بهترین کتابهای افسانه نجمآبادی؛ زنان پنهانشده در دالانهای تاریک تاریخ
از زمان ترجمه و انتشار کتاب «زنان سیبیلو و مردان بیریش»، که قطعا از بهترین کتابهای افسانه نجمآبادی است، این پژوهشگر و متفکر، همواره در کانون توجه قرار داشته است. او سالهاست که در دانشگاه هاروارد به تدریس در رشته مطالعات جنسیت میپردازد و به ایران هم رفتوآمد دارد. نجمآبادی از خاندان معروف نجمآبادیها و نوه شیخ هادی نجمآبادی است. نجمآبادی در طول زندگی خود تحصیل در زمینههای گوناگونی چون فیزیک، جامعهشناسی، و مطالعات زنان و جنسیت را تجربه کرده و در آثار خود هم مستعد این است که زمینههای گوناگونی که از هم بعید به نظر میرسند را به هم پیوند بزند. نجمآبادی ذهنی درخشان دارد و یکی از مهمترین پژوهشگران و متفکران تاریخ معاصر ایران است. تاکنون مقالات و کتابهای قابلتوجهی از این پژوهشگر منتشر شده است. بعضی از آثار او به فارسی نوشته شدهاند و بعضی دیگر هم به زبان انگلیسی نگارش یافتهاند.
۱. زنان سیبیلو و مردان بیریش (دوجلدی)
مطالعه در تاریخ معاصر ایران بدون خواندن کتاب «زنان سیبیلو و مردان بیریش» کاری ناقص است. نجمآبادی در این کتاب خوانش متفاوت و بحثبرانگیزی از مسئله جنسیت در ایران پیشامدرن به دست میدهد که در وهله اول شوکهکننده است. نویسنده در این اثر با نشاندادن تاریخمندی طبیعیسازیها تبیین میکند که چیزهایی که امروزه طبیعی هستند، زمانی طبیعیسازی شدهاند. او نشان میدهد که چگونه مفهوم جنسیت یک برساخت اجتماعی است و در سالهای نهچندان دور، این مفهوم با آنچه در دوران مدرن از آن برداشت میشود، کاملا متفاوت است. نویسنده استدلال میکند که از اواخر قرن ۱۸ تا اوایل فرن ۲۰ مدرنیتهی ایرانی مفاهیم وطن، ملت، علم، و سیاست را بازسازی کرد و این بازسازی بر تصورات محتلفی از جنسیت مبتنی بود. نجمآبادی تاثیرگذاری اروپاییان را بر تغییر مفهوم جنسیت نزد ایرانیان نشان میدهد و معتقد است این فرض که تفاوت عمدهی ایران و اروپا در روابط اجتماعی میان زنان و مردان و حضور زنان در فضاهای اجتماعی بوده، خود مبتنی بر هنجارسازی روابط دگرجنسخواهانه و زنانه کردن زیبایی است.
این کتاب دوجلدی است که متاسفانه جلد دوم آن چاپ نشده است. ایمان واقف که به همراه همسرش یکی از مترجمان این اثر است، چندی پیش اعلام کرد که جلد دوم ترجمه شده ولی مجوز چاپ آن صادر نمیشود. چندی پیش هم زمزمههایی شنیده میشد مبنی بر اینکه جلد اول دیگر چاپ نخواهد شد. به هر حال خواندن «زنان سیبیلو و مردان بیریش» را به علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران موکدا توصیه میکنیم.
۲. چرا شد محو از یاد تو نامم؟
نام این کتاب از تصنیف علامه دهخدا برای دختران قوچان الهام گرفته شده است. این کتاب مجموعهمقالات پروفسور نجمآبادی است؛ هم مقالاتی که به زبان فارسی نگارش یافتهاند و هم مقالاتی که به زبان انگلیسی در نشریههای خارجی چاپ شدهاند. سه مقالهای که به زبان فارسی هستند، بیشتر درباره اثرگذاری زنان در جریان انقلاب مشروطه و دوره پهلوی اول است. نجمآبادی در این سه مقاله نشان میدهد زنان چگونه تلاش کردند به شهروندانی برابر با مردان بدل شوند و به ملت مردانه نفوذ کنند. او تاثیر زنان بر نثر دوره قاجار را ارزیابی میکند و با موشکافی و دقت منحصربهفرد خودش نشان میدهد زنان با نوشتن در مطبوعات آن دوره چگونه توانستند نثر فارسی را دگرگون کنند. این سه مقاله در نشریه نیمه دیگر که توسط خود نجمآبادی در دهه هفتاد منتشر میشد، چاپ شدهاند. تعداد مقالات بخش انگلیسی شش مقاله است که در موضوعات متنوعی نوشته شدهاند. مهمترین مقاله این بخش، «چرا شد محو از یاد تو نامم؟» است، مقالهای درباره دختران قوچان و تاثیر بهسزای داستان اسارت و تجاوز به آنها بر روند انقلاب مشروطه. نجمآبادی در این مقاله نشان میدهد که چگونه روایتهای تاریخی داستان دختران قوچان را به حاشیه راندند و از قضایای دیگری بهعنوان وقایع تعیینکننده در انقلاب مشروطه یاد کردند. نجمآبادی برای ثابت کردن ادعای خود به سراغ مذاکرههای مجلس در دوران پس از انقلاب مشروطه میرود و نشان میدهد که چگونه ماجرای دختران قوچان به موضوع اصلی مذاکرات مجلس بدل شده بود و اهمیت این زنان به عنوان ناموس تعمیمیافته ملت مردانه تا چه اندازه بود.
مقاله «فراسوی قاره آمریکا» مناسبتی با «زنان سیبیلو و مردان بیریش» دارد و نشان میدهد که چگونه جنسیت برساختی اجتماعی است. مقاله «زنان ملت: زنان یا همسران ملت» هم درباره دو معنای زن در ایران مدرن است؛ یکی زن به معنای انسان و شهروند برابر با مرد، و دیگری زن به معنای همسر مرد. نجمآبادی درهمتنیدگی این دو معنای زن را در متنهای دوران پس از انقلاب مشروطه نشان میدهد و خاطرنشان میکند که هر کدام از این دو معنی، که گفتمانهای منحصربهفرد خود را دارند، در بسیاری از بافتها در معنایی جداگانه و مطلق به کار نرفتهاند و هر دو معنی را شامل شدهاند. مقاله «بامداد خمار: رنج سکسوالیته و عشق در ایران مدرن» به رمان معروف و محبوب «بامداد خمار» میپردازد. رمانی عاشقانه که در نظر نجمآبادی پیوندی ناگسستنی با مفاهیم و پیشفرضهای تثبیتشده جامعه ایرانی مدرن داشت. دو مقاله دیگر «لذت خواندن داستانهای مکر زنان برای خواننده فمینیست» و «نیکوترین داستان حکایت کیست، زلیخا یا یوسف؟» هستند که نجمآبادی در آنها از تاریخ معاصر فاصله گرفته و به متون کلاسیک سر زده و سعی کرده با روش مخصوص خودش این متون را بازخوانی کند. «چرا شد محو از یاد تو نامم؟» از بهترین کتابهای افسانه نجمآبادی است که مجموعهمقالات او را گردهم آورده تا منبعی مناسب برای پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ معاصر فراهم شده باشد. این کتاب توسط نشر بیدگل منتشر شده و شیرین کریمی آن را ترجمه کرده است.
۳. جریانهای پنهان خانوادگی
نوشتن «جریانهای پنهان خانوادگی» برای افسانه نجمآبادی کار سادهای نبوده است، چراکه او در این کتاب درصدد است تا یکی از رازهای مگوی خانوادگی خود را فاش کند، رازی که مادر و پدرش هیچ تمایلی به بازگویی آن نداشتهاند؛ خوشبختانه نتیجهی نهایی به یکی از بهترین کتابهای او تبدیل شده است. نجمآبادی در مقدمه کتاب هم با خود درگیر است و در حال پرسیدن سوالهای اخلاقی است. اینکه آیا کاری که میخواهد انجام دهد درست است یا نه. در هر صورت او شجاعت این کار را پیدا میکند و درباره مسئلهای مینویسد که او و مادرش هم سالها از آن خبر نداشتهاند: ازدواج مخفیانه دوم پدرش. نجمآبادی از این راز افشاشده به مثابه فرصتی برای پژوهش درباب ازدواج در ایران مدرن استفاده میکند و به سراغ روایتهای مشابه میرود. او میگوید که هرجا درباره ازدواج مخفیانه پدرش صحبت میکرده، دیگران هم از قضیهای مشابه در خانواده خود می گفتهاند. نجمآبادی سعی میکند ازدواج بههنجار و مدرن را بسنجد و تعریف کند. او تحلیل میکند که دوران مدرن هنجارهای جدیدی برای ازدواج وضع کرد و طبقه متوسط شهری و تحصیلکرده خود را موظف به پیروی از این هنجارها دیدند. ازدواج همتا و زناشوهریمحور به جای ازدواج دودمانی، یکی از مهمترین این هنجارها بود. درواقع ازدواج از مسئلهای خانوادگی به قضیهای فردی بدل شد و تقاضا برای فردی شدن ازدواج بیشتر از سوی زنان مطرح میشد. زنان کمکم تمایل پیدا میکنند تا خود در روند ازدواجشان تاثیرگذار باشند و انتخاب کنند. البته نجمآبادی بهدرستی نشان میدهد که ازدواج در ایران هرگزی به امری تماما فردی بدل نشد و انتخاب فردی در کلیتی خانوادگی انجام میگیرد. یعنی هنوز هم بستگان مرد به دیدن بستگان زن میروند و او را از خانوادهاش خواستگاری میکنند. او در ادامه نشان میدهد که این فردی شدن و ازدواجهای زناشوهرمحور چگونه در زبان هم تاثیر گذاشت و کلمات استفادهشده توسط گویشوران تغییر یافت. برای مثال نجمآبادی میگوید که پیشوندهای سلبیای مثل «نا» در «نامادری» یا «ناپدری»، در دوران مدرن به این کلمات اضافه شد و در دوران پیشامدرن بهجای این کلمات، از کلماتی عباراتی چون «زن آقا»، و … استفاده میشده است. نویسنده حضور این پیشوندهای سلبی را نشانهای از روند از بین رفتن مناسبات دودمانی و تغییر ازدواج از امری خانوادگی به امری فردی میداند. نجمآبادی حتی معماری خانهها و محلههای تهران را هم بررسی میکند تا نشان دهد مدرنیته تا چه اندازه بر کارکرد خانه و شهر تاثیر گذاشته است. «جریانهای پنهان خانوادگی» آخرین اثر چاپشده از افسانه نجمآبادی در ایران است. اثری که در آن به گذشته خانواده نجمآبادی و دیگر خانوادههای تحصیلکرده و مدرن نقبی زده میشود تا روند مدرنیزاسیون ازدواج و امر عاشقانه در این خانوادهها بهتر درک شود.
۴. معایبالرجال
«معایبالرجال» اثر بیبی خانم استرآبادی است که در سال ۱۳۱۲ قمری تألیف شده است. بیبی استرآبادی از زنان پیشرو ایرانی بود که خانه خودش را تبدیل به مدرسهای دخترانه کرد و فرزندانی تحصیلکرده چون خدیجه افضل وزیری و کلنل علینقی وزیری را تربیت کرد. استرآبادی برای نوشتن معایبالرجال دلیل محکمی داشت. همانطور که خودش میگوید، وقتی کتابی تحت عنوان «تأدیبالنسوان» از شاهزاده قاجاری گمنامی منتشر میشود، بیبی تصمیم میگیرد «معایبالرجال» را در پاسخ به این اثر بنویسد. «تأدیبالنسوان» کتابی است که با معیارهای امروزی اثری زنستیزانه محسوب میشود و حتی در دوران خودش هم محبوب زنان نبود. نویسنده گمنام این اثر در طی چند باب، بایدها و نبایدها در رفتار زنان را توضیح میدهد و از هیچ فرصتی برای تحقیر زنان دست نمیکشد. بیبی پس از خواندن این اثر درصدد برمیآید تا جواب هر باب در اثری جداگانه بدهد. علاوهبر این، بیبی در «معایبالرجال» داستان زندگی شخصی خود و اختلافاتش با شوهرش را هم بیان میکند. نثر بیبی بسیار صمیمانه و گاهی اوقات حتی رکیک است و نثر ساده و بدون تکلفی است. افسانه نجمآبادی و غلامرضا سلامی این اثر را ویرایش و تصحیح کردهاند و بر آن مقدمهای هم نوشتهاند که خواندن آن میتواند در ادامه یاریگر شما برای فهم بهتر متن اصلی باشد. «معایبالرجال» تا سال ۱۳۷۱ چاپ نشده بود. نجمآبادی بهدرستی اهمیت انتشار آن را درک و اقدام به چاپ این اثر کرد. در «معایبالرجال» که بیتردیدی یکی از بهترین کتابهای افسانه نجمآبادی است، میبینیم که چگونه گفتمانهای گوناگون دست به دست هم دادهاند و فضایی پیچیده و درهمتنیده خلق کردهاند.
۵. نهضت نسوان شرق
نجمآبادی این کتاب را نیز به همراه غلامرضا سلامی تألیف کرده است. «نهضت نسوان شرق» درباره دومین کنگره نسوان شرق است که در سال ۱۳۱۱ ش در تهران برگزار شد. این کتاب مجموعه سخنرانیها و بحثهایی است که میان زنان در طول مدت زمان این کنگره شکل گرفت. نجمآبادی در بخش مقالات فارسی کتاب «چرا شد محو از یاد تو نامم؟» نیز به این کنگره و مسائلی که پیرامون آن شکل گرفت، اشاره کرده است. نجمآبادی در جمعآوری سایت «دنیای زنان عصر قاجار» نشان داده که علاقه زیادی به جمعآوری اسناد و مدارک تاریخی دارد و کتاب حاضر هم تلاشی است در جهت همین هدف. روش این پژوهشگر هم در بازخوانی تاریخ براساس همین اسناد تاریخی است. او کاملا بر این اسناد تکیه دارد و متن را جایی میداند که میتوان فکتهای تاریخی را از آن استخراج کرد. کنگره نسوان شرق یکی از مهمترین اتفاقات در حوزه زنان و مطالبات آنان در دوره پهلوی اول بود و نیاز اساسیای به خوانش دوباره آن وجود دارد. این کتاب توسط نشر شیرازه منتشر شده که در چاپ دیگر آثار نجمآبادی سابقه دارد.
۶. حکایت دختران قوچان
بالاتر و ذیل کتاب «چرا شد محو از یاد تو نامم؟» به ماجرای دختران قوچان اشاره کوتاهی کردیم. این ماجرای تاریخی برای افسانه نجمآبادی از چنان اهمیتی برخوردار است که او را وادار کرده تا یک کتاب جداگانه را به این موضوع اختصاص دهد که آنهم از بهترین کتابهای واست. ماجرای دختران قوچان نمونهای تمامعیار از غلبه تاریخ مردانه بر کلانروایتهاست. اما ماجرای دختران قوچان چیست؟ قضیه از این قرار است که در سال ۱۳۲۳ ه.ق به دلیل فشارهای مالیاتی حاکم وقت خراسان، یعنی آصفالدوله، مردم مجبور میشوند تا دختران خود را به ترکمنها بفروشند و از این طریق مالیات خود را پرداخت کنند. میزان تأثیری که بازگویی این حکایت در اذهان عمومی گذاشت، غیرقابلتصور است. بخش قابلتوجهی از مذاکرات مجلس اول تنها حول موضوع دختران قوچان میگردد. همه به دنبال راهی بودند تا دختران قوچان را بازگردانند و چنین پیشامد سهمگینی را از نتایج حکومت قاجاریان بر ایران میدانستند. ماجرای دختران قوچان در جهتدهی به انقلاب مشروطه و برافروخته کردن خشم عمومی نسبتبه حکومت آن زمان، بسیار الهامبخش بود. اما اینکه چرا این ماجرا و تاثیرگذاری آن از یادها رفت و در کتب تاریخی پس از انقلاب مشروطه، مثل آثار فریدون آدمیت و مهدی ملکزاده، به اشارههای بسیار کوتاه و گذرا به این ماجرا بسنده شد، جای سؤال است. نجمآبادی سعی دارد با تحلیل اشعار، متن مذاکرات مجلس، اعلامیهها، و … به تحلیل علل از یاد رفتن ماجرای دختران قوچان بپردازد. «حکایت دختران قوچان» یکی از بهترین کتابهای افسانه نجمآبادی است که کلاس درسی برای آموزش اصولی تاریخنویسی است. نجمآبادی از معدود پژوهشگرانی است که از مطالعه هیچ سند و مدرک تاریخیای در ارتباط با موضوع خود چشم نمیپوشد و در خوانشهای تاریخی خود میتواند مخاطب را شگفتزده کند.
منبع: دیجیگالا مگ