۹ انیمیشن تلخ اما دیدنی دربارهی جنگ
اگر فردی بالای ۱۰ سال سن داشته باشد، پس تا حدودی نسبت به این حقیقت که جهان دائماً به جنگ آلوده میشود، آگاه است. این واقعیت غمانگیزی است که ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم، به خصوص که در سال ۲۰۲۳ آتش جنگ در دنیا برافروخته شده و ایستگاههای خبری مدام در حال پخش اخبار جنگهای گوناگون هستند و یا درباره تنشهایی که ممکن است در آینده به جنگ تبدیل شود، هشدار میدهند. در نتیجه طبیعی است که چندین انیمیشن درباره جنگ هم تولید شده است.
جنگ هرگز پدیده سادهای نبوده و نخواهد بود، بنابراین طبیعی است که صحبت کردن درباره آن نه سرگرمکننده است و نه آسان. وقتی درباره جنگ صحبت میکنیم، صحت اطلاعات بسیار مهم و حساس است و باید با احتیاط چنین اطلاعاتی را بازنشر کرد. اما نحوه برخورد رسانهها با پدیده جنگ میتواند متفاوت باشد. برای مثال، ممکن است یک مستند از جنگ به خصوصی ساخته شود که تمام تراژدیها و واقعیتهای ریز و درشت آن جنگ را به تصویر کشیده، یا ممکن است یکفیلم سینمایی جنگی تولید شود که اتفاقات خاصی را در بازه زمانی به خصوصی، به صورت داستانی روایت میکند.
ممکن است عموم مردم فکر کنند فیلمهای انیمیشنی موضوعات ساده و پیش پا افتاده دارند و به پدیدههای پیچیدهای مانند جنگ نمیپردازند. اما این تصور اشتباه است. انیمیشن نیز به عنوان یک قالب برای فیلمهایی درباره جنگ و عواقب آن بر مردم، استفاده میشود و از قضا فیلمهای انیمیشنی مربوط به جنگ، راه بسیار خوبی برای آشنا کردن کودکان با این رویدادهای جهانی است.
فیلمهای انیمیشنی اغلب شدت وحشتانگیز بودن و خونین بودن جنگ و میزان خسارت وارده را تلطیف میکنند، اما با وجود این، در به تصویر کشیدن آنچه در جنگها رخ میدهد موفق عمل میکنند. فیلمهای انیمیشنی مربوط به جنگ مطمئناً فقط برای بچهها نیستند و همه سنین میتوانند از آن لذت ببرند. در فهرست پیش رو ۱۰ انیمیشن درباره جنگ را به شما معرفی خواهیم کرد.
۱. والس با بشیر (Waltz with Bashir)
- سال تولید: ۲۰۰۸
- کارگردان: آری فولمن
- صداپیشگان: ران بن ییشای، رانی دایاگ، آری فولمن، مایکی لئون
- درجه سنی: R
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
در انیمیشن «والس با بشیر» که سال ۲۰۰۸ منتشر شد، داستان بر زندگی دو مرد، دو سرباز سابق، که هر دو در جنگ حضور داشتهاند تمرکز میکند و نحوه برخورد آنها با عواقب جنگ را به تصویر میکشد. این فیلم انیمیشنی زیبا که بسیار واقعگرا است، نشان میدهد سربازها پس از جنگ و بازگشت به خانه چطور با اختلالهایی مانند PTSD (اضطراب پس از حادثه) دست و پنجه نرم میکنند.
در «والس با بشیر» دو دوست پس از مدتها با هم ملاقات میکنند تا درباره خاطرات قدیمی خود صحبت کرده و داستانهای خود در زمان جنگ را برای دیگری بازگو کنند. آن دو در حین صحبت کردن متوجه یک حقیقت عجیب میشوند: هر دوی آنها خاطرات جنگ را به سختی به یاد میآورند و دقیق نمیدانند در آن دوره از زندگیشان چه اتفاقاتی رخ داده. یکی از آنها تصمیم میگیرد با استفاده از منابعی که در دسترس دارد، بفهمد در دوران سرباز بودنش چه بر سرش آمده تا به پاسخ سؤالهایی که در ذهنش به وجود آمده، برسد.
فیلم انیمیشنی «والس با بشیر» در زمان اکران حسابی سر و صدا کرد و به فروش نسبتاً خوبی دست یافت. به خصوص که از همان ابتدا نامزد دریافت جایزههای متعددی شد. این فیلم، اولین انیمیشنی بود که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شد و با وجود اینکه برنده این جایزه نشد، باز هم این جایگاه موفقیت بسیار خوبی برای آن بود.
یکی از ویژگیهای مثبت «والس با بشیر» این است که به بهترین نحو ممکن توانسته اختلال PTSD و عواقب آن در زندگی را به تصویر بکشد، به خصوص اینکه چگونه در موقعیتهای خاص، سربازان آنچه را که در طول جنگ اتفاق افتاده را به عنوان راهی برای زنده ماندن، ناخودآگاه از حافظه خود حذف میکنند. برای همین هم «والس با بشیر» بارها تحسین شد.
۲. مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies)
- سال تولید: ۱۹۸۸
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: تسوتومو تاتسومی، آیانو شیرائیشی، یوشیکو شینوهارا، آکمی یاماگوچی
- درجه سنی: نامشخص
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
«مدفن کرمهای شبتاب»، انیمیشنی که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد و نتیجه نبوغ استودیو گیبلی است، داستان مهم خواهر و برادری را روایت میکند که در جنگ جهانی دوم برای دوام آوردن و بقا میجنگند. پس از اصابت بمب به کوبه، دهها نفر کشته میشوند، از جمله مادر سیتا و ستسوکو. به این ترتیب این برادر و خواهر یتیم میشوند. همانطور که آنها سعی میکنند بدون مادرشان در ژاپنی که به خاطر جنگ ویران شده زندگی خود را پیش ببرند، روزگار سخت و سختتر میشود و آن دو با کمبود غذا و بیخانمانی دست و پنجه نرم میکنند.
فیلم انیمیشنی «مدفن کرمهای شبتاب» به علت میزان صداقت و دلخراش بودن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای مربوط به جنگ (و نه فقط میان انیمیشنها) شناخته میشود. دیدن دو فرد کم سن و سال که در طول جنگ جهانی دوم این همه رنج و سختی را پشت سر میگذارند، قطعاً آزاردهنده و افسردهکننده است.
صحنهای در فیلم وجود دارد که ما در آن شاهد زمینگیر شدن ستسوکو به خاطر بیماری و سوءتغذیه هستیم. سیتا تمام تلاش خود را میکند تا جان ستسوکو را نجات بدهد و تنها همراه و همقدمش در زندگی را از مرگ بازدارد، اما درنهایت موفق نمیشود و ستسوکو میمیرد. این صحنه به معنای واقعی کلمه ویرانگر است.
گاهی اوقات به سختی میتوان لنز دوربین را عقب کشید و متوجه شد که هر جنگی دو طرف دارد و مردم بیگناه در هر دو طرف از جنگ آسیب میبینند و رنج میبرند. اگر میخواهید تصویر واقعگرایانه و دقیقتری نسبت به جنگ پیدا کنید، تماشای «مدفن کرمهای شبتاب» برای شما واجب است.
۳. وقتی که باد میوزد (When the Wind Blows)
- سال تولید: ۱۹۸۶
- کارگردان: جیمی تی. موراکامی
- صداپیشگان: پگی اشکرافت، جان میلز
- درجه سنی: R
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
این فیلم جنگی اندوهناک درباره یک زوج مسن به نامهای جیم و هلگا است که از جنگ جهانی دوم جان سالم به در بردهاند و اطمینان دارند که از جنگ قریبالوقوع اتحاد جماهیر شوروی و افغانستان نیز جان سالم به در خواهند برد. جیم براساس دستورالعملهایی که در اخبار منتشر شدهاند سعی میکند برای خود و هلگا پناهگاه بسازد، و تقریباً موفق میشود.
اما کاشف به عمل میآید که این پناهگاهها امنیت چندانی ندارند. یک موشک بالستیک به نزدیکی خانه آنها اصابت میکند و خرابی زیادی از خود به جای میگذارد. فیلم به طور واقعگرایانهای تلاش جیم و هلگا برای بازگشت به زندگی عادی را به نمایش میگذارد، اما طولی نمیکشد که آنها بیمار میشوند و درنهایت، فوت میکنند.
«وقتی که باد میوزد» در حقیقت از یک رمان مصور با همین نام، نوشته ریموند بریگز اقتباس شده است. بعدها مشخص شد ریموند بریگز شخصیتهای جیم و هلگا را از پدر و مادر خود الهام گرفته که دقیقاً همان وقایع فیلم را در زندگی خود پشت سر گذاشتهاند. پس از اصابت موشک این زوج زیر آوار و ویرانههای خانه و پناهگاه خودساختهشان گرفتار میشوند و چارهای ندارند جز اینکه منتظر باشند کسی برای نجات دادنشان بیاید. دلخراشترین بخش «وقتی که باد میوزد» نیز آنجاست که شما در مقام بیننده، خیلی زودتر از جیم و هلگا میفهمید هیچ نجاتدهندهای در کار نخواهد بود و آنها زیر آوار جان خود را از دست خواهند داد.
با وجود آنکه فیلم انیمیشنی «وقتی که باد میوزد» تنها ۴۵ دقیقه است، اما چنان تأثیری روی مخاطب میگذارد که مانندش را نمیتوان پیدا کرد. فیلم شما را غمگین، مضطرب و وحشتزده میکند. و درنهایت به شما نشان میدهد جیم و هلگا چطور در آخرین لحظات زندگی خود به خاطر تشعشعات هذیان میگویند و به آرامی به بستر مرگ نزدیک میشوند.
۴. باد برمیخیزد (The Wind Rises)
- سال تولید: ۲۰۱۳
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: هیدئاکی آنو، میوری تاکیموتو، هیدهتوشی نیشیجیما، ماساهیکو نیشیمورا، استیو آلپرت، میوری کازاما، کئیکو تاکشیتا، میرائی شیدا، جون کونیمورا، شینوبو اوتاکه، نومورا مانسائی
- درجه سنی: PG-13
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
یکی دیگر از آثار برجسته استودیو گیبلی که درباه جنگ است، فیلم انیمیشنی «باد برمیخیزد» است. داستان فیلم براساس زندگی یک مهندس واقعی به نام جیرو هوریکوشی نوشته شده که سالها آرزوی خلبان شدن را در سر میپروراند، اما چون چشمهای نزدیکبینی داشت نمیتوانست به رویای خود دست پیدا کند. اما عشق او به خلبانی بالأخره او را در مسیر درست قرار داد؛ پس از آنکه جیرو، جووانی باتیستا کاپرونی، مهندس هواپیمای ایتالیایی، را در خواب میبیند، از او الهام میگیرد و ساختن هواپیمای خودش را شروع میکند.
سالها میگذرد و هوریکوشی در دنیای مهندسی هواپیما جای پایی برای خود پیدا میکند. اما این به معنای موفقیت نیست؛ چرا که جیرو هوریکوشی با وجود تمام تلاشها و خلاقیت به خرج دادنهای خود، هر بار طعم تلخ شکست را میچشد و احساس درماندگی به او چیره میشود. مشارکت هوریکوشی در هواپیماهایی که در جنگ از آنها استفاده شد به طرز جالبی در فیلم «باد برمیخیزد» به تصویر کشیده شده و اتفاقاتی که افتاده و کسانی که در آن مشارکت داشتند همه در این روایت گنجانده شدهاند.
با وجود اینکه این انیمیشن درباره جنگ روی دخالت ژاپن در جنگ جهانی دوم تمرکز دارد، موفق میشود با یک داستان فرعی عاشقانه تقریباً حواس مخاطب را از ویرانیهای جنگ منحرف کند. این فیلم در سال ۲۰۱۳ به پرفروشترین فیلم ژاپن تبدیل و با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد. اگرچه «باد برمیخیزد» از جانب جریانهای سیاسی ژاپنی انتقادات شدیدی دریافت کرد.
این فیلم برنده جوایز متعددی شد، از جمله جایزه آنی (Annie Award)، دو جایزه اسکار ژاپن، و جایزه جشنواره فیلم میل ولی. استفاده از عنصر رمنس در این فیلم منحصر به فرد و هوشمندانه بود، چرا که ناهوکو، شخصیتی که از بیماری سل رنج میبرد، درنهایت جان خود را از دست میدهد. این امر اثرگذاری فیلم را به طور چشمگیری افزایش میدهد.
۵. غول آهنی (The Iron Giant)
- سال تولید: ۱۹۹۹
- کارگردان: برد برد
- صداپیشگان: الی مارینتهال، جنیفر آنیستون، هری کانیک جونیور، وین دیزل، کریستوفر مکدونالد، جانی ماهونی
- درجه سنی: PG
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
فیلم «غول آهنی» یکی از غمانگیزترین پایانها را در میان فیلمهای انیمیشنی درباره جنگ دارد. این فیلم به این دلیل قابل تحسین است که پس از گذشت ۲۴ سال هنوز داستان گیرایی دارد که میتواند مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهد. در دهه ۱۹۵۰، در طول جنگ سرد، هوگارت هیوز به طور تصادفی با روباتی برخورد کرد که به معنای واقعی کلمه از آسمان سقوط کرده و در شهر کوچک هوگارت فرود آمده بود.
در همان حینی که غول آهنی و هوگارت با هم ارتباط برقرار میکنند و به هم نزدیک میشوند، یک مأمور دولتی برای تحقیق دربارهی این فرود اسرارآمیز به شهر آنها سفر میکند و تلاش میکند سر از راز هوگارت و حضور غول آهنی در شهر سر دربیاورد.
مخاطب هدف این انیمیشن درباره جنگ بدون شک مخاطب جوانتر است، یعنی نوجوانها و نونهالها، اما فارغ از این موضوع، این فیلم موفق میشود تصویر کلی درست و دقیقی از دوران جنگ سرد به نمایش بگذارد و نشان بدهد آن دوران چقدر سخت و بحرانی بوده.
وقتی غول آهنی به این باور میرسد که هوگارت کشته شده، از کنترل خارج شده و پرخاشگر میشود. به این ترتیب دولت یک بمب هستهای به سمت شهر راکول شلیک میکند، بدون آنکه اهمیت بدهد تمام جمعیت شهر همراه با آن روبات از بین خواهند رفت. تا لحظههای آخر، به نظر میرسد اصابت بمب هستهای حتمی است و مردم شهر دیگر سرنوشت محکوم به فنای خود را پذیرفتهاند، اما غول آهنی فداکاری میکند و با قربانی کردن خود، مردم شهر را از محو شدن نجات میدهد.
۶. فونان (Funan)
- سال تولید: ۲۰۱۸
- کارگردان: دنیس دو
- صداپیشگان: بیرینیس بیجو، لوئیس گارل
- درجه سنی: PG-13
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
در این انیمیشن درباره جنگ، داستان خانوادهای دنبال میشود که در کامبوج زندگی میکنند و شاهد تسلط خمرهای سرخ بر دولت حاکم هستند که منجر به تخلیه اجباری چندین و چند خانواده میشود. شخصیت اصلی داستان، چو، مجبور میشود شاهد از هم پاشیدن خانوادهاش باشد. پسرش به یک کمپ جداگانه برده میشود و او ناامیدانه تلاش میکند تا او را پیدا کند.
در همین حال جنگ ادامه پیدا میکند، خانواده چو مجبور میشوند برای زنده نگه داشتن خود با تمام توان کار کنند، بدون آنکه چشمانداز خوبی وجود داشته باشد. فیلم «فونان» باعث میشود مخاطب چشمان خود را به روی وحشتهایی که حتی از وجودشان با خبر نیست، باز کند و رنج مردمانی مانند مردم کامبوج را بیشتر بشناسد.
محتوای فیلم «فونان» واقعاً قابل توجه است، به خصوص درباره آنچه بین لیلی و نگهبانی که در کمپ کار میکند اتفاق میافتد. این فیلم هر نوع پردهای را که ممکن است برای محافظت از خود در برابر تاریخ حفظ کرده باشید، از بین خواهد برد و شما را مجبور میکند با ظلمی که به تصویر کشیده شده مقابله کنید.
وقتی لیلی به ابراز احساسات نگهبان جواب منفی میدهد، نگهبان به او تعرض میکند که باعث میشود لیلی تصمیم به گرفتن جان خود بگیرد. فیلمهای دیگری که در این فهرست آمدهاند نیز با برجسته کردن اتفاقات مختلفی که در جنگها رخ میدهد، قلب مخاطب را به درد میآورند، اما «فونان» بیپرده و صریح کار خود را میکند و همین باعث میشود شدیدتر و سنگینتر باشد.
۷. نانآور (The Breadwinner)
- سال تولید: ۲۰۱۷
- کارگردان: نورا تومی
- صداپیشگان: سارا چادری، نورین گولامگاس، کین مهون، سوما باتسا، لارا صدیق، علی بدشاه، شایسته لطیف، کانزا فریس، کوا آدا، علی کاظمی، ماران ولخرد، رضا شوله
- درجه سنی: PG-13
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
طرح داستانی «نانآور» مشابه فیلم «مولان» است، اما وقتی صحبت از خشونت و بازگویی حقیقت درباره طالبان میشود، «نانآور» خودداری نمیکند و همهچیز را بیپرده به مخاطب نشان میدهد. داستان فیلم «نانآور» درباره دختر جوانی به نام پروانه است که تقریباً هر کاری برای کمک به بقای خانوادهاش انجام میدهد.
پس از آنکه پدر خانواده به خاطر اتهامهای دروغین دستگیر میشود، پروانه تصمیم میگیرد موهای خود را کوتاه کند و با معرفی خود به عنوان یک پسر، مشغول به کار شود و برای خانوادهاش غذا تهیه کند. با شعلهور شدن آتش جنگ در افغانستان، این حقیقت که پروانه تظاهر میکند یک پسر است، بیشتر و بیشتر برای او خطرآفرین میشود. اما او راه چارهای ندارد، باید تا زمان آزادی پدرش و فرار خانوادهاش از افغانستان به این کار ادامه بدهد.
سبک بصری این فیلم انیمیشنی شبیه کارتونهایی است که در صبح روز تعطیل با کودکانتان به تماشای آن مینشینید، اما طولی نمیکشد که متوجه خواهید شد «نانآور» هیچ شباهتی به آن کارتونهای کودکانه و شاد ندارد و درعوض با قرار دادن شما در موقعیتهای واقعگرایانه در طول جنگ افغانستان، احساسات عمیقی را برانگیخته میکند.
این فیلم به دلیل داستانسرایی و ویژگیهای بصری خیرهکنندهاش مورد تحسین قرار گرفت و بسیاری از منتقدان اظهار داشتند که انیمیشن بودن این فیلم چیزی از سنگینی بار مسائل جدیای که درباره جنگ مطرح میکند، نمیکاهد. فیلم «نانآور» مسائلی مانند قتل، علت و معلول جنگ و جایگاه زنان در افغانستان را برجسته میکند و هنگام به تصویر کشیدن این صحنههای شدید و ناراحتکننده، جلوی خود را نمیگیرد. این فیلم نامزد جوایز متعددی شد، از جمله نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند، اما متأسفانه به انیمیشن «کوکو» (Coco) باخت و برنده نشد.
۸. مولان (Mulan)
- سال تولید: ۱۹۹۸
- کارگردان: باری کوک
- صداپیشگان: مینگ نا ون، بث فاولر، بیدی ونگ، میگل فرر، ادی مورفی
- درجه سنی: PG-13
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
اگرچه مولان یکی از پرنسسهای دیزنی به حساب میآید و یک اژدهای سخنگو دارد که ادی مورفی صداپیشگی آن را انجام داده، اما یکی از فیلمهای انیمیشنی معرکه مربوط به جنگ است که میتوان همراه با کودکان به تماشای آن نشست. مسأله جنگ در «مولان» آنقدر مستقیم مطرح نمیشود، اما حضورش را در داستان احساس خواهید کرد.
به علاوه اینکه «مولان» به اندازه کافی درباره دوران سلطنت سلسلهها در چین و امپراطوریهایی که یکی پس از دیگری میآمدند و میرفتند اطلاعات تاریخی ارائه میدهد تا شما احساس کنید چیزی از تماشای آن آموختهاید. فیلم داستان فا مولان را روایت میکند، زنی که با تظاهر به مرد بودن، به جنگ میرود تا علیه تهاجم هان مبارزه کند.
یکی از نقاط قوت فیلم «مولان» این است که براساس یکی از افسانههای چینی به نام «هوآ مولان» ساخته شده که هسته آن دقیقاً مشابه همان چیزی است که در فیلم میبینیم. یکی از ویژگیهای متمایزکننده این فیلم، این است که نشان میدهد در آن دوران به خصوص و البته در زمانه جنگ، نقش زنان چینی چه بوده و چه جایگاهی در امور مختلف داشتهاند.
طبق این انیمیشن درباره جنگ، زنان میبایست به همسر تبدیل میشدند و خانواده تشکیل میدادند. اما مولان به جای انجام این کارها به جای پدرش به میدان جنگ میپیوندد تا علیه تهاجم مبارزه کند. یکی دیگر از نکات برجسته فیلم، نوع انیمیشن فیلم بود. در «مولان» از آبرنگ استفاده شده تا به نقاشیهای قدیمی چینی ادای احترام کرده باشند. به طور کلی «مولان» در حینی که جنگ را به شما نشان میدهد، جنگی که از جنگ هان-شیونگنو الهام گرفته شده، موسیقی عالی و گوشنوازی به شما ارائه میکند. چرا که درنهایت «مولان» یکی از فیلمهای موزیکال دیزنی به شمار میآید. آهنگ «من از تو یک مرد میسازم» (I’ll Make a Man Out of You) بهترین آهنگ فیلم است.
۹. پینوکیوی گیرمو دل تورو (Guillermo del Toro’s Pinocchio)
- سال تولید: ۲۰۲۲
- کارگردان: گیرمو دل تورو
- صداپیشگان: ایوان مکگرگور، دیوید بردلی، گریگوری مان، بورن گورمن، جان توروتو، ران پرلمن، فین ولفهارد، کیت بلانشت، تیم بلیک نلسون، کریستف والتس، تیلدا سوینتن
- درجه سنی: PG
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
در این انیمیشن درباره جنگ، گیرمو دل تورو برداشت تازهای از پینوکیو، این اسباببازی چوبی، ارائه میدهد. «پینکوکیوی گیرمو دل تورو» در ایتالیای فاشیستی و در طول جنگ جهانی دوم به وقوع میپیوندد. ژپتو در سوگ پسرش که در جنگ جهانی اول کشته شده، پیوکیو را از چوب تابوت پسرش میسازد و در کمال تعجب، پینوکیو زنده میشود.
پینوکیو میخواهد اندوه ژپتو را کم کند، اما جنگ ادامه پیدا میکند و پینوکیو به جای آنکه بچگی کند، به جبهههای جنگ میرود تا به عنوان یک سلاح مورد استفاده قرار بگیرد.
دل تورو مدتها به دنبال ساخت این فیلم بود، و نکته مهمی که باید به آن توجه کرد، این حقیقت است که او آنقدر خود را وقف این اثر کرده که ادعا میکند هیچکس دیگری پینوکیو را به این خوبی نمیشناسد. شاید حرف دل تورو مغرورانه به نظر برسد، اما وقتی به فیلمنامه معرکه این فیلم نگاه میکنیم، میبینیم به احتمال زیاد حق با او بوده باشد.
به جای آنکه داستان کلاسیک پینوکیو روایت شود، در فیلم دل تورو شاهد سلاحانگاری پینوکیو در دوران جنگ هستیم. شاید شوکهکننده باشد، اما پینوکیو در این فیلم فناناپذیر است و در طول داستان چند بار کشته میشود و هر بار دوباره به زندگی برمیگردد. پایان «پینوکیوی گیرمو دل تورو» فوقالعاده تأثیرگذار است، چرا که پینوکیو خود را قربانی میکند تا ژپتو نجات پیدا کند.
منبع: Movieweb