۹ فیلم زندگینامهای برتر از کارگردانهایی تحسینشده
شما نمیتوانید دوباره به گذشته بروید اما میتوانید آن را در یک فیلم بازسازی کنید. اغلب اوقات، یک کارگردان در اوایل کار خود رویکردی نیمه اتوبیوگرافیک در یکی از فیلمهایش در پیش میگیرد.
او داستانی را که مربوط به سالهای کودکی یا نوجوانیاش است و از همه جذابتر به نظر میرسد روایت میکند. در بعضی مواقع دیگر، شاید یک کارگردان که در اواسط دوران حرفهای خود قرار دارد، میتواند با کاوش گذشته خود، به خلاقیت جدیدی برسد.
- از زنان قدرتمند دیزنی تا کارگردانان برتر ژانر وحشت؛ بهترینهای هنر و سینما
- استخراج ۲؛ آیا گلشیفته فراهانی در دنبالهی اکشن نتفلیکس حاضر خواهد بود؟
- از انیمیشنهای ترسناک تا انتقامجویان باهوش؛ بهترینهای هنر و سینما
خوشبختانه بیشتر فیلمهای این سبک، از نظر تجاری یا کارشناسی موفق بودند. بنابراین به وضوح، مخاطبان خاصی برای این نوع از فیلمهای فوقشخصی وجود دارد. به نظر میرسد که با اکران فیلمهای سوغات: قسمت دوم، بلفاست و همچنین فیلم زندگینامهای استیون اسپیلبرگ در آینده، هنوز جایی در سینما برای کارگردانانی که داستان خودشان را روایت میکنند وجود داشته باشد.
۹. چهارصد ضربه (The 400 Blows)
- کارگردان: فرانسوا تروفو
- بازیگران: ژان پیر لاد، آلبرت لمی، کلیر موریه
- تاریخ انتشار: ۱۹۵۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
اولین فیلم فرانسوا تروفو یکی از تاثیرگذارترین فیلمهایی است که تا به حال ساخته شده است و در آن، کارگردان، داستان شخصی خود را به شکلی نفسگیر بیان میکند. فیلم چهارصد ضربه روی کودکی به نام آنتوان دوینل متمرکز است که در خیابانهای پاریس دچار مشکل میشود. آنتوان، بسیار شبیه به تروفوی جوان، از خانوادهای از هم گسیخته میآید و چندین بار بین اعضای مختلف خانواده، پاسکاری میشود تا این که در نهایت، با مادر و ناپدریاش زندگی میکند. آنتوان مشکلات زیادی با والدینش دارد و مسئولان مدرسه نمیدانند با او چه کنند اما سینما مانند راه فراری برای اوست.
این فیلم از ماهیت متفکرانه سینما برمیآید که تروفو آن را در بزرگسالی و هنگامی که برای یک مجله فیلم فرانسوی مطلب مینوشت، درک کرده بود. بسیاری دیگر از سینماگران و کارگردانانی هم که موج نو فرانسه را خلق کردند، در آن مجله فعالیت داشتند. یکی از ایدههایی که این مجله بر آن تاکید داشت، نظریه مولف بود که در آن، کارگردان دقیقا مانند نویسنده یک رمان، تنها نویسنده یک فیلم است. به سختی میتوان نمونه اولیهای بهتر از چهارصد ضربه پیدا کرد. او با گنجاندن داستان کودکی خود در فیلم و به کارگیری انواع تکنیکهای فیلمسازی که در طول زندگی حرفهای خود بارها از آنها استفاده کرد، اثری ساخت که غیرممکن است کس دیگری بتواند مشابه آن را بسازد.
۸. آمارکورد (Amarcord)
- کارگردان: فدریکو فلینی
- بازیگران: مگالی نوئل، برونو زنین، ماریا آنتونیتا
- تاریخ انتشار: ۱۹۷۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
در چهارصد ضربه، کارگردان از دیدگاه نوجوانی به عنوان شخصیت اصلی، به گذشته نگاه میکند و در آمارکورد نیز ما سیل خاطراتی را تجربه میکنیم که کارگردان از طریق آنها دوران جوانیاش را بررسی مینماید. فدریکو فلینی کارگردان فیلم، به شهری ساحلی در شمال ایتالیا که در آن بزرگ شده است، ریمینی، بازمیگردد. او دورانی را بازسازی میکند که در آن، حزب فاشیست موسولینی، قبل از دوران پرآشوب جنگ جهانی دوم، قدرت را در ایتالیا به دست گرفته بود.
فیلم، کمتر به بیانیههای سیاسی میپردازد و بیشتر، روایتی چرخان از شخصیتهای رنگارنگ است که نمادی از جنب و جوش و انسانیت هستند و حتی زمانی هم که صاحبان قدرت تلاش میکنند آنها را سرکوب کنند، شکوفا میشوند. این فیلم شاید در نهایت این دوره سخت در تاریخ ایتالیا را کمی راحت جلوه دهد اما علاقهای که فلینی به این شخصیتها دارد واقعا جالب توجه است. از این که آنها واقعی هستند یا خیالی، بگذریم، چرا که جالب اینجاست که این افراد مختلف حتی در این مرحله از زندگی حرفهای فلینی نیز در ذهن او ماندگار بودهاند.
۷. فانی و الکساندر (Fanny and Alexander)
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: اوا فرولینگ، برتیل گوو، آلن ادوال
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
به سختی میتوان به کارگردان دیگری به غیر از برگمان اشاره کرد که به کاوش در موضوعاتی که فقط بزرگسالان مجبور به تامل در آن هستند، متعهد باشد. به همین خاطر، برگمان تصمیم گرفت آخرین فیلم خود را درباره دوران کودکی یک فرد بسازد که بیشباهت به دوران کودکی خودش نیست. داستان در اوپسالا در سوئد روایت میشود. فانی و الکساندر که در ابتدا برای تلویزیون سوئد و به عنوان یک مینیسریال ۴ قسمتی طراحی شد، در یک نسخه ۱۸۸ دقیقهای کوتاه (اما به هر حال گسترده) در سینما منتشر شد و به وضوح حاوی موضوعاتی است که برگمان هیچ مشکلی برای پرداختن به آنها نداشت.
این اثر یکی از گرمترین و صمیمیترین فیلمهای برگمان است، چرا که کودکانی که ما فیلم را از طریق چشمانشان میبینیم، کمتر تحت تاثیر بدبینی و سنگینی بزرگسالانه دیگر فیلمهای برگمان هستند. با این حال، برگمان در این فیلم الکساندر را دارد که دائما با ناپدری اسقف خود و اخلاق سخت مذهبی او درگیر است و این کارگردان از این طریق به بیرحمی دنیای بزرگسالان میپردازد. تاثیرگذارترین لحظه فیلم نیز احتمالا شخصیترین لحظه آن است، زمانی که الکساندر را در حال بازی با فانوس جادویی میبینیم، لحظه ای که برگمان، آن را به طور کامل از زندگی خود بازگو کرده است و به شیفتگی خود به جادوی سینما در آینده اشاره میکند.
۶. کروکلین (Crooklyn
- کارگردان: اسپایک لی
- بازیگران: زلدا هریس، ایف وودارد، اسپایک لی
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۴
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
شخصیتی در کروکلین وجود دارد که در واقع نمود دوران کودکی اسپایک لی است (او عینک بزرگی دارد و عاشق نیکس است) و این فیلم نمونه نادری است که به طور همزمان، چندین داستان زندگینامهای را روایت میکند. کروکلین توسط اسپایک لی کارگردانی شده و بدون شک فیلمی با سبک و لحن اسپایک لی است اما او آن را با خواهر و برادرش، جوی سوزانا لی و سینک لی نوشته است. این اثر، فیلمی با محوریت خانوادهای است که در دهه ۷۰ میلادی در بروکلین زندگی میکنند و شباهتهایی به زندگی واقعی لی دارند (پدر خانواده، آهنگساز و مادر، معلم است و والدین خود اسپایک لی نیز اینگونه بودند). این فیلم یک جواهر کوچک دست کم گرفتهشده در بین آثار اسپایک لی است و نکاتی بسیار تکاندهنده دارد.
لی کمتر به کاوش در داستان شخصی خود میپردازد و بیشتر بر روی چالشهای والدینش برای حفظ خانواده و همچنین تروی، دختر تنهای خانواده، متمرکز است. لی در صحبتهایی درباره فیلم در سال ۲۰۱۸ گفت که خودش و برادر و خواهرش که فیلم را نوشتهاند، ناخواسته در حال نوشتن نامهای عاشقانه برای مادرشان بودند و جالب اینجاست که فیلم توانست این گرما و صمیمیت را به خوبی منعکس کند و خانوادهای را نشان دهد که علیرغم شرایطی دشوار، در کنار هم رشد میکنند.
۵. تقریبا مشهور (Almost Famous)
- کارگردان: کامرون کرو
- بازیگران: کیت هادسون، بیلی کراداپ، پاتریک فوجیت
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
این فیلم ممکن است در میان تمام فیلمهای این لیست، کمی نامرتبط باشد و در عین حال، کارگردان آن ادعا کرده است که بیشتر اتفاقات فیلم در واقعیت رخ دادهاند. کامرون کرو در ۱۵ سالگی و در طی یک سری اتفاقات تصادفی، در اواسط دهه ۷۰ میلادی به نویسنده تور رولینگ استون تبدیل شد و وقایع پیرامون شخصیتهای برجسته راک مانند برادران آلمن، لد زپلین و وینیارد اسکینیارد را پوشش داد. او در تقریبا مشهور، این تجربیات را به یک داستان ساده تبدیل میکند و ویلیام میلر (پاتریک فوجیت) در موقعیتی مشابه نوجوانی کرو قرار میگیرد و با گروهی خیالی به نام استیل واتر به یک تور کنسرت میرود.
این فیلم در واقع ادای احترامی به حوزه راک در دهه ۷۰ میلادی و روزنامه نگارانی است که آن سبک را پوشش میدادند و دیدگاه و حال و هوای دهه ۶۰ را در دهه ۷۰ نیز حفظ کردند. فیلمهای کرو بعد از آن افت کردند اما تقریبا مشهور، دست کم اثری طلایی است که کمتر کسی میتواند فیلمی مشابه آن بسازد.
۴. ماهی مرکب و نهنگ (The Squid And The Whale)
- کارگردان: نوآ بامباک
- بازیگران: جسی آیزنبرگ، لورا لینی، اوون کلاین
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
نوآ بامباک چندین بار اظهار کرده است که فیلم ماهی مرکب و نهنگ دارای داستانی تخیلی است، اگرچه هسته اصلی فیلم شباهتهای زیادی به موضوع طلاق والدینش دارد. صرف نظر از این، میتوان برخی از عدم قطعیتهای والت (شخصیت جسی آیزنبرگ) را با خود بامباک مرتبط دانست. او تمایلی به پرداختن به موضوعات نزدیک به تجربیات خود نداشت و در ابتدا میخواست تا وس اندرسون، نویسنده همکارش، فیلم را کارگردانی کند.
بامباک همچنین مطمئن نبود که موضوع طلاق آنقدرها جالب باشد و فکر نمیکرد که دنیا به یک درام دیگر درباره تیپهای روشنفکر نیویورکی نیاز داشته باشد (البته هیچکس دیگر نمیخواهد فیلمهای وودی آلن را تماشا کند و همین موضوع، ماهی مرکب و نهنگ را به یک جایگزین جذاب تبدیل میکند). با این حال، کاوش در زندگی شخصی این کارگردان، نتیجه مطلوبی داشت و حرفه کاری بامباک را که پس از فیلمهای دهه ۹۰ او رو به افول رفته بود احیا کرد. فیلم، یادآور دوره میانی حرفه اوست که در آن، شاهد طرحهای بالغانهتری از شخصیتها بودیم که جذاب و در عین حال، آزاردهنده بودند.
۳. درخت زندگی (The Tree of Life)
- کارگردان: ترنس مالیک
- بازیگران: برد پیت، شان پن، جسیکا چستین
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
البته خیلی نمیتوان زندگینامهای بودن این فیلم را تایید کرد، زیرا ترنس مالیک یکی از منزویترین کارگردانان سینماست. با این حال، به نظر میرسد آنچه که درفیلم رخ میدهد به زمانی باز میگردد که مالیک در دوران کودکیاش قرار داشت و به جایگاهش در جهان فکر میکرد. فیلم بر روی خانواده اوبراین تمرکز میکند که درست مانند خانواده مالیک، در واکو در تگزاس زندگی میکنند.
مالیک پدری جاهطلب و سلطهجو داشت که بسیار شبیه شخصیت پدری است که برد پیت نقش او را در درخت زندگی بازی میکند. قسمت اعظم داستان فیلم در فضای تگزاس و در دهه ۵۰ میلادی اتفاق میافتد و آشکارترین عنصر زندگینامهای فیلم، رابطه نه چندان جالب استیو، پسر نوجوان فیلم با پدرش است که با توجه روایتهای دوستان خانوادگی، به نظر میرسد بیشباهت به داستان زندگی خود مالیک نباشد. استیو در سکانسهای امروزی و در بزرگسالی به عنوان معماری بیهدف در فیلم دیده میشود که این مسئله، خیلی با داستان زندگی خود مالیک همسو نیست. اگرچه مخاطب باز هم احساس میکند که مالیک در حال بروز دادن احساسات خود درباره طبیعت و معنویت است. البته او هرگز مصاحبهای انجام نداده است که در آن، این موارد را تایید کند.
۲. لیدی برد (Lady Bird)
- کارگردان: گرتا گرویک
- بازیگران: سرشه رونان، تیموتی شالامی، لوری متکالف
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
این اثر هم یکی دیگر از آن مواردی است که کارگردان، اتوبیوگرافیک بودن آن را رد کرده است. گرتا گرویگ گفته است: «هیچ چیز فیلم به معنای واقعی کلمه در زندگی من اتفاق نیافتاده است اما هسته آن، وجود و دانستههای من را به نمایش میگذارد.» این جملات مطمئنا قابل باور هستند، زیرا نوجوان سرسختی که ما در لیدی برد دنبال میکنیم، اصلا با فرد انرژیکی که هنگام بازیگری گرویگ قبل از کارگردان شدن او دیده بودیم، مطابقت ندارد. گرویگ آشکارا به همکاری با بازیگرانی خاص مانند سرشه رونان علاقه دارد و شخصیت فیلم را میتوان تلفیقی از گرویگ نوجوان و برداشت رونان از این نقش دانست.
چه اتفاقات فیلم واقعا برای گرویگ رخ داده باشند یا نه، تصور این که کارگردان دیگری بتواند چنین اثری را با احترام و عشق شخصی به ساکرامنتو بسازد دشوار است. این شهر با کالیفرنیای موجود در فیلم فاصله زیادی دارد اما در هنگام تماشای لیدی برد، اصلا متوجه این موضوع نخواهید شد. گرویگ با برانگیختن احساسات پیچیدهای که همه افراد نسبت به زادگاه خود دارند، رابطه خود با زادگاهش را به خوبی به نمایش میگذارد و نشان میدهد که حتی اگر از زادگاه خود، بدتان بیاید، آن محل بخشی جدایی ناپذیر از شخصیت شماست.
۱. سوغات (The Souvenir)
- کارگردان: جوآنا هاگ
- بازیگران: آنر سویینتون بایرن، تیلدا سویینتون، ریچارد آیود
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
جوآنا هاگ در ابتدا میخواست زندگینامهای بودن سوغات و هر گونه شباهت آن به زندگی خودش را رد کند اما بعدا گفت: «فکر میکنم باید اعتراف کنم که آنها خاطرات من هستند». هاگ مانند جولی، نقش اول فیلم سوغات، در اوایل دهه ۸۰ میلادی دانشجوی سینما بود و با مردی مسنتر که معتاد به هروئین بود، رابطه داشت. این فیلم یک مقدمه چشمنواز به سوی بزرگسالی، برای جولی است و هاگ اثر جذابی میسازد و فیلمی درباره احساسات مختص به آن سن میآفریند و همچنین آن را با دلشکستگی حاصل از رابطهای کاملا به هم ریخته، تلطیف میکند.
هاگ در واقع لایه دیگری از واقعیت به فیلم میافزاید و نقش جولی را به آنر سویینتون بایرن، دختر تیلدا سویینتون، میسپارد که در واقع در مدرسه فیلمسازی و همان فضایی که در فیلم به تصویر کشیده میشود، همکلاسی هاگ بود. با انتشار خبر ساخت قسمت دوم فیلم سوغات، میتوان حدس زد که این اثر اولیه، فقط آغاز کار بوده است.
منبع: Collider