بهترین کتاب‌‌های صوتی از محبوب‌ترین کتاب‌های ایرانی و خارجی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳۲ دقیقه

پیدا کردن وقت آزاد برای مطالعه‌ی کتاب به یکی از دغدغه‌های اساسی عصر مدرن تبدیل شده است. در واقع مطالعه‌ی کتاب تمرینی برای مغز شما است که می‌تواند منجر به بهبود ضریب هوشی شود و همچنین خطر ابتلا به زوال عقل را کاهش دهد اما اگر زمان لازم برای در دست گرفتن و ورق زدن یک کتاب واقعی را نداشته باشید چه؟ اینجاست که می‌توان از کتاب‌های صوتی که توانسته در سال‌های اخیر به خوبی جایگاهش را در بازار کتاب پیدا کند، به‌عنوان جایگزینی عالی استفاده کرد و از دنیای کتاب‌ها لذت برد.

کتاب‌های صوتی می‌توانند شما را از طریق تغییرات در صدا یا لحن، در داستان کتاب غرق کرده و گوینده‌ی حرفه‌ای این توانایی را دارد که با فن بیان قوی یک کتاب صوتی را برای شما به کتابی فراموش‌نشدنی تبدیل کند. با توجه به محبوبیت روزافزون کتاب‌های صوتی، شاهد حجم زیادی از کتاب صوتی رایگان یا قابل خرید در بستر اینترنت هستیم و پیدا کردن بهترین نمونه‌ کمی دشوار شده است. در ادامه‌ی این مطلب لیستی از بهترین کتاب‌های صوتی را در ژانرها و سبک‌های ادبی مختلف معرفی کرده‌ایم.

کتاب صوتی «چشم‌هایش»چشمهایش

کتاب «چشم‌هایش» اثر بزرگ علوی اولین بار سال ۱۳۳۱ منتشر شد و بسیاری از محققان آن را به‌عنوان شاهکارترین رمان بزرگ علوی می‌شناسند. این اثر که یکی از مهم‌ترین رمان‌های فارسی نیز به شمار می‌رود، به روابط عاشقانه‌ی «ماکان» و «فرنگیس» و فعالیت سیاسی آن‌ها در دوران رضاشاه می‌پردازد.

درواقع کتاب چشم‌هایش تصویری واقع‌گرایانه از ایران قرن بیستم در هجوم سنت مدرنیته سریع و اجباری را ارائه می‌دهد. راوی کتاب، متصدی موزه‌ی وابسته به مدرسه‌ای بوده که بسیاری از نقاشی‌های بزرگ‌ترین نقاش ایران به نام استاد ماکان (ظاهرا با الگوبرداری از کمال‌الملک) را در خود جای داده است. راوی بسیار مشتاق است که راز چشم‌های این پرده را کشف کند. او سال‌ها تلاش می‌کند تا صاحب چشم‌های نقاشی را پیدا کند. پس از سال‌ها او زن را پیدا می‌کند و برای گفتگو به خانه‌اش می‌رود؛ صاحب چشم‌ها زنی به نام فرنگیس است.

فرنگیس یکی از اعضای طبقه‌ی بالا بوده که در یک مدرسه‌ی هنری در پاریس ثبت‌نام می‌کند، اما متوجه می‌شود که به‌شدت به حرفه‌ی نقاشی علاقه‌مند است. فرنگیس بسیار زیباست و مردان زیادی عاشق او می‌شوند، اما او همه را رد می‌کند. یکی از آن‌ها یک مرد ایتالیایی به نام دوناتلو است که در نتیجه بی‌تفاوتی‌اش خود را می‌کشد.

فرنگیس برای شرکت در جنبش و فعالیت‌های سیاسی استاد ماکان به ایران بازمی‌گردد و استاد تنها کسی بود که توانست قلب او را تسخیر کند. فرنگیس شیفته‌ی شخصیت ماکان می‌شود و برای جلب توجهش با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر او همکاری می‌کند. او با ماکان ارتباط برقرار می‌کند و پس از مدتی این دو عاشق هم می‌شوند. این رابطه‌ی عاشقانه به دلیل محتاط بودن هر دو و همچنین پیچیدگی‌های کار سیاسی‌شان، پیچیده می‌شود.

ناگهان یک روز ماکان دستگیر می‌شود و فرنگیس برای نجاتش مجبور است هم جان خود را به خطر بیندازد و هم رابطه‌اش با ماکان را قطع کند. ماکان به تبعید فرستاده می‌شود و هرگز از فداکاری فرنگیس مطلع نمی‌شود و در آنجا پردە‌ی «چشم‌هایش» را می‌کشد که تصویر زنی مرموز اما هوس‌باز و خطرناک را نمایان می‌کند. فرنگیس باوجود بورژوازی بودن، زنی انقلابی و فداکار است که با ازخودگذشتگی‌هایش، استاد ماکان را از مرگ نجات می‌دهد.

گوینده‌ی کتاب صوتی چشم‌هایش، آرمان سلطان‌زاده است. این گوینده کتاب‌های صوتی بسیاری از جمله کتاب «مادر» از ماکسیم گورکی، «حافظ ناشنیده پند» از ایرج پزشکزاد و «هری پاتر» را خوانش کرده است.

در بخشی از کتاب صوتی «کتاب چشم‌هایش» می‌شنویم:

«به انبار رفتم پرده را درآوردم به تالار بردم و مدتی در مقابل آن ایستادم تابلو دیگر برای من معنای مشخصی داشت، کلید کشف راز زندگی استاد ماکان بود دیگر از این چشم‌ها باکی نداشتم فکر کردم که اصلا به خانه‌اش نروم برای من مسلم بود اگر من نروم او خواهد آمد. بالاخره فهمید کسی در این دنیا هست که به اسرار او پی برده باز رأیم تغییر کرد. مبادا از سلطه من خارج شود. مبادا پس از یک خواب راحت اراده خودش را باز به دست آورد. تصمیم گرفتم، مقداری کتان به هم دوختم تابلو را در آن ،پیچیدم کاغذ از انبار جمع کردم بار دیگر تابلو را کاغذ پیچ کردم با نخ قند لفاف را محکم بستم و تابلو را روی هر دو دست‌به‌سر گذاشتم و به دفتر رفتم. به تالار موزه برگشتم نگاهی به‌جای خالی تابلو انداختم، چراغ را خاموش کردم در را بستم و به دفتر آمدم. به دربان دستور دادم که برود و درشکه‌ای بیاورد. راه دیگری برای بردن تابلو .نبود در اتومبیل نمی‌توانستم بگذارم بردن تابلو از مدرسه یک امر عادی بود. بسیاری از شاگردان و معلمین کارهای خود را به خانه می‌بردند کسی نمی‌توانست کوچک‌ترین سوءظن به من ببرد. از فرط عصبانیت می‌لرزیدم. هوا سرد بود و برف و باران چند روز اخیر داشت یخ می‌زد.»

کرم ضد آفتاب کودکان هیدرودرم مدل Children SPF30 حجم 50 میلی لیتر

کتاب صوتی آبنبات هل‌داربهترین کتاب های صوتی

کتاب صوتی «آبنبات هل‌دار» اثر مهرداد صدقی اولین بار توسط انتشارات سوره مهر سال ۱۳۹۲ منتشر و با توجه به استقبالی که از آن شد به چاپ‌های بعدی نیز رسید. صدقی نویسنده‌ی طنزپردازی است که در سال‌های گذشته توانسته به خوبی جای خود را بین طنزپردازان مطرح کشورمان باز کند. این اثر به‌عنوان کتاب سال در بخش رمان چهاردهمین دوره‌ی جایزه‌ی شهید حبیب غنی پور و کتاب سال در اولین دوره‌ی انتخاب کتاب برگزیده خراسان شمالی انتخاب گشت.

کتاب آبنبات هل‌دار درباره‌ی پسر یازده‌ساله‌ای به نام محسن اهل بجنورد بوده که راوی داستان و فرزند آخر یک خانواده‌ی پنج‌نفری است. او همواره می‌خواهد به خانواده‌اش ثابت کند که بالغ و بزرگ شده است. این رمان طنز، با تمام چالش‌هایش فضایی نوستالژیک از دهه‌ی شصت در ایران دارد و چیزی بیش از یک رمان کمیک است. یکی از بهترین عناصر کتاب که آن را بسیار جذاب می‌کند، استفاده از لهجه‌ها و اصطلاحات مردم مشهد بوده که معنای آن به‌تفصیل در پایان کتاب ذکر شده است.

حماقت یا لودگی در رمان آبنبات هل دار از ویژگی‌های محسن است که به ایجاد موقعیت‌های طنز منجر می‌شود. به‌طور مثال محسن با کارهایی که گاه سهوی و گاه عمدی بوده مثل در آوردن ادای آقا برات در مراسم خواستگاری، پرسیدن سوال‌های احمقانه از دیگران یا تغییر دادن نامه‌ی ملیحه به محمد برای برگرداندنش به بجنورد و… صحنه‌های طنزی را می‌سازد.

میرطاهر مظلومی، بازیگر و گوینده‌ی خوش‌قریحه‌ی ایرانی این کتاب را گویندگی کرده است و به مخاطب در تصویرسازی این کتاب کمک کرده است.

در بخشی از کتاب صوتی «آبنبات هل‌دار» این جملات را می‌شنویم:

«حسین با عصبانیت چیزی گفت که نفهمیدم دارد فحش می‌دهد یا دارد می‌گوید «دستکش». نیمۀ پر لیوان را در نظر گرفتم و فوراً دستکش را درآوردم تا به او بدهم. حسین چوب را گرفت. پیرمردِ معلق، مثل کسی که او را دار زده باشند، بین زمین و آسمان و در میانۀ راه، پاهایش را تکان می‌داد و هم‌زمان از آن پایین به من فحش هم می‌داد. یک لحظه تصور کردم اگر زیاد فحش بدهد، ممکن است مثل داستان «لاک‌پشت و مرغابی»، ناخواسته، بالابر را رها کند و بیفتد. بالابر تا حد‌ی آمده بود بالا که اگر پیرمرد آن را رها می‌کرد بلایی سرش می‌آمد. حسین، هر جور بود، بالابر را متوقف کرد و آرام آن را پایین فرستاد.»

کتاب ابنبات هل دار اثر مهرداد صدقی انتشارات سوره مهر

کتاب صوتی سه قطره خونبهترین کتاب صوتی

کتاب «سه قطره خون» اثر یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ایرانی قرن بیستم، صادق هدایت است که بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران یکی از پیشگامان مدرنیسم در ادبیات ایران می‌دانند.

کتاب سه قطره خون مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه است که اولین بار سال ۱۳۱۱ منتشر شد. اولین داستان این کتاب سه قطره خون نام دارد و شناخته‌شده‌ترین داستان این مجموعه است. از دیگر داستان‌های این مجموعه می‌توان به «گرداب»، «داش آکل»، «آینه‌ی شکسته»، «طلب آمرزش»، «لاله»، « صورتک‌ها»، «چنگال»، «مردی که نفسش را کشت»، «محلل» و «گجسته دژ» اشاره کرد.

در تمامی داستان‌های این کتاب به‌خصوصیات درونی شخصیت‌ها توجه شده است. عشق نقش مهمی در این مجموعه داستان ایفا می‌کند. هدایت حتی عشق بین حیوانات را نیز در نظر گرفته است. در این سری داستان‌ها، شخصیت‌های اصلی بین تضادهای درونی خود گرفتار شده و به نوعی درگیر نبرد خیر و شر می‌شوند.

مهم‌ترین داستان این مجموعه، سه قطره خون بوده که یک داستان سورئال است؛ داستانی که در بین آثار صادق هدایت بسیار موردتوجه قرار گرفته است. هدایت در این اثر از طرحی غیرمعمول و خاص برای ساختن داستانی رمزآلود و نمادین استفاده می‌کند که درک خواننده از معنای متن را به چالش می‌کشد و درک معنای آن و گاه تردید در آن را سخت می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، آنچه سبک کتاب سه قطره خون را از دیگر داستان‌های رئالیستی متمایز کرده است، استفاده از طرحی پیچیده و غیرعادی بوده که معنای متن را در چندین لایه پنهان کرده تا خواننده به‌راحتی نتواند معنای اصلی داستان را درک کند.

داستان سه قطره خون با روایت شخصیت اصلی داستان به نام احمد از داخل بیمارستان آغاز می‌شود. او با اعتقاد به اینکه جایی در بین دیوانگان ندارد و به‌اشتباه در آنجا نگهداری شده است، داستان خود را با تعریف شرایط روزی آغاز می‌کند. او پس از یک سال اقامت در آسایشگاه، از اتاقش جدا می‌شود و به او قلم و کاغذ داده شد، اما کسی که مدت‌هاست در جستجوی کاغذ و قلم بوده است، می‌بیند که چیزی برای نوشتن ندارد.

شخصیت اصلی دیگر، پسری به نام سیاوش بوده که از دوستان نزدیک راوی است. سیاوش گربه‌ای زیبا دارد که هدایت برایش ویژگی‌های انسانی بسیاری داده است. داستانی که برای گربه اتفاق می‌افتد، رابطه سیاوش و راوی و ماجراهایی که پس‌ازآن رخ می‌دهد، داستان سه قطره خون را تشکیل می‌دهد.

کتاب سه قطره خون ساختاری سورئالیستی و نمادین دارد و تا حدودی نگرش خاص نویسنده به جهان پیرامون و همچنین جهان‌بینی ذهنی‌اش را نشان می‌دهد. هدایت در این اثر محدوده بین علائم تشخیصی اسکیزوفرنی و ناباوری خیالی از واقعیت را با استفاده از نمادگرایی در شخصیت‌پردازی احمد به خوبی نشان می‌دهد.

رضا عمرانی یکی از گویندگانی است که بیشتر کتاب‌های صادق هدایت را گویندگی کرده است، کتاب صوتی «سه قطره خون» را هم می‌توانید با صدای گرم این گوینده بشنوید.

در بخشی از کتاب صوتی «سه قطره خون» این متن را می‌شنویم:

«پارسال بهار بود که آن پیش آمد هولناک رخ داد می‌دانی در این موسم همه‌ی جانوران مست می‌شوند و به تک و دو میافتند، مثل این است که باد بهاری یک شور دیوانگی در همه جنبندگان می‌دمد. نازی ما هم برای اولین بار شور عشق به کله‌اش زد و با لرزه‌ای که همه‌ی تن او را به تکان می‌انداخت، ناله‌های غم‌انگیز می‌کشید. گربه‌های نر ناله‌هایش را شنیدند و از اطراف او را استقبال کردند پس از جنگ‌ها و کشمکش‌ها نازی یکی از آن‌ها را که از همه پرزورتر و صدایش رساتر بود به همسری خودش انتخاب کرد. در عشق‌ورزی جانوران بوی مخصوص آن‌ها خیلی اهمیت دارد.

برای همین است که گربه‌های لوس خانگی و پاکیزه در نزد ماده‌ی خودشان جلوه‌ای ندارند برعکس گربه‌های روی تیغه‌ی ،دیوارها، گربه‌های دزد لاغر ولگرد و گرسنه که پوست آن‌ها بوی اصلی نژادشان را می‌دهد طرف توجه ماده‌ی خودشان هستند. روزها و به‌خصوص تمام شب را نازی و جفتش عشق خودشان را به آواز بلند می‌خواندند تن نرم و نازک نازی کش و واکش می‌آمد، درصورتی‌که تن دیگری مانند کمان خمیده می‌شد و ناله‌های شادی می‌کردند. تا سفیده‌ی صبح این کار مداومت داشت. آن وقت نازی با موهای ژولیده، خسته‌وکوفته اما خوشبخت وارد اطاق می‌شد.»

کتاب صوتی سه قطره خون اثر صادق هدایت و قصه های کوتاه انتشارات نوین کتاب گویا

دانلود کتاب صوتی بامداد خمارکتاب صوتی

کتاب «بامداد خمار» اثر فتانه حاج سید جوادی اولین بار سال ۱۳۷۴ منتشر شد. این اثر یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در ایران بوده و تاکنون بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و به زبان‌های ایتالیایی، یونانی و آلمانی بازگردانی شده است. نویسنده نام این اثر زیبا را از بیتی از سعدی اقتباس کرده است:

«به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی /  شب شراب نیرزد به بامداد خمار»

کتاب بامداد خمار، داستان شرایط محدود دنیای زنان تهران را در دهه ۱۹۳۰ منعکس و ترویج می‌کند. عشق شکست‌خورده محبوبه و سرنوشت عذاب‌آور او قرار است تاثیری بازدارنده بر دخترانی بگذارد که جرات می‌کنند زندگی مستقلی داشته باشند.

داستان زندگی دختری به نام محبوبه در اولین سال‌های حکومت رضاشاه در ایران است که در خانواده‌ای اشرافی و فرهیخته بزرگ شده و عاشق پسری فقیر به نام رحیم می‌شود که خانواده‌اش معتقدند برای او چندان مناسب نیست. او داستان زندگی‌اش را در سال‌های پایانی عمرش برای برادرزاده‌‌ی جوان و سرکشش، سودابه تعریف می‌کند.

سودابه که به اعتقاد نزدیکانش بسیار شبیه به عمه‌اش است، در آستانه‌ی تصمیمی سرنوشت‌ساز و به عقیده‌ی والدینش احساسی و عجولانه برای زندگی‌اش قرار دارد. پدر مادرش از او می‌خواهند که داستان محبوبه را بشنود و سپس تصمیم بگیرد. محبوبه از اصرارش برای سر گرفتن این ازدواج می‌گوید و آنچه درنهایت بر سر این ازدواج می‌آید را روایت می‌کند.

در بخشی از کتاب صوتی «بامداد خمار» می‌شنویم:

«چه قدر انبوه! این ازدحام بیش از آن بود که به حساب تخمه شکستن و غیبت کردن همسایه‌ها گذاشته شود. مردها این میان چه می‌کردند؟ آن‌هم این‌همه زیاد؟ صد قدم تا جمعیت فاصله داشتم. صدای یک جیغ به گوشم خورد.

انگار اتفاقی برای همسایه ما افتاده بود. زن همسایه جیغ می‌زد. ولی نه. اشتباه می‌کنم. او آنجا دم در خانه ما .ایستاده بود و مرا نگاه می‌کرد. حتی دربند حجاب خود هم نبود. به هم خیره شدیم. من پیچه را بال زده بودم او چادر نماز به سر داشت. انگار خطی از نور چشمان ما را به یکدیگر متصل می‌کرد. چشمان من سوال می‌کردند و چشمان او در عذاب سنگینی غوطه می‌خوردند. صاحب این چشم‌ها درد می‌کشید. زجر می‌کشید. بعد او خط را شکست و با حالتی دردناک روی از من برگرداند.»

کتاب بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی

کتاب صوتی سمفونی مردگانبهترین کتاب‌های صوتی

کتاب «سمفونی مردگان» اثر عباس معروفی، نسخه‌ای معاصر از داستان قابیل و هابیل است، هنگامی‌که برای اولین بار سال ۱۳۸۰ منتشر شد، توجه منتقدان زیادی را در داخل و خارج از ایران به خود جلب کرد و شهرت زیادی برای معروفی به همراه داشت.

این اثر شاهکار که یکی از مشهورترین و درعین‌حال، مهم‌ترین آثار ادبیات داستانی ایران در قرن چهاردهم هجری شمسی به شمار می‌رود، با استفاده از ساختار سمفونیک غیرمعمول، انحلال خانواده‌ی اورخانی در شهر استانی اردبیل در دوران جنگ جهانی دوم را بازگو می‌کند. داستان حول محور دو برادر، دیدگاه‌های متفاوت آن‌ها در مورد زندگی، سبک‌ها و درگیری‌های بین آن‌ها با افزایش سن می‌چرخد. عشق چیزی است که مردم را در سراسر این صفحات به هم پیوند می‌دهد و خودخواهی و ترحم به خود چیزی است که انزوا را ایجاد می‌کند و جهل را تقویت می‌کند.

داستان در یک بعدازظهر بسیار سرد رخ می‌دهد، زمانی که اورهان فروشگاه خود را می‌بندد، طنابی ضخیم می‌گیرد و می‌رود تا ایدین را پیدا و او را خفه کند. در طول آن جستجوی یک‌روزه، کل تاریخ خانواده در چهار بخش یا چهار موومان سمفونی مانند آشکار می‌شود. بدبختی‌های خانواده که از دیدگاه‌های چرخشی پدر خانواده و هر یک از چهار فرزندش روایت می‌شود، آینه‌ی جامعه‌ای ستمگر می‌شود که برادر را در مقابل برادر قرار می‌دهد، پدر را تشویق می‌کند تا پسر را محکوم کند و اشعار و کتاب‌های او را بسوزاند. دختر را مجبور می‌کند در یک ازدواج ناخوشایند باقی می‌ماند.

رمان آزادانه بین روایت‌های اول و سوم شخص جابجا می‌شود و در زمان به عقب و جلو می‌رود. استفاده از این تکنیک به معروفی اجازه می‌دهد تا دیدگاه‌های جایگزینی را برای همان رویداد ارائه دهد و فضایی برای تک‌گویی‌های درونی شخصیت‌های داستانی ارائه دهد. فراوانی نمادگرایی و توصیفات سورئالیستی یکی از بارزترین ویژگی‌های رمان است.

صحنه‌ها، نمادها، مونولوگ‌ها، تصاویر، کنایه‌ها و ابزارهای ساختاری سمفونی مردگان، همراه با مضمون مایوس‌کننده رمان درمجموع احساساتی را ایجاد و منتقل می‌کنند که همگی بر محور فقدان و محرومیت متمرکز شده‌اند. استفاده‌ی ماهرانه‌ی معروفی از طبیعت به‌عنوان منظر روان‌شناختی رمان و تنش‌ها، نگرانی‌ها و تشویش‌های اورهان، که آیینه‌ای از روح رنج‌دیده‌ی او بوده، نقطه‌ی عطفی در تاریخ و توسعه‌ی ادبیات داستانی مدرن فارسی است.

در بخشی از کتاب صوتی «سمفونی مردگان» می‌شنویم:

«خیابان سرد و کثیف بود مه و دود در تمامی فضای شهر موج می‌خورد. اورهان یک لحظه برگشت به پشت سر نگاه کرد، انگار همه‌ی آن دود از کاروانسرای آجیل‌فروش‌ها بیرون می‌زد و از دهانه‌ی دالان بیرون می‌ریخت. اورهان یک لحظه فکر کرد برگردد بهشان بگوید یا خاموشش کنند یا یک‌جوری کلکش را بکنند زمستان است خوب باشد اینجا همیشه زمستان است بخاری کوره‌ای بخرند دودکش کار بگذارند. او پولش را می‌دهد، راهش را کشید و در پیاده‌رو همچنان از شهر دور شد. دیگر ضربه تنه شانه نبود چرخ‌دستی‌ها هم به پاهاش نمی‌خوردند و گاه گلوله برفی هم از دست بچه‌ای پر نمی‌زد. همیشه سرش را خم می‌کرد اما تنهاش سنگین بود و گلوله برف خواه‌ناخواه پهن می‌شد پشت گردنش.

برف دودستی باریده بود و باز می‌خواست بیارد. اورهان خود را به خیابان کشاند بلکه درشکه با ماشینی ببردش اما برف امان شهر را بریده بود. نه ماشینی، نه چرخی نه حتی وسیله‌ای که بشود یک‌جور خود را به جایی رساند. فقط یک جیب شهربانی آن‌هم با زنجیر چرخ از وسط برف‌ها گذشت و دو خط موازی به شکل مارپیچ به‌جا گذاشت. حالا چه کند؟ تا قهوه‌خانه شورابی سواره نیم ساعتی راه بود اما پیاده، آن‌هم در این برف تا به قهوه‌خانه شور آبی برسد به شب می‌افتاد. بهتر در تاریکی خودش هم کم‌تر زجر می‌کشید کسی هم بویی نمی‌برد اما می‌شد برگشت؟»

کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

کتاب صوتی مغازه خودکشیبهترین کتابهای صوتی

«آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ حداقل مرگ موفقیت‌آمیزی داشته باشید». این جمله شعار مغازه‌‌ی خودکشی است؛ مغازه‌ای که انواع وسایل و آلات خودکشی می‌فروشد. کتاب «مغازه‌ی خودکشی» یکی از آثار محبوب ژان تولی است.

در زندگی مدرن قرن بیست و یکم هرج و مرج و ناامیدی زیادی موج می‌زند، بسیاری از مردم انگیزه و اراده‌ی زندگی کردن را از دست داده‌اند. به واسطه‌ی این روحیات کسب و کار مغازه‌ی خودکشی حسابی رو به‌راه است. این مغازه طی نسل‌های متمادی توسط خانواده‌ی تواچ اداره می‌شود و انواع مختلفی از راه‌های جالب برای پایان دادن به زندگی را ارائه می دهد؛ متناسب با هر بودجه‌ای که خریدار داشته باشد. خانواده‌ی تواچ با افتخار از خدمات بیمارگونه ای که ارائه می دهند، پیش می‌روند تا اینکه کوچکترین عضو خانواده تهدیدی بزرگ برای کسب و کار خانوادگی آنها محسوب می‌شود. فرزند کوچک خانواده به نام آلن سلاحی دارد که موجب نگرانی‌شان می‌شود؛ سلاح عشق به زندگی.

در کتاب مغازه‌ی خودکشی اسم تمام شخصیت‌ها بر اساس افراد مشهوری است که با خودکشی به جان خود پایان داده‌اند. این کتاب نمونه‌ای از یک کمدی سیاه است که با مرگ شوخی می‌کند و آن را موشکافی می‌کند. کتاب صوتی این اثر با صدای جذاب«هوتن شکیبا» به سرعت در میان علاقمندان کتاب صوتی ایرانی به مجبوبیت رسید.

در قسمتی از کتاب «مغازه‌ی خودکشی» این متن را می‌شنویم:

ما خودکشی رو تضمین می‌کنیم. اگه نمردید، پول‌تون رو پس می‌دیم. حالا بفرمایید، از این خرید پشیمون نمی‌شید. ورزشکاری مثل شما! فقط یه نفس عمیق بکشید و برید سمت هدف‌تون. در ضمن همون‌طور که همیشه می‌گم، «شما فقط یک‌بار می‌میرید، پس کاری کنید که اون لحظه فراموش‌نشدنی باشه.»

کتاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی

کتاب مردی به نام اوهبهترین کتاب های صوتی

کتاب «مردی به نام اوه» با عنوان انگلیسی «A Man Called Ove»‌ اثر نویسنده، مقاله‌نویس و وبلاگ نویس مشهور سوئدی، فردریک بکمن است که اولین بار سال ۲۰۱۲ منتشر شد. سمانه شیرخانی که گویندگی این اثر زیبا را انجام داده، با صدای زیبا و فن بیان قوی‌اش، شما را جذب ‌این اثر شگفت‌انگیز می‌کند. این رمان ۱۸ ماه پس از انتشار به فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز رسید و به مدت ۴۲ هفته در این فهرست ماند و ۲۵ دسامبر ۲۰۱۵ در سوئد برای فیلمی با نقش اصلی رولف لاسگارد اقتباس شد.

کتاب «مردی به نام اوه» درباره‌ی مردی پا به سن‌گذاشته و عصبی به نام اوه است. در همان ابتدای کتاب خواننده می‌فهمد که این مرد چالش‌های سخت زیادی را پشت سر گذاشته است؛ او به‌تازگی شغل خود را به دلیل تعدیل نیرو از دست داده و بعد از ۴۰ سال زندگی عاشقانه با همسرش، او را به‌تازگی در اثر بیماری از دست داده است. اوه در فکر پایان دادن به زندگی خود است چرا که احساس می‌کند دیگر دلیلی برای زندگی کردن ندارد، تا این‌که یک زن ایرانی به نام پروانه با شوهر دست‌وپا چلفتی و دو دختر دوست‌داشتنی‌اش به همسایگی او نقل‌مکان می‌کنند. او به‌تدریج متوجه می‌شود که به همان اندازه که دلش برای همسرش تنگ می‌شود، می‌تواند به جامعه کمک کند و به‌نوبه‌ی خود از بودن در کنار افراد لذت ببرد.

اوه را در طول رمان، از طریق ماجراجویی‌ها و همچنین فلاش‌بک‌ها می‌شناسیم. درواقع روایات درهم‌تنیده‌ی داستان،‌ پیوند بین گذشته و حال او ایجاد می‌کنند. داستان گذشته‌ی اوه چیزهای زیادی را در مورد عبوس و بداخلاق بودن حال حاضر او توضیح می‌دهد.

کتاب «مردی به نام اوه»، داستان عشق، دوستی، شفقت، غم و اندوه و اهمیت دوستان و اجتماع در کنار آمدن با فقدان را روایت می‌کند. رمان صوتی این اثر یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های صوتی فیدیبو است که با صدای سمانه شیرخانی به بازار ارائه کرده و از استقبال بی‌نظیری بهره‌مند شده است.

در بخشی از کتاب صوتی  «مردی به نام اوه» با صدای سمانه شیرخانی می‌شنویم:

«ولی سونیا بدون چون‌وچرا عاشق ارنست بود بنابراین، طبیعتا اوه می‌دانست باید این تفکرات عقلانی را پیش خودش نگه دارد. آن‌قدر زیرک بود که درباره کسانی که زنش دوستشان داشت هیچ حرف زشتی نزند، هر چه نباشد، خودش خیلی خوب می‌دانست دوست داشته شدن از جانب سونیا چه جوری بود، گرچه هیچ‌کس این موضوع را نمی‌فهمید. به‌این‌ترتیب، او و ارنست طی ملاقات در کلبه جنگلی فهمیدند باید به‌خوبی باهم کنار بیایند فقط ارنست یک‌بار اوه را گاز گرفت و بعدش اوه پایه صندلی را روی دمب گربه گذاشت. همیشه فاصله مشخصی را از همدیگر رعایت می‌کردند. درست مثل کاری که اوه و پدر سونیا می‌کردند.»

کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن

کتاب صوتی کیمیاگرکتاب صوتی کیمیاگر

کتاب «کیمیاگر» با عنوان انگلیسی «The Alchemist» اثر پائولو کوئیلو برای اولین بار سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این اثر زیبا که یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های قرن بیستم جهان بوده، با صدای دل‌نشین خواننده، آهنگساز، نوازنده و ترانه‌سرای محبوب ایرانی، محسن نامجو روایت شده است. خوانش این اثر همراه با اجرای موسیقی و روایت داستان با صداهای خاص برای هر شخصیت داستان، از بارزترین ویژگی‌های موفقیت این اثر به شمار می‌رود.

داستان کتاب «کیمیاگر» با توصیف چوپانی به نام سانتیاگو شروع می‌شود که با گله خود به کلیسایی متروکه می‌رسد. سانتیاگو مدام خواب می‌بیند که گنجی را در نزدیکی اهرام مصر کشف می‌کند. سانتیاگو برای تعبیر خوابش با یک زن کولی مشورت می‌کند و در کمال تعجب زن به او می‌گوید که به مصر برود. او قبل از شروع سفر، با پیرمردی نیز ملاقات کرده که او هم توصیه‌ی کولی را تکرار می‌کند. درنتیجه سانتیاگو سفری را برای دنبال کردن رویای خود آغاز می‌کند. او از دریای مدیترانه و صحرا عبور می‌کند تا گنجینه‌های خود را در مصر پیدا کند و همچنین به افسانه شخصی خود که هدف او در زندگی است، دست یابد.

کتاب «کیمیاگر» جزئیات سفر سانتیاگو و برخوردهای مختلفی را که هنگام دنبال کردن رویای خود تجربه می‌کند، شرح می‌دهد. سانتیاگو در طول سفر با افراد جدید و مشکلات زیادی آشنا می‌شود که درنهایت به او کمک می‌کند تا تمام مسیر را یاد بگیرد و رشد کند.

کتاب «کیمیاگر» نشان می‌دهد که مسیر رسیدن به هدف شما به‌اندازه‌ی خود هدف مهم است. یکی دیگر از موضوعات جالب در رمان که می‌توان با آن ارتباط برقرار کرد، موضوعات مربوط به پیامدهای مخرب ترس است؛ درواقع اگر مردم به ترس اجازه دهند زندگی آن‌ها را کنترل کند، تا ابد بدبخت زندگی خواهند کرد. اگر سانتیاگو اجازه می‌داد ترس ناشی از دنبال کردن رویایش بر زندگی او غالب شود، او گنج و مهم‌تر از همه معنای زندگی خود را کشف نمی‌کرد.

در بخشی از کتاب صوتی  «کیمیاگر» با صدای محسن نامجو می‌شنویم:

«سپس جوانک رویایش را به یاد آورد و ناگهان همه‌چیز برایش آشکار شد؛ پیرزن از او پولی نگرفته بود، اما این پیرمرد که شاید شوهرش بود ـ می‌خواست درازای اطلاعاتی که وجود نداشت، پول بسیار بیشتری از او بگیرد. این پیرمرد هم حتما کولی بود. اما در همان هنگام، پیش از آن‌که چیزی بگوید، پیرمرد خم شد، ترکه‌ای برداشت و شروع کرد به نوشتن روی شن‌های میدان. هنگامی‌که خم شد، چیزی درون سینه پیرمرد درخشید با چنان شدتی که نزدیک بود چشم‌های پسرک را کور کند.»

کتاب شب مورد نظر اثر توبیاس وولف

کتاب صوتی من او را دوست داشتمبرترین کتاب های صوتی

کتاب «من او را دوست داشتم» با عنوان انگلیسی «Someone I loved» اثر نویسنده‌ی معاصر فرانسوی، آنا گاوالدا است که اولین بار سال ۲۰۰۲ منتشر شد. این اثر زیبا با صدای بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، بهناز جعفری با دقت و مطابق با لحن داستان روایت شده است. این اثر موضوعی عاشقانه دارد که بسیار ساده و روان روایت می‌شود و پر از جملات و توصیفات زیبا و ناب است.

کتاب «من او را دوست داشتم» داستان کلوئه است که شوهرش ناگهان او و دو دخترش را به خاطر زنی دیگر ترک می‌کند. به‌طور غیرمنتظره‌ای، پدرشوهرش «پیر» به کمک او می‌آید و از آن‌ها دعوت می‌کند که به کلبه او در جنگل بروند و چند روز را باهم بگذرانند. کلوئه می‌فهمد پیرمردی که همیشه فکر می‌کرده خشک و بی‌احساس بوده، اتفاقا خیلی هم احساساتی و مهربان است. پیر در گفتگوی طولانی با کلوئه داستان عشق خود را بازگو و اشتباهات خود را در راه این عشق یادآوری می‌کند. کلوئه سعی می‌کند همه‌چیز را عادی جلوه دهد و به وضعیت موجود بازگردد درحالی‌که احساس می‌کند یک بازنده‌ی واقعی است. پیر همچنین سعی می‌کند عروس و نوه‌هایش را آرام کند؛ او مدام با بچه‌ها بازی کرده و با عروسش صحبت می‌کند.

هنر زندگی کردن، جوهره‌ی اصلی کتاب «من او را دوست داشتم» است و داستان دروغ‌ها، ترس‌های شکسته و نگرانی‌های ما را به ما یادآوری می‌کند. درواقع گاوالدا تصورات ما از زندگی را به چالش می‌کشد و داستان غم‌انگیز کتاب را این‌گونه توصیف می‌کند: «به نظر من همیشه راهی وجود دارد که بتوان با آرامش درباره‌ی واقعیت‌های تلخ و ناخوشایند صحبت کرد.»

گاوالدا با نوشتن این کتاب سعی می‌کند به موضوع جدایی از دیدگاه دو طرف بپردازد و درنهایت به این سوال پاسخ دهد که آیا جدایی پایان زندگی است؟

در بخشی از کتاب صوتی  «من او را دوست داشتم» با صدای بهناز جعفری می‌شنویم:

«اندیشه‌های درهم و فرسوده می‌کرد. بسیار خسته بودم چشمه‌ایم را بستم خیال کردم دارد می‌آید. صدای موتور ماشینش را از حیاط می‌شنیدم کنار من می‌نشست مرا می،بوسید انگشتش را روی دهانم می‌گذاشت تا ساکت بمانم می‌خواست دخترها را غافلگیر کند. هنوز می‌توانم دستش را دور گردنم بوی تنش صدایش گرمایش مهر و محبتش را حس کنم همه‌چیز سر جای خودش است.»

کتاب صوتی من او را دوست داشتم اثر آنا گاوالدا

هنر شفاف اندیشیدنکتاب صوتی هنر شفاف اندیشیدن

انسان‌ها حتی اگر به وضوح بدانند چه نیازی دارند، باز هم وقت تصمیم‌گیری دچار خطا و اشتباه می‌شوند. روان‌شناسان و دانشمندان علوم مغز و اعصاب از این موارد قابل درک انسانی، تعصبات و تله‌های تفکر به عنوان «خطاهای شناختی» یاد می‌کنند. ما برای مشکلات بزرگ و کوچک، در انواع شرایط این خطاها را مرتکب می‌شویم.

«چرخش رفتاری» در علوم اعصاب و اقتصاد در بیست سال گذشته درک ما را از نحوه‌ی فکر کردن و نحوه‌ی تصمیم‌گیری، افزایش داده است. کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» نشان می‌دهد که چگونه خطاهای سیستماتیک تفکر ما را گمراه می‌کنند و تحت چه شرایطی فرایندهای فکر ما بهترین و بدترین عملکرد را دارند. این کتاب همچنین نظریه‌های قانع کننده‌ای را در مورد اینکه چرا تفکر ما دچار کژتابی و خطا می‌شود، ارائه می‌دهد. «هنر شفاف اندیشیدن» می‌تواند با افزایش دقت برای مخاطب مشخص کند که دقیقا چه اتفاقی می‌افتد تا ما بتوانیم به روشنی فکر کنیم و در این مسیر از چه پروسه‌ای باید آگاه باشیم.

کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» نتیجه‌ای جالب از این خطاهای شناخته‌شده‌ی تفکر سیستماتیک است. این کتاب در ۱۰۰ فصل کوتاه سازمان‌دهی شده است که هر یک شامل یک خطای شناختی، یک سوگیری یا ابتکار است.

این کتاب در ایران بیشتر به دلیل حضور عادل فردوسی پور به شهرت رسیده است. عادل فردوسی پور مجری ورزشی محبوب ایرانی که در زمینه‌ی ترجمه هم فعال است، عضوی از تیم ترجمه‌ی کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» است. همچنین این کتاب با گویندگی عادل فردوسی پور به یکی از محبوب‌ترین و کارآمدترین کتاب‌ها تبدیل شده است.

کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی

کتاب صوتی آینهبهترین کتاب های صوتی

کتاب صوتی «آینه» اثر دولت‌آبادی نویسنده و بازیگر ایرانی محمود دولت‌آبادی است که با صدای میلاد تمدن منتشر شد. دولت‌آبادی به خاطر ترویج آزادی اجتماعی و هنری در ایران معاصر و نمایش‌های واقع‌گرایانه‌اش از زندگی روستایی برگرفته از تجربه‌ی شخصی شهرت دارد.

جملات ابتدایی کتاب آینه نمایانگر ماجرای مردی است که در امتداد کوچه قدم می‌زد، هنوز یادش نمی‌آید که سیزده سال از زمانی که انعکاس چهره‌اش را در آینه دیده بود می‌گذرد و همچنین تقریبا همان مدت از آخرین خنده‌ی او نیز گذشته است. اگر رادیو اعلام نمی‌کرد که مردم باید شناسنامه‌شان را تمدید کنند، مطمئنا گم شدن شناسنامه‌اش را هم به خاطر نمی‌آورد.

با اعلام اینکه شهروندان محترم موظف‌اند شناسنامه‌ی قبلی خود را در محل صدور خود قرار دهند تا پس از چهار هفته شناسنامه جدید خود را دریافت کنند، مرد مصمم شد که دست به اقدامی بزند و آن موقع بود که متوجه شد چیزی را که به دنبالش بود از دست داده است.

دلیل اینکه فکر می‌کرد سیزده سال از گم شدن شناسنامه‌اش گذشته است و مجبور شد به خاطر بیاورد که آخرین باری که با شناسنامه‌اش برخورد کرده است، همه به سیزده سال پیش برمی‌گردد؛ چون خیلی وقت پیش در چنین روزی تاریخی شناسنامه‌اش را در جیب بارانی‌اش گذاشته بود به این امید که یک‌بار برای همیشه به‌پای صندوق رای برود و آن را مهر بزند.

وقتی‌که مرد به جاعلان مراجعه می‌کند که شناسنامه‌ای برای خودش را جعل کند، می‌فهمد که می‌تواند هویت افرادی مثل سیاستمداران، کسبه، سرمایه‌داران و شخصیت‌های مختلفی را داشته باشد اما درنهایت تصمیم می‌گیرد که هویت یک فرد مرده را انتخاب ‌کند؛ این نشان از این است که مرد قصد ندارد که مسیر زندگی خود را تغییر دهد و خودش را از انزوا و بی‌هویتی خارج کند.

در بخشی از کتاب صوتی رایگان «آینه» این متن را می‌شنویم:

«بیرون که آمدند پیرمرد دکان‌دار سرفه‌اش گرفته بود و در همان حال برخاسته بود و انگار دنبال چنگک می‌گشت تا کرکره را بکشد پایین، و لابه‌لای سرفه‌هایش به یکی دو مشتری که دم تخته کارش ایستاده بودند می‌گفت فردا بیایند چون ”ته دکان برق نیست“ و مردی که در کوچه می‌رفت به صرافت افتاد به یاد بیاورد که زمانی در حدود سیزده سال می‌گذرد که نخندیده است و حالا چون دهان به خنده گشود با یک حس ناگهانی متوجه شد که دندان‌هایش یک‌به‌یک به ورآمدن، فروریختن و افتادن جلو پاها و روی پوزه‌ی کفش‌هایش، همچنین حس کرد به‌تدریج تکه‌ای از استخوان گونه، یکی از پلک‌ها، ناخن‌ها و دارند فرومی‌ریزند؛ و به نظرش آمد، شاید زمانش فرا رسیده باشد که وقتی، اگر رسید به خانه و پا گذاشت به اتاقش، برود نزدیک پیش بخاری و یک نظر برای آخرین بار در آینه به خودش نگاه کند!»

کتاب صوتی قبل بر وزن دهلبهرتین کتاب های صوتی

کتاب «قبل بر وزن دهل» اثر محمدعلی جمال‌زاده با صدای رضا عمرانی و توسط نشر سپید ماه آوا منتشر گشته که از مجموعه قصه‌های کوتاه برای بچه‌های ریش‌دار برگرفته شده است. این اثر داستانی کوتاه اما پر از نغز و نکته‌های ناب است که توسط عمرانی خیلی زیبا و دل‌نشین روایت می‌شود.

سهم جمال‌زاده در فرهنگ فارسی فراتر از ژانر داستان کوتاه است؛ او یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ایران در قرن بیستم بود که بیشتر به خاطر سبک طنز منحصربه‌فردش شهرت داشت. جمال‌زاده در طول عمر طولانی خود (۱۳۷۱-۱۳۷۱) رمان، داستان کوتاه، مقالات سیاسی و اجتماعی، مقالات پژوهشی علمی، نقد و بررسی ادبی و مقالات زندگی‌نامه‌ای و زندگینامه‌ای منتشر کرد. او سخنوری پرشور و موثر با پیروان زیادی بود و در تعریف متنی و رواج اندیشه‌های مشروطه‌خواهان مانند آزادی، عدالت و حکومت قانون برای مردم عادی و فقرا بسیار موثر واقع شد.

مضمون کلی کتاب بسیار آموزنده و جالب قبل بر وزن دهل این است که گاهی از روی سهل‌انگاری یک اشتباه کوچکی را درباره‌ی یک موضوعی که از آن اطلاعات کافی نداریم انجام می‌دهیم که پیامدهای جبران‌ناپذیری به همراه دارد.

در بخشی از کتاب قبل بر وزن دهل می‌شنویم:

«بابا قبل یعنی چه؟ مشهدی علی سربلند می‌کند و می‌گوید برای چه می‌خواهی بدانی؟ هوشنگ می‌گوید: در درسی است که باید امشب از حفظ کنم.

– چه درسی؟

– درس گلستان.

– گلستان و قبل؟

– آری در این شعر:

هر که نان از قبل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد

– والله من که عقلم نمی‌رسد. چرا از معلمتان نمی‌پرسی؟

– می‌پرسم، اوقات تلخی می‌کند و می‌گوید: شما در این کلاس چهل‌وسه نفرید و همه فضول و چانه‌لق هستید و دلتان می‌خواهد مدام از من گردن‌شکسته سوال‌های عجیب‌وغریب بکنید و سوال پیچم بکنید و تو دلتان به من بخندید. اگر بخواهم به سوالات شما پاسخ بدهم فرصتی برای درس باقی نمی‌ماند.»

کتاب صوتی عدلبهترین کتاب‌های صوتی

کتاب «عدل» نوشته‌ی یکی از نویسندگان برجسته قرن بیستم ایران، صادق چوبک است که با صدای رضا عمرانی منتشر شد. ویژگی‌های داستان‌های کوتاه چوبک تمرکز بر یک موضوع واحد است که باعث شده برخی آن‌ها را با نقاشی‌های مینیاتور ایرانی مقایسه کنند.

این اثر زیبا یکی از کوتاه‌ترین و درعین‌حال پر چالش‌ترین داستان‌های ادبیات معاصر ایران است که نیاز به تامل بسیاری دارد؛ با تصویری واضح از اسبی که در جوب گیر کرده و دنده‌ها و دست ‌و پایش شکسته آغاز می‌شود و با بازتولید واقع‌بینانه نظراتی که تماشاگران درباره‌ی سرنوشت این حیوان ردوبدل می‌کنند، ادامه می‌یابد؛ مردم زیادی دور اسب جمع شده‌اند و ایده‌های مختلفی برای نجات اسب می‌دهند و چند نفر تلاش می‌کنند که اسب را نجات دهند. درنهایت گفت‌و‌گوها، نه چیزی را روشن می‌کند و نه منجر به اقدامی برای نجات اسب آسیب‌دیده می‌شود.

درواقع افرادی که دور اسب جمع شده‌اند نمایانگر اقشار مختلف جامعه و طرز فکرهای مختلف آن‌ها است و خود اسب بیانگر قشر ضعیف جامعه بوده که زحمت زیادی در زندگی می‌کشند.

رضا عمرانی بسیاری از کتاب‌های نویسندگان معصر ایرانی را گویندگی کرده است، کتاب صوتی رایگان «عدل» را هم با صدای این گوینده می‌توانید بشنوید.

در بخشی از کتاب صوتی رایگان «عدل» این متن را می‌شنویم:

«آب جوب یخ‌بسته بود و تنها حرارت تن اسب یخ‌های اطراف بدنش را آب کرده بود. تمام بدنش توی آب گل‌آلود خونینی افتاده بود. پی‌درپی نفس می‌زد. پره‌های بینیش باز و بسته می‌شد. نصف زبانش از لای دندان‌های کلید شده‌اش بیرون زده بود. دور دهنش کف خون‌آلودی دیده می‌شد. یالش به‌طور حزن‌انگیزی روی پیشانی‌اش افتاده بود و دو سپور و یک عمله راهگذر که لباس سربازی بی سردوشی تنش بود و کلاه خدمت بی آفتاب‌گردان به سر داشت می‌خواستند آن را از جو بیرون بیاورند. یکی از سپورها که حنای تندی بسته بود گفت:

من دمبشو می‌گیرم و شما هرکدامتون یه پاشو بگیرین و یه هو از زمین بلندش می‌کنیم. انوخت نه اینه که حیوون طاقت درد نداره و نمی‌تونه دساشو رو زمین بذاره یه هو خیز ور می‌دارد. انوخت شما جلدی پاشو ول دین منم دمبشو ول می‌دم. رو سه تا پاش می‌تونه بند شه دیگه. اون دسش خیلی نشکسه. چطوره که مرغ روی دو پا وایمیسه این نمی‌تونه رو سه پا واسه؟ یک آقایی که کیف قهوه‌ای زیر بغلش بود و عینک رنگی زده بود گفت:

– مگر می‌شود حیوان را این‌طور بیرون آورد؟ شما‌ها باید چند نفر بشید و تمام هیکل بلندش کنید و بذاریدش تو پیاده‌رو.

یکی از تماشاچی‌ها که دست بچه خردسالی را در دست داشت با اعتراض گفت:

– این زبون بسته دیگه واسه صاحباش پول نمی‌شه. باید به یه گلوله کلکشو کند. بعد رویش را کرد به پاسبان مفلوکی که کنار پیاده‌رو ایستاده بود و لبو می‌خورد و گفت:

– آژدان سرکار که تپونچه دارین چرا اینو راحتش نمی‌کنین؟ حیوون خیلی رنج می‌بره. پاسبان همانطور که یک طرف لپش از لبویی که تو دهنش بود باد کرده بود با تمسخر جواب داد:

– زکی قربان آقا! گلوله اولنده که مال اسب نیس و مال دزه دومنده حالو اومدیم و ما اینو همینطور که می‌فرمایین راحتش کردیم به روز قیومت و سوال جواب اون دنیاشم کاری نداریم فردا جواب دولتو چی بدیم؟ آخه از من لاکردار نمی‌پرسن که تو گلولتو چیکارش کردی؟

سید عمامه به سری که پوستین مندرسی روی دوشش بوی گفت:

– ای بابا حیوون با کیش نیس. خدا را خوش نمی‌یاد بکشندش. فردا خوب می‌شه. دواش یه فندق مومیاییه.»

بهترین کتاب صوتی رایگان

کتاب صوتی گیله مرد

کتاب «گیله مرد» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و مشهور بزرگ علوی است که نشر نگاه آن را اولین بار سال ۱۳۷۶ در ۲۰۴ صفحه منتشر کرد و انتشارات نوین کتاب گویا ناشر کتاب صوتی گیله مرد با گویندگی رضا عمرانی است. این اثر داستانی واقع‌گرایانه و نمادین است که دارای سه شخصیت اصلی بوده و هرکدام نشان‌دهنده‌ی طبقه‌ای از جامعه‌ی ایرانی آن زمان هستند.

گیله مرد، مردی روستایی لوده که خان از او مالیات بی‌شماری گرفته و بیانگر مردم مظلومی است که راه مبارزه را در پیش‌گرفته‌اند. در جریان اعتراض مالیاتی و در دور از چشم گیله مرد، همسرش را می‌کشند و کودک شیرخوار او تنها می‌ماند و پس از مدتی گیله مرد را هم دستگیر می‌کنند.

گیله مرد و دو مامور در جنگل به سمت فومن حرکت می‌کنند و داستان کم‌کم در همین حرکت پیش می‌رود. مامور اول، «محمدولی» مردی شرور است و مدام مرد را به سخره می‌گیرد و اذیت می‌کند. اما مامور دوم که مردی بلوچ است جلوتر از آن‌ها در سکوت حرکت می‌کند و به فکر بدبختی‌های خودش بود، زیرا او را به‌اجبار از خاش به آنجا آورده‌اند و از همسر و فرزندانش دور شده است. او آب‌وهوا و غذای گیلان را دوست ندارد و از وضعیتش ناراضی بوده و به دنبال راهی برای رهایی از این شرایط است.

آن‌ها شب را در قهوه‌خانه‌ای بین‌راهی می‌گذرانند و در آنجا گفت‌وگویی بین مرد بلوچ و گیله مرد صورت می‌گیرد که روند داستان را تعیین می‌کند. داستان به‌صورت سوم شخص و از منظر دو شخصیت گیله مرد و مرد بلوچ روایت می‌شود و نویسنده از دیدگاه این دو شخصیت برای توصیف و بسط موقعیت‌های داستان استفاده می‌کند.

بزرگ علوی یکی از پیشگامان ادبیات داستانی مدرن در ایران است که نویسندگان بسیاری را در آینده تحت تاثیر قرار داد. داستان گیله مرد از این نویسنده یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات فارسی است که هر خواننده علاقه‌مند به ادبیات باید آن را بخواند.

در بخشی از کتاب صوتی رایگان «گیله مرد» این متن را می‌شنویم:

«نفس راحتی کشید. این یک تغییر بود. آهای محمدولی گیله‌مرد گوشش را تیز کرده بود. به‌محض این‌که صدای پا روی پله‌های چوبی به گوش برسد، باید خوب مراقب باشد و در آن لحظه‌ای که مامور بلوچ جای خود را به محمدولی می‌دهد، برگردد و از چندثانیه‌ای که آن‌ها باهم حرف می‌زنند و خش‌خش حرکات او را نمی‌شنوند، استفاده کند، هفت تیر را از جیبش در آورد و آماده باشد. مثل این‌که از پایین صدایی به آواز بلوچ جواب گفت.

ای‌کاش باران برای چند دقیقه هم شده، بند می‌آمد، کاش نفیر باد خاموش می‌شد. کاش غرش سیل‌آسا برای یک دقیقه هم شده است، قطع می‌شد. زندگی او، همه‌چیز او بسته به این چند ثانیه است، چند ثانیه یا کمتر. اگر در این چند ثانیه شرشر یکنواخت آب ناودان بند می‌آمد، با گوش تیزی که دارد، خواهد توانست کوچک‌ترین حرکت را درک کند. آن‌وقت به تمام این زجرها خاتمه داده می‌شد. می‌رود پیش بچه‌اش، بچه را از مرجان می‌گیرد، با همین تفنگ وکیل‌باشی میزند به جنگل و آنجا می‌داند چه کند.

از پایین صدایی جز هوهوی باد و شرشر آب و خش‌خش شاخه‌های درختان نمی‌شنید. گویی زنی در جنگل جیغ می‌کشید، ولی بلوچ داشت صحبت می‌کرد. تمام اعصاب و عضلات، تمام حواس، تمام قوای بدنی او متوجه صدایی بود که از پایین می‌رسید، ولی نفیر باد و ریزش باران از نفوذ صدای دیگری جلوگیری می‌کرد. »

کتاب صوتی گیله مرد اثر بزرگ علوی
راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما