۸ انیمیشن برتر ۲۰۲۲ که مخصوص بزرگسالان است
دورانی که تصور میشد انیمیشن تنها برای کودکان است، سالها قبل به پایان رسید و حالا حتی در آثار کودکانهی «پیکسار» و دیگر استودیوهای محبوب هم عناصر متعددی را پیدا میکنید که با هدف جذب مخاطب بالغ در یک پویانمایی سینمایی قرار گرفتهاند. انیمیشن بزرگسالانه پدیدهی تازهای نیست، فیلمسازان و انیماتورهای متعددی در تاریخ سینما تلاش کردهاند تا آثاری با مضامین جدی بسازند اما اغلب جدی گرفته نمیشدند و اگرچه اولین فیلمهای بلند بزرگسالانه در دههی ۷۰ میلادی عرضه شد، باید چند دههی دیگر منتظر میماندیم تا شکوفایی این زیرژانر را ببینیم.
در سالی که گذشت، شاهد اکران انیمیشنهای درخشانی بودیم که بعضی از آنها برای کودک مناسب نیستند و مضامین بزرگسالانهای همچون ازدواج، زنانگی، بحران هویت، نوستالژی، چالشهای خلق هنر، بیهودگی زندگی، مرگ و اهمیت موسیقی را بررسی میکنند. برخی از آثار این فهرست میتواند برای نوجوانان نیز جذاب باشد اما توصیه میکنیم که در نشان دادن آنها به کودکان کمسنوسال، دقت بیشتری به خرج دهید.
۸- رابطه عاشقانه من با ازدواج (My Love Affair with Marriage)
- کارگردان: سیگنه بومانه
- صداپیشگان: داگمارا دومینچیک، کامرون مانهن، متیو موداین، فلورنسیا لوزانو، اِما کنی، استیون لانگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از ۱۰۰
اکثر ما دیدگاههای رؤیاپردازانهای نسبت به ازدواج داریم که چندان مبتنی بر واقعگرایی نیستند و اغلب پس از ازدواج است که پیچیدگیهای واقعی یک رابطهی زناشویی را درک میکنیم. هنگامی که به این چیزها فکر میکنید، احتمالاً اهمیت «شیمی اعصاب» و «زیستشناسی مغز» را نادیده میگیرید و این برگ برندهی فیلم شبهزندگینامهای سیگنه بومانه است که بازتاب دقیقی از فرایند ذهن انسان ارائه میدهد. رابطهی عاشقانهی من با ازدواج به شما توضیح میدهد که زنان چگونه فکر میکنند و چرا در تلاش هستند تا کلیشههای جنسیتی را کنار بزنند.
«زلما»، دختر جوان ۲۳ سالهای است که از کودکی با رؤیای ازدواج بزرگ شده است و آن را مهمترین رویداد زندگیاش میداند؛ تنها چیزی که میتواند او را به خوشحالی مطلق و آرامش برساند. دخترک احساس میکند بهتنهایی کامل نیست و فقط عشق میتواند او را به کمال برساند. این رؤیای شیرین اما با ورود به دنیای بزرگسالی رنگ میبازد. او با تبعیضِ جنسیتی روبهرو میشود، با آدمهای مختلفی آشنا میشود، روابط عاشقانهی عذابآوری را پشت سر میگذارد و آگاهی پیدا میکند که حتی خودش هم به یک نوع زنستیزی دچار است. سیگنه بومانه با بهکارگیری طنز و نمادگرایی، احساسات دخترک را به بهترین شکل عرضه کرده است و تأثیرات ژن، دیانای و پیشینهی خانوادگی در شکلگیری شخصیت و تفکرات انسان را یادآور میشود. رابطهی عاشقانهی من با ازدواج در فستیوالهای مختلفی به نمایش درآمده و مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است اما برای تماشای نسخهی دیجیتالی آن باید مدت بیشتری منتظر بمانید.
۷- وندل و وایلد (Wendell & Wild)
- کارگردان: هنری سیلیک
- صداپیشگان: کیگان-مایکل کی، جردن پیل، لیریک راس، آنجلا باست، جیمز هنگ، تامارا اسمارت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از ۱۰۰
وندل و وایلد در نگاه اول یک انیمیشن بزرگسالانه به نظر میرسد اما عناصر نوجوانانهای هم در آن به چشم میخورد و قصهای ترسناک از دوران بلوغ را روایت میکند که لحظات دراماتیک و غمانگیزی هم در آن وجود دارد؛ از این جهت، تماشای فیلم برای نوجوانان هم میتواند تأثیرات مثبتی داشته باشد. قصهی فیلم گستردگی قابلتوجهی دارد و شاید حتی در قالب یک مجموعهی تلویزیونی بهتر جواب میداد اما هنری سیلیک با همهی محدودیتها، موفق شده است یک فیلم ۱۰۶ دقیقه منسجم بسازد که از پایان راضیکنندهای بهره میبرد (این فیلمساز را با «کورالاین» و «کابوس قبل از کریسمس» میشناسید). فارغ از هنرمندیهای آشنای سیلیک که شما را مجذوب این جهان میکند، از کنار موسیقی متن اثر هم نباید عبور کرد که با تشکر از ترانههای راک، حس متفاوتی به مخاطب منتقل میکنند.
«کَت» یک دختر نوجوان سیاهپوست با موهای سبزرنگ است که والدینش را در یک تصادف از دست میدهد و خود را مقصر این اتفاق میداند. چند سال بعد، دخترک به یک نوجوان عاشقِ موسیقی راک تبدیل شده است که سرنوشت او را به محل زندگی سابقش در شهر «راست بَنک» بازمیگرداند تا به مدرسهی کاتولیک دخترانهی شهر برود؛ جایی که بهواسطهی «وندل» و «وایلد» آگاه میشود با دنیای زیرین ارتباط فراطبیعی دارد. وندل و وایلد خاطرات شما از کابوس قبل از کریسمس را زنده میکند و یادآور ساختههای کلاسیک «تیم برتون» بهویژه «بیتلجوس» هم هست اما قصد ندارد تا گذشته را تکرار کند. سیلیک فیلمهای زیادی نساخته است اما آثار او را به راحتی نمیتوانید فراموش کنید؛ وندل و وایلد هم از از این قاعده مستثنی نیست.
۶- خدای دیوانه (Mad God)
- کارگردان: فیل تیپت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از ۱۰۰
اگر خدای دیوانه در نگاه اول کمی آشنا جلوه میکند، شاید به این دلیل باشد که مهارتهای حیرتانگیز خالق آن را در آثار کلاسیکی همچون «جنگ ستارگان» و «پارک ژوراسیک» مشاهده کردهاید. این انیمیشن استاپموشن منحصربهفرد را فیل تیپت ساخته است که یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین هنرمندان حوزهی جلوههای ویژهی میدانی به حساب میآید؛ توسعهی این فیلم نزدیک به سه دهه به طول انجامید که شاید همین نکته کافی باشد تا برای تماشای آن کنجکاو شوید.
در جهانی که یادآور «دوزخِ دانته آلیگیری» است، با یک سرباز گمنام روبهرو میشویم که ماسکی بر صورت زده است و او را «آدمکش» مینامند؛ این سرباز به قهقرا سقوط میکند و در میان خرابههای جهنمی پرسه میزد. آدمکش با نماهای وهمانگیز و تهوعآوری روبهرو میشود و چیزهایی را تجربه میکند که هرگز تصورش هم نکرده بود. در این فیلم استعاری دربارهی ماهیت نامحدودِ ژانر علمی-تخیلی، قهرمان قصه گاهی به نقشهی خیسی که دارد تکهتکه میشود هم نگاهی میاندازد. خدای دیوانه دیالوگی ندارد و همانند انیمهی «تخممرغ فرشته»، شاهکارِ «مامورو اوشی»، از تاریخچهی آخرالزمانی و رازهای پشت تصویرسازیهای مذهبیاش توضیحی نمیدهد و این شما هستید که باید آنها را رمزگشایی کنید و به برداشت خاص خود برسید.
۵- اینوآ (Inu-Oh)
- کارگردان: ماساکی یوآسا
- صداپیشگان: آوو-چان، میرای موریاما، تاسوکو اموتو، کنجیرو تسودا، یوتاکا ماتسوشیگه
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از ۱۰۰
چه کسی فکر میکرد که تلفیق «راک اند رول: و عصر فئودالی ژاپن میتواند یک ترکیب جادویی باشد؟ ماساکی یوآسا که انیمهدوستان به خوبی با او آشنایی دارند، قصهی یک نوازندهی نابینای سازِ «بیوا» به نام «تومونا» را روایت میکند که با یک رقاصِ دفرمه به نام «اینوآ» دوست میشود. فیلم سپس تکامل هر کدام از آنها را به تصویر میکشد: تومونا به یک نوازندهی نامتعارف تبدیل میشود و اینوآ رقص سنتی ژاپنی «نو» (Noh) را گسترش میدهد. برخلاف دستورات و خواستههای نظام حاکم، این دو با اجراهای راک خود به ستاره تبدیل میشوند و نه تنها توجه توده مردم شهر را جلب میکنند بلکه فرمهای سنتی هنر را هم به چالش میکشند.
موسیقی متن حیرتانگیز «اوتومو یوشیهیده» نهایت انرژی را به اجراهای تومونا و اینوآ منتقل کرده است. علاوهبر این، هنگامی که اینوآ روی صحنه میرود، ماساکی یوآسا با تصویرسازیهای دیوانهوارش شما را غافلگیر میکند، همانند تجسم یک نهنگ طلایی که یادآور «ما تو را به جنبوجوش میاندازیم» (آهنگ مشهور گروه «کوئین») است. با تشکر از گسترهی صوتی وکالِ آوو-چان، اجراهای اینوآ گاهی به بزرگان موسیقی تاریخ نزدیک میشود. همچنین میتوانید ارجاعاتی به «الویس پریسلی» و «مایکل جکسون» را هم در فیلم پیدا کنید.
۴- آپولو ۱۰/۵: کودکی در عصر فضا (Apollo 10 1/2: A Space Age Childhood)
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- صداپیشگان: میلو کوی، جک بلک، گلن پاول، زکری لیوای، جاش ویگینز، لی ادی، بیل وایز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از ۱۰۰
این ساختهی ریچارد لینکلیتر شما را به اواخر دههی ۶۰ میلادی میبرد، دورانی که ناسا در آستانهی فرستادن فضاپیمای «آپولو ۱۱» به فضا قرار دارد تا برای نخستین بار در تاریخ بشر، انسانهایی را به کره ماه بفرستد. مشابه «زندگی بیداری» (۲۰۰۱) و «یک پویندهی تاریک» (۲۰۰۶)، لینکلیتر فیلم را بهصورت لایواکشن ساخته و سپس با روتوسکپی به انیمیشن تبدیل کرده است. در این قصهی ساختگی اما آغشته به نوستالژی، ناسا مخفیانه «استنلیِ» جوان را استخدام میکند تا آزمایشی به فضا برود. هنگامی که احساس میکنید با یک اثر ماجراجویانهی خانوادگی روبهرو هستید، فیلم به مسیر متفاوتی میرود و تمرینات آمادهسازی استنلی وارد حیطهی فانتزی و بیشتر به خاطرات او از دههی ۶۰ میلادی خلاصه میشود تا یک مأموریت جدی دولتی.
به همین دلیل، سفر قهرمان قصه به فضا، در مقایسه با ماجراجوییهای دوران کودکی او در زمین، اهمیت کمتری دارد. با روایت جذابِ جک بلک، استنلیِ بزرگسال، پیش از آنکه به عنوان اولین انسان به ماه قدم بگذارد، دوران کودکیاش را مرور میکند: از ایجاد مزاحمتهای تلفنی تا طرحریزی برای فرار از مجازاتهای مسئولان مدرسه. همانند پدر باتجربهای که قصهی زندگیاش را برای یک نوجوان تعریف میکند، استنلی هم فرازوفرودهای زندگیاش را با جزئیات کامل شرح میدهد؛ همراه با همهی ترسهایی که با تماشای تلویزیون به وجودش منتقل میشد، از جمله جنگ ویتنام و شورشهای خیابانیِ تمامنشدنی.
۳- میانکهکشانی (Entergalactic)
- کارگردان: اسکات مسکادی، کنیا بریس
- صداپیشگان: اسکات مسکادی، جسیکا ویلیامز، لورا هرییر، ونسا هاجنز، کیث دیوید، تیموتی شالامی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از ۱۰۰
در انیمیشن میانکهکشانی (که بازی با کلمه دارد و به جای Inter از Enter استفاده شده است) «عشق در اولین نگاه» با حرکات ۳۶۰ درجهی دوربین، یک پسزمینهی بنفش و آهنگهای «کید کادی» عرضه میشود. «جباری» یک هنرمند موفق است که پس از نقلمکان به خانهی رویاهایش، عاشق دختر همسایه، «مِدو» میشود که یک عکاسِ خوشآتیه است. ورود عشق به زندگی شلوغ او دردسرساز است و فیلم سوالات مهمی را پیرامون آرزوها، جوهرهی هنر و پایداریِ عشق مطرح میکند.
اسکات مسکادی (کید کادی) این فیلم را برای آلبوم موسیقی جدیدش (به همین نام) ساخت و اگرچه سبک انیمیشنی «بدنم را گم کردم» (۲۰۱۹) و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (۲۰۱۸) را برای آن در نظر گرفت اما کسی انتظار نداشت که میانکهکشانی به یکی از بهترین انیمیشنهای سال تبدیل شود. اسکات مسکادی در این فیلم، سطح تازهای از استعدادهایش را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که درک درستی از موسیقی و انیمیشن دارد. لحظاتی که مسکادی فیلم را به اثری سورئال تبدیل میکند، از هر نظر رویاگونه و مسحورکننده است و برداشت تازهای از شهر نیویورک ارائه میدهد که با رنگهای بنفش، آبی، نارنجی و قرمز پیوند خورده است.
- چرا انیمیشن «وال ای» یک فیلم سیاسی انتقادی است؟
- اشکال هندسی انیمیشنها چگونه بر روان شما تأثیر میگذارند؟
۲- خانه (The House)
- کارگردان: اما دو سواف، مارک جیمز روئلز، نیکی وان بار، پالوما بائسا
- صداپیشگان: میا گاث، هلنا بونهام کارتر، متیو گود، میراندا ریچاردسون، کلاودی بلکلی، مارک هیپ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۰۰
امسال، مجموعههای آنتولوژی محبوبی همچون «پسرها: شیطانی» و «عشق، مرگ و رباتها» تجربهی ویژهای را برای بزرگسالان رقم زدند. خانه اگرچه یک مجموعهی تلویزیونی نیست اما یک فیلم آنتولوژی است که سه قصهی ترسناک مختلف را روایت میکند و یکی از آثار کمتردیدهشدهی سال محسوب میشود که نباید فرصت تماشای آن را از دست دهید. قصهی اول در قرن نوزدهم اتفاق میافتد و سرگذشت یک خانوادهی چهار نفرهی فقیر را روایت میکند که ناگهان شرایط زندگی آنها عوض میشود. پدر خانواده، «ریموند» پس از ملاقات با یک معمار مرموز در جنگل، از سوی او دعوت میشود تا به یک خانهی اشرافی منحوس نقلمکان کند.
در قصهی دوم، به قرن بیستویک میرویم و با یک موشِ انسانمانند همراه میشویم که در حوزهی خانهسازی فعالیت دارد و در حال تعمیر همان خانهی اشرافی مذکور است. او که برای پایین آوردن هزینهها، همهی کارگرانش را اخراج کرده، حالا مجبور است به تنهایی خانه را تعمیر کند و درگیر اتفاقات ناخواستهای میشود. در قصهی سوم، یک سیل آخرالزمانی رخ داده است و حالا گربههای شبهانسانی در این جهان زندگی میکنند. اطراف خانهی مذکور را آب گرفته است و «رُزا» به روزهای خوب گذشته فکر میکند و امیدوار است که بتواند خانه را تعمیر کند. فیلم یادآور قصههای کوتاه «ادگار آلن پو» است و مضمون علاقهی افراطی به چیزهای مادی را در کانون توجه قرار میدهد. عروسکهای فیلم هم بسیار طبیعی از آب درآمدهاند و گاهی نگاههای خیرهی آنها به دوربین، همانند انسانهای واقعی جلوه میکند.
۱- پینوکیو (Guillermo del Toro’s Pinocchio)
- کارگردان: گیرمو دل تورو، مارک گوستافسون
- صداپیشگان: ایوان مکگرگور، دیوید بردلی، گریگوری مان، جان تورتورو، ران پرلمن، کیت بلانشت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۰۰
گیرمو دل تورو در گذشته هم به شخصیتهای نوجوانی که با «حقایق تلخ زندگی» روبهرو میشوند پرداخته است. او در پینوکیو، با فرمت انیمیشن به این موضوع نزدیک میشود و البته یکی از بهترین اقتباسهای ممکن از این شخصیت دوستداشتنی کلاسیک را ارائه میدهد. این انیمیشن همان چاشنی همیشگی فانتزی سیاهِ فیلمساز را دارد و اگرچه مبتنی بر رمان اصلی نوشتهی «کارلو کلودی» است اما در چند بخش مهم از آن فاصله میگیرد. همچون یک ازدواج موفق، تلفیق ایدههای دل تورو با کارلو کلودی، به یک موفقیت بزرگ تبدیل شده است؛ سبک انیمیشنی استاپموشن اثر به شخصیتهای قصه عمق و انسانیت بخشیده است و با یک قصهی بزرگسالانه پیرامون «طغیان» روبهرو هستیم، چیزی که دیگر اقتباسها شجاعت کافی برای پرداختن به آن را نداشتند.
پینوکیوی دل تورو در حقیقت بیستودومین اقتباس از این رمان ایتالیایی است و با اینکه سعی میکند به آن وفادار باشد اما پیامهای اخلاقی منسوخ قصهی اصلی را کنار میگذارد. در اقتباسهای دیگر، «زندگی» در اولویت قرار دارد و رؤیای شخصیت اصلی قصه این است که یک روز به «پسر واقعی» تبدیل شود. نسخهی دل تورو اما به این مسئله علاقهمند است که اخلاقیات درونیمان دربارهی انسانیت چه چیزی میتواند به ما آموزش دهد. در فیلم، مرگ چندان از پینوکیو یا عزیزان او دور نیست و در مرکز توجه قرار میگیرد؛ البته زیبایی فیلم در این است که با مرگ همچون مقولهای وحشتناک رفتار نمیکند و نوع نگاه بدبینانهای نسبت به آن ندارد. فیلم به شما میگوید که نباید از مرگ ترسید بلکه باید به آن احترام گذاشت و هنگامی که زمان موعود فرا رسید، آن را پذیرفت زیرا زیبایی واقعیِ زندگی در مرگ نهفته است و تنها با مرگ است که زندگی معنادار میشود.
منبع: Slash/Film