۴۵ انیمیشن سریالی برتر جهان در کل دوران
از «عصر حجر» و «ملوان زبل» گرفته تا «بوجک هورسمن» و «باب اسفنجی»، انیمیشنهای سریالی مجموعه ای باورنکردنی از داستانهای عالی و متنوع را شامل میشوند. سایت «ایندیوایر» برای اینکه به همه یادآوری کند کارتونها چه آثار مهم و بزرگی هستند فهرستی از بهترین انیمیشنهای سریالی انتخاب کرده است که در ادامه میخوانیم.
بررسی انیمیشنها ممکن است از بقیهی ژانرها و مدلهای فیلم و سریال سختتر و پیچیدهتر باشد. بسیاری از خاطرات کودکی همهی ما با سریال انیمیشنها گره خورده است و نوستالژی قدرتمندی که با خودشان به همراه میآورند باعث میشود ابزارهای نقد مثل استدلال، منطق و سایر معیارهای بیطرفانه زیر سؤال بروند. وقتی قرار است انیمیشنهای سریالی را رتبهبندی کنیم، قضیه فقط تحلیل و بررسی سریالهای تلویزیونی نیست، انگار داریم کودکیهایمان را نقد و بررسی میکنیم.
انیمیشن یکی از گستردهترین و متنوعترین گونههای تلویزیون است که بیشمار موضوع و داستان و سبک مختلف به تماشاگرانش ارائه میدهد؛ ژانری برای تمام سنین و بستری برای روایت هر نوع قصهای است. ولی با توجه به نقش مهمی که در ذهن همه، از کودک تا بزرگسال ایفا میکند، نیازمند توجه بیشتری است. غالب توجه منتقدین و جشنوارهها و جوایز معطوف سریالهای لایو اکشن است و زیاد در بحثها و تحلیلهای تخصصی سراغ سریالهای انیمیشنی نمیروند. در حالی که خیلی اوقات داستانها و مضامینی که در این سریالها میبینیم عمیقتر، چالشبرانگیزتر و سنگینتر از سریالهای زنده است.
- بهترین کارتونهای جهان؛ تفکربرانگیز، سرگرمکننده و خوشآبورنگ
- انیمیشنهای پیکسار از بهترین تا بدترین
۴۵. ملوان زبل (Popeye the Sailor)
- انیماتور و کارگردان: جک کینی
- سالهای پخش: 1963 – ۱۹۶۰
احتمالا همه با ملوان زبل آشنا هستید. او ملوانی است که با قدرتهای ماورایی اسفناج میتواند از پس هر مرد هیکلمندی بر بیاید و حقش را کف دستش بگذارد.
ملوان زبل در ابتدا به صورت کمیک استریپ در روزنامهای چاپ میشد، ولی وقتی در دههی ۵۰ میلیادی انیمیشنهای کوتاهی از آن در تلویزیون پخش شد، به این فکر افتادند که ملوان زبل میتواند تبدیل به یک ستارهی تلویزیونی شود. مجموعهای از قسمتهای کوتاه انیمیشنی از ملوان زبل به سرعت ساخته شد تا مردم با این کاراکتر بیشتر آشنا شوند. پس از آن ۲۲۰ قسمت دیگر را تنها در ۲ سال ساختند که نتیجهاش سریالی پربیننده و پرسود بود. با اینکه کیفیت انیمیشن ملوان زبل در مقایسه با دیگر آثار پایینتر بود، ویژگیهای جذاب و بامزهی این شخصیت کاری کرد تا این سریال جایگاه خیلی خوبی پیدا کند.
کاراکتر ملون زبل مدتها بعد از پخش این سریال هم محبوبیتش را حفظ کرد. این شخصیتی است که مردم میشناسند، حتی اگر سریالش را ندیده باشند. در سال ۱۹۸۰ رابرت آلتمن نسخهای سینمایی از ملوان زبل با حضور رابین ویلیامز ساخت که در زمان اکرانش منجر به فاجعه شد، ولی بعد از گذر سالیان هواداران خودش را پیدا کرد و فیلم کالتی شد.
۴۴. آزمایشگاه دکستر (Dexter’s Laborator)
- انیماتور و کارگردان: گِندی تارتاکوفسکی
- سالهای پخش: 2003 – ۱۹۹۶
در سال ۱۹۹۶ مخاطبهای سریالهای انیمیشنی با پسربچهای به نام دکستر آشنا شدند، بچهای نابغه که زیر خانهاش آزمایشگاهی عظیم و مخفی داشت. دکستر در هر قسمت آزمایشی شگفتانگیز ترتیب میدهد که به خاطر دخالتها و خرابکاریهای خواهر اعصابخردکنش دیدی به نتیجه نمیرسد و خراب میشود.
آزمایشگاه دکستر مدتی بعد از پخش به یکی از پربینندهترین و موفقترین سریالهای انیمیشنی تبدیل شد و در سال ۱۹۹۶ جایزهی امی را هم از آن خود کرد. این سریال تارتاکوفسکی را به یکی از مهمترین و مشهورترین چهرههای سازندهی سریالهای انیمیشنی تبدیل کرد. او در ۱۹۹۹ دکستر را ترک کرد تا سراغ پروژهی بعدیاش یعنی «جک سامورایی» (Samurai Jack) برود. آزمایشگاه دسکتر در سال ۲۰۰۱ بار دیگر احیا شد و سرانجام در سال ۲۰۰۳ برای همیشه به کار خود خاتمه داد.
با اینکه بیش از ۱۵ سال از پخش این انیمیشن میگذرد، تماشاگران هنوز هم جذب سبک انیمیشن منحصر به فرد و شخصیت اصلیاش که دیالوگهای به یاد ماندنی و جذاب میگفت میشوند.
۴۳. آلوین و سنجابها (Alvin and the Chipmunks)
- انیماتور و کارگردان: راس باگداساریان پسر، جنیس کارمن
- سالهای پخش: 1990 – ۱۹۸۳
این سنجابهای بامزه و دوستداشتنی از دههی ۶۰ میلادی و وقتی آهنگ «witch doctor» آنها طرفردار پیدا کرد پیدایشان شد. در واقع سنجابها به قدری محبوب و مشهور شدند که درست بعد از موفقیت این آهنگ، راس باگداسارین پدر برنامهای تلویزیونی ساخت با نام «آلوین شو» شد. ولی این برنامه خیلی موفق نبود و بیشتر از یک سال دوام نیاورد.
در اوایل دههی ۸۰ دوباره سراغ این سنجابها رفتند تا ایدهاش را احیا کنند و این بار مخاطبین خودش را پیدا کرد.
آلوین و سنجابها در شبکهی انبیسی پخش شد و نسلی تازه با آلوین شیطان و بازیگوش سایمون کتابخوان و تئودور دوستداشتنی آشنا شدند. صدای دوتای اولی را باگداسارین پسر در میآورد و سومی را کارمن. در پی موفقیت این سریال نسخهای از سنجابهای دختر را هم ساختند.
در سال ۱۹۸۷، اولین فیلم سینمایی با حضور این سنجابها ساخته شد که «ماجراجویی سنجابی» (The Chipmunk Adventure) نام داشت.
با اینکه این سریال در سال ۱۹۹۰ کنسل شد، حضور سنجابهایش در سینما و تلویزیون ادامه دارد. در سال ۲۰۰۷ نسخهی لایو اکشنی از آلوین و سنجابها ساخته شد که در پی آن سه دنبالهی دیگر هم ساختند.
۴۲. راگرتز (Rugrats)
- انیماتور و کارگردان: جوپو گابور و آرلن کلاسکی
- سالهای پخش: 2004 – ۱۹۹۱
یکی از اولین آثار شبکهی نیکلدوئن بود که به موفقیتی بزرگ رسید. شوخیهای این سریال هم کودکان را میخنداند و هم برای بزرگسالان جالب و بامزه بود.
راگرتز بعد از اینکه در سال ۱۹۹۱ پخشش را آغاز کرد، به موفقیتی چشمگیر رسید و عنوانی پرسود و عظیم برای شبکه شد. تعدادی فیلم بلند و محصولات مرتبط با سریال ساخته شد و عکس شخصیتهای این سریال را روی هر چیزی که مربوط به بچهها بود میدیدیم.
فارغ از همهی اینها، خود سریال اصلی بعد از این همه سال هنوز هم سرپا مانده است و هنوز هم ارجاعهایی به آن میدهند. در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ اسپین آفی از آن ساخته شد که شخصیتهایش را در سن نوجوانی نشان میداد. برنامههایی برای یک بازسازی چیده شده است که گویا سال ۲۰۲۱ میآید.
۴۱. ریبوت (ReBoot)
- انیماتور و کارگردان: گوین بلیر، ایان پیرسون، فیل میچل و جان گریس
- سالهای پخش: 2001 – ۱۹۹۴
این انیمیشن کانادایی اولین انیمیشن سریالی بود که تماما با کامپیوتر ساخته شده بود و تصاویر سه بعدی داشت.
ریبوت در اصل یک درام پلیسی بود که داستان و ماجراجوییهای یک نگهبان را روایت میکرد که درون یک کامپیوتر بود و وظیفه داشت سیستم را از تهدید ویروسهای شرور حفظ کند. کیفیت انیمیشن ریبوت با توجه به زمان ساختش واقعا خوب بود و ایدههای بامزه و جذابی داشت. شخصیتهایش را درگیرکننده و تأثیرگذار خلق کرده بودند و شوخیهای بامزه و خندهداری داشت و داستانش جلوتر از زمانه بود. برای همین امروز هم قدیمی و کهنه به نظر نمیرسد.
۴۰. اسکوبی دو، کجایی! (Scooby Doo, Where Are You!)
- انیماتور و کارگردان: جو روبی و کن اسپیرز
- سالهای پخش: 1970 – ۱۹۶۹
با اینکه خود این انیمیشن تنها ۲ فصل ادامه داشت، ولی جرقهی ساخت سریالی طولانی و محبوب و پرطرفدار را زد که تا همین امروز هم آثار مختلفش ادامه دارد.
داستان گروهی عجیب متشکل از دختر و پسرهای جوان و سگی منحصر به فرد که درگیر ماجراهای خندهدار و ترسناکی میشدند.
تأثیر اسکوبی دو به قدری است که در آثار مختلف دور و نزدیک ارجاعهای مختلفی به آن را شاهد هستیم. نسخههای سینمایی مختلفش هم هر چند سال یک بار و با کیفیتها و بازخوردهای مختلف ساخته و اکران میشوند و به نظر نمیرسد قطار اسکوبی دو حالا حالاها قصد توقف داشته باشد.
۳۹. تایتانهای نوجوان به پیش! (!Teen Titans Go)
- انیماتور و کارگردان: مایکل جلنیک و آرون هورواث
- سالهای پخش: 2013 تا الان
در این سریال به قدری شوخی بامزه گنجانده شده است که اگر لحظهای حواستان پرت شود، یک لحظهی بامزه را از دست خواهید داد. این سریال انیمیشنی خوشریتم و تندوتیز در هر دقیقهاش اندازهی یک سریال کمدی شوخی و خنده دارد. تایتانهای جوان به پیش! بعد از تایتانهای جوان ساخته شد و صداپیشگان همان انیمیشن را هم استفاده کرده است.
در اینجا داستانی کمدی از شخصیتهای معروف دیسی نظیر رابین (اسکات منویل)، سایبورگ (کاری پیتون)، ریون (تارا استرانگ)، استارفایر (هیندن والش) و بیست بوی (گرگ سایپز) روایت میشود و ما این قهرمانها را نه در کسوت همیشگی و جدیشان، بلکه بهعنوان آدمهای بامزهای میبینیم که بیشتر مشغول جر و بحث دربارهی تکنولوژیهای دهه ۸۰، فلسفههای سیاسی، رقص و اینجور چیزها هستند.
۳۸. عصر حجر (The Flintstones)
- انیماتور و کارگردان: ویلیام هانا و جوزف باربرا
- سالهای پخش: 1966 – ۱۹۶۰
عصر حجر اولین سریال انیمیشنی بود که در ساعات پربینندهی تلویزیون پخش میشد و قبل از اینکه «سیمپسونها» سی سال بعد سروکلهشان پیدا شود، موفقترین مجموعه بود.
نکتهی جالب این سریال و وجه تمایزش، استفاده از عناصر مدرن و خندهدار در اتمسفر و فضای عصر حجر بود. رابطهی جذاب و دوستداشتنی بین فرد فلینتستون و رفیقش بارنی رابل کیفیتی مثل سیتکامهای باحال به این انیمیشن بخشیده بود و در کنار آنها دایناسورها و ببرهای دندانخنجری هم حضور داشتند که حسوحالی ماقبل تاریخی به داستان میداد.
عصر حجر اولین سریال انیمیشینی ساعات پربیننده بود که به نامزدی امی رسید و هنوز و بعد از گذشت نیمقرن، بهعنوان اثری کلاسیک شناخته میشود.
۳۷. سوپرمن: سریال انیمیشنی (Superman: The Animated Series)
- انیماتور و کارگردان: آلن برنت و پل دینی
- سالهای پخش: 2000 – ۱۹۹۶
سوپرمن در کمیکها همیشه اوضاع خوبی دارد و بدون مشکل بیشمار مجموعه و داستان و ماجرا در کتابهای کمیک استریپ برایش کشیده و نوشتهاند. ولی در اقتباسهای سینمایی و انیمیشنی قضیه کمی پیچیدهتر است و به نظر میرسد به تصویر کشیدن این ابرقهرمان خداگونه چالشهای ویژهی خودش را دارد.
ضدقهرمانهای دنیای سوپرمن باید به طور خاصی طراحی شوند و منطقهای محکمی برایشان بچینند. چطور میشود با قهرمانی که قدرتمندترین موجود سیاره است مقابله کرد؟ همه که کریپتونایت ندارند و کلارک کنت هم نمیتواند تنها نمایندهی شخصیت و روحیهی انسانی داستان باشد.
اما اقتباسی که آلن برنت و پل دینی برای وارنر ساختند از همان ابتدا با تصمیمهای هوشمندانهای ساخته شد. در قدم اول، آنها سوپرمنی به مخاطبها معرفی کردند که به جای فناناپذیر بودن، تحمل بسیار بالایی داشت و مثلا وقتی ساختمانی رویش خراب میشد، درست بود که نمیمرد ولی دردی شدید حس میکرد. همین نکته باعث شد تا تلاشهای قهرمانانهاش بیشتر به چشم بیاید و مخاطب با او همذاتپنداری کند. لوییس لین هم شخصیتی منفعل نبود و تصمیماتی حیاتی میگرفت و اقداماتی کلیدی انجام میداد.
۳۶. اسبچه کوچولوی من: رفاقت جادویی است (My Little Pony: Friendship Is Magic)
- انیماتور و کارگردان: لورن فاوست
- سالهای پخش: 2010 تا کنون
اسبچههای اسباببازی که در دههی ۸۰ بین بچهها دست به دست میشدند فروش خوبی داشتند و در بین کلکسیونرها هم طرفدارانی دست و پا کردند. ولی وقتی فاوست با عمیقتر کردن دنیای آنها و ساخت سریالی انیمیشنی به آنها جان بخشید، تازه جایگاه واقعیشان را پیدا کردند. در این داستان اسبچهی تکشاخی به اسم توایلایت اسپارکل و رفیقش اسپایک با پنج اسبچهی دیگر دوست میشدند تا وظیفهای را که پرنسس سلستیا به دوششان گذاشته بود با هم به سرانجام برسانند.
مضامین سریال دربارهی رفاقت و دوستی و وفاداری بود و در کنارش ارجاعهای بامزهای به فرهنگ عامهی روز داشت که به مذاق تماشاچیان بزرگسالش خوش میآمد. حتی مردان جوان و میانسال هم از هواداران سرسخت سریال شده بودند که خودش اتفاق بانمکی است.
۳۵. سیلَب ۲۰۲۱ (Sealab 2021)
- انیماتور و کارگردان: آدام رید و مت تامپسون
- سالهای پخش: 2005 – ۲۰۰۰
سیلب ۲۰۲۱ که یکی از اولین تولیدات انیمیشینی شبکهی «Adult Swim» بود که یکی از آثار فراموششدهی دههی ۷۰ را برداشت و کلا زیر و رویش کرد. نویسندگان این شبکهی دیوانهوار، این کارتون مهربانانه را تبدیل به داستانی پر از شوخیهای خندهدار کردند.
سریال ایدههای عجیب و جالب زیادی داشت که تماشایش را به تجربهای مهیج تبدیل میکرد. مثلا در یکی از قسمتها کاپیتان مورفی دیوانه زیر یک دستگاه فروش خودکار گیر میافتاد و با یک عقرب رفیق میشد.
۳۴. زندگی مدرن روکو (Rocko’s Modern Life)
- انیماتور و کارگردان: جو موری
- سالهای پخش: 1996 – ۱۹۹۳
ماجراهای یک کانگورو که از استرالیا مهاجرت کرده بود و دوستانش و بیشمار موجود دیوانه دورش را گرفته بودند، خیلیها را شیفتهی خودش کرد.
این سریالی بود که بچهها را با مضامین جدی و پیچیدهای مثل عطش شرکتهای ابرقدرت برای بلعیدن همه و یا نقد فرهنگ زندگی سلبریتیها آشنا میکرد و شهری خیالی در آمریکا خلق کرده بود تا دستش برای همهچیز بازتر باشد.
۳۳. اژدرها (Gargoyles)
- انیماتور و کارگردان: فرانک پار و گرگ وایزمن و دنیس وودیارد
- سالهای پخش: 1997 – ۱۹۹۴
جادو، عناصر علمی تخیلی و آثار شکسپیر با هم تلفیق شدند تا یکی از عجیبترین و دیدنیترین سریالهای انیمیشنی اواسط دههی ۹۰ روی آنتن تلویزیونها برود.
ایدهی مرکزی سریال شاید کمی پیچیده به نظر برسد؛ موجودات اسطورهای که با نام اژدر شناخته میشوند، روزها به صورت مجسمههایی بیحرکت و سنگی بالای برجها میمانند و شبها زنده میشوند. اما در قلب این ماجراهای حماسی و فانتزی، حکایتی از خانواده و عشق نهفته بود.
اژدرها هیچوقت به اندازهی سایر انیمیشنهای این لیست مشهور نشد، ولی ایدهی بکری که داشت و خلاقیتهای بصریاش باعث شد در ذهن خیلیها ماندگار شود.
۳۲. حکایتهای داک (Duck Tales)
- انیماتور و کارگردان: جیمن ماگون
- سالهای پخش: 1990 – ۱۹۸۷
اکثرا این سریال را با آهنگ تیتراژش به یاد دارند. نه تنها از آن آهنگهایی است که در مغز آدم گیر میکند، بلکه تمام مؤلفههای مفرح و بامزهی سریال را هم در خودش جای داده است.
اسکروج مکداک ثروتمند اردکی بدعنق ولی دوستداشتنی است که از نوههای بازیگوشش نگهداری میکند و باهم درگیر ماجراجوییهایی تماشایی و هیجانانگیز میشوند که از حیث جذابیت چیزی از قصههای ایندیانا جونز ندارد.
در این سریال دو نسل مختلف در کنار همدیگر پیش میروند و کاراکتر پدربزرگ خودش یک عضو کلیدی از ماجرا است که چیز نادری است چون در آثار کودکان معمولا والدین یا بزرگسالان را در پسزمینهی داستان نگه میدارند و نقش اصلی را به بچهها محول میکنند. این سریال به قدری محبوب بود که دیزنی در سال ۲۰۱۷ آن را بازسازی کرد.
۳۱. جک سامورایی (Samurai Jack)
- انیماتور و کارگردان: گندی تارتاکوفسکی
- سالهای پخش: 2017 – ۲۰۰۱
گندی تارتاکوفسکی یکی از استادان انیمیشنسازی مدرن است و جک سامورایی احتمالا شاهکار او به حساب میآید. این سریال دیدنی و زیبا که از سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷ پخش میشد به مخاطبانش صبر و بردباری آموخت. سریال پخش نامنظمی داشت و فاصله بین فصلهایش باعث میشد صبر و شکیبایی هوادارانش امتحان شود.
جک سامورایی برندهی ۸ جایزهی امی شد، از فیل لامار افسانهای در صداپیشگی بهترین استفاده را کرد و باری دیگر به مردم نشان داد که در سریالهای انیمیشنی چه کارهای حیرتانگیزی میشود کرد. تقریبا هر کدام از نماهای این سریال به قدری زیباست که میتوانید عکسش را قاب بگیرید و جایی نصب کنید.
۳۰. گورن لاگان (Gurren Lagann)
- انیماتور و کارگردان: هیرویوکی ایمایشی و کازوکی ناکاشیما
- سالهای پخش: 2007
این سریال تقریبا نقطه مقابل انیمیشن «نئون جنسیس اونجلیون» (Neon Genesis Evangelion) است و از نشان دادن احساسات و صحنههای تأثیرگذار ابایی ندارد. این یکی هم از همان انیمههایی است که پسری کنترل رباتی غولآسا را به دست میگیرد، ولی برخلاف نئون جنسیس که درونگرا و کم سر و صدا است، گورن لاگان خیلی راحت و رو احساسات مخاطب را درگیر میکند.
داستان سریال همچون یک ماجراجویی کلیشهای شروع میشود و مثل تمام قهرمانهای داستانهای مختلف اینچنینی، شخصیت اصلی را میبینیم که قدم در سفری دور و دراز میگذارد. ولی با جلوتر رفتن قصه میفهمیم که چه برنامههای غافلگیرانهای برایمان ترتیب دیدهاند و داستان با برگشتهای مختلف، تماشاگرش را هیجانزده و شوکه میکند.
۲۹. فریکازوید (Freakazoid)
- انیماتور و کارگردان: پل دینی، بروس تیم و استیون اسپیلبرگ
- سالهای پخش: 1997 – ۱۹۹۵
سریالی انیمیشنی دربارهی ابرقهرمانها که مدتها پیش از سلطهی آنها بر سینما ساخته شد. فریکازوید همزمان که به آرزوهای نوجوانان جامهی حقیقت میپوشاند، با خودش و مضامینش شوخی هم میکرد.
داستان دربارهی دکستر داگلاس است. نوجوانی ۱۶ ساله که به درون یک کامپیوتر کشیده میشود و بعد از اینکه تمام اطلاعات و دادههای اینترنت را جذب خودش میکرد، استقامت، قدرت، سرعت و شتابی فراانسانی به دست میآورد.
ولی فراتر از همهی اینها، فریکازوید یک کمدی بامزه بود که به طرز غافلگیرکنندهای پیامهای مهم و جالبی به بینندهاش منتقل میکرد. مدل شوخیها و خودآگاهیهای این سریال شبیه چیزی بود که الان در «ددپول» میبینیم، منتهی بهشدت خانوادگیتر و مناسب کودکان.
۲۸. بونداکها (The Boondocks)
- انیماتور و کارگردان: آرون مکگروبر
- سالهای پخش: 2014 – ۲۰۰۵
اقتباس از کمیک استریپهای آرون مکگروبر تصمیم چالش برانگیزی برای شبکهی Adult Swim به حساب میآمد، ولی نتیجهاش مسحورکننده و تماشایی بود. تلفیق آثار بامزه و پیچیدهی مکگروبر با سبک و استایل انیمهها منجر به خلق سریالی منحصر به فرد شد که دیدنش تجربهی جالبی است.
علاوه بر اینها، صداپیشههای سریال هم اجراهای فوقالعادهای ارائه کردهاند و همهی اینها باعث شد که بونداکها با وجود مدت زمان پخش کوتاهش، اثری جالب توجه و ماندگار شود و سبک و مدل ویژهی خودش را به دنیای انیمیشنهای سریالی بیاورد.
۲۷. آواتار: آخرین بادافزار (Avatar: The Last Airbender)
- انیماتور و کارگردان: مایکل دانته دیمارتینو و برایان کونیتزکو
- سالهای پخش: 2008 – ۲۰۰۵
یکی از مؤلفههای ماندگار «آواتار: آخرین بادافزار» خلق دنیایی فانتزی است که اجزای آن را بهشدت دقیق و حسابشده خلق کردهاند. در این سریال ماجرای نبردی بیپایان برای کنترل عناصر آبوهوا را میبینیم و سازندگان با رویکردی تازه سراغ قصهی بارها تعریفشدهی قهرمانی رفتهاند که متوجه قدرتهای درونیاش میشود.
سبک بصری فوقالعادهی این سریال به خوبی با مضامینی که طرح میکند همخوانی دارد و بیننده را با ماجراهای عجیب و حماسیاش همراه میکند. امیدواریم مسؤولین نتفلیکس همینقدر وسواس و زیبایی را که خرج سریال انیمیشنیاش شد در نسخهی لایو اکشنی که دارند میسازند به کار ببرند.
۲۶. یتیمخانهی دوستهای خیالی (Foster’s Home for Imaginary Friends)
- انیماتور و کارگردان: کرگ مککراکن
- سالهای پخش: 2009 – ۲۰۰۴
قصهای دیوانهوار و عجیب دربارهی پسری جوان و مخلوقات ذهنی بهشدت بامزهی او. همه چیز این سریال سریع و تندوتیز پیش میرود و فرصت نفس کشیدن به بیننده نمیدهد. با سبک بصری چشمنواز و انیمیشنهای دیدنی و داستانی که شبیه دیگر سریالها نیست، یتیمخانهی دوستهای خیالی خیلی زود به مؤلفههای یک اثر ماندگار دست یافت.
این سریالی است که مخصوص بچههای فرز و کمتحمل این نسل ساخته شده. بچههایی که حوصلهی نشستن سر چیزی را ندارند، ولی با دیدن شخصیتهای دوستداشتنی این انیمیشن پای تلویزیون مینشینند و ماجراجوییهای خندهدارشان را تماشا میکنند.
۲۵. افالسیال یا فولی کولی (FLCL)
- انیماتور و کارگردان: کازویا ساروماکی و یوجی اینوکیدو
- سالهای پخش: 2001 – ۲۰۰۰
کمتر سریالی مثل افالسیال قصهای دربارهی بلوغ نوجوانانه را اینگونه تعریف میکند. بچهای را میبینیم که حوصلهاش از زندگی سر رفته است و طی اتفاقاتی مغزش را با یک پورتال عجیبوغریب عوض میکنند. پورتالی که رباتها از آن ظاهر میشوند و با هم میجنگند.
ولی مزیت اصلی این سریال در زیباییهای بصریاش نهفته است که گاهی اوقات کاری میکند که دیگر کاری به روند قصه نداشته باشیم. سبک انیمیشن این سریال به قدری گسترده است که از مدل کمیکهای مانگا تا هجویهای از «ساوث پارک» را پوشش میدهد. شبیه یک تکنوازی گیتار الکتریک است و به همان اندازه بداهه و غیرقابل پیشبینی و جذاب هم هست.
۲۴. دختران پاورپاف (The Powerpuff Girls)
- انیماتور و کارگردان: کرگ مککراکن
- سالهای پخش: 2005 – ۱۹۹۸
همه چیز از جایی شروع شد که پروفسور یوتونیوم اتفاقی مقداری «مادهی شیمیایی ایکس» را درون محلول «شکر، ادویه و هرچیزی که خوبه» ریخت و سه دختر جوان ابرقهرمان خلق کرد که با نیروهای پلید در آمریکا مبارزه میکنند.
این سریال انیمیشنی از همان اوایل پخشش به موفقیت زیادی رسید. وقتی در سال ۱۹۹۸ اولین قسمتش روی آنتن رفت، پربینندهترین افتتاحیهی یک سریال در شبکهی «کارتون نتورک» شد. دختران پاورپاف خیلی زود اثری محبوب شد و محصولات مرتبط به آن همه جا را گرفت. نسخهی سینمایی، آلبوم آهنگها، بازیهای کامپیوتری و بیشمار چیزهای دیگر هم از کنارش بیرون آمدند و پدیدهای کنترلناپذیر شد.
۲۳. آن سوی دیوار باغ (Over the garden wall)
- انیماتور و کارگردان: پاتریک مکهیل
- سالهای پخش: 2014
پاتریک هیل خالق این مینی سریال ده قسمتی است که در سال ۲۰۱۵ برندهی امی بهترین سریال انیمیشنی شد. دلیلش هم مشخص است؛ آن سوی دیوار باغ اثری واقعا زیباست، پر از معما، جادو، رنگ و قصه.
سریال داستان دو برادر ناتنی به نامهای ویرت (الایجا وود) و گرگ (کالین دین) را روایت میکند که شب هالووین در جنگلی مرموز و تاریک گم میشوند. ویرت پسری محتاط است ولی گرگ بیاحتیاط و ماجراجو و همین تنش و چالشی بین دو برادر ایجاد میکند.
ولی این دو برادر ناتنی مجبور میشوند باهمدیگر همکاری کنند و راهی برای خروج از این جنگل ترسناک بیابند. در مسیرشان با کاراکترهای جالبی روبهرو میشوند که هرکدام ماجراها و قصههای شنیدنی خودشان را دارند. آن سوی دیوار باغ سفری جالب و دوستداشتنی و کوتاه است که شیرینیاش مدتها بعد از تماشا هم در ذهنتان میماند.
۲۲. فیلمهای خانگی (Home Movies)
- انیماتور و کارگردان: برندون اسمال و لورن بوچارد
- سالهای پخش: 2004 – ۱۹۹۹
فیلمهای خانگی ایدهای ساده دارد که انیمیشنش با سبک بصری بچگانهای ساخته شده است. داستان دربارهی پسربچهای هشت ساله به نام برندون (با صداپیشگی یکی از خالقان سریال برندون اسمال) است که رفقایش را مجبور کرده است تا با هم فیلم بسازند.
فیلمهایش فاجعه از آب در میآیند ولی بامزه و خندهدار هستند. در هر قسمت طی دیالوگهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشود، داستان سمت مسیرهای جالب و غیرقابل پیشبینی میرود. همگی انگار بازیگران با استعداد و کمدینهای بامزهای هستند که مجبور شدهاند دیالوگها و صحنههای بد و آماتور ضبط کنند، که همین باعث شده است صحنههای کمیک خیلی خوبی خلق شود.
۲۱. فریسکی دینگو (Frisky Dingo)
- انیماتور و کارگردان: آدام رید و مت تامپسون
- سالهای پخش: 2008 – ۲۰۰۶
فریسکی دینگو بین آثار آدام رید و مت تامپسون کمتر شناخته شده و این واقعا حیف است. چون احتمالا بامزهترین سریال آنها است.
ماجرای جدال بین کیلفیس، موجود فضایی سفیدرنگی که به دنبال سلطهی جهانی است و دشمن اصلیاش ابرقهرمانی خودخواه و مغرور به نام خفن ایکس موقعیتهای جالب و بامزهای را در طول سریال رقم زده است و قصههای ابرقهرمانی را با رویکردی تازه و غیرکلیشهای روایت میکند.
این سریال بهخصوص برای طرفداران «آرچر» خیلی خوب است، چرا که شوخیهای منحصر به فرد و بهشدت خندهدار آن سریال را میتوانند در اینجا هم ببینند. سریال کوتاهی هم هست و کلا در دو فصل روایت میشود.
۲۰. سیلور مون (Sailor Moon)
- انیماتور و کارگردان: نائوکو تاکیوشی
- سالهای پخش: 1997 – ۱۹۹۲
در این سریال که بر اساس مانگایی به همین نام ساخته شد، دخترها توانستند بالاخره نمایندهی خودشان را در کسوت یک قهرمان زن ببینند.
اوساگی چهارده ساله دختری دوستداشتنی است که همه چیزش مثل دختر دبیرستانیهای عادی پیش میرود. شاگرد تنبلی است و کنترل احساساتش را ندارد و وقتی به غذای خوشمزهای میرسد ادب و نزاکت را فراموش میکند. اما طی ماجراهایی تبدیل به سیلور مون میشود و در کنار دیگر سربازهای کهکشانی به محافظت از زمین در مقابل ضدقهرمانهایی شرور میپردازد.
در زیر این داستان فانتزی و جنگی، پیامی قدرتمند دربارهی دوستی،مهربانی و وفاداری نهفته است که در قلب و روح مخاطبانش نفوذ میکند.
۱۹. ایان فلاکس (Æon Flux)
- انیماتور و کارگردان: پیتر چانگ
- سالهای پخش: 1995 – ۱۹۹۱
امتیوی سریالهای انیمیشینی واقعا خوبی برای بزرگسالان ساخته است ولی آنطور که حقشان است تحویل گرفته نشدهاند. ایان فلاکس تنها ۱۶ قسمت داشت ولی تأثیر ناگفتهای روی آثار بعد از خودش گذاشت.
این سریال سبک انیمیشنهای آمریکایی را با ژاپنی تلفیق کرد و داستانی دربارهی آیندهای تاریک گفت که در آن مأموری مخفی به نام ایان فلاکس سعی داشت حکومتی دیکتاتوری را سرنگون کند.
این انیمیشن کمترین استفاده را در دیالوگ داشت و سعی میکرد با تصویر بیشتر روایتهایش را جلو ببرد.
۱۸. راکی و بولوینکل (Rocky and Bullwinkle)
- انیماتور و کارگردان: جی وارد، الکس اندرسون و بیل اسکات
- سالهای پخش: 1964 – ۱۹۵۹
حالا نوبت میرسد به چیزی کاملا متفاوت. طی سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ تماشاگران شاهد کارهای جالب و بامزهی بولوینکل بودند. کاراکترهای این انیمیشن خیلی زود محبوبیتی فراگیر پیدا کردند و سریال پدیدهای برای خودش شد.
با اینکه این سریال حالا دیگر محبوبیت سابق را ندارد و تا حدودی فراموش شده است، ولی تأثیری را که روی آثار بعد از خودش گذاشت نمیتوان نادیده گرفت. شوخیهای جسورانه و شخصیتهای عجیب و دیوانهوار این سریال چیزی بود که بعدها در آثاری مثل سیمپسونها هم خودش را نشان داد.
در سریال دو کاراکتر اصلی قصه را میدیدیم که درگیر ماجراهایی دنبالهدار میشدند و اغلب دو جاسوس روسی به نامهای ناتاشا فتال و بوریس بادنوف تعقیبشان میکردند.
۱۷. رن و استیمپی (Ren & Stimpy)
- انیماتور و کارگردان: جان کریکفالوسی
- سالهای پخش: 1995 – ۱۹۹۱
خالق این سریال جان کریکفالوسی متهم به آزار جنسی شده است و این اتفاق و حواشی دورش باعث شد اثری که میتوانست یکی از انیمیشنهای ماندگار و تأثیرگذار تلویزیون باشد، زیر سایهی اتفاقهای ناگوار فراموش شود. رن و استیمپی هم ایدههای نویی داشت و هم از نظر بصری جذاب و دیدنی بود.
رن و استیمپی دو رفیقی بودند که در نقشهای مختلفی ظاهر میشدند. از حضور در فضا و سیارههای دیگر گرفته تا مجریگری برنامههای حیات وحش.
در سریال از رنگهای غنی و متنوع استفاده شده بود و نماهای نزدیک زیادی داشت.
۱۶. بیویس و باتهد (Beavis & Butthead)
- انیماتور و کارگردان: مایک جاج
- سالهای پخش: 1997 – ۱۹۹۳
دو کاراکتر عجیب و بامزه که تماشایشان لذتبخش و خندهدار بود، ولی آرزو میکردید که هیچوقت به پستتان نخورند. بیویس و باتهد عملا نخالههای سرکش و وحشی جامعه بودند. کار نمیکردند (یا کار میکردند بدون اینکه کاری کنند) و چیزی یاد نمیگرفتند (یا فقط چیزهایی یاد میگرفتند که دلشان میخواست) و به هیچچیز و هیچکس (از جمله همدیگر) ذرهای اهمیت نمیدادند. فکر و ذهن بسته و محدودشان روی لذتهای گذرا متمرکز بود، حالا یا غذا یا تلویزیون یا هرچیزی که باعث میشد آن خندههای ریز و معروفشان را سر دهند.
چیزی که باعث میشد انیمیشن کمدی مارک جاج انقدر به موفقیت برسد، مهارت عجیب و ذاتی سریال در پیدا کردن لحظات بامزه و خندهدار در پایهایترین و ابتداییترین غرایز ما بود.
۱۵. ساوث پارک (South Park)
- انیماتور و کارگردان: تری پارکر و مت استون
- سالهای پخش: 1997 تا الان
ساوث پارک هیچوقت تمام نمیشود. کمدی سنترال به هیچ وجه قصد ندارد این سریال طولانی، جریانساز و برندهی جایزهی امی خودش را کنسل کند، همانطور که هواداران و تماشاگران بیشمارش قصد ندارند بعد از این همه سال بیخیال آن شوند. چرا بخواهند؟ وقتی هنوز هم اپیزودهای سریال دیدنی و بامزهاند و داستانها و مضامینش با اتفاقهای روز جلو میرود؟
انیمیشن کمدی خستگیناپذیر تری پارکر و مت استون داستان چهار پسر نوجوان را تعریف میکند که در شهری در کلورادو زندگی میکنند و هربار ماجراهای دیوانهواری رقم میزنند.
فرقی ندارد چه مسألهای در جامعه مطرح باشد، هربار به چیزی در آمریکا یا دنیا زیاد توجه شود یا مسألهای را زیاد از حد جدی گیرند، ساوث پارک آماده است تا تمام پیشفرضهای مخاطبانش را به هم بریزد و با قدرت و جسارتی مثالزدنی همه چیز را روی سرش هوار کند.
۱۴. موبایل سوت گاندام (Mobile Suit Gundam)
- انیماتور و کارگردان: یوشیوکی تومینو
- سالهای پخش: 1980 – ۱۹۷۹
شاید بتوان گفت انیمهای که آغازگر ژانر رباتهای اینچنینی بود. ۴۰ سال از پخش این سریال میگذرد ولی هنوز هم دیدنش خالی از لطف نیست. درست است که مثل بیشمار اثر کلیشهای دیگر در آن شاهد حضور رباتهای غولپیکر هستیم، ولی در اینجا هدفشان فقط برآورده کردن آرزوی بچهها نیست، بلکه سلاحهای کشتار جمعی مرگباری هستند که در جنگی خونین به کار میروند.
این انیمیشن در ابتدا بازخوردهای خوبی نداشت و نزدیک بود شکست سختی بخورد. ولی وقتی اسباببازیهایی با الهام از آن روانهی بازار شد و فروش و محبوبیت خوبی به دست آورد، تازه سریال پا گرفت. از آن به بعد انبوه آثار الهام گرفته از این رباتها ساخته شد و هیچوقت هم به پایان مسیرش نرسید.
۱۳. فینیس و فرب (Phineas and Ferb)
- انیماتور و کارگردان: دن پاونمیر و جف مارش
- سالهای پخش: 2015 – ۲۰۰۷
فینیس و فرب بیشتر از هر انیمیشن سریالی چند دههی اخیر از یک فرمول به خصوص بهره برده است. سریال با هر قسمتش ریتمی آشنا را پیش میگرفت و لحظاتش را با سرعتی جذاب و دیدنی جلو میبرد. ظاهر بشاش و رنگهای شاد این انیمیشن، لایهای شوخ و شنگ به قصهای داد که درونش احساسات عمیق انسانی جریان داشت.
فینیس و فرب از آن دسته انیمیشنهایی است که هر سن و سالی داشته باشید، جذبش خواهید شد.
۱۲. لیگ عدالت (Justice League)
- انیماتور و کارگردان: بروس تیم و پل دینی
- سالهای پخش: 2004 – ۲۰۰۱
این سریال که به طرز غافلگیرکنندهای رویکردی جدی و عمیق به ابرقهرمانها داشت، از ریسک و تغییرات اساسی اصلا نمیترسید. بعد از پخش ۲ فصل فرمت سریال کلا تغییر کرد تا بتوانند به ابعاد عجیبتر و پیچیدهتر دنیای دیسی بپردازند. این روزها اقتباس از کمیکهای دیسی به دو صورت انجام میشود؛ یا مثل آثار سینماییشان تاریک و تلخ هستند، یا مثل سریالهای کانال سیدبلیو حسوحالی شوخ و سرحال دارند. ولی انمیشن جاستیس لیگ به لحنی منحصربهفرد رسیده بود و همزمان که قصههایی بینظیر تعریف میکرد، حواسش به وجه انسانی شخصیتهایش هم بود.
۱۱. تیک (The Tick)
- انیماتور و کارگردان: بن ادلاند
- سالهای پخش: 1996 – ۱۹۹۴
تا الان دو اقتباس لایو اکشن از این اثر مستقل ساخته شده است ولی تماشاگران برای اولین بار در سریال انیمیشنی شبکهی فاکس با این ابرقهرمان غیرمتعارف آشنا شدند.
مخاطبان این سریال جذب ماجراهای بلاهتبار تیک (با صداپیشگی تاونسند کولمن) میشدند که کلی خرابکاری به بار میآورد ولی در نهایت دوست و همراهش آرتور، اوضاع را درست میکرد و تیک اعتبار و افتخارش را به نام خودش میزد.
۱۰. گِرَویتی فالز (Gravity falls)
- انیماتور و کارگردان: الکس هرش
- سالهای پخش: 2016 – ۲۰۱۲
سریالی مخصوص کودکان که به قدری از اسطوره، فرهنگ عامه و شوخیهایش و راز و رمزهای جذاب پر شده است که بزرگسالان را بیشتر جذب میکند.
داستان اصلی دربارهی مشقتهای بزرگ شدن و پشت سر گذاشتن کودکی است و در قلب آن رابطهی یک خواهر و برادر دوستداشتنی قرار دارد. خواهر و برادری دوقلو به نامهای دیپر و میبل تابستان را در شهر مرموز گرویتی فالز میگذرانند و به عموی بزرگشان استن کمک میکنند. خیلی زود در مییابند که چه بر سر برادر استن آمده است و با موجودی ماورایی میجنگند که تهدید کرده است گرویتی فالز و دنیا را نابود میکند.
این سریال با ۳۹ قسمت به پایان رسید و هوادارانش را تشنهی دیدن اثری شبیه آن نگه داشت.
۹. یاکو و واکو (Animaniacs)
- انیماتور و کارگردان: تام روئگر
- سالهای پخش: 1998 – ۱۹۹۳
انیمیشنی که هر قسمتش از تکههای چنددقیقهای کوتاه و بامزه تشکیل میشد که در آن شخصیتهای جذاب و دوستداشتنی و خلاق داستان را جلو میبردند. در کنار آنها بیشمار شخصیت و کاراکتر دیگر هم حاضر میشدند که هم کودکان را جذب خودش میکرد و هم بزرگسالان با دیدنش سرگرم میشدند.
این سریال به قدر محبوب و مشهور بود که شبکهی Hulu سفارش ساخت ریبوت آن را برای سال ۲۰۲۰ داد.
۸. ادوِنچر تایم (Adventure Time)
- انیماتور و کارگردان: پندلتون وارد
- سالهای پخش: 2018 – ۲۰۱۰
ایدهی داستان ساده بود؛ پسرکی انسان به نام فین و سگی به اسم جیک در اطراف روستایی پرسه میزنند تا از سرزمین جادویی «اووو» در مقابل جادوگران یخی و بدخواهان و شرورهای متنوع دیگر محافظت کنند. ولی همه چیز پیچیدهتر از این حرفها بود و داستان کمکم غنا و عمق بیشتری گرفت. مشخص شد که سرزمین جادویی اووو در واقع زمین است، منتهی زمینی پساآخرالزمانی و جادوگران یخی هم ابعاد پنهان و غمانگیزی داشتند.
سریال با ۱۰ فصل به کار خود پایان داد و قسمت آخر تلخ و شیرینی داشت. ولی ماجراجوییها هنوز ادامه دارد چون در «ادونچر تایم» هیچچیز هیچوقت تمام نمیشود.
۷. همبرگری باب (Bob’s Burgers)
- انیماتور و کارگردان: لورن بوکارد
- سالهای پخش: 2011 تا الان
ماجرای یک خانوادهی خندهدار و عجیبوغریب که سعی میکنند همبرگری خودشان را سر پا نگه دارند و با انواع و اقسام ماجراهای بامزه مواجه میشوند. شاید همیشه در رستورانداری و مشتریمداری موفق نباشند، ولی همیشه همدیگر را دارند و بهعنوان یک خانواده، گرم و صمیمی و دوستداشتنی هستند.
شاید رمز موفقیت سریال و دلیل دوام چندین سالهاش همین تمرکز روی اهمیت خانواده باشد. اینکه همگی با وجود اختلافها و عادتهای اعصاب خرد کن، کنار هم میمانند و به مسیرشان ادامه میدهند.
۶. باب اسفنجی (Spongebob Squarepants)
- انیماتور و کارگردان: استیفن هیلنبرگ
- سالهای پخش: 1999 تا الان
باب اسفنجی کاراکتری بهشدت مهربان و خوشبین و معصوم است که زیر یک خانهی آناناسی در اعماق دریا زندگی میکند و با رفقایش پاتریک و سندی وقت میگذراند.
استیفن هیلنبرگ که عشقوعلاقهی زیادی به زندگی موجودات زیر دریا داشت، به طرز غریبی به فرمولی دست یافت و انیمیشنی ساخت که هم برای کودکان تماشایی بود و هم بزرگسالان عاشقش شدند.
باب اسفنجی طولانیترین انیمیشن شبکهی نیکلدوئن است و در طول سالیان پخشش ستارگانی چون دیوید بووی، ایمی پولر و جی. کی. سیمونز بهعنوان صداپیشهی مهمان در آن نقشآفرینی کردهاند.
این سریال که چهار بار برندهی امی شده است در سرار جهان طرفدار دارد و بچهها و بزرگسالانی از هر خطهی دنیا عاشقش هستند و محصولاتی با عکس او را در همه جا میتوانید پیدا کنید.
۵. ریک و مورتی (Rick and Morty)
- انیماتور و کارگردان: جاستین رویلند و دن هارمون
- سالهای پخش: 2013 تا الان
تقریبا حرف ناگفتهای دربارهی این سریال بهشدت دیدنی و محبوب باقی نمانده است. احتمالا خودتان یا تا الان تمام قسمتهایی که پخش شده را دیدهاید یا اینجا و آنجا دربارهاش خواندهاید و شنیدهاید. ریک و مورتی از آن پدیدههای عجیبی است که خیلی زود پا گرفت و هواداران سرسختی پیدا کرد.
ولی هر چقدر هم از این سریال بدانید، سازندگان خلاق آن باز هم چیزی در چنته دارند که حتی طرفدارانش را هم غافلگیر کند. در هر قسمت با ایدهها و قصهها و شخصیتهای بکر و جدید و عجیبی مواجه میشوید که وقتی بعد از انتهای اپیزود به خودتان میآیید، میبینید در عرض بیست دقیقه اندازهی کل کهکشانها و دنیاهای موازی اتفاق و ماجرا دیدهاید.
ریک و مورتی منبع بیپایانی از انرژی و ایده و خلاقیت است که انگار هیچوقت تکراری نمیشود.
۴. بتمن: سریال انیمیشنی (Batman: The Animated Series)
- انیماتور و کارگردان: بروس تیم و اریک رادومسکی
- سالهای پخش: 1995 – ۱۹۹۲
سازندگان این اثر مطرح، تأثیرگذار و جریانساز وارنر از ابتدا به قصد ساخت یک سریال انیمیشنی کودکانه وارد عمل نشدند. تصمیمشان را بر این گذاشتند که بهترین قصههای مربوط به بتمن را به بهترین نحو ممکن روایت کنند، و شدیدا هم موق بودند.
این انیمیشن سریالی بینظیر با تلفیق تصاویر تیره و تاریک با تصاویر متحرک رازآلود، کمیکهای باب کین و بیل فینگر را به زیبایی تمام به صورت یک انیمیشن دیدنی در آوردند و جهانی را خلق کردند که عمیقا واقعی و ملموس بود و خطرها و تهدیدهایش مثل دنیای واقعی خودمان وحشتناک و تاریک بود.
تمام ابعاد این انیمیشن درست سر جای خودشان قرار گرفته بودند. موسیقی متن تکرار نشدنی و عالی بود، صداپیشهها بهترین اجراهای خود را ارائه میکردند و عمقی که داستان هر اپیزود داشت، تأثیر زیادی روی مخاطبش میگذاشت؛ چه مخاطب بزرگسال بود و چه کودک.
سریال انیمیشنی بتمن روی خیلی از آثار بعد از خودش تأثیر گذاشت، از سوپرمن گرفته تا لیگ عدالت، و هنوز هم تأثیرش حس میشود.
۳. آرچر (Archer)
- انیماتور و کارگردان: آدام رید
- سالهای پخش: 2009 تا الان
شوخی با ژانر جاسوسی و مأمورهای جدی سازمانهای اطلاعاتی چیز تازهای نیست، ولی اثر بامزه و دیدنی آدام رید با بقیهی این دست قصهها فرق میکند. تیم سازندهی سریال کاراکترهای جذابش را در موقعیتهای عجیب و هیجانانگیز و به غایت خندهداری رها میکنند و چون آنها را با دقت و حوصله خلق کردهاند، هرکدام ماجراهای بامزهی خودشان را پیش میبرند.
ولی همهی اینها به کنار، یکی از نقاط قوت بزرگ سریال و شاید بزرگترین نقطهی قوت آن، صداپیشگی اچ. جان بنجامین در نقش آرچر است. صدا، لحن، مدل ادای دیالوگ و کلا کاراکتر صدای او به قدری بامزه و شنیدنی است که با گفتن سادهترین عبارتها هم مخاطب را به خنده میاندازد.
۲. بوجک هورسمن (BoJack Horseman)
- انیماتور و کارگردان: رافائل باب – واکسبرگ
- سالهای پخش: 2020 – ۲۰۱۴
شاید الان زود باشد که چنین جایگاهی به بوجک هورسمن بدهیم. شاید پنج فصل درخشان ۱۲ قسمتی که هرکدام بهتر و بهتر میشدند در مقایسه با سریالهایی که چند دهه ادامه داشتند چیز خاصی نباشد. ولی این سریال با همین شش سال و پنج فصل به چیزهایی دست یافت که خیلی از آثار دیگر در طول چندین سال موفق به اجرای آن نشدند. از شوخیهای بامزه و تند و تیز گرفته تا قصهای تلخ و تکاندهنده دربارهی حسرت و از دست دادن و بحرانهای کودکی، بوجک هورسمن قدم در مضامین و قصههایی گذاشت که معمولا در درامهای پرخرج و با حضور ستارگان سینمایی میبینیم.
داستان دربارهی اسبی است که سالهای نه چندان دور ستارهی یک سیتکام محبوب بوده است و حالا دیگر جایگاهی ندارد و به افول رسیده. ورود یک دختر نویسنده که قرار است زندگینامهی او را بنویسد، بهانهای میشود تا ما با دردها و رنجهای این اسب افسرده و غمناک آشنا شویم و بفهمیم که پشت رفتارهای متظاهرانه و خندهدار او چه دردی نهفته است.
۱. سیمپسونها (The Simpsons)
- انیماتور و کارگردان: مت گرونینگ
- سالهای پخش: 1989 تا الان
وقتی سریالی به اندازهی سیمپسونها قدمت داشته باشد و این همه سال روی آنتن برود و مخاطبانش را حفظ کند، قدرت و اثرگذاری و محبوبیتش تا ابد ادامه خواهد داشت.
این سریال رکورد بیشترین تعداد قسمتهای یک سریال تلویزیونی را شکسته است و تا الان ۳۰ فصل از آن ساخته و پخش شده است.
ساکنین اسپرینگفیلد بهزودی تحت مالکیت دیزنی در میآیند و این یعنی شاهد فصلی جدید در یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین آثار تلویزیونی خواهیم بود. منتقدان و کمالطلبها شاید بگویند سریال در نقطهای که به اوج رسید باید تمام میشد و بعضیها شاید دربارهی این بگویند که کدام فصل بهترین بوده و هست. ولی واقعیت این است که بهترین اپیزودهای سیمپسونها هنوز و بعد از سالیان دراز، جذاب و دیدنی هستند و مخاطبش را میخندانند و هجویههایی خلاقانه و تماشایی میسازند.
اصلا بدون سیمپسونها، اغلب سریالهای این لیست ساخته نمیشدند و کمدی به جایگاه فعلیاش نمیرسید.
منبع: indiewire
پس آرکین؟ خیلی سریال های دیگه هم بود که باید میذاشتید ولی آرکین کجاست؟ واقعا انیمیشن عمیق و زیبایی بود و کارکتر های به شدت دوست داشتنی ای داشت (اصلااا هم عاشق وایولت نیستم)