بهترین و ضعیفترین فیلمهای هدیه تهرانی؛ ستارهای که زود غروب کرد
سالهای میانی دههی هفتاد، چندین چهرهی تازه را به سینمای ایران معرفی کرد که هدیه تهرانی یکی از آنها بود. بازیگری که با «سلطان» مسعود کیمیایی دیده شد و رفتهرفته جای پایش را در سینمای ایران محکم کرد. در فاصلهی کوتاهی نام هدیه تهرانی به یک برند و اسم خاص در میان سینمادوستان تبدیل شد. حالت چهره و فرم خاص بازی او، برای مخاطبان سینما تازگی داشت و همین عاملی برای به سینما کشاندن علاقهمندان بود. خونسردی تهرانی در چهره و بیان، تا آن زمان در کمتر بازیگری دیده شده بود و برگی برنده برایش به حساب میآمد. در یکی دو ماه اخیر دو فیلم «دوئت» و «روزهای نارنجی» با بازی هدیه تهرانی اکران آنلاین شدهاند.
کارنامهی بازیگری هدیه تهرانی فراز و فرودهای زیادی دارد. هم میتوان ردپای فیلمهای مهم اجتماعی را دید، هم سراغ کمدیهای گیشهپسند را گرفت. با اینکه اولین فیلمهای هدیه تهرانی در سینما بسیار جلب توجه کرد و نامش را خیلی زود بهعنوان یک چهره نوظهور سرزبانها انداخت، اما هر چه گذشت ستارهی او در سینمای ایران کمفروغتر شد. در ادامه نگاهی به مهمترین فیلمهای این بازیگر داریم و چند فیلم ضعیف او در سالهای اخیر را هم بررسی قرار کردهایم.
بهترین فیلمهای هدیه تهرانی
شوکران
کارگردان: بهروز افخمی
هدیه تهرانی قبل از ساخت «شوکران» در دو فیلم دیگر بازی کرده بود ولی هنوز عموم مردم با نام و چهرهاش آشنایی نداشتند. شوکران یک سکوی پرتاب بزرگ برای تهرانی بود. با این فیلم، مردم با این بازیگر تازه وارد آشنا شدند و نام «هدیه تهرانی» بهعنوان بازیگری قابل در میان سینمادوستان میپیچد.
شوکران در تاریخ فیلمهای اجتماعی سینمای ایران فیلم مهمی است. این فیلم در زمان اکرانش بسیار دیده شد و نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را به همراه داشت. تهرانی با آن سیمای خونسرد بهخوبی در نقش زنی قربانی که دنبال انتقام است بازی کرد. چهره و سبک بازی او بسیار به این نقش میآمد و هوشمندی افخمی در بازی گرفتن از تهرانی، از نقاط قوت فیلم به شمار میرفت. نقشی جسورانه که تا به حال مانندش را در سینما نداشتیم و این بازیگر توانست مسیر جدیدی را در سینمای ایران باز کند. شوکران کمک زیادی به دیده شدن تهرانی کرد. پس از این فیلم نام تهرانی بهعنوان یک بازیگر توانا مطرح و او ایفاگر نقشهای متعددی در فیلمهای سینمایی شد.
قرمز
کارگردان: فریدون جیرانی
پس از موفقیت شوکران در اکران، حالا همهی نگاهها به هدیه تهرانی و فیلمهای بعدی اوست. «قرمز» فیلم پرسروصدای دیگر آن سالهاست که به کارگردانی فریدون جیرانی ساخته شد. فیلم، داستان عشق بیمارگونه یک زوج را روایت میکند. تهرانی با بازی در نقش «هستی مشرقی» بهخوبی نقش زنی رنجدیده و محزون در یک رابطه زناشویی را نشان میدهد.
تهرانی همانند شوکران نقش پرستاری را بازی میکند که در مواجهه با مردان زخم خورده و آسیب دیده است. بازی تهرانی در چنین نقشهایی در سینمای آن روزها به یک رویه تبدیل شد و کارگردانان برای سپردن نقشهای اینچنینی به سراغ تهرانی میرفتند.
تهرانی در کنار محمدرضا فروتن در قرمز بازی قابل قبولی دارد و از ارکان موفقیت فیلم در گیشه به حساب میآید. قرمز همچون شوکران جزء موفقترین فیلمهای سینمایی ایران در گیشه است که عموم مردم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند. همچنین منتقدان هم از فیلم و بازی تهرانی تمجید کردند و تهرانی توانست نظر منتقدان و مخاطبان عام را به خود جلب کند.
دستهای آلوده
کارگردان: سیروس الوند
«دستهای آلوده» در زمان ساخت و اکرانش تمام ویژگیهای یک فیلم جذاب و تماشاگرپسند را داشت. یک درام هیجانانگیز که در دلش مثلث عشقی شکل میگرفت و روابط میان بازیگران و داستانش جذاب از کار درآمده بود. فیلم چهار شخصیت اصلی داشت که بازی هدیه تهرانی بهعنوان یکی از شخصیتها، بر جذابیت فیلم میافزود.
دستهای آلوده تمام عناصر لازم برای دیده شدن را داشت. از ستارههای سینما استفاده میکرد و داستانی جذاب برای روایت داشت. این فیلم با بازی خوب بازیگرانش فیلمی جوانپسند و به روز بود که با تکیه بر قابلیتهای بازیگرانش، بهخوبی دیده شد و جزء موفقترین فیلمهای ایرانی در زمان خودش به حساب آمد. هدیه تهرانی بهعنوان ستارهی آن روزهای سینما، در هر فیلمی که بازی میکرد میدرخشید و فیلمهایش گیشه خوبی داشتند.
کاغذ بیخط
کارگردان: ناصر تقوایی
«کاغذ بیخط» را باید در کارنامهی بازیگری تهرانی یک نقطهی عطف دانست. او که تا پیش از این فیلم، بیشتر در فیلمهای گیشهپسند بازی کرده بود، حالا با قرار گرفتن در مقابل دوربین ناصر تقوایی، فیلمی خاص با شمایل روشنفکرانه را بازی کرد.
کاغذ بیخط» را باید یکی از بهترین فیلمهای تهرانی دانست. او در این فیلم، بار اصلی فیلم را به دوش میکشد و بهخوبی از عهده نقشش برآمده است. کمتر فیلمی تا آن زمان با این قدرت روزمرگیها و چالشهای پیش روی یک زن خانهدار را نشان داده بود. کاغذ بیخط نظر مثبت منتقدان را به دنبال داشت و موجب تثبیت جایگاه تهرانی در سینمای اجتماعی شد. فیلمِ تقوایی در آن زمان از معدود فیلمهایی بود که دغدغههای یک زن خانهدار را محور قرار داد و تهرانی هم بهخوبی از پس نقش «رویا» در فیلم برآمد.
تهرانی با بازی کاغذ بیخط مهر محکمی برای اثبات تواناییهایش در سینما زد. بازی کردن در بعضی فیلمهای گیشهپسند، انتقاد برخی منتقدان را به سبک کاری این بازیگر متوجه کرده بود، ولی کاغذ بیخط و کار کردن با کارگردان صاحبنامی مثل تقوایی نشان داد که تهرانی پتانسیل و قابلیتهای زیادی در سینما دارد. تهرانی با ظاهری شبیه به زنان طبقه متوسط شهرنشین، برای سالها بخشی از مطالبات این طبقه اجتماعی را در فیلمهایش نمایندگی کرد. زنانی سرخورده که در رسیدن به هدفهایشان ناکام ماندهاند و نتوانستهاند تواناییها و استعدادهایشان را در زندگی نشان دهند.
خانهای روی آب
کارگردان: بهمن فرمانآرا
«خانهای روی آب» دومین فیلم بهمن فرمانآرا در سال ۱۳۸۰ است و به لحاظ سوژه و مضمون جزء فیلمهای متفاوت و مهم سینمای ایران به شمار میرود. تهرانی در این فیلم هم بار دیگر نقش زنی آسیب دیده در رابطه با مردان را بازی میکند. با این وجود، تهرانی بهخوبی از پس «ژاله تیرانداز» برمیآید و حضورش به پیشبرد داستان و باورپذیر کردن مشکلات شخصیت اصلی فیلم با بازی رضا کیانیان کمک میکند.
خانهای روی آب به معضلات شخصیتی و مشکلات روحی یک پزشک میپردازد که نقدهایی اجتماعی را هم به دنبال دارد. فیلم در نگاهی کلی نگاهی انتقادآمیز به روابط میان آدمها و مشکلات اخلاقی جامعه دارد. تهرانی با وجود اینکه نقش مکمل را در این فیلم برعهده دارد، توانسته کامل کننده بخشی از مشکلات و بدبختیهای شخصیت اصلی فیلم، دکتر رضا سپیدبخت باشد.
فیلم بهمن فرمانآرا حرفهای زیادی برای گفتن داشت و توانست نظر مساعد مردم و مخاطبان را جلب کند. تهرانی در اوایل دهه هشتاد روزهای خوبی را پشت سر میگذاشت. تهرانی هم با بازی در فیلمهای تقوایی و فرمانآرا، در میان منتقدان و مخاطبان جدی سینما جایگاه ویژهای پیدا کرد و هم با بازی در فیلمهای عامهپسند، در میان تماشاگران عامه هم محبوبیت داشت.
چهارشنبه سوری
کارگردان: اصغر فرهادی
بازی در فیلم «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی اوج توانایی و شکوفایی تهرانی است. چهارشنبه سوری یک اتفاق مهم و خاص در کارنامهی بازیگری هدیه تهرانی است و او را بیش از پیش در کانون توجه قرار داد. تهرانی در اوج تجربه و پختگی به چهارشنبه سور» رسید و یکی از ماندگارترین نقشهایش را در یکی از مهمترین فیلمهای سینمای ایران بازی کرد.
او نقش زنی شکاک، افسردهحال و زودرنج را در قالب نقش «مژده» بازی میکند که در برابر رفتارهای شوهرش مستأصل شده است. مژده نسبت به رفتار و کارهای شوهرش حساس است، احساس میکند به او خیانت شده ولی توانایی ثابت کردن چیزی را ندارد و همین سرآغاز سرخوردگی و در خود فرورفتنهایش است. تهرانی بار دیگر در قالب نقشی از زنان طبقه متوسط جامعه فرو رفت و بخشی از دغدغهها و چالشهای آنها را پیش چشم سینمادوستان گذاشت.
سکانسی که مژده میخواهد از طریق دریچهی حمام صدای زن همسایه را بشنود و در مواجهه با خواهرش، درمانده و کلافه گریه میکند بهخوبی اوج استیصال و درماندگی یک زن را در زندگی مشترک نشان میدهد. تهرانی به واسطهی بازی در این نقش، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای خود کرد و بار دیگر مهر تأییدی بر تواناییهایش زد.
بازی در نقش مژده در چهارشنبه سوری شاهبیت بازیهای تهرانی است. تصور موفقیت این فیلم بدون بازی درخشان تهرانی کاری دشوار است. تهرانی در این فیلم چند پله از دیگر فیلمهایش جلوتر است و بیننده را بهخوبی با چالشهای یک زن درمانده همراه میکند. این بازیگر در چهارشنبه سوری لحظات درخشانی زیادی دارد که نشان میدهد یک کارگردان کاربلد چگونه میتواند تواناییهای یک بازیگر را به فعلیت برساند.
هفت دقیقه تا پاییز
کارگردان: علیرضا امینی
هدیه تهرانی در «هفت دقیقه تا پاییز» در قالب مادری داغدار و سوگوار میرود و مشکلات روحی یک مادر پس از دست دادن فرزند را نشان میدهد. هفت دقیقه تا پاییز را میتوان یکی از بهترین فیلمهای امینی دانست که تهرانی با بازی درخشانش سهم زیادی در موفقیت فیلم دارد.
تهرانی در نقش «میترا» ایفاگر نقش مادری است که فرزندش را به خاطر تصادف از دست داده و حالا به لحاظ عاطفی و روحی دچار تلاطم شده و نمیخواهد این حادثهی دردناک را قبول کند. بازی تهرانی در نقش میترا بر بار عاطفی و احساسی فیلم افزوده است و نقش را بسیار باورپذیر کرده است.
هفت دقیقه تا پاییز ملودرام غمانگیزی است که بیشتر موفقیتش را مرهون بازی هدیه تهرانی است. او همانند چهارشنبه سوری بازی تأثیرگذاری در فیلم دارد و تماشاگر را به خوبی با خود همراه میکند.
ضعیفترین فیلمهای هدیه تهرانی
عادت نمیکنیم
کارگردان: ابراهیم ابراهیمیان
از ضعفهای سینمای ایران، ساختن فیلمهای متعدد از یک الگو و تکرار یک ژانر خاص است. پس از موفقیت فیلمهای اصغر فرهادی، کارگردانهای جوان به دنبال ساختن فیلمهایی با حال و هوا و سبک فیلمهای فرهادی بودند. در مقطعی از دههی نود فیلمهایی با سوژهی «خیانت» در سینما زیاد ساخته شد و «عادت نمیکنیم» که با رسمالخط «آدت نمیکنیم» نوشته میشود، یکی از آنها بود.
فیلم در زمان اکران بسیار بر حضور هدیه تهرانی مانور داد، ولی حضور این بازیگر خیلی به دیده شدن و موفقیت فیلم در اکران کمک نکرد. در سالهای دهه نود، دیگر سکه تهرانی از رونق افتاد و حضورش مثل گذشته نتوانست مردم را به سینما بکشاند. بازی تهرانی چیزی به فیلم اضافه نکرد و تکراری از نقشهای قبلی او بود. بازی هدیه تهرانی در این فیلم بسیار به مژدهی چهارشنبه سوری شباهت داشت و حتی از آن هم عقبتر بود.
با وجود مانور تبلیغاتی سازندگان فیلم بر حضور تهرانی، ولی بازی این بازیگر در آدت نمیکنیم دیده نشد. قرار بود حضور هدیه تهرانی بر بهتر دیده شدن فیلم کمک کند، ولی به یک نقطهی ضعف در کارنامه بازیگر خودش تبدیل شد.
دوئت
کارگردان: نوید دانش
«دوئت» را باید یکی از ضعیفترین فیلمهای هدیه تهرانی دانست. این فیلم به لطف اکران آنلاین بهتازگی در معرض تماشا قرار گرفت و نتوانست در جذب و رضایت تماشاگرانش موفق عمل کند. دوئت در ساخت و محتوا ضعفهای بسیاری دارد و در این فیلم با یکی از ضعیفترین بازیهای هدیه تهرانی روبهرو هستیم.
سوژهی فیلم بر پایه اتفاقات و خاطرات گذشته افراد بنا شده و میخواهد تأثیر یک رابطه در قدیم را در زندگی حال حاضر افراد جستجو کند. ضعف در داستان و شخصیتپردازیها سبب شده تا دوئت حرف زیادی برای گفتن نداشته باشد و توی ذوق بزند. نقش هدیه تهرانی را در قالب همسر یک آهنگساز جوان باور پذیر نیست. تهرانی در این فیلم نقشی فرعی را بر عهده دارد، ولی برخلاف اولین فیلمهایش این نقشها خیلی خوب از کار درنمیآید و مخاطب نمیتواند با او ارتباط برقرار کند. تهرانی در دوئت سردرگم و سرگردان است که بخش زیادی از آن به خاطر ضعفهای فیلم در فیلمنامه و شخصیتپردازی است.
روزهای نارنجی
کارگردان: آرش لاهوتی
وقتی شما برای فیلمتان یک داستان قوی و جاندار نداشته باشید، حضور هیچ بازیگری نمیتواند آن فیلم را جذاب کند و حتی میتواند بازی بازیگرانش را هم تحتالشعاع قرار دهد. هدیه تهرانی در «روزهای نارنجی» نقش اصلی را برعهده دارد ولی بازی او در این فیلم چنگی به دل نمیزند. بازی تهرانی در روزهای نارنجی عمق ندارد و تماشاگر نمیتواند با او به عنوان شخصیت اصلی ارتباط برقرار کند.
تهرانی در نقش «آبان»، میخواهد در دنیای مردان، یک قهرمان باشد، ولی تماشاگر نمیتواند با این شخصیت همذاتپنداری کند و همراه شود. حتی دغدغههای آبان در مواجهه با شوهر و معشوقه قدیمیاش هم باور نمیشود. آنچه از تهرانی در روزهای نارنجی میبینیم، رفتن و آمدنهای بیهدف با چاشنی دعوا و رقابت است که نمیتواند برای مخاطب جذاب باشد.
تهرانی در سالهای اخیر، چوب کار کردن با کارگردانهای جوان را خورده است. سه فیلم ضعیف او در این سالها، محصول کار کردن او با جوانهاست. شاید این جوانها به دنبال استفاده از تجربهی بازیگری تهرانی بودهاند ولی ضعفهای متعدد فیلمنامههایشان، بازی بازیگری چون تهرانی را زیر سؤال برده است. این کارگردانهای جوان، در خلق داستانی جذاب و شخصیتپردازیهای درست ناکام ماندهاند. کار کردن با این جوانها آورده خاصی برای هدیه تهرانی نداشته و به نقطهی ضعف کارنامه بازیگری او هم تبدیل شده است.
سلام بر شما. پست خوبی بود. اما یکسری مسائل رو نمیشه نادیده گرفت. اولاً در خود ایران کارگردانان زیادی بودند که فیلم های اول شون بهتر از فیلم های بعدی بوده. پس لزوماً با بازی در فیلم کارگردان قدیمی موفق نمی شوید. ضمن اینکه در هر جای دنیا به هر دلیلی که باشد کارگردانان قدیمی کم کار می شوند و تازه نفس ها جای آنها رو می گیرند. پس یک بازیگر اگر بخواهد صبر کند تا پیشنهادی از کارگردان پیشکسوت داشته باشد، شاید مجبور شود به ندرت بازی کند و یا اصلا پیشنهادی دریافت نکند! این را هم باید در نظر گرفت که کلا اکثر فیلم هایی که در طول تاریخ در ایران ساخته شدهاند ضعیف هستند. اگر بازیگر مدام بخواهد به این دلیل پیشنهادها را رد کند بدین معناست که به کلی پول نه گفته و این عاقلانه به نظر نمی رسد!
سلام ببینید یک فیلم و سریال چه بلائی سر هنرمند(بازیگر) البته بیشتر مقصر اصلی بازیگر است قبل از هر اقدامی فیلمنامه باید دقیقا مطالعه شود اگربازیگر سواد دانشگاهی داشته باشد هرگز به دام نمی افتد گاهی چهره جذاب یک بازیگر را معروف میکند که هیچ سواد آکادمیک ندارد یکباره با یک فیلم ضعیف به فراموشی میرود ایشون هم بازیگر جذاب و قابلی هستند
ستاره غروب نمیکنه استاد! اون خورشیده که غروب میکنه. ستاره رو میگن محو شد، یا افتاد.
پروفسور اولا خورشید هم ستارهس، دوما یه گوگل بکن که بفهمی تمام ستارهها طلوع و غروب میکنن به جز اونایی که تو آسمون به یکی از قطبهای سماوی نزدیک باشن.