۲۰ اپیزود برتر سریال «زیاد ذوقزده نشو» از بدترین تا بهترین
بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» (Curb Your Enthusiasm) خندهدارترینها هستند. لری دیوید قسم میخورد که فصل دوازده، آخرین فصل سریال «زیاد ذوقزده نشو» خواهد بود. با وجود این که او پیش از این هم چنین قسمهایی خورده است، به نظر میرسد که ما چارهای جز اعتماد کردن به او نداریم. لری دیوید طی مراسم فرش قرمز شبکهی اچبیاو برای فصل دوازدهم این سریال کمدی اعلام کرد که قرار است برای همیشه با این شخصیت خداحافظی کند. دیوید که یکی از سازندگان سریال کمدی معروف «سینفیلد» (Seinfeld) هم بوده است، اعلام کرد که تصمیم گرفته خودش را بعد از جدا کردن از این سریال تبدیل به کسی کند که همیشه قرار بوده است باشد؛ انسانی مهربان با شخصیتی تاثیرگذار.
طرفداران «زیاد ذوقزده نشو» اما هنوز باور نمیکنند که قرار است برای همیشه با این سریال خداحافظی کنند و ترجیح میدهند این حرفهای لری را هم به عنوان یکی از شوخیهای همیشگی او تلقی کنند. شریل هاینس که یکی از عوامل ساخت این سریال است بعد از این صحبتهای لری در مصاحبهای گفت: «من قبلا هم این چیزها را شنیدهام، چون لری از فصل اول همین حرفها را به من میزند.» به نظر عوامل این فیلم لری قرار است مدتی در خانهی خودش بماند و طی سه سال آینده با صدها ایدهی جدید مشغول ساختن فصل سیزدهم این سریال پرطرفدار شود.
اما چه میشود اگر این واقعا آخرین فصل این سریال باشد؟ چه میشود اگر بعد از تماشای بیش از ۱۱۰ قسمت از این سریال کمدی مستندگونه قرار باشد برای همیشه با آن خداحافظی کنیم؟ من و همکارانم بعد از این که قرار شد مقالهای دربارهی بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» بنویسیم از سردبیر خود پرسیدیم که آیا میتوانیم تمام قسمتهای این سریال را در این مقاله جا بدهیم؟ در نهایت اما مجبور به انتخاب تنها ۲۰ قسمت شدیم. چگونه می توان لریای که از یک موزهی هولوکاست کفش میدزدد را با لریای که در یک رستوران فلسطینی هرج و مرج به پا میکند مقایسه کرد؟ با وجود این که انتخاب تنها ۲۰ قسمت، کاری دشوار است، اما ما از انتخابهای خودمان اطمینان داریم. من بارها پایان سریال «زیاد ذوفزده نشو» را این گونه تصور کردهام که در آن لری میمیرد، وارد زندگی بعد از مرگ میشود و سپس خدا به او میگوید که تمام تصمیمهایی که در زمین گرفته درست بودهاند.
۲۰. شکیل (Shaq)
یکی از نکاتی که طرفداران تازهوارد سریال «زیاد ذوقزده نشو» باید بدانند این است که عشق هر کسی به لری، همیشه در حال جنگیدن با نفرت آن شخص نسبت به لری است. لری مانند یک اقیانوس است و بهترین چیز آن است که سوار بر موجها شوید. به همین دلیل است که وقتی لری به صورت تصادفی در یکی از بازیهای تیم بسکتبال لیکرز به شکیل برخورد میکند، تمام مردم شهر از او خشمگین میشوند. این حادثه اما در نهایت به نفع لری تمام میشود. همانطور که پیشتر گفتم، او اقیانوس است. اگر یک سنگ را وسط اقیانوس بیاندازید چه اتفاقی رخ میدهد؟ هیچی. مردم بالاخره او را رها میکنند و دیگر هیچکس از او هیچ درخواستی نمیکند. در این فیلم، ستارهی سریال «بروکلین نه-نه» (Brooklyn Nine-Nine) جوئل مککینان میلر نقش دکتر مشکوک شکیل را ایفا میکند. این قسمت که یکی از قسمتهای اولیهی فصل دوم این سریال میباشد یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» است و یکی از افسانههای تیم لیکرز یعنی جاش روزنبرگ در آن حضوری کوتاه پیدا میکند.
۱۹. بخش زشتها (The Ugly Section)
لری از مسخره کردن چهرهی خودش نمیترسد. حتی فروشگاه شبکهی اچبیاو پیراهنی میفروشد که فقط سر کچل لری روی آن کشیده شده است. در فصل دهم لری معتقد است که در بخش زشت و انتهایی یک رستوران قرار داده شده. او از مایتر دی (نیک کرول) در حالی که او سر قراری با یک بیوهی پیر (جین کراکوفسکی) است اخاذی میکند و از او میخواهد که او را همراه با آدمهای جذاب در ردیفهای جلویی بنشاند. آن چه همهچیز را بدتر میکند این است که همسر کسی که با لری قرار گذاشته، درست چند روز پیش از این قرار دست به خودکشی زده است، چرا؟ به دنبال سالها ناامیدی ریشهایاش از نیویورک جتز.
۱۸. شوکر (The Shucker)
وقتی که «همیلتون» در تئاتر برادوی روی صحنه میرفت، پیدا کردن بلیت تقریبا غیرممکن بود و برای لری حتی سختتر. او بعد از این که مجبور میشود لین-مانوئل میراندا را در یکی از قسمتهای موزیکال فصل نهم به نام «فاتوا» وارد سریال کند، طی یک مراسم شام به همه میگوید که هنگام دیدن «همیلتون» خوابش برده است. یک صدف شکن که در آن اطراف حضور دارد این حرفهای لری را میشنود و در ازای سکوت، از او میخواهد که از میراندا دو بلیت برای او بگیرد. قاعدتا این لطف میراندا با مقرراتی همراه است و لری واقعا دوست ندارد یکبار دیگر مجبور به دیدن «همیلتون» شود.
۱۷. پیراهن چت (Chet’s Shirt)
دربارهی مدلهای لباس و فشن لری میتوان یک مقالهی کامل نوشت، اما در فصل دو، او دیوانهی یک پیراهن بولینگ سیاه و طلایی میشود. در نتیجه او چندین پیراهن بولینگ مشکی و طلایی میخرد، اما تمام پیراهنهای ذخیرهی او طی هفته به دنبال وقوع اتفاقهای مختلف کثیف و غیرقابل استفاده میشوند. لری همزمان در حال سرمایهگذاری روی یک رستوران با همراهی تد دانسن است. او در این رستوران بر روی لباس فرم پیشخدمتها و بسیاری دیگر از تجربههایی که قرار است برای مشتریان خلق شود احاطهی کامل دارد. نخستین پیشنهاد او چیست؟ دهها زنگوله. تا بتوانید به کمک آنها پیشخدمتها را صدا بزنید و آنها را سر میز خودتان فرا بخوانید. این همان چیزی است که همه هنگام خوردن شام به آن نیاز دارند؛ شنیدن دینگ دینگ دهها زنگوله.
۱۶. میخ مسیح (The Christ Nail)
این قسمت تنها به یک دلیل در بین بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» قرار گرفته است؛ فیلمهای مخفیانهای که از لری در حال نگاه کردن به لباسهای سوزی پیدا میشود. تمام مشکلات با خدمتکار خانهی دیوید، ماریا، آغاز میشود؛ کسی که قواعد پوشش مناسب را رعایت نمیکند و این ویژگیاش باعث ناراحتی شریل می شود. وقتی که ماریا اعلام میکند که نمیتواند از قواعد پیروی کند، لری پیشنهاد خرید لباسهای جدید را به او میدهد، اما یک مشکل وجود دارد؛ ماریا سایز خودش را نمیداند. او فکر میکند که احتمالا سایزش با سوزی یکی است. لری به سراغ لباسهای سوزی میرود تا بتواند سایز آنها را به دست آورد و حتی برای اطمینان آنها را میپوشد. در یکی از بهترین نقشآفرینیهای شخصیت سوزی در کل سریال، او و شریل، لری را با فیلمهای پیدا شده روبهرو میکنند؛ جایی که در آن سوزی فریاد میزند: «دست لعنتیتو از لباسهای من دور کن.». این قسمت یک کمدی خالص است.
۱۵. قوی سیاه (The Black Swan)
بازی گلف برای مدتها یکی از بازیهای موردعلاقهی لری بوده است و در قسمتهای زیادی به آن اشاره شده، اما هیچ قسمتی بهتر از قسمت «قوی سیاه» که یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» است به آن نپرداخته. در این قسمت کندترین بازیگن باشگاه به علت یک سکتهی قلبی بعد از روبهرو شدن با لری میمیرد. سپس وقتی که لری نماد باشگاه، یک قوی سیاه، را می کشد، همهچیز از بد به بدتر تبدیل می شود؛ او این کار را به واسطهی پرتاب پرتابکنندهاش انجام میدهد. دو صحنهی فراموشنشدنی در این قسمت وجود دارند؛ یکی وقتی که لری قو را میکشد و زیر دوش میرود تا پرهای سیاه قو را از خودش پاک کند و دیگری بعد از دفن کردن پرنده هنگام خوردن ناهار. لری در این قسمت به عنوان یک قاتل قو و دیوانه شناخته می شود، اما اصلیترین دلیل لذت بردن مخاطبان از این قسمت رمز و رازهایی است که به تدریج برملا میشوند.
۱۴. رواندرمانگرها (The Therapists)
سریال «زیاد ذوقزده نشو» در قسمتهای زیادی به رواندرمانگرها میپردازد. در یکی از قسمتها، ریچارد لوئیس بعد از دیدن رواندرمانگرش کنار ساحل تصمیم میگیرد دیگر پیش او نرود. در این قسمت لری و لئون دسیسهای میچینند تا طی آن شریل پیش یک رواندرمانگر برود. حتما میپرسید چگونه؟ آنها به دنبال کسی میگردند تا شریل را اذیت کند تا بعد از آن دکتر وادر شود و نقش قهرمان را ایفا کند. رواندرمانگر لری بعد از این که نصیحتهای افتضاحی دربارهی این اتفاق به لری میکند، قبول میکند که ایفاگر نقش اذیتکننده باشد. در نهایت همهچیز به درستی عمل میکند و این قسمت تبدیل به یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» میشود.
۱۳. مزیت مورمون (The Mormon Advantage)
«مزیت مورمون» یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» است. همهچیز وقتی آغاز میشود که لری بعد از دیدن یک مورمون که تنها یک همسر دارد شگفتزده میشود. در این قسمت به پیچیدگیهای سریال جدید لری، «لری جوان» هم اشاره میشود. لئون در این قسمت به دنبال زنی به نام مری فرگوسن میگردد تا با او به یک مسافرت برود. لری در این قسمت از موزهی هولوکاست یک جفت کفش می دزدد، چرا که هنگام رفتن به آن جا روی مدفوع سگ پا گذاشته است و کفشهایش بو میدهند.
۱۲. تله اسکی (The Ski Lift)
چرا باید کارها را به روش آسان انجام داد وقتی که میشود آنها را به روش سخت انجام داد؟ این مهمترین نقطهی عطف این قسمت فصل پنجم سریال است. لری در این قسمت هرکاری میکند تا مجبور نشود به دوست خود ریچارد لوئیس یک کلیه اهدا کند. در این قسمت آخرین راهکار لری این است که تظاهر کند یک یهودی ارتدکس است. او با مسئول پیوند کلیه دوست میشود و بعد از همراهی با او در یک تله اسکی راضیاش میکند تا اسم لوئیس در لیست پیوند کلیه را بالاتر ببرد. در نهایت وقتی که لری همراه با دختر دوست جدیدش دیده میشود، مجبور میشود به تظاهرش به یک ارتدکس یهودی بودن پایان بدهد. نقشآفرینی خندهدار و اغراقآمیز لری در نقش یک یهودی ارتدکس در این قسمت آن را به یکی از بهیادماندنیترین و بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» تبدیل میکند.
۱۱. سال جدید مبارک (Happy New Year)
نخستین قسمت فصل دهم این سریال به نمایش دادن یکی از بهترین نقاط عطف شخصیتی لری میپردازد. بعد از گذراندن دورانی وحشتناک در کافی شاپ تازهی موکا جونز، لری مجبور میشود یک مغازهی برای رقابت با او در کنارش باز کند. لری در این قسمت شروع به پوشیدن یک ماگا میکند، چرا که اعتقاد دارد پوشیدن آن باعث میشود مردم او را رها کنند، چون نمیخواهند همراه با آدمی دیده شوند که چنین کلاهی میپوشد. در این قسمت یکی از بزرگترین نظریههای لری مطرح میشود؛ مردم بعد از گذشتن سه روز از سال نو، دیگر نباید حق این را داشته باشند که از جملهی سال نو مبارک استفاده کنند.
۱۰. عمهی دوستداشتنی (Beloved Aunt)
وقتی که عمهی شریل میمیرد لری بزرگوار به او کمک میکند تا کارهای مراسم ختم را انجام دهد. چنین حرکتی از کسی مانند لری دیوید بعید است، نه؟ الیته همهچیز وقتی یکی از روزنامهها دچار غلط املایی میشود به هم میریزد. اقوام شریل از دست لری خشمگین میشوند و بعد به مرور همه چیز بدتر و بدتر می شود. لری در این قسمت از خانهی خودش بیرون انداخته می شود و برای امنیت به کسانی پناه میبرد که نمیتوانند این خواستهی او را برطرف کنند. لری برای مادر جف هدیهای میخرد اما هنگام دادن آن، واقعهای پیش میآید که باز هم همه چیز را بدتر می کند. اگرچه هیچچیز برای لری در این قسمت درست پیش نمیرود، اما به هر حال نیت او خوب بوده است.
۹. لری در مقابل مایکل جی. فاکس (Larry vs. Michael J. Fox)
چه میشود اگر مایکل جی. فاکس فقط ادعا کند که یک بیمار پارکینسون است تا همسایهاش را اذیت کند؟ این موضوع اصلی داستان قسمت نهایی سریال بود. قسمت نهایی پیش از این که لری دیوید سریال را ترک کند و یعد از شش سال، سال ۲۰۱۷ برای ساختن ادامهی آن بازگردد. در سریالی سرشار از رویاروییهای خندهدار، فاکس در مقابل لری قرار میگیرد و از بیماری پارکینسون خود برای دست انداختن او استفاده میکند. وقتی که در نهایت لری از بیماری پارکینسون متنفر می شود، جامعه برای همیشه او را مورد سرزنش قرار میدهد. زندگی عاشقانهی لری وقتی که او سعی میکند به پسر نامزدش آموزش نقاشی دهد به هم میریزد و نتایج اسفباری به بار میآید. مخاطبان خوشحال هستند که این قسمت تبدیل به آخرین قسمت سریال نشد، اما اگر چنین میشد، همه چیز به خوبی به پایان میرسد.
۸. یادبود کنار جادهی آیدا فانکهازر (The Ida Funkhouser Roadside Memorial)
چرا مارتی فانکهازر همواره با لری رقابت میکند؟ هرچه نباشد لری عادت بدی دارد. او همیشه از فانکهازر دزدی میکند. طی فصل چهار او یک چوب گلف را از درون تابوت پدر مارتی طی مراسم تدفینش دزدید. در این قسمت هم لری گلهای کنار جاده که به عنوان یادبودی برای مادر مارتی کاشته شدهاند را میدزدد. او این گلها را به زنهای مختلفی هدیه میدهد؛ از جمله مدیر یک مدسهی خصوصی. هدف لری از هدیه دادن گلها این است که مارتی را اذیت کند. سوزی بعد از این که دربارهی این اعمال لری میفهمد فریاد میزند: «حتی شناختن تو مسئولیت داره.» مارتی از این کارهای لری خیلی تحت تاثیر قرار نمیگیرد. او رو به لری میکند و میگوید: «اگه بهترین دوستم نبودی با همین دستهای خالیم سرتو از گردنت جدا میکردم.» لری رو به شریل می کند و میگوید: «اون بهترین دوستم نیست.» شاید لری باید این رابطهی دوستانه را رها کند.
۷. مسیر استخر ماشینی (The Car Pool Lane)
چیزهای زیادی دربارهی این قسمت وجود دارد که میتوان آنها را دوست داشت؛ از جمله نقش این قسمت در نجات دادن یک مرد بیگناه از به زندان افتادن و به قتل رسیدن. نقطهی عطف اصلی این قسمت اما کیم ویتلی است. او در این قسمت موفق میشود شیمی لذتبخشی با لری برقرار کند. کیم ویتلی در این فیلم نقش موننا را ایفا میکند. غریبهای که با لری همراه میشود تا او بتواند از مسیر استخر ماشینی استفاده کند. در سریالی سرشار از مهمانهای ویژهی فراموشنشدنی، ویتلی موفق میشود در یادها بماند. او و لری در یک روز آفتابی در لسآنجلس مدام یکدیگر را به چالش میکشند و یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوفزده نشو» را خلق میکنند.
۶. یخچال کوچک (The Mini Bar)
وقتی که لری فرصت این را پیدا میکند تا یخچال کوچکش را خودش پر کند، آن را خیلی جدی می گیرد. او انتخابهای زیادی دارد و در نهایت سردرگم میشود. مهمترین نکتهی این قسمت معرفی کردن کیلا مونترسو مجیای با استعداد بود؛ کسی که در این سریال نقش بازیگری جوان و ناشی به نام ماریا سوفیا را ایفا میکرد. این بازیگر به دنبال اخاذی از لری موفق میشود نقشی در سریال جدید او، لری جوان، به دست آورد و همراه با شریل به کلاسهای بازیگری میرود. در نهایت اما همهچیز تغییر میکند. در نوار ویدیویی آزمون ورودی برای حضور در سریال، او بهتر از شریل نقشآفرینی میکند و این باعث میشود عوامل سریال لری جوان بیش از همیشه از او خوششان بیاید.
۵. مرغ فلسطینی (Palestinian Chicken)
در قسمتی که احتمالا میتواند هوشمندانهترین قسمت سریال «زیاد ذوقزده نشو» نام بگیرد و یکی از قسمتهای موردعلاقهی لری در این سریال است، این سریال از درگیریهای دو کشور، فضایی کمیک به وجود میآورد. لری و دوستانش در این قسمت وارد رستوران مورد علاقهی خود میشوند و اتفاقاتی میافتد که لری را تبدیل به یک قهرمان میکند. در این قسمت هوش کمدی لری دیوید بیش از سایر قسمتها به تصویر کشیده میشود. جغرافیا و مسائل سیاسی هرگز تا این اندازه بامزه نبودهاند.
۴. دنیس ناتوان (Denise Handicap)
در این قسمت فصل هفتم، لری که بعد از مدتها تنها شده است، شروع به آشنا شدن با یک زن ناتوان که روی ویلچر مینشیند به نام دنیس میکند. او وارد این رابطه میشود تا بتواند از شوخیهای مربوط به افراد ناتوان لذت ببرد. وقتی که او شمارهی دنیس را در یک کنسرت خصوصی گم میکند، یک دختر ناتوان دیگر را برای قرار دعوت میکند، اما اینبار هر دو زن همزمان ظاهر میشوند. راه حل لری چیزی است که این قسمت را به یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» تبدیل میکند. لری برای این که این دو زن یکدیگر را نبینند، یکی از آنها را در کمد لباسها زندانی میکند. او سپس از دنیس که خشمگین شده است هم فرار میکند. دنیس فریاد میزند: «شاید ما ناتوان باشیم، اما تو حال به هم زنی.» البته این تنها شوخی این قسمت با افراد ناتوان نیست.
۳. خواندن جدول (The Table Read)
خواندن جدول یکی دیگر از قسمتهایی است که در آن بازیگران سریال «سینفیلد» با یکدیگر دیدار تازه میکنند. در حالی که این بازدید به هرج و مرج خالص بدل می شود، لری شروع به ارسال پیام به کودکی نه ساله میکند. در این قسمت میتوانید شاهد یک صحنهی بسیار خندهدار بین لئون و مایکل ریچاردز هم باشید؛ صحنهای که جادویی است و طی آن به نظر میرسد که دو کریمر با یکدیگر رو در رو شدهاند. بر کسی پوشیده نیست که این قسمت یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» است.
۲. حصار پنج فوتی (The Five-Foot Fence)
لری در این قسمت با لوسی لو قرار میگذارد. دیوانهکننده نیست؟ با این حال این اتفاق یکی از معمولیترین اتفاقات آغازکنندهی فصل یازدهم سریال است. در این قسمت لری در استخر یک جنازه پیدا میکند و سعی میکند طلباش را از شخصی که فراموشی دارد بگیرد، اما نقطهی عطف این قسمت که یکی از بهترین قسمتهای سریال «زیاد ذوقزده نشو» است، حصور آلبرت بروکس است. او میخواهد برای خودش یک مراسم خاکسپاری برگذار کند، با وجود این که هنوز زنده است. او میخواهد بداند هرکسی دربارهاش چه چیزی میگوید. همه از بروکس خاطراتی دوستداشتنی روایت میکنند و او از اتاق کناری در حال تماشا کردن است.
۱. عروسک (The Doll)
اگر پیش از این هرگز «زیاد ذوقزده نشو» را ندیدهاید، ما پیشنهاد میکنیم برای این که سلیقهی خود را بسنجید به تماشای این قسمت بنشینید. یک قسمت که هیچ نیازی به پیشزمینهی داستانی و داشتن شناخت از شخصیتها ندارد. همهی آن چه در رابطه با این سریال دوستداشتنی است، در این قسمت به سادگی بیان شده. اگر یکی از طرفداران قدیمی سریال هستید هم بیشک خواهید دانست که چرا این قسمت را به عنوان بهترین قسمت سریال برگزیدهایم. بعد از این که لری و جولیا لوئیس درایفوس یک سریال کمدی جدید به شبکهی ایبیسی می فروشند، لری به طور تصادفی با قطع کردن موی سر عروسک دختر رئیس شبکه او را میرنجاند. آنها برای این که سریال خود را نجات دهند نقشهای عجیب طرح میکنند. آنها سعی میکنند عروسک دختر کوچکتر رئیس شبکه که دقیقا مانند همین یکی است بدزدند و آن را جایگزین عروسک دیگر نمایند. همهچیز اما خراب میشود، چرا که سوزی آنها را حین ارتکاب این عمل میبیند. در این قسمت شاهد یکی از بهترین نقشآفرینیهای سوزی خواهید بود.
منبع: esquire