بهترین بازیهای ۲۰۲۰ ایکسباکس وان
در این مطلب میخواهیم فهرست بهترین بازیهای ایکسباکس وان در سال ۲۰۲۰ را بررسی کنیم. برخلاف بحرانها و اتفاقات مختلفی که در سال جاری رخ دادند، ۲۰۲۰ یکی از بهترین سالهای صنعت بازی را رقم زد. متاسفانه بازیهای بزرگ و متعددی که حسابی دربارهشان صحبت شدهاند، بیشتر روی پلتفرم کامپیوتر و پلیاستیشن بودند، اما ایکسباکس هم در این میان بینصیب نبود. مایکروسافت خودش یکی از شگفتانگیزترین بازیهای امسال را وارد بازار کرد و در کنار آن، بازیهایی که روی چند پلتفرم مختلف عرضه شدند، روی ایکسباکس وان ایکس مایکروسافت بهترین نمایش خود را داشتند.
با این حال، هر قدر هم که بخواهیم از قسمت جدید Ori و شگفتیهایش بگوییم، این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که برخلاف سال گذشته و بازیهایی مثل «گیرز ۵»، امسال خبری از بازی بزرگ و تراز اول از سوی مایکروسافت نبود. البته مشخصا برای ایکسباکس، چون «شبیهساز پرواز مایکروسافت» یکی از بهترین ساختههای ۲۰۲۰ است.
شاید باورتان نشود، ولی بهترین بازی امسال ایکسباکس «یاکوزا» است. لیست را بر اساس نمرات متاکریتیک تنظیم کردهایم و بازی قدیمی «یاکوزا زیرو» که در سال ۲۰۲۰ برای اولین بار روی ایکسباکس عرضه شد، با نمرهای شبیه به Ori and the Will of the Wisps در صدر لیست بهترین بازیهای ایکسباکس ۲۰۲۰ نشسته است.
قسمت بعدی مجموعه بازیهای هیلو قرار بود اتفاق بزرگ ایکسباکس در ۲۰۲۰ باشد که متاسفانه محقق نشد. مایکروسافت هم جای هیلو، به نمایش بازیهای دیگران روی پلتفرمهای خود روی آورد. مشخصا دو بازی «یاکوزا: مثل یک اژدها» و «درت ۵» نمایشهایی بزرگ از سوی مایکروسافت داشتند. بازی «یاکوزا: مثل اژدها» بهترین نمرات را روی پلتفرم ایکسباکس دریافت کرد و با میانگین نمرهی ۸۹ در بالای لیست بهترینهای ۲۰۲۰ ایکسباکس قرار گرفت.
کار به جایی رسیده است که از پنج بازی صدر لیست، دو عدد یاکوزا هستند و یکی از آنها هم «دراگون کوئست» که از آن ژاپنیتر به سختی پیدا میشود؛ بازیهایی که به هیچ وجه مخاطبشان جمعیت گیمرهای ایکسباکس نیست. البته بسیار خوشحالیم که کنسول بازی مایکروسافت، تنها مقصد عرضهی بازیسازهای غربی نیست و از سوی تمام دنیا پشتیبانی میشود. این موضوع بهخوبی از سیاستهای مدیریتی عالی ایکسباکس میگوید.
فاصلهی قدرتی بین ایکسباکس وان و ایکسباکس وان ایکس، که هر دو یک نسل کنسولی محسوب میشوند، آنقدر زیاد است که تجربهی «سایبرپانک ۲۰۷۷» به عنوان یکی از بهترین ساختههای سال، روی ایکسباکس وان معمولی اساسا ناممکن و روی ایکسباکس وان ایکس زیبا و ممکن است.
امیدواریم که این روند ادامه پیدا نکند و از سال آینده، به جای ایکسباکس وان، بهترینهای ایکسباکس سری ایکس و اس را معرفی کنیم.
در ادامه میتوانید بهترین بازیهای ایکسباکس در سال ۲۰۲۰ را ببینید.
۲۰- Battletoads
۱۹- Watch Dogs Legion
۱۸- Star Wars: Squadrons
۱۷- Tell Me Why
۱۶- Mafia: Definitive Edition
۱۵- Assassin’s Creed Valhalla
۱۴- Crash Bandicoot 4: It’s About Time
۱۳- Dirt 5
۱۱- Resident Evil 3
۱۰- Wasteland 3
۹- Desperados 3
۸- Kentucky Route Zero: TV Edition
۷- Tony Hawk’s Pro Skater 1+2
۶- Doom Eternal
۵- Yakuza: Like a Dragon
۴- Cyberpunk 2077
۳- Dragon Quest XI S: Definitive Edition
۲- Ori and the Will of the Wisps
۱- Yakuza 0
-
Battletoads
تهیهکننده: Xbox Game Studios – سازنده: Dlala Studios
میانگین نمرات: ۷۲
بتلتودز ملغمهای از جریانهای مختلف دههی نود است. البته مشخصا دههی نود میلادی را میگوییم؛ دورهای که شوخیها بیمزه بودند، تیپها و دیالوگها غیرقابل تحمل و انیمیشنها و فیلمها هم حسابی بیکیفیت. دههی نود دوران جولان دادن پانکها و اسکیتبرد و بازیهایی شبیه به بتلتودز بود. «بتلتودز» که امسال روی کامپیوتر و ایکسباکس عرضه شد، بازسازی نسخهی اصلی آن است که روی سوپر نینتندو ساخته شده بود.
سازندگان بتلتودز جدید تمام تلاش خود را کردهاند تا بازی عینا شبیه به نسخهی اصلی باشد، و این موضوع را در روند بازیشان کاملا رعایت کردند. بتلتودز تمام و کمال مراحل بازی اصلی را در خود دارد؛ مراحلی که برخی سکو دو بعدی، برخی مبارزهای، برخی تیراندازی ژاپنی و برخی حتی مسابقهای هستند. خوشبختانه، بتلتودز جدید چند درجهی سختی دارد که امکان تجربهی آن را ممکن میکنند، چون به سادگی میگوییم که امکان بازی کردن نسخهی اصلی به خاطر درجهی سختی وحشتناک بالایش ناممکن است. البته بتلتودز جدید روی درجهی سختی آخر، شبیه به همان بازی اصلی میشود. قابلیت بازی کردن چند نفره (که حتی بازی را سختتر میکند) هم سر جای خود است.
سبک هنری بتلتودز جدید کاملا با بازی اصلی فرق میکند، اما شبیه به انیمیشنهای دههی نودی طراحی شده. میانپردهها و مسخرهبازیهای بتلتودز هم همگی یا به بازی اصلی یا به جریانهای مختلف دههی نود ارجاع دارند و برای کسی که بازی اصلی را نکرده و احتمالا سنش کمتر است، بیمزه بهنظر میرسند. با تمام این اوصاف، بتلتودز بازی خوبی از آب درآمده و به عنوان یکی از معدود ساختههای ایکسباکس در سال ۲۰۲۰، خودش را در لیست جای میکند.
-
Watch Dogs Legion
تهیهکننده: Ubisoft – سازنده: Ubisoft
میانگین نمرات: ۷۶
قسمت جدید مجموعه بازیهای واچ داگز از نظر گیمپلی یک سر و گردن بالاتر از شمارههای قبلی قرار میگیرد، اما متاسفانه در بخشهای دیگر کم میآورد. بازی Watch Dogs Legion ایدهی مرکزی کاملا جدیدی دارد، که اساسا بازی را شبیه به یکی از قسمتهای پوکمون تبدیل میکند؛ با این تفاوت که هیولاهایی که باید جمع کنید، انسانهای داخل شهر هستند. در «واچ داگز لیجن» هر انسانی که در شهر وجود دارد، به یک شخصیت قابل بازی تبدیل میشود و این سیستم، پایهی اصلی تمام بخشهای بازی است.
لیجن به بازیکنندهها اجازه میدهد تا تیمی بزرگ از افراد مختلف برای خود تشکیل دهند. افراد داخل شهر، با تنوع بسیار، مهارتها و تواناییهای مختلف خود را دارند و از متخصص جاسوسی و تیراندازی گرفته، تا پیرمرد خسته بین آنها پیدا میشود. همه را هم میتوان به تیم دعوت کرد. این شخصیتها به نیروی اصلی شما برای انجام مراحل و از بین بردن ضد قهرمانهای اصلی قصه تبدیل میشوند. مثل تمام بازیهای یوبیسافت، هر بخش نقشه را یکی گرفته و شما هم پشت سر هم تعدادی کمپ را فتح میکنید، افراد سرکرده را از بین میبرید، تا نهایتا بازی تمام شود.
در این میان، استفاده از هر شخصیت میتواند منجر به شکلگیری روندی متفاوت برای مراحل شود. میتوان هر شخصیتی را به هر مرحلهای برد و فرضا یک شخصیت مبارز، حالت بازی کاملا متفاوتی با یک هکر یا یک مامور مخفی دارد. شخصیتها را میتوان ارتقا داد و قابلیتهای مختلف برایشان کسب کرد. با مردن هر شخصیت هم آنها از بین میروند و اگر همان شخصیت را میخواهید، دوباره باید یکی دیگر مثل او را پیدا کنید و از اول ارتقا دهید. اساس Watch Dogs Legion همان پوکمون است که مراحلش اکشن سوم شخص و پوکمونها هم انسان هستند. حتما باید به لندن شگفتانگیز بازی هم اشاره کنیم که مشخصا روی ایکسباکس وان ایکس بسیار زیباست.
-
Star Wars: Squadrons
تهیهکننده: Electronic Arts – سازنده: EA Motive
میانگین نمرات: ۷۸
برخلاف دو سه دههی گذشته که اکشنهای هوایی و فضایی بخش بزرگ و مهمی از بازیها را به خود اختصاص داده بودند، طوری که حتی میتوانیم بسیاری از اولین پیشرفتهای گرافیکی بازیها را به آنها اختصاص دهیم، سالهاست که دیگر از این سبک بازیها پیدا نمیشود. خوشبختانه، امسال الکترونیک آرتز نهتنها یک اکشن هوایی جدید، بلکه یکی از بهترینهایشان را عرضه کرد. بازی «جنگ ستارگان: جوخهها» از بهترین اکشنهای فضایی است که تا به حال دیدهایم و نهتنها یک بخش داستانی بلند و بالا، بلکه یک بخش چند نفرهی بزرگ هم دارد.
در واقع، میتوان گفت بخش چند نفرهی Star Wars: Squadrons تمرکز و هستهی اصلی آن است؛ طوری که بخش داستانی بازی را میتوان به عنوان یک حالت آموزشی برای بخش چند نفره محسوب کرد. بازیکنندهها در بخش داستانی، خود را برای مبارزات آنلاین آماده میکنند. مثل تمام ساختههای جنگ ستارگان الکترونیک آرتز، بخش داستانی Star Wars: Squadrons هم در دنیای اصلی جنگ ستارگان جای میگیرد و بسیار سینمایی و زیباست.
با این حال، پس از اتمام بخش داستانی، بازی تازه شروع میشود. بازیکنندهها در Star Wars: Squadrons میتوانند از بین چند کلاس کشتی فضایی مختلف، یکی را انتخاب کنند. کلاسهای مختلف هر کدام نحوهی کنترل متفاوتی دارند و سلاحهای مخصوص خود را در اختیار افراد قرار میدهند. بازیکنندهها میتوانند کشتیهای مختلفی داشته باشند، آنها را شخصیسازی کنند و به عنوان بخشی از یک تیم بزرگتر یا تنها، به مبارزه با یکدیگر بپردازند. مبارزات فضایی بازی بسیار زیبا و سرگرمکننده از آب درآمده و حتی اگر ذرهای به مبارزات فضایی جنگ ستارگان علاقه داشته باشید، راضی از پای Squadrons بلند خواهید شد.
-
Tell Me Why
تهیهکننده: Xbox Game Studios – سازنده: Dontnod Entertainment
میانگین نمرات: ۷۸
بازی چند قسمتی Tell Me Why دیگر ساختهی امسال مایکروسافت برای پلتفرمهای ایکسباکس بود. در حالی که استودیوی بازیسازی تلتیل گیمز، به عنوان پدیدآورندهی بازیهای چند قسمتی، کارش به پایان رسیده، از طرف دیگر بر و بچههای «لایف ایز استرنج» حسابی کارشان گل کرده است. مایکروسافت سراغ سازندگان لایف ایز استرنج را گرفت و برای ساخت Tell Me Why با آنها همکاری کرد؛ طوری که تهیهکنندگی این بازی چند قسمتی از سوی مایکروسافت انجام و بازی به یکی از ساختههای استودیوی ایکسباکس تبدیل شد.
از نظر روند، اتفاق عجیب و غریبی در Tell Me Why رخ نمیدهد، اما از نظر اهمیت، باید بازی را کمی مهمتر در نظر بگیریم. با یک بازی ماجراجویی، یا شاید بهتر باشد بگوییم با یک «درام تعاملی» چند قسمتی طرف هستیم؛ یک بازی که در آن نه درگیر معماها و گشت و گذار، بلکه بیشتر درگیر انتخابها و تصمیمهای مختلف میشویم و روند قصه را شکل میدهیم. با این حال، Tell Me Why با بهترین کار استودیوی سازندهاش بسیار فاصله دارد.
در Tell Me Why قصهی یک فرد تراجنسیتی و درگیریهای مختلف او را از کودکی دنبال میکنیم. بازی در قالب خاطرات روایت میشود و کاری که در گذشته انجام میدهیم، روی اتفاقات امروز هم تاثیر میگذارد. بازی قصهی چندان درگیر کنندهای ندارد و ما هم در جایگاهی نیستیم که دربارهی چگونگی به تصویر کشیدن افراد تراجنسیتی در آن قضاوت کنیم، اما بیشتر این افراد نظری مثبت نسبت به بازی داشتهاند و معتقدند بازی بسیار خوب در تعریف قصهی یک فرد تراجنسیتی عمل کرده. در هر حال، بازی کردن Tell Me Why برای کسانی که از این سبک ساختهها خوششان میآیند، به هیچ وجه خالی از لطف نخواهد بود.
-
Mafia: Definitive Edition
تهیهکننده: Take-Two – سازنده: Hangar 13
میانگین نمرات: ۷۹
قسمت اول مجموعه بازیهای مافیا، از بهترین بازیهای اکشن و داستان-محور زمان خود است، اما بازسازی آن به هیچ وجه تاثیر بازی اصلی را ندارد. بازی Mafia: Definitive Edition یک بازسازی شگفتانگیز از قسمت نخست مافیاست. همه چیز بازی کاملا از پایه دوباره ساخته شده است؛ طوری که با یک بازی جدید طرف هستیم که عینا روند مافیای اصلی را دنبال میکند، ولی از بقیهی جهات شبیه به بازیهای مدرن است.
از نظر ساختاری، بازسازی مافیا دنبالهروی بازی اصلی است؛ یعنی همان مراحل، همان شهر و روند اصلی، با یکی دو تغییر نهچندان بزرگ. ولی گیمپلی بازی کاملا شبیه به مافیا ۳ طراحی شده؛ از این نظر که با یک اکشن سوم شخص شبیه به بازیهای مدرن طرف هستیم، میتوانیم سگنرگیری کنیم و تیراندازی بسیار لذتبخشتری داشته باشیم. سختی شمارهی اصلی مافیا، ماشینهای سنگین آن، پلیسهایی که تکان بخورید نگهتان میدارند و چیزهایی این چنینی، در یک حالت متفاوت به نام «حالت کلاسیک» قرار گرفتهاند و بازی بهصورت پیشفرض این سختیها را در مقابل گیمر قرار نمیدهد.
بهترین بخش بازسازی مافیا، میانپردههای جدید و بسیار با کیفیت آن و اجرای شگفتانگیز بازیگران است؛ طوری که اغراق نکردهایم اگر بخواهیم Mafia: Definitive Edition را بسیاری از فیلمهای جنایی و مافیایی خوب مقایسه کنیم. مخصوصا که بازی دقیقا همان داستان خوب مافیای اصلی را با صحنههایی بسیار جذابتر و اجرایی عالی دوباره تعریف میکند. بازسازی مافیا به عنوان یک بازسازی عالی است و بهخودی خود نمیتوان آن را بازی خوبی قلمداد کرد.
-
Assassin’s Creed Valhalla
تهیهکننده: Ubisoft – سازنده: Ubisoft
میانگین نمرات: ۸۲
مجموعه بازیهای «اساسینز کرید» در همه حال تجربهی سرگرمکننده و لذتبخشی به مخاطب ارایه میدهند و در این میان هم برخی از شمارهها بازیهای شگفتانگیزی از آب درمیآیند. «ولهالا» در این دستهی دوم نمیگنجد. بازی عالی است، بزرگ است، مکانیکها و سیستمهای سرگرمکننده و بسیار خوبی دارد تا دهها یا شاید صدها ساعت سرگرمتان کند، و در عین حال هم اصلا چیز عجیب و غریبی نیست.
مکانیکها و سیستمهایی که صدها بار امتحانشان را پس دادهاند، پایه و اساس «اساسینز کرید: والهالا» است. انتظار ایدهی جدید و خلاقیت و چیزهایی شبیه به آن را از ولهالا نداشته باشید. از طرف دیگر هم هرگز نمیتوانیم بگوییم بازی بد است. یوبیسافت چند وقتی است که بدون ذرهای ریسک کردن بازی میسازد؛ نکند کسی از بازی خوشش نیاید. این موضوع هم کاملا از نقدهای آن پیداست. منتقد نمیتواند بگوید بازی بد است، چون بازی بد نیست. در عین حال هم واقعیت موضوع این است: به خاطر قصه و شخصیتها و روند بازی خوب ولهالا را بازی نمیکنیم، بلکه به خاطر مکانیکهایی است که مغزمان را درگیر میکنند تا دنبال یک آیتم با سطح تراز بالاتر برویم.
دقیقا همان چیزی که از بازیهای یوبیسافت در ذهنتان است، با کمی تغییر و گسترش، در ولهالا پیدا میشود. نقشهای بزرگ که با چند هزار کوئست فرعی و اصلی و آیتمهای جمعکردنی و چالش و اینها پر شده، شما هم بخش به بخش نقشه را از نشانههایش خالی میکنید. شاید بد نباشد اضافه کنیم انیمیشنها و گرافیک ولهالا به خوبی قسمتهای قبلی همین مجموعه هم نیست، ولی با خرید ولهالا، بستهی کامل و سرگرمکنندهای گیرتان میآید که میتواند راحت صد ساعتتان را پر کند.
-
Crash Bandicoot 4: It’s About Time
تهیهکننده: Activision – سازنده: Toys for Bob
میانگین نمرات: ۸۳
مجموعه بازیهای «کرش بندیکوت»، به عنوان یکی از بهترین بازیهای سکوبازی دورهی پلیاستیشن وان، سالهاست که دیگر در اختیار سونی قرار ندارد. از همان ابتدایی که مالکیت کرش به اکتیویژن سپرده شده، شاهد عرضهی قسمتهای مختلفی در این مجموعه بودهایم، قسمتها و شمارههای مختلفی که هیچکدام حتی ذرهای به خوبی بازیهای اصلی نبودند. با این حال، عرضهی «کرش بندیکوت ۴»، همانطور که از نامش پیداست، این جریان را از بین برده است؛ طوری که با یک سکوبازی بسیار خوب، دقیقا بهخوبی اصلی کرش بندیکوت مواجه شدهایم.
از نظر روند، کرش بندیکوت ۴ تمام تلاش خود را کرده است تا پایه و اساس سهگانهی اصلی کرش بندیکوت را حفظ کند و در عین حال، یک بازی مدرن به مخاطب تحویل دهد؛ نتیجهی نهایی، برخی اوقات شبیه ماریوهای سهبعدی است، برخی اوقات عینا شبیه کرش و بیشتر اوقات هم ادغامی از این دو. روند بازی کرش بندیکوت ۴ به عنوان یک سکوبازی اکشن، عالی است. حرکات اصلی کرش در کنار یکی دو حرکت پایهی کاملا جدید، بهسازندگان اجازه دادهاند تا مراحلی بزرگتر و پیچیدهتر خلق کنند.
از نظر محتوایی، با بزرگترین بازی کرش طرف هستیم. بازی همان ابتدای کار اجازه میدهد تا بین دو حالت کلاسیک و مدرن، یکی را انتخاب کنید. در حالت کلاسیک، چند جان دارید که اگر تمام شود، باید مرحله را از ابتدا شروع کنید و در حالت مدرن، بازی فقط تعداد مرگهایتان را میشمرد. پنج شخصیت مختلف با تواناییهای خاص خود، مراحل مخفی متعدد و حالتهای متفاوتی که میتوان مراحل را تجربه کرد، کرش بندیکوت ۴ را نهتنها به یک بازی کرش خوب، بلکه به یکی از بهترین سکوبازیهای اخیر تبدیل کردهاند.
-
Dirt 5
تهیهکننده: Codemasters – سازنده: Codemasters
میانگین نمرات: ۸۳
احتمالا متوجه شدهاید که استودیوی بازیسازی کدمسترز، بهطور کلی قید شبیهسازی را در مجموعهی اصلی «درت» زده است. در حال حاضر، سری «درت رالی» به شبیهسازی مسابقات رالی میپردازند، آن هم با تمام و چالشها و سختیهایی که انتظار دارید، از طرف دیگر، مجموعهی اصلی «درت» به یک بازی مسابقهی آرکیدی تبدیل شده است؛ یعنی به هیچ وجه نباید انتظار شبیهسازی را از «درت ۵» داشته باشید. درت ۵ یک بازی مسابقهای سرگرمکننده برای تمام طرفداران این سبک بازیهاست و این موضوع، از همان ابتدایی که واردش میشوید به خوبی نمایان میشود.
پس از یکی دو شماره غیبت منوهای زیبا و جذاب، سازندگان درت ۵ دوباره در این شماره تصمیم گرفتهاند تا ارایهای بسیار زیبا و هیجانانگیز نه فقط در داخل بازی، بلکه بیرون آن و در منوها هم داشته باشند. مجموعه بازیهای درت به منوهای شگفتانگیزشان معروف بودند و چند شمارهی اخیر، خبری از آنها نبود. با این حال، یک بازی مسابقهای را به خاطر منویش تحسین نمیکنیم و رانندگی در درت ۵ و خودروها هستند که به خوبی خودی نشان میدهند.
ماشینها، مهمترین بخش درت ۵ هستند؛ مخصوصا هم این حرف را میزنیم چون درت ۵ چیزی به غیر از ماشین خوب ندارد. ماشینها و کنترل آنها عالی طراحی شدهاند. بازی تعداد زیادی خودروی مختلف را در خود جای داده و هر کدام را که انتخاب کنید، حس متفاوتی میگیرید. تنها کاری هم که میتوانید انجام دهید، مسابقه دادن در ده جادهی مختلف بازی است. مشکل درت ۵، کمبود محتوای مختلف و متنوع و یک بخش تکنفرهی بزرگ و بلند بالاست که به شکل مختلفی در آن پیشرفت کنید. البته که چنین چیزی تا به حال در درت وجود نداشته و شاید نباید انتظار آن را در از درت ۵ هم داشته باشیم، ولی به راحتی میتوانیم بگوییم که درت ۵، که مشخصا رالی هم نیست و یک بازی مسابقهای معمول است، در مقابل گزینههای بهتر متعدد مسابقهای حرفی برای گفتن ندارد.
-
Bayonetta & Vanquish Remastered
تهیهکننده: Sega – سازنده: PlatinumGames
میانگین نمرات: ۸۳
بستهی «بایونتا» و «ونکوییش» دو عدد از بهترین بازیهای اکشن تاریخ را با کیفیتی بهتر، برای مخاطبی امروزی و آن جماعتی که پیش از این روی کنسولها تجربهی خوبی از این بازیها نداشتهاند، بروزرسانی کرده است. در واقع با بستهای کامل از بهترین بازیهای اکشن طرف هستیم. بایونتا یکی از بهترین اکشنهای سوم شخص تاریخ و ونکوییش هم یکی از بهترین تیراندازیهای سوم شخص تاریخ است. هر دو بازی در ابتدا روی ایکسباکس ۳۶۰ عرضه شده بودند و با اینکه بایونتا وضع خوبی داشت و با سرعت ۶۰ فریم اجرا میشد، تجربهی ونکوییش روی این کنسول اصلا خوب نبود.
به لطف کنسولهای امروزی و این بستهی جدید، میتوان هر دو بازی بایونتا و ونکوییش را با سرعت ۶۰ فریم و وضح تصویر بالاتر، تجربه کرد. اگر ایکسباکس وان ایکس داشته باشید که وضوح تصویری بسیار بالاتر از فول اچدی را هم تجربه خواهید کرد. از نظر گرافیکی، تغییر دیگری در بازیها ایجاد نشده است و خبری از هیچ پیشرفتی به غیر از وضوح تصویر و سرعت اجرا نیست. این موضوع، برای محتوای بازی هم صدق میکند.
بستهی بایونتا و ونکوییش دقیقا همان دو بازی اصلی را در خود جای داده و محتوای بازی بدون تغییر باقی مانده است. با تمام این اوصاف، تجربهی بایونتا و ونکوییش، حتی ده سال پس از عرضه، هنوز هم بسیار تازه است. هر دو بازی به لطف گرافیک خوبشان، بهراحتی بین بازیهای امروزی جای میگیرند. از نظر گیمپلی، به جرات میتوانیم بگوییم که هنوز تیراندازی سوم شخص بهتری از ونکوییش ساخته نشده و به غیر از بایونتا ۲ هم اکشن سوم شخص بهتری از بایونتا پیدا نمیکنید. البته که چندان هم خوشحال نیستیم که یکی از بهترین بازیهای امسال ایکسباکس، بستهی بازسازی دو بازی ده سال پیش است.
-
Resident Evil 3
تهیهکننده: Capcom – سازنده: Capcom
میانگین نمرات: ۸۴
بازسازی رزیدنت اویل ۳، مثل تعدادی از بازیهای دیگر همین لیست، روی ایکسباکس میانگین نمرات به نسبت بالاتری دارد و به همین دلیل هم توانسته در لیست بهترین بازیهای ۲۰۲۰ ایکسباکس، رتبهی خوبی برای خود کسب کند. بازسازی رزیدنت اویل ۳ از نظر ساخت و تولید، شبیه به رزیدنت اویل ۳ اصلی است، ولی خود بازی تفاوتهایی به خود دیده است. به این دلیل میگوییم از نظر ساخت، چون دقیقا همانطور که یک سال بعد از عرضهی رزیدنت اویل ۲ روی پلیاستیشن وان، شاهد عرضهی رزیدنت اویل ۳ بودیم، این بار هم یک سال پس از عرضهی بازسازی رزیدنت اویل ۲، با عرضهی بازسازی رزیدنت اویل ۳ مواجه شدهایم.
گیمپلی بازسازی رزیدنت اویل ۳ هم دقیقا چنین جریانی را دنبال کرده است. همانطور که رزیدنت اویل ۳ اصلی، از رزیدنت اویل ۲ کوتاهتر و یک بازی اکشنتر بود، بازسازی رزیدنت اویل ۳ هم این جریان را دنبال کرده است. با یک بازسازی اکشنتر و حتی کوتاهتر از بازسازی رزیدنت اویل ۲ طرف شدهایم. کوتاهی مراحل بازسازی رزیدنت اویل ۳ که کمی هم به خاطر حذف یکی دو بخش مختلف بازی است، به تجربهی کلی آن آسیب زده است. گیمپلی بازی اکشنتر شده، زامبیها بیشتر شدهاند و بازی یک مکانیک جاخالی دادن جدید هم دارد، اما تغییر دیگری در مقایسه با بازسازی رزیدنت اویل مشاهده نمیکنیم.
با تمام این اوصاف، به راحتی میتوانیم بگوییم که بازسازی رزیدنت اویل ۳ عالی است. بازی شاید کوتاه باشد، اما تجربهی آن حسابی سرگرمتان میکند. شاید هم بد نباشد به این موضوع اشاره کنیم که تمام بازیهای رزیدنت اویل، مخصوصا قسمتهای نخست، طوری طراحی شدهاند تا پشت سر هم آنها را تمام و هر بار، یک آیتم یا لباس خفن جدید آزاد کنید. کپکام برای اینکه قیمت رزیدنت اویل ۳ را توجیه کند، یک بخش آنلاین چند نفره هم در آن قرار داده است که میدانیم اساسا کسی سراغش نرفته است.
-
Wasteland 3
تهیهکننده: Deep Silver Games – سازنده: InXile Entertainment
میانگین نمرات: ۸۴
ایکسباکس نقشآفرینی خوب کم ندارد و این جریان با پیوستن بتسدا و آبسیدین دیگر استودیوها به این پلتفرم، قرار است حتی با قدرتی بیشتر ادامه پیدا کند. بازی Wasteland 3 هم یکی دیگر از این نقشآفرینیها خوب است. اگر طرفدار قسمتهای کلاسیک فالآوت هستید و شمارههای اخیرش به مذاقتان خوش نمیآید، دقیقا Wasteland 3 را برای شما ساختهاند. بازی یک نقشآفرینی بزرگ و پرجزییات است که لحظه به لحظهاش جذبتان میکند.
از نظر روند، مثل قسمت قبلی مجموعه با یک نقشآفرینی تاکتیکی روبرو هستیم. بازی شهرها و دنیایی بسیار بزرگ و پرجزییات دارد؛ طوری که گوشه و کنارش پر است از اتفاقات ریز و درشتی که انتظارش را ندارید. در طول قصه، با شخصیتهای مختلفی روبرو میشود که اتفاقا صداگذاری بسیار خوبی هم دارند. برخی از این شخصیتها به شما میپیوندند و در پایگاهتان مستقر میشوند. مبارزات بازی با در نظر گرفتن شخصیتهای مختلف و مهارتها و تواناییهایشان، برخلاف طبیعت بازی، بسیار هیجانانگیز هستند. به عنوان یک نقشآفرینی عالی Wasteland 3 هیچ چیز کم ندارد؛ مثل باگ.
با اینکه استودیوی بازیسازی InXile در واقع زیرمجموعهی ایکسباکس است، اما Wasteland 3 از بازیهای مایکروسافت و ایکسباکس محسوب نمیشود. ساخت Wasteland 3 به پیش از پیوستن این استودیو به مایکروسافت میگذرد و بازی نسخهی پلیاستیشن هم دارد. در هر حال، بازی Wasteland 3 آنقدر خوب است که از همین حالا منتظر پروژهی بعدی سازندگانش نشستهایم؛ مخصوصا حالا که با بودجهی بیشتر و حمایت ایکسباکس ساخته میشود.
-
Desperados III
تهیهکننده: THQ Nordic – سازنده: Mimimi Games
میانگین نمرات: ۸۵
دقیقا بیست سال از عرضهی «دسپرادوس» اصلی میگذرد و هنوز به راحتی نتوانستهایم دسپرادوس ۳ را، آن هم با این حجم از کیفیت، هضم کنیم. مشخصا نمیگوییم استراتژی نوبتی، چون بازیهای متعدد و متفاوتی در این سبک جای میگیرند، اما به راحتی میگوییم که دسپرادوس ۳ بهترین بازی در سبک کماندوز است. به هیچ وجه انتظار این موضوع را نداشتیم که امسال یک بازی در سبک کماندوز، با کیفیت ساختههای امروزی و بدون ذرهای مشکل و پیچیدگی در گیمپلی ساخته شود. مهمترین نکتهی دسپرادوس ۳ دقیقا همین است: آنچه در ذهن دارید را به راحتی و سادگی پیاده میکنید.
البته بیشتر اوقات، نقشهتان اشتباه از آب در میآید. دقیقا مثل بازی اصلی، در دسپرادوس ۳ هم قدم به قدم باید بازی را ذخیره کنید، چون مطمئن باشید اکثر مواقع اتفاقات طبق انتظار شما پیش نمیروند. بازی کردن دسپرادوس ۳ حوصله میطلبد؛ بعضا ممکن است ساعتها فقط در یک مرحله مشغول لود کردن و ذخیره کردن باشید تا کمی پیشرفت کنید. با این حال، این موضوع چندان به روند دسپرادوس ۳ صدمه نزده است. شاید به عنوان طرفداران کماندوز و دسپرادوس چنین حرفی را میزنیم و در واقعیت بازی به مذاق هر کسی خوش نیاید، ولی برای طرفداران این سبک بازیها، دسپرادوس ۳ حتی بیشتر و بهتر از آن چیزی است که تصور میکردند.
شخصیتهای مختلف که هر کدام تواناییها خاص خود را دارند و مکانیکهای عالی گیمپلی به جای خود، کیفیت گرافیکی دسپرادوس ۳ هم شگفتانگیز است. انیمیشنها، از همان زاویهی ایزومتریک معمول آنقدر زیبا به تصویر کشیده شدهاند که دلتان میخواهد مدتها فقط به بازی خیره شوید. اگر ذرهای با دسپرادوس اصلی و کماندوز خاطره دارید، درنگ نکنید و سراغ دسپرادوس ۳ بروید. نهایتا بد نیست اضافه کنیم که برخلاف انتظار، تجربهی دسپرادوس ۳ با دسته، نهتنها ممکن، بلکه بسیار هم خوب است.
-
Kentucky Route Zero: TV Edition
تهیهکننده: Annapurna Interactive – سازنده: Cardboard Computer
میانگین نمرات: ۸۷
صحبت دربارهی Kentucky Route Zero چندان ساده نیست. با یک بازی ماجراجویی اشاره و کلیک طرف هستیم؛ یک بازی که نه بر مکانیکهای و سیستمهای مختلف، بلکه تمام و کمال روی قصهگویی و ساخت جوی متفاوت تکیه دارد. شاید مهمترین بخش Kentucky Route Zero هم همین اتمسفر خاص آن باشد. بازی به تدریج مخاطب را با دنیای متفاوتش همراه و نهایتا او را غرق این دنیا میکند.
قصهی بازی به این شکل است: در نقش یک رانندهی کامیون، باید تعدادی بسته را به مقصدهای مختلفی برسانید. در این میان، به مکانهای مختلفی سفر میکنید، با افراد متفاوتی روبرو میشوید و پای صحبت آنها مینشینید و با قصههای متعددی برخورد میکنید. به عنوان یک بازی مستقل هنری، Kentucky Route Zero تجربهای است که بیشتر میتوانیم به طرفداران چنین سبکهایی پیشنهاد کنیم.
ساخت Kentucky Route Zero حدود ده سال طول کشید. بازی پنج فصل دارد که همهی آنها در طول هفت هشت سال گذشته، هر وقت که آماده شدند، در اختیار خریداران قرار گرفتند. نهایتا هم امسال شاهد عرضهی فصل نهایی و پنجم بازی و عرضهی همزمان آن روی کنسولها بودیم. از بین تمام بازیهای این لیست، Kentucky Route Zero جدا از بقیه قرار میگیرد و خود را به عنوان تجربهای فراتر از ویدیوگیم تعریف میکند. از نظر هنری و روایی، Kentucky Route Zero نه فقط از بهترین ساختههای امسال، بلکه از بهترین ساختههای تاریخ ویدیوگیم است.
-
Tony Hawks Pro Skater 1+2
تهیهکننده: Activision – سازنده: Vicarious Visions
میانگین نمرات: ۸۸
تا همین یکی دو نسل پیش، سالی چند بازی اسکیتسواری خوب نصیبمان میشد، اما هر چه هزینههای ساخت بازی بالاتر رفت، امکان ساخت و عرضهی چنین بازیهایی هم سختتر شد؛ طوری که امروزه دیگر شرکتها سراغ چنین بازیهایی نمیروند. در حرکتی غریب و به لطف جریان بازسازی بازیهای قدیمی، دو شمارهی نخست مجموعه بازیهای «تونی هاک» بازسازی شدهاند. بازی Tony Hawk’s Pro Skater 1+2 نه فقط یک بازسازی خوب، بلکه یکی از بهترین بازیهای اسکیتسواری تاریخ است.
کاملا تلاش شده تا روند این بازسازی جدید، شبیه به دو بازی اصلی باشد. با این حال، انتظار سختی کنترل مثل گذشته را نداشته باشید و از نظر طراحی همه چیز Tony Hawks Pro Skater 1+2 کاملا مدرن و جدید است. مراحل بازی، همگی برگرفته از دو شمارهی نخست مجموعه هستند ولی مثل دیگر بخشهای بازی، کاملا از پایه دوباره طراحی شدهاند. حتی تعداد زیادی از موسیقیهای بازی اصلی در این بازسازی وجود دارند تا تجربه کاملا یادآور قسمتهای نخست باشد.
با تمام این اوصاف، مهمترین بخش Tony Hawks Pro Skater 1+2 چیزی نیست مگر گیمپلی درگیرکننده و اعتیاد آور آن؛ طوری که نه فقط درگیر امتیاز گرفتن و اجرای حرکات سخت میشوید، بلکه در هر مرحله تمام تلاش خود را میکنید تا آیتمهای مخفی مختلف را پیدا کنید. حس و حال بازی کردن Tony Hawk’s Pro Skater 1+2 کاملا مثل گذشته از آب درآمده است؛ یعنی دقیقا زمانی که چندان به پیشرفت و قصه و چنین چیزهایی در بازی فکر نمیکردیم و بیشتر سرگرم مکانیکهای مختلف یک بازی بودیم. بازی از همه نظر عالی است، اما به شرط اینکه طرفدار بازیهای تونی هاوک باشید.
-
Doom Eternal
تهیهکننده: Bethesda Softworks – سازنده: id Software
میانگین نمرات: ۸۹
جدیدترین شماره مجموعه بازیهای دووم، در ادامهی روند بازنگری چند سال پیش آن ساخته شده است؛ یعنی اگر دووم سال ۲۰۱۶ را به خاطر داشته و آن را پسندیده باشید، از همه نظر با Doom Eternal حال خواهید کرد. به راحتی میتوانیم بازنگری دووم را بازگشت اکشنهای اول شخص به ریشههای خود بنامیم. پایه و اساس یک اکشن اول شخص مدرن، اما در ادامهی جریان بازیهای کلاسیک توسط دووم ۲۰۱۶ بنا شد و Doom Eternal آن را از همه لحاظ گسترش داده است؛ طوری که وقتی امروزه به دووم ۲۰۱۶ نگاه میکنیم، بازی بیشتر شبیه به یک نمونهی اولیه به نظر میرسد.
چه از دیدگاه گیمپلی و چه از نظر دنیاسازی، گرافیک یا داستان میتوانیم بگوییم که Doom Eternal از همه نظر کامل است. بازی همه چیز دارد، هر بخشش با دقت بسیاری طراحی شده و گیمپلی آن هم تند و سریع و صد البته سخت است. سختی گیمپلی Doom Eternal در مقایسه با دووم ۲۰۱۶ از آن جا نشات میگیرد که دیگر نمیتوان صفر تا صد بازی را با یک شاتگان دولول تمام کرد، بلکه در Doom Eternal نیاز دارید تا همه چیز بازی را یاد بگیرد.
دشمنهای مختلف Doom Eternal هر کدام روش شکست دادن خاص خود را دارند. هر کدام از آنها با الگوی حملهی متفاوت خود سراغتان میآیند و هر کدام هم به ضربات و سلاحهای متفاوتی از سوی شما عکسالعمل نشان میدهند. این موضوع روند بازی را کاملا تحت تاثیر قرار داده است. سکوبازی و گشت و گذار در نقشههای بسیار بزرگتر Doom Eternal هم ضمن اینکه تنوعی به بازی بخشیدهاند، نحوهی بازی کردن آن را هم در مقایسه با دووم قبلی تغییر دادهاند. از نظر گرافیکی Doom Eternal است و مشخصا هم روی ایکسباکس وان معمولی و هم روی ایکسباکس وان ایکس، با کیفیت و سرعت اجرای شگفتانگیزی ارایه میشود.
-
Yakuza: Like a Dragon
تهیهکننده: Sega – سازنده: Ryu ga Gotoku Studio
میانگین نمرات: ۸۹
در حرکتی بسیار عجیب و غریب، جدیدترین شمارهی مجموعه بازیهای یاکوزا نهتنها همزمان با پلیاستیشن روی ایکسباکس هم عرضه شده، بلکه حتی نسخهی ایکسباکس آن بهتر است. مایکروسافت با همکاری سگا، تصمیم گرفتهاند تا سری جدید یاکوزا را که جدا از مجموعهی اصلی آن محسوب میشود، به کنسولهای ایکسباکس بیاورند و از این موضوع هم نتیجهی بسیار خوبی گرفتهاند. بازی «یاکوزا: مثل یک اژدها» داستان و شخصیتهای کاملا جدیدی را به مجموعه معرفی میکند و برای کسانی که تا به حال این سری را تجربه نکردهاند، نقطهی مناسبی برای ورود محسوب میشود.
با این حال، نهتنها با شخصیت اصلی و داستان و شهری کاملا متفاوت در مقایسه با قسمتهای قبلی یاکوزا طرف شدهایم، بلکه بازی Yakuza: Like a Dragon حتی روندی کاملا متفاوت نسبت به بازیهای قبلی دارد. برخلاف بازیهای قبلی که کاملا اکشن بودند، در این بازی با یک نقشآفرینی نوبتی ژاپنی طرف هستیم. بازی کاملا و از همه نظر به عنوان یک نقشآفرینی ژاپنی طراحی شده و این موضوع در بخش بخش آن پیداست. از چگونگی شروع داستان گرفته تا همراهان شخصیت اصلی و سیاهچالها و در واقع همه چیز بازی، کاملا یادآور یک نقشآفرینی کلاسیک ژاپنی است.
یاکوزا: مثل یک اژدها داستانی شگفتانگیز و شخصیتهایی عمیق و جذاب دارد و در عین حال هم با گیمپلی درگیرکنندهاش کاری میکند تا نتوانید از پای بازی بلند شوید. در کنار مبارزات و کوئستهای اصلی و فرعی متعدد بازی، مثل دیگر قسمتهای یاکوزا هم در Yakuza: Like a Dragon شاهد فعالیتها و مینیگیمهای متعددی هستیم که هر کدام به خودی خود یک بازی جداگانهی بزرگ هستند. یاکوزا: مثل اژدها یکی از بهترین بازیهای امسال و یکی از بهترین نقشآفرینیهای چند سال اخیر است و حتما پیشنهاد میکنیم نگاهی به آن بیاندازید.
-
Cyberpunk 2077
تهیهکننده: CD Projekt – سازنده: CD Projekt RED
میانگین نمرات: ۹۰
سایبرپانک ۲۰۷۷، برخلاف تصور بسیاری از افراد و صد البته برخلاف اکثر ویدیوهای تبلیغاتی بازی، یک نقشآفرینی تمام عیار است؛ طوری که وجه شباهت سایبرپانک ۲۰۷۷ با سری بازیهای دوس اکس و فالآوت بسیار بیشتر از هر اکشن اول شخصی است که ممکن است در ذهنتان بیاید. بخش بزرگی از سایبرپانک ۲۰۷۷ را با گفت و گوهای مختلف و گرفتن کوئستهای فرعی کوچک و بزرگ میگذرانید و متاسفانه در حال حاضر، بخش مهمی را هم در حال فرار از باگ و مشکلات فنی.
به عنوان یک نقشآفرینی محیط-باز، سایبرپانک ۲۰۷۷ بهخوبی بازیکننده را غرق دنیای خود میکند. در واقع دنیای سایبرپانک ۲۰۷۷ و چگونگی قرار دادن بازیکننده در آن، بهترین بخش آن است. دیالوگها در دنیای بازی بهقدری نرم جریان دارند که طولی نمیکشد تا خود را در دنیای بزرگ بازی و بخشی از آن میبینید. سیستم مبارزهی بازی، که هم میتواند اکشن باشد و هم مخفیکاری، بسیار خوب و سرگرمکننده طراحی شده است.
مجموعهای از سلاحها و مهارتهای مختلف در مبارزات به کمکتان میآیند و نقشهی بازی هم در همه حال آنقدر پرجزییات و پر از راههای مختلف طراحی شده که امکان ندارد ایدهای به ذهنتان بیاید و توانایی انجام آن را نداشته باشید. البته که در کنار گیمپلی سرگرمکنندهی بازی، سایبرپانک ۲۰۷۷ داستان و شخصیتهایی حتی بهتر از ویچر ۳ دارد؛ آن هم نه فقط در خط داستانی اصلی و کوئستهای فرعی هم بعضا قصههایی عالی تعریف میکنند. سایبرپانک ۲۰۷۷ با اختلاف یکی از بهترین بازی امسال محسوب میشود، اگر بتوان آن را بازی کرد.
هشدار: سایبرپانک ۲۰۷۷ روی ایکسباکس وان معمولی اصلا تجربهی خوبی ارایه نمیدهد. پیشنهاد میکنیم چند ماه صبر کنید، یا فقط روی ایکسباکس وان ایکس و یا حتی بهتر، سری ایکس بازی را تجربه کنید.
-
Dragon Quest XI S: Definitive Edition
تهیهکننده: Square Enix – سازنده: Square Enix
میانگین نمرات: ۹۰
نمیدانیم چطور یکی از قسمتهای مجموعهی دراگون کوئست به بالای لیست بهترین بازیهای ایکسباکس راه پیدا کرده و جواب این سوال را نه در اکوسیستم ایکسباکس، بلکه در خود بازی جست و جو میکنیم. دراگون کوئست ۱۱ که عرضهاش به دو سه سال پیش باز میگردد، در واقع دوباره و در قالب یک نسخهی کامل و بزرگتر عرضه شده است. وضعیت این نسخهی جدید دراگون کوئست ۱۱ بیشباهت به پرسونا ۵ رویال نیست؛ یعنی همان بازی اصلی با کوئستهایی بیشتر، قابلیتهایی تازه و دنیایی بزرگتر، دوباره عرضه شده است.
دراگون کوئست ۱۱ یک نقشآفرینی ژاپنی محض است. در واقع شاید همین موضوع است که به مذاق طرفداران این سبک بازیها بسیار خوش آمده تا آن را به عنوان یکی از بهترین ساختههای ۲۰۲۰ تبدیل کند. معمولا در یک نقشآفرینی ژاپنی بزرگ، در کنار مبارزات نوبتی سرگرم کننده و عمیق، بیشتر درگیر قصه و شخصیتها میشویم و دراگون کوئست ۱۱ روی این نکته حسابی تمرکز کرده است. داستان بازی عالی و شخصیتهای بیاد ماندنی هستند. ولی این موضوع به تنهایی دراگون کوئست ۱۱ را به یک بازی عالی تبدیل نمیکند.
سیستمهای مبارزهی دراگون کوئست ۱۱ شاید در مقایسه با دیگر نقشآفرینیهای نوبتی ژاپنی مثل پرسونا ۵ یا فاینال فانتزی ۱۳ به شدت ابتدایی و ساده به نظر برسند، اما همه چیزشان صحیح و به جاست و در واقع بسیار مناسب کسانی است که تا به حال درگیر پیچیدگیهای یک نقشآفرینی ژاپنی نوبتی نبودهاند و میخواهند همه چیز را از ابتدا یاد بگیرند. شهرهای بزرگ بازی و دنیای آن، در کنار سیستم نوبتی همیشگی دراگون کوئست و داستانی پر پیچ و خم و طولانی، دراگون کوئست ۱۱ را به یکی از بهترین نقشآفرینیهای ژاپنی چند سال اخیر تبدیل کردهاند.
-
Ori and the Will of the Wisps
تهیهکننده: Xbox Game Studios – Moon Studio
میانگین نمرات: ۹۰
بازی Ori and the Will of the Wisps به عنوان دنبالهی یکی از بهترین سکوبازیهای اکشن ایکسباکس، تجربهی اصلی را از همه نظر گسترش داده و بزرگتر کرده است. ادغام بخشهای مختلف بازی، اعم از گیمپلی، داستان، گرافیک و موسیقی، که همه هم شگفتانگیز هستند، Ori and the Will of the Wisps را به یکی از بهترین بازیهای سبک مترویدوانیا و از بهترین بازیهای ایکسباکس تبدیل کرده است.
میگوییم مترویدوانیا، چون با اینکه حتی پیدا کردن آیتمهای مختلف و مخفی، لازمهی پیشرفت در بازی نیست، ولی ساختار کلی Ori and the Will of the Wisps کاملا قابل مقایسه با بازیهای سبک مترویدوانیاست. مجموعهای از آیتمها و مکانهای مختلف در بازی وجود دارند که مهارتهای تازهای به بازیکننده اعطا میکنند. این مهارتها، برخی در مبارزات و برخی در سکوبازی به کار میآیند و میتوانند لایهای تازه با تجربهی کلی بازی بیافزایند. سکوبازی در Ori and the Will of the Wisps عالی است و به لطف کنترل شگفتانگیز بازی و سرعت بالای آن، وقتی چند پرش پشت سرهم را درست پیاده میکنید، حسابی از خود لذت میبرید. در عین حال هم مبارزات، چه مبارزات معمولی و چه غولآخرهای بزرگ، بسیار هیجانانگیز هستند.
همهی اینها به کنار، به هنگام صحبت از Ori and the Will of the Wisps شاید باید همه چیز را کنار بگذاریم و فقط از طراحیهای بصری و موسیقی بازی صحبت کنیم. از نظر هنری، بازی شگفتانگیز است. موسیقی آن کاری میکند تا بیخیال خود بازی شوید و فقط به موسیقی گوش کنید و انیمیشنهای عالی و طراحیهای هنری بهقدری خوب هستند که میان یک مبارزه با غولآخری بزرگ، به جای اینکه حواستان به مبارزه باشد، به چگونگی حرکت همه چیز در صحنه دقت کنید. خوشحالیم که ایکسباکس نه فقط به دنبال ساخت بازیهای بزرگ، بلکه به دنبال حمایت از استودیوهای کوچکتر هم هست. به راحتی میگوییم که Ori and the Will of the Wisps به عنوان یک بازی مستقل، بسیار بالاتر از بازیهای بزرگ دیگر امسال قرار میگیرد.
-
Yakuza 0
تهیهکننده: Sega – سازنده: Ryu ga Gotoku Studio
میانگین نمرات: ۹۰
اینکه چطور یک بازی چند سال پیش انحصاری پلیاستیشن، در صدر لیست بهترین بازیهای ایکسباکس قرار گرفته، هم از روند متفاوت و بسیار بهتر صنعت بازی امروز میگوید که دیگر بازی انحصاری در آن چندان معنی ندارد و صد البته هم از دخالت ما. یاکوزا زیرو بعد از این همه سال، هنوز هم بهترین بازی مجموعهی یاکوزا است و مایکروسافت هم این موضوع را خوب میدانست که با سگا وارد مذاکره شد تا تمام قسمتهای این مجموعه را به ایکسباکس هم بیاورند. یاکوزا زیرو آغاز ورود درست و درمان این مجموعه بازیها به غرب است.
یاکوزا زیرو یک اکشن سوم شخص یا حتی شاید بتوان گفت یک نقشآفرینی اکشن است. بازی یک قصهی خطی دارد که از دید دو شخصیت متفاوت تعریف میشوند؛ شخصیتهایی که بزرگترین و مهمترین شخصیتهای کل مجموعه به حساب میآیند. یاکوزا زیرو، پیشدرآمدی برای مجموعهی یاکوزاست؛ طوری که میتوان بدون هیچ دانش قبلی و با هدف ورود به این مجموعه، سراغ یاکوزا زیرو رفت. میتوان فقط داستان آن و مراحلش را دنبال کرد یا اینکه درگیر نقشهی بزرگ و باز آن و فعالیتهای مختلف بازی شد.
بازی دو محلهی بسیار بزرگ و پرجزییات دارد که میتوان به صورت آزادانه در آن گردش کرد. نقشهی بزرگ بازی از نظر وسعت در حد شهرهای دیگر بازیها نیست، ولی در همان اندازهی کوچکش بیشتر از هر بازی محیط-باز دیگری در خود محتوا دارد. نقشهی بازی پر است از دهها فعالیت مختلف که هر کدام عمق زیادی دارند؛ فعالیتهایی مثل یک بخش مدیریتی یک کلوب و یک بخش استراتژی جداگانه. همهی اینها کنار گیمپلی اصلی مبارزهای بازی قرار میگیرند.
در بخشهای دیگر بازی مثل تجارتهای مختلف پول در میآورید و پولهای خود را خرج یادگیری حرکات مبارزهی مختلف میکنید. داستان یاکوزا زیرو شگفتانگیز است و گیمپلی آن هم به شدت اعتیادآور. یاکوزا زیرو را بازی کنید، تا بدانید اصرار مایکروسافت برای آوردن این مجموعه به ایکسباکس به چه دلیل بود.
ممنون بابت این متن کامل امیر حسین جان