بهترین بازیهای ۲۰۲۰ نینتندو سوییچ
میتوان سال ۲۰۲۰ را برای کنسول هیبریدی نینتندو از دو دیدگاه بررسی کرد. از طرفی، مثل سالهای گذشته، در ۲۰۲۰ روی نینتندو سوییچ شاهد تعدادی بازی بزرگ ساختهی خود نینتندو نبودیم. از طرف دیگر، نینتندو یک بازی برای سوییچ عرضه کرد که موفقیتش را میتوان از تمام بازیهای همهی پلتفرمها، جدا کرد. اغراق نکردهایم اگر بگوییم ۲۰۲۰ سال «انیمال کراسینگ» بود، ولی طرفداران نینتندو سوییچ به غیر از این بازی، در ۲۰۲۰ اساسا به هر نوع بازی دیگری هم دسترسی داشتند.
برخلاف پلتفرمهای دیگر، مثل ایکسباکس و کامپیوتر، که بازیهایشان اساسا با یکدیگر مشترک هستند و در پایان سال که میخواهیم لیستی تهیه کنیم، به بازیهای مشابه زیادی برخورد میکنیم، نینتندو سوییچ کاملا جدا از رقبا عمل میکند. بازیهایی که برای نینتندو سوییچ ساخته و عرضه میشود، صد البته به خاطر طبیعت متفاوت این کنسول و سختافزار ضعیفتر آن، جداگانه از دیگر پلتفرمها ساخته میشود. صد البته که این موضوع مانع از عرضهی بازیهایی همچون قسمت جدید «دووم» روی نینتندو سوییچ نشده است و حتی تجربههای کنسولی بزرگ هم با تغییرات گرافیکی، روی سوییچ پیدا میشوند.
حتی با در نظر گرفتن این موضوع، باز هم نینتندو سوییچ را با بازیهای مخصوص خودش میشناسیم. در غیاب بازیهای بزرگ نینتندو، به غیر از انیمال کراسینگ، بازیهای دیگر کمپانیها در ۲۰۲۰ روی سوییچ خوش درخشیدند. مایکروسافت در ۲۰۲۰ یک بازی مستقل بسیار خوب ساخت و آن را نهتنها روی کامپیوتر و ایکسباکس، بلکه روی سوییچ هم عرضه کرد؛ طوری که بازی «اوری» روی نینتندو سوییچ هم به یکی از بهترینهای سال این پلتفرم تبدیل شده است.
بازی Hades هم که از پرافتخارترین ساختههای امسال است، به غیر از نینتندو سوییچ روی هیچ کنسول دیگری عرضه نشده؛ در نتیجه توانسته است بهخوبی در صدر لیستمان که بر اساس میانگین نمرات متاکریتیک تنظیم شده، قرار بگیرد.
سختافزار متفاوت نینتندو سوییچ، این کنسول را به پلتفرمی مناسب برای عرضهی بازسازی بازیهای قدیمی تبدیل کرده است. در ۲۰۲۰ هم جریان عرضهی دوبارهی بازیهای قدیمی روی سوییچ، به قوت ادامه پیدا کرد. عرضهی بازیهای قدیمی روی کنسول هیبریدی سوییچ به بازیکنندهها اجازه میهد تا تجربههای مورد علاقهی خود را در هر مکان و زمانی، با خود داشته باشند.
بازسازی دو قسمت نخست مجموعهی No More Heroes و همچنین بهترین بازی مسابقهای تاریخ یعنی «برنآوت پارادایز» روی نینتندو سوییچ جمعیت زیادی از طرفداران را امسال خوشحال کردند و از طرفی دیگر، عرضهی بازسازی «کاترین» که نسخهای بسیار بزرگتر و گستردهتر از بازی اصلی بود، امکان تکرار چالشهای مختلف این بازی کلاسیک و سخت را روی سوییچ راحتتر کرد. نینتندو هم خود سه شمارهی قدیمی از ماریو را دوباره عرضه و در قالب یک بسته، به صورت محدود روی سوییچ عرضه کرد.
به خاطر بحران جهانی امسال، شاهد قحطی کنسول بودیم و حتی با در نظر گرفتن این موضوع که سوییچ هیچ جا برای خرید پیدا نمیشد و اینکه کنسولهای نسل جدید وارد بازار شدند، باز هم نینتندو سوییچ پرفروشترین کنسول و انیمال کراسینگ، پرفروشترین بازی سال بود؛ آن هم بدون حتی یک قسمت زلدا یا ماریو جدید.
بیشتر بخوانید: بهترین بازی های نینتندو سوییچ
شنیدهایم که سال آینده قرار است بالاخره از قسمت بعدی مجموعه بازیهای زلدا، احتمالا از ماریو اودیسه بعدی و بالاخره از بایونتا ۳ صحبت شود؛ دیگر مجموعههای نینتندو مثل متروید و فایر امبلم به جای خود. در نتیجه ۲۰۲۱ بسیار پرباری را برای نینتندو و کنسول سوییچ پیشبینی میکنیم.
در ادامه میتوانید لیست کامل بهترین بازیهای نینتندو سوییچ در سال ۲۰۲۰ را ببینید.
۲۰. The Wonderful 101 Remastered
۱۹. Immortals: Fenyx Rising
۱۸. Burnout Paradise Remastered
۱۷. Hyrule Warriors: Age of Calamity
۱۶. Paper Mario: The Origami King
۱۵. Kingdom Hearts: Melody of Memory
۱۴. Catherine: Full Body
۱۳. Indivisible
۱۲. Fuser
۱۱. Doom Eternal
۱۰. Tokyo Mirage Sessions #FE Encore
۹. Super Mario 3D All Stars
۸. CrossCode
۷. Devil May Cry 3: Special Edition
۶. No More Heroes / No More Heroes 2
۵. Streets of Rage 4
۴. Xenoblade Chronicles: Definitive Edition
۳. Animal Crossing: New Horizons
۲. Ori and the Will of the Wisps
۱. Hades
-
The Wonderful 101 Remastered
تهیهکننده: Platinum Games – سازنده: Platinum Games
میانگین نمرات: ۷۲
استودیوی مستقل پلاتینیوم گیمز رابطهی بسیار خوبی با نینتندو دارد؛ نینتندویی که دلیل اصلی بقای مجموعه بازیهای بایونتا بوده است. در راستای همین رابطهی خوب، پلاتینیوم گیمز در سال ۲۰۱۴ یک بازی انحصاری برای کنسول قبلی نینتندو تولید و عرضه کرد؛ یک اکشن بزرگ دیگر در سبک معمول و معروف بازیهای پلاتینیوم گیمز. با این حال، کنسول قبلی نینتندو یعنی Wii U نهایتا به یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ ویدیوگیم تبدیل شد و بازی «۱۰۱ شگفتانگیز» هم که روی این کنسول باقی مانده بود، بالاخره و به لطف یک بازسازی، به پلتفرمهای مدرن آمده است.
«۱۰۱ شگفتانگیز» را شخص «هیدکی کامیا» طراحی و کارگردانی کرده است؛ کسی که به خاطر کارگردانی رزیدنت اویل ۲ و خلق مجموعه بازیهای دویل می کرای و بایونتا معروف است. در نتیجه، میتوانید انتظار گیمپلی اکشن بسیار دقیق و صد البته سخت را از ۱۰۱ شگفتانگیز داشته باشید. مشکل اصلی ۱۰۱ شگفتانگیز هم که مانع از بزرگ و معروف شدن بازی شده، دقیقا همان سختی یادگیری مکانیکهای بازی است؛ وگرنه بازی چیزی کم از دیگر ساختههای کامیا ندارد و بعضا حتی از بقیهی آنها بزرگتر است.
از نظر روند، در The Wonderful 101 با یک بازی اکشن محض، کاملا مبتنی بر اجرای چند ضربها (کمبو) و حرکات سخت مختلف روبرو میشویم. بازی تعداد زیادی شخصیت، یا شاید بهتر است بگویم ۱۰۰ شخصیت مختلف دارد که کنترل همهی آنها را در مبارزات به دست میگیریم. غولآخرهای بسیار بزرگ، مبارزات تند و سریع و سخت، حرکات زیاد و صحنههای سینمایی عالی به همراه موسیقی پرانرژی، ۱۰۱ شگفتانگیز را به یکی از بهترین اکشنهای تاریخ تبدیل کردهاند، ولی باز هم تکرار میکنیم که ممکن است ده ساعتی طول بکشد تا بازی را یاد بگیرید و در این مدت زمان، اعصابتان خرد میشود.
-
Immortals: Fenyx Rising
تهیهکننده: Ubisoft – سازنده: Ubisoft
میانگین نمرات: ۷۶
شاید نینتندو سوییچ، بدترین پلتفرم برای تجربهی Immortals: Fenyx Rising باشد، چون بازی عینا با الهام از قسمت اخیر مجموعه بازیهای زلدا ساخته شده و صاحبان سوییچ، گزینهی بهتری یعنی «زلدا: نفس وحش» را مقابل خود دارند. با این حال، حتی با در نظر گرفتن این موضوع که بخش قابل توجهی از Immortals: Fenyx Rising شبیه به زلداست، ولی باز هم شباهتهای بازی با دیگر ساختههای یوبیسافت کم نیست.
در Immortals: Fenyx Rising هم مانند دیگر ساختههای یوبیسافت، نقشهای بزرگ مقابلتان قرار میگیرد. در نگاه اول، نقشه بسیار شبیه به زلدا: نفس وحش است و تصور میکنید که قرار است به گشت و گذار و اکتشاف در آن بپردازید، ولی در واقعیت، این نقشه پر از نشانههای مختلف است تا یکی پس از دیگری سراغشان بروید تا هر بخش نقشه فتح و بازی تمام شود.
خوشبختانه، گیمپلی اصلی بازی بسیار سرگرمکننده است و خالی کردن نقشه از آیتمها و نشانهها و کمپها، به لطف مبارزات خوب و سیستم پیشرفت و کسب مهارتها و چیزهایی و شبیه به آن، خستهکننده و تکراری نمیشود. به غیر از مبارزات اصلی و جمعآوری منابع، تلاش شده است تا بخشهای معمایی مختلف و متعددی هم در بازی قرار داده شود که بیشباهت به معابد معمایی زلدا نیستند. این بخشها هم تنوع خوبی در بازی ایجاد کردهاند. محتوای زیاد و متنوعی در Immortals: Fenyx Rising قرار داده شده و قصهگویی بازی هم آنقدر متفاوت است که توجهتان را جلب کند؛ ولی نهایتا، همان زلدا چند ده برابر بهتر است.
-
Burnout Paradise Remastered
تهیهکننده: Electronic Arts – سازنده: Criterion Games
میانگین نمرات: ۷۸
بهجرات میگوییم که حتی بعد از این همه سال که از عرضهی «برنآوت پارادایز» گذشته، بازی مسابقهای بهتر از آن کم پیدا میشود. نسخهی سوییچ برنآوت پارادایز هم بدون هیچ مشکلی و با کیفیتی حتی بالاتر از نسخهی اصلی، کاملترین تجربهی بازی را در خود جای داده است. نسخهی سوییچ برنآوت پارادایز، نسخهی کامل آن است که به همراه تعداد زیادی خودرو و موتور سیکلت و چالشهای جدید و مختلف، عرضه میشود. در کنار محتوای بیشتر، بازی همچنین با سرعت ۶۰ فریم در ثانیه در همه حال اجرا میشود.
مجموعه بازیهای برنآوت حول خودروهای واقعی و جادههای معروف و این چیزها نمیگردد و تمرکزش تمام و کمال روی سرعت بالا و تصادفهای بزرگ است. در برنآوت پارادایز هم که آخرین و بهترین شمارهی مجموعه است، با یک نقشهی باز و بزرگ روبرو میشویم و در مسابقات مختلفی، خودروها را به یکدیگر میزنیم. مسابقات مختلف برنآوت پارادایز از مسابقههای رو در روی معمولی گرفته تا رکوردهای زمانی تا پرشهای بلند را شامل میشوند. هر وقت هم که در مسابقات رقیبی کنارتان بود، یعنی باید تلاش کنید تا او را از جاده خارج و نابود کنید.
همه چیز برنآوت پارادایز روی نینتندو سوییچ باقی مانده است؛ از شهر با کیفیت بازی و نورپردازی بهتر در مقایسه با نسخهی اصلی گرفته تا مدلهای پرجزییات خودروها که به هنگام تصادف، به شکلی کاملا واقعا نابود میشوند. حس سرعت در برنآوت پارادایز چیزی است که در هیچ بازی مسابقهای دیگری پیدا نمیکنید. هیجان بازی کردن برنآوت پارادایز، آن هم در همه جا و همه وقت، موضوعی است که به لطف نسخهی سوییچ این بازی ممکن شده.
-
Hyrule Warriors: Age of Calamity
تهیهکننده: Koei Tecmo – سازنده: Omega Force
میانگین نمرات: ۷۹
استودیوی بازیسازی «اومگا فورس» را فقط به خاطر یک مجموعه بازی و شمارههای فرعیاش میشناسیم: Dynasty Warriors. سری بازیهای واریورز بر مبنای یک اصل بنا شده است: این که با یک ضربه، صدها نفر از سپاه چند هزار نفری دشمن را به هوا پرتاب کنید. اگر یک شماره از سری واریورز را دیده باشید، میتوانید به راحتی تمام قسمتهای فرعی آن را هم تجسم کنید. سازندگان سری واریورز به صورت قراردادی برای دیگر شرکتها هم بازی میسازند و یکی از پروژههای جدید آنها، یک بازی در دنیای زلدا است.
بازی Hyrule Warriors: Age of Calamity قصهی جدیدترین شمارهی مجموعه بازیهای زلدا را تعریف میکند. بازی «زلدا: نفس وحش» که سه سال پیش برای سوییچ عرضه شد، سرزمین «هایرول» را صد سال پس از جنگی بسیار بزرگ به تصویر میکشد. تمام مدت و در دنیای بازی، از شخصیتهای مختلف دربارهی جنگی که صد سال پیش رخ داده بود و قهرمانها و اتفاقات مختلف آن میشنویم. بازی Hyrule Warriors: Age of Calamity هم دقیقا ما را به این جنگ میبرد.
کاملا با یک بازی در سبک واریورز، اما با استایل گرافیکی زلدا: نفس وحش طرف هستیم. از بین شخصیتهای این قسمت زلدا و تعدادی شخصیت جدید، یکی را انتخاب و در مبارزات بزرگ بازی شرکت میکنیم. مبارزات بسیار اکشن و پر سر و صدا طراحی شدهاند و با مبارزهی معمول زلدا که باید در آن حواستان به همه چیز باشد، کاملا فرق میکنند. با دشمنان و غولآخرهای مخلتفی در بازی مبارزه میکنیم و در این میان، قصهای که به ابتدای Zelda: Breath of the Wild منجر میشود را هم میشنویم. گیمپلی عجیب و غریبی در Hyrule Warriors: Age of Calamity گیرمان نمیآید، ولی نمیتوانیم این موضوع را هم انکار کنیم که بازی لذت بخش و بسیار زیباست و طرفداران زلدا هم مشخصا از آن لذت خواهند برد.
-
Paper Mario: The Origami King
تهیهکننده: Nintendo – سازنده: Intelligent Systems
میانگین نمرات: ۸۰
سری بازیهای ماریو کاغذی یا «پیپر ماریو» به عنوان یک نقشآفرینی نوبتی کار خود را آغاز کردند و شمارهی جدید این مجموعه بازیها یعنی Paper Mario: The Origami King یک نقشآفرینی نیست. این موضوع صدای طرفداران و منتقدان را در آورده است، اما اساسا نه ما، نه شما و نه احتمالا کس دیگری در مملکت ما پیش از این پیپر ماریو بازی نکرده، در نتیجه به سادگی میتوانیم از روند عالی و شگفتانگیز «پیپر ماریو: شاه اوریگامی» تعریف کنیم و آن را یکی از سرگرمکنندهترین بازیهای امسال نینتندو بنامیم.
اولین چیزی که در پیپر ماریو: شاه اوریگامی جلب توجه میکند، طراحی بصری عالی بازی است. با اینکه ماریو کاغذی چیز جدیدی نیست، ولی شمارهی جدید این مجموعه به لطف سختافزار قویتر نینتندو سوییچ، از نظر گرافیکی بسیار زیباست. با این حال، همه چیز طراحیهای بصری بازی هم به کیفیت گرافیک و جنس اشیای داخل بازی بازنمیگردد و چگونگی طراحی شخصیتهای کاغذی بازی، ایدههایی مثل تا شدن و اینها، پیپر ماریو: شاه اوریگامی را به یکی از جذابترین بازیهای سوییچ تبدیل کرده است. البته که بازی را نه بهخاطر ظاهرش و بلکه به خاطر گیمپلی دوست داریم.
بازی ساختاری محیط باز دارد، که برای اولین بار در مجموعه استفاده شده است. در نقش ماریوی کاغذی، باید سرزمین قارچ را از تبدیل شدن به اوریگامی نجات دهید و در این راه، به مناطق مختلفی سفر میکنید، شخصیتهای مختلفی را میبینید و غولآخرهای متنوعی را شکست میدهید. بازیهای قبلی مجموعه، سیستم نوبتی معمول نقشآفرینیهای ژاپنی را داشتند ولی در پیپر ماریو: شاه اوریگامی در هر مبارزه باید یک پازل حل کنید. مبارزات لذتبخش هستند و گشت و گذار در دنیای بازی حتی لذتبخشتر. شاه اوریگامی شاید از بهترین بازیهای سوییچ نباشد، ولی در غیاب دیگر بازیهای نینتندو، بهترین بازی ماریو امسال نامیده میشود.
-
Kingdom Hearts: Melody of Memory
تهیهکننده: Square Enix – سازنده: Indieszero
میانگین نمرات: ۸۰
شاید قصهی مجموعه بازیهای «کینگدام هارتز» به پایان رسیده باشد، ولی این موضوع دلیل نمیشود تا اسکوئر انیکس بیخیال این مجموعهی بزرگ شود. تا عرضهی قسمت بعدی کینگدام هارتز که دقیقا نمیدانیم چه قصهی جدیدی میخواهد رو کند، میتوانیم سرمان را گرم بازی ریتمیک کینگدام هارتز کنیم. بازی Kingdom Hearts: Melody of Memory شاید در ظاهر یک بازی ریتمتیک ساده به نظر برسد که در آن به موسیقیهای مختلف مجموعه گوش میدهید، ولی واقعا مکانیکهای درست و درمانی دارد و حسابی سرگرمکننده است.
همانطور که گفتیم «کینگدام هارتز: ملودی خاطره» یک بازی ریتمیک است؛ یعنی از بین تعداد زیادی آهنگ یکی را انتخاب میکنید و همزمان با پخش آهنگ، نتهایی را روی صفحه میزنید تا امتیاز بگیرید. طراحان بازی، برخلاف دیگر بازیهای این سبک، به چند دکمهزنی ساده بسنده نکردهاند و اجرای هر آهنگ بهنسبت پیچیدهتر است. شخصیتهای مختلف مجموعهی کینگدام هارتز در بازی حضور دارند و هر کدام هم قابلیت و مهارت متفاوتی به آهنگ میآورند، ولی به پایه و اساس اجرای هر آهنگ حدودا یکی است.
نتها در بازی شبیه به دشمنان مختلف طراحی شدهاند. هر نوع از دشمنان هم نقطعهی ضعف خاص خود را دارند. مثلا برخی را باید با جادو از بین ببرید، برخی را با ضربهی مستقیم و برخی اوقات هم یا از موانع جاخالی بدهید و یا دفاع کنید. همهی اینها با ریتم آهنگ طراحی شدهاند و اجرایشان راحت نیست. در واقع Kingdom Hearts: Melody of Memory بازی سختی است؛ حتی قبل از اینکه وارد حالت سخت شوید که چند لایهی دیگر هم به پیچیدگیها اضافه میکند و از دست دادن یک نت، نیمی از خط جانتان را خالی میکند. بازی واقعا لذتبخش است؛ مخصوصا وقتی در اجرای یک آهنگ مهارت پیدا میکنید و آن را به خوبی تمام میکنید. مشخصا هم لازم نیست بگوییم که کینگدام هارتز تعدادی از بهترین موسیقیهای تاریخ ویدیوگیم را در خود جای داده است و آهنگهایش به خودی خود کافی هستند، ولی بازی چند صحنهی داستانی جدید هم برای طرفداران سفت و سخت مجموعه دارد.
-
Catherine: Full Body
تهیهکننده: Atlus – سازنده: Studio Zero
میانگین نمرات: ۸۰
توصیف بازی «کاترین» کار سادهای نیست؛ همانطور که احتمالا در توصیف بازی دیگر سازندگانش یعنی «پرسونا» هم باید حسابی از سیستمهای مختلفش بگوییم. با این حال، مثل پرسونا میتوان کاترین را به دو بازی مختلف تقسیم کرد. از یک سمت بازی شبیه به یک رمان تعاملی است که در آن به تصمیمگیری و شکلگیری جریان داستان مشغول میشوید و از طرف دیگر، کاترین یک بازی معمایی شگفتانگیز است. نکتهی جالب و عجیب کاترین هم چگونگی ادغام این دو بخش در یکدیگر است.
در کاترین، قصهی شخصیتی به نام «وینسنت» را دنبال میکنید که در یک مثلث عشقی گیر کرده است. در همین حین که رابطهی فعلی او با «کاترین» پابرجاست، وینست با دختر دیگری که اتفاقا نام او هم کاترین است، آشنا میشود. نسخهی بازسازی شده بازی که Catherine: Full Body نام دارد، دختر سومی هم به داستان اضافه میکند که احتمالا میتوانید حدس بزنید که نام او هم کاترین است. نیمی از بازی را در نقش وینسنت، در یک کافه میگذرانید. او در این کافه با دوستان خود، یا کاترینها، صحبت میکند و موضوعات هم حول ازدواج و آیندهی افراد و رابطهها میگذرند. اگر سنتان از سی گذشته باشد، بحثهای مختلف کاترین نابودتان میکنند و به شدت درگیرشان میشوید.
وینسنت، شبها که بعد از کافه به خانه میآید، کابوس میبیند. این کابوسها گیمپلی بازی را تشکیل دادهاند. در کابوسها زمان محدودی دارید تا با حل معما، از سکوهایی که مقابلتان است بالا بروید. حتی در کابوسها هم به شخصیتهای مختلفی برخورد میکنید و هر کدام از آنها هم قصههای خاص خودشان را دارند. بازی حدود بیست پایان مختلف دارد که ممکن است با انتخاب اشتباه جملهای در یک اساماس، تغییر کنند. نسخهی سوییچ کاترین، بیشتر به درد تمرین پازلها و تکرار چالشهای بسیار سخت آن میخورد و پیشنهاد میکنیم بیرون از خانه، داستان بازی را دنبال نکنید.
-
Indivisible
تهیهکننده: ۵۰۵ Games – سازنده: Lab Zero Games
میانگین نمرات: ۸۰
سوییچ به مقصد اصلی عرضهی بازیهای مستقل تبدیل شده است و اینکه بتوان بین این بازیها، که اکثرشان هم بسیار خوب هستند، خودی نشان داد، به هیچ وجه کار سادهای نیست. نکتهی متمایز کنندهی بازی Indivisible، ساختهی استودیویی که پیش از این فقط در ساخت بازیهای مبارزهای مهارت داشته، انیمیشنهای بسیار باکیفیت آن است. بازی ادغامی از سبکهای مختلف است و با اینکه از نظر گیمپلی، بهخوبی درگیرتان میکند، ولی نقطهی قوتش، در داستان، دیالوگها و صد البته همان طراحیهای هنریاش است.
ساختهی قبلی سازندگان Indivisible یعنی بازی Skullgirls هم به خاطر انیمیشنهای عجیب و غریب و پرجزییاتش معروف شده بود. این انیمیشنها، حتی با کیفیتی بالاتر در Indivisible تکرار شدهاند. تعداد زیادی شخصیت اصلی، فرعی، دشمن و هیولا، هر کدام با مجموعهای از حرکات متعدد، آنقدر به زیبایی و نرمی حرکت میکنند که بعضا فراموش میکنید با یک بازی مستقل طرف هستید. تعداد فریم انیمیشنها به شکل غیر قابل انتظاری بالاست. طراحی عالی پسزمینهها هم به هر چه زیباتر شدن بازی از نظر بصری کمک کردهاند.
بازی Indivisible با طراحیهای هنریاش جذبتان میکند، ولی با گیمپلی متفاوتش پای بازی نگهتان میدارد، چون هر چه بیشتر بازی میکنید، در واقع نمیدانید چه چیزی در انتظارتان است. بازی ادغامی از دو سبک سکوبازی و نقشآفرینی نوبتی است. گشت و گذار در دنیای بازی، شبیه بازیهای نقشآفرینی است، در عین اینکه بازی همچنین برخی اوقات شبیه به یک سکوبازی اکشن دوبعدی هم میماند؛ آن هم با اتاقهای مخفی که باز کردنشان نیاز به کسب مهارتهای مختلف است. داستان بازی هم به شکل غافلگیرکنندهای خوب از آب درآمده است. بازی Indivisible به عنوان یک ساختهی مستقل بسیار خوب عمل میکند و از همه نظر عالی است، ولی کار عجیب و غریبی هم انجام نمیدهد تا بخواهیم بیش از اندازه آن را ستایش کنیم.
-
Fuser
تهیهکننده: NCSoft – سازنده: Harmonix
میانگین نمرات: ۸۰
سازندگان مجموعه بازیهای «گیتار هیرو» و «راک بند» این بار سراغ سبکی کاملا متفاوت از موسیقی رفتهاند. در Fuser نقش یک دیجی را بازی میکنید؛ یک دیجی که باید با استفاده از آهنگهای مختلفی که در اختیار دارد، یک میکس خوب برای مخاطب زندهی خود بسازد. قرار نیست Fuser یک نرمافزار موسیقی و میکس باشد و پیش از هر چیز، یک بازی ویدیویی است، ولی یک بازی ویدیویی برای کسانی که به میکس موسیقی علاقه داشته باشند. انتظار نداشته باشید تا مثل دیگر بازیها، مکانیکها و سیستمهای Fuser را یاد بگیرید و در بازی استاد شوید، بلکه در Fuser خلاقیت و دانش موسیقی، بیشترین اهمیت را دارند.
البته که بازی تمام تلاش خودش را میکند تا در یک بخش مرحلهای نسبتا طولانی، تمام ابزارهای مورد نیاز و چگونگی میکس موسیقی را به گیمر آموزش دهد. تعداد زیادی قطعهی موسیقی مختلف، که حسابی متنوع هستند و چه آهنگهای قدیمی و چه آهنگهای جدید را در خود جای دادهاند، در Fuser قرار داده شدهاند. در مراحل مختلف، به تعدادی آهنگ دسترسی دارید و باید بدانید در لحظه، چه آهنگ و چه قطعهای از آن را وارد کنید، کدام بخشش را لوپ کنید، تا بتوانید از هوش مصنوعی داخل بازی امتیاز بگیرید.
پس از اینکه مراحل بازی را به پایان رساندید و تمام آهنگها را آنلاک کردید، میتوانید به صورت آزادانه قطعههای مختلف را برای خود آماده و شروع به میکس آهنگها مثل یک دیجی کنید. بازی یک حالت آنلاین هم دارد که به افراد اجازه میدهد تا میکسهای مختلف خود را به اشتراک بگذارند و به ساختههای خود رای بدهند. بازی Fuser مشخصا برای کسانی ساخته شده است که میخواهند موسیقی میکس کنند و تجربهی آن روی سوییچ، آن هم در فاصلههای زمانی کوتاه، میتواند حسابی برای این افراد لذتبخش باشد.
-
Doom Eternal
تهیهکننده: Bethesda Softworks – سازنده: id Software
میانگین نمرات: ۸۱
قسمت جدید مجموعه بازیهای «دووم» یکی از زیباترین، از نظر گرافیکی سنگینترین و از لحاظ فنی، پیچیدهترین بازیهایی است که تا به حال ساخته شده؛ با این حال، میبینیم که Doom Eternal تمام و کمال روی نینتندو سوییچ اجرا شده است. هیچ چیز از محتوای بازی زده نشده و همان گیمپلی، همان مراحل بسیار بزرگ و همان دشمنان و غولآخرها، در نسخهی سوییچ Doom Eternal سر جای خود باقی ماندهاند. با این حال، نسخهی سوییچ جدیدترین شمارهی مجموعه بازیهای دووم باز گرافیکی بسیار پایینتر روی سوییچ اجرا میشود و برای مشاهدهی این موضوع، حتی لازم نیست بازی را با نسخههای کنسولی مقایسه کنید.
گرافیک Doom Eternal روی سوییچ پایین است، ولی آیا این موضوع مانع ارایهی تجربهای بسیار خوب از آن روی کنسول هیبریدی نینتندو شده است؟ برعکس، کاملا معتقدیم تجربهی Doom Eternal روی سوییچ بسیار هم خوب از آب درآمده است. اانکه بخواهیم مراحل آرکیدی و امتیازی بازی را پشت سر هم روی سوییچ تجربه کنیم به کنار، قابلیت تجربهی بازی با سنسورهای حرکتی دستهی سوییچ، حتی لذتبخشتر از تجربهی Doom Eternal روی یک ماوس گیمینگ خفن است.
اگر بخواهیم کمی هم از خود بازی بگوییم، میتوانیم به شگفتی سازندگان Doom Eternal در ارایهی یکی از بهترین اکشنهای اول شخص تاریخ ویدیوگیم اشاره کنیم. بازی Doom Eternal شبیه یک بازی مبارزهای اول شخص است؛ یک بازی که در آن باید چند ضربهای مختلف را یاد بگیرید، بدانید با چه دشمنانی مشغول مبارزه هستید و تاکتیکها و سلاحهای لازم را به مبارزه بیاورید و در عین حال هم آمادهی مرگ و تکرار مراحل باشید. داستان بانمک بازی و حس و حالی هم که Doom Eternal از قدرت به بازیکننده میدهد، آن هم پس از یاد گرفتن تمام مکانیکهای بازی، بهترین عنصر آن است.
-
Tokyo Mirage Sessions #FE Encore
تهیهکننده: Nintendo – سازنده: Atlus
میانگین نمرات: ۸۱
پیش از اینکه اسم عجیب و غریب بازی را ببینید و پا به فرار بگذارید، کمی به ما زمان دهید تا با یکی دو جمله، در تلاشی کوتاه بازی را به شکلی ساده برایتان توصیف کنیم. در Tokyo Mirage Sessions با یک نقشآفرینی ژاپنی نوبتی حدودا شبیه به پرسونا روبرو میشوید. با این تفاوت که بازی به هیچ وجه دنیا و داستان تیره و تاریک بازیهای پرسونا را ندارد، حسابی رنگارنگ و شاد است و در عین حال هم یکی دو عنصر مختلف از مجموعهی Fire Emblem را در خود جای داده است. اگر این اسمها به گوشتان نخورده است، بهتر است خواندن را متوقف کنید و به بازی بعدی بروید.
ساخت Tokyo Mirage Sessions در واقع تلاش دو شرکت آتلوس و نینتندو در ادغام مجموعههای «شین مگامی تنسه» و Fire Emblem بوده است. نتیجهی نهایی هم شباهت زیادی با این دو سری بازی ندارد. بازی Tokyo Mirage Sessions نقشهای دارد که در آن گشت و گذار میکنید، شخصیتهای مختلف را میبینید و با آنها صحبت میکنید، بعد به سیاهچالهای مختلف بازی میروید و در آنها با هیولاها و غولآخرها مبارزه میکنید، در این میان یکی دو آهنگ پاپ ژاپنی میخوانید و… اساسا بازی برای مخاطب غیر ژاپنی عجیب است.
تلاش نینتندو در ترجمهی بازی و عرضهی آن برای مخاطبی غیر ژاپنی ستودنی است؛ چون نسخهی اصلی آن روی کنسول Wii U به هیچ وجه نفروخت و حالا با نسخهی سوییچ آن روبرو شدهایم. نکتهی عجیب این جاست که فقط طرفداران سفت و سخت بازیهای ژاپنی ممکن است سراغ این بازی بروند. تلاشی که نینتندو در سانسور این نسخهی انگلیسی و طراحی دوبارهی شخصیتها و لباس پوشاندن به غولاخرها و رندر کاملا دوبارهی انیمیشنها کرده، احتمالا هزینهاش از ترجمهی خود بازی بیشتر بوده است. البته که سیستمهای اصلی Tokyo Mirage Sessions #FE Encore بسیار خوب و سرگرمکننده هستند، طوری که منتقدان بازی را پسندیدهاند و در لیست بهترینهای ۲۰۲۰ سوییچ هم جای گرفته است.
-
Super Mario 3D All Stars
تهیهکننده: Nintendo – سازنده: Nintendo
میانگین نمرات: ۸۲
بستهی Super Mario 3D All Stars سه شماره از مهمترین بازیهای سهبعدی ماریو را در خود جای داده است؛ بازیهایی که نه تنها بزرگترین بازیهای تاریخ ماریو، بلکه همچنین از بهترین و مهمترین بازیهای تاریخ هستند. سه بازی «سوپر ماریو ۶۴»، «سوپر ماریو سانشاین» و «سوپر ماریو گلکسی» به صورت بازسازی شده در این بسته قرار داده شدهاند. با این حال، منظورمان از بازسازی، یک بازسازی بزرگ و کامل نیست و در واقع تنها تغییر بازیهای این بسته در مقایسه با نسخهی اصلی، وضوح تصویر بالاتر است.
سه بازی بزرگ ماریو که در این بسته قرار داده شدهاند، برای کسانی که آنها را تجربه نکردهاند، چیز جدیدی ندارد، جز اینکه از پیشرفتهایی که آنها در زمان خود به صنعت بازی معرفی کردند، میگوید. سوپر ماریو ۶۴ اولین بازی بزرگ و شگفتانگیزی بود بود که تمام و کمال در دنیایی سهبعدی اتفاق میافتاد؛ طوری که دوربین سوم شخص سوپر ماریو ۶۴ به عنوان یک بازی سهبعدی، پایهگذار آنچه است که در اکثر بازیهای امروزی میبینیم. از نظر روند هم سوپر ماریو ۶۴ بسیار سرگرمکننده و لذتبخش است، ولی بیشتر برای آن کسی که با بازی خاطرات زیادی داشته باشد.
از طرف دیگر، دو بازی بعدی یعنی سوپر ماریو سانشاین و سوپر ماریو گلکسی، تجربهای امروزیتر را در مقابل طرفداران بازیهای سکوبازی قرار میدهند. مشخصا میتوان گفت که سوپر ماریو گلکسی چندان قدیمی نشده است و بازی کردنش هنوز هم میتواند برای بسیاری از افراد تجربهای تازه و جدید باشد. دستههای سوییچ با سنسورهای حرکتی خود به خوبی به هنگام بازی کردن سوپر ماریو گلکسی تجربهی نسخهی اصلی را تداعی میکنند. هر سه بازی داخل بسته، از بهترین بازیهای تاریخ و کلاس درس گیم دیزاین و طراحی مرحله هستند و بهطور کلی میتوان گفت که Super Mario 3D All Stars بیشتر به مذاق مشتاقان آشنایی با تاریخ ویدیوگیم خوش خواهد آمد تا گیمرهای جدید.
-
CrossCode
تهیهکننده: Deck13 – سازنده: Radical Fish Games
میانگین نمرات: ۸۲
با اینکه یکی دو سال از عرضهی «کراسکد» روی کامپیوتر میگذرد، نسخهی سوییچ این بازی امسال عرضه شد و توانست روی این کنسول، موفقیتی حتی بیشتر از عرضهی اولیهی خود کسب کند. بازی مشخصا با تیم بسیار کوچکتری در مقایسه با بازیهای مستقل دیگر لیستمان ساخته شده و این موضوع، کاملا با یک نگاه به بازی نمایان است، ولی به سادگی میتوان گفت برخلاف ظاهر ۱۶ بیتی بازی، کراسکد از نقشآفرینیهای بزرگ چیزی کم ندارد.
ایدهی کراسکد مختص خودش است. شما در واقع داخل بازی، مشغول بازی کردن یک بازی آنلاین هستید. البته بازی کاملا آفلاین است، ولی شخصیت اصلی شما یک شخصیت در یک بازی آنلاین کلان است. بازی نقشهای بزرگ و شهرهای مختلفی دارد که مثلا پر از بازیکنندههای دیگر هستند. میتوانید با این بازیکنندهها در حد چند خطی گفت و گو هم داشته باشید که شبیه به چتهای آنلاین نوشته شدهاند. این شخصیتها از وضعیت بازی میگویند و دربارهی تراز گرفتن و کوئستهای مختلف با هم صحبت میکنند. کراسکود قصهی جالبی تعریف میکند و دنیای خاص خود را دارد. گیمپلی آن هم مثل ظاهرش، شبیه به بازیهای دورهی سوپر نینتندو ولی عمیقتر و بزرگتر طراحی شده است.
از نظر روند، کراسکد بسیار شبیه به زلدا روی سوپر نینتندو است. در نقشهی بزرگ بازی و شهرهای مختلف آن به صورت آزادانه گشت و گذار میکنید. در این میان هم با سیاهچالها، دشمنان و غولآخرهای مختلفی برخورد خواهید کرد و با سیستم مبارزهی اکشن بازی، آنها را از مقابل خواهید برداشت. بازی حرکات مختلفی برای مبارزات دارد و میتوان به غیر از ضربات شمشیر و حرکاتی مثل سیستم مبارزهی زلدا، از مهارتهای دیگری شبیه به جادو هم استفاده کرد. دنیای بازی بسیار بزرگ است و کشف سیاهچالهای مخفی و غولآخرهای مختلف در آن، ضمن اینکه پیشرفت و آیتمهای قویتر پیدا میکنید، بخش بزرگی از بازی را تشکیل داده است. کراسکد روی سوییچ، با توجه به سبک و سیاق ظاهری قدیمی آن، بسیار روی این کنسول خوب از آب درآمده و تجربهی بازی را شبیه به بازیهای قدیمی کنسولهای دستی نینتندو کرده است.
-
Devil May Cry 3: Special Edition
تهیهکننده: Capcom – سازنده: Capcom
میانگین نمرات: ۸۲
دویل می کرای ۳ روی نینتندو سوییچ حتی از نسخهی اصلی و بهبود یافتهی این بازی هم کامل تر است؛ طوری که نسخهی سوییچ دویل می کرای ۳ در حال حاضر به بهترین نسخهی این اکشن سوم شخص تبدیل شده. این موضوع هم از چشم منتقدان و بازیکنندهها پنهان نبوده. دویل می کرای ۳ پس از پانزده سال هنوز هم عالی و یکی از بهترین بازیهای اکشن تاریخ است و عرضهی دوبارهی آن روی کنسول هیبریدی نینتندو، آن را به یکی از بهترین بازیهای امسال سوییچ تبدیل کرده است.
بازیهای اکشن را به سادگی میتوان به پیش از عرضهی دویل می کرای ۳ و پس از آن تقسیم کرد. عمق بازی در طراحی حرکات و چند ضربهای مختلف و چگونگی متصل کردن آنها به یکدیگر، تا سالها بعد از آن دیگر تکرار نشد. دشمنان و غولآخرهایی که مبارزه با آنها مهارت بالایی را میطلبد، ساختار رزیدنت اویل-طور بازی که از مخاطب میخواهد تا در طول مراحل به حل معماهای مختلف مشغول شود و صحنههای کارگردانی شدهی شگفتانگیز دویل می کرای ۳، آن را به یکی از بهترین بازیهای اکشن تبدیل کردهاند. نسخهی سوییچ یک قابلیت بسیار بزرگ را به بازی میآورد که میتواند همه چیز را تغییر دهد.
در دویل می کرای ۴ و ۵ با یک کلید میتوانیم به سرعت حالت مبارزهی دانته را تغییر دهیم، ولی تا پیش از عرضهی نسخهی سوییچ دویل می کرای ۳، فقط قبل از آغاز هر مرحله یا مراجعه به مجسمههای میان مراحل، میتوانستید حالتهای مبارزهی دانته را انتخاب کنیم. در نسخهی سوییچ دویل می کرای ۳ با فشردن یک کلید و میان اجرای کمبوها، حالت مبارزه و حرکات او را تغییر میدهید. این موضوع همه چیز مبارزات را دگرگون کرده. نسخهی سوییچ دویل می کرای ۳ همچنین قابلیت بازی کردن دو نفره را هم دارد و میتوان حتی با یک جفت جوی-کان، دویل می کرای ۳ را دو نفره بازی کرد.
-
No More Heroes / No More Heroes 2
تهیهکننده: Marvelous Entertainment – سازنده: Grasshopper Manufacture
میانگین نمرات: ۸۴
این همه بازسازی مختلف، که صد البته همگی بازیهایی عالی هستند و با نمرات بالایشان در لیست بهترینهای ۲۰۲۰ سوییچ جای گرفتهاند، بدون شک از کمبود بازیهای انحصاری خوب برای این کنسول نینتندو میگوید. با این حال، همانطور که بالاتر گفتهایم، نهتنها بسیاری از افراد این بازیهای قدیمی را از دست دادهاند، بلکه امکان تجربهی آنها در هر مکان و زمانی روی سوییچ، عرضهی دوبارهشان را به موضوعی جذاب تبدیل کرده است؛ مخصوصا اگر این بازسازیها، شامل ساختههایی مثل سری No More Heroes شوند که تا به حال به کنسولهای متعددی راه پیدا نکردهاند.
پیش از عرضهی قسمت سوم مجموعه بازیهای No More Heroes برای سوییچ، این تصمیم گرفته شده تا دو قسمت اصلی این سری بازیها با کیفیتی بالاتر روی سوییچ عرضه شود. دو بازی No More Heroes و No More Heroes 2: Desperate Struggle مشخصا برای کنسول Wii ساخته شده بودند و به غیر از نسخهای ویژه و متفاوت از قسمت اول که روی پلیاستیشن ۳ عرضه شد، تنها راه تجربهی آنها همان کنسول حرکتی قدیمی نینتندو بود.
هر دو بازی، برای زمان خود بسیار پیشرفته به نظر میرسند. با بازیهایی محیط باز روبرو هستیم که در آنها در نقشهای آزاد حرکت و مراحل مختلفی را قبول میکنید. بازی یک اکشن سوم شخص عجیب و خاص است که بیشتر به خاطر شخصیتها و دنیای خاصی خود، که از ذهن «گوییچی سودا»، بازیساز معروف ژاپنی بیرون زدهاند، معروف شده. با این حال، سیستم مبارزهی سرگرمکننده و هیجانانگیز بازیهای No More Heroes و مبارزات بسیار عالی با غولآخرها را نباید دست کم بگیریم که از بهترینها در سبک خود است.
-
Streets of Rage 4
تهیهکننده: DotEmu – سازنده: DotEmu
میانگین نمرات: ۸۷
پس از ۲۵ سال غیبت، شاهد عرضهی قسمت بعدی مجموعه بازیهای «شورش در شهر» هستیم. شورش در شهر ۴ نهتنها یادآور خاطرات خوب بازی کردن این سری بازیها روی سگاست، بلکه از هر نظر این بازیها را گسترش داده و بهتر کرده است؛ طوری که با بهترین بازی در سبک شورش در شهر روبرو شدهایم. پیش از هر چیز تلاش شده تا شورش در شهر ۴ از دیدگاه گیمپلی و حرکات، عینا شبیه به شورش در شهر ۲ باشد؛ آنقدر که سازندگان این بازی جدید، انیمیشنهای حرکات خود را عینا روی شورش در شهر ۲ گذاشتهاند تا مطمئن شوند از نظر تعداد فریم، هیچ فرقی با نسخهی اصلی نداشته باشد.
این موضوع سبب شده تا حس و حال بازی کردن شورش در شهر ۴ دقیقا مثل نسخهی اصلی باشد؛ حتی اگر از نظر ظاهری، همان سبک پیکسل آرت قدیمی رعایت نشده و با طراحیهای مدرن طرف هستیم. با این حال، طراحیهای جدید شورش در شهر ۴ بسیار یادآور بازیهای اصلی هستند؛ مخصوصا که تمام شخصیتهای مجموعه در این شماره حضور دارند و محیطهای بازی هم شبیه به شمارههای اصلی شورش در شهر طراحی شده.
در کنار مجموعهی زیادی از حرکات و سیستم مبارزهای عمیق که بازیکننده را تشویق میکند تا کمبوهای مختلفی را اجرا کند، مبارزات شورش در شهر ۴ همچنین با موسیقی الکترونیکی عالی همراه شدهاند. قطعات موسیقی بازی توسط آهنگساز اصلی مجموعهی شورش در شهر و تعدادی آهنگساز جدید نواخته شده و همگی به خوبی در این مجموعه مینشینند. امکان بازی کردن چند نفره آفلاین و همچنین آنلاین بستهی شورش در شهر ۴ را کامل کرده است. پیشنهاد میکنیم شورش در شهر ۴ را حتما با یکی دو نفر از دوستان بازی کنید تا لذتی دوچندان از بازی ببرید.
-
Xenoblade Chronicles: Definitive Edition
تهیهکننده: Nintendo – سازنده: Monolith Soft
میانگین نمرات: ۸۹
به عنوان یکی از بزرگترین و پیچیدهترین نقشآفرینیهای ژاپنی یکی دو دههی اخیر، بازی کردن Xenoblade Chronicles به مذاق هر کسی خوش نخواهد آمد. پیچیدگی که از آن صحبت میکنیم نه فقط در داستان و گیمپلی، بلکه حتی در منو درگیرتان میکند. با این حال، به لطف نسخهی جدیدتر و کاملتر Xenoblade Chronicles که برای سوییچ عرضه شده، کلنجار رفتن با بازی به پایینترین میزان خود رسیده و میتوان بسیار راحتتر از قبل، از دنیا و قصهی Xenoblade Chronicles لذت برد.
همانطور که احتمالا متوجه شدهاید، Xenoblade Chronicles: Definitive Edition هم یک بازسازی دیگر است. با یک بازسازی بزرگ طرف نیستیم، ولی در عین حال نامردی کردهایم اگر به آن همه پیشرفت گرافیکی این نسخهی جدید، اعتبار ندهیم. شخصیتهای اصلی، بیشتر محیطهای بازی و موسیقیهای این نسخهی جدید کیفیت بسیار بالاتری پیدا کردهاند. با این حال، با یک نگاه هنوز هم میتوان فهمید که با یک بازی دورهی Wii طرف هستیم؛ طوری که حتی میتوانیم روی پلیاستیشن ۲، نقشآفرینیهایی با گرافیک بالاتر از این نسخهی بازسازی شده پیدا کنیم.
مثل بیشتر نقشآفرینیهای ژاپنی، آنچه Xenoblade Chronicles را جذاب میکند، شخصیتها و داستانش است. پیچشهای داستانی متعدد و شخصیتهایی عمیق که هر کدام قصهای بلند و بالا دارند، عامل اصلی ترغیب شما به ادامهی بازی هستند. البته که خود گیمپلی هم بسیار سرگرمکننده است، ولی میتوان گفت که یاد گرفتنش زمان میطلبد. بهراحتی میتوانیم تعدادی نقشآفرینی ژاپنی بهتر را روی سوییچ برایتان معرفی کنیم، ولی این موضوع را هم نمیتوانیم انکار کنیم که Xenoblade Chronicles بازی بسیار خوبی است و میتوان بیش از صد ساعت سرگرمتان کند.
-
Animal Crossing: New Horizons
تهیهکننده: Nintendo – سازنده: Nintendo
میانگین نمرات: ۹۰
عرضهی Animal Crossing: New Horizons در بسیاری از کشورها با آغاز قرنطینهها همراه بود؛ یک بازی مزرعهداری یا بهتر بگوییم شبیهسازی که میانگین زمان بازی کردن افراد در آن معمولا چند صد ساعت است. انیمال کراسینگ بهترین بازی برای گذران قرنطینه، ساخت و ساز و به اشتراک گذاشتن ساختهها و سفر به شهرها و ملاقات دیگر بازیکنندههاست. احتمالا میتوانید تصور کنید که چه اتفاقی رخ داد. بازی در همان روز اول در تمام فروشگاههای دنیا تمام شد و همه به خرید دیجیتالی روی آوردند، فروش کنسول سوییچ آنقدر افزایش پیدا کرد که تا ماهها هیچ کنسولی در بازار نبود و بازی بهتنهایی رکورد فروش تمام بازیهای ۲۰۲۰ را، مجموعا، شکست. به گفتهی بسیاری، انیمال کراسینگ ماههای آغازین قرنطینه را یک تنه جمع کرد.
البته که این همه محبوبیت بیدلیل نیست. انیمال کراسینگ به عنوان یک بازی ویدیویی شگفتانگیز است؛ مخصوصا که از یک بازی ساختهی خود نینتندو صحبت میکنیم و میتوانیم انتظار روندی بسیار سرگرمکننده، دنیایی بانمک و زیبا و سطح عجیب و غریبی اط توجه به جزییات را در آن داشته باشیم. بازی Animal Crossing: New Horizons سیستمها و مکانیکهای متعدد جدیدی را به این سری معرفی کرد و پایه و اساس انیمال کراسینگ را هم برای مخاطبی امروزی، بهبود بخشید؛ طوری که در مقایسه با شمارههای قبلی، با رابط کاربری بسیار بهتر و سادهتر، گرافیکی بالاتر و دنیایی بزرگتر روبرو شدهایم.
انیمال کراسینگ، مثل دیگر بازیها و کنسولهای نینتندو، اساسا به مملکت ما راه پیدا نکرده است. ما برای اینکه به سادگی روندش را درک کنید، به سادگی آن را با «هاروست مون» مقایسه میکنیم. انیمال کراسینگ، مخصوصا شمارهی جدید آن، یک هاروست مون بزرگتر و اجتماعیتر است. در انیمال کراسینگ کمتر مشغول آب دادن گیاهان و بیشتر در حال گشت و گذار در شهر و تعامل با شخصیتهای مختلف هستید. فصلهای مختلف با فعالیتهای خاص خودشان، ساخت و ارتقا خانه و حتی ساختمانهای شهر، شخصیسازی همه چیز بازی و کارهای متعدد دیگری که صحبت از آنها مقالهای بلند و بالا را میطلبد، همگی Animal Crossing: New Horizons را به یکی از کاملترین و بزرگترین بازیهای سبک خود تبدیل کردهاند.
-
Ori and the Will of the Wisps
تهیهکننده: Xbox Game Studios – سازنده: Moon Studios
میانگین نمرات: ۹۳
امسال شاهد عرضهی بازیهای متعددی از سوی استودیوهای مایکروسافت نبودیم، ولی برخلاف پلیاستیشن که بازیهای خود را فقط روی یک پلتفرم عرضه میکند، ایکسباکس Ori and the Will of the Wisps را به نینتندو سوییچ هم آورد تا این بازی شگفتانگیز، نهتنها در صدر لیست بهترین بازیهای ۲۰۲۰ ایکسباکس و کامپیوتر باشد، بلکه بالاترین رتبهی بهترین بازیهای سوییچ را هم از آن خود کند. بازی Ori and the Will of the Wisps دنبالهای بر یکی از بهترین سکوبازی اکشنهای چند سال اخیر است و دنیایی آمادهی اکتشاف آیتمها و محیطهای مختلف دارد.
کم و بیش میتوانیم ساختار بازی را مترویدوانیا بخوانیم؛ یعنی پیشرفت در Ori and the Will of the Wisps وابسته به پیدا کردن آیتمها و مهارتهای مختلف و گشت و گذار در نقشهی بزرگ بازی است. با این حال، بازی همیشه هم مجبورتان نمیکند تا برای پیشرفت، به مناطق قبلی برگردید و با مهارت جدیدی که کسب کردهاید، تمام نقشه را زیر و رو کنید؛ طوری که خیلی از اوقات با یک بازی خطی طرف هستیم. ولی بازی به خوبی به افرادی که به کشف نقاط مخفی مشغول میشوند، با مهارتهای عالی جدید پاداش میدهد.
گیمپلی و ساختار عالی Ori and the Will of the Wisps به کنار، بازی همچنین از نظر هنری، مثل قسمت قبل، عالی است. انیمیشنهای بسیار خوب، چه برای شخصیت اصلی و چه غولاخرها، و چه دیگر عناصر مختلف محیط، بسیار زیبا هستند. مشخصا هر صحنهی بازی متشکل از تعداد زیادی لایهی مختلف است که روی هم قرار گرفتهاند تا دنیایی عمیق و زیبا را به نمایش بگذارند. موسیقی بیادماندنی قسمت قبل، در Ori and the Will of the Wisps حتی بهتر شده است. بازی از بهترین ساختههای مستقل چند وقت اخیر است و نهتنها روی سوییچ، بلکه روی اکثر پلتفرمها پیدا میشود. پیشنهاد میکنیم حتما سراغش بروید.
-
Hades
تهیهکننده: Supergiant Games – سازنده: Supergiant Games
میانگین نمرات: ۹۳
اگر بخواهیم جوایز بازی سال نشریات و سایتهای مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم، دو بازی با فاصلهای بسیار نزدیک، کنار هم مینشینند: یکی لست آو اس ۲ است و دیگری Hades؛ یک بازی مستقل اکشن که نزدیک به دو سال، به صورت آزمایشی روی کامپیوتر عرضه شده بود. آزمون و خطای سازندگان بازی در این مدت زمان، محتوای جدیدی که به آن اضافه شده و صد البته توانایی بالای استودیوی معروف و محبوب «سوپرجاینت»، نسخهی نهایی Hades را به یکی از بهترین بازیهای اکشن سبک «روگلایک» تبدیل کردهاند. در حال حاضر Hades روی هیچ کنسول دیگری به غیر از سوییچ عرضه نشده است، چون سازندگانش میدانند که سوییچ بهترین پلتفرم برای تجربهی آن است.
سبک روگلایک، به آن دسته بازیهایی میگویند که وقتی در آنها کشته میشوید، باید همه چیز را از ابتدا آغاز کنید. این سبک بازیها مشخصههای خاص خود را دارند. مثلا، هستهی اصلی آنها حتما باید روندی بسیار درگیرکننده و جذاب باشد تا پس از دهها و صدها بار بازی کردن، تکراری نشود. از طرف دیگر، بازی باید هر بار نقشهها و دشمنانی جدید، غولاخرهای مختلف و آیتمها و سلاحهایی متنوع را رو کند تا بازیکننده با هدف دیدن همه چیز بازی و رسیدن به انتها، پس از مردن بخواهد دوباره بازی را از سر گیرد. ساخت اینها به هیچ وجه ساده نیست، ولی میتوانید مطمئنا باشید که Hades بهترین گیمپلی، دشمنان، حرکات مختلف و نقشهها را در خود دارد.
چیزی که Hades را از دیگر ساختههای همسبک خود جدا میکند و با فاصله، بالاتر از آنها قرار میدهد، چگونگی قصهگویی در چنین بازیای است. در Hades انگیزهی اصلی شما برای پیشرفت، دیدن شخصیتهای بیشتر، صحبت با آنها و پیشرفت داستان است. بازی هم حواسش هست دفعات قبل چقدر پیشرفت کرده بوده و چه چیزهایی را دیده بودید و همهی آنها را در دور جدیدی که قرار است تجربهاش کنید، لحاظ میکند. مثل همیشه هم باید نهایتا از توانایی هنری استودیوی سوپرجاینت گیمز، چه در طراحیهای بصری و چه در موسیقی و صداگذاری، تعریف کنیم. بازیهای این استودیو، از همان اولین ساختهشان، در عین اینکه روندی سرگرمکننده و عالی داشتهاند، همیشه حداقل یکی دو ایدهی کاملا جدید را هم معرفی کردهاند و Hades بزرگترین و بهترین ساختهی سوپرجاینت، و از بهترین بازیهای ۲۰۲۰ است.
میشه بازی های Nintendo Switch به صورت
آفلاین و بدون اینترنت اجرا کرد
چرا لجند آف زلدا توی لیست نبود؟ واقعا که
من نینتندو ندارم ولی واقعا وقتی تو ایکس باکس اوری رو تجربه کردم عاشقش شدم اوری خیلی بازی خوبی هست چه فصل یک و چه فصل دوم