۲۰ فیلم کودکانه برتر دهه ۸۰ میلادی؛ از «بچه کاراتهکار» تا «شکارچیان روح»
دهه ۸۰ میلادی با اکران تعدادی از بهترین آثار سینمایی تاریخ و تولد چند مجموعهی محبوب همراه بود؛ از «گاو خشمگین» (۱۹۸۰)، «بلید رانر» (۱۹۸۲) و «درخشش» (۱۹۸۰) تا «آشوب» (۱۹۸۵)، «صورتزخمی» (۱۹۸۳) و «نابودگر» (۱۹۸۴). این دهه اما برای کودکان هم فوقالعاده سپری شد. برای طرفداران فیلم کودکانه، دهه ۸۰ میلادی همهچیز دارد، از آثاری که کودکان هرگز از تماشای آنها خسته نمیشوند تا آثاری که ممکن است دیدگاه کودک نسبت به جهان را بهکلی تغییر دهند.
مسلما انتخاب ۲۰ فیلم کودکانه برتر دهه ۸۰ میلادی آسان نبود و آثار دیگری هم سزاوار حضور در چنین فهرستی بودند اما آثار برگزیده را تقریبا همه میشناسند و با آنها خاطره دارند، و معمولا از بهترین فیلمهای کودکانه در نظر گرفته میشوند. این فیلمها یا در گیشه موفق بودهاند و سروصدای زیادی به پا کردهاند یا در گذر زمان به یک فیلم کالت محبوب تبدیل شدهاند. اکثرشان هم از نظر فرهنگی یا تاریخی اهمیت دارند و در فهرست ملی ثبت فیلم قرار گرفتهاند.
۲۰- بچههای شهر گونی (The Goonies)
- سال اکران: 1985
- کارگردان: ریچارد دانر
- بازیگران: شان آستین، جاش برولین، جف کوئن، کوری فلدمن، کری گرین، مارتا پلیمپتن، ان رمزی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 76 از ۱۰۰
وقتی بچههای محل باخبر میشوند که بهزودی خانههایشان توسط یک بساز بفروش طمعکار خریداری خواهد شد و به اجبار باید به یک مکان جدید نقلمکان کنند، با بزرگترین چالش زندگی خود روبهرو میشوند. شرایط زمانی عوض میشود که مایکی (شان آستین) در زیرزمین خانهاش یک نقشهی گنج پیدا میکند و همراه با دوستانش، راهی یک ماجراجویی حماسی میشود تا ثروت گمشدهی یک دزد دریایی افسانهای را پیدا کند و با ثروتمند شدن، جلوی از دست رفتن خانهی والدینش را بگیرد.
آنها برای رسیدن به گنج، از غارهای خطرناک، تونلهای ترسناک و البته قلمروی وهمانگیز خانوادهی فراتلی عبور میکنند و در این مسیر حتی با گروهی از جنایتکاران بیرحم -که همچنین به دنبال گنج هستند- روبهرو میشوند. همهچیز اما سیاه و اضطرابآور نیست؛ در طول مسیر، رویدادهای بامزهای هم برایشان رخ میدهد تا رفاقت و شجاعت آنها مورد آزمایش قرار بگیرد. آنها همچنین معنای واقعی همکاری و قدرت دوستی را کشف میکنند. علیرغم تفاوتهای شخصیتی واضح، گونیها (اسم گروه این کودکان) یاد میگیرند که به یکدیگر اعتماد داشته باشند و با هم متحد شوند تا بر چالشهایی -که در ظاهر حلشدنی نیستند- غلبه کنند. آنها میفهمند که در کنار هم، قدرتمندتر و کارآمدتر هستند و میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند.
«بچههای شهر گونی» قبل از هر چیزی، دربارهی دوستی و رفاقتهای دوران کودکی است و یاد و خاطرهی آثار استیون اسپیلبرگ را زنده میکند. با اینکه برخی از عناصر فیلم حالا کهنه به نظر میرسند اما بیتردید با شخصیتهای پرانرژی و دوستداشتنی فیلم ارتباط برقرار میکنید و از سکانسهای اکشن آن هیجانزده میشوید. با اینکه باورکردنی نیست اما اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، قسمت دوم این فیلم سال ۲۰۲۷ یا ۲۰۲۸ از راه میرسد.
۱۹- بازگشت به آینده (Back to the Future)
- سال اکران: 1985
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: مایکل جی. فاکس، کریستوفر لوید، لی تامپسون، کریسپین گلاور، توماس ویلسون، جیمز تولکان
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
«بازگشت به آینده» دربارهی نوجوان سرخوش، مارتی (مایکل جی. فاکس) است که بهواسطهی دستگاه سفر در زمان دوستش، دکتر براون (کریستوفر لوید) تصادفا به سال ۱۹۵۵ سفر میکند. مارتی به اشتباه، مانع ملاقات والدینش میشود، و عدم آشنایی آنها، بدین معناست که مارتی هرگز متولد نخواهد شد. او حالا میخواهد اشتباهش را اصلاح و والدینش را به یکدیگر نزدیک کند تا خط زمانی به حالت قبلی بازگردد.
مارتی جوانی از دههی ۸۰ میلادی است و جهانبینی متفاوت و تفاوتهای فرهنگی عصر او با دههی ۵۰ میلادی، پسرک را با مشکل روبهرو میکند اما او مصمم است که خط زمانی را اصلاح کند تا وجودش به خطر نیفتد. او در این مسیر، به خودشناسی هم میرسد، درک بهترین از دوستی و خانواده پیدا میکند و لحظات بامزهای را رقم میزند. «بازگشت به آینده» یک فیلم کودکانه کلاسیک از دهه ۸۰ میلادی است که چندین نسل عاشق آن هستند. ترکیب جذابی که رابرت زمکیس از کمدی، تعلیق و لحظات احساسی ارائه است را هم نمیتوان نادیده گرفت.
بهیادماندنی و منحصربهفرد، فیلم «بازگشت به آینده» به لطف بازی خوب مایکل جی. فاکس و کریستوفر لوید، و با تشکر از ایدههای داستانی خلاقانه، در میان آثار کودکانه دهه ۸۰ میلادی جایگاه ویژهای دارد اما لزومی ندارد که کودک باشید تا از تماشای آن لذت ببرید. اینجا باید به ماشین مکلارن مشهور فیلم هم اشاره کنیم که در دوران اکران، مورد تمسخر قرار گرفت اما حالا یکی از نمادهای ماندگار تاریخ سینما است. نمیتوان در مورد «بازگشت به آینده» صحبت کرد و از موسیقی متن شگفتانگیز آلن سیلوستری حرفی نزد؛ برخی از سکانسهای فیلم با تشکر از همین قطعههای ساختهی سیلوستری است که ماندگار شدهاند.
۱۸- شکارچیان روح (Ghostbusters)
- سال اکران: 1984
- کارگردان: ایوان رایتمن
- بازیگران: بیل مری، دن اکروید، سیگورنی ویور، هارولد رمیس، ریک مورانیس، ارنی هادسون، ویلیام آترتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از ۱۰۰
یک فیلم کودکانه کمدی علمی-تخیلی درخشان از دههی ۸۰ میلادی که همه با آن آشنایی دارند، «شکارچیان روح» دربارهی چند محقق مسائل فراطبیعی است که برای بهکارگیری روشهای عجیبوغریب و فقدان اعتبار علمی، از سمت تحقیقاتی خود در دانشگاه اخراج میشوند. آنها سپس تصمیم میگیرند شرکت خودشان را با نام شکارچیان روح تأسیس کنند و همانطور که از نامش پیداست، کار اصلی این شرکت، شکار، به دام انداختن و از بین بردن ارواح و دیگر موجودات فراطبیعی است.
با تجهیزات تخصصی و ابداعی، آنها خیلی زود مشتریان متعددی -از آنهایی که خانهشان توسط ارواح تسخیر شده تا آنهایی که جنزده شدهاند- را جذب میکنند. با به شهرت رسیدن شکارچیان روح، آنها توجه رسانههای بدبین را هم به خود جلب میکنند که ادعاهای آنها مبنی بر وجود داشتن ارواح را به کلی نمیپذیرند و این گروه را کلاهبردار میدانند. این حال، اعتبار آنها هنگامی مورد آزمایش قرار میگیرد که یک خدای قدرتمند سومری، توسط یک معمار عصبی به نام والتر به شهر نیویورک احضار میشود.
حالا شهر را یک خطر جدی تهدید میکند، مگر اینکه شکارچیان روح راهی برای شکست دادن او و نجات نیویورک پیدا کنند. «شکارچیان روح» فیلم مورد علاقهی سینمادوستان متعددی است و بیدلیل نیست که یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما به حساب میآید. این فیلم محصول یک تیم خلاق است که همهی انرژی و استعداد خود را خرج کردند تا یک اثر بینظیر بسازند؛ از فیلمنامهی خوب دن اکروید و هارولد رمیس (که هر دو به عنوان بازیگر هم در پروژه حضور دارند) تا بازی بهیادماندنی بیل مری و ارنی هادسون و کارگردانی درجهیک ایوان رایتمن. مخاطب هدف «شکارچیان روح» کودکان نیست اما همهی فاکتورها برای هیجانزده کردن کودکان را دارد، خصوصا سکانس نبرد نهایی با مرد مارشمالویی که هنوز هم دیوانهوار جلوه میکند.
۱۷- داستان بیپایان (The Neverending Story)
- سال اکران: 1984
- کارگردان: ولفگانگ پترسن
- بازیگران: نوآ هاتاوی، برت آلیور، تامی استروناخ، موزز گان، توماس هیل، آلن اوپنهایمر، پاتریشا هیز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از ۱۰۰
در میان فیلمهای کودکانهای که در چند دههی اخیر ساخته شده است، «داستان بیپایان» بیتردید جایگاه ویژهای دارد و شاید یکی از زیباترین -و در عین حال غمانگیزترین- آثاری باشد که از دوران بچگی به یاد داریم. باستین (برت آلیور) پسربچهی خجالتی و سربهراهی است که قلدرهای مدرسه هر روز او را آزارواذیت میکنند و تحت فشار قرار میدهند. یک روز حین فرار از دستان قلدرها، پسرک با یک کتابفروشی مرموز برخورد و آنجا کتابی جذاب به نام داستان بیپایان را کشف میکند. او کتاب را میدزدد، در زیرزمین مدرسهاش پنهان میشود و خواندن آن را آغاز میکند.
با غرق شدن باستین در دنیای این کتاب، او به یک سرزمین خیالی منتقل میشود، جهانی که به دلیل پیشروی «هیچ» (یک پوچی/خلاء ترسناک که رفتهرفته همهچیز را میبلعد)، در آستانهی نابودی قرار گرفته است. سرنوشت این جهان با یک جنگجوی جوان شجاع به نام آتریو (نوآ هاتاوی) پیوند خورده که ماموریت پیدا کرده است تا برای بیماری ملکه -فرمانروای صالح و خیرخواه این سرزمین- راه درمانی پیدا کند. آتریو در این ماجراجویی متوجه میشود که تنها راه درمان، درون انسان نهفته است. ملکه به او میگوید که امیدش به بشریت را از دست داده است و مرگ او، باعث آزاد شدن هیچ میشود. حالا آتریو باید دلیل این ناامیدی را پیدا کند.
آتریو در ادامه به یک کوه میرسد و آنجا کشف میکند که ناامیدی ملکه ناشی از این باور است که انسانها قدرت رویاپردازی و تخیل را فراموش کردهاند. با الهام از اعتقاد راسخ باستین به کتاب و شخصیتهایش، آتریو به این نتیجه میرسد که کلید حل مشکل نه در ملکه، بلکه در تخیل جمعی بشریت است. آتریو با این کشفیات، به سرزمین خود بازمیگردد و با هیچ روبهرو میشود.
چیزی که باستین را به شخصیت جذابی تبدیل میکند این است که او میتواند با همهی شخصیتهای قصه به طریقی تعامل داشته باشد؛ آنها به کمک او نیاز دارند تا با هیچ مبارزه کنند و پسرک از هدایت آنها دریغ نمیکند. «داستان بیپایان» یک فیلم کودکانه تماشایی از دهه ۸۰ میلادی است که شما را به ادبیات نیز علاقهمند میکند. فیلم نمیخواهد بیدلیل خوشبین باشد و به کودک آموزش میدهد که زندگی همچون سفری چالشبرانگیز است که در آن، غم و تراژدی را هم تجربه خواهید کرد اما نباید تسلیم شوید.
۱۶- بچه کاراتهکار (The Karate Kid)؛ بهترین فیلم کودکانه رزمی دهه ۸۰ میلادی
- سال اکران: 1984
- کارگردان: جان جی. آویلدسن
- بازیگران: رالف ماکیو، پت موریتا، الیزابت شو، مارتین کووا، ویلیام زابکا، بروس مالموت، چاد مککوئین، رندی هلر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از ۱۰۰
دنیل (رالف ماکیو) نوجوانی خجالتی و درونگرا است که پس از مرگ پدر، با همراهی مادرش از نیوجرسی به لس آنجلس مهاجرت کرده است تا زندگی تازهای را آغاز کند اما حتی این محیط جدید هم برایش امن نیست و تعدادی از بچههای مدرسه -که ورزش کاراته کار میکنند- او را مورد آزارواذیت قرار میدهند. دنیل برای اینکه بتواند از خود دفاع و در مقابل این نوجوانان بزهکار ایستادگی کند، نزد آقای میاگی (پت موریتا) میرود تا کاراته را به شکل حرفهای آموزش ببیند و در آن به درجهی استادی برسد.
روشهای آموزشی آقای میاگی نامتعارف است و بیشتر به کارهای در ظاهر بیفایده مثل تمیز کردن ماشین و رنگآمیزی نردهها ربط دارد تا مبارزات واقعی. این مسئله باعث دلسردی دنیل میشود و او دیگر تحمل این چیزها را ندارد. با این حال، او بهتدریج متوجه میشود که این آموزشها نه تنها مهارتهای فیزیکی بلکه نظم، بردباری و اعتمادبهنفس را به او آموزش میدهند. بچههای گروه کاراته اما همچنان او را رها نمیکنند؛ از تحقیر دنیل در جشن مدرسه تا خراب کردن ماشین او اما شرایط عوض میشود.
با راهنماییهای آقای میاگی، دنیل بیوقفه تمرین میکند و آموختههایش را مورد استفاده قرار میدهد. او یاد میگیرد که از پرخاشگری حریف، علیه او استفاده کند و با تکیه بر قدرت درونی و چابکی، به آسانی میتوان بر دشمن غلبه کرد. ماموریت نهایی او اما شکست دادن جانی (ویلیام زابکا) در فینال یک مسابقه کاراته است. جان جی. آویلدسن که سال ۱۸۷۶ فیلم «راکی» را با بازی سیلوستر استالونه ساخته بود، با فیلم کودکانه «بچه کاراتهکار» در دهه ۸۰ میلادی، در حقیقت نسخهی کودکانهی راکی را عرضه کرد که مورد توجه نوجوانان واقع شد و حتی بسیاری از آنها را به ورزش کردن تشویق کرد. «بچه کاراتهکار» لحظات بهیادماندنی متعددی دارد اما عنصر فراموشنشدنی آن، بازی خوب پت موریتا در نقش آقای میاگی است.
۱۵- مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark)
- سال اکران: 1981
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هریسون فورد، کارن آلن، پل فریمن، رونالد لیسی، جان ریس-دیویس، دنهلم الیوت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
وقتی از یک فیلم کودکانه دهه ۸۰ میلادی صحبت میکنیم، «مهاجمان صندوق گمشده» شاید اولین گزینهای نباشد که به ذهن میرسد اما یک اثر کلاسیک سرگرمکننده برای تمام سنین است که از فیلمنامهای هوشمندانه و کارگردانی بینقص استیون اسپیلبرگ بهره میبرد. باید اعتراف کرد که به ماجراجویی خاطرهانگیزی که استیون اسپیلبرگ با کمک جرج لوکاس خلق کرده است، ایراد و انتقادی وارد نیست. ضمن اینکه شخصیت ماریون ریونوود (کارن آلن) به اندازهی ایندیانا جونز (هریسون فورد) جذابیت دارد. ترکیب جادویی این دو، فیلم را جلو میبرد و جسارت و هوشمندی فورد به شخصیت ایندیانا جونز معنا میبخشد و او را به یکی از محبوبترین قهرمانان سینمایی تمام دوران تبدیل میکند.
دلیل منحصربهفرد بودن جونز این است که همیشه در مسیرهایی قدم میگذارد که با تواناییهایش همخوانی ندارد، در نتیجه در موقعیتهای چالشبرانگیزی قرار میگیرد و معمولا نقشههایش مطابق برنامه پیش نمیرود. ایندی همیشه مجبور است در لحظه تصمیم بگیرد و هیچگاه نمیتوانیم حدس بزنیم انتخابهایش او را به کجا میرساند و جذابیت اصلی فیلم در همین مسئله نهفته است زیرا مخاطب احساس میکند او از آن قهرمانان سرسختی نیست که از هر شرایطی جان سالم به در ببرد. البته که او همیشه جان سالم به در میبرد اما به سختی و اغلب با چاشنی شانس. علاوه بر این، تلاشهای لحظهآخری ایندی برای اینکه کلاهش را بردارد هم نه تنها بامزه است بلکه به ما یادآوری میکند با چگونه شخصیتی روبهرو هستیم.
فیلم افتتاحیهی درخشانی دارد و اسپیلبرگ در همان ابتدای کار برداشت دقیقی از قهرمان و جهان اطراف وی ارائه میدهد؛ در افتتاحیهای که یادآور فیلمهای جیمز باند است، ما با یک سکانس اکشن هیجانانگیز روبهرو میشویم که با باقی فیلم ارتباطی جزئی دارد. سکانس آغازین هرآنچه که باید دربارهی ایندی بدانیم را به ما میگوید و سپس سکانس بعدی، پازل را تکمیل میکند؛ جایی که آگاه میشویم قهرمان قصه در واقع یک استاد دانشگاه است. برخلاف ابرقهرمانان که اغلب هویت مخفی و زندگی دوگانهای دارند، اینجا با قهرمانی روبهرو میشویم که زندگی شخصی و ماجراجوییهایش یکی هستند.
بیش از چهار دهه از اکران مهاجمان صندوق گمشده گذشته است اما همچنان جذابیت روز اول را دارد، فیلمی که بلاک باستری به حساب میآمد اما دیالوگمحور و شخصیتمحور است و بیشتر زمان خود را نه به انفجار و تعقیبوگریز بلکه به گفتگو و تعامل شخصیتها اختصاص میدهد. و هنگامی که سکانسهای اکشن از راه میرسند، تاثیرگذاری بیشتری دارند زیرا اسپیلبرگ در عرضهی آنها افراط به خرج نداده است. با یک قصهی پرکشش، بازی ماندگار هریسون فورد و سکانسهای اکشن خلاقانه، اگر فیلم را شاهکار توصیف کنیم، پُر بیراه نگفتهایم.
۱۴- عزیزم، بچهها را کوچک کردم (Honey, I Shrunk the Kids)
- سال اکران: 1989
- کارگردان: جو جانستون
- بازیگران: ریک مورانیس، مت فروئر، مارشا استراسمن، کریستین سادرلند، توماس ویلسون براون، ایمی اونیل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 76 از ۱۰۰
«عزیزم، بچهها را کوچک کردم» شاید حالا کمی منسوخ به نظر برسد اما این فیلم کودکانه دهه ۸۰ میلادی به اندازهی سه دههی قبل سرگرمکننده است. داستان دربارهی یک مخترع نابغه به نام وین (ریک مورانیس) است که در آزمایشگاه خانگیاش یک دستگاه منحصربهفرد اختراع کرده که بهواسطهی آن میتوان اجسام را کوچک کرد. همسرش دایان (مارشا استراسمن) از این اختراعات راضی نیست اما وین باور دارد که اختراعاتش میتوانند به جهان کمک کنند.
یک روز، در حالی که وین سرگرم آزمایش اختراع جدید خود است، او به طور تصادفی فرزندان خود، نیک (رابرت الیوری)، امی (ایمی اونیل) و پسر همسایه، راس (توماس ویلسون براون) را به اندازهی حشرات، کوچک میکند. این مسئله باعث میشود تا کودکان در مقابل یک جهان بزرگ قرار بگیرند و حتی حشرات کوچک هم خطرناک به نظر میرسند. در همین حین، وین و دایان دیوانهوار به دنبال بچهها هستند و در نهایت متوجه میشوند چه اتفاقی افتاده است.
وین برای نجات بچهها، تصمیم میگیرد تا خودش و دایان را هم کوچک کند. «عزیزم، بچهها را کوچک کردم» به یک موفقیت غیرمنتظره در گیشه تبدیل شد و برای مدتی یکی از پرفروشترین فیلمهای لایو اکشن شرکت دیزنی بود. حالا از این فیلم کمتر صحبت میشود اما در آن دوره، به اندازهای محبوب بود که برایش یک پارک تفریحی و دو دنباله ساخته شود. «عزیزم، بچهها را کوچک کردم» همچنین جو جانستون را در کانون توجه قرار داد و این فیلمساز بهواسطهی موفقیت همین فیلم بود که توانست آثار شاخص دیگری همچون «موشکزن» (۱۹۹۱) و «جومانجی» (۱۹۹۵) را تولید کند.
۱۳- کنار من بمان (Stand by Me)
- سال اکران: 1986
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: ویل ویتون، ریور فینیکس، کوری فلدمن، جری اوکانل، کیفر ساترلند، ریچارد دریفوس، گری رایلی، جان کیوسک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از ۱۰۰
اقتباسی از رمان کوتاه «جسد» (۱۹۸۲) نوشتهی استیون کینگ، رویدادهای «کنار من بمان» سال ۱۹۵۹ و در شهر خیالی کسل راک رخ میدهد. قصه دربارهی چهار دوست نوجوان است که میخواهند جسد یک پسر گمشده به نام ری را پیدا کنند. هدف آنها این است که جایزهی ۵۰ دلاری تعیینشده -برای کسی که جسد را پیدا کند- را بهدست بیاورند اما این ماجراجویی از حد انتظار آنها هم هیجانانگیزتر پیش میرود تا اینکه یک واقعیت تلخ را تجربه میکنند.
گوردی (ویل ویتون) و دوستانش به جنگل قدم میگذارد و با چالشهای مختلف، مانند حیوانات و خطرات طبیعی روبهرو میشود. مانند «بچههای شهر گونی»، اینجا هم دوستی شخصیتهای نوجوان قصه رفتهرفته عمیقتر میشود و آنها در لحظات دشوار، از یکدیگر حمایت میکنند و ترسهای درونی و نوع نگاه خود نسبت به جهان را با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
فیلم «کنار من بمان» شاید در مورد کودکان باشد و بسیاری از کودکان دهه ۸۰ میلادی هم آن را تماشا کردهاند اما در واقعیت، اثری کودکانه نیست و لحظات سیاهی در آن به چشم میخورد. فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شد و در مقایسه با رمان اصلی استیون کینگ، اثر ملایمتری است که رویکرد متفاوتی نسبت به قصههای پیرامون بلوغ و نوجوانی دارد. تماشای این فیلم را به کسانی توصیه میکنیم که در حال عبور از دوران نوجوانی هستند و میخواهند یک اثر تفکربرانگیز تماشا کنند.
۱۲- عروس شاهزاده (The Princess Bride)
- سال اکران: 1987
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: کری الویس، رابین رایت، مندی پتینکین، آندره د جاینت، کریس ساراندون، کریستوفر گست، والاس شاون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از ۱۰۰
این فیلم کودکانه دهه ۸۰ میلادی نسلهای متعددی را وادار به خیالپردازی کرده است و برداشتی هوشمندانه از یک قصهی مشهور قدیمی ارائه میدهد. وستلی (کری الویس) یک کارگر مزرعه است که بینهایت عاشق پرنسس باترکاپ (رابین رایت) است. او میداند برای ازدواج با پرنسس باترکاپ، باید ثروت زیادی داشته باشد، در نتیجه راهی یک ماجراجویی دریایی میشود اما خیلی زود به دام یک دزد دریایی بدنام میافتد.
در همین حین خبر مرگ وستلی به باترکاپ میرسد و او که افسرده و غمگین شده است، حاضر میشود با شاهزاده هامپردینک (کریس ساراندون)، پسر بیرحم و جاهطلب پادشاه کشور همسایه ازدواج کند. هامپردینک اما نقشهی شومی دارد، او میخواهد با دخترک ازدواج کند، و سپس پدرش را به قتل برساند و آن را گردن باترکاپ بیندازد و بعد بر تخت پادشاهی بنشیند. وستلی که تا آستانهی مرگ رفته است، زنده میماند و تحت آموزش یک جادوگر خردمند و قدرتمند قرار میگیرد و آماده میشود تا برود و باترکاپ را از ازدواج اجباریاش با شاهزاده هامپردینک (کریس ساراندون) نجات دهد.
این ساختهی کمدی-عاشقانه فانتزی راب رینر، اگرچه در گیشه موفق نبود اما خیلی زود به یک فیلم کالت تبدیل شد و دیالوگهای ماندگار متعددی دارد که میتوانید آنها را حفظ و در گفتگوها استفاده کنید. چند سال قبل شایعه شد که قرار است نسخهی بازسازی «عروس شاهزاده» ساخته شود و این خبر بازخوردهای منفی دریافت کرد. کری الویس که نقش وستلی را بازی میکند، در این رابطه گفته است: «فیلمهای بینقص کمی در این جهان وجود دارد، مایهی تاسف خواهد بود که به میراث این فیلم آسیبی وارد شود.»
۱۱- گرملینها (Gremlins)؛ یک فیلم کودکانه ترسناک از دهه ۸۰ میلادی
- سال اکران: 1984
- کارگردان: جو دانته
- بازیگران: زاک گالیگان، فوبه کیتس، پالی هالیدی، فرانسیس لی مککین، کوری فلدمن، جاج رینهولد، کیه لوک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از ۱۰۰
یک فیلم علمی-تخیلی کودکانه محبوب دیگر از دهه ۸۰ میلادی که با تلاشهای بیوقفهی استیون اسپیلبرگ ساخته شد و عناصر ترسناک هم در آن به چشم میخورد (البته برای کودکان مدرن شاید چندان ترسناک نباشد). قصه با یک مخترع ناموفق به نام رندل (زاک گالیگان) آغاز میشود که به یک مغازهی مرموز عجیبوغریب قدم میگذارد تا برای فرزندش هدیه بخرد. او یک موجود کوچک دوستداشتنی به نام گرملین را بهعنوان هدیهی کریسمس خریداری میکند اما فروشنده برای او سه شرط میگذارد: این موجود نباید در مقابل نور -بهویژه نور خورشید- قرار بگیرد زیرا کشته میشود، او نباید با آب تماس داشته باشد و نباید هرگز پس از نیمهشب غذا بخورد.
رندل این شروط را میپذیرد اما احتمالا میتوانید حدس بزنید که همهچیز مطابق برنامه پیش نمیرود. در ادامه متوجه میشویم که گرملینهای دیگری هم در شهر وجود دارند و همهی آنها به موجوداتی شیطانی و قاتل تبدیل شدهاند. حالا رندل و اهالی محل باید راهی برای شکست دادن این موجودات پیدا کنند و جلوی آنها را بگیرند. گرملینها شاید گاهی ترسناک به نظر برسند اما جو دانته (کارگردان) تعادل را رعایت کرده و فراموش نمیکند که در حال ساخت یک فیلم کودکانه است.
البته «گرملینها» بدون شک یکی از نامتعارفترین فیلمهای کودکانه تاریخ است؛ اثری که کمدی اسلپاستیک را با خشونت تلفیق میکند و گاهی افراطی هم میشود و بیدلیل نیست که بعضی از منتقدان، آن را نسخهی کودکانه «مرده شریر» (۱۹۸۱) توصیف کردهاند. خشونت به تصویر کشیده شده، در دوران اکران جنجالی شد اما از دلایلی بود که این فیلم مورد توجه قرار گرفت. «گرملینها» سرگرمکننده و پرتنش است و میتواند تجربهی متفاوتی برای کودکان باشد؛ البته توصیه میکنیم والدین هم در کنار آنها حضور داشته باشند.
۱۰- ای. تی. موجود فرازمینی (E.T. the Extraterrestrial)
- سال اکران: 1982
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هنری توماس، دی والاس، رابرت مکناتن، درو بریمور، پیتر کایوتی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 99 از ۱۰۰
«ای. تی. موجود فرازمینی» از آن آثاری است که هر کودکی از هر نسلی باید تماشا کند. گروهی از موجودات فضایی با سفینهی خود در زمین فرود میآیند تا نمونههایی از گیاهان و جانوران جمعآوری کنند. اما یکی از آنها، ای تی در حین بازگشت گم و در کرهی زمین گرفتار میشود. سپس با الیوت (هنری توماس) آشنا میشویم، کودکی که ای تی را کشف میکند و تصمیم میگیرد به او کمک کند تا به خانهی خود بازگردد.
میان الیوت و ای تی دوستی عمیقی شکل میگیرد و پسرک، فرهنگ و رفتارهای انسانی را به این موجود فضایی آموزش میدهد و آنها از طریق زبان اشاره با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. ای تی هم در سوی مقابل، علم و دانش خود -که بسیار بالاتر از انسانها است- را به الیوت و دوستان او نشان میدهد و سعی میکند تجربههای تازهای همچون پرواز کردن را برای آنها رقم بزند.
در همین حین، دولت نیز از وجود ای تی مطلع شده و میداند تا چه اندازه مهم است، بنابراین میخواهد آن را به دام بیندازد و مورد آزمایش قرار دهد. الیوت نمیتواند اجازهی چنین اتفاقی را دهد و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا ای تی بتواند با همنژادهایش ارتباط برقرار کند. اما یک مشکل دیگر هم وجود دارد، ای تی به دلیل جدایی از سرزمین خود و ورود به کرهی زمین، بیمار شده و بهتدریج در حال ضعیفتر شدن است.
نقطهعطف این ساختهی اسپیلبرگ، شخصیت ای تی است که نمیتوان آن را دوست نداشت و هر کسی عاشق این موجود کوچک دوستداشتنی میشود. کیفیت فیلمسازی استیون اسپیلبرگ را که کنار بگذاریم، موسیقی متن جان ویلیامز مثل همیشه شگفتانگیز است و به رابطهی دو شخصیت اصلی عمق بیشتری میبخشد. دربارهی «ای. تی. موجود فرازمینی» نمیتوان چیز بدی گفت، این فیلم از هر نظر عالی است و در دورهی اکران، توانست با پشت سر گذاشتن «جنگ ستارگان»، به پرفروشترین فیلم تمام دوران تبدیل شود و ۹ جایزهی اسکار هم بهدست آورد.
۹- جنگ ستارگان: قسمت پنجم – امپراتوری ضربه میزند (The Empire Strikes Back)
- سال اکران: 1980
- کارگردان: اروین کرشنر
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر، بیلی دی ویلیامز، آنتونی دنیلز، دیوید پراوز، کنی بیکر، پیتر میهیو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از ۱۰۰
هنگامی که «جنگ ستارگان: قسمت ۴ – امیدی تازه» (۱۹۷۷) اکران شد، از زوایای مختلف، یک اثر جریانساز و انقلابی به حساب میآمد که حماسی، اپراگونه و نوآورانه است و کودکان و نوجوانان آن دوران را شوکه کرد، آنها تاکنون این حجم از رویاپردازی و خلاقیت را ندیده بودند. دنبالهی این فیلم سه سال بعد از راه رسید و آنهم به یکی از بهترین آثار سینمایی کودکانه دهه ۸۰ میلادی تبدیل شد؛ البته اینکه آثار مجموعه «جنگ ستارگان» را کودکانه توصیف کنیم، حق مطلب را ادا نمیکند، این فیلمها برای تمام سنین مناسب هستند و هر کسی با هر جهانبینی و فرهنگی، میتواند عاشق آنها شود.
«جنگ ستارگان: قسمت پنجم – امپراتوری ضربه میزند» قصههای نسخهی پیشین را بهدرستی و هوشمندانه گسترش میدهد. ما از فورس اطلاعات تازهای بهدست میآوریم و متوجه شدیم که استاد بلامنازع آن یک موجود سبزرنگ کوچک به نام یودا است. هان سولو (هریسون فورد) و پرنسس لیا (کری فیشر) رابطهی عاشقانهای را آغاز کردهاند، با امپراتور هم ملاقات و در ضمن از هویت مخفی دارث ویدر (با صداپیشگی جیمز ارل جونز) آگاهی پیدا میکنیم.
برگ برندهی «امپراتوری ضربه میزند» این است که رویدادهای آن در مقایسه با نسخهی پیشین دراماتیکتر و جدیتر پیش میرود. پس از ماجراجوییهای سرگرمکننده -و حتی معصومانه- «امیدی تازه»، انتظار میرفت که دنبالهی آن هم مسیر مشابهی را طی کند اما این اتفاق رخ نداد و در «امپراتوری ضربه میزند»، امپراتور به شورشیان یادآوری میکند که قدرت در دست کیست و آنها در چه دنیایی زندگی میکنند و باید چشمانشان را باز کرده و نگاه دقیقتری به اطراف خود داشته باشند.
پنج سال پس از وقایع فیلم اول، شورشیان پایگاه خود را در سیارهی هوث را از دست دادهاند و اکنون در حال فرار از دستان امپراتوری هستند. لوک اسکایواکر (مارک همیل) در این مسیر، از آنها جدا میشود تا نزد استاد یودا برود و جدای بودن را از او آموزش ببیند. در سوی مقابل، پرنسس لیا و هان سولو پنهان میشوند اما دارث ویدر آنها را پیدا و دستگیر میکند تا لوک اسکایواکر مجبور شود برای نجاتشان وارد عمل شود و یک راز بزرگ را هم در مورد هویت پدرش کشف کند.
«جنگ ستارگان: قسمت پنجم – امپراتوری ضربه میزند» از هر نظر فوقالعاده است و ما مرحلهی دیگری از رشد شخصیتی لوک اسکایواکر را مشاهده میکنیم که از یک پسرک جوان عجول و بیپروا در حال تبدیل شدن به قهرمانی بااراده و هدفمند است و قدمهایش را سنجیده برمیدارد. لوک هر بار با چالش روبهرو میشود، گاهی هم شکست میخورد و با اینکه نسبت به همه چیز تردید دارد اما استقامت به خرج میدهد و تسلیم نمیشود. ما با لوک همذاتپنداری میکنیم زیرا مشکلات او برای همهی ما قابل درک است.
۸- بیتلجوس (Beetlejuice)
- سال اکران: 1988
- کارگردان: تیم برتون
- بازیگران: مایکل کیتون، الک بالدوین، جینا دیویس، کاترین اوهارا، وینونا رایدر، ماری چیتم، دیک کَـویت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از ۱۰۰
ماجراهای «بیتلجوس»، پیرامون دخترکی به نام لیدیا (ویونا رایدر) اتفاق میافتد که همراه با خانوادهاش به یک خانهی تازه نقلمکان کرده است و در این خانه، ارواح زندگی میکنند. دو روح ساکن خانه، آدام (الک بالدوین) و باربارا (جینا دیویس) برای اینکه آنها را بترسانند و فراری دهند، از یک روح شیطانی و دردسرساز به نام بیتلجوس (مایکل کیتون) درخواست کمک میکنند و با اینکه در ادامه پشیمان میشوند اما دیگر دیر است و بیتلجوس تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا اعضای این خانواده را آزار دهد.
پس از اینکه یکی از دوستان خانواده، به صورت تصادفی جنگیری انجام میدهد و باعث ناپدید شدن روح آدام و باربارا میشود، لیدیا تصمیم میگیرد تا برای بازگرداندن آنها از بیتلجوس کمک بگیرد. این روح شیطانی اما برای دخترک یک شرط میگذارد: در ازای بازگرداندن آنها، لیدیا باید به پیشنهاد ازدواج وی پاسخ مثبت دهد. برای کسانی که با ساختههای کلاسیک برتون آشنایی چندانی ندارند و برای نخستین بار این فیلم را تماشا میکنند، «بیتلجوس» میتواند از هر نظر غافلگیرکننده باشد.
همانند اغلب آثار او، این فیلم هم -که دومین تجربهی کارگردانی برتون است- تلفیق جذابی از کمدی و فضاهای سیاه ارائه میدهد و چرخشهای داستانیاش با گذشت چندین دهه، هنوز هم هیجانانگیز است. «بیتلجوس» جایزهی اسکار بهترین چهرهپردازی و آرایش مو را به خانه برد و تعدادی از شخصیتهای ماندگار سینمای دهه ۸۰ میلادی را به سینمادوستان معرفی کرد. اخیرا قسمت دوم این فیلم هم تایید شده و قرار است سال آینده اکران شود. تیم برتون بار دیگر روی صندلی کارگردانی نشسته است و در کنار ویونا رایدر و مایکل کیتون از فیلم اصلی، ستارگانی همچون جاستین ثرو، جنا اورتگا، مونیکا بلوچی و ویلم دفو به ایفای نقش میپردازند.
۷- عمو باک (Uncle Buck)
- سال اکران: 1989
- کارگردان: جان هیوز
- بازیگران: جان کندی، ایمی مدیگان، گرت ام.براون، جین لوئیسا کلی، مکالی کالکین، گبی هافمن، برایان تارانتینا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 62 از ۱۰۰
یک فیلم کودکانه از دهه ۸۰ میلادی که این روزها کمتر از آن صحبت میشود؛ قصهی «عمو باک» دربارهی مرد مجرد دوستداشتنی به نام باک (جان کندی) است که وظیفهی نگهداری فرزندان برادرش را برای آخر هفته برعهده میگیرد. کودکان ابتدا واکنش مثبتی به عمو باک ندارند اما نامتعارف بودن و رفتارهای خوبش باعث میشود تا آنها عاشق او شوند و یک آخر هفتهی فوقالعاده را سپری کنند.
روشهای عجیبی که عمو باک برای نگهداری از کودکان استفاده میکند، اغلب نتایج بامزهای دارد؛ البته او بیاحتیاط نیست و به کودکان اهمیت میدهد. او نوجوان خانواده را تشویق میکند که علاقهی اصلیاش -بازیگری- را جدیتر دنبال کند و به دختر کوچک خانواده هم آموزش میدهد که اعتمادبهنفس داشته باشد و مسئولیت اعمال خود را بپذیرد. در میان این هرجومرجها، عموم باک با مشکلات شخصی خود هم دستوپنجه نرم میکند، او احساس ناکافی بودن دارد و از نظر روانی آشفته است اما کودکان به او کمک میکنند تا دیدگاههایش را تغییر دهد.
ترکیب جان کندی و جان هیوز، در مقام بازیگر و کارگردان به یک اثر سینمایی ماندگار تبدیل شده است که البته ارزشهایش در گذر زمان مشخص شد. «عمو باک» در دوران اکران نقدهای چندان مثبتی دریافت نکرد و منتقدان آن را یک فیلم معمولی توصیف کردند اما با تشکر از بازی خوب جان کندی، در گیشه موفق بود و خانوادهها را مجذوب خود کرد. مکالی کالکین را هم در فیلم داریم که یک سال بعد، با «تنها در خانه» به یک کودک ستارهی محبوب تبدیل شد.
۶- اتصال کوتاه (Short Circuit)
- سال اکران: 1986
- کارگردان: جان بدهام
- بازیگران: الای شیدی، استیو گوتنبرگ، فیشر استیونس، آستین پندلتن، جرج ویلیام بیلی، برایان مکنامارا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 61 از ۱۰۰
این فیلم علمی-تخیلی کودکانه دهه ۸۰ میلادی، با یک آزمایشگاه مخفی دولتی آغاز میشود؛ جایی که نیوتون (استیو گوتنبرگ) و بن (فیشر استیونس) تعدادی ربات آزمایشی طراحی کردهاند تا ایالات متحده از آنها در طول جنگ سرد استفاده کند. یک روز بارانی، صاعقه به ربات شماره ۵ برخورد میکند و این ربات به خودآگاهی میرسد و حالا مثل یک کودک، کنجکاو است که جهان اطرافش را بشناسد.
شماره ۵ از آزمایشگاه فرار میکند و وارد شهر میشود؛ او آنجا یاد میگیرد که از چگونه با انسانها تعامل داشته باشد و رفتار آنها را تقلید کند. معصومیت، مهربانی و سادهلوحی او باعث میشود تا مردم به او واکنش مثبتی داشته باشند و شماره ۵ خیلی زود به سوژهی اصلی رسانهها تبدیل میشود. دولت اما از وجود یک ربات خودآگاه نگران است و او را خطرناک میداند، به همین دلیل میخواهد شماره ۵ را دستگیر کند و از بین ببرد.
مشابه «عمو باک»، فیلم کودکانه «اتصال کوتاه» مورد استقبال منتقدان قرار نگرفت اما یکی از آثار کالت دهه ۸۰ میلادی است که طرفداران سرسختی دارد. ربات شماره ۵ (یا همان جانی ۵) با صداپیشگی تیم بلینی، یکی از نمادهای ژانر علمی-تخیلی از آن دوران است و اگرچه با یک ربات نسبتا آماتور دستساز روبهرو هستیم اما جانی ۵ شخصیتپردازی مناسبی دارد و کودکان با او ارتباط برقرار میکنند. شایعاتی پیرامون تولید نسخهی بازسازی فیلم شنیده میشود اما «اتصال کوتاه» اصلی جادوی ویژهای دارد که به نظر نمیرسد کسی بتواند آن را تکرار کند.
۵- بزرگ (Big)
- سال اکران: 1988
- کارگردان: پنی مارشال
- بازیگران: تام هنکس، الیزابت پرکینز، رابرت لوجا، جان هرد، جیمز اکهاوس، جان هرد، جرد راشتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از ۱۰۰
در «بزرگ»، جاش بسکین (دیوید موسا)، پسربچهی ۱۲ سالهای است که آرزو دارد هرچه سریعتر بزرگ شود تا آزادی داشته باشد. او در یک سیرک بازی، آرزوی خود را به یک دستگاه فالبینی میگوید و روز بعد، وقتی از خواب بیدار میشود، در کمال ناباوری میبیند بدن یک مرد ۳۰ ساله (تام هنکس) را دارد. جاش به دنیای بزرگسالان وارد شده اما از نظر ذهنی هنوز یک بچه است، بنابراین آمادگی لازم برای پیچیدگیها، چالشها و روابط آن را ندارد و چندان هم مسئولیتپذیر نیست. او حالا دوست دارد به دوران سادهی کودکی بازگردد، دورانی که دغدغه نداشت و میتوانست همهی روز را بدون نگرانی بازی کند و غذاهای خوشمزه بخورد.
شخصیت کودکانه و متفاوت جاش باعث میشود که او را همهی آدمهای اطرافش دوست داشته باشند و او خیلی زود در یک شرکت تولید اسباببازی مشغول به کار میشود و به موفقیت هم میرسد. او همچنین به سوزان (الیزابت پرکینز) نزدیک میشود، زنی که وقتی کودک بود، ملاقات کرده بود. با این حال، جاش میخواهد به زندگی سابق خود بازگردد و از دانشمند شرکت کمک میگیرد اما او به تدریج لذت واقعی بزرگسالی را هم درک کرده است و از خود سوال میپرسد که آیا اصلا میخواهد دوباره یک کودک باشد؟
«بزرگ» و «شلپ شلوپ» (۱۹۸۴) دو فیلمی بودند که تام هنکس را به یک ستاره تبدیل کردند (او برای «بزرگ» نامزد جایزه اسکار هم شد). آن روزها همه عاشق هنکس بودند و بیدلیل نیست که استیون اسپیلبرگ دربارهی او گفت: «همه میخواستند او را به فرزندی قبول کنند. زنان میخواستند دامادشان شود و خانوادهها میخواستند با او وقت بگذرانند و شام بخورند». «بزرگ» در گیشه هم به فروش حیرتانگیزی رسید (اولین فیلم به کارگردانی یک زن که از مرز فروش ۱۰۰ میلیون دلار عبور کرد).
۴- پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid)؛ خاطرهانگیزترین فیلم کودکانه دهه ۸۰ میلادی
- سال اکران: 1989
- کارگردان: جان ماسکر، ران کلمنتس
- صداپیشگان: جودی بنسون، کریستوفر دانیال بارنز، پت کرول، کنت مارس، ساموئل رایت، جیسون مارین، بادی هکت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از ۱۰۰
یکی از انیمیشنهای کودکانه خاطرهانگیز دهه ۸۰ میلادی، ماجراهای فیلم «پری دریایی کوچولو» پیرامون یک پرنسس ۱۶ ساله به نام آریل (جودی بنسون) اتفاق میافتد که در سرزمین زیر آب آتلانتیکا -که فرمانروای آن پدرش است- زندگی میکند. او گاهی از دور به زندگی آدمهای معمولی مینگرد و مجذوب دنیای انسانها است. دخترک آرزو دارد که روی زمین راه برود و شگفتیهای فرهنگ انسان را تجربه کند. او یک شب بدون اجازهی پدر، همراه با دوستانش به سطح آب میرود تا جشن تولد شاهزاده اریک (کریستوفر دانیل بارنز) در کشتی را تماشا کند اما طوفان از راه میرسد و باعث میشود که اریک به دریا بیفتد. آریل که عاشق اریک شده است، او را نجات میدهد و برای اریکِ بیهوش آواز میخواند و سپس میرود.
آریل که آرزوی ملاقات دوباره با اریک را دارد، با جادوگر دریا، اورسلا (پت کرول) معاملهای میکند. او حاضر میشود تا صدای خود را بدهد تا برای سه روز، یک جفت پای انسان به او اهدا شود. او در این مدت باید بتواند عشق شاهزاده اریک را بهدست بیاورد که در این صورت، صدایش را پس میگیرد و میتواند برای همیشه یک انسان باقی بماند. در غیر این صورت، او برای همیشه صدایش را از دست خواهد داد. آریل اما برای رسیدن به آرزویش راه سختی را پیش دارد زیرا اورسولا میخواهد جلوی او را بگیرد تا بتواند در نهایت سیاهی مطلق را به سرزمین آتلانتیکا بیاورد.
از «پری دریایی کوچولو» در مقایسه با دیگر آثار این فهرست، بیشتر انتقاد شده است، به این دلیل که قهرمان قصه کارهای خطرناکی انجام میدهد که ممکن است زندگی خودش و اطرافیانش را نابود کند. او به حرفهای پدر گوش نمیدهد و همچنین این شانس را به اورسولا میدهد تا بر پدرش، پادشاه تریتون فرمانروای آتلانتیکا) کنترل داشته باشد و بتواند نیزهی سهشاخهی مشهور را تصاحب کند. البته خوشبختانه کودکان به این چیزها فکر نمیکنند و از قصهی عاشقانه و شیرین پرنسس آریل و شاهزاده اریک لذت خواهد برد.
«پری دریایی کوچولو» با آهنگهای خاطرهانگیز، صداپیشگان درجهیک و کیفیت انیمیشنی بالا، یکی از بهترین آثار دوران رنسانس دیزنی است و به منبع الهام دهها انیمیشن بعد از خود تبدیل شد و به فروش بالایی در گیشه رسید. نسخهی سینمایی لایو اکشن آن هم سال گذشته اکران شد و اگرچه بعضی از عناصر قصهی اصلی را تغییر میدهد و انتقاداتی به آنهم وارد است اما ارزش تماشا دارد و میتواند کودکان و نوجوانان را سرگرم کند.
۳- چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ (Who Framed Roger Rabbit)
- سال اکران: 1988
- کارگردان: رابرت زمکیس، ریچارد ویلیامز
- بازیگران: باب هاسکینز، چارلی فلیسشر، کریستوفر لوید، کاتلین ترنر، جوآنا کاسیدی، اد هرلیهی، آوریل وینچل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۹۹
فیلم «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟»، انیمیشن را با لایو اکشن تلفیق میکند تا از این نظر، یکی از منحصربهفردترین آثار سینمایی دهه ۸۰ میلادی باشد. این پروژه حاصل همکاری استیون اسپیلبرگ و رابرت زمکیس است که تصمیم گرفتند تا رمان «چه کسی راجر رابیت را سانسور کرد؟» (۱۹۸۱) را به یک فیلم متفاوت تبدیل کنند. این رمان در آن زمان چندان شناختهشده نبود (البته بعد از اکران فیلم محبوب شد) اما ایدههای نوآورانهای داشت و اسپیلبرگ و زمکیس میدانستند که میتوانند آن را به یک اثر جریانساز تبدیل کنند.
ماجراها در سال ۱۹۴۷ اتفاق میافتد، در دنیایی که انسانها و شخصیتهای کارتونی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. راجر رابیت (چارلی فلیسشر)، یک خرگوش هنرپیشه است که در کارتونهای محبوب به ایفای نقش میپردازد. او زندگی ایدهآلی دارد اما یک راز تاریک، میتواند شهرت و زندگی شخصی او را به نابودی بکشاند. رابیت به همسرش، جسیکا رابیت (کاتلین ترنر) مشکوک میشود و فکر میکند که او با یک تاجر ثروتمند به نام ماروین (استابی کی) رابطهی نامشروع دارد. حسادت و فروماندگی، راجر را مجبور میکند که به سراغ یک کارآگاه خصوصی به نام ادی (باب هاسکینز) برود که رابطهی چندان خوبی هم با شخصیتهای کارتونی ندارد.
ادی سرنخها را دنبال میکند و در مسیر کشف حقایق، به قاضی دووم (کریستوفر لوید) میرسد، یک مرد بدذات که میخواهد شرایط را برای جدا شدن جهان انسانها و شخصیتهای کارتونی مهیا کند. او که تشنهی قدرت است، قصد محو راجر از صفحه روزگار را دارد، زیرا میترسد که رابطهی او با جسیکا، فعالیتهای غیرقانونیاش را فاش کند. قاضی دووم یکی از انسانهای مهم شهر را به قتل میرساند و آن را گردن راجر میاندازد تا او تحت تعقیب قرار بگیرد. اگر ثابت شود که او واقعا قاتل یک انسان است، نه تنها به زندان میافتد بلکه شاید جدایی این دو جهان قطعی شود.
«چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» با گذشت چند دهه، هنوز هم از جنبهی فنی فوقالعاده است و حتی اگر علاقهای به کارتونها ندارید، از این فیلم جنایی لذت خواهید برد. ضمن اینکه اتفاق به شدت هیجانانگیزی بود که باگز بانی و میکی ماوس را برای نخستین بار در کنار یکدیگر تماشا کنیم (زیرا آنها متعلق به شرکتهای متفاوتی هستند). از کنار بازی ترسناک کریستوفر لوید در نقش شرور قصه هم نباید عبور کرد، قاضی دووم بیتردید یکی از بهترین شرورهای تاریخ سینما است. «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» یک فیلم کودکانه معمولی از دهه ۸۰ نیست و همچنان جذابیت خود را حفظ کرده است.
۲- سرزمین قبل از تاریخ (The Land Before Time)
- سال اکران: 1988
- کارگردان: دان بلات
- صداپیشگان: گابریل دیمون، کاندیس هاتسون، جودیت بارسی، ویل رایان، پت هینگل، بیل اروین، هلن شیور
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 65 از ۱۰۰
«سرزمین قبل از تاریخ» یک انیمیشن کلاسیک دوستداشتنی اما مهجور است که تاکنون سیزده دنباله برای آن ساخته شده اما قسمت اول که اواخر دهه ۸۰ میلادی به اکران در آمد، اغلب بهترین نسخه در نظر گرفته میشود و یک فیلم کودکانه تمامعیار است. برای یک فیلم انیمیشنی که مخاطب اصلی آن کودک است، سازندگان معمولا بهای بیشتری به سکانسهای اکشن میدهند تا بتوانند توجه مخاطب موردنظر خود را جلب کنند؛ این رویکرد در «سرزمین قبل از تاریخ» نیز به چشم میخورد اما به سبک آثار دیزنی، قلب و احساس هم فراموش نشده است.
قصه دربارهی پاکوچولو (گابریل دیمون) و دوستانش است که در تلاش هستند تا نزد والدین خود بازگردند و به درهی بزرگِ افسانهای برسند و در این مسیر رویدادهای پرفرازونشیبی را تجربه میکنند. آنها که از سوی یک دایناسور عظیمالجثهی خشمگین تحتتعقیب قرار دارند، چند بار تا آستانهی مرگ پیش میروند اما در نهایت جان سالم به در میبرند. این چرخه در قسمتهای بعدی نیز تکرار میشود، یعنی لحظاتی که یک دایناسور شرور میخواهد این دایناسورهای کوچک و جوان را شکار کند و بدیهی است که آنها هر بار بدون اینکه آسیب جدی ببینند فرار میکند اما همچنان نگران آنها هستید و امیدوارید به اهداف خود برسند.
اعضای گروه اما باید با چالشهای دیگری هم دستوپنجه نرم کنند زیرا مسیر بازگشت به خانواده در این سرزمینِ خطرناک آسان نیست و موانع گوناگونی در مقابل آنها قرار میگیرد. برای مثال، در یکی از سکانسها که شخصیتها سرگرم گفتگو هستند تا مسیر را پیدا کنند، یک آتشفشان که در همان حوالی قرار دارد فعال میشود و مواد مذاب آنها را محاصره میکند. در همین حین، یکی از اعضا از باقی جدا میافتد تا شرایط سختتر شود اما پاکوچولو شرایط را مدیریت میکند و به کمک دوستانش میشتابد. همین لحظات احساسی و دراماتیک فیلم است که به لحظات اکشن معنا میبخشد. این انیمیشن همچنین یک کلاس درس اخلاقی برای کودکان است تا دربارهی اتحاد و دوستی نکات تازهای یاد بگیرند.
۱- روباه و سگ شکاری (The Fox and the Hound)؛ یک فیلم کودکانه تکرارنشدنی از دهه ۸۰ میلادی
- سال اکران: 1981
- کارگردان: تد برمن، ریچارد ریچ، آرت استیونز
- صداپیشگان: میکی رونی، کرت راسل، پرل بیلی، جک آلبرتسون، سندی دانکن، جانت نولان، پت بترام، جان فیدلر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 75 از ۱۰۰
«تاد» (میکی) و «کاپر» (کرت راسل)، یک روباه قرمز و سگ شکاری، فینفسه باید دشمن باشند اما به دوستان جداییناپذیر یکدیگر میشوند و با هم در جنگلها و مزارع به گشتوگذار میپردازند. صاحب کاپر، شکارچی بیرحمی به نام آموس (جک آلبرتسون) است که علاقهای به رفاقت این سگ شکاری با روباهها ندارد، بنابراین کاپر را با خود به شکار میبرد تا از همان دوران کودکی او را شستشوی مغزی دهد. وقتی تاد تصادفا در یکی از تلههای آموس گرفتار میشود، کاپر میان وفاداری به صاحب خود یا دوستی با تاد در مخمصه قرار میگیرد اما ترجیح میدهد به دوستش کمک کند. آموس وقتی واقعیت را میفهمد، خشمگین میشود و قسم میخورد که یک روز تاد را پیدا کند و به قتل برساند.
دوستی تاد و کاپر با بزرگ شدن آنها کمرنگ میشود زیرا این دوستی با هویت آنها تداخل دارد؛ تاد حالا یک روباه وحشی است که باید یاد بگیرد که چگونه در جنگل از پس خود برآید و کاپر هم از سوی صاحب خود آموزش دیده است تا روباه شکار کند. یک روز، سرنوشت بار دیگر آنها را روبهرو میکند و کاپر که همراه با آموس به شکار رفته است، مجروح شدن تاد توسط آموس را میبیند. تاد به سختی فرار میکند اما کاپر این احساس را دارد که صاحبش به او خیانت کرده است و تصمیم میگیرد که جلوی آموس ایستادگی کند.
«روباه و سگ شکاری» همان فیلمی بود که باعث شد دان بلات از شرکت دیزنی جدا شود و برود «سرزمین قبل از تاریخ» را بسازد و مسیرش را از دیزنی جدا کند. این انیمیشن همچنین فصل تازهای را برای دیزنی رقم زد و نسل جدیدی از انیماتورها و توسعهدهندگان روی کار آمدند که بعدها به فیلمسازان شاخصی تبدیل شدند، همانند تیم برتون، برد برد، ران کلمنتس و جان لستر (که همگی در تیم تولید «روباه و سگ شکاری» حضور دارند). «روباه و سگ شکاری» از نظر امتیاز منتقدان، شاید بهترین فیلم این لیست نباشد اما به عنوان یکی از آثار شاخص کودکانه دهه ۸۰ میلادی، باید به آن توجه بیشتری شود و ارزش تماشا دارد.
منبع: Movieweb