۵ کتاب ضروری که باید برای بهبود تمرکز بخوانید

همه میخواهند در زندگی شخصی و حرفهای موفق و تاثیرگذار باشند و مهارتها و توانیهایشان را نشان دهند. اینها به تمرکز نیاز دارد. در جامعهای در آن زندگی میکنیم با مسائل و مشکلات گوناگون دست به گریبانیم تمرکز چیزی شبیه به کیمیاست. مردم برای خاموش کردن صداهای گوناگونی که ذهنشان را اشغال کرده و مانع تمرکز کردن میشوند از گونههای درمانی، دارویی و گاهی مخدرها استفاده میکنند. تمرکز کردن مهارتی است که افراد باید بیاموزند. 5 کتاب برای بهبود تمرکز در ادامه معرفی خواهند شد. با عمل کردن به توصیهها و تمرینهایی که در آنها ارائه شده به راحتی میتواند تمرکز کرد.
تمرکز چیست؟
تمرکز کردن به معنای کنار هم قرار گرفتن توجه و اراده است تا بتوان بر موضوع، جسم، احساس، فکر، کار و … مسلط شد و ۀه آن پرداخت. بچهها در این زمینه استادند. وقتی غرق بازی و کاری میشوند انگار در دنیای دیگر سیر میکنند و چیزی نمیتواند تمرکزشان را بر هم بریزد. استیو جابز بنیانگذار و مالک شرک اپل در گفت و گو با مجلهی تایم میگوید: «مردم گمان میکنند تمرکز یعنی بله گفتن به چیزی که باید بر آن متمرکز شوند. در حالی که تمرکز به این معنا نیست. تمرکز به معنای نه گفتن به ایدههای خوب دیگر است. باید به دقت انتخاب کنید.» جادو، ورد، دعا و میانبری برای رسیدن به تمرکز یا ارتقا آن وجود ندارد. باید توصیهها و تمرینهای ارائه شده در کتابها را به دقت خواند و اجرا کرد.
برای بهبود تمرکز کدام کتاب را بخوانیم؟
1- «عادتهای اتمی / یک راه ساده و اثبات شده برای ایجاد عادات خوب و شکستتن عادات بد»
از بین بردن عادات بد کاری دشوار است. برای شروع به الگو، راهنما و معلم نیاز است. کتاب «عادتهای اتمی / یک راه ساده و اثبات شده برای ایجاد عادات خوب و شکستن عادات بد» بهترین معلم و راهنماست.
جیمز کلیر نویسندهی این کتاب سالهای زیادی از زندگیاش نگذشته، تجربیات زیستهی زیادی ندارد، به معنای دقیق کلمه دنیا دیده نیست. روز 22 ماه ژانویهی سال 1986 در شهر هامیلتون ایالات متحده به دنیا آمده. در رشتهی بیومکانیک از دانشگاه دنیسون فارغالتحصیل شده و به جای فعالیت در دنیای مهندسی، مطالعه و پژوهش دربارهی عادتهای انسانی را شروع کرد. در وبسایتاش دراینباره نوشت و کم کم مخاطبان را مجذوب کرد. در کمتر از دو سال بیش از صد هزار نفر مقالاتاش را میخواندند. او بعد از نوشتن این کتاب که بیش از ده میلیون نسخه از آن در اقصینقاط جهان به فروش رفته به شهرت رسید.
نویسنده نوشتهاش را راهنمای علمی و جامع برای ایجاد عادتهای خوب و شکستن عادتهای بد میداند. راهنمایی مناسب برای آن است که چطور هر روز یک درصد بهتر از روز قبل باشیم.
کلیر معتقد است اشتباه اکثر آدمها در این است که به جای سیستم بر هدف متمرکز میشوند. هدف چیزی است که میخواهیم به آن برسیم. سیستم، مجموعهای از کارها و برنامهریزیهایی است که باید برای رسیدن به هدف انجام دهیم.
او باور دارد اگر در عوض کردن عادتهایتان شکست میحورید ایراد از شما نیست. مشکل سیستمی است که بر اساس آن عمل میکنید. تمرکز بر سیستم کلی به جای توجه کردن به هدف یکی از نکات کلیدی این اثر است.
مولف کتاب «عادتهای اتمی…» یکی از 5 کتاب برای بهبود تمرکز، دو دلیل اصلی را عامل تغییر نکردن عادات میداند. اول اینکه آدمها به دنبال عوض کردن اشتباهات هستند، دوم آنکه پروسهی تغییر عادات بد و اشتباهات نادرست است.
هر تغییر رفتار از سه لایه – تغییر خروجی (هدف)، تغییر پروسه (سیستم) و تغییر باور (هویت) -تشکیل شده است. برای عوض کردن عادات دائمی و مبتنی بر هویت باید تغییر را از عمیقترین لایه یعنی تغییر باور شروع کرد.
حلقهی عادت شاید مهمترین مفهوم در کتاب «عادتهای اتمی» است. حلقهی عادت فرآیندی چهار مرحلهای است که عادت جدید را شکل میدهد. سرنخ، میل، پاسخ و پاداش مراحل سازندهی این حلقه را تشکیل دادهاند. فقدان هر یک از این مراحل فرآیند را غیر فعال و ناقص میکند. با شناخت و درک نحوهی عملکرد این حلقه میتوان عادات را شناسایی کرد و دستبهکار اصلاحشان شد.
کلیر اعتقاد دارد برای ایجاد عادات خوب باید آن را جذاب و ساده و همچنین برای از بین بردن عادت بد باید آن را پنهان و به عامل رضایی تبدیل کنید.
نکتهای که کمتر به آن توجه شده تاثیر محیط در به وجود آمدن عادات است. برای تغییر عادات و از بین بردن عادتهای بد باید محیط زندگی را به گونهای طراحی کرد که احتمال بروز عادات خوب بیشتر شود.
در بخشی از کتاب «عادتهای اتمی / یک راه ساده و اثبات شده برای ایجاد عادات خوب و شکستن عادات بد» که با ترجمهی هادی بهمنی توسط نشر نوین منتشر شده، میخوانیم:
«رفتار انسان همواره در حال تغییر است: موقعیت به موقعیت، لحظه به لحظه، ثانیه به ثانیه. اما این کتاب دربارهی چیزهایی است که تغییر نمیکند. دربارهی اصول رفتار انسانی است. اصول ماندگاری که میتوانید هر سال به آن اتکا کنید. ایدههایی که میتوانید کسبوکارتان را پیرامونش بسازید، خانواده را حول آن شکل دهید و زندگی را پیش ببرید.»
2- «مدیریت توجه / راهکارهایی برای افزایش تمرکز و به دست گرفتن کنترل زندگی»
زندگی مالامال از حواسپرتی است. همهچیز حواسمان را پرت میکند و باعث میشود دوستان فراموش شوند، برنامهریزیها به نتیجه نرسد، کارها ناتمام بمانند و در زندگی شخصی و شغلی ناکامی بروز کند. عامل همهی اتفاقات ناخوشایند و شکستها فقدان تمرکز است. کمبود توجه و تمرکز باعث شده نتوان خود را وقف اهداف کرد. پس عوض کردن مسیر زندگی و شغلی، از این شاخه به آن شاخه پریدن، عصبی، ناآرام و خشمگین شدن بخش جداییناپذیر زندگی شده. وارد شدن تکنولوژی به زندگی، سیطرهی اینترنت و شبکههای اجتماعی بر افراد هم از جمله عوامل اثر گذار بر از میان رفتن تمرکز است. چه باید کرد؟ برای درمان حواسپرتی و افزایش تمرکز فیر ایال سرمایهگذار، سخنران و نویسندهی کتابهای توسعهی فردی که بر روانشناسی، فناوری و کسب و کار متمرکز است و در مدرسهی بازرگانی دانشگاه استنفورد تدریس میکند در این کتاب روشهای موثر و کاربردی برای بهبود تمرکز و در دست گرفتن افسار زندگی ارائه کرده.
او سعی میکند راهی برای خلاص شدن انسانها از شر تکنولوژی پیدا کند تا حواسپرتی را کم کند. دنیای امروز جهان آشفتگی ذهن و فکر است. افراد در برنامهها، دورهمیها، کنفرانسها، جلسات و مذاکران بسیار حاضر میشوند اما نتیجه نمیگیرند چون تمرکز ندارند. حواسشان پرت است. بهرهوری و توجه کم شده، خطاها زیاد شده. مردم در میان جمع هستند اما ذهنشان در جایی دیگر سیر میکند.
نویسنده در «مدیریت توجه / راهکارهایی برای بهبود تمرکز و به دست گرفتن کنترل زندگی» یکی از 5 کتاب برای بهبود تمرکز، میگوید تولید محصولات، خدمانت مشتریپسند و … عامل حواسپرتی هستند. پس قرار نیست حواسپرتی از بین برود. در آیندهی نه چندان دور دو گروه وجود خواهند داشت. کسانی که اجازه میدهند دیگران توجه و زندگیشان را اداره کنند و افزادی که با افتخار خودشان را حواسجمع مینامند. دوراندیشی درمان عجولانه تصمیم گرفتن است. اگر از قبل برنامهریزی کنید، به احتمال بسیار زیاد برنامهتان را اجرا خواهید کرد. با مطالعه و انجام دادن تمرینهای کتاب میتوان کنترل بیشتری بر خود و محیط اطراف داشت و تاثیرات مخرب حواسپرتی و فقدان تمرکز و توجه را از بین برد.
در بخشی از کتاب «مدیریت توجه / راهکارهایی برای بهبود تمرکز و به دست گرفتن کنترل زندگی» که با ترجمهی سمیه قوامینژاد توسط انتشارات آریاناقلم منتشر شده، میخوانیم:
«کنترل حواسپرتیها از دست خیلی از ما خارج است و حسی به ما میدهد که گویا ما نیستیم که این تصمیمها را میگیریم. واقعیت این است که در این دورهزمانه اگر برای مدیریت کردن حواسپرتیها مجهز نباشید، حواستان مدام اینطرف و آنطرف میرود و وقتتان تلف میشود.»
3- «اینترنت با مغز ما چه میکند؟»
نیکلاس کار نویسندهی حوزهی تکنولوژی دربارهی اتفاقاتی که افتاده تحقیق کرده و کتابی نوشته است. تلفن دستیاش را باز کرده، وارد صفحهی اینستاگراماش شده ولی یادش رفته چرا این کار را کرده. کاری که باید انجام میداده را فراموش کرده. مثل قبل نمیتواند تمرکز کند، ذهناش مدام در هال سرک کشیدن به موضوعات گوناگون است. او بر تاثیر اینترنت بر مغز و فرآیندهایش ذهن انسان در قرن حاضر مطالعه کرده. فناوری باعث شده کمتر از قبل به فروشگاه برویم، جلوی قفسهها بایستیم، محصول مورد نظر را پیدا کنیم، در چرخ دستی بگذاریم، مقابل پیشخان بایستیم و به صندوقدار پول پرداخت کنیم و به خریدن کتاب الکترونیک عادت کنیم.
نویسنده در کتاب «اینترنت با مغز ما چه میکند؟» یکی از 5 کتاب برای بهبود تمرکز، چگونگی کارکرد مغز را با ارائهی شواهد و مدارک علمی متقن شرح میدهد و میگوید مغز هم مثل باقی عضلات بدن با ورزش کردن و تمرین کردن ورزیده میشود و میتوان توانمندترش کرد. مغز از سیمکشیهای پیچدرپیچ و تودرتویی تشکیل شده که نوع بهره گرفتن از آن به قویتر شدناش کمک میکند.
استفادهی زیاد از اینترنت باعث شده تمرکز کمتر شود. به این خاطر است که نسلهای پیشین به راحتی میتوانستند رمانهای چند جلدی بخوانند در حالی که نسلهای جدید به مطالعهی رمانها و قصههای کوتاه علاقهمندند.
اینترنت به دلیل در لحظه بودن باعث میشود مغز انسان عادت کند اطلاعات را در قالبهای کوچک و به صورت سطحی دریافت کند. به مرور زمان این عضو بدن توانایی و مهارت تمرکز کردن را از دست میدهد.
نیکلاس کار در بخشهای دیگر نوشتهاش به روشهای طبقهبندی اطلاعات در گوگل میپردازد. او شرح میدهد استراتژی این شرکت باعث میشود نتایج جستوجوها به منابع محدود هدایت شوند. در نتیجه افراد در تصور خیالی از اطلاعات بیکران غرقاند. تمرکز بر محتوای اینچنینی میتواند فرد را از تاثیرات عمیق دور کند.
انسانها به قدری از برنامههای رسانهها و شبکههای اجتماعی حیرتزده، عصبی، شاد و غمگین میشوند که دیگر فکر نمیکنند بر سرشان چه میآید. از این رو همه میگویند تکنولوژی به تنهایی بیاهمیت است، باید روش بهرهگیری از آن را تغییر داد. این گفتهها یادآوری میکنند ادارهی امور در دستان افراد است. انسانها روز به روز توانایی فکر و تمرکز کردن را به خاطر استفادهی بیوقفه از اینترنت از دست میدهند. پس باید محتاطانهتر از آن و شبکههای اجتماعی استفاده کرد.
در بخشی از کتاب «اینترنت با مغز ما چه میکند؟» که با ترجمهی محمود حبیبی توسط نشر گمان منتشر شده و برای بهبود تمرکز میتواند به شما کمک کند، میخوانیم:
«بروس فریدمن که پزشک آسیبشناسِ دانشکده پزشکیِ دانشگاه میشیگان است، در گفتگویی تلفنی که با هم داشتیم توضیح داد که تفکر او دچار کیفیتی «تقطیعی» شده که نشاندهنده شیوهاش در مرور سریع متون کوتاهِ منابع آنلاین است. او اذعان میکند: «دیگر نمیتوانم کتاب جنگ و صلح را بخوانم. دیگر حتی یک پستِ وبلاگیِ بیشتر از سه یا چهار بند هم به نظرم خیلی طولانی است و فقط نگاهی سرسری به آن میاندازم.»
4- «کار عمیق / قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته»
زندگی در جهانی که شبکههای اجتماعی و اینترنت بر افراد مسلط هستند باعث شده کار سطحی جایگزین کار عمیق شود. افراد در طول شبانهروز بیوقفه و بدون تلف کردن وقت در حال فرستادن و دریافت کردن ایمیل و پیام در شبکههای اجتماعی هستند. نتیجه افزایش روزافزون حواسپرتی و فقدان تمرکز است. حواسپرتی باعث میشود تمرکز از بین برود و مهارتهایی مثل نوشتن درخواست دریافت بورش تحصیلی، افزایش حقوق ماهانه، طارحی و نوشتن استراتژی کسب و کار و … از بین برود.
کال نیوپورت نویسندهی کتابهای توسعهی فردی و استاد مدرسهی علوم کامپیوتر دانشگاه جورج تاون معتقد است اگر زمان بیشتری برای کارهای کم عمق بگذارید، امکان پیشرفت کردن در کارهای عمیق را کمتر میکنید.
او که نویسندهی کتاب «کار عمیق / قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته» یکی از 5 کتاب برای بهبود تمرکز، است، کار عمیق را فعالیتی با تمرکز کامل و بیحواسپرتی میداند که تواناییهای شناختی را به اوج میرساند و به فرد فرصت میدهد مهارتهای دشوار را بیاموزد.
نویسنده در بخش اول نوشتهاش ایدهی کار عمیق را بررسی میکند و آن را شرح میدهد. او باور دارد کار عمیق این ویژگیها را دارد: با ارزش، کیاب و با معنا
در بخش دوم قوانین و مقرراتی برای استفاده از آن در زندگی واقعی وضع کرده. برای آنکه افراد کار عمیق بکنند باید استراتژی هماهنگ با روش زندگیشان داشته باشند. نویسنده برای انجام دادن کار عمیق چهار استراتژی برای افراد ارائه کرده که عبارتند از:
– فلسفهی ریتمیک: فلسفهای مبتنی بر تصمیم کار در بلوکهای رمانی
– فلسفهی رهبانی: فلسفهی رادیکال که بر قطع ارتباط کامل با دنیای بیرونی متمرکز است.
– فلسفهی دوسکی: فلسفهای که نسخهی خفیفتر فلسفهی رهبانی است و به فرد اجازه میدهد کار کمعمق هم در برنامهاش باشد.
– فلسفهی روزنامهنگاری: روشی که مبتنی بر تغییر فاز بین کار عمیق و کار کم عمق است.
استاد مدرسهی علوم کامپیوتر دانشگاه جورج تاون به مخاطبان توصیه میکند برای استفاده کردن از تواناییها باید کار عمیق انجام داد. برای یاد گرفتن چیزهای دشوار باید بیحواسپرتی بر آنها تمرکز کرد.
در بخشی از کتاب «کار عمیق / قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته» که با ترجمهی ناهید ملکی توسط نشر نوین منتشر شده، میخوانیم:
«کار عمیق دائما کمیاب تر و در نتیجه ارزشمندتر می شود. اگر برایتان محرز شود که اساسا هیچ نقص و کمبودی در عمیق شدن وجود ندارد و همچنین اساسا وجود رفتارهای تمرکز زدایی که جایگزین کار عمیق شده هیچ لزومی ندارد می توانید ثابت قدم و مصمم در مسیر هدف این کتاب گام بردارید. هدف این کتاب ایجاد مهارت عمیق شدن به طور نظام مند در شخصیت شماست که اگر چنین شود می توانید به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنید.»
5- «دمی آرام بگیر و فرزانهشو»
آرامش ذهن گوهری است کمیاب که همه تلاش میکنند تصاحباش کنند اما شکست میخورند و خسته، کسل، فرسوده، افسرده، مضطرب، نگران و وحشتزده گوشهای کز کرده و سر در گریبان میبرند.
در جهانی که در آن زندگی میکنیم کسانی که راههای دست یافتن به این گوهر را نشان میدهند را باید بر سر گرفت. یکی از آنها هیمن سونیم نویسندهی کرهای و از تاثیرگذارترین مربیان مکتب ذن بودایی است.
سونیم در سئول پایتخت کره جنوبی به دنیا امد. بعد از پایان تحصیل در دبستان و دبیرستان برای آموختن فیلمسازی به ایالات متحده رفت اما معنویات گرفتارش کرد. سینما را رها کرد و برای آموختن تعالیم رسمی رهبانی در دانشگاههای هاروارد، برکلی، پرینستون و سئول الاهیات و ادیان خواند. دهها نفر از مراجعانش میخواستند راهکارهایی برای روبرو شدن با ذغذغههای روزمره ارائه کند. کتاب «دمی آرام بگیر و فرزانهشو» یکی از بهترین کتابهای آرامش ذهن پاسخی است به درخواست مخاطبان. این اثر هشت فصلی به بخشهای گوناگون زندگی میپردازد و نشان میدهد چگونه میتوان با بهره گرفتن از خودآگاهی میتوان با احساسات منفی مقابله کرد و به آرامش ذهن رسید. او برای ما که میدانیم باید به درون تکیه کنیم راههایی ارائه میکند که تا بتوانیم آرامش ذهن و آگاهی را به چنگ آوریم و شرایط را بهبود ببخشیم و مدیریت کنیم.
اگر فکر میکنید سررشتهی زندگیتان از دست رفته، افکار مخرب ذهنتان را پر کرده، زیر فشار کار له شدهاید، آینده برایتان تاریک و ترسناک است، اطرافیان، همکاران، اقوام و دوستان آزارتان میدهند و در آرزوی به دست آوردن آرامش هستید باید این کتاب را مطالعه کنید تا با راز و رمز رسیدن به آرامش ذهن آشنا شوید.
اما کونس یکی از دبیران هفتهنامهی پابلیشر ویکلی دربارهی این کتاب مینویسد: وقتی کتاب را میخواندم اشک میریختم و میخندیدم. حرفهای نویسنده ساده، آشنا و دلنشین بودند. او پیروزیها و ناکامیهای زندگیاش را بهانه کرده تا به مخاطبان بگوید یکی از راههای رسیدن به آرامش ذهن وقت گذراندن با دوستان، اعضا خانواده و کسانی است که دوستمان دارند.
در بخشی از کتاب «دمی آرام بگیر و فرزانه شو» یکی از 5 کتاب برای افزایش تمرکز، که با ترجمهی نازنین فیروزی توس نشر میلکان منتشر شده، میخوانیم:
«ما نه میتوانیم و نه میخواهیم از تکتک چیزهایی که در جهان رخ میدهد، آگاه باشیم. اگر چنین میکردیم، از اضافهبار اطلاعات دریافتی، دیوانه میشدیم. اگر مانند این دوستم از دریچه ذهن خود به جهان نگاه کنیم، بیدرنگ متوجه خواهیم شد که بهدنبال چه هستیم؛ چراکه ذهن ما بر آن متمرکز میشود.»
منبع: دیجیکالا مگ