بهترین کتابهای رضا براهنی؛ از «رازهای سرزمین من» تا «طلا در مس»
برخی از بهترین آثار ادب فارسی متعلق به رضا براهنی است که از مهمترین چهرههای ادبیات فارسی معاصر بود. او در فروردین ۱۴۰۱ فوت کرد. براهنی هم منتقد ادبی جدیای بود و هم خود شاعر و نویسنده بود. از او آثار زیادی در زمینه نقد و شعر و داستان باقی مانده که جریانساز بودهاند و تاثیر شگرفی بر دیگر آثار گذاشتهاند. براهنی پیشتر عضو کانون نویسندگان ایران بود و از چهرههایی بود که به تشکیل این کانون کمک شایانی کرد. به دلیل جایگاه اجتماعی خانواده، براهنی از همان کودکی مجبور بود کار کند و پول دربیاورد. اما خوشبختانه خیری پیدا شد تا هزینههای تحصیل او را بر عهده گیرد و همین باعث شد تا یکی از مهمترین چهرههای ادبیات معاصر فارسی ظهور کند. براهنی در دوران حکومت پهلوی از منتقدان سرسخت این رژیم بود و به همین دلیل دستگیر شد و تحت شکنجههای شدیدی قرار گرفت. بنمایه تعدادی از رمانها و اشعار براهنی تروماهایی است که در زندانهای پهلوی تجربه کرده است. از رضا براهنی آثار زیادی که در زمره بهترین کتابهای ادبیات فارسی معاصر قرار میگیرند، باقی مانده که پرداختن به همه آنان در یک مقاله ممکن نیست. سعی شده تا گزیدهای از آثار او در زمینه نقد ادبی، شعر، و رمان به دست داده شود تا شناخت کلیای از این چهره مهم ادب فارسی به دست آید. افکار و ایدههای نوگرایانه براهنی همچنان قابلتوجه است و میتوان او را از جریانسازان ادبیات فارسی به شمار آورد.
۱. خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟
- سال انتشار: ۱۳۷۵
همانطور که از عنوان اثر پیداست، این کتاب شامل دو بخش است: بخش اول یعنی «خطاب به پروانهها» شامل مهمترین اشعار براهنی است، و بخش دوم «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» درباره شاعری است. درواقع براهنی میخواهد نظریهای منحصربهفرد را درباره شعر بیان کند و خودش شعرهایی را با تکیه بر این نظریه میگوید تا نشان دهد حیطه تئوریک ذهنی او با حیطه عملیاش در تطابق است. و این دقیقا چیزی است که میخواهد دربارهاش حرف بزند. انتقاد او به شاعران نیماییای چون شاملو و یوشیج این است که شعر آنها با نظریهشان تطابق ندارد و درواقع التزامی به نظریه خود ندارند. براهنی سپس سعی میکند چیزهایی که از نظریه نیما و شاملو میپذیرد را برگزیند و در نظریه خود از آن گزیدهها استفاده کند. او در این کتاب از اولین کسانی است که قصد دارند نظریه فرمالیسم را در شعر فارسی عملی کنند (از دیگر کسانی که دست به چنین کاری زدند، یدالله رویایی است). براهنی با تکیه بر فرمالیسم عقیده دارد که شعر مخصوص زبان است و در قبال دیگر چیزها ـ مانند سیاست، اجتماع، و … ـ وظیفهای ندارد. تمام هم و غم او در دو بخش کتاب این است که نطریه و بخش عملی کارش را مانند دو عنصر مکمل نشان دهد و کنار هم بنشاند. براهنی با «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» توانست جریانی نو در شعر فارسی دهه هفتاد بیافریند. او نوگرایی مخصوصی داشت و احساس میکرد شعر نیمایی به بنبست رسیده و زمان آن رسیده که راهی برای خروج از این بنبست پیدا شود. اشعار براهنی در این کتاب شاید نتواند نظر عموم مخاطبان فارسیزبان را جلب کند. اما هدف او هم هرگز چنین چیزی نبوده است. براهنی هرگز به دنبال این نبود که برای طیف گستردهای از سلایق شعر بگوید یا رمان بنویسد، بلکه مخاطب او، عموما، مخاطب محدودی است که در مطالعه ادبیات و شناسایی ساختارشکنیها و نمادها حرفهایتر است. او هدف شعر را «ایجاد تاثیر زیباشناختی» میداند و هر هدف دیگری را انکار میکند. اگر با اشعار نیمایی آشنا نیستید و تنها شعر کلاسیک خواندهاید، خواندن اشعار براهنی برایتان عذابآور خواهد بود. بنابراین توصیه میکنیم که از این کتاب شروع به خواندن شعر معاصر فارسی نکنید. اما در صورت کلی توصیه میکنیم ابتدا به خواندن بخش دوم این کتاب ـ یعنی تئوری و نظریه شعر براهنی ـ بپردازید و سپس به سراغ بخش اول بروید. با این کار درک اشعار براهنی برایتان بسیار سادهتر خواهد بود، چراکه نظریه او را مطالعه کردهاید و اشعاری که در تطابق با این نظریه هستند را مشاهده خواهید کرد. اینکه براهنی میتواند اینچنین حیطه تئوری و عملی را در کنار هم قرار دهد و به شعر به مثابه یک مسئله علمی بنگرد، بسیار قابل توجه است. مسئلهای که همیشه درباره اشعار براهنی وجود داشته این بوده که شعر او همهپسند نیست و بسیاری از اشعارش را تعداد زیادی از افراد جامعه ایران نشنیدهاند. این یکی از ایراداتی است که منتقدین براهنی همواره به او وارد کردهاند. اما مسئله اینجاست که براهنی هرگز به دنبال این نبود که شعر همهپسند بگوید. بلکه میخواست به نظریه جدیدی در شعر برسد و از بنبست شعر نیمایی خلاصی یابد. آگاهی از سیر تاریخی شعر در درک نظریه و شعر براهنی بسیار مهم است. اشخاصی که به صورت تخصصی به مقوله شعر میپردازند و با آن درگیرند تا به امکانات جدیدی در این گونه ادبی دست یابند، کار براهنی را ارزشمند و قابل تامل میدانند و از آن به عنوان دریچهای برای دستیابی به جهانی جدید استفاده میکنند. بدون شک «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» از بهترین و خواندنیترین آثار رضا براهنی است که توانست جریانساز شود.
از نمونه اشعار براهنی در این کتاب میتوان به «از هوش می…» اشاره کرد:
«معشوق جان به بهار آغشتۀ منی اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینمم
آهو که عور روی سینه من میافتد آهو که عور آهو که عور آهو که او، او او که آ اواو تو شانه بزن!
و بعد شیر آب را میافشاند بر ریش من و عور روی سینۀ من او او میافتد
و شیر میخورد میگوید تو شیر بیشه بارانیِ منی منی و میافتد
افتادنی که مرا میافتد هنگامه منی هنگامه منی که مرا میافتد
آغشتۀ منی معشوق جان به بهار آغشتۀ منی تو شانه بزن
اگر تو مرا نخوابانی من هم نمیخوابانمم.»
۲. رازهای سرزمین من
- سال انتشار: ۱۳۶۶
«رازهای سرزمین من» بلندترین رمان و از بهترین کتابهای رضا براهنی محسوب میشود که وقایع سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ را شامل میشود. این رمان کاراکترهای بسیار زیادی دارد، اما قهرمان داستان شخصی به نام حسین تنظیفی است که تا وقوع انقلاب سال ۵۷ در زندان شاه به سر میبرد. تمام اتفاقات رمان حول پیروزی انقلاب ایران میچرخد و راویان زیاد رمان در زمانها و مکانهای گوناگون به روایت داستان کمک میکنند. براهنی در هر آن تبدیل به یکی از شخصیتهای کتاب ـ مثل همسایهی تیمسار شادان، مترجم، حسین میرزا، بیلتمور، هوشنگ، سرهنگ جزایری، ماهی و … ـ میشود. او بهزیبایی میتواند لحن هر شخصیت را درآورد و کاراکترسازی کند. این کاراکترسازی بهحدی قوی است که با خواندن روایت هر شخصیت با او همذاتپندرای میکنید و طرف او را میگیرید! در انتهای رمان، این روایتها مثل قطعات یک پازل در کنار یکدیگر قرار میگیرند و گرهگشایی میکنند. براهنی در این اثر نیز سعی میکند امکانات جدیدی برای ادبیات فارسی فراهم کند. او در «رازهای سرزمین من» بهگونهای روایت میکند که گویی میخواهد از هر بعدی که قضیه را میبیند، آن بعد را برای خواننده نیز شرح دهد. گویی نمیخواهد هیچ روایتی را از دست دهد و قصد دارد تا یک واقعه و آدمهایی که به وقوع آن کمک کردهاند را مشاهده کند. «رازهای سرزمین من» روایت درد و ستم بزرگی است که به یک ملت تحمیل شده است. این رمان روایت جوانانی است که آرمانهای بزرگی داشتهاند و با ایدئولوژی جمعگرایی خواستهاند تا خود را فدای این آرمانها کنند. «رازهای سرزمین من» یکی از مهمترین رمانهای تاریخی ایران درباره فضای ایران قبل از انقلاب و از بهترین کتابهای رضا براهنی است که حجم نسبتا زیادی دارد و دوجلدی است.
در بخشی از رمان «رازهای سرزمین من» میخوانیم:
«هیچ معلوم نبود که دنیا در دید سرهنگ چگونه دنیایی است. ولی مثل اینکه یک چیز روشن بود: هیچگونه تصویری از اشیاء و آدمها و نباتات و حیوانات نمیتوانست در چشمهایی به آن کوچکی رسوخ کند و در اندیشه و تخیل سرهنگ انعکاسی داشته باشد. لااقل ظاهر قضایا اینطور بود. قبههای روی شانههای سرهنگ از بس زنگزده و سیاه و کوچک به نظر میآمد، انگار سرهنگ بودن سرهنگ را انکار میکرد. ارتش ایران با این قیافهها و هیکلها میخواست به جنگ کدام ارتش بیگانه برود، و از کدام مرزی دفاع کند؟ خواری و زبونی مسری سرهنگ، در این شهر مرزی، مثل دعوتی بود از ارتش آن سوی مرز که بیایند و کشور را بگیرند. اگر یک موج ملخ، زنبور و یا مگس به این تیپ زهوار دررفته که در اردبیل اطراق کرده بود، حمله میبرد، میتوانست به آسانی تیپ را بر روی بالهایش بلند کرده، پرواز دهد و آن را چند فرسخ بالاتر از اردبیل، بر روی صخرههای جنگلی پرتاب کند. گهگاه از باشگاه افسران تیپ صدای موسیقی رقص بلند میشد. در پشت دیوارهای آن، افسرها با زنهای یکدیگر میرقصیدند. وقتی که صدایی نمیآمد، در اتاقهای مختلف آن قمار میکردند و یا مشروب میخوردند. بدمستی این و آن، برد و باخت افسرها از یکدیگر و یا از مقامات عالیرتبه ادارات دیگر شهر، کلاههایی که افسرها و این مقامات سر یکدیگر میگذاشتند و سرنوشت واقعی آدمها و خانوادهها و حتی پستها و مقامها که بر اساس همان کلاه گذاشتنها تعیین میشد، تنها مباحث جدی بود که در دفاتر مختلف تیپ، از ستاد تا دفاتر گروهان، بهگوش میرسید. اختلاس، قمار و زنبارگی، با چاشنی مداوم و گهگاه تصادفی عرقخوری، و تریاک شش مضمون اصلی زندگی مقامات برجسته ادارات دولتی بود.»
۳. طلا در مس (در شعر و شاعری)
- سال انتشار: ۱۳۴۷
یکی از مهمترین کتابهای نقد ادبی در زبان فارسی، کتاب «طلا در مس (در شعر و شاعری)» است. براهنی از جدیترین منتقدان ادبی ایران بود که تبحر خاصی در زمینه نقد داشت و دانش و سواد بالایش از او منتقدی بینظیر میساخت. «طلا در مس» از امهات کتب نقد ادبی فارسی است که خواندن آن برای هر منتقد ادبی و علاقهمند به ادبیات ضروری مینماید. این کتاب درواقع مجموعهای از نقدهای براهنی در سالهای مختلف در مجلات گوناگون است. او در این نقدها به مسائل گوناگونی میپردازد و با دیدگاههای منحصربهفرد و جدیدی جریان ادبی حاضر را نقد میکند. بسیاری از نقدهای براهنی در «طلا و مس» بینظیر است و افق دید خواننده را به شعر دگرگون می سازد. این کتاب سه جلد دارد و میتوان روند و سیر تغییرات براهنی را در آن مشاهده کرد. او در ابتدا به تعهد در محتوا و موضوع شعر تمرکز دارد، اما هرچه جلوتر میرود چارچوبهای براهنی هم تغییر میکند. او سعی میکند رابطه میان شاعر و اشیا را شناسایی کند و بتواند به مخاطب بفهماند شاعر و به طور کلیتر هنرمند چرا از نماد و استعاره استفاده میکند. براهنی به ابعاد گوناگون شعر نظیر موسیقی، الهام، روح شعر و … میپردازد. او شعر شاعرانی چون فروغ فرخزاد، نیما یوشیج، نادرپور، محمدعلی سپانلو و … را بررسی میکند و سعی دارد تا سبک و جهانبینی این شاعران را تبیین کند. میتوان گفت «طلا در مس» از بهترین کتابهای است که درباره شعر نوشته شده است. براهنی میتواند نقد شعر را تعریف کند و مجموعهای از انواع شعر را در کنار هم جمع آورد و با سواد آکادمیک و گستردهای که دارد، نقد ذوقی را ریشهکن و نقد علمی و دانشگاهی را بنا کند. «طلا در مس» که از بهترین کتابهای رضا براهنی است، میتواند مرجع بسیار خوبی برای علاقهمندان به نقد ادبی باشد.
در بخشی از «طلا در مس» در نقدی که براهنی نوشته، میخوانیم:
«آزاد اعتبار دارد. شعرهای کوتاه آزاد، او را به عنوان تصویرساز و هنرمند دقیق و ماهر نشان میدهد. او را شاعری معرفی میکند که با داشتن خصوصیات یک شاعر غنایی تا حدی رمانتیک، به راحتی احساسها و اندیشههایش را در فرم دقیق یک یا چند تصویر میریزد. البته از این قبیل تصاویر پاک و روشن و درخشان در شعرهای نیمه کوتاه او نیز دیده میشود. و اصولا اگر آزاد ناگهان در وسطها و یا اواخر اشعارش، به اصطلاح عامیانه، شیرین نکارد و زه نزند و یکدفعه فرم را ول نکند و یا مثلا یک یا چند کلمهی نامتناسب نیاورد، شعرش همیشه از بینش تغزلی درخشانی برخوردار است.»
۴. آواز کشتگان
- سال انتشار: ۱۳۶۲
این رمان از معروفترین آثار براهنی است که نویسنده در آن باز هم به تاریخ معاصر ایران میپردازد. عنوان رمان از بیت «عاشقان، کشتگان معشوقند/ بر نیاید ز کشتگان آواز» گرفته شده و احتمالا برداشت براهنی از معشوق در این شعر، «آزادی» بوده است. مفهوم آزادی در دهههای منتهی به انقلاب و پس از آن آرمانی بود که افراد زیادی را تشویق کرد تا جان خود را برای رسیدن به آن فدا کنند. داستان رمان در فضای دانشکده ادبیات دانشگاه تهران میگذرد و کاراکتر اصلی آن روستازادهای است به نام محمود شریفی که حالا استاد این دانشگاه شده است. شریفی به خاطر نوشتههای ضدرژیم توسط ساواک دستگیر و روانه زندان میشود. پس از تحمل شکنجههای شدید، ساواک هیچ سندی از خیانت شریفی پیدا نمیکند و مجبور میشود او را آزاد کند. اما محمود دیگر نمیتواند مانند گذشته به شغل استادی دانشگاه خود بازگردد و این بسیار مایوسکننده است. چراکه او از خانوادهای محروم بوده و با پادویی در بازار شروع به کار کرده بود و پس ازز سختیهای بسیار توانسته بود به جایگاه استادی برسد. خواندن شرح شکنجهها و تحقیرهای رفته بر زندانیان سیاسی کار راحتی نیست و مخاطب برای مواجهه با این قسمت از رمان باید تحمل داشته باشد. قلم براهنی در شرح شکنجهها بسیار عریان و تیز است و صحنهسازیهایی میکند که باعث میشود مخاطب نیز در رنج آن عذابها شریک شود.
محمود شریفی کاراکتری است که قهرمان داستان نیست و خاکستری است. گاهی اوقات آنطور که خواننده میخواهد عمل میکند، ولی گاهی اوقات هم نمیتواند انتظارات را برآورده کند. بسیاری معتقدند محمود شریفی کاراکتری است که براهنی آرزو داشت شبیه او باشد. «آواز کشتگان» درباره مبارزههای سیاسی جامعه روشنفکری ایران با ساواک است. مبارزهای که پیامدهای اجتنابناپذیری را برای فعالان آن دوره در پی داشت. فضایی که براهنی آن را ترسیم میکند، فضایی پرتنش و مالیخولیایی است. تعلیق بالایی دارد و چند روایت به صورت موازی در طول کتاب پیش میروند. چنین تصویرسازیای متناسب با موضوع کتاب انتخاب شده و براهنی قصد داشته اتمسفر سالهای آشوب و غلیان را بهخوبی به تصویر بکشد. سالهایی که مردان و زنان جوان ایرانی هرکدام حزب و ایدئولوژیای برای خود انتخاب میکردند و همزمان با دنبال کردن عقاید مخصوص خود، از استبداد حاکمی که چون چشمی خداگونه آنها را میپایید، فرار میکردند. «آواز کشتگان» روایتی تراژدیک دارد و از بهترین کتابهای رضا براهنی درباره ایران دوره پهلوی است.
در بخشی از رمان «آواز کشتگان» میخوانیم:
«در خیابان پهلوی سه چهار قاب عکس فروش میشناخت، ولی هیچکدام عکس شاه نمیفروخت. محمود سوار تاکسی شد، رفت بهارستان. در آنجا یک قاب عکس فروشی میشناخت که حتی عکسهای شاهان قاجار را هم داشت. ولی عکسی که محمود دنبالش بود، دیده نمیشد. عکسی بود از شاه با لباس خلبانی، عکسی دیگر در لباس نظامی با دهها نشان و مدال، عکسی بود با کلاه لنگی و پالتوی سیاه و کلفت که شاه را در فرودگاه مسکو نشان میداد. در این عکس شاه عینک دودی قهوهای سیر به چشم داشت، و انگار ناشیانه میکوشید که هویتش را مخفی کند {…} بالاخره محمود عکسی پیدا کرد که جالب بود. عکسی بود از بچگی شاه روی زانوی رضا شاه، و رضا شاه، شاه را مثل یک بچه گربه گذاشته بود روی زانویش، و برخلاف بقیهی عکسهایش، یک قدری کم اخمتر بهنظر میآمد و در لباس نظامی نیمه مستعملش، شبیه مارشالهای شکستخوردهی آلمانی در جنگ اول جهانی بود. و قیافهی بچگی شاه، هم با وقار بود، و هم قدری سرس زده. به نظرش رسید که عکس اندازهی عکس شاه و شهبانو در لباس استادی است. عکس را خرید و گذاشت توی کیفش.»
۵. قصهنویسی
- سال انتشار: ۱۳۳۷
«قصهنویسی» از بهترین آثار تألیفی درباره نگارش داستان در ایران از رضا براهنی است. این کتاب اثری نوآورانه است که بارها مورد بازبینی و ویرایش قرار گرفته و تجدید چاپ شده است. براهنی در این کتاب نظراتی را درباره نگارش این گونه ادبی ذکر کرده که جای تامل زیادی دارند و این نکات همچنان کارآمد هستند. او در «قصهنویسی» ابتدا به بررسی ساختمان قصه میپردازد و ضرورت نقد قصه را بیان میکند. سپس ویژگیهای قصهنویس حرفهای را برمیشمارد و مسئولیتها و تعهد قصهنویس را بازگو میکند. براهنب سعی میکند اجزای قصه را به صورت علمی و تئوریک برشمارد و نشان دهد که هر قصه باید از چه اجزا و ویژگیهایی برخوردار باشد. بعد قصهنویسان بزرگ معاصر فارسی را معرفی میکند. در آخر هم به نقد قصهها و آثار صادق چوبک، صادق هدایت، جلال آل احمد، ابراهیم گلستان، علیاکبر دهخدا و … میپردازد. البته تمرکز براهنی در این قسمت بر آثار چوبک است.
براهنی در «قصهنویسی» تاکید دارد که توجه مفرط و بیش از حد به تئوری باعث میشود که داستاننویس خوبی نشوید. او معتقد است تئوری ممکن است تبدیل به زنجیر شود و آدمی را نهتنها سرجایش نگه دارد، بلکه عقبتر هم براند. بنابراین استناد به تئوری باید در حد متعادل و لازم باشد تا هنرمند بتواند به خودش نیز اتکا کند. میتوان گفت که «قصهنویسی» رضا براهنی یکی از بهترین آثار او و از قابلاستنادترین مرجعها برای کسانی است که به نوشتن علاقه دارند. ممکن است از زبان صریح براهنی در نقد آثار برخی از نویسندگان خوشتان نیاید، اما بیپرده بودن ویژگی و مشخصه این نویسنده و متفکر است که ابایی از آن ندارد. یکی از ویژگیهای کتاب «قصهنویسی» که هم میتواند مثبت باشد و هم منفی، این است که براهنی در قسمتهایی از نقد عقاید شخصی خودش را درباره مسائل دینی یا سیاسی بیان میکند. این میتواند برای خواننده جذاب یا آزاردهنده باشد.
در بخشی از کتاب «قصهنویسی» رضا براهنی میخوانیم:
«قصهنویس حرفهای کسی است که قصهاش را طوری بنویسد که معلوم شود. اولاً قصه نوشتن حرفهای است بریده و دوخته بر قامت او، ثانیاً قصه در حالت و موقعیتی که او آن را تعریف میکند، طبیعیترین حالت و موقعیت خود را دارد، ثالثاً اشخاص داستان جز در وضعی که او آنها را در یک قصه تصور و تصویر کرده است، به هیچ شکل دیگری قابل تصور و تصویر نمیتوانند باشند، و رابعاً جهت اعمال و افکار و عواطف اشخاص داستان، جز در جهتی که او بدانها داده است، نباید حرکت بکنند و اگر جهت دیگری برای آنها در ذهن خواننده تشخیص داده شود، غیر طبیعی و بیهوده و بیمصرف بهنظر آید، و خامساً قصهنویس حرفهای کسی است که قصهاش تا آخر برای خواننده کشش داشته باشد و خواننده در حالیکه تمام حوادث قصه را به دقت تعقیب میکند و چیزی را نادیده نمیگیرد، با اشتیاق تمام به فکر آدمهای داستان و پایان ماجراهای زندگی آنها باشد؛ و بالاخره قصهنویس حرفهای کسی است که معرفت خود را از زندگی، در چارچوب طرح و توطئه و الگویی چنان قابل لمس و طبیعی میریزد که خواننده را به ماهیت زندگی خود و محیطش وقوف دهد.»
۶. تاریخ مذکر
- سال انتشار: ۱۳۴۸
براهنی معتقد بود ایرانیان در دهه ۴۰ در دوران «تشتت فرهنگی» زندگی میکنند. او برای نشان دادن این تشتت فرهنگی به مقایسهای میان سرزمین یونان و ایران دست میزند. چراکه معتقد است آغاز و خاستگاههای این دو فرهنگ شباهت زیادی به هم دارند. باید توجه کنیم که مطالب این کتاب در دهه ۴۰ شمسی نوشته شده است و براهنی در طول این اثر نقش منتقد عصر خویش را بازی میکند. مشکلاتی که براهنی به آنها در بیش از پنج دهه پیش اشاره میکند، کماکان در جامعه ایرانی حلنشده باقی ماندهاند. نگرانی براهنی از «تشتت فرهنگی» چندان بیجا نبوده و پیشبینی او از زوال فرهنگ نادرست نبوده است. خواننده امروزی کاملا میتواند با دغدغهها و نگرانیهای براهنی همذاتپنداری و همدردی کند و بفهمد که او چه میگوید. براهنی در «تاریخ مذکر» شباهتی به آلاحمد در «غربزدگی» دارد. البته براهنی از اصطلاح «غربزدگی» بارها در آثار خود استفاده کرده است. اما پیشروی براهنی در ضدیت با غربزدگی و تمایل به غرب گاهی اوقات جنبه غیرمنطقیای به خود میگیرد و او با پارانویای خاصی به تمام مظاهر غرب مینگرد. او مدعی میشود که مهمترین دلیل عقبماندگی ایران نسبت به سایر ملل که منجر به تمایل ایرانیان به غرب شده، تاریخ مذکرمان است که نیمی از جمعیت کشور را از مشارکت اجتماعی و سیاسی کنار زده و باعث عدم پیشرفت کشور شده است. کتاب به صورت کلی دو بخش دارد که بخش اول کاملا به مسئله تشتت فرهنگی اختصاص دارد. او سعی میکند این تشتت را تعریف کند و عوامل آن را برشمرد. درنهایت نیز میخواهد راه خروج از این تشتت را پیدا کند. براهنی معتقد است هرچه این تشتت فرهنگی ادامهدار شود، فرهنگ نیز رو به زوال خواهد رفت و درنهایت چیزی از فرهنگ ایرانی باقی نخواهد ماند. بخش دوم این کتاب نیز «فرهنگ حاکم و فرهنگ محکوم» است. در این بخش با مجموعه ای از مقالات انتقادی در حوزه فرهنگ، سیاست، تاریخ و ساختارها مواجه هستیم. تعداد این نوشتهها بالغ بر ۲۷ مقاله است که برخی از آنها عبارتند از: «دانشکده ادبیات در برابر نوجویی»، «فلسفه بیارتباط به زندگی»، «شناسایی فرهنگ و ادبیات امروز»، و «صادق هدایت و دکتر فردید». اینها مقالاتی هستند که به گفته خود براهنی پیرامون «تاریخ مذکر» نوشته بود.
یکی از دستاوردها و نکات جالب کتاب این است که براهنی معتقد است تصوف و عرفان با نظام پدرسالاری ارتباطی پیچیده دارد و همین امر در تاریخ و فرهنگ ایران بسیار تاثیرگذار بوده است. براهنی اصرار دارد تا هویت شرقی و منحصربهفرد انسان ایرانی را بیابد و از او میخواهد در همین جهت گام بردارد.
یکی از نقدهایی که مکررا به کتاب «تاریخ مذکر» وارد شده، این است که این اثر دچار عدم انسجام است. بارها گفته شده که براهنی در این کتاب موضوعی را مطرح میکند و سپس، بدون اینکه موضوع را بپردازد و گسترش دهد، آن را رها میکند و به سراغ موضوع دیگری میرود. ایراد دیگر کتاب این است که عنوان آن چندان ربطی به محتوای کتاب ندارد و «تاریخ مذکر» تنها نام یکی از مقالات درجشده در کتاب است. این مسئله ممکن است باعث گمراهی مخاطب شود. براهنی بخشی از کتاب را نیز به تسویه حسابهای شخصی با افرادی چون مینوی و خانلری نیز اختصاص داده و مدعی است که هیچکدام از این افراد شعر را بهدرستی فهم نکردهاند و تنها لغتدانانی هستند که فرزند زمانه خود نیستند و به روح زمانه آگاهی ندارند. اما با همه اینها میتوان گفت «تاریخ مذکر» از بهترین کتابهای رضا براهنی است که دیدگاههای او درباره سیر تاریخ ایران را در بر میگیرد.
در مقدمه کتاب «تاریخ مذکر» رضا براهنی میخوانیم:
«اصالت هر کتابی در ابتدا مربوط به چارچوب زمانی خاصی است که در آن نوشته شده. استعداد هر زمانی خود را در صور و جلوههای متنوع فلسفی، ادبی و هنری، خصوصا کتاب، منعکس و منتشر میکند و قضاوت بعدی دربارهی آن کتاب باید با درنظرگرفتن استعداد آن زمان صورت بگیرد. دربارهی یک کتاب باید نوعی داوری مرکب بشود: یکی آن کتاب بهصورت ادامهی کتابهای قبلی یا تغییر دهندهی محتویات آنها به هر نسبتی از نسبتها؛ و دیگری آن کتاب بهصورت ادامهی حیات و منعکسکنندهی یک عصر و استعدادهای فکری آن عصر. خواننده باید بداند تاریخ مذکر در سال چهلوهشت نوشته شده و طبیعی است که منعکسکنندهی روحیهی آن سالهای جامعه ایران، و آن سالهای تفکر خود من باشد».
۷. ظلالله
- سال انتشار: ۱۳۵۴
«ظلالله» یکی از معروفترین مجموعه شعرهای براهنی است که بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفته است. این مجموعه شعر درواقع اتفاقاتی است که در زندان پهلوی بر سر براهنی آمده است. براهنی در سال ۱۳۵۲ بعد از انتشار مقالهای توسط ساواک دستگیر و زندانی میشود. پس از سه ماه و دوازده روز آزاد میشود و به آمریکا مهاجرت میکند. و در سال ۱۳۵۴ مجموعه شعر «ظلالله» را در خارج از کشور چاپ میکند. خواندن «ظلالله» خوفناک و هراسانگیز است. براهنی ـ مثل همیشه ـ با قلمی بسیار صریح و بیسانسور از وقایع زندان میگوید و سعی میکند آنچه که گذشته را دقیق و بیپرده روایت کند. باور چیزهایی که براهنی در اشعار این مجموعه میگوید، سخت است و برای برقراری ارتباط با آن باید با فضای اتاقهای بازجویی و انفرادی و شکنجهها آشنا بود. براهنی در طول کتاب به دنبال ترسیم صبح بعد از شب و روشنایی پس از تاریکی نیست. بلکه از عمق تاریکی و وحشت حرف میزند و به نحوی روایت میکند که گویی این نهایت استیصال و ویران شدن خود است. براهنی از به تصویر کشیدن نزول کرامت انسانی و وحشیانهترین اتفاقات ممکن ابایی ندارد و نمیگذارد شرمندگی تاثیر بازدارندهای بر او بگذارد. برای بیان تروماهایی از این دست، هیچ چیز بهتر از این نیز نیست که روایتگر به بیان مستقیم تجربه خود بپردازد و براهنی نیز به این نکته مهم واقف بوده است. او دراینباره در مقدمه کتاب میگوید: «معاصران من به دلیل سانسور شدید همه چیز را شدیداً در استعاره و سمبل می پیچانند و درنتیجه باری مضاعف بر واقعیت تحمیل میکنند. به همین دلیل آنان از طریق شکل خردشده و دچار خفقانشده شعر خود خفقان را نشان میدهند و در نتیجه شعرشان مظهر خفقان است. اما من شکل شعر را در آزادشدهترین صورتش به کار میگیرم تا واقعیت خفقان را در منتهای سماجت و وقاحتش ارائه داده باشم.» ادبیات و لحن براهنی در این کتاب، ادبیات بازداشت و حبس است، ادبیاتی است مربوط به تعلیق و گم کردن زمان در سلولهای تاریک. جایی که زمان برای زندانی به فاصله میان رفتن به اتاقهای شکنجه معنی میشود. شکنجه و عذابی که براهنی در این اثر ترسیم میکند، ورای فهم قرار میگیرد و نشان میدهد چگونه یک انسان قبل از اینکه مرگ را تجربه کند، میمیرد. همانطور که در بخشی از کتاب میخوانیم: «از سیم خاردار تاجی برایت خواهم ساخت تا دانتهٔ غربی بداند که تو پیش از او از دوزخ عبور کرده ای.» و دربرابر چنین وضعیت هولناکی، شاعر تنها آرزوی مرگ میکند: «و بعد آدم در مغزش خطاب به مادرش میگوید/ چرا مرا همانظور که بیرون دادی، بالا نمیکشی؟/ چرا؟» خواندن «ظلالله» که از بهترین کتابهای رضا براهنی است، کاری سخت و دشوار است و خواننده را به فضایی هولناک و مگو میکشاند.
در بخشی از کتاب «ظلالله» رضا براهنی میخوانیم:
«شعر/ پرتگاهی است که از فراز آن دژخیمان، شاعران را به اعماق درهها پرتاب میکنند/ شعر/ درمان نیست/ درد مردی است که با سرعت دویست فرسخ در ساعت فاصلهٔ هلیکوپتر ارتش و دریاچهٔ حوضسلطان را عمودی طی میکند/ شعر/ فرود عمودی ماهوارهای از گوشت است در میان آبشنهای شوراب حوضسلطان/ شعر/ مردابی ست لبالب از جسدهای شاعران حماسی/ شعر/ تیرباران هزار شاعر است در صلات ظهر بر دروازه اللهاکبر و بر روی مصلای شیراز/ شعر/ سقوط شاعر از ارک تبریز است/ شعر/ فشار عظیم چهار دست از پشت سر بر گردن شاعر است/ وقتی که شکم و دهان شاعر از آب پر میشود/ و روزنامه نامش را خودکشی یا اشتباه میگذارد/ شعر/ چشمبندی است که زندانبانان ایران مثل استعارهای بر حقیقت چشمان تو میپوشند/ شعر سوزنی ست که برای دوختن لبهای فرخی یزدی تعبیه شده/شعر همین است جز این نیست جز این نیست.»
۸. چاه به چاه
- سال انتشار: ۱۳۵۴
این کتاب هم مثل مجموعه شعر «ظلالله» در خارج از کشور و در یکی از مجلات فارسیزبان چاپ شده است. داستان از زبان یک زندانی به نام حمید است که قبلا از مسئولین سپاه دانش بوده اما حالا زندانی شده است. حمید از سر نیاز یک اسلحه ی قدیمی را در زندان میفروشد، اما از بخت بدش با اسلحه او تروری صورت میگیرد و او بهعنوان مقصر شناخته میشود. با خواندن این اثر از براهنی به یاد کتابهای «ظلالله» و «اسماعیل» براهنی میافتیم. به یاد شکنجههایی که اسماعیل شاهرودی در زندانهای ساواک متحمل شد و همین شکنجهها منجر به ایجاد وضعیتی مالیخولیایی برای شاهرودی گشت. «چاه به چاه» اثری تلخ و تاریک است که از بهترین کتابهای رضا براهنی است و براساس تجربیات او در زندان نوشته شده است.
در بخشی از کتاب «چاه به چاه» رضا براهنی میخوانیم:
«ساعتها سقف بلند سلول را نگاه میکرد و میگفت: این قبیل آدمها را بیرون کمتر میتوان دید. چشمهای هیچکس شبیه چشمهای اینها نیست. شاید هم چون خیلی کم میخوابند ، شب و روز کار میکنند، یعنی بازجویی میکنند، شکنجه میدهند، مدام بد و بیراه میگویند به این روز افتادهاند. خستگی کارگرهایی که بیست و چهارساعت مداوم کار بکنند، از خستگی اینها کمتر است. خستگی کارگر ترحم آدم را جلب می کند. آدم از خستگی اینها کمتر است. لابد به این علت است که کسی که سیلی می زند، دستش هم سیلی میخورد.»
منبع: دیجیکالا مگ