۱۴ ابرقهرمان برتر دنیای انیمیشن و انیمه از بدترین تا بهترین
در این مقاله ۱۴ ابرقهرمان برتر در دنیای انیمیشن و انیمه را کنار هم آوردهایم و نگاهی انداختهایم به ویژگیها و جذابیتهای گوناگون هر کدام از آنها.
- ۱۵ فیلم انیمیشن جذاب مختص بزرگسالان!
- ۱۵ انیمیشن که بیشترین امتیاز را در IMDb دارند
- ۴۰ انیمیشن جذاب دریمورکس از بدترین تا بهترین
ابرقهرمانهای متنوع و گوناگون بسیاری در دنیای انیمیشنها حضور دارند. انیمیشن سریالی «ابر دوستان» (Super Friends) بچههای دههی ۷۰ میلادی را با تعدادی از بهترین ابرقهرمانهای کمیکهای DC آشنا کرد. سریال انیمیشنی «تایتانهای جوان به پیش!» (Teen Titans Go!) تأثیر قدرت ابرقهرمانها را در مسائل روزمره به نمایش گذاشت و موقعیتهای خندهدار و بامزهای خلق کرد. انیمههایی مثل «ببر و خرگوش» (Tiger and Bunny) هم سراغ سوژههای بکری رفتند و تصویری کاملا جدید از قهرمانهای نقابدار نشانمان دادند. در واقع انیمیشنها و کارتونها بستری عالی برای روایت داستانهای ابرقهرمانی به حساب میآیند و تنوع و گستردگی بینظیری دارند.
هر کسی که طرفدار انیمیشنهای ابرقهرمانی باشد، سریال و فیلم و دنیا و مهمتر از همه قهرمان محبوب خودش را دارد. یک شخصیت دوستداشتنی و جذاب چنان تأثیر بزرگ و ماندگاری روی بچهها میگذارد که ممکن است ارزشها و ویژگیهای مثبتش را تا آخر عمرش به یاد داشته باشند.
ابرقهرمانهای انیمیشنی با نمایش قدرتهای مافوق بشری و خارقالعاده همه را هیجانزده و حیرتزده میکنند، ولی همزمان میبینیم که با مسائل و دغدغههای زندگی واقعی درگیر هستند. اصلا نکتهی اصلی آثار ابرقهرمانی همین است، این شخصیتهای فوقالعاده قدرتهایی شگفتانگیز دارند و با تهدیدهای کهکشانی و فرازمینی مبارزه میکنند، ولی از ذهن آدمهای عادی خلق شدهاند. آدمهایی عادی مثل من و شما که رویای دنیایی بهتر داشتند و سعی کردهاند با خلق ابرقهرمانهای شکستناپذیر مسیر رسیدن به آن دنیا را تصور کنند.
۱۴. هاوکگرل – سریال انیمیشنی لیگ عدالت (Justice League)
هاوکگرل که در نهایت و بعد از ماجراهایی با نام اصلیش یعنی شاییرا شناخته میشود، بیشتر به خاطر چیزی معروف شده که اتفاقا اصلا قهرمانانه هم نیست. هاوکگرل جاسوسی اهل سیارهی ثاناگار است که به لیگ عدالت میپیوندد و سالها اطلاعاتی را که از زمین و قهرمانان بزرگش کسب میکند به سیارهی زادگاهش میفرستد.
با اینکه او به ثاناگار وفادار است، ولی با گذشت چند سال به زمین و همگروهیهایش در لیگ عدالت علاقهمند میشود و همچنین نسبت به مأموریت آنها دلبستگی پیدا میکند. ولی چیزی که بیشتر از همه برای او مشکل و مسأله ایجاد میکند، عشقش نسبت به گرین لنترن است چون دلباختهی این قهرمان دلیر و وفادار شده.
همه چیز در اپیزود پایانی سریال انیمیشنی لیگ عدالت به نقطهی بحرانی خودش میرسد و اتفاقهای تکاندهندهای میافتد. اهالی ثاناگار به زمین میآیند و توطئه و دسیسهی شاییرا لو میرود. در همین حین شاییرا متوجه قصد و نیت واقعی ثاناگاریها میشود و همین موقعیتش را از قبل هم بدتر و خطرناکتر میکند. گویا برخلاف تصور شاییرا، ثاناگاریها به دنبال حفظ منافع کرهی زمین نیستند و میخواهند کرمچالهای بسازند که آن را نابود خواهد کرد.
در نهایت شاییرا جبههاش را عوض میکند و علیه ثاناگاریها میایستد تا از خانهی جدیدش محافظت کند. اما خیانتش را بهسادگی نمیبخشند. در سریال انیمیشنی «لیگ عدالت نامحدود» (Justice League Unlimited) که دنبالهی لیگ عدالت بود، شاییرا به کارهای خوب و قهرمانانهی خودش ادامه میدهد، ولی دیگر آن وجههی عمومی را که قبلا داشت ندارد و رابطهاش هم با بقیهی اعضای لیگ عدالت قطع شده.
شاییرا به خاطر همین شخصیت پیچیده و چندلایهای که دارد، قهرمانی بزرگ و دوستداشتنی است. او به ته خط میرسد و با این حال به مبارزه ادامه میدهد تا دنیا را به جای بهتری تبدیل کند. شاییرا هم میخواهد با این کارها خیانتش را جبران کند و هم واقعا به اعمال قهرمانانهاش اعتقاد دارد. این ابرقهرمان مسیر پرپیچوخم و عمیقا قابل درکی را طی میکند و کارهایش بیشتر به چشم میآید و ارزش بالاتری پیدا میکند. شاییرا شاید قهرمانی بدنام باشد، ولی شخصیتی بینظیر و تکرارنشدنی است.
۱۳. مگامایند – مگامایند (Megamind)
مگامایند بزرگترین، بدذاتترین و خوشفکرترین ابرشرور مترو سیتی است. مترو من هم ابرقهرمان خوشتیپ و خوشهیکل شهر است که وظیفهی خودش میداند تا از برقراری عدالت محافظت کند و بیوقفه در تلاش است تا جلو اقدامات مگامایند را بگیرد. این دو بارها و بارها با هم مبارزه میکنند و هر بار مگامایند به زندان میافتد. ولی یک روز اتفاق غیرمنتظرهای میافتد؛ مگامایند در کمال تعجب بقیه و خودش، مترو من را با استفاده از اشعهی مرگ نابود میکند. حالا او برنده شده و تمام شهر مال خودش است، ولی چرا حس برنده بودن ندارد و حالش خوب نیست؟
این فیلم انیمیشنی دلچسب و تماشایی که سال ۲۰۱۰ منتشر شد با تمام عناصر و مؤلفههای آشنای فیلمهای ابرقهرمانی شوخی میکند. ولی وقتی به سیر تحول شخصیتی مگامایند میرسد، به ما نشان می دهد که چه چیز ابرقهرمانها این قدر جذاب و دوستداشتنی است.
در انتها متوجه میشویم که تمام مدتی که مگامایند نقش ابرشرور را بازی میکرده، در واقع حکم داستان و خاستگاه ابرقهرمانی او را دارد. مگامایند که در بچگی محبوبیتی نداشته و گذشتهی سخت و دردناکی را هم پشت سر گذاشته، همیشه فکر میکرده بد و شرور بودن در ذات و سرنوشتش است و راه دیگری پیش پای خود نمیدید. تا اینکه یک نیروی پلید قدرتمند و بزرگ به مترو سیتی حمله میکند و او مجبور میشود با تمام تجهیزاتی که دارد از شهرش دفاع کند.
درست است که او هیچوقت ماهیچهها و عضلات مترو من را نخواهد داشت و هرگز مثل او تکجملههای هوشمندانه نمیگوید و سرش هم اندازهی طبیعی ندارد، ولی همانطور که خودش هم متوجه میشود، هیچکدام از این ویژگیها نشاندهندهی یک قهرمان واقعی نیست. قهرمان کسی است که کارهای خوب میکند و به مردم یاری میرساند. این خصلتها و ویژگیهایی است که درون مگامایند وجود دارد و حتی اگر ظاهرش حسابی شرور و پلید به نظر برسد، باز هم قهرمانی دوستداشتنی است.
۱۲. واندر وومن – سریال انیمیشنی دختران ابرقهرمان DC (DC Super Hero Girls)
در سریال انیمیشنی دختران ابرقهرمان DC، واندر وومن در کنار بامبلبی، سوپرگرل، گرین لنترن، زاتانا و بتگرل با جرم و جنایت مبارزه میکند. ولی در زمانهایی که مشغول کتککاری با آدم بدها نیستند، در دبیرستان متروپلیس همکلاسی هم هستند. لازم به گفتن نیست که در این سریال با مدلی از قهرمانهای DC طرف هستید که تا الان ندیدهاید، و به خاطر همین هم هست که دایانا این قدر در آن خوش درخشیده.
دختران ابرقهرمان DC سریالی بامزه و سرحال است که زیادی خودش را جدی نمیگیرد. برای همین واندر وومن در اینجا از قیدوبند همیشگیش خلاص شده و قرار نیست الگوی تمام زنهای جهان باشد. ویژگیهای خاص و عجیبوغریب خودش را دارد و دوست داریم کارهایش را نگاه کنیم. در یک کلام، یک شخصیت مجزاست و نه یک الگو و ایده.
دایانایی که در این سریال میبینیم یک آمازونی پر جربزه است که اصرار دارد او را یک زن خطاب قرار دهند و نه یک دختر. او هم در میدان نبرد عالی ظاهر میشود و هم در مدرسه و درسهایش. ولی همزمان یک دختر نوجوان تند و تیز است و بازیگوشیهای بامزهی خودش را دارد.
واندر وومن ابرقهرمانی مشهور و محبوب است که سمبل و الگوی خیلیهاست، ولی در این سریال انیمیشنی او در کنار تمام این موارد، شخصیتی ملموس و انسانی است با علایق و سلایق مشخص، هم پیروزیهایش را میبینیم و هم شکستهایش را. همین باعث شده تا یکی از بهترین و جذابترین واندروومنها خلق شود.
۱۱. سایتاما – انیمهی وان پانچ من (One-Punch Man)
شاید خیلیها وسوسه شوند که وان پانچ من را یک هجویه از آثار ابرقهرمانی بنامند، ولی این نامگذاری دقیقی نیست. سایتاما قهرمان و مشتزن اصلی داستان، ابرقهرمانی است متفاوت با تمام ابرقهرمانها. یک پسر عادی ۲۰ و خردهای ساله که تصمیم میگیرد با نیروهای پلید و شرور مبارزه کند، آن هم فقط چون دلش میخواهد و به نظرش تفریح مناسبی است. متأسفانه به قدری در کارش خوب میشود و مهارت پیدا میکند که تنها کافی است یک مشت نثار آدم بدها کند تا ناکار شوند. سایتاما هم که برای تفریح سراغ اینکار آمده، به مسیرش ادامه میدهد.
چیزی نمیگذرد که همه چیز پیچیدهتر میشود، ولی رفتار سایتاما و رویکردش نسبت به آشوب و هیولاها هیچ تغییری نمیکند. همچنان خیلی عادی و بدون ذوقزدگی خاصی به مبارزه با پلیدیها مشغول میشود. به خاطر همین است که یکی از منحصربهفردترین و خاصترین ابرقهرمانهایی است که دیدهایم. نسبت به بزرگترین و عجیبترین اتفاقها هم واکنشش تغییری نمیکند و ما با دیدن واکنشهایش به خنده میافتیم.
ولی از سویی دیگر، همین مدل رفتاری او باعث شده تا قهرمانی ارزشمند و دوستداشتنی باشد. او برای اجرای عدالت یا کارهای قهرمانانه نیاز به انگیزههای بزرگ و عجیبوغریب ندارد و خیلی راحت و بدون دردسر سراغ کارهایش میرود. حرکات قهرمانانهی سایتاما خیلی عادی و بدون نمایش است و واکنشها و رفتارهایش موقعیتهایی بامزه خلق میکنند. قهرمانبازی برای او مثل یک کار روزمره و عادی است، چیزی که مثلا وقتی رفته خرید کند سر راه انجامش میدهد، یا وقتی مشغول تماشای تلویزیون است. ولی حواستان باشد، او راجع به کچل بودنش اصلا با کسی شوخی ندارد.
۱۰. الستیگرل – فیلم انیمیشنی شگفتانگیزان (The Incredibles)
وقتی الستیگرل برای نجات مردمی که در خطر افتادهاند میآید، همه حتما نفس راحتی میکشند. واقعا هر کاری بگویید از هلن پار بر میآید. هم خلبانی بلد است، هم نبرد تنبهتن و تاکتیکهای مبارزه. مادر سه فرزند است و ابرقهرمانی که بدنش به شکل فوقالعادهای کش میآید و هر شکلی بخواهد میگیرد. تازه وقتی کارهای قهرمانانهاش تمام شد و همهی آدم بدها را سر جایشان نشاند، حواسش هست که بچههایش غذای کافی بخورند، حمام بروند و تکالیفشان را انجام دهند.
با این حال، اهمیت الستیگرل تنها در این قدرتهای شگفتانگیز و مهارتش در مدیریت بخشهای مختلف زندگیش خلاصه نمیشود، بلکه انسانیت و شخصیت چندوجهیش است که باعث شده ابرقهرمانی مهم و تأثیرگذار و جذاب باشد. ما تقلا و کلنجار رفتنهای او را هم میبینیم. میدانیم با اینکه از پس تمام این کارهای مشقتبار بر میآید، با مشکلات زیادی هم دستوپنجه نرم میکند.
هلن و همسرش باب مدام با هم دعوایشان میشود، بچههایشان فرشتههای معصوم و بیدردسری نیستند و مثل هر خانوادهی معمولی دیگری با کلی دردسر روبهرو هستند. هلن همچون تمام مادران شاغلی که تا به حال دیدهایم هم عاشق خانوادهاش است و هم حس میکند بار سنگینی روی دوشش است و به خاطرش حسابی خسته و فرسوده میشود. علاوه بر تمام اینها، هلن با بحران ابرقهرمان بودن هم مواجه است.
هلن و باب تا مدتها از قدرتهای بینظیرشان برای نجات مردم استفاده میکردند، ولی حالا که میبیند فرزندانشان هم از قدرتهای مافوق بشری برخوردارند، همیشه ترس این را دارد که با سختیهای زیادی مواجه شوند و برای همین آنها را از به کار گیری قدرتهایشان منع کرده. برای همین است که الستیگرل شخصیتی ویژه و منحصربهفرد است و در میان دیگر ابرقهرمانها حسابی به چشم میآید.
یکی از دلایلی اصلی و کلیدی تأثیرگذاری شخصیت الستیگرل، نقشآفرینی و صداپیشگی هالی هانتر است. هالی هانتر کاری کرده که انسانیت الستیگرل را کاملا درک کنیم و این شخصیت کارتونی و انیمیشنی تبدیل به شخصیتی ملموس و باورپذیر شود. الستیگرل یک مادر، قهرمان، خلبان و استراتژیست است ولی مهمتر از تمام اینها، او یک انسان است.
۹. تیک – سریال انیمیشنی تیک (The Tick)
فیلمها و سریالهای ابرقهرمانی معمولا شخصیتهایی را نشان میدهند که ارزشهایی مثل عدالت، شجاعت و صداقت را ارج مینهند، ولی کمتر سراغ مایههای ابزورد این ماجرا میروند. اصلا اینکه یک نفر لباسهای چسبان بپوشد و به صورت خودجوش با جرموجنایت مبارزه کند به خودی خود عجیب و خندهدار است، نیست؟ فکرش را بکنید در دنیای واقعی با چنین فردی مواجه میشدیم. فوری دستمایهی ویدیوها و کلیپهای خندهدار اینستاگرامی میشد.
شخصیتهایی مثل ددپول بهخوبی این وجه خندهدار ابرقهرمانها را به بازی گرفتهاند و کارشان جواب هم داده. ولی یک ابرقهرمان بامزه و خندهدار دیگر هم هست که خیلی بهتر از بقیه ساخته شده و شاید این روزها کسی اسمش را یادش نباشد؛ شخصیت تیک در سریال انیمیشنی تیک که سال ۱۹۹۴ پخش شد.
شوخی اصلی این سریال که موقعیتهایش را حسابی خندهدار و کمدی کرده، تضاد و شکافی است که بین زندگی واقعی تیک و تصور او از این زندگی وجود دارد. همه چیز زندگی تیک بیمایه و کسلکننده است، ولی او فکر میکند تمام لحظاتش ماجراجوییهایی تمامنشدنی و هیجانانگیز دارد.
شخصیتهای شروری که با او مبارزه میکنند یا گلهای آفتابگردان هوشمند هستند یا مغزهای متفکر جنایتکاری که به جای سر، صندلیهای قدیمی روی بدنشان است. اسم شهری هم که از آن محافظت میکند شهر است. با وجود تمام این وضعیتهای دیوانهوار، تیک عمیقا معتقد است که تنها نماد راستین عدالت است و هر روز با اتفاقهای پرماجرایی سروکار دارد.
سریال شخصیت تیک را با همدلی به نمایش میکشد و در تمام موقعیتها طرف او را میگیرد. درست است که کلی موقعیت خندهدار نشانمان میدهند که هدفشان هم به خنده انداختن تماشاگر است (مثلا وقتی که در اتوبوس داستان زندگیش را میگوید و اعصاب همه را به هم میریزد) ولی در پایان هر اپیزود او دوباره موفق و پیروز و شکوهمند به نظر میرسد.
تیک انگار نسخهی تجسمیافتهی بدنهی هواداری آثار ابرقهرمانی است؛ شخصیتی که کمی مضحک و مسخره و بهشدت مشتاق و وفادار است و دلش میخواهد با کارهای نمایشی و لباسهای عجیبوغریب به دنیای واقعی و کسلکنندهی دور و برمان کمی رنگ و هیجان ببخشد.
۸. فلش – سریال انیمیشنی لیگ عدالت
فلش پسری جوان است که سرعتی خارقالعاده دارد، ولی همچنان یک پسر جوان عادی به حساب میآید و دقیقا به خاطر همین عادی و زمینی و گرم بودنش است که او را بهعنوان قلب لیگ عدالت میشناسیم، کسی که حسوحال گروه را عوض میکند و تماشاگر میتواند خودش را جای او بگذارد.
برای اینکه نقش و جایگاه فلش را کامل درک کنید کافیست اپیزود «فلش و مواد » (Flash and Substance) از فصل سوم لیگ عدالت نامحدود را ببینید. وقتی فلش و بتمن و اوراین سرانجام شخصیت شرور داستان یعنی تریکستر را در یک بار پیدا میکنند، بتمن و اوراین سریع سراغ تکنیکهای همیشگی میروند و سعی میکنند با تهدید و ارعاب از او حرف بکشند.
ولی فلش آنها را کنار میکشد و کنار تریکستر مینشیند و خیلی ساده از او میپرسد که آیا داروهایش را قطع کرده است. تریکستر هم میگوید که مدتی است داروهایش را نمیخورد. فلش به او اطمینان خاطر میدهد که اگر سراغ درمان برود، خودش در بیمارستان به ملاقاتش خواهد آمد تا با هم دارت بازی کنند.
در همین صحنه با شخصیت فلش آشنا میشویم، اینکه او بیشتر از دعوا و مبارزه به دنبال حل مشکل است. اقدامهای قهرمانانهی او سرشار از خشم و خشونت نیست، به دنبال انتقام و هدف والایی هم نمیگردد. او صرفا یک پسر عادی است که از قدرتهای مافوق بشریش استفاده میکند تا دنیا جای بهتری شود و گره از کار مردم برداشته شود.
تکتک اعضای لیگ عدالت برای خیر و نیکی مبارزه میکنند، ولی فلش تنها قهرمانی است که با روی باز به همه چشمک میزند و برایمان دست تکان میدهد. فلش تنها یک قهرمان نیست، یک دوست صمیمی برای همهی ماست.
۷. دختران پاور پاف – سریال انیمیشنی دختران پاور پاف (The Powerpuff Girls)
دختران پاور پاف سه دختربچهی مهدکودکی با قدرتهای خارقالعادهاند که به همان اندازه که بامزه و شیرین به نظر میرسند، خطرناک و نیرومند هم هستند.
ظاهر و شکل و شمایل این دخترها جوری است که مدام دلتان می خواهد بغلشان کنید، ولی شخصیتهای واقعا عجیب و منحصربهفردی دارند. آنها موجوداتی فرازمینی و اسطورهای نیستند، بچههای آدمیزادند و ویژگیهای عجیبوغریب آدمیزادها را هم دارند. گاهی وقتها سر چیزهای مسخره به جان هم میافتند و بعضی زمانها هم فکر و ذکرشان درگیر موجودات خیالی مثل پری دندان میشود.
همین ویژگیها باعث شده تا دختران پاور پاف کارتونی کلاسیک و ماندگار به حساب بیاید و شخصیتهایش یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین شخصیتهای انیمیشنی تمام دوران بمانند. دنیای دختران پاور پاف دنیای غیرمتعارفی است، دنیایی که در آن عملا میتوانید چند دختربچه را با ترکیب کردن شکر، ادویه و تمام چیزهای خوب دنیا (و گاه گداری مادهی شیمیایی ایکس) خلق کنید.
۶. استاتیک – سریال انیمیشنی استاتیک شاک (Static Shock)
ویرجیل هاوکینز یکی از چندوجهیترین زندگیها را در جهان انیمیشنی DC دارد. بهعنوان یک نوجوان معمولی پسری است که سعی میکند دل دخترهای محبوبش را به دست بیاورد و با دوستانش خوش میگذراند و با خواهر بزرگترش گلاویز میشود. از طرفی هم چون پسر یک فعال اجتماعی است، بهخوبی از وضعیت جامعه و نابرابریهایش آگاه است.
بخش دیگر زندگی او مربوط به کارهای قهرمانانهاش است و او را میبینیم که خودش را کاملا وقف مردم شهر کرده تا از اهالی داکوتا در مقابل انبوهی تهدید محافظت کند. هر کدام از وجوه گوناگون او طی اپیزودهای سریال مدام پیچیدهتر و در هم تنیدهتر میشوند و زندگیش سمت ماجراهایی میرود که فکرش را هم نمیتوانید بکنید. اما هر چالش و مشکل بزرگی هم پیش بیاید، ویرجیل جلوی آن کم نمیآورد و با قدرت قد علم میکند.
ویرجیل مثل هر نوجوان دیگری با مشکلات درونی هم درگیر است و باید با عواقب انتخابهایش کنار بیاید. او بهخوبی از بهایی که برای قهرمان بودن میپردازد با خبر است و وقتی با دشمنان و ضدقهرمانهایی با انگیزههای پیچیده روبهرو میشود تصمیمهای سختی پیش روی خودش میبیند.
۵. میدوریا ایزوکو – انیمهی آکادمی قهرمان من (My Hero Academia)
میدوریا ایزوکو از آن پسرها است که عاشق ابرقهرمانهاست و از شانسش در دنیایی زندگی میکند که اکثر آدمهایش با قدرتهای مافوق بشری به دنیا میآیند. ولی متأسفانه میدوریا از معدود آدمهایی است که بدون قدرت ماورایی به دنیا آمده و طی چند مدتی که از عمرش گذشته هیچ قدرت و ویژگی خاصی بروز نداده.
ایزوکو رویای ابرقهرمان شدن را برای همیش فراموش میکند تا اینکه اتفاقی میافتد و زندگیش زیر و رو میشود. آل مایت، ابرقهرمان بزرگی که الگو و بت ایزوکو است، قدرت عظیم و منحصربهفردش را به ایزوکو منتقل میکند. حالا ایزوکو وارد همان زندگی شگفتانگیزی میشود که همیشه آرزویش را داشته، ولی قدرت بی حد و حصری که درونش دارد نیازمند تمرینهای شبانهروزی است.
آکادمی قهرمان من انیمهای است که با نگاه به مؤلفههای آشنای آثار ابرقهرمانی غربی ساخته شده و این دو ژانر بهقدری خوب کنار هم قرار گرفتهاند که تماشایش تجربهای بهغایت دلچسب است. ایزوکو هم با دشمنهایش مبارزه میکند و آنها را سر جایشان مینشاند و هم سعی میکند جایگاهش را در میان دوستان خودش به دست آورد.
۴. ریوِن – سریال انیمیشنی تایتانهای جوان (Teen Titans)
پدر شرور و پلید ریوِن روی تمام زندگی او سایه انداخته. پدرش وجودی شیطانی به نام تریگون است که قصد دارد از ریون در جهت نابودی زمین استفاده کند. آنطور که خودش در یکی از اپیزودهای سریال میگوید، او کارهای خوب و قهرمانانه انجام میدهد تا آخرالزمانی را که در نهایت ناخواسته به زمین تحمیل خواهد کرد، جبران کند. تریگون موجودی مهارنشدنی و شکستناپذیر است و هیچکس نمیتواند جلوی او را بگیرد. مدت کوتاهی بعد از اینکه ریون این اعتراف را میکند، تریگون به زمین میآید تا همه چیز را با خاک یکسان کند.
زندگی ریون از بدو تولد با پلیدی عجین شده و اصلا به دنیا آمده تا در نهایت خرابی و ویرانی و شرارت به بار آورد. او شخصیتی است که به خاطر تمام این مسائل محکوم به انزوا و تنهایی شده، و کلی بهانه دارد که امیدش را از دست بدهد. با این حال به کارش ادامه میدهد و برای برقراری عدالت میجنگد، در جهان سفر میکند و به قدری به آیندهای روشن امیدوار است که در نهایت طی نبردی سهمگین با تریگون، او را شکست میدهد و زمین نجات پیدا میکند.
ریون در همین حین دوستانی باوفا و صمیمی هم پیدا میکند، اتفاقی که شاید از بقیهی کارهایش تحسینبرانگیزتر و تأثیرگذارتر باشد. با توجه به گذشته و ماهیت ریون، این احتمال وجود داشت که او تبدیل به شخصیتی منزوی و دورافتاده و گوشهگیر شود و با کسی ارتباط نگیرد. ولی وقتی با تایتانهای جوان آشنا میشود رفاقتی پایدار بینشان شکل میگیرد که واقعا زیبا و دلنشین است.
ریون بر خلاف تمام حرفهایی که پدرش میزند و تردیدهای جانکاهی که گریبان خودش را گرفته، یک شخصیت خوب و درستکار است که به دیگران عشق میورزد و در جواب هم عشق و محبت زیادی دریافت میکند. او در نهایت نهتنها تمام دنیا را از خشم و خروش پدر پلیدش نجات میدهد، بلکه خودش را هم از چنگال او میرهاند.
۳. سوپرمن – مجموعهفیلم انیمیشنی سوپرمن استودیو فلیشر (Superman Fleischer cartoons)
وقتی سوپرمن را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشند، او تجسم بی چونوچرای امید میشود. انیمیشنهای کوتاه استودیو فلیشر که دههی ۴۰ میلادی منتشر شدند نمونهی بارز همین قضیه هستند. این فیلمها با تصاویر تماشایی و بهیادماندنیاشان مرد پولادین را به بهترین شکل ممکن نشانمان دادند و هنوز هم بهعنوان یکی از اثرگذارترین آثار ابرقهرمانی تاریخ شناخته میشوند. کلارک کنت در این فیلمهای انیمیشنی کوتاه هم صفات قهرمانانه دارد و هم ویژگیهای انسانی و ملموس.
ورِ قهرمانانهی کلارک کنت یعنی سوپرمن، همچون رعدی قدرتمند و شکستناپذیر روی سر جنایتکاران و بدخواهان مردم فرود میآید و به ما الهام و امید میبخشد، و همه به خاطر همین شیفتهاش میشوند. جذابیتهای او تمامی ندارد و سمبل تمام خوبیهای دنیاست. عشق ازلی ابدی سوپرمن یعنی لوییس لین هم همیشه در کنارش است و به روشهای گوناگونی یاریش میکند و در مبارزه با پلیدیهای دنیا همپایش است. عشق میان آن دو باعث میشود تا اثرگذاری سوپرمن بیشتر شود. چون سوپرمن کسی را در کنارش میخواهد که ارزش و جایگاهی معادل خودش داشته باشد، نه فقط یک دستیار و پادوی زیبارو.
زمانی که این فیلمها ساخته میشدند، سوپرمن هنوز شخصیت جدید و تازهای بود. خیلی از دشمنها، داستانها و شخصیتهای معروفی که امروزه از دنیای سوپرمن میشناختیم در این ۱۷ فیلم کوتاه حضور ندارند. مثلا لکس لوثر را هرگز نمیبینیم، یا ژنرال زاد، کریپتو و سوپرگرل سالها بعد تازه خلق شدند.
آخرین فرزند سیارهی کریپتون پیش از انیمیشنهای استودیو فلیشر حتی پرواز هم نمیکرد و همین فیلمها بودند که سنگ بنای این قابلیت و ویژگی او را گذاشتند. در هر صورت تصویری که در این فیلمها از سوپرمن میبینیم (قهرمانی سرشار از امید، جسارت و شگفتی) واقعا کامل و دوستداشتنی است. در این انیمیشنها استانداردی برای سوپرمن تعیین شد که در آینده خیلیها تلاش کردند به آن برسند.
۲. مانکی دی. لوفی – انیمهی وان پیس (One Piece)
با هر متر و معیاری حساب کنید، وان پیس یک پدیدهی شگفتانگیز و غیرقابل انکار در دنیای انیمه و به طور کلی دنیای سرگرمیسازی است. دهههاست اپیزودهایش بیوقفه پخش میشوند و مانگاهایش منتشر و هنوز هم ذرهای از کیفیتش کم نشده و هواداران سرسخت، وفادار و پرشمارش با علاقه و عشقی مثالزدنی پیگیر داستان عظیم و حماسیش هستند.
قهرمان اصلی این انیمه شخصیتی ویژه و منحصربهفرد و تکرارنشدنی است که با یک لبخند ساده دل میلیونها نفر را میبرد. مانکی دی لوفی یک ابرقهرمان انیمیشنی است که هیچ نمونه و مانندی ندارد. پسرک خوشقلب و شجاع و دلیر و مهربانی که یکی از میوههای جادویی دنیایشان (معروف به دویل فروت/میوهی شیطان) را خورده و حالا قدرتی عجیب ولی بهشدت کاربردی پیدا کرده؛ بدنش مثل لاستیک کش میآید. ولی این تازه بخش کوچکی از قابلیتها و قدرتهای اوست.
لوفی میخواهد پادشاه دزدان دریایی شود و در این راه هیچ مانعی جلودارش نیست. طی این چند دهه ما شاهد ماجراجوییهای هیجانانگیز و تکاندهندهی بیشماری بودهایم و لوفی فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده، ولی حتی لحظهای از هدفش دست نکشیده. بارها زمین خورده و دوباره سرپا شده و درد و رنجهایی تحمل کرده که هر کسی را متلاشی میکرد. ولی لوفی هر کسی نیست. لوفی خودش است و هیچکس شبیه لوفی نیست.
ولی مهمترین و بزرگترین ویژگی این قهرمان دوستداشتنی نه در قدرتهای مافوق بشریش نهفته است و نه در پشتکار و استقامت مثالزدنیش. لوفی را بیشتر از هر چیزی به خاطر قلب بزرگ و روح وسیع همچون دریایش میشناسیم. او برای دوستانش به معنای واقعی کلمه جان میدهد، هر جا بیعدالتی ببیند از تمام توانش مایه میگذارد تا مردم را از رنج و پلیدی نجات دهد و اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، دوستداشتنیترین موجود تمام کائنات است. وقتی میخندد یا با دیوانهبازیهایش خرابکاری به بار میآورد دلمان میخواهد حسابی بغلش کنیم. وقتی گریه میکند با او اشک میریزیم و نفسمان بند میآید، و وقتی بعد از مبارزاتی حماسی که زمین را به لرزه در میآورند سرانجام پیروز میشود، از ته دل برایش خوشحال میشویم.
سفر دور و دراز مانکی دی لوفی هنوز به انتها نرسیده و هواداران پرشمارش هر هفته او را دنبال میکنند و با هر آرک داستانی به جهانهایی تازهتر و ماجراهایی شنیدنیتر قدم میگذارند و در این میان جذابیت و محبوبیت بینظیر لوفی همچنان حفظ شده و تازه بیشتر و بیشتر هم میشود.
۱. بتمن – جهان انیمیشنی دیسی (DC Animated Universe)
بتمن، این ابرقهرمان محبوب و معروف و مستحکم و قدرتمند، کسی است که اجزای متفاوت جهان انیمیشنی DC را کنار هم نگه میدارد و همچون ستونی قدرتمند همیشه پابرجاست. از سریال جاودانهی «بتمن: سریال انیمیشنی» (Batman: The Animated Series) که یکی از بهترین سریالهای ابرقهرمانی تاریخ است گرفته تا عناوین کمترشناختهشدهای مثل «دختران گاتهام» (Gotham Girls).
نقش و جایگاهی که بتمن در دنیای ما ایفا میکند بر کسی پوشیده نیست و همه میدانیم چه هواداران پر و پا قرص و سرسختی فیلمها و سریالهای او را دنبال میکنند. ولی احتمالا تمام طرفدارهای او با هم همنظرند که بتمن دنیای انیمیشنی دیسی همان بتمن اصلی است و کسی نمیتواند جایش را بگیرد.
این جایگاه واقعا بزرگ و ویژهای است. بهویژه وقتی میدانیم در فیلمهای متفاوتی بتمن را به تصویر کشیدهاند. ولی نسخهی انیمیشنی بتمن با صدای کوین کانروی شایستهی چنین عنوان و جایگاه رفیعی است. در سریال انیمیشنی بتمن که همواره بهعنوان یکی از بهترین سریالهای انیمیشنی تمام دوران شناخته میشود، کانروی یک بتمن پیچیده، چندلایه و جذاب نشانمان داد که با تراژدیها و مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکرد و همزمان به آلفرد، دوستانش و شهر گاتهام عشق میورزید.
در سریال انیمیشنی جاستیس لیگ، بتمن را بهعنوان یک دوست و همرزم وفادار میدیدیم که هوشمندی و خردی مثالزدنی داشت. و در «فراتر از بتمن» (Batman Beyond) که در آینده میگذشت، او را میدیدیم که از تجربیاتش استفاده میکرد تا بار دیگر شهر را نجات دهد.
بتمنِ جهان انیمیشنی DC دست روی نقطهی حساسی از آدمها گذاشته، همان بخشی از ما که دوست دارد باور کند خیر و نیکیِ فسادناپذیر وجود دارد. بتمن قهرمانی است که پلیدیهای زیادی را به چشم دیده و با آدمهای بدذات و کثیف و وحشتناک زیادی سروکار داشته، ولی با این حال حاضر است سادهترین و انسانیترین کارها را بکند، مثلا به دختری در حال مرگ تسلای خاطر بدهد تا یادش نرود در دنیا خوبی و مهربانی هم هست.
شاید بتمن موفق نشود که آدم بدها را برای همیشه متوقف کند و گاتهام را از شرشان نجات دهد، ولی هنوز هم شبهای متوالی روی پشت بامهای شهر گشت میزند تا حواسش به مردم باشد و اگر کسی در خطر بود نجاتش دهد. چون بالاخره یک نفر باید مراقبمان باشد.
منبع: Looper
اخه چرا بن تن کو ؟
لیدی باگ و کت نوار کو ؟
فکر کنم همه بن تن رو فراموش کردن
وقتی میدوریا ایزوکو بود بنتن و کفش دوزکو گربتون در حال شیر خوردن بودن
اخه واقعا مزخرف بود
مرد عنکبوتی کو
بتمن کدوم اشغالیه
خاک تو سرت
در فیلم داستان های ارکدیا
شخصی به نام مرلین وجود داشت
بزرگ ترین جادوگر دنیا که جادوگر ها به اون قسم میخورند بی سواد
تانجیرو کو؟ رنگوکو کو؟ جاسوکه از جوجو کو؟ لامصب اگه از انیمه بخوای قهرمان در بیاری که این لیست بدرد نخوره!
اگه بخواد از انیمه بیاره کل لیست هیچ ۱۰لیست دیگه هم میخواد بعد تانجیرو رنگوکو هیچ نزوکو زنیتسو و اینوسوکه هم جولو میدوریا و لوفی نخد اشم نیستن
شما که چیزی راجب به انیمه و کاراکتر عاش نمیدونین چرا میاین اینو میسازین؟
هنش برا ویو گرفتنه (:
خب انیمه علاقه ای به انیمه ندارم پس نظری راجب ابرقهرمانان انیمه ندارم. فقط بنظرم نبودن اسپایدرمن که ب راحتی میتونه رتبه یک رو مال خودش کنه واقعا واقعا خالی بود
حاجی سایتاما با یک مشت میتونه هم سوپر من هم بتمن هم تمام کسایی که تو این لیست هستن رو به ****بده 😐
ارن کو
پس ناروتو ،ساسکه،کاکاشی،کریگایا کازوتو)کریتو( اسونا،کلین،از این انیمه ها های توکیو غول ؛تایتان ها،و…. اینا کوشن پس
مرد عنکبوتی بن تن
بتمن همه جا اوله😅😎❤❤
هرکی اینا درست کرده مانکی دی لوفی قهرمان نبود دزده دریایی بود و توی خود انیمه میگه قهرمان گوشت با بقیه تقسیم ولی من برای خودم میخوام
استاد درسته اینو میگفت ولی قهرمان حساب میاد جایگاهش هم باید اول باشه
گوجو سنسی از انیمه جوجوتسو کایسن کجاس؟🥲
ادمین تازه مصرف کرده