بهترین کتابهای روانشناسی کودکان که باید بخوانید
در دنیای سریعگذر امروز، درک احساسات و نیازهای روانشناختی کودکان از همیشه ضروریتر است. والدین همیشه به دنبال راههایی برای برای پرورش رشد و سلامت فرزندان خود هستند. یکی از منابع ارزشمندی که در اختیار داریم و دسترسی به آن آسان است، مطالعهی کتابهای روانشناسی کودکان است. این کتابها بینشهای ارزشمند و مفیدی دربارهی عواطف و احساسات کودکان در اختیارمان میگذارند.
روانشناسی کودکان چیست؟
روانشناسی کودکان به بررسی رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان از دوران نوزادی تا نوجوانی میپردازد. این علم به ما کمک میکند که نحوهی درک کودک از جهان، پردازش اطلاعات و تعامل او با دیگران را بهتر بشناسیم. با درک روانشناسی کودکان، والدین و معلمان میتوانند بهتر از رشد و آرامش کودکان حمایت کنند.
اهمیت روانشناسی کودکان
فهم اینکه کودکان چگونه فکر میکنند و احساسات آنها چگونه عمل میکند، برای والدین و معلمان بسیار حیاتی است. این فهم به آنها کمک میکند تا سختیها و چالشهای بزرگ کردن و پرورش کودکان را راحتتر پشت سر بگذارند. روانشناسی کودکان بینشهای ارزشمندی را در فهمیدن احساسات کودکان، فرایندهای ادراکی و رشد اجتماعی آنها به ارمغان میآورد. آشنایی با احساسات و عواطف کودک به والدین اجازه میدهد نیازهای کودکشان را بهتر شناسایی کرده و راهنماییها و رفتارهای موثری ارائه دهند.
با مطالعهی کتابهای روانشناسی کودکان، والدین میتوانند هرگونه تاخیر در رشد یا مشکلات رفتاری کودکان را به موقع تشخیص دهند و برای حل آن اقدام کنند. این کار باعث رشد سالم کودک میشود. علاوه بر این، خواندن کتابهای روانشناسی کودکان به شما کمک میکند تا محیطهای پرورشیای ایجاد کنید که به ارتقای سلامت روانی و آسایش کودکان کمک کند. روانشناسی کودک به بزرگسالان استراتژیهای مؤثری را برای مدیریت و حل تعارضها، بهبود ارتباطات و تقویت روابط مثبت با کودکان آموزش میدهد.
روانشناسی کودک در سنین مختلف
مطاعهی کتابهای روانشناسی کودکان را باید از همان ابتدای نوزادی کودک شروع کرد. با بزرگتر شدن کودک، دیگر همان کتابهای دوران نوزادی مفید نیستند و باید کتابهای روانشناسی مناسب سن او را مطالعه کرد. روانشناسی کودک در طول زندگی او تغییر میکند و مراحل مختلف رشد با تواناییها و رفتارهای متفاوتی مشخص میشود:
از زمان تولد تا حدود ۲ سالگی، دانش کودکان محدود به آن چیزی است که میتوانند ببینند و لمس کنند و رفتارهای آنها بیشتر به پاسخهای حرکتی ساده خلاصه میشود. در ۲ تا ۶ سالگی، کودکان زبان را یاد میگیرند، اما هنوز قادر به درک منطق عینی و پردازش ذهنی اطلاعات نیستند. ۷ تا ۱۱ سالگی زمانیست که کودکان میتوانند دربارهی رویدادهای عینی بهصورت منطقی فکر کنند، اما هنوز با درک مفاهیم انتزاعی مشکل دارند و از ۱۲ سالگی تا بزرگسالی، نوجوانان توانایی تفکر انتزاعی و مهارتهایی مانند استدلال منطقی، استدلال قیاسی و برنامهریزی سیستماتیک را توسعه میدهند.
برای هر یک از این مراحل، انتخاب کتاب روانشناسی مناسب با سن کودک اهمیت ویژهای دارد.
کتابهای روانشناسی کودکان
۱- «کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند» اثر فلیپا پری
شما میخواهید فرزندتان خوشحال باشد و از آسیب زدن به او جلوگیری کنید؛ اما چگونه میتوانید به این هدف دست یابید؟ در این کتاب جذاب، هوشمندانه و طنزآمیز، فیلیپا پری، رواندرمانگر مشهور، به ما میگوید که واقعاً چه چیزهایی اهمیت دارد و باید از چه رفتارهایی پرهیز کرد. در واقع نکات کلیدی و بایدها و نبایدهای والد بودن را بازگو میکند.
بهجای ارائهی یک برنامه کامل، پری نگاهی کلی به عناصر کلیدی که منجر به روابط خوب والد-فرزندی میشود، ارائه میدهد. این کتاب در درک بهتر این مسائل به شما کمک میکند: درک اینکه چگونه تربیت خودتان ممکن است بر روی فرزندپروری شما تأثیر بگذارد. پذیرفتن اینکه اشتباهاتی خواهید داشت و یاد بگیرید چه کارهایی را برای رفع آنها باید انجام دهید. چرخهها و الگوهای منفی را بشکنید. با احساسات خود و فرزندتان به درستی برخورد کنید. بفهمید که رفتارهای مختلف چه پیامی را منتقل میکنند.
در بخشی از کتاب «کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند» میخوانید:
وقتی شما با عصبانیت یا هر احساس شدید دیگری دربرابر کودکتان واکنش نشان میدهید، دلیلش این است که یاد گرفتهاید درمقابل همان احساسی که در سن آنها داشتهاید اینگونه از خودتان دفاع کنید. در جایی خارج از خودآگاهتان، رفتار آنها تهدید به برانگیختنِ احساساتی در گذشتهتان میکند؛ احساساتی مانند ناامیدی، اشتیاق، تنهایی، حسادت، یا نیازمندی. بنابراین شما نادانسته گزینهی آسانتر را انتخاب میکنید: بهجای همدلی با کودکتان، به مسیرهای کوتاهتری مانند عصبانیت یا درماندگی یا دستپاچگی میانبر میزنید.
۲- «چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند» اثر ادل فیبر و الین مازلیش
اگر به دنبال کتاب تربیت کودکی هستید که به شما روش بهتری برای برقراری ارتباط با فرزندانتان بیاموزد، این کتاب انتخاب مناسبی است که از سوی روانشناسان کودک و والدین بازخوردهای بسیار مثبتی دریافت کرده است. این کتاب به شش فصل اصلی تقسیم شده است که مهارتهایی را آموزش میدهد تا در برقراری ارتباط با فرزندانتان، چه در صحبت کردن و چه در شنیدن، مؤثرتر باشید. مهارتهایی که یاد میگیرید به شما کمک میکند تا فرزندتان را در مواجهه با احساسات بزرگ به شکل سازندهای حمایت کنید. این مهارتها کودک را به همکاری بیشتر و خودکفایی تشویق میکند و استفاده از تحسین و جایزه را بهگونهای یاد میدهد که در حین تقویت حس فردیت کودک، احساس خودپسندی در او ایجاد نشود. نویسندگان این کتاب همچنین جایگزینهایی برای تنبیه ارائه میدهند که بسیار مؤثرتر از روشهای تنبیهی در رسیدن به رفتار مورد نظر هستند.
در بخشی از کتاب «چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند» میخوانید:
به عنوان بزرگسال، ما درک میکنیم که تعداد کمی از راهحلها دائمی هستند. آنچه در چهار سالگی برای بچهای کارآیی داشت، ممکن است در پنج سالگی برایش سودمند نباشد؛ آنچه در زمستان مفید بود، ممکن است در بهار کارآیی نداشته باشد. زندگی فرایندی مداوم از سازگاری و سازگاری مجدد است. مسألهی مهم برای کودک این است که او خودش را به عنوان بخشی از راهحل ببیند، نه بخشی از مشکل.
۳- «تربیت سالم در خانه» اثر جین نلسن
جین نلسن، روانشناس برجسته، مربی و مادر هفت فرزند، کتابی نوشته است که در آن میگوید کلید انضباط مثبت تنبیه نیست، بلکه احترام متقابل است. نلسن به شما آموزش میدهد که هم مهربان و هم قاطع باشید، بهطوریکه هر کودکی، از یک کودک سه ساله تا یک نوجوان سرکش، بتواند همکاری خلاقانه و خودانضباطی را بدون از دست دادن کرامت خود بیاموزد. در این کتاب، شما خواهید آموخت که چگونه فاصلههای ارتباطی را پر کنید، مبارزات قدرت را خنثی کنید، از خطرات تشویق بیجا پرهیز کنید، پیام عشق خود را برقرار کنید، بر نقاط قوت تمرکز کنید نه نقاط ضعف، کودکان را بدون خدشه به احترام خودشان مسئولیتپذیر نگه دارید، به کودکان یاد دهید که چگونه فکر کنند نه اینکه به چه چیزی فکر کنند، در خانه و مدرسه همکاری کودکان را جلب کنید و چگونه با چالشهای خاص رفتار نادرست نوجوانان مواجه شوید.
این کتاب شامل دهها داستان واقعی از انضباط مثبت است. میلیونها کودک از مشاورههای موجود در این کتاب خردمندانه بهرهمند شدهاند و به شما کمک میکند به فرزند خود ابزارهایی برای یک زندگی متعادل با این گنجینهی اثبات شده از توصیههای عملی بدهید.
در بخشی از کتاب «تربیت سالم در خانه» میخوانیم:
گاهی فکر می کنم که جنگ بین تربیت تنبیهی و تربیت آسانگیر تا ابد ادامه خواهد داشت. به نظر میرسد که بسیاری برحسب این دو منتهای تربیتی فکر میکنند. تربیت سالم به بزرگسالان کمک میکند شیوهای میانه و محترمانه بیابند که نه تنبیهی و نه آسانگیر است. تربیت سالم از ابزاری حمایت میکند که هم مهربان و قاطع باشد، و هم مهارتهای ارزشمند زندگی اجتماعی را آموزش دهد.
۴- «کلیدهای رفتار با کودک یک ساله» اثر مگ زویبک
مجموعه کتابهای کلیدهای رفتار با… به شما کمک میکند تا از هر مرحله در زندگی فرزندتان به بهترین شکل استفاده کنید. از زمان تولد تا فارغالتحصیلی از دبیرستان، حدود ۹۳۶ هفته زمان دارید. این زمان به سرعت میگذرد و کودکان خیلی سریع رشد و تغییر میکنند. انگار زمانیکه شروع به شناختن آنها میکنید، دوباره تغییر میکنند. این امر مسئولیت والدین در شکلدهی به باور و شخصیت فرزند را سنگین و گاه دلهرهآور میسازد.
«کلیدهای رفتار با کودک یک ساله» یک راهنمای مختصر است که آنچه لازم است دربارهی کودکان یکساله بدانید را به سادهترین شکل ارائه میدهد، و همچنین روشهایی تعاملی برای شناخت بهتر کودکتان پیشنهاد میکند تا از این مرحله به بهترین نحو استفاده کنید. این کتاب برای کسانی مناسب است که به عنوان اولین منبع برای مطالعه این کتاب را انتخاب کردهاند و پیشزمینهی اطلاعاتی زیادی ندارند. برای شروع مطالعه خوب است، اما به عنوان منبع تکمیلی مناسب نیست.
در بخشی از کتاب «کلیدهای رفتار با کودک یک ساله» میخوانید:
برای پیشگیری از برخوردهای شدید، دادنِ حق انتخاب بین دو مورد واقعی، به کودک، یکی از راهبردهای مهم تلقی میشود. بهجای پرسشِ «شیر میل داری» بپرسید، «شیر را در فنجان قرمز میخواهی یا آبی؟»، بهجای پرسیدنِ «دلت میخواهد برای خرید بیایی؟» بپرسید «دلت میخواهد حالا برای خرید برویم یا بعد از شنیدن یک داستان؟» از او نخواهید انتخاب بیدلیل انجام دهد: «دلت میخواهد همین الآن بخوابی یا بعدآ؟» پرسیدن چنین مطلبی از یک کودک بسیار خسته و بدخُلق عادلانه نیست. پیشنهاد و انتخاب، یک روش اجتناب از بعضی واکنشهای منفی است، که همیشه مفید واقع نمیشود.
۵- «با کفش من راه برو» اثر اورلی کرتن
تمام احساسات، شادی، خشم، غم و ترس برای رشد کودکان ضروری هستند و به آنها کمک میکنند که ارتباط برقرار کنند، بیان کنند چه میخواهند، چه دوست دارند و چه دوست ندارند. اما همیشه درک این نکته که چرا کودکان در مواجهه با موقعیتهای روزمره به شیوهای خاص واکنش نشان میدهند آسان نیست. این کتاب برای کمک به درک بهتر احساسات کودکان طراحی شده است.
برخی از مطالبی که در این کتاب به آنها اشاره شده شامل این موارد است: چگونه به ترسهای کودک واکنش نشان دهید؛ چگونه قدر لحظات شاد را بدانید؛ راهنمایی میکند که چگونه در زمان عصبانیت بهترین برخورد را داشته باشید؛ به کودکان کمک میکند زمانیکه غمگین هستند تفاوت بین احساسات طبیعی و بیشازحد را تشخیص دهند و به شما در مدیریت احساسات خود به عنوان والد کمک میکند. این کتاب ابزارها و راهحلهای مشخصی ارائه میدهد تا بتوانید به مناسبترین شکل به احساسات فرزندتان واکنش نشان دهید و به بهترین شکل از آنها حمایت کنید تا اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کنند.
در بخشی از کتاب «با کفش من راه برو» میخوانید:
فراموش نکنید که شما پدر یا مادر خوبی هستید؛ اما «خوب» کسی است که قصد دارد کار درست را انجام دهد، نه کسی که همیشه کار درست را انجام میدهد.
۶- «هوش عاطفی» اثر دانیل گلمن
یکی دیگر از بهترین کتابهای روانشناسی کودکان این کتاب است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و در زمان خود پیشرو بود که موضوعات جدیدی را مطرح میکرد. هوش عاطفی شما چند است؟ هوش عاطفی با ضریب هوشی متفاوت است و حتی با یک عدد هم توصیف نمیشود؛ اما هوش عاطفی میتواند بهترین پیشگوییکنندهی موفقیت در زندگی باشد و معنای باهوش بودن را دوباره تعریف کند.
گلمن با استفاده تحقیقات خود در زمینهی مغز و رفتار، نشان میدهد که چه عواملی باعث میشود افرادی با ضریب هوشی بالا برای انجام کاری تقلا کنند، اما افرادی با ضریب هوشی پایینتر آن کار را بهطرز شگفتانگیزی عالی انجام دهند. این عوامل شامل خودآگاهی، خودانظباطی و همدلی هستند که با هم یک هوش جدید را تعریف میکنند. این هوش که هوش عاطفی نام دارد، از زمان تولد ثابت نیست و قابل پرورش است و بهترین زمان پرورش این هوش عاطفی، در زمان کودکی است.
در بخشی از کتاب «هوش عاطفی» میخوانید:
شکلگیری هوش عاطفی، یعنی توانایی برای مهار کردن تکانههای عاطفی و هیجانی خود، شناخت و درک خصوصیترین احساسات افراد دیگر، رفتار آرام و سنجیده داشتن در روابط انسانی با دیگران و خلاصه همانطور که ارسطو گفته است مهارت کمیاب و نادر «بهحق عصبانی شدن یعنی در حد و اندازهی معقول، در زمان مناسب، با دلایل موجه و به شیوهای مناسب عصبانی شدن» ایفای نقش میکند.
۷- «تربیت بدون فریاد» اثر هال ادوارد رانکل
آیا شما از آن والدینهایی هستید که سریع عصبانی میشوید؟ همهی ما گاهی این کار را میکنیم، اما میدانیم که کار اشتباهیست و ممکن است به اینکه آیا والد خوبی هستیم یا نه شک کنیم. خوب است که راهحلهایی برای غلبه بر این مورد وجود دارد.
کتاب با این موضوع شروع میشود که به جای واکنشگر بودن، پیشکنشگر باشید. اما این به چه معنیست؟ هرگاه کودکتان کار بدی انجام میدهد و بر سر کودک خود فریاد میزنید، شما واکنشگر عمل میکنید. اگر میخواهید والد بدون فریادی باشید باید روش خود را عوض کنید. باید پیشکنشگر باشید و کودک خود را قبل از ایجاد مشکل، به مسیر درست راهنمایی کنید. با این کار خانوادهای با استرس کمتر خواهید داشت.
کتاب روانشناسی کودک «تربیت بدون فریاد» یک کتاب تربیت فرزند دیگر نیست. اولین کتابی است که از ابتدا تا انتها بر روی این موضوع تاکید دارد که تربیت فرزند درمورد کودک نیست، بلکه درمورد والدین است. اگر والدین بهجای اینکه تمام مدت به دنبال کنترل رفتار فرزند خود باشند سعی در کنترل رفتار خود داشته باشند، نتایج بسیار بهتری میگیرند.
در بخشی از کتاب «تربیت بدون فریاد» می خوانید:
چگونه خود را نسبت به بیماری سرخک مصون میسازیم؟ با تزریق دُز کوچکی از میکروب آن. همین مطلب در مورد پیامد و نتیجه کارها صدق میکند. هرچه کودکان ما بیشتر با عواقب اندک قانونشکنیهای کوچک خود روبهرو شوند، کمتر دچار خطاهای بزرگ و عواقب شدید آنها میشوند. نظر ما این است که هرچه فرزندان ما زودتر با قانون «هرچه بکاریم همان را درو خواهیم کرد.» آشنا شوند، کمتر مجبور میشوند، به موازات رشدشان، تاوانهای سنگینتری برای خطاهای بزرگتر خود پس دهند.
۸- «علیه تربیت فرزند» اثر آلیسون گوپنیک
آیا شما در تربیت فرزند خود باغبانید یا نجار؟ نجار فکر میکند که با انجام رفتارهای خاص، یاد دادن مهارتهای خاص و خواندن کتابهای خاص، میتواند فرزند خود را به شکلی که میخواهد در آینده تبدیل کند. از طرف دیگر، باغبان کمتر بر روی اینکه میخواهد فرزندش در آینده چگونه باشد تمرکز میکند و به جای آن محیط امنی را فراهم میکند که کودک بتواند کاوش کرده و به دنبال علایق خود برود.
آلیسون گوپنیک در این کتاب توضیح میدهد که بزرگ کردن و تربیت فرزند کار نیست، بکه یک عمل از روی عشق است. هدف والدین باید این باشد که به کودکشان اجازهی شکوفایی به روش منحصربهفرد خود را بدهند. در واقع والدین باید از فرایندهای طبیعی رشد و یادگیری کودکان حمایت کرده و آنها را تشویق کنند. این کار شبیه به مراقبت کردن از یک باغ است، در مقابل کار نجاری که چیزی را بر اساس یک نقشهی دقیق میسازد.
در کتاب «علیه تربیت فرزند» میخوانید:
هدف از عشقورزیدن به کودکان، بهطور خاص، فراهمکردن محیطی پربار، باثبات و امن برای این انسانهای کوچک و آسیبپذیر است، محیطی که در آن تغییر، خلاقیت و نوآوری میتوانند شکوفا شوند. این امر هم از منظر زیستشناختی و تکاملی و هم از منظری شخصی و سیاسی صادق است. عشقورزیدن به کودکان برای آنها مقصد تعیین نمیکند، بلکه قدرت و مایهی آغاز سفر را به آنها میبخشد.
۹- «چگونه کودک مستقل تربیت کنیم؟» اثر ویلیام استیکسراد و ند جانسون
بسیاری از والدین بهجای اعتماد به کودکان برای انتخابهایشان، بر مدیریت جزئی همهچیز از تکالیف درسی تا دوستیها اصرار دارند. برای این والدین، استیکسراد و جانسون یک پیام ساده دارند: «توقف کنید.»
چند سال پیش، استیکسراد و جانسون از زوایای مختلف متوجه یک مشکل مشابه شدند: حتی کودکانی که عملکرد بالایی داشتند، با استرس شدید و کمبود انگیزه به آنها مراجعه میکردند و شکایت میکردند که هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارند. برخی در دبیرستان دچار لغزش میشدند یا در دانشگاه از هم میپاشیدند. آنها بهطور مشترک کشف کردند که بهترین پادزهر برای استرس این است که به کودکان این احساس را بدهند که کنترل زندگیشان دست خودشان است؛ اما این به معنای این نیست که والدین از اقتدارشان دست بکشند. آنها در این کتاب نشان میدهند که چگونه میتوانید به طور فعال به فرزند خود کمک کنید تا مغزی مقاوم ایجاد کند و آمادهی رویارویی با چالشهای جدید باشد.
۱۰- «غمنامه کودک تیزهوش» اثر آلیس میلر
چرا بسیاری از افراد موفق با احساساتی مانند پوچی و بیگانگی مواجه هستند؟ این کتاب خردمندانه و عمیق، پاسخی برای این سوال فراهم کرده است. بسیاری از ما در زمان کودکیمان مجبور شدیم ماهرانه احساسات، نیازها و خاطرات خود را پنهان کنیم تا انتظارات والدینمان را برآورده کنیم و عشق آنها را به دست آوریم.
آلیس میلر مینویسد: «وقتی از کلمهی تیزهوش در عنوان استفاده کردم، نه به کودکانی که نمرات بالایی در مدرسه میگیرند و نه به کودکانی که بهطور ویژهای با استعداد هستند، اشاره نداشتم. منظورم همهی ما بود که از کودکی، به لطف توانایی تطبیق با خشونت غیرقابل توصیف با بیحس شدن مورد سوءاستفاده قرار گرفتهایم و جان سالم بهدر بردیم. بدون این موهبت که طبیعت به ما عرضه کرده، ما زنده نمیماندیم.» اما زنده ماندن بهتنهایی کافی نیست. کتاب «غمنامه کودک تیزهوش» به ما کمک میکند که زندگیمان را با کشف نیازهای حیاتی خود و حقیقت شخصیمان دوباره بسازیم.
نویسنده همچنین به بررسی پیامدهای سرکوب در سطح فردی و اجتماعی، دلایل آسیبهای جسمی و روانی وارد بر کودکان و چگونگی پیشگیری از آنها، و در نهایت روشهای جدیدی که برای مقابله با پیامدهای تروماهای کودکی در دسترس داریم، میپردازد. این کتاب راهحلهایی برای جلوگیری از چنین رفتارهایی به والدین ارائه میدهد.
این کتاب را نشر نو با نام دیگر «درباره دلهرههای کودکی» نیز منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب «غمنامه کودک تیزهوش» میخوانیم:
همهی ما در دوران کودکی تلاش میکنیم خواستههای والدینمان را برآورده کنیم، چه این خواستهها به زبان آورده شده باشند و چه بیان نشده باشند، چه منطقی باشند و چه غیرمنطقی. در این روند، چشممان را بر نیازها و احساسات واقعی خودمان میبندیم. در زندگی بزرگسالی، این امر مانند هدایت کشتی بدون استفاده از قطبنماست. اگر ندانیم چه کسی هستیم و احساساتمان چیست و چه میخواهیم، حتی در بزرگسالی نیز تحت تأثیر انتظاراتی قرار میگیریم که از دوران اولیهی کودکی بر ما تحمیل شدهاند، همان انتظاراتی که به هر حال نه به خاطر عشق، بلکه به خاطر توهم عشق برآورده کردهایم. بدون این توهم نمیتوانستیم از دوران کودکی خود جان سالم بهدر بریم.
منبع: دیجیکالا مگ