۲۰ کتاب برتر نشر اطراف که باید بخوانید
نفیسه مرشدزاده سال ۱۳۵۰ به دنیا آمد و در سال ۱۳۹۶ نشر اطراف را تاسیس کرد. او دبیر بخش «سروش جوان» و «همشهری جوان» بوده و کارگاه داستان گروه مجلات همشهری را برگزار میکرده است. مرشدزاده چهار سال هم سردبیر ماهنامه همشهری داستان بود. نشر اطراف به مدیر مسئولی او از نشرهای خوبی است که کتابهایی با محوریت «روایت» را منتشر میکند. این نشر برای اولین بار بهصورت تخصصی مجموعه جستارهای روایی از نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی را منتشر کرد. اطراف بخشی مختص به کودکان هم دارد که به نام «ادامه» فعالیت میکند. کتابهای این بخش هم در نوع خود بسیار جذاب هستند و انتخابهای مناسبی برای کودکان به نظر میآیند. سالهای زیادی از تأسیس این نشر نمیگذرد، اما تعداد کتابهای قابلتوجه آن بسیار زیاد است. سخت میتوان بهترین کتابهای نشر اطراف را انتخاب کرد، کتابهایی که در حوزه روایت حرفی برای گفتن دارند و میتوانند مخاطب امروزی را به خود جذب کنند.
۱. فقط روزهایی که مینویسم
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۹
این کتاب نوشته آرتور کریستال است. کتاب شامل پنج جستار روایی درباره خواندن و نوشتن است. در این اثر کریستال به دنبال آن است تا تجربه چندین دهه خود را به عنوان یک کتابخوان حرفهای برای خوانندگان شرح دهد. هر جستار به مسئلهای میپردازد و کریستال در پی آن است تا از زاویهای جدید به آثار ادبی بنگرد. او معتقد است که رمان خواندن محبوبیت گذشته خود را از دست داده، چراکه بخشی از نیاز انسانها به روایت، از طریق مدیا و زندگی سلبریتیها برطرف میشود. کریستال مشاهدهگری دقیق است و به جزئیاتی توجه میکند که شاید تا به حال به ذهنمان هم خطور نکرده باشد. او روی مفهوم «تعصب» هم تمرکز میکند و نشان میدهد این مفهوم تا چه اندازه میتواند در پیشداوریهای ما دخالت کند، بدون اینکه متوجه شویم. اولین جستار کتاب تحت عنوان «سخنگوی تنبلها: چرا موفق نبودن آسان نیست؟» درباره زندگی شخصی خود کریستال است. او به این مسئله میپردازد که شغل نویسندگی در کنار خصیصه تنبل بودن باعث شده هرگز به اهداف مالیاش نرسد. اما او این امر را پذیرفته و با آن کنار آمده است. بنابراین میتوان جستار اول را نوعی اعتراف و اقرار به حساب آورد. جستار دوم تحت عنوان «لذتهای گناهآلود: آیا دعوای داستان ادبی و داستان ژانر رو به پایان است؟» به موضوع جالبی میپردازد. کریستال در این جستار حس بسیاری از ما را هنگام خواندن کتابهای زرد بیان میکند و با همدردی با مخاطب میگوید که میداند همه افراد چنین لذتهای گناهآلودی را از دیگران پنهان میکنند.
نویسنده در این جستار سعی میکند نگاهی عمیقتر به کتابهای زرد داشته باشد و از زاویه دید جدیدی به این آثار بنگرد. جستار سوم تحت عنوان «وقتی نویسنده حرف میزند: چرا بهتر است خالقان متون محبوبمان را نبینیم؟» درباره این است که نویسنده محبوبتان ممکن است فرسنگها از خیالبافیهایتان دربارهاش دور باشد! اگر فیلم «خطای بخت ستارگان ما» را دیده باشید، دقیقا میدانید از چه چیزی حرف میزنیم. ممکن است در هنگام خواندن یک رمان به وجد بیاییم و با خود فکر کنیم چه انسانی توانسته چنین اثری را خلق کند؟ و شروع به خیالپردازی کنیم و به شخصیت نویسنده شاخه و برگ دهیم. اما وقتی در یک جشن امضای کتاب به دیدنش برویم و از او امضا بخواهیم، از رفتارش مشمئز شویم یا چیزی در ذوقمان بزند. کریستال در این جستار به چرایی این مسئله پرداخته است. جستار چهارم تحت عنوان «زندگی و نویسندگی: چرا زندگی و حرفه نویسنده از هم جدا نیست؟» درباره درهمتنیدگی زندگی شخصی و حرفهای نویسنده است. این که شخصیت یک نویسنده و اتفاقاتی که از سر گذرانده تا چه میزان میتواند آثارش را تحت تأثیر قرار دهد. جستار پایانی هم تحت عنوان «دیگر کتاب نمیخوانم: آیا خوانندهی واقعی آخر داستان معلوم میشود؟» درمورد دلزدگی از ادبیات است. کریستال خاطرهاش را از یک استاد ادبیات تعریف میکند که در برههای از زندگی ناگهان تصمیم میگیرد تمام کتابهایش را بفروشد و یک زندگی جدید با هویت حرفهای جدید را آغاز کند. کریستال حالا میفهمد این تصمیم چه دلیلی داشته و حالا میداند که اشباع شدن در ادبیات به چه معناست.
آرتور کریستال نویسنده بیسروصدایی است و سعی میکند بدون هیچ حاشیهای به نوشتن و نقد ادامه دهد. میدانیم که جستار روایی نوشتن کار سادهای نیست و تمرین و ممارست زیادی میطلبد، اما کریستال آنچنان روان و مسلط این پنج جستار روایی را به نگارش درآورده که نوشتن این گونه ادبی را کار راحتی جلوه میدهد. به هر حال «فقط روزهایی که مینویسم» از بهترین کتابهای روایی نشر اطراف است که خواندن آن را موکداً توصیه میکنیم.
«… چیزی که من متوجهش نبودم این بود که او در حال شغل عوض کردن نبود، داشت هویتش را عوض می کرد. او از زندگی کردن برای ادبیات دست کشیده بود و در مقابل، ادبیات هم دیگر زندگی اش را تامین نمی کرد. آن موقع، چنین احساسی ـ یا چنین بی احساسی ای ـ در قبال کتاب برای من متصور نبود.»
۲. سواد روایت
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۸
این کتاب توسط اچ. پورتر ابوت تألیف شده و رویا پورآذر به همراه نیما م. اشرفی آن را ترجمه کرده است. خانم پورآذر سردبیر بخش ترجمه اطراف است که در نشرهای دیگر کتابهای معروفی چون «تخیل مکالمهای» را نیز ترجمه کرده است. سواد روایت از نقطه صفر شروع میکند و به تعریف چیستی روایت میپردازد. بنابراین اگر میخواهید دورهای مفید برای یادگیری روایت را بگذرانید، این کتاب حتما به کارتان خواهد آمد. نویسنده زمانمندی را مهمترین ویژگی روایت میداند و معتقد است اساساً این بهرهمندی از ویژگی زمان است که روایت را شکل میدهد. او معتقد است که افراد هم به این خاطر از دو تا سه سال اول زندگی خود هیچ خاطرهای ندارند، زیرا که نمیتوانند جملهای زمانمند بسازند. اچ. پورتر ابوت در ادامه نشان میدهد که روایت چگونه تمام جنبههای زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و در همه وجوه زندگی یافت میشود. تمامی انسانها در زندگی روزمره از روایت استفاده میکنند و این چیزی نیست که مختص ادبیات یا هنر باشد. نویسنده در این اثر به انواع راوی و روایتگری، تغییر روایت با تغییر بافت اجتماعی و فرهنگی، تعلیقسازی در روایت، حضور روایت در زمینههای مختلف مثل سیاست، سینما، زندگی روزمره، هدف نویسنده از روایت و … میپردازد و نشان میدهد که روایت با قدرت جهانشمولش چگونه تمام ابعاد زندگی ما را در بر گرفته است. در این میان نباید از ترجمه شگفتانگیز رویا پورآذر غافل شد. «سواد روایت» متنی دشوار دارد و ترجمه آن حتما چالشهای زیادی را در پی داشته است. اما نتیجه کار متنی است که با نثر ساده خود کمک میکند تا حتی مخاطبی که اطلاعات اندکی درباره روایت دارد، از بحثهای نویسنده سر در بیاورد و با آن همراه شود. انتشار این اثر کمک زیادی برای کسانی است که قصد دارند در زمینه روایت کار پژوهشی کنند و یا در گونههای ادبی گوناگون به تولید محتوا بپردازند. «سواد روایت» در سال ۱۳۹۸ نامزد دریافت جایزه کتاب سال هم شد و از بهترین کتابهای نشر اطراف محسوب میشود.
«روایت کجا تمام و جهان واقعی کجا شروع می شود؟ از یک نگاه پاسخ به این پرسش آسان است. روایت از آغازش شروع می شود و به پایانش می انجامد. اما مرز بین روایت و جهان آن چنان روشن نیست.»
۳. جریده فریده
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۲
کتاب «جریده فریده» درواقع گزیدهای از روزنامه شکوفه است. شکوفه روزنامهای زنانه بود که در سال ۱۲۸۹ شمسی توسط مریم عمید سمنانی به چاپ رسید. این نشریه دومین روزنامه زنان بود که در ایران عصر قاجار به چاپ میرسید. اولین نشریه زنان در ایران تحت عنوان «دانش» بود که توسط خانم دکتر کحال به چاپ رسید. از هر دو این نشریات شمارههای کمی در دست است. مریم عمید سمنانی قصد داشت تا در روزنامه خود به موضوعاتی چون سلامتی و بهداشت عمومی، لزوم سوادآموزی زنان، لزوم اشتغال زنان، یادگیری اصول خانهداری، یادگیری تربیت فرزند و … بپردازد. البته این روزنامه به همین موضوعات اکتفا نکرد و از سال سوم به بعد کمی هم سیاسی شد. برای مثال او در سال سوم به بحث استقراض مجلس از دولتهای خارجی پرداخت و درباره این نوشت که زنان از همه اقشار با دادن پول و جواهرات خود به مجلس درخواست کردهاند تا کشور از دول خارجی پول قرض نگیرد و با پول آنها نیازهای مالی خود را تأمین کند.
مریم عمید سمنانی ملقب به مزینالسلطنه در شکوفه به انتقادات اجتماعی و سیاسی میپردازد و تا جایی که میتواند و زمانه اجازه میدهد پیش میرود. زهره ترابی روزنامه شکوفه را به صورت گزیده و ذیل چند موضوع چاپ کرده است. این موضوعات که فهرست کتاب را تشکیل میدهند، از این قرارند: «سوادآموزی زنان»، «حفظ الصحهٔ خواتین»، «در تربیت دوشیزگان»، «دربارهٔ خانمهای اروپ و ممالک متمدنه»، «وطندوستی و وطنخواهی»، «راپورت مدارس نسوان»، و «مکتوبات وارده». مریم عمید سمنانی از زنان پیشرو ایرانی بوده که تنها به تأسیس روزنامهای زنانه اکتفا نمیکند و چند سال بعد یک مدرسه دخترانه به نام «مزینیه» نیز در تهران ایجاد میکند. این مدرسه دو قسمت داشت که یکی دارالعلم بود و به درسهای نظری اختصاص داشت. دیگری دارالصنایع بود که در آن قالیبافی، قلاببافی، و … آموزش داده میشد. هدف او از تأسیس این مدرسه این بود که زنان علاوهبر یادگیری سواد، بتوانند حرفهای بیاموزند تا از آن کسب درآمد کنند. خانم ترابی در مقدمه اثر زندگینامهای نیز از مزینالسلطنه داده که بسیار قابلتوجه است. مزینالسلطنه دو بار ازدواج کرد و توانست با همراهی شوهر دومش امتیاز شکوفه را به دست آورد. او سالها مراقب امتحانات مدارس دخترانه بود و با دیگر زنان آن دوره که موسس مدارس دخترانه بودند، در ارتباط بود. مزینالسلطنه بسیاری از ایدههای پیشرو را در روزنامه خود منتشر میکرد. مثلا توصیه میکرد خزینهها نابود شوند و بهجای آنها از دوش استفاده شود. یا درباره کثیف بودن آب جویهای معابر شهری هشدار میداد. او همچنین درمورد انتقال بیماریهای مقاربتی به جنین هشدار میداد و از زنان میخواست تا قبل از ازدواج از مردان گواهی سلامت مزاج دریافت کنند. او درباره سلامتی زنان حامله و مواردی که باید رعایت کنند مینوشت و سعی میکرد در زمینههای گوناگون تا حد توان خود اطلاعرسانی کند. چیزی که مهم است این است که مزینالسلطنه عمر کوتاه سیساله خود را تماما وقف فعالیت در حوزه زنان کرد و تمام دغدغهاش این بود که بتواند آموزش را عمومی و همگانی کند تا زنان نیز مانند بقی اعضای ملت بتوانند با فعالیتهای علمی و حرفهای به کشور خود خدمت کنند. «جریده فریده» تلاشی است برای زنده کردن نام زنانی که در شکل دادن به چهره و شخصیت زن ایرانی امروز نقش داشتهاند. زنانی که لایق آنند تا نامشان در تاریخ باقی بماند و فعالیتهایشان مورد قدردانی قرار گیرد. این اثر از بهترین کتابهای نشر اطراف است که بهکوشش زهره ترابی به چاپ رسیده است.
«هرگاه خانم شوهر نکند یا اینکه دیرتر شوهر بکند، هزار مرتبه بهتر است از اینکه به عذاب ابدی گرفتار شود که حکم طلسم زنگوله را دارد که به هزار تدبیرات مهتر نسیم عیار هم خلاصی ندارد. خانمها باید چشم باز کنند دیدن خواستگار را فوز عظیم ندانند و گول سر و صورت و بناگوش و بعضی از فکلها، عینکها و چوبدستیها و توالتها را نخورند که مثنوی آخرش خوش است.»
۴. خانهخوانی
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۰
«خانهخوانی» اثری از علی طباطبایی است. این اثر درواقع پایاننامه طباطبایی بوده و تبدیل آن به یک کتاب حدود پنج سال زمان برده است. «خانهخوانی» شامل سیزده جستار است که نویسنده در تمام آنها سعی میکند به پدیدارشناسی مکان بپردازد. دوره گذار معماری ایران ـ که درواقع دوره عبور از معماری سنتی به معماری مدرن بوده ـ نظر طباطبایی را به خود جلب کرده و او در صدد برآمده تا با افرادی که در خانه های این دوره زیستهاند، به گفتوگو بنشیند. سوال اصلی نویسنده هم که تالیف این اثر را ممکن کرده، این بوده که اصولا خانه خوب چیست؟ طباطبایی باور دارد که ارتباط میان انسان و خانه ارتباطی دوجانبه است. همانطور که خانه به مثابه فضایی درونی به هویت انسانها شکل میدهد، انسانها نیز به خانه معنا میدهند. نویسنده میخواهد تا از مواجهه نوستالژیک با این خانهها پرهیز کند، چراکه خودش هم در همین خانهها بزرگ شده و احتمال در دام نوستالژی افتادن در روند نگارش اثر وجود داشته است. او میخواهد معنای درونی و زیرین این خانهها را دریابد و با استفاده از روایت و قالب ناداستان تجربه افراد را از در فضای خانه بودن بازگو کند. این کتاب تنها برای معماران جذاب نخواهد بود و خواندن آن را میتوان به علاقهمندان به تاریخ مدرنیزاسیون در ایران و همه کسانی که به تشریح تعامل میان مکان و انسان علاقهمند هستند، پیشنهاد کرد. قطعا پنج سال زمانی که برای تألیف و بازبینی این اثر صرف شده، ارزش داشته و کتابی خواندنی و متفاوت در زمینه معماری خلق شده است.
«میشود خانه جایی تمام شود؟ نه فقط در و دیوارش، منظورم تمام دیدها و چشماندازهایش است. یا خانه هم باید مثل تخیل ساکنانش بیانتها باشد؟ زیر آسمان بودن یعنی تجربه مکانی بیانتها. در بعضی از خانههایی که دیدم چنین تجربهای روی پشتبام یا در بهارخواب ممکن بود؛ فضاهایی که با اتصالشان به جاهای دیگر خانه، حضوری موثر در اتفاقهای روزمره داشتند.»
۵. حظ کردیم و افسوس خوردیم
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۳
اولین سفرنامه نوشتهشده در ایران متعلق به ناصرخسرو است. اما پس از او ایرانیان از این گونه ادبی استقبال کردند و به نوشتن تجربیات خود در هنگام سفر پرداختند. تفاوت سفرنامه با دیگر گونههای ادبی در این است که مسافر به دلیل ضیق وقت نمیتواند وقت زیادی را صرف متکلفانه نوشتن کند و به همین دلیل با نثری ساده روایتی سریع از سفر به دست میدهد. به همین دلیل میتوان گفت سفرنامهها تاثیر زیادی در سادهسازی نثر فارسی داشتند. سفرنامهنویسی در دوره قاجار ناگهان شدت گرفت. دلیل این امر را میتوان اربتاط روزافزون ایران و مخصوصا درباریان و اشراف ایرانی با خارج از کشور قلمداد کرد. بیشتر سفرنامههای این دوران توسط افراد متعلق به طبقات بالای جامعه نوشته شده است. به دلیل شرایط نامساعدی مثل مسیر طولانی و عدم امنیت راهها و نبود آب و … به تجهیزات زیادی برای سفر نیاز بوده است. اشراف هم از این امکانات برخودار بودند و سفر کردن آنها با ریسک خیلی بالایی همراه نبوده است. «حظ کردیم و افسوس خوردیم» دو سفرنامهای است که توسط دو جوان درباری به نامهای میرزا حسنخان مستوفیالممالک و دوستعلیخان معیرالممالک نگاشته شده است. این دو نفر در اولین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ همراه بودند و مشاهدات خود را از این سفر دور و دراز به رشته تحریر درآوردهاند. این اثر بهکوشش پدرام خسرونژاد و فاطمه معزی چاپ شده و این اولین بار است که دو سفرنامه مذکور به چاپ رسیدهاند. قرار است در طول سفرنامه دیدگاههای میرزا حسنخان و دوستعلیخان را بخوانیم و مقایسهای که میان ایران و فرنگ شکل میدهند را بشنویم. بسیاری از ایرانیان در اولین مواجههها با فرنگ در دوران قاجار نوعی حیرت و گیجی را تجربه میکردند. بعضی به مذمت فرنگ میپرداختند و برخی با برشمردن پیشرفتهای کشورهای خارجی، سعی در تغییر ساختارها در ایران داشتند. هر دو این افراد بعدها تبدیل به شخصیتهای سیاسی مهمی شدند و باید دید این بازدید از فرنگ تا چه اندازه بر دیدگاههای آنها در سیاست تاثیر میگذارد. بخشی از این کتاب به عکسهای این سفر اختصاص یافته که مجموعهای بسیار دیدنی است.
سفرنامهها منبعی مهم برای شناخت فرهنگ افراد یک ملت است. البته این گونه ادبی در تاریخ ایران سابقهای طولانی دارد، اما در دوره قاجار استقبال از آن بیشتر بود و در این بازه زمانی سفرنامههای متعددی نگاشته شد. نشر اطراف در چاپ سفرنامه سابقه دارد و پیش از این هم مجموعه سفرنامههای زنان که شامل سه جلد «سه روز به آخر دریا»، «خانم فردا کوچ است»، و «چادر کردیم رفتیم تماشا» میشود را منتشر کرده بود. پیشنهاد میکنیم «حظ کردیم و افسوس خوردیم» ـ که از تازهترین و بهترین کتابهای نشر اطراف است ـ را بخوانید تا با ایران عصر قاجار بیشتر آشنا شوید.
«تحقیق کردیم معلوم شد میدان چیزفروشی است و دهاتیها انواع و اقسام میوهجات و حبوبات آورده بودند. میفروختند مثل میدان امینالسلطان تهران. ولی تفاوت این است که در میدان تهران در هر ساعتی ده مرتبه جنگ و نزاع واقع میشود و در اینجا صدا از مردم بیرون نمیآید و هر چیزی را که آنجا میفروشند بهکلی کثافت ضمیمه دارد و اینجا توی پاکت میریزند.»
۶. هیچ چیز آنجا نیست
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۸
انی دیلارد، نویسنده این اثر، شخصی محبوب و اجتماعی نیست. و شاید بتوان گفت کمی تلخ است. او در بیست و نه سالگی موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد و همین امر از او یک نابغه میسازد. دیلارد در «هیچ چیز آنجا نیست» تجربهای عظیم و یکه برای مخاطب خلق میکند. دیلارد در پنج جستار به مواجهه با طبیعت میرود. طبیعتی بکر که روبهرو شدن با آن هر بار تازه و بزرگ است. او سعی میکند به دور از هرگونه تکلف به توصیف تجربه درونی خود در مواجهه با طبیعت بپردازد. عظمت طبیعت را توصیف کند و نگاه خود را به هر پدیده شرح دهد. خواندن اثر دیلارد باعث میشود بارها مکث کنید و از نحوه تعامل او با طبیعت حیرتزده شوید. مترجم این اثر محمد ملاعباسی است. ملاعباسی اکنون از استادان گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه است و در نشر ترجمان هم کتابهای متعددی را ترجمه کرده است. مهارت او در ترجمه باعث شده نثری روان خلق شود تا مخاطب بتواند به راحتی با این اثر ارتباط بگیرد. دیلارد در نوشتن آنچنان مقید نیست و ممکن است جملههای او در نظر اول منسجم به نظر نیایند. او گاهی اوقات مخاطب را در آستانه معنا نگه میدارد و در همانجا رها میکند. پنج جستار روایی کتاب شامل «زندگی همین است: کسی همهی داستان را نشنیده است»، «دیدن: به احساساتم باز میگردم»، «سفر اکتشافی به قطب: بلندای فکر و پوچی واقعیت»، «کسوف کامل: نجات زندگی با دستورزبان و کلمه» و «آموزش مکالمه با سنگ: جنبوجوشی در سکوت» است. آشنایی با نگرش متفاوت دیلارد میتواند تجربهای متفاوت و خوشایند باشد. مطالعه این جستار روایی، که از بهترین کتابهای چاپشده توسط نشر اطراف است، را توصیه میکنیم.
«عشق، برای خاطر خود، بدون آنکه معشوقی در کار باشد، آغاز می گردد.»
۷. رها و ناهشیار مینویسم
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۱
ادر لارا در کتاب «رها و ناهشیار مینویسم» سعی دارد تا فوتوفنهای جستارنویسی را آموزش دهد. در جستارنویسی همیشه مشکل این بوده که قالب مشخصی برای آن تعریف نشده و همیشه احتمال داشته با بقیه گونههای ادبی خلط شود. دلارا در این کتاب دست به امری دشوار میزند و میخواهد تا جایی که میتواند به تعریف چیستی جستار و چگونگی نوشتن آن بپردازد. لارا البته خود مربی نویسندگی است و موفق میشود تا اصول جستارنویسی را گامبهگام به مخاطب آموزش دهد و او را راهنمایی کند. چیزی که جستارنویسی را پیش از پیش سخت میکند، این است که افکار پراکنده و تداعیهای ذهن را باید به گونهای در کنار هم قرار داد که متن دارای هماهنگی باشد و مخاطب بتواند در عین پراکندگی نوشته و ذات تداعیگر آن، مفهوم جستار را دریابد و با آن ارتباط بگیرد. تنها یک نویسنده میداند که انتقال تجربه زیسته و روی کاغذ آوردن آن امری به شدت دشوار است. تجربه زیستهای که بتواند حس همذاتپنداری را در مخاطب بیدار کند اما حس همذاتپنداری را تبدیل به ترحم ننماید. راه رفتن روی چنین لبهای دشوار است. لارا هم قصد دارد به ما بیاموزد که چگونه میتوان در موقعیتهای حساس نوشتن جستار از پس کار برآمد و اثری غیرداستانی خلق کرد که در حال گفتن یک روایت است. روایتی شخصی که میتواند با روایتهای شخصی دیگر افراد پیوند بخورد و اصل جهانشمولی روایت را محقق کند. مطالعه «رها و ناهشیار مینویسم» که از بهترین کتابهای نشر اطراف در زمینه روایت است را به شما توصیه میکنیم.
«چطور باید احساسات را نشان بدهیم؟ بیتردید، یک راهش این است که صریح و بیپرده بیانشان کنید: «عصبانی بودم.» یا از آن بهتر، سربسته دربارهشان حرف بزنید: «بعد از مسواک، آبدهانم را درست همانجایی انداختم که میدانستم شوهرم میخواهد آبدهانش را آنجا بیندازد.»
۸. روایت و کنش جمعی
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۰
«روایت و کنش جمعی» توسط فردریک میر نگارش یافته و الهام شوشتریزاده آن را ترجمه کرده است. میر در این کتاب میخواهد تأثیر عظیم روایت بر کنشهای جمعی را بررسی کند. کنشهای جمعی همیشه در جوامع انسانی حضور دارند، اما بعضی از این کنشها عجیب و غیرقابل درکند. او میخواهد ببیند در بعضی از کنشهای یادشده، دلیل فداکاریهای افراد یک گروه چیست، چه فکری پشت این کنشها است و افراد چگونه میتوانند اتحادهای ناگسستنی را رقم بزنند؟ میر معتقد است نیاز انسانها به قصه یک مسئله همگانی است و براساس قصهها و روایتهاست که افراد هویت خود را تعریف میکنند و زندگیشان را شکل میدهند. او بیان میکند که همین قصهها بسیاری از کنشهای جمعی را رقم میزنند و برانگیزاننده انسانها هستند. از طریق روایت و قصه است که افراد یک جامعه با یکدیگر همذاتپنداری میکنند و میتوانند موقعیتهایی را درک کنند که هرگز آنها را تجربه نکردهاند. با شنیدن قصهها و روایتهای گوناگون، وقتی همذاتپنداری افراد برانگیخته میشود، حس میکنند که باید در این روایت جدید صاحب نقش باشند و با طرفی همراهی کنند. میر معتقد است که زندگی بشر سراسر داستان است و حضور ما در قصهها و روایتها اجتنابناپذیر است. این اتفاق بسیار خوبی است که قصه و روایت از حوزه انحصاری ادبیات خارج شده و به حوزههای دیگر نیز ربط داده میشود. باید درک کنیم که تأثیرگذاری این قصهها تنها در دنیای ادبیات و اوقات فراغت افراد نیست و وجوه گسترده دیگری را هم فرا میگیرد. میر در این اثر بین حوزههای مختلفی ارتباط برقرار کرده است و میخواهد بداند دامنه فراگیری روایت تا کجاست. مثالهای میر ما را درباره شدت تأثیرگذاری قصهها متقاعد میکند و کمکم میتوانیم صحت این ادعا را در زندگی روزمره خود هم ردیابی کنیم. پیشنهاد میکنیم کتاب «روایت و کنش جمعی» را پس از خواندن «سواد روایت» آغاز کنید. چراکه با درک بهتری که از نظریه روایت حاصل خواهید کرد، میتوانید تأثیرگذاریهای روایت و قصه را در جوامع انسانی مشاهده کنید و دلایل علمی میر را بهتر متوجه شوید. «روایت و کنش جمعی» از بهترین کتابهای نشر اطراف است که خواندن آن برای جامعهشناسان، علاقهمندان به حوزه ادبیات و داستان، و … مفید خواهد بود.
«از دلبستگیِ روزگار کودکیام به تالکین تا ضعفم در برابر درامها و معماهای جناییِ تلویزیونی و اعتیاد نیمبندم به تماشای مسابقات ورزشی، همیشه مسحور قصهها بودهام. و مدتهاست که از قدرتشان شگفتزدهام؛ قدرتشان در تسخیر ذهن، رخنه در قلبمان، به تصویر کشیدن زندگیها و دنیاهای دیگر و آموختن چیزهایی دربارهٔ خودمان.»
۹. کآشوب
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶
«کآشوب» مجموعهای از ۲۳ روایت از نویسنده های مختلف درباره عاشورا است. دبیر نویسندگان خود نفیسه مرشدزاده است. در هر روایت از این کتاب اتفاقی متاثرکننده حول عاشورا بیان شده است. این اثر اولین کتابی است که توسط نشر اطراف منتشر شد و نویسندگان آن اشخاصی چون حامد آقاجانی، اعظم ایرانشاهی، سیداحمد بطحایی، زهره ترابی، معصومه توکلی، علی جعفرآبادی، مریمالسادات حسینیسیرت، احسان حسینینسب، آرش سالاری، محبوبه سربی، هادی سهلآبادی، مهدی شادمانی و … هستند. هر کدام از این نویسندهها تجربه منحصربهفرد خود را از ایام محرم تعریف کردهاند. هر کدام از آنها معتقدند یک جا از زندگیشان با روایت امام سوم شیعیان و ماه محرم گره خورده است. با خواندن این روایتها جایی میتوان خود را پیدا کرد و حداقل با یکی از آنها همذاتپنداری نمود. روایات درجشده در کتاب توانایی بالایی در زنده کردن حال و هوای محرم دارند. هر روایت از زاویه متفاوتی به مجلس عزاداری امام حسین میپردازد و کتاب نشاندهنده گوناگونی عقاید است. هرکس شیوه مخصوص خودش را برای عزاداری دارد و همه این نگاهها کنار هم جمع شدهاند تا ماه محرم را زنده کنند. اطراف در سالهای بعد کآشوب را تبدیل به یک مجموعه کرد و کتابهای «زان تشنگان»، «رهیده»، »رستخیز»، و «مهمانگاه» را در ادامه این مجموعه منتشر کرد. همه این کتابها مجموعه روایات افراد مختلف از ماه محرم هستند. «کآشوب» اولین اثر و از بهترین کتابهای نشر اطراف است که خواندن آن را بهخصوص در ماه محرم پیشنهاد میکنیم.
«سید قد بلندی داشت. مجبور بود تمام دالان گردنش را خم کند و دولادولا برود. آخرین منظرهای که از آن خانه یادم ماند حس وقتی بود که یک مرد رشید بعد از رنج خم ماندن در تاریکی گردنش را راست میکند و میرود توی روشنایی.»
۱۰. فراروایت در ارباب حلقهها
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۸
این کتاب توسط مری آر. بومن نگاشته شده و نیما م. اشرفی آن را ترجمه کرده است. هدف اصلی نویسنده در این اثر این است که تعریفی جامع و مانع از فراروایت به دست دهد و برای محقق کردن این هدف، چه وسیلهای بهتر از یکی از معروفترین داستانهای جی.آر. تالکین؟ نویسنده قصد دارد روشهای روایی داستان «ارباب حلقهها» را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. او این کار را با تأکید بر نظریه فراروایت انجام میدهد. فراروایت روایتی است که نشاندهنده آگاهی شخصیتها از حضورشان در یک قصه است. نویسندهای خلاصهای از «ارباب حلقهها» ارائه داده، اما خواننده ناآشنا با دنیای تالکین، احتمالا نتواند در خواندن کتاب توفیقی به دست آورد. پس برای درک بهتر کتاب حاضر، ابتدا باید «ارباب حلقهها» را خوانده باشید. نویسنده در کتاب توضیح میدهد که چگونه اثر تالکین اثری است شبکهای. به این منظور که داستانها به صورت شبکه در درون هم قرار گرفتهاند و به هم متصلاند. او به دنیاسازی تالکین نیز اشاره میکند و معتقد است که تاریخسازیای که او برای سرزمینها و شخصیتهای داستانش میکند باعث میشود فاصله داستان و زندگی واقعی کم شود. یکی دیگر از وجوه تاریخسازی باعث میشود که به یک مکان یا شخص ارجاعات زیادی داده شود و همین مسئله سبب میشود به خواننده تلقین شود که با یک دنیای واقعی سر و کار دارد. درواقع نویسنده میخواهد به خوانندگان کمک کند تا با تکنیک و ترفندهای نویسندگی تالکین بیشتر آشنا شوند و بتوانند لایههای زیرین و پیچیده اثر او را درک کنند. با خواندن این کتاب متوجه وجوه نبوغ تالکین در نویسندگی و دنیاسازی میشوید و بیش از پیش میفهمید که چرا اثر او همچنان تأثیرگذار است و به حیات خود ادامه میدهد. «فراروایت در ارباب حلقهها» بیشتر از اینکه کتاب باشد، یک مقاله طولانی است و بخشهایی دارد که شاید اضافه به نظر بیایند. اما اگر از طرفداران پروپاقرص دنیای تالکین باشید یا به خود مفهوم روایت علاقهمند باشید، کتاب مذکور برایتان جذاب خواهد بود.
«فراروایت، روایتی است که به خودش اشاره دارد یا به اصطلاح نظری خودارجاع است. روایتی درباره ماهیت روایت. اگر روایتی توجه خواننده را به داستانی بودن متن جلب کند یا به عمل آفرینش داستان اشاره کند، متنی فراروایی به وجود میآید.»
۱۱. کارنامه خورش
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۹
این کتاب توسط نادرمیرزا، شاهزاده قاجاری نوشته شده است. او قصد دارد دستور پخت غذاهای مختلف را در گفتوگویی با همسرش به مخاطب برساند و در این میان به مسائل سیاسی و … نیز اشاره میکند. «کارنامه خورش» از جهات گوناگونی اثر جذابی است. با خواندن این کتاب میفهمیم که آشپزی در دوره قاجار به چه شکل بوده و طعم دهی به غداها و ذائقه غذایی مرذم آن دوران چگونه بوده است. رابطه نادر میرزا با همسرش نیز در طول کتاب محبتآمیز است و همین مسئله کتاب را شیرینتر کرده است. او همچنین به برشمردن فواید خوراکیها و گیاهها میپردازد و از طب هم سر در میآورد. نادر میرزا این اثر به فارسی سره نوشته و سعی کرده از کلمات عربی، ترکی و … در نگارش کتاب خود استفاده نکند. با خواندن «کارنامه خورش» بسیاری از اصطلاحات ایرانیان آن زمان را یاد میگیریم و اطلاعات تاریخی خوبی کسب میکنیم. «کارنامه خورش» قطعا میتواند در مطالعات فرهنگی و مردمشناسی اثری موثر قلمداد شود و یاریگر پژوهشگران این حوزه باشد. این اثر از بهترین و متفاوتترین کتابهای نشر اطراف است و خواندن آن میتواند در شناخت دوره قاجار کمککننده باشد.
«گوشت باید فَربه و جوان بُوَد. اگر گوسپند بُوَد، برّه و شیشک یک سالهٔ گوسفند نیکوتر است و باید نرینه بُوَد، ازیرا که گوشت گوسپند پیر و ماده رنجوریها آورد و مزهٔ آن نیز بد باشد. همگی پزشکان را رأی چنین است.»
۱۲. به زبان مادری گریه میکنیم
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۲
این کتاب در ادامه مجموعه «زندگی میان زبانها» نشر اطراف منتشر شده است. دو کتاب دیگر این مجموعه «ارواح ملیت ندارند» و «لهجهها اهلی نمیشوند» هستند. «به زبان مادری گریه میکنیم» از نویسنده مکزیکی، فابیو مورابیتو، است و شامل ۸۲ جستار بسیار کوتاه میشود. نویسنده در این جستارها دغدغه زبان اول و دوم و نوشتن به زبان دوم را دارد. اینکه نوشتن به زبانی غیر از زبان مادری چه دردسرهایی دارد و چگونه میتوان این امر دشوار را انجام داد. او در این ۸۲ جستار به موضوعاتی چون مواجهه نویسنده با موسیقی و الهام گرفتن از آن، تجربههای گوناگون از نوشتن، مواجهه نویسنده با شاهکارهای ادبی جهان، کتابخانههای شخصی، نوشتن از روزمرگی و کسالت، پذیرش پایانهای باز قصهها، لهجه داشتن و … میپردازد و سعی میکند دیدگاه منحصربهفرد خودش را بهعنوان یک نویسنده درباره هر یک از این موضوعات بیان کند. شاید به نظر بیاید که موضوع جستارهای مورابیتو در این مجموعه به هم ربطی نداشته باشند. اما تمام این جستارها درنهایت دغدغههای نویسنده را در موضوعی واحد بیان میکنند و بدون هم ناقص هستند. نگریستن از پنجره جهانبینی منحصربهفرد مورابیتو تجربهای ژرف و تکرارنشدنی است که ارزش یک بار امتحان کردن را دارد. کتاب «به زبان مادری گریه میکنیم»، که از بهترین کتابهای نشر اطراف در زمینه زبانها و لهجههاست، را به علاقهمندان به این زمینه پیشنهاد میکنیم.
«چه بسیار کسانی که از خودکشی منصرف میشدند چون در آخرین لحظه یادشان میآمد که قارههای دیگری هم هستند؛ قارههایی متفاوت با قارهای که آرزوی مرگ زودهنگام را به دلشان انداخته بود. همین حقیقت ساده متقاعدشان میکرد که میتوانند زندگی را جایی دیگر از نو شروع کنند.»
۱۳. نقشههایی برای گم شدن
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۹
این کتاب توسط ربکا سولنیت تألیف شده است. سولنیت از نویسندگانی است که میتواند نگرش مخاطب به زندگی را تغییر دهد. او وقتی شروع به نوشتن میکند، معلوم نیست میخواهد مخاطب را به کجا ببرد. میگوید و میگوید و ادامه میدهد، اما این روند و مسیر برخلافه آنچه که به نظر میرسید، بیهدف نیست و سولنیت از انسجام فکری برخوردار است و نگرشی به زندگی دارد که مخصوص شخص اوست. سولنیت به دنبال دادن راهحل و مسیر مشخص نیست. او از زندگی کردن در حالت پیشبینیناپذیر لذت میبرد. همان حالتی که مغز بسیاری از ما از آن میترسد و به دنبال راهحلی برای آن است. مغز ما سناریوساز است و از قرار گرفتن در موقعیتهایی که راهحلی برای آنها ندارد وحشتزده میشود. نمونههای برجستهای از این موقعیتها زلزله و سیل و … است. اما این موقعیتهای پیشبینینشده در زندگی روزمره ما هم حضور دارند. و همین حضور در روزمرگی آنها را وحشتناکتر میکند. سولنیت به دل این موقعیتها میزند و بدون هیچ سناریو و آمادگی قبلی با آنها مواجه میشود. از عنوان کتاب هم پیداست که او از گم شدن، این موقعیت دشوار و ترسناک، هراسی ندارد و میخواهد ریسک کند. او در جستارنویسی هم به همین اندازه بیپرواست و ابایی از گمراه کردن خواننده و بازی با او ندارد. هر جستار ابتدا گیجکننده به نظر میرسد، اما هر چقدر که پیش میرویم میبینیم سولنیت چه تسلط عمیقی به نوشتن و درنهایت ساختار فکری خود دارد و میداند که چه میکند. پرسه زدن در جهان سولنیت نهتنها ترسناک نیست، بلکه لذتبخش است. رها شدن از بند عقلانیت پیشبینیکننده بیشتر از آنکه فکرش را بکنید یاریگر است. «نقشههایی برای گم شدن» توسط نیما م. اشرفی ترجمه شده و از بهترین کتابهای نشر اطراف است.
«گم شدن انگار آغازیست برای یافتن مسیر خود یا یافتن مسیری دیگر، هرچند مسیرهای دیگری هم برای گم ماندن هست.»
۱۴. نزدیک ایده
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۲
این کتاب توسط زیمونه یونگ و یانامارلنه مادر نوشته شده و ستاره نوتاج آن را ترجمه کرده است. «نزدیک ایده» درمورد مکانهایی است که انسانها را به فکر کردن وا میدارند. کتاب البته در همین حد باقی نمیماند و سعی میکند به سوالات مهمتری جواب دهد. کتاب با آوردن مثالهایی از فروید، هایدگر و دیگر متفکران و نویسندگان به دنبال این است که ببیند مکانهای ثابتی که این افراد در آنها وقت میگذراندند، چه تأثیری در ظهور ایدهها و قصههایشان گذاشته است. درواقع ایده اصلی کتاب این است که اگر بفهمیم اندیشهمان چگونه شکل گرفته و چه عوامل محیطیای (عواملی چون مکان، اشخاص، بوها و …) روی آن تأثیر گذاشتهاند، درک بهتری از مسیر اندیشهورزی خود به دست میآوریم و به شناخت بهتری از نحوه تفکر خود میرسیم. در این کتاب یاد میگیریم که درمورد نحوه فکر کردنمان فکر کنیم. کتاب به مکانهای متعددی برای شکل دادن به اندیشهها اشاره میکند، مکانهایی مثل کافهها، زندان، قطار شهری، اتوبوسها، دانشگاه و … . ایده کتاب «نزدیک ایده» بسیار نوگرایانه است و مطالعه آن برای خوانندگان از همه طیفها جذاب خواهد بود. این اثر از بهترین کتابهای نشر اطراف است که ایده آن تقریبا جدید به حساب میآید و نشاندهنده تمایل اطراف برای بهروز ماندن است.
«کافهها فضاهای مناسبی برای نوشتن هستند، ولی برای اندیشیدن نه. من مخفیگاههایی برای فکر کردن یافتهام، فضاهای بینابینی و گذری، بازرسی گمرک در فرودگاه خارجی، صف سوار شدن مسافران گمراه هواپیما … .»
۱۵. لنگرگاهی در شن روان
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۰
«لنگرگاهی در شن روان» مجموعهای از جستارها، نامهها و خاطرهپردازیهایی از چندین نویسنده است. چیماماندا انگزی آدیچی، رالف والدو امرسون، جویس کرول اوتس، جون دیدیون، راینر ماریا ریلکه، و الکساندر همن نویسندگان این کتاب هستند و الهام شوشتریزاده آن را ترجمه کرده است. تم اصلی کتاب مواجهه با سوگ است و هر نویسنده تجربه زیسته خود را درباره این موضوع شرح میدهد. نگرش هر یک از این افراد به مسئله سوگ متفاوت است و ممکن است با یکی از آنها به همذاتپنداری بپردازید. اما چیزی که مهم است این است که خواندن روایات سوگ افراد و گوش دادن به آنها میتواند التیامدهنده باشد. چراکه میتوان فهمید که افراد دیگری همین تجربه دردناک را پشت سر گذاشتهاند و از آن عبور کردهاند. چنین چیزی باعث میشود تا خواننده با جهان و افراد دیگر احساس همبستگی و یکی شدن کند و بداند که در سوگش تنها نیست. چیزی که مهم است این است که بدانیم همه آدمها در زندگیشان سوگ را تجربه میکنند و نمیتوانند از آن اجتناب کنند. همین امر از سوگ مسئلهای همگانی میسازد. مسئلهای که با حرف زدن و نوشتن درباره آن میتوان از میزان سنگینیاش کم کرد و آن را بهتر هضم نمود. این کتاب تنها برای فرد سوگوار مناسب نیست. بلکه برای اطرافیان چنین افرادی نیز مناسب است. «لنگرگاهی در شن روان» به ما یاد میدهد چگونه سوگ را در کلمات بریزیم و بیانش کنیم. بیان چیزی که تلخ و دردناک و سنگین است اما تا گفته نشود و به زبان نیاید، فرد سوگوار را رها نمیکند. قطعا «لنگرگاهی در شن روان» از بهترین کتابهای نشر اطراف است و خواندن آن میتواند برای هرکسی که سوگ را تجربه کرده، تسکیندهنده باشد.
«یکی از سفسطههای بشر این است که رنج موجب تعالی میشود، که رنج گامی است در مسیر وارستگی یا رستگاری. اما رنج و مرگ ایزابل نه برای او، نه برای ما و نه برای جهان فایدهای نداشت. تنها پیامد مهم رنج و عذاب ایزابل مرگ اوست. ما هیچ درسی که ارزش آموختن داشته باشد نیاموختیم و هیچ تجربهای که سودی به کسی برساند کسب نکردیم. ایزابل که رفت، من و تری با دریا دریا عشقی که دیگر توان ابرازش را نداشتیم باقی ماندیم.»
۱۶. و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۲
مهزاد الیاس بختیاری این کتاب را تألیف کرده است. کتاب نوعی سفرنامه است که از جستارهای گوناگون تشکیل شده است. نویسنده بهعنوان زنی تنها در شهرهای داخلی ایران و سپس در کشورهای خارجی سفر میکند و تجربیات خود را به صورت پراکنده در هر جستار تصویر میکند. این سفر بیرونی به سفری درونی نیز برای مؤلف میانجامد و او تغییر نگرشش را با ما در میان میگذارد. بنابراین این سفرنامه برای کسی که انتظارش از این ژانر این است که نویسنده مکانهای دیدنی و توریستی را برای مخاطب شرح دهد، انتخاب مناسبی نیست. «و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد» بیشتر از اینکه راجعبه اماکن باشد، درباره آدمهاست. او از ایرانی بودن و از جوان بودن در ایران میگوید و شرایط و مصائب چنین فردی را بر میشمرد. نویسنده در این کتاب از گمگشتگیها و نرسیدنهایش میگوید و در پی آن نیست تا حس مثبت و پر از زندگیای را به مخاطب القا کند. جسارت نویسنده در تغییر گونه سفرنامه و نوشتن این گونه به صورتی که خود میخواسته ستودنی است و همین امر اثر او را متمایز میکند. قلم روان الیاسی و صمیمت او باعث میشود نتوانید این سفرنامه/ جستار را زمین بگذارید و آن را در رده بهترین کتابهای نشر اطراف قرار دهید.
“تقلا برای بودن، لحظات را به اندازهی ابدیت کش میدهد و میگذارد اندکی در افسون زندگی شناور باشی. در چنین لحظاتی دریاهای مرگ و زندگی به یکدیگر چسبیدهاند اما انگار برزخی میانشان هست که نمیگذارد با هم بیامیزند.”
۱۷. سنپترزبورگ موزیکانچی دارد
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۸
«سنپترزبورگ موزیکانچی دارد» چهارمین جلد از مجموعهی «تماشای شهر» است. در این مجموعه تلاش میشود که در هر جلد از نگاه سفرنامههای گوناگون نگرش ایرانیان به یکی از شهرهای خارج از ایران به تصویر کشیده شود. علیاکبر شیروانی دبیر این کتاب بوده و محمدمهدی پرچکوهی کار تحقیق کتاب را انجام داده است. این جلد با روایت ظهیرالدوله آغاز میشود که بسیار جذاب است. با خواندن این کتاب میتوان نوع نگرش درباریان قاجاری را به فرنگ و کشورهای خارجی دید و درک کرد. توضیحات این سفرنامهنویسان بهقدری دقیق است که میتوان نکات بسیاری را درباره تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، سیاست و … آن دوران یاد گرفت. نکته جالب دیگر درباره «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد» این است که با خواندن آن میتوانید با نثر دوره قاجار آشنا شوید و زبان معیار آن دوره را مطالعه کنید. ایده مجموعه «تماشای شهر» ایده جذابی است و باعث میشود مخاطب با دیدگاههای گوناگون ایرانیان در هنگام مواجهه با فرنگ آشنا شود. قطعا این ایده و مجموعه از بهترین کتابهای نشر اطراف است که به کار پژوهشگران و مخاطبان عمومی میخورد.
«ساعت شام نزدیک شد. همه در عمارت امپراتوری در یک اتاق انتظار خیلی قشنگ که تمام دیوارهایش مستور و پوشیده از تابلوهای تقریبا کوچک بود که صورت نیمتنه و سر و گردن کشیده بودند و با قاب صاف به دیوار نصب کرده بودند. چون بیکار ایستاده بودم شمردم چهارصد و شانزده تابلو بود که هیچکدام شباهت به همدیگر نداشتند- خیلی جای ظهیرالسلطان خالی بود.»
۱۸. نقطه میخواست فرار کند
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۱
«نقطه میخواست فرار کند» از بهترین کتابهای کودک نشر اطراف است که توسط هشام مطر نوشته شده و بتول فیروزان آن را ترجمه کرده است. هشام مطر از نویسندگان معروفی است که در سال ۲۰۱۷ برندهی جایزهی ادبی پولیتزر شد. این تنها کتاب مطر است که برای کودکان نوشته شده، اما نمیتوان گفت که مخاطب آن تنها میتوانند کودکان باشند. بلکه کتابی است که میتواند همه طیفهای سنی را به خود جلب کند. نقطه دلش میخواهد در نظر دیگران موجودی مهم باشد که حضور پرمعناست و بود و نبودش تفاوت ایجاد میکند. او میخواهد به همه نشان دهد که چه مسئولیتی بر دوش دارد.روایت زندگی نقطه روایت زندگی همه آدمهایی است که در جایی از زندگیشان بحران هویت را تجربه کردهاند. حسی مملو از سرگشتگی و پرسش «من کیستم؟». تلاش برای یافتن نقش خود در جهان و احساس پوچی کردن. مطر با در نظر گرفتن تمام این حسهای انسانی سطح بالایی از همذاتپنداری را برای مخاطب خود ایجاد میکند. از طرفی دیگر، کودکان با خواندن این کتاب جواب بخشی از سوالات و کنجکاویهای خود را میگیرند. چراکه این سوالات هویتی از کودکی در ذهن همه انسانها مطرح میشوند. انسان خود را در برابر جهانی عظیم حقیر میپندارد و در تلاش است تا جایگاهش را در چنین جهانی بیابد. هنر مطر در این است که میتواند برای تمام سنین جذاب باشد و به سوالی اساسی پاسخ دهد. سوالی که تا آخرین سالهای عمر گریبانگیر هر انسانی است.
«نقطه میخواست چیز دیگری باشد، چیزی مهم. دلش میخواست یک اثر هنری باشد، خطی صاف باشد که همیشه ادامه دارد، شبیه امید، یا خطی منحنی باشد، شبیه عشق. احساسها و فکرهای نقطه برای خودش معما بودند. آرزو میکرد چه چیزی باشد؟ نقطه چه میخواست؟ که بود؟ و چرا از خودش حرفی نداشت؟»
۱۹. آخرین اغواگری زمین
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۱
مجموعه جستار «آخرین اغواگری زمین» از مارینا تسوِتایوا است که شامل هفت جستار میشود. تسوِتایوا زنی بود که شوهرش را در سالهای پرتنش روسیه از دست داد و دخترش هم توسط دولت روسیه به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. این تراژدیها تاثیر عمیقی بر شعر تسوِتایوا گذاشت و متعاقبا نثرش را هم دگرگون کرد. البته تسوِتایوا در اصل شاعر است و شاعر بزرگ و برجستهای هم هست. اما نثرش کمی از شعرش ندارد و «آخرین اغواگری زمین» از جمله بهترین جستارهای روایی است که نثری شاعرانه دارد. تسوِتایوا در این هفت جستار نظراتش را درخصوص شعر بیان میکند. او شعر را موشکافی میکند و برای خواننده توضیح میدهد تعریف مدنظرش از شعر چیست. درباره جایگاه شاعر و نبوغ صحبت میکند و شاعران را در دستهبندیهای گوناگون قرار میدهد. او در همین خلال به بررسی زندگی و آثار شاعران بزرگ روسیه هم میپردازد و سعی میکند پیشفرضهای متداول درباره شعر را به چالش بکشد و از دیدگاهی جدید و نو به شعر بنگرد. تسوِتایوا به جریانهای هنری زودگذر و ترند نیز انتقاد میکند و کشش مردم به این جریانها را بیاساس میداند. خواندن کتاب «آخرین اغواگری زمین» میتواند برای علاقهمندان به شعر و ادبیات لذتبخش باشد. این مجموعه جستار از بهترین کتابهای نشر اطراف است که مطالعه آن را توصیه میکنیم.
«آنچه حقیقتاً معاصر باشد، جاودانه و ابدی خواهد ماند. از این رو، فقط نمایانگر برههای خاص نیست و همیشه بههنگام است؛ همواره معاصر و روزآمد است.»
۲۰. ادبیات من
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۱
این کتاب را سدونی اسمیت و جولیا واتسون نوشتهاند و رویا پورآذر ترجمه کرده است. «ادبیات من» به ژانر زندگینامه و انواع آن میپردازد. نویسندگان شصت ژانر خودزندگینامهای را معرفی میکنند و آنها را واکاوی مینمایند. با خواندن «ادبیات من» میتوان با نگاه جدیدی با کتابهای خودزندگینامهای مواجه شد و آنها را شرح و تفسیر کرد. این کتاب در زمینه خودزندگینامهنگاری یک مرجع مهم محسوب میشود و حاصل سالها تحقیق و کار اسمیت و واتسون در این زمینه است. بنابراین کتابی تخصصی و کارا است. «ادبیات من» بیشتر برای مخاطب دانشگاهی نوشته شده و میتواند برای دانشجویان و استادان رشتههایی چون ادبیات مفید فایده و کارآمد باشد. یکی دیگر از نقاط قوت کتاب معرفی ژانرهای جدید روایت به مخاطبان است. این ژانرها که به تازگی مورد استفاده قرار گرفتهاند، میتوانند در شکلدهی به مفهوم روایت نقشی تعیینکننده بازی کنند و روایتی جزئی و دقیقتر ارائه دهند.
«وقتی بین روایت خودزندگینامهای و زندگینامه، رمان و نوشتههای تاریخی تمایز قائل میشویم، پرسشهایی اساسی پیش رویمان قرار میگیرند: جایگاه حقیقت در افشاگری خودزندگینامهای کجا است؟ از کجا بدانیم راوی راست میگوید؟ آیا راست و دروغش اهمیت دارد؟»
منبع: دیجیکالا مگ