۹ رابطه عاشقانهی فیلمهای کمدی-رمانتیک از منظر روانشناسی؛ روابط سالم کدامند؟
عشق و روابط عاشقانه در سینما همیشه در میان قشر تحلیلگر جوامع، یعنی جامعهشناسان، روانشناسان، منتقدان فیلم و …، بحثبرانگیز و مورد مناقشه بوده است. اگرچه سینما محصول تخیل انسان است، به این خاطر که با فرهنگ عامه در ارتباط مستقیم و گسترده است و در واقع یکی از ابزارهای اصلی فرهنگسازی در جوامع به حساب میآید، متفکران و تحلیلگران بر این باورند که نگاه سینما به عشق در بسیاری از موارد به دلیل بیش از اندازه تخیلی بودن تأثیر منفی بر دستکم بخشی از جامعه که تماشاگر سینما هستند، میگذارد. و از آنجا که عشق یکی از پرمخاطبترین مضامین انسانی در هنر و ادبیات است، هنرمندان و خالقان آثار مسئولیت خطیرتری در نمایش و بازنمایی آن بر دوش دارند.
از عشق تراژیک که با پایانهای تلخ همراه است که بگذریم به فیلمهای کمدی رمانتیک، از جمله محبوبترین ژانرهای سینمایی، میرسیم که با نگاهی مثبت به عشق مینگرند و پایانهای خوشی دارند. قرار است وصال در این فیلمها به زیباترین شکل ممکن اتفاق بیفتد، معمولاً همراه با کمی دردسر، شیطنت و یک سری مانع. نشریهی اینسایدر در مقالهای دربارهی بهترین و بدترین روابط عاشقانه به سراغ چند درمانگر زوج رفته است که معتقدند فیلمهای کمدی رمانتیک غیرواقعی هستند و تنها مرحلهی اول آشنایی در یک رابطه را نشان میدهند که طرفین به طور وسواسگونهای در کنار هم هستند و هم را تماشا میکنند و تنها خوبیها و یکدیگر را بینقص را میبینند.
چه روانشناسی نوین چه خرد جمعی ما میگوید که این دوره در هر رابطهای بسیار کوتاه است و وقتی فیلمها تنها به بازنمایی همین دوره اکتفا میکنند، معمولاً به هیچیک از موانع و مشکلاتی که در واقعیت، زوجها در روابط خود با آن مواجه میشوند، نمیپردازند. بنابراین مخاطب نوجوان و جوان این فیلمها را در یک حباب نگه میدارند که رابطه و ازدواج، بهشتی همچون آنچه در این فیلمها به نمایش گذاشته میشود، خواهد بود.
از سویی، ژانر کمدی رمانتیک مسیر طولانیای را طی کرده و دست به تغییراتی نیز زده است. مثلاً طی یک دههی گذشته دیگر از آن فضای گل و بلبلی که در فیلمها میساخته فاصله گرفته است. از عشق مبتنی بر امتناع و تمنا در سینمای کلاسیک به طرحها و قصههایی که نگاه عمیقتر و پیچیدهتر به عشق و ظرافتهایش دارند رسیده است. با این حال، حتی به بهترین فیلمهای کمدی رمانتیک هم باید با کمی تردید نگاه کرد و آگاه بود که آنچه پیشروی ماست سینماست نه زندگی واقعی. به فهرستی از بهترین و بدترین نمونههای فیلمهای کمدی رمانتیک از نگاه چند متخصص امور زناشویی توجه کنید.
۱. «عاشقانه نیست؟» (Isn’t It Romantic) به دلیل به هجو کشیدن بزرگترین مشکلات بیشتر فیلمهای کمدی-رمانتیک تحسینبرانگیز است
- محصول: ایالات متحده
- پخش: ۲۰۱۹، برادران وارنر، (پخش بین المللی) نتفلیکس
- کارگردان: تاد اشتراوس اشکالسن
- بازیگران: ربل ویلسون، لیام همسورث، پریانکا چوپرا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
«عاشقانه نیست؟» با بازی ربل ویلسون کمدی رمانتیکی است که بار کمدیاش بیشتر است. در این فیلم شخصیت اصلی بر اثر ضربهای که به سرش میخورد، به یکباره سر از یک کمدی رمانتیک درمیآورد. آپارتمان او در بروکلین نیویورک حالا بسیار بزرگ است، کمدش پر است از اجناس گرانقیمت و مردی جذاب (لیام همسورث) او را میبرد سر قرارهای آنچنانی و لوکس.
رواندرمانگر ایرنه شراینر میگوید: «فیلم احمقانه است اما به دلیل نقدی که به ژانر کمدی رمانتیک دارد، تحسینبرانگیز است. این تنها فیلم کمدی رمانتیکی است که از نگاه من رواندرمانگر خوب است، چرا که در تمسخر تمام کلیشههای رمانتیک تمام فیلمهای کمدی رمانتیک بسیار خوب عمل میکند.»
۲. «دیوانهوار، احمقانه، عشق» (Crazy, Stupid, Love) تا حدی تصویری واقعی از پیچیدگیهای روابط انسانی به نمایش میگذارد
- محصول: ایالات متحده
- پخش: ۲۰۱۱، برادران وارنر
- کارگردان: گلن فیکارا، جان ریکوآ
- بازیگران: استیو کارل، رایان گاسلینگ، جولیان مور، اما استون، مریسا تومی، کوین بیکن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
لارا پتیفورد رواندرمانگر متخصص در امور زناشویی و خانوادگی «دیوانهوار، احمقانه، عشق» را یکی از بهترین کمدی رمانتیک های هالیوود میداند. فیلم قصهی زوجی را در آستانهی طلاق روایت میکند و تأثیر آن روی بچههایشان را به نمایش میکشید.
پتفورد میگوید: «این فیلم در نشان دادن جنبههای فراوان روابط انسانی به طور ویژه مؤلفهی فردیت که برای دوام و حفظ جذابیت در رابطه لازم است، بسیار خوب عمل میکند. فیلم پرده از ماهیت متناقض استحکام در عین شکنندگی در یک رابطه برمیدارد و اینکه هر رابطهای حتماً باید با آگاهی و همزمان مراقبت از خود و موجودیت و هویت دیگری همراه باشد.»
این فیلم تصویری واقعی را از آسیبپذیریهایی که در صورت بیتوجهی، متوجه یک رابطه است، نشان میدهد و همینطور راهکارهای اشتباه و غیرقابل برگشتی که افراد برای جبران این کاستی در پیش میگیرند که این قابلیت را دارد که فاصله را بیشتر کند یا در نهایت، نهاد خانواده را به کل از هم بپاشد.
۳. «بیمار بزرگ» (The Big Sick) مشکلات واقعی زوجها را به نمایش میگذارد
- محصول: ایالات متحده
- پخش: ۲۰۱۷، آمازون، لاینزگِیت
- کارگردان: مایکل شوالتر
- بازیگران: کمیل نانجیانی، زوئی کازان، هالی هانتر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
«بیمار بزرگ» زندگی یک رانندهی اوبر و کمدین نه چندان موفق امریکایی پاکستانیتبار (کمیل نانجیانی) را دنبال میکند که عاشق یک دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد امریکایی (زوئی کازان) میشود. هرچه این دو به هم نزدیکتر میشوند و رابطهشان جدیتر میشود، شخصیت پسر نگران نظر مادر و پدر مسلمان سنتیاش، که به ازدواج سنتی اعتقاد دارند و همسر پسرشان را خودشان انتخاب میکنند، دربارهی دختر است. وقتی دختر مبتلا به یک بیماری مرموز میشود و سخت بیمار میشود، پسر مجبور میشود کشمکش عاطفیاش را خودش به تنهایی پیش ببرد.
هوستون لاینس رواندرمانگر دربارهی این فیلم میگوید: «فیلم پر است از آسیبپذیری و ریزهکاری، نان شب کار رواندرمانگرهای روابط، و در عین حال نشان میدهد که توقعات خانوادگی و اختلافهای فرهنگی وقتی دو نفر با پیشینههای خانوادگی و فرهنگی متفاوت تصمیم میگیرند با هم وصلت کنند، چطور خودش را نشان میدهد.»
اینکه خانوادهها شخصی را که فرزندشان میخواهد برای ازدواج انتخاب کند نپذیرند، موضوع تازهای نیست. اما این فیلم بخصوص به نمایش موقعیتی میپردازد که حد و مرز والدین برای شخصی که فرزندشان میخواهد با او ازدواج کند، کاملاً غیرقابل تغییر است.
لاینس میگوید: «به عنوان یک رواندرمانگر زوجین میگویم که تفاوتهای فرهنگی به هر شکل و در هر اندازهای در تمام روابط به وجود میآید و عمق روان طرفین را درگیر ارزشهایی میکند که خوب است. این تفاوتها طبیعی است و در واقع بخشی از روند ماجراست. «بیمار بزرگ» تصویر فوقالعادهای از این وجه روابط به نمایش میگذارد.»
۴. «ده چیزی که در تو ازش متنفرم» (۱۰ Things I Hate About You) درس خوبی دربارهی رابطه به ما میدهد
- محصول: ۱۹۹۹، ایالات متحده
- کارگردان: گیل جانگر
- بازیگران: جولی استایلز، هیث لجر، جوزف گوردون لویت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
«ده چیزی که در تو ازش متنفرم» یکی از کمدی رمانتیکهای نوستالژیک دههی نودی است که از نگاه لاینس، یکی از صحنههای مهمش از حقیقت منتقدانهای دربارهی روابط میگوید.
فیلم اقتباسی مدرن از نمایشنامهی «رام کردن زن سرکش» (The Taming of the Shrew) شکسپیر در میان یک عده دبیرستانی با تمرکز بر یک رابطهی عاشقانه است که شبکهی درهمپیچیدهای از دروغها و عشق را روایت میکند. اما این شخصیت جولی استایلز، کَت، است که درس مهمی را دربارهی عشق به ما میدهد.
هاینس میگوید: «کت از تمام چیزهایی که در طرف مقابلش (هیث لجر) ازشان بدش میآید، به او میگوید، از چکمههایی که پسر میپوشد تا بیتوجهیهایی که در رابطه دارد، اما در نهایت مشخص میشود که با وجود تمام این ایرادها، او همچنان پسر را دوست دارد.»
همین صحنهی مهمی که شخصیت زن به چنین حقیقتی دست مییابد، دارد از حقیقتی جهانشمول دربارهی روابط میگوید؛ اینکه وقتی دو نفر با شخصیتها، عادات، ویژگیها و ارزشهای متفاوت کنار هم قرار میگیرد، تنش و اصطکاک اجتنابناپذیر است.
هاینس میگوید: «هر دو طرف یک انتخاب دارند: یا میتوانند آنچه را در طرف مقابل دوست ندارند، نادیده بگیرند یا به مرور زمان، با آن فرد پیچیده و ناکامل که در کنارشان است، کنار بیایند.»
۵. «پیچیده است» (It’s Complicated) احساسات پیچیدهای را که از پس طلاق به وجود دارد، صادقانه بررسی و تصویر میکند
- محصول: ایالات متحده
- پخش: ۲۰۰۹، یونیورسال پیکچرز
- کارگردان: نانسی میرز
- بازیگران: مریل استریپ، الک بالدوین، استیو مارتین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
«پیچیده است» تصویر صادقانهای از طلاق به نمایش میگذارد. فیلم قصهی زوج طلاقگرفته، جین و جیک (مریل استریپ و الک بالدوین) را روایت میکند که دوباره بعد از طلاق با هم ارتباط برقرار میکنند و حالا مجبورند رابطهشان را از فرزندانشان پنهان کنند. البته جین خیلی زود میفهمد که جیک ازدواج کرده و دذ عین حال، یک مرد مطلقهی دیگر (استیو مارتین) هم به او علاقه دارد.
پتیفورد میگوید: «من این فیلم را به این خاطر تصویر طنزی که از پیچیدگیهای احساسی خانوادههایی که طلاق را تجربه میکنند نشان میدهد، دوست دارم. بسیاری از زوجهایی که از هم طلاق میگیرند، همچنان به یکدیگر و زندگیای که زمانی با هم داشتند، احساس دارند و حتی پیش میآید که بخواهند فرصتی دیگر به آن زندگی و احساس بدهند.»
البته پتیفورد معتقد است رجوع و کند و کاو دوبارهی این احساسات گاهی ممکن است عواقب عاطفی دردناکی داشته باشد، بهخصوص برای بچههای بزرگسالی که در جریان و شاهد طلاق والدین خود بودهاند. جز این، اغلب ثابت میشود که حتی بعد از رجوع هم مشکل اصلی میان زوجها همان است که بود. این چیزی است که فیلم «پیچیده است» با نگاهی صادقانه به آن میپردازد.
۶. «زن زیبا» (Pretty Woman) داد میزند که رابطهی عاشقانهاش در انتها ماندگار نخواهد بود
- محصول: ۱۹۹۰، ایالات متحده
- کارگردان: گری مارشال
- بازیگران: جولیا رابرتس، ریچارد گیر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
«زن زیبا» قصهی زنی خیابانی (جولیا رابرتس) را روایت میکند که به پیشنهاد تاجری ثروتمند (ریچارد گیر) میپذیرد یک هفتهی کاری را در کنار او بگذارند، اما این معاملهی کاری به رابطهی عاشقانهی میان این دو منجر میشود. فیلم بسیار دوستداشتنی و از جمله محبوبترین فیلمهای «بکوب و از اول بساز» کمدی رمانتیک سینمای هالیوود در فرهنگ عامه است، اما اشکالاتی هم دارد، دستکم از منظر روانشناختی.
پتیفورد میگوید: «ما در فیلم نمیبینیم که این زوج با چنان پیشینهی طبقاتی، اقتصادی، تحصیلی و تجربهی زیستی متفاوتی قرار است چگونه در کنار هم قرار بگیرند؛ آن زمان که کشش و هیجان اولیه میان دو نفر فروکش میکند و زندگی واقعی و مسائل روزمره خودش را نشان میدهد.»
فیلم یک قصهی پریان است که همچون تمام قصههای پریان پایان خوشی دارد. زن و مرد با وجود تمام موانع در شادی و خوشبختی تمام به هم میرسند. اما پتیفورد میگوید نابرابری آشکاری میان این زوج وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت و این عدم توازن قدرت مشکلساز خواهد بود.
۷. «جنسیت و شهر» (Sex and the City) نمونهی بارز کارهایی است که نباید پیش از ازدواج انجام داد
- محصول: ایالات متحده،
- پخش: ۲۰۰۸، برادران وارنر
- کارگردان: مایکل پاتریک کینگ
- بازیگران: سارا جسیکا پارکر، کیم کاترال، کریستین دیویس، سینتیا نیکسون، کریس نوث، جنیفر هادسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۹ از ۱۰۰
داستان چهار زن مستقل و قدرتمند در دههی ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ که به تنهایی در نیویورک زندگی میکنند و هر یک با شخصیت و نگاهی متفاوت به زندگی، امور روزمره و زیستی خود را با تمرکز بر روابط عاشقانه پیش میبرند، شاید به لطف بازیگران (به طور ویژه سرمایهگذاری سارا جسیکا پارکر نیویورکنشین) و فشن قابل توجهش طرفداران و جوایز زیادی را به دست آورد. اما در واقعیت میتواند الگوی بسیار مخربی برای دنبالکنندگانش باشد.
روابطی که در این سریال پرطرفدار و همینطور قسمت اول فیلم «جنسیت و شهر» به نمایش گذاشته شود، درخور تقلید نیست. به طور کلی سبک زندگی و روابطی که در سریال بلند «جنسیت و شهر» معرفی و تبلیغ شده، غیرواقعی است و اولین دنبالهی سینماییای که بر اساس این سریال ساخته شده است هم همان فرمول را پی میگیرد؛ بزرگ کردن مسئلهای بسیار جزئی. تو گویی اینها یک مشت بچه دبیرستانی هستند که هنوز نمیدانند از زندگی و رابطه چه میخواهند.
مثلاً در فیلم وقتی شخصیت مرد اصلی که ما او را با نام «بیگ» (کریس نوث) میشناسیم، در آستانهی ازدواج از تردیدهایش به محبوب دیرینهاش کری (پارکر) میگوید، او کودکانهترین واکنش ممکن یعنی حمله و سرزنش را نثارش میکند. این دنبالهی رابطهی بیمار نابهنجاری است که این دو در طول سریال بارها و بارها شکسته و از سر گرفته بودند. نوعی رابطهی سادیستی مازوخیستی که هم هدفش دنبالهدار کردن سریال است و هم جذب مخاطب بیشتر. نتیجهی این واکنش نامقعول، افتضاحی است که روز عروسی این دو به بار میآید و زخمی کهنه را دوباره باز میکند.
لاینس میگوید: «در دنیای واقعی، پرسش و تردید نسبت به مسئلهی ازدواج امری بسیاری طبیعی و واکنشی سالم به تصمیمی است که قرار است زندگی افراد را به کل دگرگون کند. زوجها معمولاً فکر میکنند باید این احساسات و نگرانیها را از هم پنهان کنند، چرا که میترسند پرده از ایرادی ویرانگر در خود یا رابطهشان برداشته شود. این دقیقاً همان کار انسانیای است که شخصیت بیگ در فیلم «جنسیت و شهر» میکند، اما واکنش بسیار منفی و مخربی از طرف مقابل میگیرد.»
چنین فیلمهایی بر وجه انسانی افراد در زندگی واقعی خط بطلان میکشند.
۸. «دفترچهی خاطرات» (The Notebook) رابطهای ناسالم را به نمایش میگذارد
- محصول: ایالات متحده
- پخش: ۲۰۰۴، نیولاین سینما
- کارگردان: نیک کاساوتیس
- بازیگران: رایان گاسلینگ، ریچل مکآدامز، جیمز گارنر، جنا رولندز، جوآن آلن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۹ از ۱۰۰
باز هم یک رابطهی عاشقانهی ممنوعهی داغ دیگر با تمام موانع و کلیشههای گلدرشتش (بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی نیکولاس اسپارکس) که البته میان مخاطبان سینمای کمدی رمانتیک بسیار محبوب است، اما از نگاه روانشناسان غیرواقعی و مخرب است.
لاینس میگوید شاید رابطهی عاشقانهی فیلم «دفترچهی خاطرات» در عالم خیال برای همه جذاب باشد، اما در واقعیت، رابطهی الی و نوآ (ریچل مکآدامز و رایان گاسیلنگ) غیرواقعی و ناسالم است. اگر از نگاه یک رواندرمانگر بخواهیم فیلم را بررسی کنیم، میبینیم که فیلم دقیقاً یکی از عاملان اصلی آن تصویر کلیشهای رفتارهای اغراقشده فراگیر از عشق در میان نوجوانان و جوانان است که میگوید این گونه رفتارها پاسخ کارآمد به چالشهای یک رابطه است.
مثلاً نوآ هر روز برای الی نامه مینویسد، بی آنکه پاسخی از او دریافت کند و برایش از ساختن خانهای بزرگ و رؤیایی میگوید و به طور وسواسگونهای معتقد است که این وضعیت زندگی الی را، که مادرش به این رابطه راضی نیست و همسری ثروتمند را برای دخترش میپسندد، عوض خواهد کرد.
ابراز عشق زیر باران و تبدیل خشم به آمیزش عاشقانه، دقیقاً همان الگوهایی غلطی است که چنین فیلمهایی در ذهن مخاطب میکارند. این خاصیت تمام فیلمهای کمدی رمانتیک هالیوود است؛ پیامی که به جهان مخابره میکند، این است: رضایت از رابطه تنها در لحظات بزرگ و برجسته و جسورانه محقق خواهد شد.
هاینس میگوید: «اما در واقعیت رضایت از رابطه از تعاملهای بیشمار روزانه است که طرفین در کنار هم تجربه و مشق میکنند. همین تجربهها و تعاملها با تمام اختلافها و ریزهکاریهایش است که در طول زمان محبت، علاقه و تحسین دو نفر را نسبت به هم عمیق میکند.»
۹. «عروسی یونانی پرریختوپاش و بزرگ من» (My Big Fat Greek Wedding) تصویر ناسالمی را از مداخلهی خانواده در ازدواج به نمایش میگذارد
- محصول: ۲۰۰۲، ایالات متحده، کانادا
- کارگردان: جوئل زوئیک
- بازیگران: نیا واردالوس، جان کوربت، لینی کازان، مایکل کنستانتین، جین ایستوود
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
تولا (نیا واردالوس که نویسندهی فیلمنامه هم هست) زن امریکایی یونانیتبار سی سالهای است که در رستوران یونانی پدر و مادرش در شیکاگو کار میکند و هنوز مجرد است. تا اینکه با مرد ظاهراً بی عیب و نقصی به نام ایان میلر (جان کوربت) آشنا میشود که معلم مدرسه است. این دو خیلی زود دلباختهی یکدیگر میشوند. اما دو مشکل وجود دارد؛ اولاً ایان یونانی نیست و دوماً گیاهخوار است و این هر دو مورد، خانوادهی تولا را به وحشت میاندازد.
پتیفورد میگوید: «شاید این فیلم به لحاظ سرگرمی ارزشمند باشد، اما مشکلاتی دارد و روابطی که به نمایش میگذارد، درخور تقلید و الگوبرداری نیست.»
درست است که خط و سیر داستانی موقعیتهای کمدی بیشماری را خلق میکند (نسخهی ایرانی این فیلم به خاطر تشابهات فرهنگی و پتانسیلهای کمدی این ساخته شد، «ازدواج به سبک ایرانی» ساختهی حسن فتحی) و توجه به پیشینههای متفاوت خانوادگی، نژادی و فرهنگی در روابط مهم است، اما مداخلهی بیش از اندازهی خانوادهها در خصوص مسئلهی ازدواج نادرست و مخرب است.
تولا، شخصیت اصلی فیلم برای ازدواج با محبوبش باید از سد پدرش بگذرد و در نهایت هم موفق میشود چنین کند، اما از نگاه پتیفورد فیلم از آنجا ضربه میخورد که خانوادهی دختر این زوج جوان خانهای در همسایگی خودشان هدیه میدهند.
پتیفورد توضیح میدهد: «این سطح از مداخله و نفوذ در رابطهای که قرار است به ازدواج ختم شود، برای تماشای تنش کمیک بر پردهی سینما جالب است، اما مهارنشدنی است، و نتیجهاش این است که این زوج در نهایت نمیتوانند ازدواجی مسالمتآمیز با هم داشته باشند.»
منبع: insider