۱۰ فیلم و انیمیشن هیجان‌انگیز با داستان آخرالزمانی و وحشتناک که پایان خوشی دارند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه
فیلمهای پساآخرالزمانی که پایانی خوش دارند

اغلب فیلم‌های آخرالزمانی و دیستوپیایی جهان‌های تیره و تار و رو به زوالی را خلق می‌کنند که با سناریوهای ناراحت کننده و دردناک احساسات مخاطبشان را به چالش می‌کشند، این در حالی است که برخی دیگر از آن‌ها موفق می‌شوند با مدیریت درست فیلم‌نامه و خط داستانی اثر، به‌طور شگفت‌آوری مثبت و امیدوارکننده به پایان برسند و مخاطبان را با حال خوب و سرشار از حس زندگی روانه‌ی خانه‌هایشان کنند.

با مراجعه به منبع می‌توانید پایان‌بندی‌ها و سکانس‌های آخر تمام فیلم‌های ذکر شده را تماشا کنید.

پیش‌درآمد فیلم بسیار مورد انتظار «مکس دیوانه: جاده‌ی خشم، فوریوسا» به‌دلیل پخش اخبار و درز جزئیات پشت صحنه همچنان موضوعی محبوب برای بحث در شبکه‌های اجتماعی و فضای آنلاین است و کاربران درباره‌ی این فیلم پساآخرالزمانی نظرات مثبتی دارند. طرفداران این فیلم می‌توانند امیدوار باشند که مانند قسمت قبلی مجموعه در این قسمت هم پایان خوشی در انتظارشان باشد؛ درست مانند «جاده‌ی خشم»، که به‌عنوان فیلمی دیستوپیایی پایان شگفت‌انگیز و راضی کننده‌ای داشت. دیگر فیلم‌های آخرالزمانی و پادآرمان‌شهری مانند «روز پس از فردا» و «جعبه‌ی پرنده» نیز پایان‌های خوش و امیدوارکننده‌ای دارند که اغلب نشانه‌ی آغاز فردایی بهتر برای جهان‌های تیره‌ای هستند که داستان فیلم‌ها در فضا و محیط آن‌ها اتفاق می‌افتند.

شخصیت‌های اصلی و قهرمانان قصه‌ در این‌گونه فیلم‌ها ممکن است همیشه زنده نمانند و از زندگی خود برای هدفی متعالی بگذرند؛ اما فداکاری و از خود گذشتگی‌شان نویدبخش روزهای بهتر است و آینده‌ی روشن‌تری را برای کسانی که پشت سر می‌گذارند امکان‌پذیر می‌کند. این فلسفه‌ی بیشتر فیلم‌های آخرالزمانی است، به جنگ تاریکی رفتن و فداکاری کردن برای ارزش‌ها و اولویت‌های فرد و در مقیاس بزرگ‌تر اجتماع و البته به تصویر کشیدن مهم‌ترین مسئله‌ی زندگی، اینکه خانواده در صدر لیست اولویت‌های هر انسانی قرار دارد و برای حفاظت و پاسداری از آن باید هر مشقتی را به جان بخرد.

۱۰. روز پس از فردا (The Day After Tomorrow)

یکی از مشهورترین صحنه‌های فیلم سیل ویران کننده‌ی شهر نیویورک است

  • کارگردان: رولند امریش
  • بازیگران: جیک جیلنهال، دنیس کواید، امی رسوم، سلا وارد
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۴
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰

«روز پس از فردا» یکی از آثار کلاسیک ژانر فاجعه است که نتایج مخرب سال‌ها نادیده گرفتن اثر گلخانه‌ای را بی‌رحمانه به تصویر می‌کشد. این فیلم محصول سال ۲۰۰۴ آمریکا و کانادا است و توسط یکی از اساتید این ژانر یعنی رولند امریش آلمانی ساخته شده. «روز پس از فردا» روایت‌گر زندگی یک کارشناس و متخصص علم هواشناسی به‌نام سم هال است که نقش او را جیک جیلنهال بازی می‌کند. سم معتقد است که ظرف پنجاه تا صد سال آینده عصر یخبندانی جدید انتظار ساکنان کره‌ی زمین را می‌کشد و اگر اوضاع به همین منوال پیش برود نسل بشر منقرض خواهد شد.. او با دانشمندی بریتانیایی به‌نام تری راپسن (یان هولم) آشنا می‌شود که او نیز به ننایجی شبیه به آنچه که هال به آن رسیده دست یافته و در همکاری با یکدیگر به این نتیجه می‌رسند که روز فاجعه بسیار نزدیک‌تر از زمانی است که هال پیش از این پیش‌بینی کرده بود.

ناگهان یخبندانی عمیق و عظیم دنیا را فرا می‌گیرد و طوفان‌های مداوم و سنگین، امواج جزر و مدی، گردبادهای سهمگین و … را با خود به همراه می‌آورد. دنیا در سکوتی وحشتناک فرو می‌رود و انسان‌ها پشیمان از آنچه بر سر سرزمین مادریشان یعنی زمین آورده‌اند فقط نظاره‌گر نابودی خویش هستند. این فیلم در درجه‌ی اول بر روی وظیفه‌شناسی و فداکاری اقلیم‌شناسی تمرکز دارد که برای نجات پسرش دست به تلاشی بسیار خطرناک می‌زند. پس از یک آمار مرگ و میر باورنکردنی و سفری طاقت‌فرسا برای قهرمان داستان در نهایت او موفق می‌شود پسرش را درست سروقت برای نرمال شدن هوا نجات دهد. در اخبار مقامات رسمی و دولتی وعده می‌دهند که دیگر هرگز محیط زیست را نادیده نگیرند و در حفظ آن بکوشند زیرا به حالا دیگر به خوشبختانه به بدترین شکل ممکن درس گرفته‌اند و اشتباهات گذشته به‌شدت آن‌ها را تنبیه کرده است.

البته هنوز هم پس از ۱۸ سال که از زمان ساخت فیلم می‌گذرد سیاست دولت‌ها در قبال محیط زیست و زمین تغییری نکرده و با قدرت تمام مشغول به تخریب آن هستند. اگر نگاهی به دوروبر بندازید گرمای هوا به شما گوشزد می‌کند که نادیده گرفتن مادر خاکیمان چه عواقب جبران‌ناپذیری برای خودمان و نسل‌های آینده خواهد داشت. این فیلم پایانی خوش داشت اما با روالی که حاکمان دنیا در پیش گرفته‌اند پایان خوشی در دنیای واقعی انتظارمان را نمی‌کشد.

۹. فرزندان انسان (Children Of Men)

کلایو اوون در نمایی از فیلم فرزندان انسان

  • کارگردان: آلفونسو کوارون
  • بازیگران: کلایو اوون، جولین مور، مایکل کین
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹

«فرزندان انسان» عنوان فیلمی علمی تخیلی، محصول مشترک کشورهای آمریکا و انگلیس و به کارگردانی آلفونسو کوارون کارگردان توانای مکزیکی است و فیلم‌نامه‌ی اثر نیز براساس رمانی به همین نام نوشته‌ی پی.دی جیمز به نگارش درآمده است. این فیلم ابتدا در سپتامبر ۲۰۰۶ در انگلستان اکران شد و سپس با فاصله ای یک ماهه در ایالات متحده‌ی آمریکا روی پرده رفت. همان‌طور که اشاره شد این فیلم براساس رمانی از پی.دی. جیمز نویسنده و رمان‌نویس ژانر جنایی و معمایی ساخته شده. «فرزندان انسان» یک فیلم دیستوپیایی عریان و صریح است که اتفاقاتش در آینده‌ای نه چندان دور رخ می‌دهد، جایی که در آن انسان‌ها توانایی تولید مثل کردن را از دست داده‌اند و بشر تمام امیدها و آینده‌ی خود را از دست رفته می‌بیند. «فرزندان انسان» به‌خاطر مضمون متفاوت و تامل‌برانگیزش برنده‌ی جوایز بسیاری شده است.

درحالی که بحران و آشفتگی پایه های تمدن بشری را متزلزل کرده و با هجوم سیل پناهجویان به انگلستان، ناباروری به سمت یک هرج و مرج جهانی در کل دنیا پیش می‌رود، یک فعال اجتماعی سابق و سرخورده به‌نام تئو فارون به مهاجری که کی نام دارد و به‌طرز معجزه‌آسایی باردار شده است کمک می‌کند تا از سواستفاده‌های فرصت‌طلبان در امان بماند. او به گونه‌ای غیرقابل درک باردار شده و حالا آخرین شانس بشریت برای بقاست. پایان فیلم برخلاف وعده‌ای که دادیم بیشتر تلخ و شیرین است تا شاد زیرا تئو و کی را نشان می‌دهد که با موفقیت از خشونت جاری در شهر فرار می‌کنند و تئو سوار بر قایقی کی را به خارج از شهر و پناهگاه می‌برد. تئو به نوغی با فداکاری وظیفه‌ی حفاظت از این زن باردار را بر عهده گرفته تا او که حالا آخرین امید انسان‌ها برای بقای نسل است بتواند در امنیت کامل کودکش را به دنیا بیاورد. تئو در این مسیر تسلیم جراحت‌هایش می‌شود و جان خود را از دست می‌دهد اما کی و فرزندش توسط یک کشتی به‌نام فردا پیدا می‌شوند که آن‌ها را نزد دانشمندانی می‌برد که ممکن است با مطالعه روی او و نوزادش بتوانند جریان موجود در جهان و جنگ‌ها و آشفتگی‌ها را تغییر دهند.

در «فرزندان انسان» نوزاد نمادی از صلح و آرامش است که مدتها در میان مردم از بین رفته و دیگر امیدی به تولد دوباره‌ی آن نیست اما با تولد نوزاد کی در انتهای داستان می‌بینیم که  پس از فراز و نشیب‌های فراوان و سختی‌های نفس‌گیر قهرمان زخمی فیلم که آخرین نفس‌هایش را می‌کشد مادر و نوزاد تازه متولد شده‌اش را که استعاره‌ای از صلح و آرامشی است که قرار است دوباره به دنیا بازگردد را به یک کشتی در حال حرکت که برروی آن عبارت فردا حک شده می‌سپارد تا بلکه آیندگان از صلح و دوستی بهرمند شوند و فیلم با این سکانس زیبا و امیدبخش به پایان می‌رسد.

۸. وال ای (Wall-E)

وال ای، رباتی که احساسش او را از تنهایی نجات می‌دهد

  • کارگردان: اندرو استنتون
  • بازیگران: الیسا نایت، بن برت، جف گارلین
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰

یکی از زیباترین و احساسی‌ترین انیمیشن‌هایی که هر فرد در زندگی‌اش می‌تواند ببیند «وال ای» است. بدون اغراق یکی از ماندگارین آثاری است که پیکسار تاکنون دست به خلق آن‌ها زده. ممکن است در نگاه اول این فقط یک انیمیشن جذاب باشد اما «وال ای» در بطن خود با روایت پویا و جذابش درباره‌ی آخرین روبات باقیمانده‌ی روی زمینی پوشیده از آشغال و زباله به بررسی موضوع جدی تغییرات آب و هوایی می‌پردازد. کار روتین و روزانه‌ی این ربات که از احساسات نیز برخوردار است  جمع‌آوری، تمیز کردن و سازماندهی زباله‌هاست.

روزی از روزها او مشغول انجام وظیفه‌‌ی یکنواخت و کسالت‌بارش بود بود که سکوت اطرافش با ورود سفینه‌ای فضایی و سرنشین بسیار پیشرفته‌اش ترک میخورد. این سرنشین پیشرفته و سفید رنگ که «وال ای» او را ایوا می‌نامد موظف است تا نشانه‌های حیات را در کره‌ی زمین بررسی کرده و در صورت موفقیت جست‌وجوهایش نتیجه‌‌ی آن را به اعماق فضا و نزد انسانها (که حالا زندگی کپسولی دارند) ببرد. ایوا خیلی زود در انجام وظیفه‌اش موفق می‌شود و گیاهی زنده و منحصربه‌فرد پیدا می‌کند. ماجراجویی‌های حماسی «وال ای» در فضا و کمک‌های او به ایوا در پیدا کردن گیاه که نشانه‌ای از حیات و زندگی در زمین است به انسان‌ها کمک می‌کند تا جزییات مربوط به خانه‌ی خود که همانا سیاره‌ی زمین می‌باشد را کشف کنند که در نهایت باعث برانگیختن احساسات آن‌ها شده و انسان‌ها را وادار می‌کند که به عقب برگردند و سیاره را بازسازی کنند.

یک لحظه‌ی روی اعصاب در این انیمشن وجود دارد که باعث می‌شود بیننده احتمال بدهد که پایان بدی در انتظارش است و در آن لحظه این‌گونه به‌نظر می‌رسد که قهرمان شایسته‌ی ستایش ما ممکن است زنده نماند اما خوشبختانه درست به موقع و سروقت و به‌طور کامل بهبود می‌یابد تا از میهمانان و همراهان جدید خود روی زمین لذت ببرد. «وال ای» مانند دیگر انیمیشن‌های ساخته شده توسط استودیوی پیکسار با استقبال بسیار زیاد تماشاگران و منتقدان روبرو شد و درنهایت در هشتاد و یکمین مراسم اسکار جایزه‌ی بهترین انیمیشن را به خود اختصاص داد که به حق شایسته‌ی دریافت آن بود.

۷. ۲۰۱۲ (۲۰۰۹)

سقوط شهر لس آنجلس در نمایی از فیلم 2012

  • کارگردان: رولند امریش
  • بازیگران: جان کیوسک، چویتل اجیوفور، آماندا پیت، وودی هارلسون
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۷ از ۱۰

سال ۲۰۰۹ رولند امریش کارگردان باهوش «روز پس از فردا» روی موج انتشار گسترده‌ی پیشگویی‌هایی که خبر از نابودی زمین در سال ۲۰۱۲ میدادند سوار شد و فیلمی با همین مضمون ساخت که حسابی هم موردتوجه قرار گرفت و سروصدا کرد. البته سروصدا و جنجال از نوع دیگرش، دانشمندان سازمان ملی هوانوردی و فضایی ایالات متحده یا به اختصار ناسا «۲۰۱۲» را از نظر علمی محمل‌ترین فیلم تاریخ سینما نامیدند و به آن تاختند. همچنین گروه‌های مختلف مذهبی نیز به دلیل نمایش بی‌پرده‌ی اماکن مقدس و مذهبی‌شان به‌شدت از فیلم انتقاد کردند.

اگر بخواهیم به‌طور خلاصه به معرفی «۲۰۱۲» بپردازیم باید بگوییم فیلمی در ژانر فاجعه، حماسی و تخیلی محصول مشترک آمریکا و کانادا که سال ۲۰۰۹ اکران شد. داستان این فیلم براساس پیش‌ینی تقویم قوم مایا مبنی بر وقوع  یک فاجعه‌ی آخرالزمانی در سال ۲۰۱۲ نوشته شده که بر نمایش نابودی و مرگ زمین و چگونگی زنده ماندن یک گروه از بازماندگان این فاجعه تمرکز دارد.

زمانی که دکتر آدرین هلمزلی (چیویتل اجیوفور) و تیمش طی تحقیقات و مطالعاتی که دارند متوجه می‌شوند که آخرالزمان در شرف وقوع است، هشدارهای مکرر آن‌ها مبنی بر اینکه هر لحظه امکان اتفاق افتادن فاجعه وجود دارد دولت را وادار می‌کند تا ابرکشتی‌هایی را برای نجات بخشی منتخب از جمعیت جهان در سال ۲۰۱۲ ایجاد کنند. در بخش دیگری از کشور نویسنده‌ای به‌نام جکسون کورتیس در مورد این رویداد فاجعه‌بار باخبر می‌شود و هرکاری که لازم است برای نجات خانواده‌اش از این رخداد ناگوار انجام می‌دهد. آن‌ها تلاش می‌کنند تا همراه با سایر افراد منتخب سوار بر کشتی شده و از مهلکه بگریزند اما درخواست آن‌ها از طرف افراد مستقر در کشتی رد می شود.

فیلم که جلوتر می‌رود اما، در پایان‌بندی «۲۰۱۲» می‌بینیم که جروبحثی میان مردم و مسئولان درباره‌ی این موضوع درگرفته و به این نتیجه می‌رسند که اجازه دادن به اینکه کورتیس و مردم در خارج از کشتی جانشان را از دست بدهند درحالی که آن‌ها می‌توانستند کاری برایشان انجام دهند اخلاقی نیست و درنهایت شخصیت‌های اصلی موفق می‌شوند وارد ابرکشتی شده و در کنار افراد ثروتمند و صاحب قدرت مستقر در کشتی زنده بمانند. این یک پایان خوش برای داستان و شخصیت‌های آن بود اما اگر از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم فاجعه‌ای تمام عیار برای همه‌ی افراد دیگری محسوب می‌شد که احتمالا آن‌روز در سراسر جهان گرفتار بلایای طبیعی شدند و هریک به دلیلی وحشتناک جان خود را از دست دادند.

۶. شان می‌میرد (Shaun Of The Dead)

سایمون پگ (سمت چپ) در نقش شان و نیک فراست (سمت راست) در نقش اد

  • کارگردان: ادگار رایت
  • بازیگران: سایمون پگ، ادگار رایت، نیک فراست
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۴
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

«شان می‌میرد» یا «شان مردگان» فیلمی در گونه‌ی کمدی – رمانتیک و زامبی است که در سال ۲۰۰۴ به کارگردانی ادگار رایت ساخته شد. این اثر نخستین فیلم از سه‌گانه «سه طعم کورنتو» (کورنتو نام نوعی بستنی ایتالیایی است) است که توسط همین کارگردان خلق شده است. شان (سایمون پگ) شخصیت اول داستان ۲۹ سال سن دارد و زندگی کسل کننده‌ای را سپری می‌کند. کمی تا قسمتی بی‌عرضه است و نامزدش لیز هم او را ترک کرده؛ اما فقط این‌ها نیست و پازل بدبیاری‌هایش با رفتار مادرش که به‌تازگی با مردی ازدواج کرده که شان دوستش ندارد تکمیل می‌شود. او حالا با اد دوست دوران کودکی وفادارش زندگی می کند و به‌شدت می‌خواهد زندگی اش را سروسامان ببخشد تا لیز را برگرداند و دوران جدیدی را باهم آغاز کنند اما ناگهان خود و دوستانش  را در میانه‌ی آخرالزمان و زامبی‌ها می‌یابد.

ناگهان مردگان از گور برمی‌خیزند و مثل زامبی‌ها شروع به آدم‌خواری می‌کنند و در این میان شان به همراه دوست دوران کودکی‌اش اد برای کمک به مادرش و لیز می‌شتابند. فیلمی خنده‌دار راجع به زامبی‌ها و ماجراهای‌شان که تلاش گروهی نسبتا کم‌عقل را برای بقا در منطقه‌ای از لندن که به‌طور فزاینده‌ای غرق در مشکلات مرده‌های متحرک شده را دنبال می‌کند که مجموع همه‌ی این‌ اتفاق‌ها در یک سکانس دیوانه‌وار در رستوران خانوادگی «شان» به اوج هیجان می‌رسد.

در «شان می‌میرد» چندین ارجاع کمدی و ترانه‌های ترسناک متعدد وجود دارد که همگی برای رهنمون کردن فیلم به سمت پایانی خوش‌بینانه و سرزنده ساخته شده‌اند. در سکانس پایانی یک گوینده‌ی خبر نشان می‌دهد که چگونه مردگان به‌عنوان حیوانات خانگی، کارگران و خدمتکاران تغییر کاربری داده شده‌اند و در همین زمان زندگی عمدتا برای بازماندگان به روال عادی خودش بازمی‌گردد. شان نیز سرخوشانه مشغول انجام بازی‌های ویدیویی است درحالی که دوست وفادارش اد که حالا تبدیل به زامبی شده را ترک نکرده و او را با دستان در غل و زنجیر و قلاده‌ای به گردن کنار خودش نشانده است. این صحنه بازآفرینی یکی از صحنه‌های قبلی فیلم است که به طعنه دوباره اتفاق می‌افتد.

۵. من افسانه هستم (I Am Legend)

دکتر نویل و سگ وفادارش سم

  • کارگردان: فرانسیس لارنس
  • بازیگران: ویل اسمیت، آلیس براگا، چارلی تهان، دش میهوک
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۷
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

براساس رمانی به‌همین نام نوشته‌ی ریچارد متسون که در سال ۱۹۵۴ منتشر شده، «من افسانه هستم» آینده‌ای وحشتناک و دیستوپیایی را به تصویر می‌کشد که در آن ویروسی ساخته‌ی دست خود بشر بلای جانشان شده و زندگی مردم بسیاری را روی زمین گرفته است. این فیلم سومین اقتباس سینمایی از رمان این نویسنده‌ و فیلم‌نامه‌نویس مشهور آمریکایی است که پیش از آن در فیلم‌های «آخرین انسان روی زمین» محصول ۱۹۶۴ و «امگا من» محصول سال ۱۹۷۱ دستمایه‌ی اقتباس قرار گرفته بود. داستان فیلم در سال ۲۰۱۰ اتفاق می‌افتد، ویروسی به‌سرعت در سرتاسر آمریکا شیوع پیدا کرده و باعث شده تا مردم انسانیت خود را از دست بدهند و به هاری مبتلا شوند. بازمانده‌ای تنها از این فاجعه شخصی به نام دکتر رابرت نویل است که در نیویورک پرسه می‌زند و و با شکار مبتلایان و امتحان داروهایش روی آن‌ها به توسعه‌ی درمانی می‌پردازد که امیدوار است به کمک آن بتواند بدترین اشتباه بشریت را خنثی کند.

فیلم دارای دو آلترناتیو متفاوت در پایان‌بندی خود است. در نسخه‌ای که در سینما اکران شد رابرت درنهایت مجبور می‌شود خودش را قربانی کند تا بتواند آنا و جوانی به‌نام اتان را نجات بدهد که درمان کشف شده توسط دکتر را به محل استقرار بازماندگان می‌برند و همه‌چیز ختم به خیر می‌شود. اینکار تلویحا نشان می‌دهد که آن‌ها جهان را با آن دارو بازسازی خواهند کرد. اما پایان پایان جایگزینی که اکثر طرفداران ترجیح می‌دهند و در نسخه‌ی منتشر شده برروی دی‌وی‌دی فیلم موجود است نشان می دهد که قهرمان داستان زنده می‌ماند و متوجه می‌شود که به هیولایی ترسناک بدل شده است و باید درمان شود که این پایان به رمان متسون وفادارتر است اما به اندازه‌ی پایان‌بندی اصلی فیلم امید‌بخش نیست. البته بد نیست در پایان تاکید کنیم که «من افسانه نیستم» مخاطبش را در هردو پایان‌بندی‌اش با امید تغییر جهان و حال خوب به خانه می‌فرستد و از این بابت فیلمی تاثیرگذار است.

۴. قطار بوسان (Train To Busan)

مسافران وحشت‌زده‌ی قطار که به دنبال نجات جان خود هستند

  • کارگردان: یان سنگ – هو
  • بازیگران: گونگ یو، ما دونگ – سوک، یون سانگ – هو، جونگ یو – می
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

یک فیلم اکشن و دلهره‌آور سرحال درباره‌ی مردگان متحرک یا به اصطلاح زامبی‌ها به کارگردانی یان سنگ – هو که محصول سال ۲۰۱۶ و سینمای رو به رشد کره جنوبی است. این فیلم نمونه‌ی خوبی بود تا کره جنوبی رشد سریع و فزاینده‌ی خود در صنعت سینما چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ داستان‌پردازی را به رخ جهانیان بکشد. «قطار بوسان» اولین بار در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ اکران شد و به‌شدت مورد توجه تماشاگران و منتقدان قرار گرفت. این فیلم دنباله‌ای هم دارد که با نام «شبه جزیره» در سال ۲۰۲۰ منتشر شد.

سال ۲۰۱۵ است و ویروسی مرگبار سراسر کره جنوبی را فراگرفته که مبتلایانش را تبدیل به زامبی می‌کند. حالا تعدادی از مسافران قطار سئول به بوسان برای زنده ماندن باید با موانع سر راهشان دست و پنجه نرم کنند و تمام تلاششان را به کار بگیرند تا به بوسان پاک‌سازی شده برسند. افرادی که سفرشان را در آرامش شروع کرده بودند حالا می‌بینند که یک قطار معمولی به مقصد بوسان پس از شیوع غیرمنتظره‌ی ویروس منحوس به محل نبرد میان مرگ و زندگی‌شان تبدیل شده است. مدیر سرمایه‌گذاری سرخورده‌ و ورشکسته‌ای به نام سئوک وو به همراه دخترش سوآن که می‌خواست روز تولدش را به همراه مادرش در بوسان بگذراند حالا باید برای زنده ماندن تلاش کنند. در گیرودار این تلاش‌ها متاسفانه سئوک وو در طول روند نجات دخترش و مسافر بارداری به‌نام سئونگ کیونگ از بین می رود و می‌میرد.

فیلم اما تا آخر این‌طور غم‌انگیز و ناراحت کننده نیست. پایان‌بندی فیلم یک سکانس فوق‌العاده احساسی دارد که نشان می‌دهد چطور این زوج (سوآن و زن باردار) می‌توانند از شلیک تک‌تیراندازان وقتی که سربازان صدای خواندن آهنگ «Aloha ‘oe» آن‌ها را درون تونل می شنوند فرار کنند. این آهنگ را فقط افراد سالم می‌توانستند بخوانند و سربازان نیز با آن آشنا بودند و همین قطعه‌ی زیبا دلیلی شد تا فرمانده دستور آتش‌بس و عدم شلیک بدهد و آن‌ها زنده بمانند. این یک پایان بسیار اشک دربیار است که کودک بی‌گناه را سالم باقی می‌گذارد و نگرانی‌های تماشاگران راجع به او را رفع می‌کند.

۳. مکس دیوانه: جاده‌ی خشم (Mad Max: Fury Road)

تام هاردی عهده‌دار نقش مکس در فیلم دیستوپیایی جرج میلر است

  • کارگردان: جرج میلر
  • بازیگران: تام هاردی، شارلیز ثرون، نیکلاس هولت، زوئی کراویتز
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

این فیلم یکی از خوش‌ساخت‌ترین‌ و پرطرفدارترین فیلم‌های لیست است که همین موضوع حرف زدن درباره‌اش را کمی سخت می‌کند. «مکس دیوانه: جاده‌ی خشم» یک فیلم اکشن پساآخرالزمانی استرالیایی است که سال ۲۰۱۵ به نویسندگی و کارگردانی جرج میلر ساخته شده. البته میلر فیلم‌نامه‌ی اثر را به تنهایی ننوشته و برندان مک کارتی و نیکو لاتوریس هم با او همکاری داشته‌اند. «جاده‌ی خشم» که جایگاهی بلند در بین بهترین فیلم های اکشن دهه دارد فیلمی دیستوپیایی است که بر تلاش‌های مکس راکاتانسکی برای فرار از سرزمین بارن در جستجوی زندگی بهتر متمرکز است. او در طول مسیر پرفراز و نشیبش با امپراتور فوریوسا که از دست رهبر فرقه نابخشوده ایمورتان جو و گروه پسران جنگی‌ متعصب و وفادارش فرار می‌کند متحد می شود.

پس از یک تعقیب و گریز خودروای دیوانه‌وار و پر از انفجار و مرگ‌ومیر، آنتاگونیست‌ و چندین نفر از افراد او جان خود را از دست می‌دهند. جسد او سند و دلیلی خیلی بیشتر از حد کافی برای به‌دست آمدن تغییر به نفع مردمی است که در سیتادل گرفتار بی‌آبی و فلاکت هستند. فوریوسا پیکر بی‌جان ایمورتان جو را به مردمی که برای تشویق فوریوسا و و متحدانش جمع شده‌اند نشان می‌دهد که همه از این اتفاق به‌شدت خوشحال می‌شوند و امپراتور فوریوسا، همسران و ووالینی‌ها را مورد ستایش و تمجید قرار می‌دهند. حالا مردم از دست حکومت خودکامه‌ای دیوانه که آن‌ها را به بردگی کشیده بود رها شده‌اند و آینده‌ای پر از امید و زندگی در انتظارشان است. در سکانس پایانی فیلم لحظه‌ای وجود دارد که نگاه‌های مکس و فوریوسا بهم قفل می‌شود و قبل از رفتن نگاهی به منظور قدردانی باهم به اشتراک می‌گذارند. آن‌ها سرخوش از پیروزی که به‌دست آورده‌اند جشن می‌گیرند و مکس به‌دنبال سرنوشت خود مکان را ترک می‌کند.

۲. سرزمین زامبی‌ها (Zambieland)

از راست، وودی هارلسون، ابیگیل برسلین، اما استون و جسی آیزنبرگ بازیگران اصلی زامبی‎‌لند

 

  • کارگردان: روبن فلیشر
  • بازیگران: وودی هارلسون، جسی آیزنبرگ، اما استون، امبر هرد
  • تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

«سرزمین زامبی‌ها» فیلمی کمدی و ترسناک به کارگردانی روبن فلیشر و نویسندگی پال ورنیک و رت ریس محصول سال ۲۰۰۹ آمریکاست. این فیلم با نقدهای مثبتی از سوی منتقدان روبرو شد و در زمینه‌ی کمدی و اجرای تیم بازیگران نیز مورد تحسین قرار گرفت. «سرزمین زامبی‌ها» همچنین در گیشه فروش بسیار موفقی داشت و در برابر بودجه‌ی پایین ساختی که داشت سود سرشاری را نصیب سازندگانش کرد. این فیلم ممکن است یک کمدی پر از صحنه‌های به‌شدت خنده‌دار باشد اما «سرزمین زامبی‌ها» یا همان «زامبی‌لند» یک اثر پر از زامبی به‌طور شگفت‌انگیزی واقع‌گرایانه است که نکات و ترفند‌های مفیدی را در صورتی که طرفدارانش خود را در دنیایی پر از مردگان و زامبی‌ها بیابند به آن‌ها آموزش می‌دهد.بیشتر این تکنیکهای ناب و جذاب را یک دانشجوی کالج به‌نام کلمبوس به نمایش می‌گذارد.

او در طول سفرش به سوی پناهگاهی پاکسازی شده و بدون زامبی با سه غریبه آشنا می‌شود و توانایی‌هایش را با سایر بازماندگانی که ملاقات می‌کند به اشتراک می‌گذارد. مردی به‌نام تالاهاسی (وودی هارلسون) و دو دختر جوان با نام‌های ویچیتا (اما استون) و لیتل راک (ابیگیل برسلین) بازماندگانی هستند که کلمبوس آن‌ها را پیدا می‌کند. این چهار نفر باهم یک سفر جاده‌ای طولانی را به سراسر جنوب غربی ایالات متحده برای یافتن مکانی امن آغاز می‌کنند. پایان صمیمانه اما همچنان طنز فیلم هر چهار نفر آن‌ها را سالم و سرحال پس از تجربه‌ای نزدیک به مرگ در یک پارک تفریحی و و سوار ماشینی کنار یکدیگر نشان می‌دهد درحالی که صدای کلمبوس روی تصویر شنیده می‌شود که در مورد ارزش خانواده‌ی جدیدش که پایان دنیا را قابل تحمل‌تر می‌کند صحبت می‌کند. این فیلم جوایز متعدی را دریافت کرده که با توجه به جذابیت و نوآوری‌هایش کاملا شایستگی‌اش را داشت.

۱. جعبه پرنده (Bird Box)

ساندرا بولاک در نقش مادر، فرزندانش را از دست موجودات ناشناخته فراری می‌دهد

  • کارگردان: سوزان بیر
  • بازیگران: ساندرا بولاک، تراوانته رودز، جان مالکوویچ، مشین گان کلی
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۸
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۴ از ۱۰۰
  •  امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

«جعبه‌ی پرنده» فیلمی بسیار دارک و تاریک است که در ژانر دلهره‌آور و پسارستاخیزی توسط سوزان بیر کارگردانی شده و فیلم‌نامه اش از روی رمانی با همین نام اثر جاش مالرمن نویسنده‌ی آمریکایی نوشته شده است. جالب است بدانید که مالرمن قبل از انتشار رمان «جعبه پرنده» ۱۴ داستان به رشته‌ی تحریر درآورده بود که هیچ‌کدام نتوانسته بودند نظر ناشران را برای چاپ جلب کنند اما پانزدهمین داستانش بالاخره طلسم را شکست و موفقیت‌های باورنکردنی برای او در مقیاس جهانی به ارمغان آورد. این فیلم بازیگران سرشناس زیادی از جمله ساندرا بولاک، تراوانته رودز، جان مالکوویچ، مشین گان کلی و … دارد و با داستان نو و جدید خودش حسابی تماشاگر را درگیر و میخکوب می‌کند به‌طوری که تا انتها بدون پلک زدن فیلم را دنبال می‌کند.

«جعبه‌ی پرنده» یک رویداد آخرالزمانی و دیستوپیایی بسیار وحشتناک را به تصویر می‌کشد که توسط موجودات ماورائی و مرموز ایجاد شده است. بدین صورت که هرکسی به آن‌ها یا بیرون خانه‌اش نگاه کند مجبور به خودکشی می‌شود. البته نه توسط آن‌ها، بلکه خودش خودش را می‌کشد؛ ساده‌تر بگوییم، بلافاصله شروع به خودکشی می‌کند. در مرکز این هرج و مرج و فاجعه مالوری هیز (ساندرا بولاک) مادری قرار دارد که قصد دارد یک مکان امن را که می‌تواند راه‌حلی برای زنده نگه داشتن او و دو فرزندش باشد را بررسی کند.

پس از یک رویارویی استرس‌زا با بازماندگانی بی‌رحم و شرور که که همراهش تام را مجبور می‌کنند که خود را قربانی آن‌ها کند، مالوری و فرزندانش به پناهگاه موردنظر می‌رسند که درواقع یک مدرسه‌ی سابق مخصوص نابینایان است. او و فرزندانش پس از استقرار در محیط و اطمینان یافتن از امن بودنش، درنهایت می توانند بدون چشم‌بند زندگی کنند زیرا پرندگانی که اطراف ساختمان را احاطه کرده‌اند درصورت نردیک شدن موجودات مرموز به آن‌ها هشدار می‌دهند. کل سکانس پایانی فیلم مانند یک آه تسکین بسیار مورد نیاز پس از سفر روی اعصاب و ناراحت کننده ی آن‌ها برای رسیدن به آرامش است. طوری که مخاطب با خیال راحت از سرنوشت مالوری و فرزندانش سالن تاریک سینما را ترک می‌کند.

منبع: screenrant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۶ دیدگاه
  1. ARZ

    چرا رزیدنت اویل جزوشون نبود

    فقط رزیدنت اویل

  2. نیما

    دمتون گرم من که فیلم شان مردگان و قطار بوسان رو خیلی پسندیدم

  3. Shah

    خدایا چقدر زود میگذره ،من افسانه هستم ۱۵ سال پیش ،شان می میرد ۱۸ سال پیش ساخته شدن 🤦

  4. KING DOOM3187

    فیلم سینمای جنگ جهانی زد و لبی فراد هم میتونه باشه

  5. سامین رضایی

    فیلم سینمایی جنگ دنیا ها هم میتونه جز این لیست باشه؟

  6. شادی

    جعبه پرنده فیلمی محشره … قطار بوسان هم کسی منکر خوب بودنش نمیشه خیلی هیجان انگیز و جالبه
    2012 هم عالیه
    کلا تخصص من فیلم های اخر الزمانیه که جای بین ستاره ای اینجا خالیه… بنظرم فیلم هشتک زنده هم جا داشت توی این مقاله باشه

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X