بهترین فیلم کمیکبوکی هر سال از اکران فیلم تیغه به بعد
فیلمهای کمیکبوکی همانند فیلمهای وسترن دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی، ژانر اصلی دو دهه گذشته بودهاند. آنچه زمانی عجیب و غریب و غیرقابل اعتماد به نظر میرسید، حالا به یکی از مطمئنترین سبکهای تجاری تبدیل شده است، زیرا استودیوهای بزرگ بیوقفه تلاش میکنند تا آنجا که ممکن است اقتباساتی از کمیکبوکها بسازند و به نمایش بگذارند. البته که فیلمهای کمیکبوکی لزوما یک ژانر نیستند. تاریخچهی خشونت (A History of Violence) و نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy)، هر دو، فیلم کمیکبوکی هستند اما از نظر لحن، اجرا و مضمون کاملا متفاوتند. استودیوها میخواهند تا آنجا که میتوانند آثار کمیکبوکی بسازند و فیلمسازان مستعد نیز از این فرصت استفاده میکنند تا داستانهای منحصر به فرد و متفاوت خود را در قالب یک فیلم کمیکبوکی به اجرا درآورند. «لوگان»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» و «زن شگفتانگیز» همه کارهای بسیار متفاوتی هستند و تماشاگران نیز هر کدام، یکی از آنها را برتر میدانند.
- ۱۶ حقیقت غافلگیرکننده دربارهی پالپ فیکشن که نمیدانستید
- بهترین فیلمهای ابرقهرمانی که بر اساس کمیکبوکها ساخته نشدهاند
- ۱۱ فیلم برتر جنگ جهانی اول که ویرانیهای جنگ را نمایان میکنند
حالا که فیلمهای کمیک و ابرقهرمانی، بدون افت سرعت و با صلابت به مسیر خود ادامه میدهند، بد نیست که از این فرصت استفاده کنیم و نگاهی به گذشته بیاندازیم و بهترین فیلمهای کمیک هر سال را از زمان گسترش این سبک مشخص کنیم. بسیاری از مردم، فیلم مردان ایکس در سال ۲۰۰۰ را نقطه عطف این ژانر میدانند اما نباید از تاثیر ریشهای و بزرگ فیلم «تیغه» در سال ۱۹۹۸ غافل شد.
ماجراجویی خود را آغاز میکنیم و با نگاهی به گذشته، بهترین فیلم کمیک هر سال را از سال ۱۹۹۸ و زمان اکران تیغه، انتخاب میکنیم. این فهرست نیز مانند هر فهرست مشابه دیگر سلیقهای است و بدون شک اختلاف نظر وجود خواهد داشت و باید این را در نظر داشته باشیم این لیست مرجعی همهجانبه نیست و قصد این است تا تفکرات برانگیخته شود.
۱۹۹۸ – تیغه (Blade)
- کارگردان: استفن نورینگتون
- بازیگران: وسلی اسنایپز، استفن دورف، سانا لتن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
وقتی به میراث پایدار کمیکهای مارول و سلطه کنونی دنیای سینمایی مارول به گیشه نگاه میکنید، به نظر میرسد که این دنیای سینمایی و دنیای کمیکها همیشه این وضعیت را داشتهاند اما خیلی اینطور نیست. در واقع، گروه سرگرمی مارول، فقط چند سال قبل از اینکه تیغه در سال ۱۹۹۸ زمینه را برای این جنبش سینمایی فراهم آورد (که روند فیلمسازی معاصر را تغییر داد)، اعلام ورشکستگی کرد. آخرین فیلمی که بر اساس یک شخصیت مارول روی پرده سینماها رفت، فیلم هاوارد اردکه در سال ۱۹۸۶ بود (که همچنین اولین فیلم پس از سریال کاپیتان آمریکا در سال ۱۹۴۴ بود) و تیغه نیز اولین فیلم مارول پس از دو فیلم بسیار ضعیف مجازاتگر و کاپیتان آمریکا در دهه ۹۰ میلادی بود. برخلاف همه احتمالات، این فیلم به موفقیت بزرگی رسید و با بودجهای ۴۶ میلیون دلاری، ۱۳۱ میلیون دلار در گیشه فروش کرد.
بلید که غالبا به عنوان فیلمی که کارزار ابرقهرمانان مدرن را به راه انداخته است شناخته میشود، با اقتباس از یکی از شخصیتهای کمیکهای مارول، شکارچی خونآشام را با بازی وسلی اسنایپز بازسازی کرد. کارگردان فیلم، استفن نورینگتون بر اساس فیلمنامهای از دیوید گویر کار کرد که بعدها با کار بر روی فیلمهای شوالیه تاریکی کریستوفر نولان و فیلمهای دنیای توسعهیافته دیسی زک اسنایدر، به عنوان یک شخصیت کاربلد در مجموعه دیسی شناخته شد و حتی میتوان شباهتهایی بین تیغه و آثار بعدی او پیدا کرد. فیلم با موسیقی زیبا و تاثیرگذار خود، پیشزمینه فرهنگی گت و البته با بازی ستاره اکشن آن دوران، اسنایپز، هنوز تازگی خود را حفظ کرده است. استفن دورف، نقش شروری به نام دیکان فراست را به طرزی جذاب بازی کرد و یکی از عوامل گذاشتن محدودیت سنی برای تماشاگران این فیلم بود اما کاری کرد که فراست به یک کاراکتر ماندگار تبدیل شود و تا سالها بعد مارول تلاش میکرد تا بتواند شخصیتی مشابه او بیافریند. در نهایت باید گفت که تیغه قوانین این سبک را بازنویسی کرد و قاطعانه بیان نمود که فیلمهای کمیکبوکی فقط برای بچهها و طرفداران سرسخت کمیکها نیستند و میتوانند دوباره متولد شوند و شکل بگیرند و در آنها هیچ شنل، کلاه یا هویت مخفی وجود نداشته باشد و تا حد ممکن خونین و جسورانه باشند و خونی تازه به رگهای سینما تزریق کنند.
۱۹۹۹ – مردان اسرارآمیز (Mystery Men)
- کارگردان: کینکا آشر
- بازیگران: بن استیلر، هنک آزاریا، ویلیام میسی
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
۱۹۹۹ یکی از بهترین سالهای تاریخ سینما است اما از لحاظ فیلمهای کمیک، چنگی به دل نمیزند. بنابراین مردان اسرارآمیز که اقتباسی آزاد از کمیکهای هویج شعلهور باب باردن است، به راحتی به عنوان بهترین فیلم کمیکبوکی سال انتخاب میشود. این فیلم، اثری بسیار سرگرمکننده است که کمی متفاوت به نظر میرسد، زیرا در آن، گروهی از ابرقهرمانان ضعیف با قدرتهای غیرقابل توجه (مانند قدرت نامرئی بودن که فقط زمانی قابل استفاده است که لازم نباشد) مجبور میشوند که شهر چمپیون را از دست یک شرور به نام کازانووا فرانکشتاین (جفری راش) نجات دهند. مردان اسرارآمیز کمی جلوتر از زمان خود بود و میتوان تصور کرد که اگر در حال حاضر که مخاطبان، بیشتر با عناصر فیلم کمیک آشنا هستند، اکران میشد، موفقیت بیشتری کسب میکرد. بن استیلر در این اثر، مردی بد اخلاق است که قدرت عصبانیت خاصی دارد اما به غیر از او، فیلم شخصیتهای متنوع و جالبی دارد که این پروژه را عجیب و غریب و به یک کمدی جالب و منحصر به فرد تبدیل میکنند.
۲۰۰۰ – مردان ایکس (X-Men)
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: هیو جکمن، آنا فاکین، یان مککلن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
اگر تیغه به جرقه موج فعلی فیلمهای ابرقهرمانی کمک کرد، مردان ایکس به تعریف این ژانر کمک نمود. با ساخت آثار بعدی این فرانچایز، انتقادات شدیدی به برایان سینگر وارد شد اما مردان ایکس، الگویی برای سایر آثار ابرقهرمانی بود که هنوز بعد از دو دهه، رواج دارند. لورن شولر دونر، تهیهکننده فیلم، متوجه پتانسیل و محبوبیت مردان ایکس شد و این پروژه را در یک حرکت طولانی مدت و تقریبا دو دههای به خط پایان رساند و آن را مانند آثار جیمز کامرون و مایکل چابون، به یکی از بزرگترین فرانچایزهای هالیوود تبدیل کرد. در نهایت، فیلمنامهنویس معروف، دیوید هایتر استخدام شد تا فیلم مردان ایکس را روایت کند. این فیلم، حماسهای ابرقهرمانی بود و بر اساس زیربنایی اجتماعی و سیاسی پایهگذاری شد و تبدیل به پرفروشترین فیلم آن سال گردید و ثابت کرد فیلمهای ابرقهرمانی میتوانند در گیشه به فروش زیادی برسند.
بخشی از موفقیت فیلم نیز به انتخاب بازیگران برمیگشت. بازیگران باسابقهای مانند پاتریک استوارت و یان مککلان برای بازی در نقشهای پروفسور ایکس و مگنتو و یکی از بزرگترین استعدادهای بزرگ آن دوران، هیو جکمن برای بازی در نقش ولورین انتخاب شدند. این کاراکترها به مدت ۲۰ سال دیگر به این فرانچایز دامن زدند. رویکرد و مضمون جدی فیلم (و عملکرد خوب آن در گیشه) جایگاه فیلمهای ابرقهرمانی در صنعت هالیوود را تثبیت نمود و البته نباید کوین فایگی را فراموش کرد. او که اکنون رئیس دنیای سینمایی مارول است، اولین تجربه حضور در پروژههای سینمایی را در فیلم مردان ایکس به دست آورد و بعدها موفق شد اقتباسات وفادارتری از کمیکها بسازد و یکی از مهمترین جاذبههای سینمای ابرقهرمانی را ایجاد کند. مردان ایکس، از رویکرد خلاقانه گرفته تا لحن، گروه بازیگران و گروه تولید، یکی از محوریترین آثار تاریخ سینمای ابرقهرمانی است. اگرچه ممکن است بهترین فیلم مجموعه مردان ایکس نباشد اما یک فیلم اکشن بسیار لذتبخش است.
۲۰۰۱ – جوزی و مهربانان (Josie and the Pussycats)
- کارگردان: دبورا کاپلانت، هری الفونت
- بازیگران: ریچل لی کوک، تارا رید، روزاریو داوسون
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۵۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
فیلم دوم سال: دنیای روح
فقط باید گفت فیلمی که از دنیای روح برتر باشد، فیلم خیلی خوبی است. جوزی و مهربانان یکی از آن فیلمهایی است که در زمان اکران خود در سینما هرگز توجه و عزتی را که شایسته آن بود دریافت نکرد اما در سالهای پس از آن، به یک اثر تاثیرگذار تبدیل شد. این اثر یک فیلم طلایی کمدی و جلوتر از زمان خود بود که دارای یکی از بهترین موسیقیهای متن اختصاصی آن دوران است. این موسیقی که توسط کنث ادموندز (ملقب به بیبی فیس)، اسطوره آر اند بی تهیه شده و کی هانلی، مجری تلویزیون، متن آن را نوشته است، بسیار زیباست و بدون شک، یکی از نقاط برجسته فیلم است. چیزی که منتقدان و مخاطبان، اکنون آن را درک کردهاند، کیفیت بالای فیلم است. این اثر مانند قصیدهای شاد است که قدرت چند دختر را به واسطه موسیقی و دوستی به تصویر میکشد. متاسفانه این پروژه در زمان اکران، جذابیتی برای تماشاگران نداشت.
جوزی و مهربانان برداشتی هوشمندانه از فرهنگ اجتماعی و مصرفگرایی گسترده مردم است که نه تنها موضوع فمینیسم انتفاعی را مطرح میکند، بلکه به ما نشان می دهد که این مسائل در واقعیت چگونه به نظر میرسند. این دوستان خوب، مراقب یکدیگر هستند، از یکدیگر حمایت میکنند و از صدای خود برای تقویت باورهای خود استفاده میکنند. ریچل لی کوک، روزاریو داوسون و تارا رید در نقش این سه دوست بازی میکنند که حامی یکدیگر هستند و شور و شوق زیادی برای پیشرفت دارند. سپس پارکر پوزی و آلن کامینگ وارد داستان میشوند و با بازی استثنایی خود به عنوان افراد بد فیلم، تلاش میکنند تا از استعداد این سه نفر سواستفاده نمایند و از لحاظ مالی سود کنند. تمام عناصر این اثر کلاسیک به کارگردانی هری الفونت و دبورا کاپلان، (از جمله بازیگران) بسیار کارآمد و هماهنگ هستند. جوزی و مهربانان بدون شک شادترین فیلم این لیست و شایسته ارزیابی دوباره است.
۲۰۰۲ – مرد عنکبوتی (Spider-Man)
- کارگردان: سم ریمی
- بازیگران: توبی مگوایر، کریستن دانست، جیمز فرانکو
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
فیلم دوم سال: تیغه ۲
مرد عنکبوتی سم ریمی یک اثر کمیکبوکی واقعی است که از عشق و علاقه او به عصر طلایی سینما و صفحات رنگارنگ کمیکهای مارول به وجود آمده است. این فیلم، فوقالعاده جذاب و اثری کمیک و مدرن است که فضای قدیمی جالبی دارد و مطمئنا هنوز فیلم مورد علاقه طیف بزرگی از عاشقان سینماست. توبی مگوایر نسبت به سن کاراکتر، کمی پیرتر است اما با بازی محشر خود، کاری میکند تا مخاطب بیشترین لذت ممکن را از فیلم ببرد. داستان او با یکی از معروفترین پیچشهای داستانی ابرقهرمانی با حضور ویلم دفو در نقش گرین گابلین، همراه است. مرد عنکبوتی خالص و بدون پیچیدگی است و همین خصوصیات، آن را از آثار مشابه خود متمایز میکند. این فیلم اثری درخشان است که با گذشت سالها از اکران آن، هنوز طراوت و جذابیت خود را حفظ کرده است.
۲۰۰۳ – ایکس ۲: اتحاد مردان ایکس (X2: X-Men United)
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: هیو جکمن، یان مککلن، ربکا رامجین
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
فیلمهای دوم و سوم سال: شکوه آمریکایی، هالک
ایکس ۲ که گاهی اوقات ایکس ۲: اتحاد مردان ایکس نامیده میشود، هنگام انتشار، اثری بسیار مهم بود. این فیلم، دنبالهای مورد انتظار برای مردان ایکس موفق و پیشرو بود و همچنین پس از استقبال مردم از فیلم مرد عنکبوتی سم ریمی و همزمان با شروع اشتیاق تماشاگران برای فیلمهای کمیکبوکی جدید اکران شد. ایکس ۲ هنوز تازگی دارد. این اکشن دیدنی، صحنههایی فوقالعاده دارد و فیلم به طرزی موثر، خط داستانی ولورین در اولین فیلم را ادامه میدهد. با این حال، آنچه واقعا آن را متمایز میکند، بازی برایان کاکس در نقش ویلیام استرایکر، یکی از بهترین و موثرترین شروران این فرانچایز است. ایکس ۲ داستانی سراسر نفرت و خشم نسبت به جهش یافتهها است و یک انسان مبارز را در طرف مقابل آنها قرار میدهد که علیرغم این که پسر خودش یک جهشیافته است، با این موجودات مبارزه میکند. شباهتهای موضوعی این مبارزه با مسائل و جنبشهای مدرن امروزی، مانند روز روشن است و از این نظر، این فیلم چیزی مانند یک ماشین زمان است. این فیلم یک اثر بسیار سرگرمکننده است که به خوبی داستان حماسی فیلم اول را ارتقا میدهد و به یک پایان تلخ و در عین حال، شیرین منتهی میشود که شرایط را برای آغاز حماسه دارک فینیکس مهیا میکند.
۲۰۰۴ – مرد عنکبوتی ۲ (Spider-Man 2)
- کارگردان: سم ریمی
- بازیگران: کریستن دانست، توبی مگوایر، استن لی
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
در آن زمان، مرد عنکبوتی ۲ به عنوان یکی از بهترین دنبالههای ساختهشده شناخته شد اما حالا با شکل گیری دنیای سینمایی مارول و رویکرد رو به جلوی دیسی، به نظر میرسد علیرغم کیفیت عالی مرد عنکبوتی ۲، این فیلم جایگاه بهترین دنباله ندارد. رویکرد سم ریمی نسبت به مرد عنکبوتی، قطعا فراتر و بهتر از نسخههای بعدی این شخصیت بود. مرد عنکبوتی ۲ اثری در مرز واقعیت و خیال است. این فیلم میتوانست با افزودن کمی چاشنی وحشت، مخصوصا در سکانسهای دکتر اختاپوس، به اثری کاملتر تبدیل شود اما سم ریمی اینگونه صلاح ندید. فیلم جدا از منظر سینمایی، داستانی احساسی درباره بلوغ شخصیتی و ناتوانی پیتر پارکر در ایجاد تعادل بین وظایف خود به عنوان مرد عنکبوتی و روابط انسانی خود به عنوان پیتر پارکر است. مرد عنکبوتی ۲ از اول تا آخر و از نظر روایت، اثری فوقالعاده است.
۲۰۰۵ – بتمن آغاز میکند (Batman Begins)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: کریستین بیل، کیلین مورفی، کیتی هولمز
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
فیلمهای دوم و سوم سال: کنستانتین، سابقه خشونت
به طور کلی، بتمن آغاز میکند یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای کمیکی است که تا به حال ساخته شده است. پس از انتشار این اثر، استودیوها شروع به ساخت فیلمهایی به عنوان بازسازی این فیلم کردند. رویکرد کارگردان فیلم، کریستوفر نولان، به این شخصیت مشهور و نمادین این بود که توضیحی منطقی برای هر جنبهای از وجودیت او ارائه دهد که منجر به اقتباسی فوقالعاده از کمیکبوکها شد. فیلم از منطق آثاری مانند مردان ایکس یا مرد عنکبوتی دوری میکرد و در عوض سعی داشت تا این تصور را به وجود آورد که اگر بتمن واقعا وجود داشت، دنیای واقعی چگونه به نظر میرسید. کریستین بیل در اجرای نقش بتمن، خوب ظاهر شد. هر گوشهای از طرح داستان نولان (مانند تبدیل شدن جاناتان کرین به کاراکتر مترسک) با مضمون آن هماهنگ بود. نولان علاوه بر ساخت فیلمی سرگرمکننده و پرفروش، توانست داستان پربار و مفهومی درباره ترس درونی افراد بیافریند که ایدهای جدید در یک فیلم کمیکبوکی به حساب میآمد.
۲۰۰۶ – بازگشت سوپرمن (Superman Returns)
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: براندون روث، کوین اسپیسی، کیت بوسورث
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
بازگشت سوپرمن اثری خوب است. کارگردان فیلم، برایان سینگر (که مسائل و رسواییهای زندگی شخصی او عیان شده است و نمیتوان در اتهامات او تخفیفی قائل شد)، این فیلم را به طرزی مناسب به پایان رساند و دنبالهای تحسینبرانگیز و با بازیگرانی جدید برای فیلم ریچارد دونر ساخت. بسیاری از مخاطبان از کمبود صحنههای اکشن و خشونتآمیز در فیلم، ناراضی بودند اما در واقع، لحن همیشگی داستان سوپرمن و شخصیت او چیز کاملا مشخصی است. او یک بیگانه است که تمام ویژگی و خصوصیت اصلیاش، محافظت از دیگران است. او اغلب حمله نمیکند. این که در تمام مدت فیلم، برای نجات جان مردم (به ویژه در حادثه ۱۱ سپتامبر) تلاش میکند، خودش یک موضوع تازه و الهامبخش است. براندون روث نقش سوپرمن را فوقالعاده بازی کرد و شاید بهتر بود او فرصت بیشتری برای بازی در قالب این شخصیت در فیلمهای بعدی پیدا کند.
۲۰۰۷ – ۳۰ روز شب (۳۰ Days of Night)
- کارگردان: دیوید اسلید
- بازیگران: ملیسا جورج، جاش هارتنت، دنی هیوستون
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۵۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
۳۰ روز شب قطعا یکی از فیلمهای ترسناک کمتر دیدهشده قرن ۲۱ است. این فیلم که با تکیه بر داستان اصیل مینیسریال کمیک استیو نایلز با همین نام ساخته شده است، درباره مجموعهای از خونآشامان باستانی است که به مدت یک ماه (یک شب قطبی) به شهری در آلاسکا هجوم میآورند. این اثر با بازی جاش هارتنت از بسیاری از فیلمهای مشابه پیش از خود مانند دراکولا ۲۰۰۰، ملکه نفرینشده و ون هلسینگ برتر است و تماشاگران و منتقدان نیز پس از اکران فیلم، آن را تحسین نمودند. این فیلم اثری دیوانهکننده است که از قوانین عجیب و غریبی پیروی میکند و ترسناکترین اثر مربوط به خون آشامان است که در سالهای اخیر بر روی پرده سینما به نمایش گذاشته شده است. دنی هیوستون و بن فاستر در نقشهای خود میدرخشند. کارگردان فیلم، دیوید اسلید و فیلمبردار آن، جو ویلمس این فیلم را به گونهای ترسناک و وحشتناک به تصویر کشیدند و خونآشامان را مانند نیرویی از طبیعت جلوه دادند که مثل سرمای زمستان اجتناب ناپذیرند. این فیلم حتما باید دوباره از لحاظ فرهنگی، ارزیابی شود اما علیالحساب باید گفت که ۳۰ روز شب، اثری ترسناک و جهنمی و اقتباسی غیرمنتظره از یک کمیکبوک است.
۲۰۰۸ – شوالیه تاریکی (The Dark Knight)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: کریستین بیل، هیث لجر، گری اولدمن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
فیلمهای دوم و سوم سال: مرد آهنی، مجازاتگر: منطقه جنگ
کریستوفر نولان با فیلم بتمن آغاز میکند، تعریفی جدید از کاراکتر بتمن و دنیای او ارائه داد اما با شوالیه تاریکی، قصهای ابرقهرمانی و طبیعی آفرید که فیلمسازان هنوز در تلاشند تا اثری مشابه آن بسازند. بسیاری آن را بهترین فیلم کمیک تمام دوران میدانند و به راحتی میتوان دلیل این انتخاب را فهمید. نولان به ژانری که در آن کار میکند راضی نمیشود و آن را گسترش میدهد و با حفظ عناصر اصلی، فیلم را به یک درام جنایی تبدیل میکند. نتیجه، فیلمی است که به نوبه خود، یکی از بزرگان آثار تاریخ سینماست که هیث لجر بازی فوقالعادهای را در نقش جوکر در آن به نمایش میگذارد که قطعا یکی از دگرگونکنندهترین اجراهای سینما در ۲۰ سال گذشته است. نولان آنقدر باهوش است که میداند فقط روایت مستقیم داستان نیست که تخیل و آدرنالین تماشاگران را برمیانگیزد. او عناصر دیگری در فیلم میگنجاند تا اثری ماندگار در ژانر ابرقهرمانی بیافریند. جدا از صحنههای اکشن یا شخصیتهای فوقالعادهاش، شوالیه تاریکی یک کلاس آموزشی فیلمسازی است و تنها فیلمی است که میتواند در همان سال انتشار اثر متحولکننده مرد آهنی، در رقابت با آن برنده شود.
۲۰۰۹ – نگهبانان (Watchmen)
- کارگردان: زک اسنایدر
- بازیگران: پاتریک ویلسون، جکی ارل هیلی، مانل اکرمن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
نگهبانان مدتها به عنوان برترین فیلم ابرقهرمانی اقتباسی در نظر گرفته میشد و دلایل خوبی نیز برای این مسئله وجود داشت. این فیلم یک اثر هماهنگ، جذاب و تفکربرانگیز است که پر از لایههای عمیق و طرحهای فرعی است. این پروژه پر از کاراکترهای رک و بددهن است و خود فیلم، در واقع انتقادی بر روایات ابرقهرمانی و به طور کلی، اقتباسات سینمایی است و پایانبندی شوکهکنندهای دارد. نگهبانان دارای دو نسخه است که مشهورترین آنها به کارگردانی زک اسنایدر در سال ۲۰۰۹ ساخته شده است و قطعا فیلم کامل و بینقصی نیست اما مضمونی جذاب و جالب دارد و دارای فاکتورهایی است که مخاطب از چنین فیلمی انتظار دارد. پایانبندی جنجالی فیلم، بسیار کارآمد است و باید گفت که نسخه زک اسنایدر از فیلم خود استودیو یک سر و گردن بالاتر به نظر میرسد. نگهبانان، یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تمام دوران، توسط یک گروه بازیگری حرفهای اجرا شده است (همه آنها عالی هستند اما جکی ارل هیلی، چیز دیگری است) و فیلمبرداری ماهرانه لری فونگ و صحنههای جذاب مبارزه، قطعا در کیفیت بالای این پروژه موثر هستند.
۲۰۱۰ – اسکات پیلگریم در برابر دنیا (Scott Pilgrim vs. the World)
- کارگردان: ادگار رایت
- بازیگران: مایکل سرا، مری الیزابت وینستد، کریس ایوانز
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
فیلمهای دوم و سوم سال: کیکاس، سوپر
ادگار رایت یکی از بهترین و باهوشترین فیلمسازانی است که امروزه کار میکند و یکی از بهترین آثار غیراقتباسی را آفریده است. اسکات پیلگریم در برابر دنیا، اثری پر تحرک و پر جنب و جوش است اما با وجود شیوه منحصر به فرد خود در نمایش صحنههای اکشن، در نهایت، فقط یک داستان شیرین درباره دوران بلوغ یک فرد خودخواه است که یاد میگیرد تبدیل به یک انسان دلسوز شود و به دیگران کمک کند. جالب اینجاست که دارای بازیگرانی مشهور و ستاره (مانند کریس ایوانز که در نقش لوکاس لی عالی بازی میکند) و همچنین موسیقی متن فوقالعادهای است. این فیلم از آن سبک آثاری است که اگر یک چیز اشتباه پیش برود، همه چیز از هم میپاشد اما خوشبختانه رایت یک نابغه است. بنابراین تقریبا هر کاری روی فیلم انجام میدهد، کاملا زیبا جلوه میکند.
۲۰۱۱ – مردان ایکس: کلاس اول (X-Men: First Class)
- کارگردان: متیو وان
- بازیگران: جیمز مکاوی، مایکل فاسبیندر، جنیفر لارنس
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
فیلمهای دوم و سوم سال: کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو، ثور
مردان ایکس: کلاس اول، بهترین فیلم مردان ایکس است که تا به حال ساخته شده است و دریچهای به جهانی دیگر است که موجب بهتر شدن داستان این فرانچایز شد. تصمیم برای اجرای داستان فیلم در دهه ۶۰ میلادی، تصمیم درخشان و درستی بود اما سه عنصر اصلی وجود دارند که این فیلم را متمایز میکنند: کارگردانی عالی متیو وان، فیلمنامه روان و در عین حال، پر پیچ و خم وان و جین گلدمن و گروه بازیگران فوقالعاده. مایکل فاسبیندر، جیمز مکاوی، جنیفر لارنس، نیکلاس هولت، زویی کراویتز، کوین بیکن و رز برن، همه در این فیلم حضور دارند. این فیلم لحن اساسی فیلمهای قبلی را حفظ میکند و فضای دهه ۶۰ میلادی را نیز با رویکردی شبیه فیلمهای باند، به زیبایی در کار میگنجاند. فیلم خندهدار و در عین حال، جدی است و جهش یافتههای جوان آن، از ماجراجویی خود لذت میبرند اما در آخرین قسمت فیلم، حادثهای دلخراش روی میدهد که در نتیجه آن، رابطه چارلز و اریک به طور جبران ناپذیری، خراب میشود.
۲۰۱۲ – انتقامجویان (The Avengers)
- کارگردان: جاس ویدون
- بازیگران: اسکارلت جوهانسون، رابرت داونی جونیور، کریس ایوانز
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
فیلمهای دوم، سوم و چهارم سال: درد، شوالیه تاریکی برمیخیزد، مردان سیاهپوش ۳
مجموعه انتقامجویان، تعریف فیلمهای سینمایی را تغییر داد. نگاهی به صحبتهای اسکورسیزی بزرگ در سال ۲۰۱۹ بیاندازید و به راحتی متوجه میشوید که انتقامجویان، میراثی هستند که دنیای فیلمسازی و نحوه توزیع آثار را متحول کردهاند. این آثار خلاقانه، بلندپروازانه و جسورانه، فرانچایزی راهاندازی کردند که بازدهی طولانی مدت و عالی دارد. دنیای سینمایی مارول که توسط کوین فایگی، رئیس استودیو مارول هدایت میشود، با قماری بر روی فیلم مرد آهنی که آن زمان، اثری مبهم بود آغاز شد و در تیتراژ هر قسمت جدید میدیدیم که به طرز جالبی، اشارهای به ادامه داستان میشود و این گونه بود که این دنیای سینمایی گسترش یافت تا اینکه همه چیز در انتقامجویان ۲۰۱۲ به اوج خود رسید.
نویسنده و کارگردان فیلم، جاس ویدون که قبلا صلاحیت خود را با نویسندگی آثاری مانند بافی قاتل خونآشامها و کرم شبتاب و کارگردانی فیلم سرنیتی در سال ۲۰۰۵ اثبات کرده بود، انتقامجویان دنیای تازهتاسیس سینمایی مارول را به طرز جالبی در کنار هم قرار داد. اکنون نزدیک به یک دهه از انتشار فیلم انتقامجویان که اثری تاثیرگذار بود میگذرد و این فیلم در مقایسه با آثار حماسی جنگ ابدیت و بازی پایانی، تقریبا عجیب به نظر میرسد اما ضرباهنگ و شوخیهای فیلم هنوز تازه هستند و بازیگران نمادین آن، جایگاه خود را در تاریخ فیلم تثبیت کردهاند و خود فیلم هنوز اثری ناب است. این فیلم یکی از عجیبترین صحنههای آغازین دنیای سینمایی مارول را دارد. این ابرقهرمانان در دنیای واقعی ما، جهانی سینمایی ساختهاند که لذتبخش است و مخاطب هر لحظه ترس از این دارد که نکند تیم آنها از هم بپاشد.
۲۰۱۳ – برفشکن (Snowpiercer)
- کارگردان: بونگ جون هو
- بازیگران: کریس ایوانز، تیلدا سویینتون، جان هرت
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
فیلمهای دوم و سوم سال: مرد پولادین، مرد آهنی ۳
در این فیلم میتوانید کاپیتان آمریکا را ببینید که مونولوگهایی درباره کودکخواری میگوید. بونگ جون هو پیش از آنکه با فیلم خارقالعاده انگل، جوایز اسکار را درو کند، کارنامه حرفهای ساخته بود که فیلمهای مختلفی در ژانرهای مختلف از جنایی و مهیج گرفته تا آثار هیولایی در آن وجود دارند. برفشکن با الهام از رمان گرافیکی پساآخرالزمانی ژان لوب و ژان مارک روشه به نام له ترنسپرسینج ساخته شده است و در واقع ورژن اولیه فیلم انگل است که نابرابری طبقات مختلف انسانها در قطاری بدون توقف را نشان میدهد که پر از بازماندگان یک حادثه زیستی و آخرالزمانی است. کریس ایوانز، مسافران گرسنه و بیچاره قطار را برای شورش برمیانگیزد تا به مصرفگرایی و اسراف فزاینده افراد مستقر در کابینهای جلویی اعتراض کنند. داستان فیلم به سوی حقیقتی وحشتناک از موجودیت بشر پیش میرود که گریزی از آن نیست. انتخاب برفشکن، تصمیمی سخت بود، زیرا مرد پولادین و مرد آهنی هر دو آثار خوبی هستند اما کارگردان این فیلم، بونگ استعداد فوقالعادهای در ترکیب کردن دوربین، شخصیتها و حرکات اکشن دارد.
۲۰۱۴ – نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy)
- کارگردان: جیمز گان
- بازیگران: کریس پرت، دیو باتیستا، جیمز گان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
فیلمهای دوم، سوم و چهارم سال: کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان، مردان ایکس: روزهای گذشته آینده، کینگزمن: سرویس مخفی
نگهبانان کهکشان فوقالعاده لذتبخش است و این آفریدن این لذت، فقط از دستان جیمز گان برمیآید که درک بالایی از دنیای ابرقهرمانی دارد. وقتی بعد از همه این صحبتها به دنیای سینمایی مارول نگاهی بیاندازیم، میبینیم که نگهبانان کهکشان یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای این فرانچایز است که تا به حال ساخته شده است. فیلمهای علمیتخیلی زیادی وجود دارند که مضمونی طنز و تیمی دارند اما چیزی که نگهبانان کهکشان جیمز گان را غیرقابل جایگزین میکند، خصوصیات خاص شخصیتها است. حتی دراکس که بیشتر اوقات فیلم از او به عنوان یک نیروی قدرتمند و دفاعی استفاده میشود، احساسات منحصر به فرد خودش را دارد. این فیلم داستان گروهی از موجودات طردشده و آسیب.دیده است که اگرچه به آن اعتراف نمیکنند اما با معاشرت و همصحبتی با یکدیگر است که آرامش پیدا میکنند. آنها خودخواه و پر جنب و جوش هستند اما در پایان کار، حتی حاضرند جان خود را (البته با اکراه) برای یکدیگر فدا کنند. موسیقی متن خارقالعاده و اجرای عالی بازیگران، بر جذابیت این فیلم، فوقالعاده تاثیرگذارند. در پایان باید گفت که نگهبانان کهکشان یک اثر خاص است.
۲۰۱۵ – انتقامجویان: عصر اولتران (Avengers: Age of Ultron)
- کارگردان: جاس ویدون
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، جیمز اسپیدر، اسکارلت جوهانسوم
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
فیلم دوم سال: مرد مورچهای
انتخاب بین عصر اولتران و مرد مورچهای انتخاب بحث برانگیزی است اما عصر اولتران در عین ناقص بودن، بسیار جالب و بلندپروازانه و عجیب است. این فیلم یک داستان پدر و پسری بین تونی استارک (رابرت داونی جونیور) و ربات کینهتوز او، اولتران (جیمز اسپیدر) است که علیرغم تلاشهایش نمیتواند مانند پدرش رفتار کند. عصر اولتران از لحاظ موضوعی بسیار پرمحتوا است. این فیلم مقدمات دنیای سینمایی آینده مارول را فراهم میکند. در این اثر، تونی فکر میکند که بیشتر از همه میداند اما اشتباه میکند و با اشتباهش، کل جهان را در معرض خطر قرار میدهد. همچنین در این فیلم، بروس (مارک روفالو) و ناتاشا (اسکارلت جوهانسون) با سوابق خشونتآمیز و زندگی عادی گذشته خود رو در رو میشوند و با آن کلنجار میروند و هاوکآی نیز (جرمی رنر) به بقیه نشان میدهد که کلید حفظ یک رابطه احساسی به عنوان یک ابرقهرمان، پنهان نگه داشتن آن از همکاران است. کل داستان درباره ماهیت ابرقهرمان بودن است و این که هر فرد به صورت جدا و در قالب تیم، چه خصوصیاتی بروز میدهد. فیلم بیعیب و نقص نیست. مدت زمان آن طولانی است، کوییکسیلور و اسکارلت ویچ، احمق جلوه داده میشوند و ثور در اکثر زمان فیلم در حاشیه قرار دارد اما این پروژه حداقل آنقدر جسورانه است که موضوعاتی مختلف را به صورت طبیعی بررسی میکند و این خصوصیتی است که کمبود آن در بیشتر دنبالههای ابرقهرمانی احساس میشود.
۲۰۱۶ – ددپول (Deadpool)
- کارگردان: تیم میلر
- بازیگران: رایان رینولدز، مورنا باکارین، تیجی میلر
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
فیلم دوم سال: کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، سرگرمکننده و حماسی و شگفت آور به نظر میرسد اما ددپول تعیینکنندهتر است. سالها پس از آفرینش شخصیت ددپول، کمپانی فاکس سرانجام موافقت کرد که این فیلم ابرقهرمانی درجه آر را بسازد و با این کار توانست به سلطه مطلق مارول و دیگر استودیوها پایان دهد. ددپول همه کارهایی که دنیای سینمایی مارول انجام نداده بود، اجرا کرد و از این نظر از بقیه آثار متمایز است. رایان رینولدز کاملا عالی بازی میکند و روایت غیر خطی فیلم باعث میشود جذابیت فیلم افزایش یابد. ددپول فیلمی است که بزرگتر از آن چیزی که هست، احساس میشود. نکته اصلی این است که تمام ابتذال و ناهنجاریهای شخصیت ددپول در واقع پوششی بر احساسات او هستند و فیلم در لایههای درونی خود، یک داستان عمیقا غمانگیز و ناراحتکننده دارد. ددپول، در پس شوخیهای خندهدار و اعمال خشونتآمیزش، روحیهای ملایم دارد.
۲۰۱۷ – ثور: رگناروک (Thor: Ragnarok)
- کارگردان: تایکا وایتیتی
- بازیگران: کریس همسورث، تزا تامپسون، کیت بلانشت
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
فیلمهای بعدی سال: لوگان، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه، زن شگفتانگیز، والرین و شهر هزار سیاره
بدون شک، ۲۰۱۷ یکی از پربارترین سالهای آثار ابرقهرمانی بود و انتخاب بین این گزینهها بسیار دشوار است. زن شگفتانگیز یکی از تاثیرگذارترین آثار است. والرین و شهر هزار سیاره فوقالعاده است. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه احتمالا محبوبترین فیلم خیلی از مخاطبان است. لوگان استثنایی است اما اگر صادقانه بگوییم، ثور: رگناروک، برترین فیلم است. این فیلم معنیدارترین، تاثیرگذارترین و احساسیترین فیلم تاریخ نیست اما طرفداران بیشترین لذت ممکن را از تماشای آن میبرند.
تایکا وایتیتی با کمترین خطای ممکن، فیلمی با سطح بالا ساخته است و فیلم به طرز شگفتانگیزی، سرگرمکننده و مهیج است و کارگردان، از پتانسیل کامل ثور با بازی کریس همسورث، بهره میبرد. وایتیتی با الهام از تصاویر رنگارنگ و پر جنب و جوش و خطوط داستانی جسورانه کمیکهای جک کربی و ترکیب لحن شوخطبعانه و بیادبانه جیمز گان در نگهبانان کهکشان با لحن همیشگی دنیای سینمایی مارول، اثری متمایز خلق کرد. او اطراف همسورث را با مجموعهای از شخصیتهای وحشی پر کرد تا با خشونت ذاتی خدای تندر مطابقت داشته باشند. تام هیدلستون (با اجرای فوقالعاده) در نقش لوکی و مارک روفالو در نقش هالک، کریس همسورث را همراهی میکنند و تازهواردانی مانند تزا تامپسون، جف گلدبلوم، کارل اربان و کیت بلانشت نیز در این پروژه حضور دارند. فیلم از ابتدا تا انتها پر از شگفتی است و هر زمان که آن را دوباره ببینید، دنیای خیالی مارول و همچنین مهارت وایتیتی در چینش عناصر داستان، شما را هیجانزده مینماید.
۲۰۱۸ – پلنگ سیاه (Black Panther)
- کارگردان: رایان کوگلر
- بازیگران: چادویک بوزمن، لوپیتا نیونگ، مایکل بی جوردن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
فیلم دوم سال: انتقامجویان: جنگ ابدیت
تعداد آثار استودیوی مارول در این لیست، زیاد شده است اما بهترین فیلمی که این استودیو تا به حال ساخته، پلنگ سیاه است که اتفاقا همزمان با یک فیلم ابرقهرمانی پیشگام دیگر اکران شد.
نویسنده و کارگردان پلنگ سیاه، رایان کوگلر توانست مهمترین فیلم دنیای سینمایی مارول را با مضمونی عمیق بسازد و مرزهای داستانسرایی را کیلومترها جابهجا کرد. این فیلم تمام چیزهایی که از یک فیلم دنیای سینمایی مارول انتظار دارید اعم از شوخطبعی، اکشن و شخصیتهای به یاد ماندنی ارائه میدهد و داستان آن، عمیق و پیچیده و چالش برانگیز و درباره تفاوت سیاهپوست بودن و آفریقاییآمریکایی بودن است. کیلمانگر با بازی مایکل بی جردن فقط یک ضدقهرمان نیست، او روی دیگر سکه تیچالا از واکاندا (چادویک بوزمن) است که بدون امتیاز خاصی و بدون پدر، بزرگ میشود و راه خود را به عنوان یک سیاهپوست در آمریکا هموار میکند. پس جای تعجب نیست که او ماهیت انزواطلبی واکاندا را ننگ آور میداند. قرار دادن این دیالوگ پایانی در یک فیلم ابرقهرمانی و به نمایش گذاشتن آن با هیجان و احساس، گواه جسارت و استعداد کوگلر است:
«مرا با اجدادم که از کشتیها بیرون پریدند در اقیانوس دفن کنید، زیرا آنها میدانستند که مرگ بهتر از اسارت است.»
مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spider-Verse)
- کارگردان: پیتر رمزی، رودنی روثمن
- صداپیشگان: شمیک مور، هیلی استاینفلد، جیک جانسون
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
جالب است که این ژانر آنقدر دیر در زمینه انیمیشن شکوفا شد که مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی تنها انیمیشن این لیست است اما اگر این محصول سونی در سال ۲۰۱۸ را نشانهای در نظر بگیریم، احتمالا در آینده شاهد انیمیشنهای مهیج دیگری در ژانر ابرقهرمانی باشیم. این انیمیشن برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند شد و قدم جسورانهای برای آینده داستانهای ابرقهرمانی است. این فیلم تعدادی از جهانهای دوست داشتنی اسپایدی را در قالب یک ماجراجویی جذاب میگنجاند و پیتر پارکر، مایلز مورالس و گوئن استیسی را به مبارزهای خیرهکننده برای نجات جهان دعوت میکند. در مدت زمان فیلم، آنقدر اتفاقات زیادی رخ میدهد که میتوانید بارها و بارها آن را مرور کنید و با شوخیها، صحنههای اکشن و پیامهای پنهان آن، اوقات خوشی را بگذرانید اما مهمتر از همه، مضمون خود انیمیشن است که سعی دارد این پیغام را القا کند که لباس مرد عنکبوتی برای همه در دسترس است و هر کسی میتواند یک قهرمان باشد.
۲۰۱۹ – انتقامجویان: بازی پایانی (Avengers: Endgame)
- کارگردان: آنتونی و جو روسو
- بازیگران: اسکارلت جوهانسون، کریس همسورث، کریس ایوانز
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
انتقام جویان: بازی پایانی، بدون اغراق، فیلمی شگفتانگیز است. شما در این فیلم شاهد مقیاسی متفاوت از دنیای ابرقهرمانی، جسارت و دقت بالای فیلمسازی و داستانسرایی فوقالعاده هستید. ده سال تمام تلاش برای ساختن آثار متفاوت و جلب توجه تماشاگران، همه، به این فیلم ختم شدند و کارگردانان، جو و آنتونی روسو و فیلمنامهنویسان، کریستوفر مارکوس و استفن مکفیلی، بهترین خود را ارائه دادند. در فیلم قبلی، انتقامجویان: جنگ ابدیت، نیمی از جهان از بین رفت اما دوباره در این فیلم فرصتی فراهم شد تا انتقامجویان اصلی بار دیگر در نبردی سراسر هیجان، برای نجات جهان تلاش کنند.
عوامل سازنده در بازی پایانی به قولهای دهساله خود عمل میکنند و تمام شخصیتها را در گروهی عظیم جای میدهند و تمام چیزهایی که طرفداران در این مدت، منتظرش بودند، به نمایش میگذارند و نکته قابل توجه این است که در پایان فیلم، مخاطب احساس رضایت کامل دارد. افرادی که بازی پایانی را در سینما دیدند، یکی از بهترین تجربیات سینمایی خود را کسب کردند. قطعا چنین تجربهای، پر از لذت و انرژی است.
در بازی پایانی شاهد گروه بزرگی از بازیگران درجه یک هستیم که به خوبی با هم هماهنگ شدهاند و تمام خطوط داستانی این ده سال، به زیبایی در یک نقطه واحد و در نبردی شگفتانگیز، به یکدیگر پیوند میخورند و در آخر فیلم، نوید یک دنیای سینمایی جدید در مرحله بعد داده میشود. فیلم آنقدر زیباست که بسیاری از مخاطبان از تماشای چندباره آن سیر نمیشوند و از پیچیدگی داستان، اکشن مهیج، دیالوگهای شوخطبعانه و خصوصیات شخصیتهای جسور و برجسته آن لذت میبرند. خوب یا بد، دنیای سینمایی مارول قالب ثابت سینما را شکست و سینمای معاصر را با جهان خود، بازتعریف کرد. بازی پایانی ثابت کرد که مهم نیست چقدر بزرگ باشید، همیشه یک سطح بعدی برای دستیابی وجود دارد و مارول ثابت کرده است که بالاتر از هر فرانچایز دیگری، بینش، صبر و منابع لازم برای به دست آوردن آن سطح را دارد.
۲۰۲۰ – پرندگان شکاری (Birds of Prey)
- کارگردان: کتی یان
- بازیگران: مارگو رابی، جورنی اسمولت، مری الیزابت وینستد
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
فیلم دوم سال: نگهبانان قدیمی
مسلما این سال کمی عجیب است و فیلمهای کمیکبوکی زیادی در دسترس مخاطبان قرار نگرفت اما پرندگان شکاری و شکوفایی هارلی کویین، از نکات برجسته ژانر ابرقهرمانی در سال ۲۰۲۰ بود و هارلی کویین ثابت کرد که ملکه این ژانر است. مجموعه انیمیشن هارلی کویین (محصول دنیای توسعهیافته دیسی) به عنوان بهترین مجموعه تلویزیونی سال توسط کارکنان کولایدر انتخاب شد و پرندگان شکاری کتی یان (که همسو با آن مجموعه است) لذت خاص خود را دارد. پرندگان شکاری به همان اندازه هارلی، پرتحرک و پر جنب و جوش است. مارگو رابی پس از بازی خوب خود در فیلم جوخه انتحار در سال ۲۰۱۶، دوباره در قالب شخصیت این ضدقهرمان محبوب، به دنیای دیسی بازگشت و با عملکردی عالی، توجهات را به سمت خود جلب کرد. در کنار او، مری الیزابت وینستد، جورنی اسمولت، الا جی باسکو و روزی پرز حضور دارند که با هم در این فیلم درجه آر، یک تیم دخترانه رویایی تشکیل میدهند. چاد استاهلسکی صحنههای اکشن فیلم را با حساسیت کامل طراحی کرده است. ارین بناچ، طراح صحنه و لباس، بر ظاهر فیلم تاثیر مثبتی داشته است و ایوان مکگرگور در هر صحنهای که حضور دارد، با بازی فوقالعاده خود، خودنمایی میکند. پرندگان شکاری فیلمی خشن درباره بازیابی هویت و پیدا کردن خود واقعی و پذیرش ریسک است. همه این موارد در کنار هم، باعث شده است تا این پروژه، اثری جذاب و تاثیرگذار باشد.
منبع: Collider
“شوالیۀ تاریکی برمی خیزد” خیلی تلاش می کند که عبوس و بزرگسالانه به نظر برسد. انباشته شده از موضوعات دنیای واقعی مثل مسائل هسته ای، محیط زیست، تروریسم و اشغال وال استریت. حتی تکنیک جلوه های ویژه را هم تا حد ممکن واقعی از آب درآورده. اما در نهایت حواسش نیست که شخصیت محوری داستان مردی است با لباس خفاشی. برتون جهانی می سازد که در آن حضور بتمن و دیگران پذیرفتنی و حتی منطقی است ولی در گاتهامِ “شوالیۀ تاریکی” امکان ندارد چنین شخصیتی وجود داشته باشد. این تناقض باعث می شود بتمن نولان هم نقابش را کنار بزند و به اندازۀ سایر عناوین ابرقهرمانی کودکانه (به معنای بَدش) و باورنکردنی به نظر برسد.
خدا وکیلی چرا همه این عناوین رو کودکانه میدونید؟
درسته بعضیاشون خیلی دیگه یجورین ولی دلیل نمیشه همشون چرت باشن
مثال بارز اثری قهرمانی و کمیک بوکی که شاهکاره اسپایدرمن ۲ هستش
یا شوالیه تاریکی
شما اگه این دوتا فیلم رو ببینید میفهمید دنیای کمیک بوک چه دنیای زیبایی هستش که اگه اقتباس خوبی ازش صورت بگیره شاهکار خلق میشه
این دوتا فیلم به مسائل زیبا و در عین حال بسیار نزدیک به واقعیت رو بررسی میکنن
احتمال داره که این حرفم رو بعنوان شوخی در نظر بگیرید ولی با دیدن این دوتا فیلم متوجه منظورم میشید.