بهترین سریالهای آمریکایی تمام دوران؛ از «فرندز» تا «برکینگ بد»
در چند دهه اخیر، تلویزیون از یکی از عوامل آسیب به روشنگری و روشنفکری به شکل تازهای از سوادآموزی، دستکم به لحاظ میزان زمانی که آدمهای باهوش امروز صرف تماشای سریال میکنند، تبدیل شد. همانطور که سریالهایی که بر اساس آثار ادبی کلاسیکی همچون «غرور و تعصب» (Pride & Prejudice) و «خوشههای خشم» (The Grapes of Wrath) ساخته شدهاند، این قابلیت را داشتهاند که سالیان سال در فهرست سریالهای محبوب مخاطبان تلویزیون قرار بگیرند، بی آنکه حتی خود کتاب را خوانده باشند، محصول فاخر تلویزیونی هم به طور همزمان توانست در دل مخاطبان عادی تلویزیون که فقط میخواستند بعد از کار سیتکام تماشا کنند که فقط بخندند یا اصلاً نخندند و فقط زمان بگذارنند، جا باز کند. امروز، با تولیدات تلویزیونی متنوع روزبهروز بهتر و پیشرفتهتر و در عین حال سرگرمکنندهتر، این چنین شده است که مردم حتی بیشتر از فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی تماشا کنند و تقریباً برایشان تبدیل به عادتی روزمره شده است. بهخصوص بهترین سریالهای آمریکایی که همیشه (البته به جز محصولات بریتانیایی و بیبیسی) پرطرفدار بودهاند.
مثلاً در ایران موج سریالبینی، بهخصوص سریال آمریکایی، برای مخاطبان حرفهایتر با مجموعههای کمدی مثل «فرندز» شروع شد. اما این سریال «گمشدگان» (Lost) و به دنبال آن «فرار از زندان» (Prison Break) و «۲۴» بود که عادت سریالبینی را میان مخاطبان و علاقهمندان به صنعت سرگرمی رواج داد. امروز با وجود بیشمار سایت و پلتفرم پخش آنلاین دیگر همه برای خودشان به یک پا متخصص در سریال تبدیل شدهاند؛ فرقی هم ندارد متعلق به کدام طبقه اجتماعی باشی یا چه میزان سواد و درک از سینما و سریال داشته باشی. تقریباً همه همهچیز را میبینند.
بدیهی است که بعضی تولیدات تلویزیون و سریالی به خاطر جنبههای هنری، نوآوری و تأثیر فرهنگیشان (یا صرفاً استادانه ساختن همان فرم سنتی سریال) بیشتر و برجستهتر از سایرین مورد توجه قرار بگیرند؛ به طوری که از استانداردهای تلویزیون هم پیشی بگیرند. یا تأثیر عمیق و شگرفی بر فرهنگ عامه بگذارند. اینها محصولاتی هستند که موفق شدهاند جامعه بهسرعت در حال متغیر امروز را در زمانی درست و در قالب و شکلی درست به نمایش بگذارند، یا دست روی برگههای از تاریخی بگذارند که بازتاب دادنشان ضروری است. یا در کمدی یا درام یا ژانر علمی-تخیلی و جنایی و سایرین یا ترکیبی از چند ژانر دست به نوآوریهای بزنند یا قصههای جالب یا حتی سادهای را به زیبایی روایت کنند که تا ابد در ذهن مخاطبان تلویزیون و در تاریخ تلویزیون باقی بمانند.
آیا همه باید تمام این سریالها را تماشا کنند؟ خیر. آیا این سریالها به لحاظ فرهنگی مهماند و تجربه عمیقتر و گستردهتری از شرایط و وضعیت انسان را به ما میدهند، و در عین حال سرگرمکننده هستند؟ بله. با این حال، تعداد و تنوع برنامهها و سریالهای تلویزیونی به اندازهای شده است که سخت بتوان تمام آنها را در ژانرهای مختلف تماشا کرد، و قرار هم نیست که چنین باشد. بنابراین، نیاز است که از میان این تولیدات فراوان بهترینها را دستچین کرد.
تلویزیون از عصر طلاییاش در سالهای میان دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۶۰ تغییرات مهم و عمدهای کرده است. نویسندگان بلندپروازی کردهاند و بازی را تا ابد تغییر دادهاند، و بازیگران بیشتر با شخصیتها درگیر شدهاند و عملاً جهانهایی غیر این دنیایی در عین تشابه را خلق کردهاند. امروز تلویزیون یک سفر هیجانانگیز را برای مخاطبانش رقم میزند. برای آنکه بتوانی از میان آنها، بهترینها را انتخاب کنی باید وقت زیادی را صرف تماشایشان بکنی و به تجربه خلاقه هم علاقه داشته باشی. و سازندگان هم برای آنکه در این رقابت تنگاتنگ بتوانند نظر و توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کنند، نیاز است که دست به خلاقیتهای زیادی بزنند. شبکههای اجتماعی به عنوان ابزارهای تبلیغاتی نقش مهمی را در عرضه محصولات امروز تلویزیون و جذب مخاطب ایفا میکنند. مجموعهای درهمتنیده و پیوسته دست به دست هم میدهند تا یک سریال خوب تولید شود، درست عرضه شود و میراثش را در ادامه حفظ کند.
اما حتی زمانی که شبکههای اجتماعی ابزار تبلیغاتی نبودند یا فضایی نبود که مخاطبان سریالها بتوانند علاقهشان به شخصیتها و سریالهای محبوبشان را ابراز کنند، سریالهای تلویزیونی خوبی تولید میشدند که قابلیت تأثیرگذاری گسترده داشتند، یا اگر در زمان خود نداشتند، بهمرور این اثرگذاری را به دست میآوردند. بعضی از بهترین سریالهای تلویزیونی با طرح موضوعات جدی و خلق فضاهای عجیب و غریب مثل «توایلایت زون» توانستند تحولی در تلویزیون و جلوتر از زمان خود باشند باشند، تا امروز که سریالی مثل «برکینگ بد» درباره بیمار سرطانی که تبدیل به قاچاقچی و تولیدکننده خطرناک شیشه میشود، یا «بازی تاجوتخت» با تصویر فانتزیاش از زمستان، آتش و خون، میتوانند پدیدههایی جهانی شوند.
تلویزیون فقط یک صفحه نمایش برای سرگرم کردن مردم نیست. رسانهای بسیار مهم، فراگیر و تأثیرگذار است که میتواند انسانها را با علاقه مشترک به قصههای جذاب و شخصیتهای پویا کنار هم قرار دهد و حس همدلی و اتحاد به وجود بیاورد. جز این میتواند فرهنگ بسازد و مخاطبانش را از جهانی که در آن زندگی میکند، در تمام ابعادش، آگاه کند؛ بهخصوص امروز که قالبهای متنوعتر و ابزارهای پیشرفتهتری برای تولید و عرضه دارد. این مدیون را اصلاً نباید دستکم گرفت که باید از آن استفاده بهینه کرد.
مشخصاً سریال خوب در دنیا زیاد است. اما ما اینجا بهترین سریالهای آمریکایی را از چند منبع جمعآوری کردیم و چند انتخاب شخصی هم این میان هست. طبعاً فهرست سریالهای محبوب همه یکی نیست. این عناوینی که در این فهرست آمدهاند، در بیشتر فهرستهای سریالهای برتر آمدهاند و امتیازات بالایی هم دارند. اگر بعضی سریالهای آمریکایی معروف در این فهرست نیستند، به خاطر امتیازات پایینترشان نسبت به سایر سریالهای برتر و محبوبتر بوده است. البته چند سریال فوق معروف و محبوب هم در این فهرست هست که امتیاز بالایی از منتقدان دریافت نکردهاند، اما به خاطر تأثیرشان بر فرهنگ عامه حضورشان در این فهرست واجب است. این بیست سریال آمریکایی این فهرست آنهایی بودهاند که در دل میلیونها نفر نفوذ کردهاند، رویشان تأثیر گذاشتهاند و میراثی را برای نسلهای آینده مخاطبان تلویزیون و سریالها از خود باقی گذاشتهاند. سریال آمریکایی محبوب شما کدام است؟
۱. عاشقتم لوسی (I Love Lucy)
- سال پخش: ۱۹۵۱-۱۹۵۷
- خالق: لوسیل بال، دسی آرناز
- ژانر: کمدی موقعیت
- تعداد فصلها: شش
- بازیگران: لوسیل بال، دسی آرناز، ویوین ونس، ویلیام فرالی، ایو مکوی، دوروثیا والبرت
سیتکام «عاشقتم لوسی» که در ایران با عنوان «ماجراهای لوسی» پخش شد، برای کمدینها و زنها به یک اندازه جریانساز بود. اهمیت ویژه این سریال در این است که پای زنان را به عرصه کمدی باز کرد. این مجموعه تلویزیونی که یک کلاسیک تمامعیار است عمدتاً برگرفته از زندگی واقعی حرفهای و رابطه خصوصی میان لوسیل بال و دسی آرناز بود که به عنوان یک زوج در صنعت سرگرمی هم خالق سریال بودند، هم در آن بازی کردند.
این سریال آمریکایی که بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ میلادی از شبکه سیبیاس پخش میشد و مضمونی طنز داشت، ماجراهای لوسی زن خنگ و بامزهای را روایت میکرد که همیشه در موقعیتهای سخت و مضحک قرار میگرفت. لوسی که همسرش ریکی ریکاردو در صنعت سرگرمی کارهای است، به همراه همسایههایش دائم تلاش میکند به ستاره تبدیل شود، اما هیچ استعدادی ندارد و به همین خاطر، تمام تلاشهایش در موقعیتهای کمدی با شکست مواجه میشود. اما زناشویی دوستداشتنی و بر صفحه تلویزیون لوسی و ریکی هرگز دچار مشکل نمیشود.
با توجه به مضمون سریال و شخصیت لوسی که نماد زنهای کلیشهای است، امروز دیگر، بهخصوص میان جوانان و طرفداران حقوق زنان از مدافتاده و حتی برخورنده است، اما اگر بتوانیم این جنبه سریال را کنار بگذاریم و آن را با توجه به زمانهای که در آن ساخته شده است، تماشا کنیم، از بامزگی و مسخرگی لوسی لذت میبریم. استعداد لوسیل بال در کمدی بدن تقریباً در طول زندگی حرفهایاش بیمانند بود.
«عاشقتم لوسی» با وجود تمام انتقاداتی که امروز به آن وارد میشود، در یک چیز که سعی داشت به آن برسد، واقعاً موفق شد. درست مثل عنوان سریال، نمیشود لوسی را دوست نداشت. این سریال امروز یکی از تأثیرگذارترین سیتکامهای تمام دوران در نظر گرفته میشود. بسیاری از صحنههای بهیادماندنی آن در سریالهای تلویزیونی یا فیلمها بازسازی شد و در واقع، ادای دینی بود به شادی دور از اخلاقیاتی که لوسی و دوستانش به زمانه خود تزریق کردند.
۲. دوستان (Friends)
- سال پخش: ۱۹۹۴-۲۰۰۴
- خالق: دیوید کرین، مارتا کافمن
- ژانر: کمدی، عاشقانه
- تعداد فصلها: ده
- بازیگران: جنیفر آنیستون، کورتنی کاکس، لیسا کودرو، مت له بلانک، متیو پری، دیوید شویمر
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۷۸ از ۱۰۰
هیچیک از ستارگان و سازندگان «فرندز» پیش از این سریال فکرش را هم نمیکردند که زندگیشان بعد از این از این رو به آن رو شود و دیگر هرگز آن آدمهای سابق نباشند. «فرندز» یکی از معروفترین و محبوبترین سیتکامهای امریکایی و [یکی از] بهترین سریالهای آمریکایی عاشقانه است که تبدیل به پدیدهای جهانی شد و نام شش شخصیت و بازیگرانشان را تا ابد در ذهن مخاطبان صنعت سرگرمی ثبت کرد. اینها درست مثل عنوان سریال همچون دوست تمام کسانی هستند که در ده فصل تماشایشان کردند و همراهشان بودند.
حالا که متیو پری، با آن سرگذشت غمانگیز، از میان ما رفته است، نام شادیآور «فرندز» به گفته بسیاری از مخاطبانش همچون داروی افسردگی برایشان عمل میکند، با اندوه همراه شده است. اینکه یکی از محبوبترین و بامزهترین شخصیتها و بازیگران این سریال به این شکل از دنیا برود، دل را درد میآورد. اما میشود از این زاویه هم به آن نگاه کرد که میراث شادیآور او تا ابد باقی میماند و شاید تا سالیان سال نسلهای دیگر را هم شاد کند.
امروز به «فرندز» هم مثل بسیاری از سریالهای قدیمی، بهخصوص آنها که پیش از دهه ۲۰۱۰ ساخته شدهاند، انتقادات زیادی وارد میشود. با توجه به تأثیر گسترده و فراگیر این سریال در سرتاسر دنیا، مسائلی همچون چاقیهراسی، دگرباشهراسی و دانشهراسی، میان بسیاری از حفرههای دیگر این سریال، با توقعات و استانداردهای جامعه آزادیخواه و سختگیر امروزی (البته همچنان در جهان اول) همخوانی ندارد. این سوی دنیا، یعنی پیش ما، شاید ترویج آزادی جنسی و از بین بردن بنیان خانواده، میل به روزمرگی و نه کاری جدی در زندگی کردن مورد انتقاد قرار بگیرد.
اما باید فراموش نکرد که این صرفاً یک سریال کمدی است که اگرچه از سیتکامهای پیش از خود وام میگیرد و ایراداتی هم به آن وارد است (امتیاز راتن تومیتوز به آن خود گویای همه چیز است)، فوقالعاده خندهدار است و شخصیتها و بازیگرانش عمیقاً دوستداشتنیاند. جدا از این، سریال درسهای خوبی هم به مخاطبانش میدهد؛ درس مهر و دوستی و بخشش از جمله نکات ارزشمندی است که اگر نیمه پر لیوان را بخواهیم نگاه کنیم، میتوانیم آنها را ببینیم. با تمام این اوصاف، تأثیرگذاری و محبوبیت «فرندز» را نمیتوان نادیده گرفت. آخرین قسمت این سریال در ششم مه ۲۰۰۴، میان اشک بازیگران و مخاطبانش، پخش شد و حدود ۵۲٫۵ میلیون بیننده آمریکایی را به پای تلویزیون کشاند که آن را به پنجمین قسمت آخر پربیننده در تاریخ تبدیل کرد.
احتمالاً همه خط داستانی «فرندز» را میدانند. شش دوست در دهه بیست و سی زندگیشان در منهتن نیویورک زندگیشان را در کنار هم میگذرانند و بعضیهاشان عاشق میشوند و طبعاً در موقعیتهای بامزه قرار میگیرند. کسانی که دوست دارند وجه دیگری از سریال را بدانند، حتماً کتاب خاطرات متیو پری را بخوانند. اگر انگلیسی میدانند که بهتر است این نسخه را بخوانند و اگر نه، چند ترجمه فارسی از آن در بازار موجود است.
۳. اداره (The Office)
- سال پخش: ۲۰۰۵-۲۰۱۳
- خالق: گرگ دنیلز
- ژانر: کمدی، سیتکام
- تعداد فصلها: نه
- بازیگران: استیو کرل، رین ویلسون، جان کرازینسکی، جینا فیشر، بی جی نواک، ملورا هاردین، دیوید دنمان، لسلی دیوید بیکر، برایان بومگارتنر، کیت فلانری، آنجلا کینزی، اسکار نونز، فیلیس اسمیت، اد هلمز، میندی کالینگ، پل لیبرشتاین، کرید برتن، کریگ رابینسون، الی کمپر، زک وودز، ایمی رایان، جیمز اسپیدر، کاترین تیت، کلارک دوک، جیک لیسی
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۱ از ۱۰۰
«اداره» یا «آفیس» هم از جمله سریالهای آمریکایی معروف است که مخاطبان ایرانی علاقه خاصی به آن دارند. این سریال آمریکایی که در واقع بر اساس نسخه اورجینال بریتانیاییاش ساخته ریکی جرویس، کمدین معروف بریتانیایی ساخته شده، یک سیتکام مستندنماست که زندگی روزمره گروهی از کارمندان در شرکت خیالی داندر میفلین شعبه اسکرانتون، پنسیلوانیا را به تصویر میکشد. «اداره» همچون همتای بریتانیاییاش به صورت تک دوربین فیلمبرداری شدهاست و هیچگونه نمایش حضار استودیویی یا خنده پسزمینهای ندارد، تا آن را به یک مستند واقعی شبیهتر کند. سریال در فصل اول واکنشهای ضد و نقیضی را دریافت کرد اما بعدها با اضافه شدن استیو کرل به مجموعه مورد ستایش قرار گرفت.
یکی از دلایل اصلیاش تفاوت قابل توجه شخصیتها، محتوا، ساختار و لحن سریال با نسخه بریتانیایی متفاوت بود. آمریکاییها با نمایش بلوغ تدریجی شخصیت مایکل اسکات و انسانیت کارکنان اداره، خوانشی از «اداره» بریتانیایی ارائه کردند که آغازگر جریان تازهای در سریالهای کمدی شد؛ سریالهایی که برای گرفتن خنده از مخاطب به بدجنسی، کنایههای تلخ یا کشمکشهای زننده تکیه نمیکنند، بلکه شخصیتهای دوستداشتنی و خوشقلبی را به نمایش میگذارند که سعی میکنند خوب باشند.
«اداره» معنای سریال مستندنماست. مستندنما به خودی خود سخت است؛ نویسندگان مجبورند مخاطبان را با قصه شخصیتها و متن کمدی درگیر کنند. با اینکه تنها یک سریال مستندنما به لحاظ کیفی از «اداره» بهتر است، سریالی که استیو کرل سرکرده آن است، بدون شک سیتکامی است که سبک مستند ساختگی را در دهه ۲۰۰۰ به محبوبیت رساند. جنس کمدی «اداره» در سریالهایی مثل «پارکها و تفریحات» و «جای خوب» (The Good Place) تکرار شد. با اینکه با رفتن کرل سریال افت کرد، اما «اداره» همچنان یکی از مهمترین، محبوبترین و بامزهترین سریالهای تلویزیونی تمام دوران است. البته که در ابتدا فقط داشت از همتای درخشان بریتانیاییاش تقلید میکرد، اما طی سالها راه خودش را پیدا کرد و از سریال کلاسیک ریکی جرویس فاصله گرفت.
۴. سیمپسونها (The Simpsons)
- سال پخش: ۱۹۸۹ تا امروز
- خالق: مت گرینیگ
- ژانر: کمدی
- تعداد فصلها: ۳۶
- صداپیشگان: دن کستلانتا، جولی کاونر، نانسی کارترایت، یاردلی اسمیت، هانک آزاریا، هری شیرر
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۵ از ۱۰۰
«سیمپسونها» با نزدیک به هشتصد اپیزود از زمان پخش اولیهاش در سال ۱۹۸۹، رکورد طولانیترین سریال از پیش نوشتهشده، سیتکام و سریال انیمیشنی در آمریکا را دارد. این سریال آمریکایی امروز دیگر تبدیل به یک فرنچایز چندرسانهای شده است که فیلم بلند، کمیک بوک، بازی ویدیویی و کتابهای زیادی بر اساس آن ساخته شده است؛ و همه اینها مدیون خانوادهای نابهنجار با کلهخرترین پدر و خونسردترین مادر دنیاست که میتوانند مردم را به وقت نیاز خوب از خنده رودهبر کنند.
«سیمپسونها» یکی از بهترین سریالهای آمریکایی معروف است که میتوان گفت تأثیر و حضورش در فرهنگ عامه از هر سریالی بیشتر است. مخاطبان این سریال به طرز غریبی به اعضای خانواده سیمپسون، هومر، مارج، بارت، لیسا و مگی و تمام شخصیتهای واقعی و غیرواقعی دیگری که به آنها اضافه میشوند، علاقه دارند. این خانواده در شهر ساختگی اِسپرینگفیلد زندگی میکنند که فرهنگ آمریکایی، ارتباطات تلویزیونی و دیگر رفتارهای انسانی را به تصویر میکشد. یکی از مهمترین دلایل محبوبیت این سریال آمریکایی ارجاعاتی است که به موضوعات روز جهان به طور ویژه آمریکا میدهد. شوخی با سلبریتیها و سیاستمدارها یکی از تمهای تکرارشونده در این سریال است. عدهای حتی شواهدی از این سریال را جمعآوری کردهاند که میگوید بسیاری از حوادث و فجایع مهم جهان، به عنوان مثال حادثه یازده سپتامبر یا ریاستجمهوری دونالد ترامپ را پیشبینی میکند.
تا به حال سی و شش فصل از «سیمپسونها» پخش شده و هنوز هم ادامه دارد، اما اگر فقط فصل سوم تا نهم سریال هم ساخته میشد، همچنان در فهرست بهترین سریالهای آمریکایی و تمام دوران جای میگرفت. فصل چهارم مثل تماشا کردن یک فیلم قدیمی از رنوار است. وجود کونن اوبرایان، مجری تلویزیونی، به عنوان یکی از نویسندگان سابق این سریال را نمیتوان در موفقیتش انکار کرد.
۵. بازی تاج و تخت (Game of Thrones)
- سال پخش: ۲۰۱۱-۲۰۱۹
- خالق: دیوید بنیاف، دی. بی. وایس
- ژانر: درام، اکشن، ماجراجویی، فانتزی، تراژدی
- تعداد فصلها: هشت
- بازیگران: شان بین، میشل فرلی، ریچارد مدن، سوفی ترنر، میسی ویلیامز، ایزاک همپستد رایت، آرت پارکینسون، آلفی آلن، ایوان ریان، اونا چاپلین، جو دمپسی، کیت هرینگتون، جان بردلی-وست، جیمز کازمو، ز لزلی، کریستوفر هیویو، هانا موری، گوئندولین کریستی، مارک ادی، لینا هیدی، نیکولای کاستر-والدو، پیتر دینکلیج، سیبل ککیلی، جروم فلین، چارلز دنس، جک گلیسون، روری مککین، آیدان گیلن، کنلت هیل، استیون دیلین، کاریس فن هاوتن، لیام کانینگهام، ناتالی دورمر، هری لوید، امیلیا کلارک، جیسون موموآ، ایان گلن
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۸ از ۱۰۰
چهار سال بعد از قسمت پایانی «بازی تاجوتخت»، بسیاری از مخاطبان این سریال وقتی اسمش به میان میآیند، یاد پایانبندی بدش میافتند. اما وقتی به کل مجموعه نگاه میکنید، نمونه بارز ساخت جهانی درگیرکننده و مدیریت ماهرانه گروه بازیگران آنسامبل است. «بازی تاجوتخت» بالا و پایین زیاد داشت اما هرگز شکوه و عظمت خود را از دست نداد. شاید فصل آخر سریال به مذاق خیلیها خوش نیامده باشد اما نمیتوان هیجان و وحشت ناشی از فصلهای مختلف بهخصوص عروسی خونین، جنگ رمزی و جان اسنو و وایت واکرزها را نادیده گرفت. این سریال آمریکایی شخصیتهای درگیرکننده و چند خط داستانی عاشقانه پرکشش و در عین حال مأیوسکننده هم دارد. صحنههای جنگ آن که در فصلهای جلوتر، با توجه به محبوبیت و بودجه بیشتر سریال، با عظمت بیشتری ساخته شد، از جمله بهیادماندنیترین صحنههای نبرد در تاریخ تلویزیون است. تحول شخصیتها و تعلیقها را هم نباید فراموش کرد.
«بازی تاجوتخت» اقتباسی از مجموعه فانتزی ناتمام «ترانه یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) نوشته جرج آر. آر. مارتین است که نخستین رمان آن «بازی تاجوتخت» است. داستان در قارههای تخیلی وستروس و اسوس، در نزدیکی پایان یک تابستان ده ساله اتفاق میافتد و چندین خط داستانی را دنبال میکند. اولین داستان به جنگ بین خانوادههای اشرافی برای به دست آوردن تخت آهنین و پادشاهی هفت اقلیم مربوط میشود. دومین خط داستانی، نزدیک بودن زمستانی طولانی و یورش موجوداتی افسانهای از شمال را شرح میدهد و سومین خط داستانی مجموعه، تلاش فرزندان شاه مخلوع، برای بازپسگیری تاجوتخت است. این مجموعه از طریق شخصیتهایی که اخلاقیات مبهمی دارند، حول مسائلی چون طبقات اجتماعی، مذهب، وفاداری، فساد، جنگ داخلی و مجازات میچرخد.
سریال تحسینشده «بازی تاجوتخت» رکورددار تعداد بیننده در شبکه اچبیاو است و در کشورهای مختلف از جمله کشور ما طرفداران زیادی دارد. با وجود استفاده از برهنگی و خشونت (از جمله خشونت جنسی) که انتقاداتی را به این مجموعه وارد کرده، منتقدان نظرات مثبتی در خصوص بازیگری، شخصیتهای پیچیده، داستان، گستره و عوامل فنی این مجموعه داشتهاند. فصل پایانی بهدلیل مدتزمان کاهشیافته و داستان با واکنشهای شدیدی مواجه شد و بسیاری پایان آن را مایوسکننده دانستند. (این اتفاق برای بسیاری از سریالهای آمریکایی معروف از جمله «گمشدگان» هم افتاده است.) با این حال، محبوبیت سریال به اندازهای بوده است که چندین اسپینآف بر اساسش ساخته شده است؛ یکی «خاندان اژدها» (House of the Dragon) است که فصل دومش در حال ساخت است. و چندین اسپینآف دیگر که همگی در مرحله تولید هستند.
۶. ساینفلد (Seinfeld)
- سال پخش: ۱۹۸۹-۱۹۹۸
- خالق: لری دیوید، جری ساینفلد
- ژانر: کمدی
- تعداد فصلها: نه
- بازیگران: جری ساینفلد، جولیا لوئیس-دریفوس، مایکل ریچاردز، جیسن الکساندر
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۸۹ از ۱۰۰
ترکیب لری دیوید و جری ساینفلد، با اینکه دیوید از جایی به بعد از سریال جدا شد، یکی از محبوبترین و بهترین سریالهای آمریکایی تمام دوران را تقدیم مخاطبان تلویزیون کرد که به گفته بسیاری، منبع الهام بسیاری از سریالهای کمدی و سیتکامهای بعد از خود بوده است. سیتکامهای زیادی هستند که بعد از پایان همچنان در ذهن مخاطبان خود باقی میمانند، به طوری که نیاز دارند دوباره از اول آنها را تماشا کنند («فرندز» هم همین خاصیت را دارد). یکی از دلایل این ماندگاری خو گرفتن و برقراری ارتباط عاطفی با شخصیتها و کارهای عجیب و غریب و روابطشان با هم است. «ساینفلد» که آن را یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین سریالهای تمام دوران میدانند، گویا در این کار بسیار موفق عمل کرده است. این سریال با چند اپیزود که مخاطب میلیونی داشتهاند- اپیزود پایانی ۷۶.۳ میلیون مخاطب داشت- زندگی بازیگران و سازندگانش را تا ابد تأمین کرد. اتفاقی که برای سازندگان و بازیگران «فرندز» هم به واسطه بازپخشهای فراوان افتاد.
این سریال آمریکایی حول محور جری ساینفلد که با اسم خودش در سریال حضور دارد اما در واقع ورسیونی خیالی از اوست، و سه دوست نزدیکش جورج، کرامر که همسایه روبهرویی اوست و الین که دوستدختر سابقش است، میچرخد. اگرچه میگویند این سریال درباره هیچی است اما «ساینفلد» فرسنگها با ملال و تکرار فاصله دارد. سریال زندگی روزمره طبقه متوسط، چند جوان را که مشکلات مالی، حرفهای و عاطفی دارند، با نگاه طنز به تصویر میکشد، که به طرز غریبی به دل مخاطبانش مینشیند.
خیلی عجیب است که یکی از بهترین سیتکامهای تمام دوران تبدیل به آنتی تز سیتکامها شد. بر خلاف تمام سیتکامها، اینجا پسر به دختر نمیرسد، دختر بچهدار نمیشود. خبری از محبتهای فیزیکی نیست، هیچ درسی به مخاطبانش نمیدهد؛ این شعار پشت صحنه سریال لری دیوید و جری ساینفلد بود که میخواستند زندگی را در چخوفیترین سیاهچالهاش، نیویورک، به نمایش بگذارند. هیچ سریالی به اندازه «ساینفلد» اینقدر راحت نتوانسته هیچ کاری نکند. توانایی «ساینفلد» در مجازات قهرمانان نادانش برگ برنده آن است، نه فقط در خندهدار بودنش که در تأثیری که بر فرهنگ عامه داشته است. این سریال آمریکایی که اغلب به خاطر درونمایههای فلسفیاش به عنوان یکی از اولین مجموعههای تلویزیونی پستمدرن و فوق طعنهآمیز مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد، همچنان درست مثل سی سال پیش درخشان است؛ صرفنظر از پایانبندیاش که گویا بعضی مخاطبانش را ناامید کرد.
۷. بازماندگان (The Leftovers)
- سال پخش: ۲۰۱۴-۲۰۱۷
- خالق: دیمون لیندلوف، تام پروتا
- ژانر: وحشت، درام، فراطبیعی، معمایی، واقعگرایی جادویی، داستان فلسفی
- تعداد فصلها: سه
- بازیگران: جاستین ثرو، ایمی برنمن، کری کون، کریستوفر اکلستون، لیو تایلر، مارگارت کوالی، اَن دَود، آماندا وارن، مایکل گستن، چارلی کارور، مکس کارور، کریس زیلکا، امیلی مید
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۱ از ۱۰۰
یکی از آشکارا مذهبیترین و فلسفیترین سریالهایی که تا به حال ساخته شده، «بازماندگان» است که از ذهن درخشان دیمون لیندلوف (خالق «گمشدگان») برگرفته از رمان تام پِرّوتا با همین نام بیرون آمده است. سریال تبعات حادثهای عجیب را که در آن میلیونها نفر ظرف یک روز ناپدید میشود، به تصویر میکشد، که عمدتاً از زاویه دید یک زوج خودویرانگر (با بازی جاستین ثرو و کری کون بینظیر)، رهبر و راهنما گروههای کالت شرور، بروکراسیهای عجیب و تجارب معنویی که آنها بهسختی باور میکنند، روایت میشود.
ماجرا از این قرار است که سه سال بعد از ناپدید شدن دو درصد جمعیت انسان در سرتاسر جهان، گروهی در یک اجتماع کوچک نیویورکی در تلاشند زندگی را در عین کنار آمدن با تراژدی ماهیت مبهم این حادثه ادامه دهند. دیمون لیندلوف و تام پروتا تنها در سه فصل موفق شدهاند رمان پروتا را به یک سریال پرستاره مدهوشکننده (طبعاً از اچبیاو که کارش پخش سریالهای غیرمتعارف و غیرمحافظهکار است) تبدیل کنند که مکانیسمهای گوناگون مقابلهای و تراژدی اندوه را به تفسیر میکند. درست است که فصل اول سریال خوب و تأثیرگذار است اما در فصل دوم و سوم است که درونمایههای «بازماندگان» به واسطه پرسشهایی که در باب ایمان و ماهیت مرگ مطرح میکند، ردپای ماندگار و پرسروصدایی را بر تاریخ تلویزیون از خود برجای میگذارد.
«بازماندگان» یکی از بهترین سریالهای آمریکایی معروف اما قدرنادیده است که بعضی از تلخترین موضوعات را کنار بعضی از زیباترین موضوعات در تلویزیون قرار میدهد. مراقبهای به شکلی شگفتانگیز تکاندهنده بر معنویت و ایمان است که با وجود مدتزمان کوتاهش یکی از جزئینگرترین و تند و تیزترین مطالعات شخصیتی را در تاریخ تلویزیون شامل میشود. «بازماندگان» یکی از شاهکارهای قدرنادیده تلویزیون است که برای آنکه باورش کنید، باید حتماً آن را ببینید؛ و لطفاً در اسرع وقت این کار را بکنید.
۸. زیاد ذوقزده نشو (Curb Your Enthusiasm)
- سال پخش: ۲۰۰۰ تا امروز
- خالق: لری دیوید
- ژانر: سیتکام، کمدی سیاه، کمدی بداهه
- تعداد فصلها: ۱۱
- بازیگران: لری دیوید، جف گارلین، چریل هاینس، سوزی اسمن
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۲ از ۱۰۰
باز هم یکی از بهترین سریالهای آمریکایی در ژانر کمدی از شبکه اچبیاو است که لری دیوید، یکی از خالقان سریال «ساینفلد» آن را ساخته و در نقش خودش در آن بازی کرده است. این سریال آمریکایی که به گونهای فیلم مستند از زندگی روزمره لری دیوید است، به گفته دیوید بسیاری از خطوط داستانی و اتفاقات فیلم بر اساس اتفاقاتی است که واقعاً برای خودش اتفاق افتاده است. این سریال آمریکایی جایزهبرده که یکی از شاهکارهای سیتکام و کمدی سیاه و کمدی بداهه است، به طرز غریبی در فهرست بهترین سریالهای آمریکایی نیست.
با اینکه میتوان گفت سریال به لحاظ محتوایی و کمدی با شباهاتی به فضای «ساینفلد» نسخه بهروز بهتری از آن است، گویا روزنامهنگاران و منتقدان آمریکایی چندان دل خوشی از آقای دیوید و سریال خوبش ندارند. یکی از دلایل عمده این نادیده گرفتن شخصیت عجیب و غریب و ضد همهچیز و همهکس لری دیوید است که خودش به تنهایی بار طنز سریال را به دوش میکشد، و البته نقش دوستان کمدینش را هم نباید نادیده گرفت؛ جف گارلین که نقش مدیر برنامهاش را در سریال بازی میکند، ریچارد لوئیز، استندآپ کمدین قدیمی آمریکایی که دوست نزدیک دیوید است و در نقش خودش در سریال حضور دارد، و همینطور سوزی اسمن بینظیر که نقش همسر جف را بازی میکند.
از نکات شاهکار سریال همین بس که برای بازیگران این سریال دیالوگهای ازپیشآماده تهیه نشده و چارچوب موضوع به آنها داده میشود تا خود در آن چارچوب بداههگویی کنند. تمامی صحنهها هم با دوربین دستی فیلمبرداری میشود. این تا حد زیادی به واقعی و مستند بودن سریال کمک میکند و باعث میشود با وجود تمام اتفاقات ناگواری که برای لری، شخصیت اصلی داستان میافتد، و تمام شرمساریهای دست اول و دست دوم، آن را و لری را دوست داشته باشی و بعد از تمام شدنش بخواهی دوباره تماشایش کنی. البته سریال مخاطب خاص خودش را میطلبد؛ جنس طنز و خود شخصیت لری طوری است که شاید هر کسی با آن ارتباط برقرار نکند؛ چون بخش زیادی از طنز سریال بر پایه ضایع شدنهای پی در پی شخصیت اصلی و خردهگیریهای فراوان او به نرمهای اجتماعی است.
لری دیوید اینجا نویسنده است؛ خودش است؛ کسی که «ساینفلد» را با جری ساینفلد ساخته و همه او را به این نام میشناسند و هم تحسینش میکنند و هم به خاطر خلق و خوی خاصش از او بیزارند. لری دیوید چند فصل سریال را ساخت و آنقدر محبوب شد که تصمیم گرفت بعد از مدتی دوباره آن را ادامه دهد و حالا فصل آخرش قرار است سال ۲۰۲۴ پخش شود، که هوادارانش را بدون شک ناراحت خواهد کرد. ولی خب، از خودش و دوستانش سن و سالی گذشته و به لحاظ مالی و دستاورد حرفهای لری دیوید اصلاً احتیاجی به ادامه سریال ندارد. و این یکی از شوخیهایی است که او با خودش میکند؛ صرفنظر از تمام ایدههایی که برای ساخت سریالی جدید دارد، حتی یک ریونین از «ساینفلد».
تقریباً تمام فصلهای «زیاد ذوقزده نشو» خوب و سرگرمکننده است و هنجارشکنیهای لری برای هر کس که به لحاظ شخصیتی با او همذاتپنداری میکند، دلخنککن است. اما چند فصل ویژه دارد؛ مثل فصلی که نمایش موزیکال «تهیهکنندگان» (Producers) را با دیوید شوییمر (بله، همان راس «فرندز») در نقش خودش روی صحنه میبرند. یا فصلهای پایانی که با لین-منوئل میرندا، نمایشنامهنویس و موزیکالساز معروف این روزها، میخواهد نمایشی موزیکال را روی صحنه ببرد. به جز این دو سلبریتی که در نقشهای خودشان در سریال ظاهر شدهاند، سلبریتیهای معروف دیگری هم به عنوان بازیگر مهمان حضور دارند، از جمله گروه بازیگران «ساینفلد» و مارتین اسکورسیزی، بله درست شنیدید، و جان هم که قرار است در فیلمی شخصیتی را با الهام از لری دیوید بازی کند. تا خودتان سریال را نبینید، متوجه خوبی و خندهدار بودنش نمیشوید.
۹. منطقه نیمهروشن (The Twilight Zone)
- سال پخش: ۱۹۵۹-۱۹۶۴
- خالق، راوی و مجری: راد سرلینگ
- ژانر: درام، فانتزی، علمی-تخیلی
- تعداد فصلها: دو
- بازیگران: تئودور بیکل، بیل بیکسبی، مورگان بریتانی، چارلز برانسون، کارول برنت، دونا داگلاس، رابرت دووال، پیتر فالک، جوآن هکت، لی وان کلیف، دنیس هاپر، ران هاوارد، مارتین لاندو، کلوریس لیچمن، جین مارش، الیزابت مونتگومری، بیل مامی، جولی نیومر، باربارا نیکولز، لئونارد نیموی، رابرت ردفورد، برت رینولدز، جنیس ولکر، ویلیام شاتنر، دین استاکول، جرج تاکی، جویس وان پاتن، جک واردن، راجر دیویس، جاناتان وینترز و دیک یورک، دانا اندروز، جوان بلوندل، آن بلایت، آرت کارنی، جک کارسون، گلادیس کوپر، ویلیام دمارست، اندی دیواین، سدریک هاردویک، جوزفین هاچینسون، باستر کیتون، آیدا لوپینو، کوین مککارتی، اگنس مورهد، آلن نیپییر، فرانکوت تون، میکی رونی و اد وین، نحمیا پرسوف، آلبر سلمی، ویتو سکاتی، جان اندرسون، ساندار گلد، نانسی کالپ و هارولد جی استون
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۲ از ۱۰۰
چطور میتوانی درباره نژادپرستی حرف بزنی وقتی کسی به تو اجازه نمیدهد درباره آن حرف بزنی؟ چطور میتوان به وحشتهای جنگ پرداخت، در حالی که کشورت میخواهد به عنوان پدر و مالک تمام دنیا فاتحانه در برابر چشمهای تمام مردم دنیا جولان دهد؟ «منطقه نیمهروشن» یا «توایلایت زون» فقط هوشمندانه، نوآورانه و گاهی به زیبایی طراحیشده نبود، جنگ چریکی علیه ریاکاری و شر سیستماتیک بود. عجیب و غریب بود و خیلیها دوستش نداشتند، اما موفق بود و موفق ماند.
اگر هدف یک سریال خوب روایت قصهای خوب و تأثیرگذار باشد، «توایلایت زون» بیش از صد قصه این چنینی را روایت کرده است. و نمایشهای اخلاقگرایانه درام، ترسناک و علمیتخیلی راد سرلینگ همچنان، بیش از نیم قرن بعد، هنوز جلوتر از زمانه خود است.
«منطقه نیمهروشن» یا «توایلایت زون» یک مجموعه تلویزیونی آنتولوژی است که هر قسمتش داستانی مستقل و نامربوط به باقی قسمتها دارد. اپیزودها غالباً عناصری از فراطبیعت، آیندهگری و رئالیسم جادویی را دربردارد که وقایعی عجیب را که معمولاً شامل یک مرگ و یک پیچش داستانی میشود، روایت میکند. شخصیتها در هر قسمت در «توایلایت زون» قرار میگیرند، جایی که در آن اتفاقات عجیب و غریب میافتد. این وقایع فراطبیعی و غیرعادی گاهی آزاردهنده میشود و به موضوعات واقعی که در موقعیت اخلاقی قرار میگیرند، میپردازد.
نکتهٔ قابل توجه در مورد مجموعه این است که در آن هم از ستارههای ثابتشده (مانند جوان بلوندل، آن بلایت، باستر کیتون، بورگس مریدیت، اد وین و…) استفاده شده و هم از بازیگران جوانی که بعداً معروف شدهاند (مثل بیل بیکسبی، لی وان کلیف، رابرت دووال، دنیس هاپر، الیزابت مونتگومری، لئونارد نیموی، رابرت ردفورد، برت رینولدز، دان ریکلس، ویلیام شاتنر، تلی ساوالاس و…). راد سرلینگ خالق، سرپرست نویسندگان و تهیهکننده اجرایی این مجموعه، مجری و راوی آن هم بود که در آغاز و پایان هر قسمت معمولاً طرح کلی داستان آن قسمت و شرح احوال شخصیتهای اصلی را میگفت.
راد سرلینگ در اواخر دهه پنجاه میلادی یکی از معروفترین شخصیتهای تلویزیونی شد. از جمله برنامههای تلویزیونی موفق او میتوان به «الگوها» (برای Kraft Television Theater) و «مرثیه برای یک سنگین وزن» (برای Playhouse 90) اشاره کرد؛ هرچند که تغییرها و و تدوینهای متعدد توسط شبکهها و اسپانسرها سرلینگ را از این آثار ناامید کرد. بعد از آن، سرلینگ میخواست به شکل تخصصیتر نسبت به آثار اوایل دهه پنجاهش کار کند. تمایل او به بازتاب حقیقت و عدالت باعث میشد در آن دوره که امریکا نسبت به فعالان و تولیدکنندگان حوزه سرگرمی سختگیرتر رفتار میکرد، نتواند آنطور که میخواهد کار کند. بنابراین به این نتیجه رسید که ژانر علمی-تخیلی (یعنی پرداختن به رباتها، موجودات بیگانه و سایر عوامل فراطبیعی) به او آزادی بیشتری در کار میدهد، چرا که دخالت در این آثار کمتر از آثار واقعگرایانه است.
او سال ۱۹۵۷ یک قسمت آزمایشی را برای ایده تازهای که در ذهنش بود، ساخت که داستانش درباره سفر یک مرد در زمان به سال ۱۹۴۱، هونولولو، و تلاش بیثمر او برای هشدار به مردم درباره حمله به پرل هاربر بود. فیلمنامه آن زمان رد و بایگانی شد تا این که نهایتاً، یک سال بعد از سوی برت گرانت کشف و به عنوان یکی از قسمتهای سریال دیگری پخش شد. موفقیت آن سریال به اندازهای رسید که سرلینگ بالاخره توانست سریال آنتولوژی خودش «توایلایت زون» را بسازد.
«توایلایت زون» یا «منطقه نیمهروشن» همان چیزی است که بیشتر سریالهای فراطبیعی آنتولوژی میخواهند باشند. امروز سخت بتوان سریالی را در این سبک پیدا کرد که به اندازه سریال موفق سرلینگ وهمآور و در عین حال سرگرمکننده باشد. در واقع، هیچ سریالی نمیتواند با آن رقابت کند. حتی از نسخه بازراهاندازی آن در سال ۲۰۱۹ هم یک سر و گردن بالاتر است.
۱۰. سوپرانوز (The Sopranos)
- سال پخش: ۱۹۹۹-۲۰۰۷
- خالق: دیوید چیس
- ژانر: درام، جنایی
- تعداد فصلها: شش
- بازیگران: جیمز گاندولفینی، لورین براکو، ادی فالکو، مایکل امپریولی، برت یانگ، دومینیک کیانزه، استیون ون زندت، تونی سیریکو، رابرت ایلر، جیمی، لین سیگلر، دریا د ماتیو، آیدا تورتورو، استیو اسکیریپا، وینسنت پاستوره، نانسی مارچاند، وینست کاراتولا، جو پانتولیانو، فرانک وینسنت، استیو بوسمی، جان ونتیمیگلیا، فدریکو کاستلوچو، دیوید پرووال
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۲ از ۱۰۰
سخت میتوان کسی را پیدا کرد که به تلویزیون علاقهمند باشند و سریال «سوپرانوز» را دستکم میان پنج سریال برتر تمام دوران قرار ندهد. تقریباً همهچیز با درام مافیایی تحسینشده عوض شد. این ایده ساختارشکنانه که تقریباً تمام شخصیتهای یک سریال ضد قهرمان باشند، کل مجموعههای تلویزیونی قرن بیست و یکم را تحت تأثیر خود قرار داد (که بعدها تأثیرش را در سریالهایی مثل «دکستر» (Dexter)، «برکینگ بد»، «بیشرم» (Shameless) و چند مورد دیگر دیدیم) و همینطور در تولیدات سینمایی با بودجههای هنگفت با نورپردازی، فیلمبرداری و کارگردانی باکیفیت. محبوبیت گسترده «سوپرانوز» تلویزیون را برای همیشه تغییر داد؛ به یکباره، شبکهها و تهیهکنندهها دیگر نمیترسیدند روی سریالهای نوآورانه، منحصربهفرد، منفینگرانه و خشن سرمایهگذاری کنند.
محبوبیت این سریال میان مخاطبان تلویزیون به اندازهای است که اگر کسی حتی این سریال جنایی خانوادگی را ندیده باشد، تقریباً در سطح جهانی معروف است که «سوپرانوز» یا «سوپرانوها» آغازگر دومین عصر طلایی تلویزیون بوده است. «سوپرانوز» هر آنچه یک سریال آمریکایی را آنقدر تأثیرگذار و تحریککننده میکند که تبدیل به آیکونی در فرهنگ عامه بشود، دارد؛ هوشمندانه است، طنز دارد، شخصیتهای متحولشده و درام زشت و کریه.
با اینکه عنوان سریال «سوپرانوها» است اما سریال عمدتاً تنها روی یک سوپرانو تمرکز دارد؛ تونی سوپرانو، مردی که به عنوان رئیس مافیا و مرد خانواده دو سبک زندگی مختلف را تجربه میکند. این درام مافیایی تحسینشده داستان خانواده تونی سوپرانو، رئیس مافیایی خانواده ایتالیایی-امریکایی در شهرهای نیوجرسی و نیویورک را روایت میکند که مشکلان شخصی و کاریاش در خانه و زندگی حرفهای روی وضعیت روحیاش تأثیر میگذارد و باعث میشود به رواندرمانی حرفهای رجوع کند. این رواندرمانی ما را با درون ذهن یکی از خطرناکترین مردان نیوجرسی آشنا میکند.
اعتماد اچبیاو به نگاه دیوید چیس، در تمام مدت پخش «سوپرانوز» تا پایانبندی جنجالی مبهمش که به طور کلی پایانبندیهای سریالها را تحت تأثیر خود قرار داد، باعث ایجاد تغییری در چشمانداز تلویزیون شد که در آن هنر به واقع شانس حضور در جریان اصلی را پیدا کرد. اگر امروز کسی بگوید که «سوپرانوز» دیگر زمانهاش به سر آمده یا مد روز نیست، حرف بیربطی است؛ حقیقت این است که تمام سریالهای درام باکیفیت مدیون «سوپرانوز» هستند.
۱۱. هانیبال (Hannibal)
- سال پخش: ۲۰۱۳-۲۰۱۵
- خالق: برایان فولر
- ژانر: درام، دلهرهآور، جنایی، وحشت روانشناختی
- تعداد فصلها: سه
- بازیگران: مس میکلسن، هیو دنسی، کارولین داویرناس، جیلین اندرسون، لارنس فیشبرن
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۲ از ۱۰۰
این سریال آمریکایی که به زیبایی یک فیلم هنری کارگردانی و تصویربرداری شده، با بازیهای فوقالعاده غیرمتعارف و خطوط داستانی به همان اندازه اضطرابآور، اصلاً شگفتانگیز است که از تلویزیون پخش شده است. سریال «هانیبال» بر اساس المان و شخصیتهای رمانهای توماس هریس با نامهای «اژدهای سرخ» (۱۹۸۱)، «هانیبال» (۱۹۹۹)، و «هانیبال برمیخیزد» (۲۰۰۶) شکل گرفته و بر روابط بین ویل گراهام (با بازی هیو دنسی؛ پیش از او ویلیام پترسن و ادوارد نورتون هم این نقش را بازی کردهاند) که یک مأمور افبیآی است، با دکتر هانیبال لکتر (مس میکلسن بینظیر) تمرکز دارد.
ویل گراهام که روش خاصی در گرفتن قاتلان دارد، با تمرکزی که دارد خود را جای قاتل قرار داده و به جای قاتل نیز فکر میکند. او بعد از مدتی با یک روانپزشک کاربلد به نام هانیبال لکتر آشنا میشود و بعد از این، این دو با هم روی پروندههای مختلف قتل کار میکنند و موفق میشوند چند قاتل را گیر بیندازند. اقتباس ماهرانه و تقریباً آزادانه برایان فولر از رمانهای معروف توماس هریس شاید هنریترین سریال یک شبکه کابلی پیش از، در حین و پس از پخش سه فصل «هانیبال» باشد. این سریال آمریکایی همچنان یکی از جسورانهترین و سازشناپذیرترین سریالهایی است که درباره جنون و وسواس ساخته شده، و بدون شک یکی از جذابترین سریالها به لحاظ بصری و زیباییشناختی در تمام دوران است.
۱۲. پارکها و تفریحات (Parks and Recreation)
- سال پخش: ۲۰۰۹-۲۰۱۵
- خالق: گرگ دنیلز، مایکل شور
- ژانر: کمدی
- تعداد فصلها: هفت
- بازیگران: امی پولر، رشیدا جونز، پل اشنایدر، عزیز انصاری، نیک آفرمن، آبری پلازا، کریس پرت،ادام اسکات، راب لو، رتا، بیلی ایکنر
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۳ از ۱۰۰
بعد از تقدیم کردن «اداره» به مخاطبان تلویزیون، مایکل شور با «پارکها و تفریحات» به تلویزیون بازگشت. درست مثل سریال محبوب «اداره» که به چندین و چند دلیل یک سر و گردن از سریالهای مشابه خودش بالاتر قرار میگیرد، «پارکها و تفریحات» یکی از دلگرمکنندهترین و سرگرمکنندهترین سریالهای تلویزیونی و یکی از بهترین سریالهای آمریکایی است. «پارکها و تفریحات» که اغلب با همتای مستندنمایش «اداره» مقایسه میشود، شروع چندان خوبی نداشت اما در نهایت، به یکی از بهترین سریالهای کمدی تلویزیون تبدیل شد. شخصیت اصلی سریال لزلی نوپ که امی پولر نقشش را بازی میکند، بعد از چند بازخورد منتقدانه از سوی مخاطبان تغییر شخصیتی رادیکالی داشت، و بعد از این، سریال هرگز پسروی نداشت. این سریال آمریکایی بعد از این به نمونهای خوب از این شاخص تبدیل شد که گوش دادن و عمل کردن به نظرات مخاطبان همیشه چیزی بدی نیست.
سریال لزلی نوپ را دنبال میکند که یک بروکرات از طبقه متوسط است و در شهر خیالی پانی در ایندیانا در دپارتمان پارکها کار میکند. سریال مسخرهبازیهای او و همکارانش را که روزهایشان را در دپارتمان پارکها میگذرانند و با سیاستها کنار میآیند، به تصویر میکشد. امی پولر در نقش لزلی نوپ، این کارمند همیشه مثبتاندیش شهرداری با قلبی از طلا بینظیر است. اما نه حتی خود پولر به تنهایی برای کشیدن بار طنز سریال کافی است، درست مثل «اداره»، تمام کارمندان دولتی (در واقع تمام بازیگران) به اندازه پولر در نقشهایشان درخشاناند؛ و این یکی از دلایل دیگر محبوبیت و کیفیت بالای این سریال است.
۱۳. معاون رئیسجمهور (Veep)
- سال پخش: ۲۰۱۲ تا امروز
- خالق: آرماندو ایانوچی
- ژانر: کمدی
- تعداد فصلها: هفت
- بازیگران: جولیا لوئی-درایفوس، آنا کلامسکی، تونی هیل، رید اسکات، تیموتی سیونز، مت والش، سوفی بردشاو، کوین دان، گری کول، سم ریچاردسون
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۳ از ۱۰۰
«معاون رئیسجمهور» یا «ویپ» مجموعه تلویزیونی کمدی سیاسی تحسینشده آمریکایی با اقتباس از مجموعه سیتکام بریتانیایی با نام The Thick of It ساخته شده است. «ویپ» داستان خیالی سلینا مایر معاون رئیسجمهور و تیمش را روایت میکند که در تلاش برای ایجاد تغییرات و برجا گذاشتن میراث ماندگار در جایگاه ریاست جمهوری آمریکا هستند، بی آنکه در بازیهای سیاسی روزانه واشینگتن دی.سی. زمینگیر شوند. با اینکه او در ادامه سریال به جایگاه ریاست جمهوری میرسد اما کارش تا پیش از آن، به خاطر رابطه نه چندان دوستانهاش با رئیس جمهوری وقت ایالات متحده بسیار دشوار است.
در طول هفت فصل این سریال آمریکایی، بسیاری از مخاطبان تلویزیون سخت میتوانستند سریال کمدی دیگری را به خوبی «ویپ» پیدا کنند. این سریال هر آنچه را مردم در ژانر کمدی دوست داشتند، برداشت و به یک فیلمنامه هوشمندانه و درونبینانه، کمدی شرمسارکننده با تفسیر سیاسی و عمیقاً منفینگرانه اما به شکلی درست تبدیل کرد. در حال حاضر در صنعت سرگرمی بسیار کماند کسانی که همچون آرماندو ایانوچی اینطور سنگدلانه درخشان باشند. البته که او چند کار خوب دیگر هم دارد اما «ویپ» محصول اچبیاو مهمترین اثر اوست. این سریال با فیلمنامهای که سیاست را هم در دسترس و هم خندهدار (در عین حال باورپذیر) میکند، حتی یک قسمت بد یا ضعیف ندارد. اما با اینکه فیلمنامه درخشان است و سریال غرق در امی است، اما بدون جولیا لوئی-درایفوس در نقش شخصیت اصلی که او هم برایش جایزه امی را برده است، به چیزی که امروز هست، تبدیل نمیشد.
۱۴. مردان مد (Mad Men)
- سال پخش: ۲۰۰۷-۲۰۱۵
- خالق: ماتیو واینر
- ژانر: درام،
- تعداد فصلها: هفت
- بازیگران: جان هام، الیزابت ماس، وینسنت کارتیسر، جنیوری جونز، کریستینا هندریکس، جرید هاریس، آرون استیتن، ریچ سومر، الیسون بری، کرنان شیپکا، رابرت مورس، جان اسلتری، مایکل گلیدیس، برایان بت، کیتی لاتز، جسیکا پره
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۴ از ۱۰۰
«مد مِن» یا «مردان مد» به محض شروع جریانی پرشوری را میان مخاطبانش ایجاد کرد که بخشی از آن را مدیون زرق و برق نیویورک دهه شصت میلادی است، اما عمدتاً به این خاطر با استقبال گسترده مخاطبان و منتقدان و جایزهدهندگان مواجه شد که به عنوان یک درام بزرگسالانه جسور قدم به قلمروهای تازه گذاشت. سریال داستان یک بنگاه تبلیغاتی تخیلی به اسم استرلینگ کوپر در خیابان مدیسون شهر نیویورک را در دهه ۱۹۶۰ روایت میکند. مد مِن اصطلاحی بود که برای توصیف مدیران شرکتهای تبلیغاتی در خیابان مدیسون در اواخر دهه پنجاه میلادی توسط خودشان برگرفته از خیابان مدیسون ابداع شد. به همین دلیل اسم مجموعه «مردان مَد» (مخفف مدیسون) است.
شخصیت اصلی سریال، دان دریپر (با بازی جان هم) مدیر تبلیغاتی کاریزماتیک و دخترکشی است که در تبدیل کردن آرزوها و فانتزیهای آدمهای دیگر به واقعیت نابغه است، اما نمیتواند از تنهایی خودش فرار کند. او مرد شیادی است که هویت یک افسر مرده در جنگ کره را دزدیده و زندگی تازهای را بر پایه دروغ آغاز کرده است. او نامنظم و مرموز است اما در سراسر جهان تبلیغات او را به عنوان یک نابغه میشناسند. بعضی از معروفترین کمپینهای تبلیغاتی تاریخ از ساختههای او هستند. بعداً، دان یکی از شرکای مؤسس استرلینگ کوپر دریپر پرایس میشود، اما دچار یک چالش میشود، چرا که شخصیت محکم و استوارش دچار افول میشود. داستان روی زندگی شخصی او و روابطی که دارد، تمرکز دارد. همینطور که سریال جلوتر میرود، حالات و آداب اجتماعی در حال تغییر امریکا در طول دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ به تصویر کشیده میشود.
«مد من» که جوایز بسیاری را دریافت کرده است (فصلهای اول این سریال از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ پشت سر هم برنده جایزه امی شد)، برای نویسندگی، بازیگری، کارگردانی، سبک بصری و اصالت تاریخی خود تحسین گسترده منتقدان را دریافت کرد. این سریال آمریکایی یکی از بهترین سریالهای تلویزیونی تمام دوران و به عنوان بخشی از عصر طلایی تلویزیون در اوایل قرن بیست و یکم در نظر گرفته میشود. تقریباً میتوان گفت که پیش از «مد من» هیچ سریالی به اندازه این سریال اغواکننده نبود. این سریال آمریکایی موفق تبلیغات را به یک اثر هنری دراماتیک تبدیل کرد.
این سریال طولانی جنجالبرانگیز موفقیت بزرگی برای ایامسی بود و مسیر تازهای را برای زندگی حرفهای جان هم، کریستینا هندریکس، جنوئری جونز، الیزابت ماس و جان اسلتری رقم زد. بدون «مد من» احتمالاً «برکینگ بد»، «مردگان متحرک» (The Walking Dead) یا «بهتره با سال تماس بگیری» اصلاً وجود نمیداشتند. این درام دورهای ثابت کرد که ایامسی رقیب معتبری در عرصه تلویزیون است و نه فقط شبکهای که فیلمهای کلاسیک را بازپخش میکند. این سریال با طراحی لباس، صحنه و فیلمنامه خوبش، درام پر از تعلیقی را ساخته است که به هیچ وجه نمیتوان آن را نادیده گرفت.
۱۵. شنود (The Wire)
- سال پخش: ۲۰۰۲-۲۰۰۸
- خالق: دیوید سیمون
- ژانر: اکشن، درام، جنایی
- تعداد فصلها: پنج
- بازیگران: دومینیک وست، جان دومن، ادریس البا، فرانکی فیزن، لارنس گیلیارد جونیور، وود هریس، دیردری لاوجوی، وندل پیرس، لنس ردیک، آندره رویو، سونیا سن، کریس باوئر، پل بن-ویکتور، کلارک پیترس، ایمی رایان، آیدان گیلن، جیم ترو-فراست، رابرت ویزدم، ست گیلیام، دومنیک لامباردوتزی، جی دی ویلیامز، مایکل کی. ویلیامز، رج ئی. کثی، چاد کولمن، جمی هکتور، گلین ترمن، کلارک جانسون، توماس مککارتی، بنگا آکینابه، نیل هاف، تریستان وایلدز، میشل کاستروف، ایسایا ویتلک جونیور
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۴ از ۱۰۰
اوایل تا اواسط دهه ۲۰۰۰، اچبیاو پشت سر هم سریال خوب و موفق پخش میکرد. نه اینکه حالا هیچ سریال خوبی از این شبکه پخش نمیشود، اما در آن دوره وضعیت به گونهای بود که مخاطبان تلویزیون توجه بیشتری به این شبکه پر از سریال خوب نشان میدادند. «شنود» یا «وایر» یکی از دلایل علاقه مخاطبان تلویزیون به اچبیاو بود که هر فصلش داستان متفاوتی داشت و به روابط مجریان قانون با مؤسسات مختلف میپرداخت. این سریال را نویسنده و خبرنگار سابق پلیس دیوید سیمون نوشته است.
هر فصل از این سریال جنبههای مختلف شهر بالتیمور را معرفی میکند که شامل تجارت غیرقانونی مواد مخدر، سیستم مدرسه، رسانههای خبری و … میشود. این سریال هرگز هیچ جایزه بزرگ تلویزیونی را نبرد و به اندازهای که شایسته آن بود، مخاطبان و نظر منتقدان را به خود جلب نکرد. البته بخش زیادی از این عدم استقبال به خاطر تنوع گروه بازیگران آنسامبل گسترده آن و تأکیدش بر فرآیندهای اجتماعی و سیاسی و بروکراسیهایی بود که مخاطب معمولی آمریکایی علاقهای به آن ندارد.
«شنود» ده سال بعد موفقیتی را که سزاوار آن بود، دریافت کرد. مخاطبان تشخیص دادند که دارند از یکی از خلاقانهترین، هوشمندانهترین و دقیقترین تحلیلها از آنچه مردم حاضرند برای بالا رفتن از سلسلهمراتب انجام دهند، به راحتی میگذرند. به همین خاطر امروز منتقدان «شنود» را بهخصوص به خاطر تصویر دقیقی که از موضوعات خاصش و گنجاندن آنها در جامعه و سیاست به نمایش میگذارد، یکی از بهترین سریالهای تمام دوران میدانند. و امروز به گفته بیشتر مخاطبان، «شنود» بهترین سریالی است که تا به حال ساخته شده است.
معمولاً وقتی چیزی با چنین استقبال پرشوری مواجه میشود، متأسفانه بد جلوه داده میشود. اما «شنود» عکس این قانون را ثابت کرد. این سریال امریکایی از طیف گستردهای از بازیگران استفاده میکند و چند ستاره مهمان در نقشهای مختلف و سناریوهای مختلف در سریال حضور پیدا میکنند. بیشتر بازیگران این سریال سیاهپوست هستند که به درستی آمار جمعیتی شهر بالتیمور را بازتاب میکند. بسیاری از بازیگران «شنود» موفقیت حرفهای خود را مدیون این سریال هستند.
۱۶. وراثت (Succession)
- سال پخش: ۲۰۱۸-۲۰۲۳
- خالق: جسی آرمسترانگ
- ژانر: درام، کمدی سیاه، تراژیکمدی
- تعداد فصلها: چهار
- بازیگران: هیام عباس، نیکولاس براون، برایان کاکس، کیرن کالکین، پیتر فریدمن، ناتالی گلد، متیو مکفادین، آلن راک، سارا اسنوک، جرمی استرانگ، راب یانگ، داگمارا دومینچیک، آرین مؤید، جین اسمیت-کمرون، جاستین لوپ، دیوید راشه، فیشر استیونس، الکساندر اسکاشگورد
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۵ از ۱۰۰
یکی از محبوبترین سریالها و بهترین سریالهای امریکایی ۲۰۲۳، که البته شروع آن از سال ۲۰۱۸ بود در سال ۲۰۲۳ به پایان رسید، «وراثت» بود. البته از آن دسته سریالهایی است که در ابتدا ممکن است حین تماشای آن خوابت ببرد اما فصل به فصل، سریال قویتر و بهتر شد. این سریال تحسینشده شبکه اچبیاو داستان خانواده ثروتمند، طماع و از همپاشیدهای را روایت میکند که مالک یک امپراتوری رسانهای هستند و با توجه به وضعیت نامشخص سلامت پدرسالار خانوادهشان، لوگان روی، بر سر کنترل شرکت در کشمکشاند؛ این کشمکش در فصل پایانی به اوج هیجان و جذابیت خود میرسد.
«وراثت» با تمام شکوه و عظمتش موفق شد مخاطبان را وادار به همذاتپنداری با شخصیتهای فاسد و شروری بکند که اگر رقابتشان برای جلب محبت پدر به اوج نمیرسید، مورد نفرت واقع میشدند. آنچه این سریال را چذاب میکند، آن امپراتوری پیچیده نیست که دیالوگهای تند و تیزی است که از زبان گروه بازیگران سریال ماهرانه جاری میشود، انگار که مکالمههای عادی رومزه است.
۱۷. برکینگ بد (Breaking Bad)
- سال پخش: ۲۰۰۸-۲۰۱۳
- خالق: وینس گیلیگان
- ژانر: درام، جنایی روانشناختی، دلهرهآور، نئو-وسترن، کمدی سیاه، تراژدی
- تعداد فصلها: پنج
- بازیگران: برایان کرانستون، آنا گان، آرون پال، دین نوریس، بتسی براندت، آرجی میته، جیانکارلو اسپوزیتو، باب ادنکیرک، جاناتان بنکس، لورا فریزر، جسی پلمونس
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۶ از ۱۰۰
«بریکینگ بد» یا «افسارگسیخته» با تمام اعتبار و ارزشی که دارد، در زمان پخشش ریسک بزرگی بود. شبکه ایامسی تازه قطار «مد من» راه انداخته بود و فصل اول «مردگان متحرک» حتی هنوز پخش نشده بود. این شبکه کابلی یک سریال باپرستیژ میخواست که همه را درگیر خودش بکند و چیزی بهشان بدهد که تا به حال روی صفحه کوچک تلویزیون ندیده بودند. بنابراین، چه سوژهای میتوانست بهتر و هیجانانگیزتر از یک بیمار سرطانی در آستانه مرگ باشد که یک دبیر ساده شیمی است اما پیش از فرارسیدن مرگش، تصمیم میگیرد برای تأمین مالی خانوادهاش به همراه دانشآموز رفوزه پیشین خود، جسی پینکمن (آرون پال) شروع به تولید و پخش متآمفتامین (شیشه) کند؟ طبعاً بقیه داستان را تمام طرفداران و مخاطبان این سریال آمریکایی که همواره از آن بهعنوان تحسینبرانگیزترین مجموعه تلویزیونی تاریخ یاد میکنند و اغلب در صدر فهرست بهترین سریالهای تمام دوران قرار میگیرد، میدانند. والتر وایت معروف به مرور زمان به کار تولید شیشه آلوده و تبدیل به سرکرده یکی از بزرگترین گروههای مافیای مواد مخدر در جنوب ایالات متحده میشود.
«برکینگ بد» در طول پنج فصلش از جنبههای مختلف توجه همه را به خود جلب کرد. این سریال که سال ۲۰۱۳، در رکوردهای جهانی گینس رکورد «تحسینبرانگیزترین سریال تلویزیونی تاریخ جهان» را به خاطر دریافت ۹۹ درصدی رأی مثبت منتقدان دریافت کرد، از معدود سریالهایی است که همذاتپنداری با قهرمانش در انتهای داستان کار سختی است، اما کل مجموعه آنقدر هیجانانگیز و دلهرهآور است که این همه رکورد را به نام خود ثبت کرده است. شهرت و محبوبیت «برکینگ بد» و داستان والتر وایت به اندازهای رسید که سال ۲۰۱۵ مجموعه تلویزیونی «بهتره با ساول تماس بگیری» از شبکه ایامسی پخش شد که در واقع، پیشدرآمد آن سریال است و سالهای قبل از شروع به کار شدن والتر وایت و جسی پینکمن را نشان میدهد. سریال یک فیلم دنباله هم دارد.
جز این، تأثیر فرهنگی این سریال باعث شد حتی قاچاقچیان واقعی شیشه رنگ محصولشان را به آبی تغییر دادند تا با محبوبیت تصویر درخشان وینس گیلیگان از بردگی امریکایی همگام شوند. «برکینگ بد» یکی از آخرین مجموعههای تلویزیونی کابلی است که در فرهنگ امریکایی به معنای واقعی کلمه دلخنککن است. این سریال فقط نگاهی تحلیلگر به سیستمهای طبقهبندیشده جرایم مواد مخدر نیست، که درباره این است که چطور معصومترین و حتی ترحمبرانگیزترین انسانهای جهان وقتی تحت فشار قرار میگیرند،میتوانند به یک هیولای بدنام امریکایی تبدیل شوند.
۱۸. امریکاییها (The Americans)
- سال پخش: ۲۰۱۳-۲۰۱۸
- خالق: جو وایزبرگ
- ژانر: درام، دلهرهآور، جاسوسی، درام دورهای
- تعداد فصلها: شش
- بازیگران: کری راسل، متیو ریس، ماکسیمیلیانو هرناندز، هالی تیلور، کیدریچ سلیشا، نوآ امریک، آنت ماهندرو، سوسن میسنر، آلیسون رایت
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۶ از ۱۰۰
درباره سریالهای تلویزیونی همیشه این بحث وجود دارد که چه عواملی در ساخت یک سریال خوب دخیل است. آیا فیلمنامه خوب نقش اساسی در این موفقیت دارد؟ یا گروه بازیگران متعد به کار؟ ترکیب طنز و سناریوهای جدی؟ درباره «آمریکاییها» که خالقش جو وایزبرگ افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) است، عامل موفقیت خط داستانی اصلی آن است؛ یک زوج امریکایی که مأمور مخفی کاگب شوروی هستند، که البته همه تیکهای دیگر را هم میزند. یعنی هم فیلمنامه خوبی دارد، هم گروه بازیگران قوی و باقی خصایا.
«آمریکاییها» نمونهای نادر در تلویزیون است، یک اثر ادبی نفسگیر تمامعیار که به بحث درباره هویت، سیاست و خانوادههایی با روابط پیچیده میپردازد. خود سازنده مجموعه میگوید که موضوع اصلی آن درباره یک ازدواج است. داستان در دهه ۱۹۸۰ و در زمان جنگ سرد میگذرد و روی زندگی شخصی و کاری الیزابت و فیلیپ جنینگز دو مأمور مخفی کاگب از شوروی تمرکز دارد که به عنوان یک زوج امریکایی در ویرجینیای شمالی در حومه شهر واشینگتن با فرزندانشان زندگی میکنند که آنها هم در پنهان کردن هویت واقعی خانوادهشان سهیماند. نکته جالب و مهیجتر این است که در همسایگی آنها هم فردی به نام استن بیمن از مأموران افبیآی سکونت دارد. بعضی اوقات اتفاقات دنیای واقعی هم یه داستان سریال ورود میکنند.
۱۹. بهتره با سال تماس بگیری (Better Call Saul)
- سال پخش: ۲۰۱۵-۲۰۲۲
- خالق: وینس گیلیگان، پیتر گولد
- ژانر: درام جنایی، درام حقوقی، کمدی سیاه، تراژدی، نئو نوار
- تعداد فصلها: شش
- بازیگران: باب ادنکیرک، جاناتان بنکس، ری سیهورن، پاتریک فابیان، مایکل ماندو، مایکل مککین، جیانکارلو اسپوزیتو، مارک مارگولیس، تونی دالتون
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۸ از ۱۰۰
کم پیش میآید اسپینآفها به خوبی مجموعه اصلی خود باشند. اما این درباره سریال محبوب «بهتره با سال تماس بگیری» که پیشدرآمد و در عین حال دنباله «برکینگ بد» و ار بهترین سریالهای آمریکایی جدید بوده است، صدق نمیکند. سال گودمنی که باب ادنکیرک نقشش را بازی میکند، یکی از شخصیتهای دور از انتظار موفق «برکینگ بد» بود. اما حضور در سایه اما به طرز غریبی صادقانه او باعث شد چنان پیش هواداران سریال محبوب شود که وینس گیلیگان و پیتر گولد قانع شوند یک مجموعه جداگانه با محوریت شخصیت او بسازند.
داستان سریال در نیمه اول دهه ۲۰۰۰ در البوکرکی، نیومکزیکو میگذرد و ماجرای تبدیل شدن وکیل پرکار و فریبکار سابق یعنی جیمی مکگیل (باب ادنکیرک) را به وکیل مدافع جنایی خودمحور معروف به ساول گودمن روایت میکند. یک خط داستانی دیگرش، افول اخلاقی افسر پلیس سابق، مایک ارمنتراوت (جاناتان بنکس) را روایت میکند که برای حمایت از نوه و مادر بیوهاش تبدیل به یک کارچاقکن خشن برای قاچاقچیان مواد مخدر میشود.
این سریال جایزهبرده به خاطر بازیگری، شخصیتها، داستان، کارگردانی و فیلمبرداریاش با تحسین منتقدان و مخاطبان مواجه شد. بسیاری از منتقدان آن را جانشینی ارزشمند برای «بریکینگ بد» و یکی از بزرگترین مجموعههای تلویزیونی تمام ادوار نامیدن و بعضی هم آن را بهتر از «بریکینگ بد» دانستهاند. «بهتره با ساول تماس بگیری» در زمان پخشش رکورد پربینندهترین افتتاحیه از قبل برنامهریزیشده در تاریخ تلویزیون کابلی را داشت.
۲۰. خل و چلها و نابغهها (Freaks and Geeks)
- سال پخش: ۱۹۹۹-۲۰۰۰
- خالق: پل فیگ، جود آپتا
- ژانر: کمدی، درام دورهای، نوجوانانه
- تعداد فصلها: یک
- بازیگران: لیندا کاردلینی، جان فرانسیس دالی، جیمز فرانکو، سم لوین، سث روگن، جیسون سیگل، مارتین استار، بکی ان بیکر، بیزی فیلیپس
- امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۱۰۰ از ۱۰۰
بله، «خل و چلها و نابغهها» با یک فصل در واقع یکی مینی سریال است؛ البته این در ویکیپدیای آن که حتی به فارسی هم ترجمه نشده، ذکر نشده و به عنوان یک سریال تلویزیونی معرفی میشود که با امتیاز صد راتن تومیتوزش تقریباً در تمام فهرستهای بهترین سریالها، بهخصوص بهترین سریالهای آمریکایی معروف، جای دارد. این سریال تنها با یک فصل به چنان محبوبیتی دست یافت که بالاتر از بعضی از بهترین سریالهای محبوب تمام دوران قرار گرفت؛ و توقف پخش آن از سوی انبیسی چقدر ناعادلانه بود. این سریال آمریکایی حقیقتاً از زمانه خود جلوتر بود و انبیسی به شکلی غیرمنتظره تنها بعد از دوازده قسمت از هجده قسمت آن به خاطر مشکلات برنامهریزی، پخش آن را متوقف کرد. اما خوشبختانه، میراث آن چنان زنده ماند که جود آپتای فیلمساز در کارهایش از بسیاری از گروه بازیگران این سریال استفاده کرد.
«خل و چلها و نابغهها» تا حد زیادی به این معروف است که آغازگر مسیر حرفهای بسیاری از بازیگرانی بود که امروز، بهخصوص در حوزه کمدی، فعال و پرکارند. مثل جیمز فرانکو، سث روگن، جیسون سیگل و چند بازیگر دیگر. این سریال با نگاه تازهاش به سریالهای نوجوانانه، چنانکه از عنوانش پیداست، به بچههای ضعیف و مظلوم دبیرستانها که معمولاً نابغه و عجیب و غریب هستند، فرصتی داد تا بر صفحه کوچک تلویزیون بدرخشند؛ در حالی که در سریالهای مشابه پیش از خود صرفاً سوژه خنده و مسخره کردن دیگران بودند.
پل فیگ و جود آپتا موفق شدند رنجها و مشکلات نوجوانان آمریکایی را در این سریال کمدی از خندهرودهبرکن و دلچسب که در سال ۱۹۸۰ در شهری در میشیگان میگذرد، به نمایش بگذارند. با اینکه تنها دوازده قسمت آن از تلویزیون پخش شد، ما هر هجده قسمتش با ساوندترک راک و گروه بازیگران/ستارگان آیندهاش با اقبال عمومی مواجه شد. شخصیتهای دوستداشتنیای که مارتین استار، جیسون سیگل و بهخصوص لیندا کاردلینی نقششان را بازی میکنند، بچههای سادهای هستند که وصله ناجوری هستند و آرزو دارند جایی را پیدا کنند که به آن تعلق داشته باشند.
از ویژگیهای مثبت این سریال همین بس که میتوانید سث روگن و جیمی فرانکو را در نوجوانی ببینید؛ بهعلاوه بیشمار ارجاع به گذشته و پرداختن به نوستالژی در زمانی که این مفهوم هنوز اینقدر همهجایی و عملاً اجباری نشده بود. بنابراین، مخاطبان سریال که به نوستالژی علاقهمندند و با خل و چلها و نابغهها همذاتپنداری میکنند، بدون شک از این سریال لذت خواهند برد.
لیست زیاد جالب نبود ولی برای معرفی شاهکارایی مثل
The Americans
The Twilight Zone
Mad Men
The Wire
که زیاد دیده نشدن خوب بود و ممنون