۱۵ کتاب برتر نشر علمی که باید بخوانید
نشر علمی در طی ۱۶۰ سال فعالیت خود به چاپ تعدادی از بهترین کتابهای موجود در زمینههای گوناگون دست زده و شجرهنامه خاندان علمی خود گویای این پیشینه است. از معروفترین کتابهای این نشر آثاری است که ذیل مجموعه «نگینهای زبانشناسی» چاپ شده است. این آثار به مباحث گوناگونی در زمینه زبانشناسی میپردازند و بسیاری از آنها تبدیل به مراجع علمی دانشگاهی شدهاند. همچنین کتابهای مجموعه «زبان و ادبیات فارسی» نشر علمی نیز آثار ارزشمند هستند که بیشتر با هدف آموزشی برای دانشجویان منتشر شدهاند و بیشتر گزیدهای از آثار منظوم و منثور فارسی هستند. این نشر در همکاری با بزرگانی چون عبدالحسین زرینکوب، محمدامین ریاحی، کورش صفوی، غلامحسین یوسفی، کریم زمانی و … آثار متعدد و قابل توجهی را منتشر کرده است که در بسیاری از موارد بارها تجدید چاپ شدهاند و به مراجع علمی تبدیل گشتهاند. البته محدوده موضوعاتی که این نشر وزین در رابطه با آنها به چاپ کتاب پرداخته، بسیار گسترده است. در اینجا سعی شده گزیدهای از بهترین کتابهای نشر علمی در موضوعات گوناگون مرور و بررسی شوند تا خوانندگان با آگاهی و دقت بیشتری به انتخاب آثار این نشر دست بزنند.
۱. استعارههایی که باور داریم
- سال انتشار: ۱۳۹۹
- نویسنده: چرج لیکاف و مایک جانسون
- مترجم: راحله گندمکار
با توجه به اهمیت و مرجعیت «استعارههایی که باور داریم»، این کتاب تا به حال توسط نشرهای گوناگونی ترجمه و چاپ شده است. اما نشر علمی تصمیم گرفت تا این اثر را با ترجمه راحله گندمکار _ که خود عضو هیات علمی زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی است _ چاپ کند. گندمکار از شاگردان کورش صفوی بوده و در زمینه ترجمه آثار زبان شناسی کارهای دیگری نیز از او موجود است. اثر لیکاف و جانسون از همان ابتدا تاثیری شگرف بر حوزه زبانشناسی شناختی گذاشت. لیکاف مثل همیشه سعی می کند با نثری ساده و رسا مفهوم استعاره را واکاوی و ابعاد را شناسایی کند. لیکاف و جانسون در این کتاب تعریف گستردهای از استعاره به دست میدهند و نشان میدهند که کارکرد استعاره فقط در ادبیات نیست. نویسندگان به شرح تفاوت میان استعاره ادبی و استعاره مفهومی میپردازند و توضیح میدهند که چگونه انسانها برای درک مفاهیم انتزاعیتر و ناشناختهتر در پی یافتن شباهتی میان آن مفهوم و مفهومی که از قبل میشناسند، هستند. آنها همچنین استعارههای مادر را تبیین میکنند و تمام این بحثها باعث میشود که دید خواننده نسبت به مفهوم استعاره عوض شود. بعد از خواندن این کتاب با نگاه کردن به اطراف خود میفهمیم که استعارهها چه قدرت و تسلط غیرقابل انکاری بر زندگی اجتماعی دارند و چگونه با استفاده از آنها شرایط قابل پیشبینی و تسلطپذیر میشود. درواقع اثر حاضر نشان میدهد که استعارهها چگونه در زندگی روزمره ما جریان دارند و چگونه زندگی ما بر پایه این استعارهها استوار است. نویسندگان به استعاره به عنوان جزء تقلیلناپذیری از زبان مینگرند که قابل حذف نیست. آنها نشان میدهند که زبان استعاری نمودی از فضای ذهنیای است که تجربه میکنیم. نکته جالب دیگر در کتاب این است که نشان میدهد استعارهها در فرهنگهای مختلف متفاوتند. و همین تفاوت در استعارهها میان غرب و شرق نشاندهنده عمق تفاوت بینش افراد یک فرهنگ نسبت به فرهنگ دیگر است. در هر صورت «استعارههایی که باور داریم» از بهترین کتابهای نشر علمی است که ترجمه خوب راحله گندمکار خواندن آن را بسیار راحتتر کرده و به تمام کسانی که به مفهوم استعاره و پیچیدگیهای آن علاقه دارند، توصیه میکنیم این اثر را بخوانند.
در بخشی از کتاب «استعارههایی که باور داریم» از لیکاف و جانسون میخوانیم:
«استعاره در نظر اکثر مردم ابزاری برای تخیل شاعرانه و شکوفایی بلاغت به حساب میآید؛ یعنی چیزی که به زبان غیرعادی تعلق دارد و نه به زبان عادی که به شکل روزمره به کار میرود. افزون بر این، معمولا استعاره را صرفا بهعنوان یکی از ویژگیهای زبان برمیشمارند، یعنی مختصهای که به واژهها مربوط میشود و نه ویژگیای که به فکر یا رفتار انسان ارتباط دارد. به همین دلیل بسیاری از افراد تصور میکنند که میتوانند بدون استعاره بهخوبی روزگارشان را بگذرانند. با وجود این، ما دریافتیم که استعاره در زندگی روزانه ما جاری است. یعنی استعاره چیزی نیست که فقط در زبان وجود داشته باشد، بلکه در اندیشه و رفتار ما نیز نمود مییابد. درواقع نظام مفهومی متداولی که در قالب آن میاندیشیم و عمل میکنیم، اساساً از ماهیتی استعاری برخوردار است.»
۲. پلهپله تا ملاقات خدا
عبدالحسین زرینکوب از مهمترین پژوهشگران ایرانی بود که آثار زیادی در زمینه ادبیات فارسی تألیف کرده است. یکی از مهمترین و معروفترین کتابهای وی «پلهپله تا ملاقات خدا» است. این اثر از بهترین منابع شناخت مولوی و زندگی اوست و اگر میخواهید خواندن مثنوی معنوی را شروع کنید، توصیه میکنیم حتماً قبل از شروع، این کتاب را بخوانید. کتاب در ده بخش تدوین شده است که عبارتند از: «بهاءولد و خداوندگار»، «هجرت یا فرار»، «لالای پیر در قونیه»، «طلوع شمس»، «غیبت بیبازگشت»، «رقص در بازار»، «حسامالدین و قصهی مثنوی»، «عبور به ماوراء شعر»، «از مقامات تبتل تا فنا» و «سالهای پایان». زرینکوب در «پلهپله تا ملاقات خدا» از کودکی جلالالدین شروع میکند و توضیح میدهد که این شخصیت چگونه از همان اوان کودکی با دیگر افراد متفاوت بود. زرینکوب از تاثیر غیر قابل انکار پدر مولوی بر زندگی او میگوید و سیر این شخصیت را تا زمان بزرگسالی و پیری نشان میدهد. با خواندن «پلهپله تا ملاقات خدا» پی به پیشرو بودن مولوی میبریم و میبینیم که او تا چه اندازه با نژادپرستی و بدرفتاری با زیردستان مخالف بوده، با متشرعان و خشکمذهبها به نزاع میپرداخته و به صورت کلی از زمانه خود جلوتر بوده است. نقطه قوت کتاب زرینکوب این است که تغییر و تحول مولوی از یک دانشمند متشرع به یک عارف بیپروا را به زیبایی نشان میدهد. علاوه بر زندگینامه و دیدگاههای مولوی، زرینکوب وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران و نیز احوال شعرا، اکابر، شیوخ، خانواده، و تمام افرادی که بهنحوی با مولانا سروکار داشته باشند را به طور موجز و مفید ارائه میدهد. تحلیلهای زرینکوب از رفتار و گفتههای مولوی و نوع رابطه او با شمس درخشان است و نثر زیبای این نویسنده نیز کتاب را خواندنیتر میکند. زرینکوب تسلط مثالزدنیای به مثنوی معنوی دارد و همین تسلط باعث میشود کتابش خواندنی شود. «پلهپله تا ملاقات خدا» قطعا از بهترین و ماندگارترین کتابهای نشر علمی است.
در بخشی از کتاب «پلهپله تا ملاقات خدا» از عبدالحسین زرینکوب میخوانیم:
«آنچه مولانا در اینمجالس املا میکرد حماسهی روح بود. سرگذشت سیر بیوقفه روح در جستجوی مقهورانهای که در آن ملاقات خدا را غایت حرکت و سلوک خویش میساخت. مثنوی سفرنامه روح انسانی است در بازگشت به مبدأ. بازگشت حماسهآمیزی که حکایت و شکایت نی رمز انگیزه آن است و خط سیرش از میان خطرها و بحرانهای عظیم روحانی و روانی میگذرد، فقط با طی کردن فاصله تبتل تا فنا ممکن است.»
۳. چشمه روشن؛ دیداری با شاعران
- سال انتشار: ۱۴۰۰
- نویسنده: غلامحسین یوسفی
غلامحسین یوسفی یکی از تاثیرگذارترین چهرههای ادب فارسی است که درجهت ارتقای این رشته تلاشهای زیادی کرده است. از این شخصیت آثار زیادی باقی مانده که یکی از معروفترین آنها «چشمه روشن؛ دیداری با شاعران» است. این کتاب مجموعهای از مقالاتی است که به قصد آشنایی با شاعران ایرانی نوشته شده است. نویسنده از آثار شاعران زمان رودکی شروع میکند تا به شاعران معاصر برسد. دکتر یوسفی با معرفی هر یک از این شاعران بزرگ نمونهای از آثار آنان میآورد و به نقد و بررسی این اشعار میپردازد. دانش او در ادبیات و تاریخ ادبیات باعث میشود این کتاب تبدیل به منبعی دانشگاهی شود و از آن اثری ماندگار میسازد. دقت او در این پژوهش و دامنه کاری که ارائه میدهد، مثالزدنی است. کتاب حجم زیادی دارد اما نقطه قوت آن این است که این حجم زیاد با قلم و نثر روان و ساده یوسفی تسهیل میشود و باعث دلزدگی مخاطب نمیشود. میتوان به طور قطع گفت که پس از خواندن این کتاب سطح معلوماتتان در شعر فارسی به اندازه قابل توجهی افزایش پیدا میکند. «چشمه روشن» از بهترین کتابهای نشر علمی و یکی از میراث ارزشمند استاد غلامحسین یوسفی است که خواندن آن باعث میشود با شعر و سبک و لحن مهمترین و نامآورترین شاعران ایرانی، از ابتدا تا زمان حال، آشنا شوید.
در بخشی از کتاب «چشمه روشن؛ دیداری با شاعران» از غلامحسین یوسفی میخوانیم:
«این کتاب به آن منظور نوشته شده است که دوستداران شعر فارسی با انواع گوناگون آن در طی روزگاران آشنایی بیشتر حاصل کنند و یا شاید در این زمینه آگاهی افزونتر به دست آورند و این مقصود با نوعی ارزیابی و نقد عملی صورت گیرد. بهعلاوه چون شعر خوب به دیروز و امروز منحصر نمیشود در نظر بوده است از آثار شاعران قدیم تا سرایندگان معاصر به انصاف سخن رود. از این رو در این کتاب خواننده، هم با شعر رودکی روبهرو میشود و هم با آثار نوگرایان. نویسنده این سطور با برخی یکسونگریها که در محیط ادبی و فرهنگی ما در برخورد با آثار قدیم و جدید دیده میشود همداستان نیست و پذیرای هر اثری است که در آن جوهر هنری وجود داشته باشد، به هر سبک و از هر کس.»
۴. گزیده مرصادالعباد
- سال انتشار: ۱۴۰۲
- نویسنده: نجمالدین رازی
- محقق: محمدامین ریاحی
دانشجویان رشته ادبیات عموما در مواجهه با حجم اصلی «مرصادالعباد» ترجیح میدهند به گزیده محمدامین ریاحی پناه ببرند. دلیل این هم آن است که ریاحی در این گزیده سعی کرده بهترین بخشهای «مرصادالعباد» را از هر فصل گلچین کند و در عین حال روایتی منسجم و قابل فهم از این کتاب به دست دهد. مقدمهای هم که ریاحی بر این اثر نوشته، برای درک سبک و زبان نجمالدین رازی ضروری است. علاوه بر این، ریاحی در این مقدمه از تناقضات اخلاقی نجمالدین رازی سخن میگوید. از اینکه رازی حاضر میشود در زمان جنگ، همسر و فرزندانش را ترک کند و از کشور فرار کند و به دربار شاه دیگری پناهنده شود. همچنین سبک زندگی رازی با آنچه که تبلیغ میکرده، متفاوت بوده و همه اینها باعث میشود زندگی این شخصیت تاریخی بحثبرانگیز باقی بماند. در هر صورت کتاب در چندین فصل به مراحل سلوک و تذهیب نفس میپردازد و بسیاری از اصطلاحات صوفیه و رسوم آن را شرح میدهد. «گزیده مرصادالعباد» تلاشی درجهت خواندنیتر کردن یان اثر مهم است که از بهترین کتابهای نشر علمی محسوب میشود.
در بخشی از کتاب «گزیده مرصادالعباد» از نجمالدین رازی میخوانیم:
«مرصادالعباد نجمالدین رازی که نام مولف خود را در زبان و ادب فارسی و عرفان ایرانی بلندآوازه ساخته، بیتردید یکی از متنهای ارزندهی زبان فارسی است. این کتاب یادگار جاویدان یکی از پرآشوبترین ادوار تاریخ ایران است که علت اوج اعتلای فرهنگ اسلامی ایران و کثرت کینهها و بحثهای فکری میان فرق مختلف و جنگهای داخلی و بالاخره هجوم و چیرگی تتار و فراهمشدن موجبات انقراض خلافت بغداد، اهمیت خاصی دارد، که اثر آنهمه در لابهلای مرصادالعباد منعکس است. نثر ساده و پختهی کتاب و دربرداشتن نکات تاریخی و اجتماعی از روزگار مولف و سخنان بزرگان و اشعار لطیفی از چهار قرن اول شعر فارسی، ازجمله دو رباعی از خیام و یکدو بیتی از لهجهی قدیم رازی و نیز لغات و تعبیرات نادر فارسی و اصطلاحات تاریخی و اجتماعی قرن هفتم و اصطلاحات عرفانی اهمیتی خاص بدان داده که نزدیک به هشت قرن از تاریخ تالیف کتاب تا امروز دستبهدست میگشته است… .»
۵. درباره آزادی
- سال انتشار: ۱۴۰۲
- نویسنده: جان استوارت میل
- مترجم: محسن ثلاثی
عشق جان استوارت میل به عدالت و آزادی غیر قابل انکار است. او در «درباره آزادی» میکوشد تا حدود آزادی فردی را تعیین کند و نشان دهد آزادی فردی چگونه به قدرت و اجتماع گره میخورد. جان استوارت میل معتقد هست که نقطه اوج تفکر انسانی جایی است که آزادی بیان وجود داشته باشد. و این بدان معناست که دربرابر هر عقیدهای مخالفانی وجود دارند که میتوانند این مخالفت را ابراز کنند و هیچکس بهخاطر ابراز مخالفت با عقیدهای خاص سرکوب و ساکت نمیشود. استوارت میل معتقد است اگر در جامعهای ابراز مخالفت با سرکوب مواجه شود، در آن جامعه حقیقت گم خواهد شد. نویسنده همچنین مخالفت و تباین نظرات با یکدیگر را وسیلهای برای پویایی تفکر قلمداد میکند که باعث میشود قوه فکری منفعل و راکد نشود. نویسنده سعی میکند برای اثبات این قضیه برای ما طرح مسئله کند و شرایطی را در نظر گیرد. برای مثال فرض کنید آدمهای درستکار وجود دارند که بنا به تشخیص خودشان میخواهند از انتشار عقیدهای «مضر» و «اشتباه» جلوگیری کنند. در این مسئله سه حالت بیشتر وجود ندارد: عقیده مذکور یا صحیح است، یا اشتباه است، و یا تاحدی صحیح و تاحدی اشتباه است. اگر نتیجه اول درست باشد، افراد درستکار با جلوگیری کردن از انتشار آن عقیده درست باعث شدهاند تا افراد زیادی از دسترسی به یک حقیقت محروم شوند. اگر نتیجه دوم درست باشد، باز هم جلوگیری از انتشار عقیده مذکور کار درستی نیست. زیرا درنتیجه کنار هم قرار گرفتن درست و غلط، عقیده درست برجستهتر و نمایانتر از قبل میشود. اگر هم نتیجه سوم درست باشد، و عقیدهای خاکستری داشته باشیم، باز هم اشتباه کردهایم. چراکه میتوانستیم بخشهای درست آن نظر را بشنویم و بخشهای اشتباه آن را اصلاح کنیم. استوارت میل عنوان میکند که هر عقیدهای ذاتا قابل احترام نیست، چراکه بسیاری از عقاید میتوانند آسیبزننده باشند. چیزی که اساسا برای او قابل احترام است این است که هر فرد میتواند آنچه را که به آن اعتقاد دارد انتخاب کند، و هیچ انسان و نهاد دیگری حق ندارند به افراد دیکته کنند که چه چیزی را بپذیرند و به چه چیز اعتقاد داشته باشند. همانطور که گفته شد، تنها خط قرمز نویسنده برای آزادی جایی است که آزادی فردی ممکن است به دیگران صدمه بزند. به عقیده استوارت میل پیروی کورکورانه از عادات، آداب، و رسومات با این استدلال که انجام آنها مرسوم است، خود نوعی سلب آزادی است. کتاب «درباره آزادی» زبانی بهشدت ساده دارد و برای طیف وسیعی از مخاطبین قابل فهم است. این اثر از بهترین کتابهای نشر علمی است که خواندن آن را به عموم مخاطبان توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب «درباره آزادی» از جان استوارت میل میخوانیم:
«گذشته از تعلیمات متفکران، امروز در جهان بهطور کلی این تمایل دیده میشود که قدرت جامعه را بر فرد، به وسیلهه فشار افکار عمومی یا حتی به وسیلهه قانون، افزایش دهند. چون جهت تحولاتی که در جهان صورت میگیرد همه به سوی آن است که جامعه را نیرومندتر سازد و از نیروی فرد بکاهند. این شرّ چیزی نیست که خود به خود نابود شود بلکه روزبهروز مهیبتر جلوه میکند. در افراد آدمی، خواه از زمرهه حکمرانان جامعه باشند یا نه، این تمایل هست که اعتقادات و تمایلات خود را قانون کلی و مسلم محسوب دارند و از دیگران اطاعت آن را توقع داشته باشند و بعضی از بهترین و بدترین احساسات طبیعت بشری نیز از این تمایل پشتیبانی میکنند. اگر این تمایل، یعنی تحمیل میلها و ذوقهای خود بر دیگران، سلطه مطلق نیافته است به این علت است که نیروی کافی نداشته و چون اکنون نیروی او در حال افزایش است لازم است سد اخلاقی متین و استواری در مقابل آن بسته شود تا از این آفت جلوگیری کند.»
۶. عشق صوفیانه در آینه استعاره
- سال انتشار: ۱۴۰۲
- نویسنده: زهره هاشمی
نویسنده در کتاب «عشق صوفیانه در آینه استعاره» سعی کرده تا با استفاده از نظریه استعاره شناختی، به دیدگاه عرفا و صوفیان درباره عشق دست یابد. کتاب حاضر به سه فصل تقسیم میشود: در فصل اول به منظور آشنایی بیشتر خوانندگان با نظریه استعاره شناختی، نویسنده به تبیین چارچوبها و ساختار این نظریه میپردازد و سعی میکند تا حد امکان آن را توضیح دهد. سپس در فصل دوم، به بررسی مفهوم «عشق» و «محبت» در آثار منثور عرفانی قرون دوم تا هشتم هجری پرداخته میشود تا خواننده ببیند که این مفهوم در این آثار چگونه به تصویر کشیده میشده است. یکی از پربسامدترین مفاهیم متون عرفانی، بدون تردید «عشق» است. در فصل سوم نیز متون سوانحالعشاق، تمهیدات، لوایح، لمعات و عبهرالعاشقین مورد بررسی قرار گرفتهاند تا نظامهای استعاری عشق در آنها مشخص شود. اثر حاضر از زهره هاشمی، بدون تردید، از بهترین کتابهای نشر علمی در زمینه تحلیل و بررسی زبانشناختی آثار عرفانی است.
در بخشی از کتاب «عشق صوفیانه در آینه استعاره» از میخوانیم:
«ژرفا و گستردگی مفهوم عشق در نزد عرفا از یک سو، و رازگونگی و بیانناپذیری آن از سوی دیگر، موجب اهمیت و ارجمندی این مفهوم در عرفان و تصوف شده است. بهگونهای که از همان ابتدا ایشان برای توصیف و بیان آن متوسل به زبان خاص خود شدهاند. در این میان استعاره از جهت قابلیتهای تصویرگری و انتقال مهمترین ابزار زبانی در ذکر تجربههای بیانناپذیر عارفان بوده است.»
۷. شرح دیوان شمس تبریزی
- سال انتشار: ۱۴۰۱
- نویسنده: کریم زمانی
کریم زمانی مولویشناس ایرانی و مترجم و مفسر قرآن است و احتمالا او را با شرحی که بر «مثنوی معنوی» مولوی نوشته، میشناسید. شرح او بر «مثنوی معنوی» یکی از جامعترین و بهترین شروحی است که بر این اثر نوشته شده و تاکنون بیش از سی بار تجدید چاپ شده است. این نویسنده برای نخستین بار نیز دست به شرح بیت به بیت «دیوان کبیر» زده است. «دیوان شمس تبریزی» که در روزگار خود مولانا با عنوان «دیوان کبیر» شناخته میشده، شامل غزلیات، رباعیات و ترجیعبندهای مولوی است. دلیل اینکه این اثر «دیوان شمس تبریزی» خوانده شده این است که بخش زیادی از غزلیات این دیوان در خطابه شمس تبریزی سروده شده است. عاشقانهترین اشعار مولوی در همین دیوان گردآوری شدهاند. «مثنوی معنوی» صبغهای عاشقانه ندارد و بیشتر به عنوان قرآن ثانی شناخته شده، اما «دیوان شمس تبریزی» روی دیگری از مولوی را نشانمان میدهد. روی شیفته و مالیخولیایی او که با رقص و سماع و موسیقی شعر گره خورده است. او در این دیوان توانسته مفهوم عشق را با استفاده از کلمات و تصویرسازیهای شگفت بیان کند و به هیچ عنوان تلاش نمیکند تا جهانبینی خود را به همه بفهماند. شعر مولوی چه در «مثنوی معنوی» و چه در «دیوان شمس تبریزی»، از لایههای معنایی زیادی برخوردار است و برای فهم اثر او یکی از بهترین راهها این است که فقط به خواندن آنها اکتفا کنیم. با خواندن آثار مولوی و جلو رفتن کمکم میتوانیم اثر را با خود اثر درک کنیم. درواقع گویی اثر خودش را کمکم توضیح میدهد و با توجه به نشانههایی که در دیگر جاهای آن دیدهایم، کمکم میتوانیم به تفسیر دست بزنیم. بسیاری از مفسران نامی آثار مولوی نیز از همین روش استفاده کردهاند و بهجای بهرهگیری از علوم اسلامی دیگر برای فهم آثار او، سعی کردهاند با خود اثر ارتباط برقرار کنند و براساس آن پیش روند. «دیوان شمس تبریزی» بیهیچ تردیدی از بهترین و فاخرترین کتابهای چاپشده نشر علمی است که حضور دو مجلد آن در هر کتابخانهای ضروری است.
در بخشی از اشعار «دیوان شمس تبریزی» از مولانا جلالالدین محمد بلخی میخوانیم:
«بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما/ زیرا نمیدانی شدن همرنگ ما همرنگ ما
از حملههای جند او وز زخمهای تند او/ سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما
اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی/ بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما
زین باده میخواهی برو اول تنک چون شیشه شو/ چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما
هر کان می احمر خورد بابرگ گردد برخورد/ از دل فراخیها برد دلتنگ ما دلتنگ ما
بس جرهها در جو زند بس بربط شش تو زند/ بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما
ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن/ با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما
گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر/ گر قیصری اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما
اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما/ تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما.»
۸. نگاهی توصیفی-تحلیلی به عروض و قافیه شعر پارسی
- سال انتشار: ۱۳۹۶
- نویسنده: محمدامیر جلالی
محمدامیر جلالی استاد دپارتمان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی است که در مبحث عروض تحقیقات زیادی انجام داده و این کتاب حاصل این تحقیقات است. جلالی در «نگاهی توصیفی-تحلیلی به عروض و قافیه شعر پارسی» سعی میکند تا به تبیین وزنهای شعر فارسی بپردازد و با استفاده از مثالهای متعدد مربوط به ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر این وزنها را در ذهن مخاطب تثبیت کند. فصل نخست به وزن شعر اختصاص دارد و نویسنده قاعده های مهم در وزن شعر و بحرهای شعری را توضیح میدهد و مباحثی را درباره عروض سنتی مطرح میکند. فصل دوم به قافیه اختصاص دارد و نکات آن بیان میشود. نویسنده همچنین فهرست الفبایی ۲۴۰ وزن از اوزان شعر فارسی را همراه با فهرست رکنهای آنها آورده است. یکی از نقاط قوت کتاب سیدی آموزشیای است که همراه کتاب است. در این سیدی آموزشی هر وزن شعر فارسی همراه با یک بیت آموزش داده میشود. همزمان که یک بیت شعر خوانده میشود، براساس وزن شعر نیز دف زده میشود تا وزن شعر تا جایی که میشود در ذهن مخاطب تثبیت شود. آموختن وزن شعر به این شکل یکی از بهترین راههایی است که وجود دارد. کتابهای دیگری نیز برای آموزش وزن شعر وجود دارد که از میان آنها میتوان به کتاب «فرهنگ عروضی» از سیروس شمیسا اشاره کرد. اما میتوان گفت که روش جلالی روش موثرتری برای یادگیری اوزان شعری زبان فارسی است و مخاطب با لذت بیشتر و وقت کمتری میتواند به یادگیری این اوزان بپردازد و علاوهبر این اطلاعاتی راجعبه قافیه و دیگر نکات مربوط به وزن شعر به دست بیاورد. میتوان گفت «نگاهی توصیفی-تحلیلی به عروض و قافیه شعر پارسی» از بهترین کتابهای نشر علمی است که مخاطب آن دانشجویان ادبیات و کلیه علاقهمندان به وزن شعر هستند.
در بخشی از کتاب «نگاهی توصیفی-تحلیلی به عروض و قافیه شعر پارسی» از محمدامیر جلالی میخوانیم:
«نخستین پرسشی که ممکن است به ذهن برسد آن است که بهراستی فایده دانش عروض و قافیه چیست و در مواجهه با متون قرار است چه کمکی به خواننده بکند؟ دانش عروض یکی از دانشها و علوم مهم ادبی است که گذشته از درستخوانی و فهم متون منظوم، و همچنین تحلیل و نقد موسیقیایی آنها، پژوهنده را در ویرایش و تصحیح متون و حتی در خلق آثار هنری موزون نیز سخت یاریرسان است. همانگونه که دانش قافیه و شناخت مبانی آن، پژوهشگر را خاصه در مواجهه با متون ادبی گذشته در موارد بسیاری در درستخوانی و حتی تصحیح متن یاری میدهد. آنچه تاکنون کمتر محل اعتنا بوده، نگریستن به این دانش از منظری کاربردی است .»
۹. دیداری با اهل قلم
- سال انتشار: ۱۳۹۸
- نویسنده: غلامحسین یوسفی
دومین کتابی که در این لیست از غلامحسین یوسفی معرفی میکنیم، «دیداری با اهل قلم» است. «دیداری با اهل قلم» از معروفترین کتابهای استاد یوسفی است. این کتاب بررسی و تحلیل بیست اثر منثور فارسی در تاریخ ادبیات ایران است. اثر مشتمل بر دو جلد است که در جلد اول از ابوالفضل بیهقی، نویسنده «تاریخ بیهقی»، آغاز شده و با ناصر خسرو، عنصرالمعالی، نظام الملک و ابوالمعالی نصرالله منشی ادامه پیدا میکند و آثار این نویسندگان برجسته را بررسی میکند. جلد اول با بررسی ابوسعید ابی الخیر، نویسنده گمنام «سمک عیار»، سعدی، و عبید زاکانی به پایان میرسد. جلد دوم آثار منثور دوران قاجار را در بر میگیرد و به کتابهایی چون «امیرارسلان»، «سیاحتنامه ابراهیم بیگ»، رمان «شمس و طغرا»، نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «شرح زندگانی من» و … پرداخته میشود. یوسفی برای انتخاب این کتابها معیار خاصی نداشته و بنابر سلیقهاش، آثاری را که به نظرش ممتاز و برجسته میآمدهاند انتخاب و تحلیل کرده است. نثر او در این اثر بسیار شیرین و روان است و مانند معلمی میماند که سعی دارد به سادهترین شکل ممکن برای دانشآموزانش توضیح دهد که نثر فارسی چه دورههایی را از سر گذرانده و چه کسانی در این زمینه سرآمد بودهاند. توضیحات یوسفی درباره هر اثر جامع و به میزان کافی است و باعث میشوذ تا مخاطب تشویق به خواندن اثر اصلی شود. به نظر میآید سوق دادن مخاطب به مطالعه اثر اصلی، یکی از اهداف مهم یوسفی در نوشتن این کتاب بوده است. چراکه با گذشت زمان، تعداد افراد کمتری تمایل پیدا میکنند تا آثار کلاسیک فارسی را مطالعه کنند. اما وقتی آثاری به نثر ساده و قابلفهم درباره متون کلاسیک نوشته شود، امکان تمایل مخاطب عادی به خواندن این متون افزایش پیدا میکند. البته یوسفی دیدی انتقادی نیز نسبت به آثار کلاسیک و آثار دوره قاجار دارد و سعی میکند تا هم نکات مثبت و هم نکات قابل انتقاد این آثار را بیان کند و با دیدی کلی و نسبتا بیطرف به این آثار بنگرد. نثر یوسفی و دقت مثالزدنی او باعث میشود تا «دیداری با اهل قلم» از بهترین کتابهای نشر علمی محسوب گردد.
در بخشی از کتاب «دیداری با اهل قلم» از غلامحسین یوسفی میخوانیم:
«بیهقی چه در احوال مخدومان و پادشاهان معاصر خود و چه در زندگانی شخصی فرازونشیبهای بسیار به چشم دیده است. عظمت دستگاه محمود را از نظر گذرانده است. پس از او سلطنت کوتاهمدت امیرمحمد به پایمردی بزرگان دربار محمود، و محبوس شدن وی هم به دست ایشان در قلعه کوهتیز تگیناباد و به پایتخت فراخواندن امیرمسعود همه پیش چشمش گذشته است. از آن پس خواری بر کشیدگان محمود در دستگاه مسعود، توطئهها و دستهبندیهای «پسریان» و «پدریان» را بر ضد یکدیگر مینگریسته. گاه میدیده کسی چون اریاق سالار هندوستان ـ که کوکب اقبالش در اوج بوده و امیرمسعود به دست خود بر گردن او حمایل میافگنده و جام زرین و صراحیهای پرشراب و مطرب به بزم او میفرستاده است ـ یک دو روز بعد به فرمان همو گرفتار و از صدر عزت به بند و ذلت نگونسار فرو میافتاده.»
۱۰. زبان، بافت و متن
- سال انتشار: ۱۴۰۰
- نویسنده: مایکل هلیدی، رقیه حسن
- مترجم: مجتبی منشیزاده، طاهره ایشانی
هلیدی از بزرگترین زبانشناسان معاصر بود که کتاب «زبان، بافت و متن» را به همراه همسر خود، رقیه حسن، نوشته است. هلیدی در نظریه زبانی خود بر نقش اجتماع بر زبان تاکید داشت و معتقد بود زبان امری اجتماعی است و با مطالعه بافت و کانتکست است که معنا پیدا میکند. رویکرد هلیدی این است که زبان را از منظر نشانهشناسی اجتماعی بررسی کند. هلیدی علاقه دارد تا همراه متن مکتوب، متن دیگری را نیز مورد بررسی قرار دهد. این متن همان رویدادهای غیرکلامی و محیطی است که متن در آن اتفاق میافتد. برای رسیدن به این هدف، او پیوندی میان متن و شرایط اجتماعی و محیطیای که در آن قرار دارد، برقرار میکند. واقعیت این است که ترجمه منشیزاده و ایشانی ـ منشیزاده عضو دپارتمان زبانشناسی دانشگاه علامه است ـ ترجمهای است که در بعضی از نقاط کتاب گیجکننده و نامفهوم است و انتظار میرفت کسی که هیات علمی یکی از دانشگاههای معتبر علوم انسانی در رشته زبانشناسی است، ترجمه بهتری از این کتاب ارائه دهد. بنابراین توصیه میشود که دانشجویان این ترجمه را همزمان با متن اصلی به زبان انگلیسی بخوانند تا درک بهتری از آنچه هلیدی و رقیه حسن میگویند به دست آورند. فارغ از این مسئله، قطعا «زبان، بافت و متن» از بهترین کتابهای نشر علمی است که در مجموعه «نگینهای زبانشناسی» این نشر قرار دارد.
در بخشی از کتاب «زبان، بافت و متن» از مایکل هلیدی و رقیه حسن میخوانیم:
«عبارت «زبان از منظر اجتماعی-نشانهشناختی» توصیفگر روشی است که ما در اثر اخیرمان دنبال میکنیم؛ همان چیزی که فکر میکنم از زمانی که به مطالعه زبان علاقهمند شدم، ویژگی افکار من بوده است. میتوان گفت که اصطلاح «اجتماعی ـ نشانهشناختی» بیانگر طرز تفکر عام یا حالت فکری و زاویهای ادراکی درمورد موضوعی است. اما با این حال مفهوم خاصتری درمورد هر دو اصطلاح اجتماعی و نشانهشناسی وجود دارد.»
۱۱. شعر بیدروغ، شعر بینقاب
- سال انتشار: ۱۳۹۵
- نویسنده: عبدالحسین زرینکوب
نشر علمی به چاپ کتابهای متعددی از عبدالحسین زرینکوب دست زده، و «شعر بیدروغ، شعر بینقاب» دومین کتابی است که در این فهرست از او معرفی میکنیم. کتاب درواقع درسگفتارهای این استاد بزرگ ادبیات فارسی است که توسط دانشجویانش جمعآوری شده است. کتاب در زمینه بسیار مشخصی نوشته نشده و شامل گفتههای استاد زرینکوب درباره شعر، نقد ادبی و مسائل پیرامون ادبیات است. «شعر بیدروغ، شعر بینقاب» شامل بیست فصل است که «نقد شعر»، «شعر و ادب»، «شناخت شعر»، «معنی و لفظ»، «دربارهی بیان»، «معانی و اقتضای حال»، «صنعت و بدیع»، «در باب قافیه»، و … از عناوین آن است. زرینکوب در این اثر به این موضوع میپردازد که اساسا چرا به منتقدی نیاز داریم تا آثار ادبی را بررسی کند و سپس به منتقدانی میپردازد که از بحث اصلی منحرف میشوند و منتقدانی میانهرو نیستند. به نظر زرینکوب مهمترین ویژگی یک منتقد ادبی، برخورداری از ویژگی «انصاف» است. این ویژگی میتواند از فرد یک منتقد خوب بسازد. زرینکوب در ادامه نکات بسیاری از شعر و داستان بیان میکند و در بسیاری از این نکات به نظر منتقدان کلاسیک استناد میکند. او همواره در آثار خود سعی میکرد با وجود علاقه و عرقی که به ادبیات کهن دارد، نوگرا باشد و مدرن فکر کند. او صراحت زیادی در بیان نظرات خود درباره شعر و نقد ادبی دارد و تسلط باورنکردنیاش به ادبیات فارسی و آثار آن باعث میشود تبدیل به منتقدی چیرهدست و بینظیر شود که سخنانش قابلیت استناد پیدا میکنند. «شعر بیدروغ، شعر بینقاب» از بهترین کتابهای نشر علمی در نقد ادبی و شعر است.
در بخشی از کتاب «شعر بیدروغ، شعر بینقاب» از عبدالحسین زرینکوب میخوانیم:
«کلام خواه موزون باشد و خواه غیرموزون، وقتی میخواهد در اذهان و عقول تصرف کند شرطش آن است که به قول سکاکی مطابق باشد با مقتضای حال. یعنی باید با آنچه اوضاع و احوال ایجاب میکند مطابقت داشته باشد و این است آنچه ادبا بلاغت خواندهاند. البته در این باب هم شرط اساسی آن است که گوینده به قصد و عمد اقتضای حال را رعایت کرده باشد وگرنه سخنی سخنی که با اقتضای حال سازگار بیفتد اما گویندهاش توجهی به این رعایت نکرده باشد، نه چنین تاثیری دارد نه واقعا به بلاغت موصوف میشود. چنانکه جایی کلام اقتضای تاکید دارد یا اطناب و گوینده در واقع هیچ توجه به این امر ندارد، با این همه کلامش موافق با این مقتضای حال میافتد از روی تصادف. این را البته نمیتوان بلاغت خواند.»
۱۲. خاطرات سیاسی ایرج اسکندری
- سال انتشار: ۱۴۰۱
- نویسنده: ایرج اسکندری
ایرج اسکندری از نوادگان سلسله قاجار بود و بهخاطر جایگاه خانوادگی و اجتماعی بالایی که داشت، توانسته بود از تحصیلات عالیه برخودار شود و در فرانسه حقوق بخواند. او ـ احتمالا به خاطر رشتهای که خوانده بود و همینطور بهخاطر فضای ملتهب سیاسی آن دوران ـ عقاید و مسلک سیاسی خاصی پیدا کرد و یکی از پنجاه و سه نفری بود که در زمان رضاشاه پهلوی به زندان افتاد. جرم او مسلک کمونیستیاش بود و به خاطر همین هم بازداشت شد. اما وقتی رضاشاه از قدرت برکنار و از ایران تبعید شد، اسکندری و همفکرانش از زندان آزاد شدند و حزب توده ایران را بنیانگذاری کردند. حضور اسکندری در حزب توده با حرفهای زیادی همراه بود و بسیاری معتقدند او بهخاطر عقایدش تن به چیزهای زیادی داد. در این مجموعه خاطرات، اسکندری خود بیان کرده که نباید بنابر مصلحت حزب بر اعمال اشتباه آن چشم میپوشید. او در ادامه مخالفت خود را با اعمال و اقدامات اشخاص حزب چون نورالدین کیانوری، صمد کامبخش و … بیان میکند و از چشمپوشیهایش پشیمان است. سخنان او درباره انتخاب کیانوری به دبیرکلی حزب در نوع خود جالب توجه است و نشاندهنده این است که حتی در چنین جمعیتی نیز بیقانونی گستردهای وجود داشته است. «خاطرات سیاسی ایرج اسکندری» یکی از بهترین کتابهای نشر علمی است که درباره تاریخ حزب توده است. کتاب درواقع نوشته خود اسکندری نیست و حاصل مصاحبهای که در پاریس با او انجام شده است. این مصاحبه توسط دو نفر از اعضای پیشین حزب توده به نامهای خسرو امیرخسروی و فریدون آذرنور با اسکندری انجام شده و از اواخر سال ۱۳۶۲ تا اواخر اسفند ۱۳۶۳ به طول انجامیده است. همین امر باعث میشود که اسکندری در برابر سوالها و انتقادات مصاحبهگران به تامل بپردازد و نتواند مسائلی را مسکوت بگذارد. در خلال همین سوالات است که تناقضات زندگی و اعمال او آشکار میشود و مخاطب میتواند به شناخت جامعتری از شخصیت او برسد. میتوان گفت که اثر مذکور از بهترین کتابهای نشر علمی درباره شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است.
در بخشی از کتاب «خاطرات سیاسی ایرج اسکندری» میخوانیم:
«در حزب از اول از نظر سیاسی دو گروه وجود داشت : یکی گروهی که معتقد بودند حزب باید مستقل باشد و سیاست دموکراتیکی داشته باشد و گروه دیگر که اسمش را گذاشته ام گروه وابسته که به وابستگی معتقد بودند و از همان اول شروع کردند به این که باید ببینیم کمینترن چه می گوید، شوروی چه می گوید.»
۱۳. قره العین: زندگی، عقیده و مرگ
- سال انتشار: ۱۳۹۴
- نویسنده: مهدی نورمحمدی
مهدی نورمحمدی در این اثر ادعا کرده که جامعترین اثر را درباره زندگی بحثبرانگیز ام السلمۀ برغانی ملقب به طاهرۀ قره العین تالیف کرده است. قرهالعین شخصیتی تاریخی بود که در دوره ناصرالدینشاه میزیست و بهخاطر گرایشات دینیاش معروف شد. کتاب نورمحمدی آنطور که او ادعا میکند، پژوهشی بیطرف نیست و این پرواضح است. اما میتوان گفت که او توانسته در میان آثار دیگری که به زندگی قراهالعین پرداختهاند، شرح معتدلتری از این شخصیت به دست دهد. قره العین در میان همفکران خودش شخصیتی برجسته بود و مقام بالایی داشت. او سواد دینی بالایی هم داشت و شاعر هم بود. یکی از نکات مثبت کتاب هم در این است که اشعار قره العین را در بر دارد. قره العین چه در زمان خود و چه پس از مرگ، شخصیتی بحثبرانگیز بود. اما از این شخصیت برداشتهای نادرستی شده که این برداشتهای اشتباه همچنان ادامه دارد. برای مثال روایتی وجود دارد که میگوید قره العین زنی بود که حجاب از سر برداشت و این کار را درجهت برابری زن و مرد انجام داد. واقعیت این است که قره العین در اعماق سنت دینی زندگی میکرد و اصلا از وجود مفهوم «برابری» باخبر نبود. علت اینکه او حجاب را برداشت ـ و این برداشتن حجاب به معنی این نیست که حجاب سر را برداشت، بلکه به معنی این است که برقع روی صورتش را برداشت و تنها چهرهاش را به مردان نشان داد ـ این بود که او معتقد بود امام زمان ظهور کرده است و در فقه و سنت اسلامی، در صورت ظهور امام زمان، تمام احکام اسلامی ملغی میشوند تا زمانی که امام عصر احکام جدید را تبیین کند. قره العین برای اینکه به همفکرانش نشان دهد و ثابت کند که امام عصر ظهور کرده، نقابش را از چهره برداشت و التزام عملی خود را به امام عصر به این صورت نشان داد. او حتی از یکی دیگر از همفکرانش خواست تا نماز نخواند، چراکه نماز نیز حکم اسلامی دیگری است که باید در هنگام ظهور امام عصر ملغی شود. بنابر این اطلاعات نمیتوان ادعا کرد قره العین از زنان پیشرو و سهمخواه بوده است.
در بخشی از کتاب «قرهالعین: زندگی، عقیده و مرگ» از مهدی نورمحمدی میخوانیم:
«گاهی چهرهی برخی از شخصیتهای تاریخی آن چنان در معرض اغراق، افسانهسازی و دروغپردازی قرار میگیرد که بهراستی قضاوت دربارهی آنان را برای پژوهشگران و جویندگان حقیقت دشوار میسازد. یکی از این شخصیتها که تاکنون چهرهی واقعی او بهدرستی شناختهنشده، امالسلمه برغانی ملقب به طاهره قرهالعین است. شگفتانگیز است که در مورد بسیاری از وقایع سرگذشت از او و ازجمله نام، تاریخ تولد، سفرهای او به کربلا، نحوهی گرویدن به باب چگونگی، زمان و مکان دستگیری، اطلاعات یکسانی در این خصوص ارائه ننمودهاند که همین مسئله، باعث شده است چهرهی واقعی او بیشتر در غبار ابهامها، افسانهها و دروغها پنهان گردد.»
۱۴. عارف قزوینی و شاعران زمانهاش
- سال انتشار: ۱۴۰۰
- نویسنده: مهدی نورمحمدی
کتاب دیگری که در این فهرست میتوانیم از مهدی نورمحمدی معرفی کنیم، «عارف قزوینی و شاعران زمانهاش» است. عارف قزوینی از شاعران و موسیقیدانان معروف دوره قاجار و پهلوی اول بود که بهخاطر آثارش شهرت زیادی کسب کرده بود. تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» هنوز هم از شاهکارهایی محسوب میشود که شنوندگان زیادی دارد. او از مشروطهخواهانی بود که درجهت عقاید سیاسیاش اشعار زیادی گفت و به شعری اعتقاد داشت که مسلکش را بازگو کند. اثر حاضر، یعنی «عارف قزوینی و شاعران زمانهاش» در پی آن است تا با بررسی روابط عارف قزوینی با دوازده تن از شاعران و چهرههای مشهور، ابعاد جدیدی از این شخصیت ادبی و سیاسی را کشف کند. این دوازده شخصیت عبارتند از: ایرج میرزا، اشرفالدین حسینی، ملکالشعرای بهار، میرزادۀ عشقی، وحید دستگردی، علی دشتی، لطفعلی صورتگر، احمد کسروی، واعظ قزوینی، حیدرعلی کمالی، نیما یوشیج و سید محمدحسین شهریار. روابط عارف با ایرج میرزا و قهر و آشتیهای این دو یکی از جالبترین روابطی است که میتوانید در حاشیه ادبیات فارسی بخوانید. علاوه بر ایرج میرزا، عارف با شخصیتهایی چون ملکالشعرای بهار و نسیم شمال نیز درگیریهایی داشته است که صبغه سیاسی داشتهاند و در نوع خود قابلتوجه هستند. در خلال این شناساییها، میتوانیم با اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن روزگار نیز بیشتر آشنا شویم و ببینیم که آثار ادبی شخصیتی چون عارف در چه بافت اجتماعیای سروده شدهاند. لازم به ذکر است که این کتاب به محمدرضا شفیعی کدکنی تقدیم شده است. «عارف قزوینی و شاعران زمانهاش» از بهترین کتابهای نشر علمی است که به شخصیت تاریخی برجستهای میپردازد.
در بخشی از کتاب «عارف قزوینی و شاعران زمانهاش» از مهدی نورمحمدی میخوانیم:
«آگاهی از چگونگی روابط شعرا، نویسندگان و شخصیتهای فرهنگی، همواره یکی از موضوعات جالب توجه در ادبیات ملل مختلف و به ویژه ادبیات فارسی بوده است. بررسی روابط بین شاعران علاوه بر این که مشتمل بر نکات سودمند ادبی، علمی و اجتماعی است، در شناخت زندگی و آثار آنان نیز تأثیر فراوانی دارد. ابراز دوستیهای شاعرانه و یا صف آراییهای ادبی آنان موجب پربارتر شدن ادب فارسی شده و آثاری که در این زمینه به وجود آمده، به سهم خود بر غنای آن افزوده است. از دوره مشروطیت به بعد، به دلیل ورود شاعران به فعالیت های اجتماعی و سیاسی و همچنین رشد شتابان انتشار مطبوعات، میزان مناسبات و ارتباطات شاعران نسبت به دوره های قبل افزایش قابل توجهی یافته و تحت تأثیر همین روابط، آثار مهمی همچون: استقبالها، تضمینها، اخوانیهها، جوابیهها، نقیضه سازیها، مطایبات و هجویهها پدید آمده که برخی از آنها در حکم آثار مهم ادب فارسی و یا جزو آثار برجسته سرایندگانشان به شمار میروند.»
۱۵. قصه در عصر صفوی
- سال انتشار: ۱۴۰۲
- نویسنده: مهرداد علیزاده شعرباف
علیزاده در این اثر معتقد است که سنت نقالی به خاطر ارتباط مستقیمی که با عامه مردم داشته، تاثیرات اجتماعی و فرهنگی غیرقابلانکاری داشته است. او سعی میکند تا علل اهمیت یافتن نقش قصهها در تثبیت گفتمانهای اجتماعی و سیاسی دوران صفویه را بررسی کند و نشان دهد قصهها بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکنیم میتوانند روی زندگی اجتماعی تاثیر گذارند. بسیار مشهور است که صفویان نسبت به شعر بیتوجه بودند و برخلاف سلسلههای دیگر، به شاعران صله نمیدادند. همین بیتوجهی به شعر، باعث شد تا آثار منثور جایگزین شعر شوند و در این میان قصه تاثیرگذارتر از بقیه انواع نثر واقع شد. یکی از علل این تاثیرگذاری گسترده این بود که قصه ـ در شکل نقالی و شفاهی ـ از دسترس قدرت متمرکز خارج بود و میتوانست بدون نظارتگری به حیات و تکوین خود ادامه دهد. همین امر کار نقالان را راحتتر میکرد و به آنها آزادی بیان بیشتری میداد. درواقع ادعای این پژوهش این است که قصه چون یک رسانه توانسته اثرگذار باشد و گفتمانهای مخصوص خود را شکل دهد. علیزاده در این اثر از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نیز کمک میگیرد و با استفاده از مرحله سوم این نظریه، یعنی مرحله تبیین، نشان میدهد که همانطور که قصه تولید گفتمان میکرده، ساختارها و گفتمانها نیز به تولید قصه میپرداختهاند و این امر دوطرفه بوده است. «قصه در عصر صفوی» از بهترین کتابهای نشر علمی است که تاثیر شگرف ادبیات شفاهی را نمایان میکند.
در بخشی از کتاب «قصه در عصر صفوی» از مهرداد علیزاده شعرباف میخوانیم:
«یکی از بارزترین نمودهای تاریخ اجتماعی در قصه، تاریخ اجتماعی عصر صفوی است. قصه علاوه بر اینکه از فضای سیاسی و اجتماعی عصر تاثیر میگرفته، بر مردم و قدرت حاکم نیز تاثیرگذار بوده است. قصه بهعنوان یک رسانه جمعی بهراحتی میتوانست در ذهن و روان مردم نفوذ کند و بسیاری از گفتمانها فکری، سیاسی، و عقیدتی را بدون هیچ روز و جبری، جرعهجرعه، به خورد مردم بدهد. متقابلا به این دلیل که به قصه براساس سرگرمی و تفنن نگاه میشده است، نقالان راحت میتوانستهاند حاکمان را به باد انتقاد بگیرند یا کموکاستیهای حکومت را به زبان بیاورند. درکل چرخه نقال، مردم، حاکم سه ضلع تاثیرگذار بر یکدیگر و تاثیرپذیر از همدیگر بودهاند.»
منبع: دیجیکالا مگ