگیزه پیداکرده بودند، زنده ماندند.»
۳- «مرد واقعی / یک کلاس درس برای اثرگذاری و موفقیت»
مردان را بخش نیرومند جهان نامیدهاند. این نوع برخورد و نامگذاری باعث شده آنها کمالگرا، شده و بخواهند همواره بینقص، شکستناپذیر، خستگیناپذیر، پر انرژی و تکیهگاه نیمهی دوستداشتنی جهان که زنان هستند، باشند. مردها در شرایط سخت نمیخواهند لحظهای بایستند، نفس تازه کرده، استراحت کنند و حتی برای آرام شدن قطرهای اشک بریزند و به زن زندگیشان تکیه کنند. آنها نقش موثر و پر رنگ همسر و همراه زندگیشان را نمیبینند، از کنارش به سادگی میگذرند و قدردان نیستند. مردها به کمک نیاز دارند. باید به آنها برای رسیدن به موفقیت و به دست آوردن خواستههایشان آموزش داد.
دارن هاردی در کتاب «مرد واقعی / یک کلاس درس برای اثرگذاری و موفقیت» که گزیدهای از سخنرانیها و کلاسهای آنلایناش است بر مردان تمرکز کرده. او به آنها میآموزد از زندگیشان چه بخواهند و از چه طریق به خواستههایشان دست پیدا کنند. او میگوید خیلی از ما مردها فکر میکنیم تنها وظیفهمان این است که صبح به صبح از خانه بیرون برویم، چیزی را بکشیم، جنازهاش را کشانکشان به خانه بیاوریم و زیر پای همسرانمان بیندازیم. بعد با خیال راحت استراحت کنیم و روی مبل ولو شویم، تلویزیون تماشا کنیم و افتخار کنیم که نیازهای خانواده را تامین میکنیم. اما اینطور نیست. همه چیز تغییر کرده. دیگر نانآور بودن خانواده به خودی خود امتیاز نیست. تامین نیازهای مالی خانواده کاری مردانه نیست. امروزه خیلی از زنان نانآور و تامین کنندهی اصلی نیازهای مالی هستند. پس مردان باید سعی کنند مردان بهتری شوند و از هر نظر شایستهتر از پدران و پدربزرگانشان شوند. زورگو، مستبد، خشن، خودرای و… نباشد و تنها انتظار تایید شدن از طرف همسرانشان را نداشته باشند.
در بخشی از کتاب «مرد واقعی / یک کلاس درس برای اثرگذاری و موفقیت» که با ترجمهی شادی حسنپور توسط نشر نگاه نوین منتشر شده، میخوانیم:
«اگر خانمی الان دارد این کتاب را می خواند، می خواهم یک لحظه با او حرف بزنم. می خواهم رازی را با شما در میان بگذارم که احتمالا شگفت زده تان می کند. اگر همراه همسرتان نشسته اید و این کتاب را می خوانید، احتمالا او بعد از خواندن این راز، سری به نشانه ی تایید تکان خواهد داد. کتاب ها و شعرها و ترانه ها و فیلم های زیادی در این مورد نوشته و ساخته شده اند که زنان واقعا از مردان چه می خواهند. ولی اگر عنوان این کتاب ها و فیلم ها « آن چه مردان از زنان می خواهند » بود، چطور؟ فکر می کنید جواب این سوال چیست؟ آیا جوابی را که در ذهن تان جرقه زد، شنیدید؟ خب بله، نیازهای اولیه ی هر مردی غذا، رابطه ی جنسی و امنیت ( پناه) است؛ ولی بگذارید به شما بگویم مردتان واقعا چه می خواهد. می خواهد شما را تحت تاثیر قرار دهد. تحسین تان را می خواهد. می خواهد قهرمان تان باشد.»
۴- «ترن هوایی کارآفرینی»
مدتهاست که تب کارآفرینی، خلق کسب و کاری جدید و منحصربهفرد جامعه را گرفته و سالانه صدها نفر به امید راهاندازی کسب و کار جدید، موفق و کارآفرین شدن سرمایهشان را بر باد میدهند، سرخورده، ناامید، شکستخورده، از اینجا مانده و از آنجا رانده، مستاصل میمانند و کاسهی چه کنم چه کنم به دست میگیرند. به نظر میرسد نکتهی مهم در شکست خوردن اکثر کسانی که قصد دارند کسب و کار خودشان را تاسیس کنند ناآگاهی و بی اطلاعی از راز و رمز کارآفرینی است. آنها باید پیش یا در حین کار با کارشناسان مشورت کنند، کتابهای مناسب و ارزشمند را بخوانند و یکی از این کتابها «ترن هوایی کارآفرینی» دارن هاردی است. او در این اثر هر چه دربارهی شروع کسب و کار جدید لازم و ضروری است را میگوید. او معتقد است پروسهی کارآفرینی و تبدیل شدن به فردی موفق مثل سوار شدن بر ترن هوایی پر از هیجان، ترس، وحشت، خوشحالی، اندوه و مشکلات است. لحظهای شاد و شنگول هستید و دقیقهای دیگر از ترس و حشت قالبتهی میکنید. برای این که این شرایط را تاب آورد و خود را حفط کرد باید به توصیهها و تمرینهایی که نویسنده در کتاب آورده عمل کرد تا به تدریج توانا و ماهر و بعد از پیاده شدن از ترن به فردی جدید تبدیل شد. یعنی فراتر از خویش و تواناییهای فردی رفت و افقهای جدید را در زندگی به وجود آورد. ثروت خلق کرد و آن را با جامعه در میان گذاشت و دیگران را در آن شریک کرد.
در بخشی از کتاب «ترن هوایی کارآفرینی» که با ترجمهی ملیحهسادات رسولی و سیدعلیرضا گشتائی توسط نشر الماس دانش منتشر شده، میخوانیم:
«عنوان یکی از مقالههای مجله والاستریت را به این استدلال اضافه میکنم: عاشق کاری که انجام میدهید، هستید؟ شاید نه. اغلب به کارآفرینها میگویند دنبال شور و شوق خود بروید. شاید این راه خوبی برای کُشتن اشتیاق باشد. کار ۹۵ درصد اوقات مزخرف است. اما ۵ درصد باقیمانده به طرز عجیبی فوقالعاده است. عدهای شور و شوق خود را پیدا میکنند. اما بعضی از اشتیاقها در حد سرگرمی باقی میمانند. یعنی کاری که فقط به خاطر سرگرمی آن را انجام میدهید. گول کلیدهای اشتباهی را نخورید. ممکن است آن لامپ یک لحظه بسوزد و از سکندری خوردن در تاریکی دست و پایتان کبود بشود و بشکند.»
منبع: دیجیکالا مگ