بهترین بازیهای ۲۰۲۰ کامپیوتر
در این مطلب به معرفی بهترین بازیهای ۲۰۲۰ کامپیوتر میپردازیم. ۲۰۲۰ شاید سال خوبی نبود؛ اما این موضوع باعث نشد از جذابیتهای بازیهای ویدیویی در این سال کاسته شود. درست است، همهگیری کرونا در بخشهای بسیاری، باعث تأخیر یا آسیب رساندن به روند ساخت بازیها شد؛ با این حال، در مجموع این صنعت پرمخاطب توانست با موفقیت از این چالش عظیم هم عبور کند و وارد عصر جدیدی شود. آینده مثبت و درخشان به نظر رسیده و نسل جدید هم از راه آمده است.
پلتفرم رایانههای شخصی در سالهای اخیر، شاهد برخی تحولات اساسی بوده است. در این سالها نهایتا انحصار کنسولی شکسته شده و تعدادی از آثار مهم کنسولهای مایکروسافت و سونی، در فاصلهی زمانی کوتاهی پس از انتشار، برای رایانهها هم عرضه شدند. این موضوع نشان از تغییر سیاست کلی سردمداران صنعت ویدیوگیم و توجه بیشتر به پلتفرم محبوب رایانهی شخصی دارد. از بین رفتن انحصار، به هر طریقی تأثیرات بسیار مثبتی در آینده خواهد داشت.
با نزدیک شدن به پایان سال پر فراز و نشیب ۲۰۲۰، تصمیم گرفتیم در مجموعه مقالاتی به بررسی بهترین بازیهای هر پلتفرم بپردازیم. در این نوشته قصد داریم بهترینهای پلتفرم رایانهی شخصی را معرفی کنیم. ۲۰ بازی انتخاب شده، بر اساس لیست متاکریتیک تعیین شدهاند و هیچ انتخاب یا سلیقهی شخصی در کار نبوده است. از آخرین بازی لیست شروع کرده و در نهایت به بهترین اثر میرسیم.
۲۰. Mafia: Definitive Edition
۱۹. Yakuza: Like a Dragon
۱۸. Assassin’s Creed Valhalla
۱۷. Genshin Impact
۱۶. Streets of Rage 4
۱۵. Horizon Zero Dawn
۱۴. Wasteland 3
۱۳. Desperados 3
۱۲. Death Stranding
۱۱. Persona 4 Golden
۱۰. Kentucky Route Zero
۹. Monster Hunter World – Iceborne
۸. Doom Eternal
۷. Ori and the Will of the Wisps
۶. Cyberpunk 2077
۵. Spelunky 2
۴. Crusader Kings III
۳. Microsoft Flight Simulator
۲. Hades
۱. Half-Life: Alyx
-
Mafia: Definitive Edition
تهیهکننده: Take-Two Interactive – سازنده: Hangar 13
میانگین نمرات: ۷۹
مافیا ۱ یکی از پایهگذاران بازیهای جهانباز و سینمایی بود. اثری که تأثیر بسیار زیادی روی دیگر عناوین این ژانر گذاشت. ریمیک قسمت نخست مجموعهی مافیا، کلاس درسی برای آموزش چگونگی بازسازی آثار قدیمی است. این بازسازی بسیار با کیفیت در کنار ریمیک قسمت دوم مجموعه «رزیدنت ایول» به خوبی نشان دادند میتوان با حفظ ویژگیهای بازی اصلی اثری را خلق کرد که با استانداردهای جدید بازیهای مدرن هم تطابق داشته باشد. در شرایطی که برخی از سازندگان با معرفی «ریمسترهای» تقلبی تنها سعی در کسب درآمد بیشتر از بازی قدیمی خود دارند؛ گویا هنوز هم افرادی پیدا میشوند که برای مخاطبان خود ارزش قائل شوند. خوشبختانه بازی مشکلات فنی و ساختاری «مافیا ۳» که آن را به یک ناامیدی کامل مبدل کرده بود، ندارد. میان پردههای جدید به لطف تکنولوژی «موشن کپچر» بسیار واقعگرایانهتر بوده و حالتی سینمایی دارند. اهمیت این بازسازی زمانی مشخص میشود که پی میبریم بازیکنان امروزی به خاطر مسائل فنی به هیچ عنوان به سراغ اثر اصلی نمیروند. به همین دلیل، در صورت عدم بازسازی، تجربهی یکی از مهمترین بازیهای این سبک را بهراحتی تمام از دست میدادند.
ریمیک قسمت نخست مجموعهی مافیا، کلاس درسی برای آموزش چگونگی بازسازی آثار قدیمی است.
گیمپلی با وجود بهروزرسانیهای بیشمارش، همچنان حالت خطی خود را حفظ کرده؛ نباید فراموش کنیم که با یک مافیا سرکار داریم نه یکی از قسمتهای مجموعهی «GTA». سیستم رانندگی هم مشابه بازی اصلی کاملا یادآور خودروهای آن دوران است. بنابراین نباید به هیچ عنوان انتظار رانندگی بازیهای جهانباز امروزی را از مافیا داشته باشید. با انتخاب حالت کلاسیک، رانندگی بازی سختتر هم خواهد شد تا واقعگرایی را به اوج خود برساند. بازسازی قسمت نخست مافیا با کیفیتی بسیار مناسب و در خور یک اثر AAA صورت گرفته. بازی یادگار دورانیست که هنوز هم داستانگویی به عنوان یک ارکان اساسی در بازیهای ویدیویی شناخته میشد و تمام بازیها با بخشهای آنلاین اشباع نشده بودند. اگر بازی اصلی را انجام ندادهاید؛ اکنون بهترین فرصت برای تجربهی این شاهکار است.
-
Yakuza: Like a Dragon
تهیهکننده: Sega – سازنده: Ryu ga Gotoku Studio
میانگین نمرات: ۸۲
در جدیدترین نسخهی مجموعهی یاکوزا، شاهد تغییراتی اساسی در هستهی بازی هستیم. سازندگان در حرکتی دور از انتظار، ساختار همیشگی مجموعه را به کلی تغییر داده؛ تا با یک اثر آشنا اما متفاوت روبهرو باشیم. شاید در ابتدا این موضوع به مذاق طرفداران قدیمی مجموعه خوش نیاید؛ اما نتیجهی نهایی کاملا قابل قبول است. همانطور که میدانید بازیهای پیشین شامل مبارزات مستقیم و به نوعی «بیت ام آپ» بودند، «مثل یک اژدها» مبارزات بازی را به سمت مبارزات نوبتی بازیهای نقشآفرینی ژاپنی برده است. در نتیجه سیستم گیمپلی بازی بسیار تاکتیکی تر شده؛ بدون آنکه ضربهای به ماهیت مجموعه و چیزهایی که آن را جذاب میکردند، وارد شود. در کنار تغییرات گیمپلی، مجموعهی جدیدی از شخصیتها در این قسمت حضور یافتهاند. طنز همیشگی مجموعه هم پابرجاست و قدرت خود را حفظ کرده. انجام بازیهای پیشین به تنهایی هم خاطرات خوبی در ذهن ما ثبت کرده است؛ اما چرا این موضوع را با افزودن شخصیتهای کمکی جذابتر نکنیم؟ این دقیقا کاری است که توسط سازندگان انجام شده. اولین چیزی که دربارهی قسمت جدید به ذهنتان خطور میکند احتمالا کند شدن مبارزات است. اما مبارزات با وجود نوبتی شدن سرعت خود را حفظ کرده و همچنان روان هستند. در حقیقت سیستم آنها به صورتی طراحی شده که پویایی خود را حفظ نماید.
سازنده با حرکتی جسورانه مجموعهی قدیمی یاکوزا را وارد مسیر تازهای کرده است.
مسألهای که مبارزات را بسیار متفاوت میکند، تعداد بالای شخصیتهای منفیست. «مثل یک اژدها» با سیستم شغلی خود به بازیکن اجازه میدهد تا «کلاس» هر شخصیت را مطابق میل خود تغییر دهد. به جای استفاده از کلاسهای مرسوم ژانر، بازی از چیزهای تازه و متعددی استفاده کرده که امتحان تمامی آنها زمانبر است. نقاط ضعف محدودی هم وجود دارد؛ مثلا شیوهی مسیریابی یارهای شما چندان دقیق نیست و ممکن است در جریان مبارزات باعث مشکلاتی شود. در انتها سازنده با حرکتی جسورانه مجموعهی قدیمی خود را وارد مسیر تازهای کرده است؛ تغییری که کمتر با ضعف همراه بوده اما حجم نکات مثبت بیشتر است.
-
Assassin’s Creed Valhalla
تهیهکننده: Ubisoft – سازنده: Ubisoft Montreal
میانگین نمرات: ۸۳
شخصا از تغییر رویهی «یوبیسافت» در این سالها خشنود نبوده و ترجیح دادهام به جای بازیهای این استودیو، وقتم را صرف بازیهای بهتری کنم. بازیهایی چون «اودیسی» و «اوریجینز» آثار خوبی هستند اما علاقهی زیادی به آنها نداشتم. دربارهی «والهالا» موضوع اندکی متفاوت است و به نظر میرسد با اثر یکپارچه و پختهتری مواجه باشیم. بازی یک نقشآفرینی جهانباز بسیار عظیم و پرجزئیات است که با المانهای مخفیکاری هم ادغام شده است. والهالا در زمینهی فنی یک نمایش به یادماندنیست و یکی از بازیهایی است که بهخوبی قادرند قدرت نسل جدید کنسولها را به نمایش بگذارند. بهعنوان مثال، اجرای بازی با رزولوشن 4k و ۶۰ فریم بر ثانیه در «اکس باکس وان سریز ایکس» یقینا آن را به زبباترین «اساسینز کرید» تبدیل کرده است. مطابق معمول باگهایی هم در مسیر بازی وجود داشته و اندکی به تجربهی کلی صدمه میزنند؛ البته خوشبختانه میزان آنها زیاد نیست. بازی شما را در نقش یک «وایکینگ» قرار داده و انتخاب جنسیت را به خودتان واگذار میکند. در ادامهی بازی به انگلستان خواهید رفت تا ماجراجوییهای آخرین قسمت مجموعه را در این منطقه تجربه کنید. صداگذاری هر دو جنسیت به خوبی انجام شده و دیگر شاهد برخی نواقص قبلی نیستیم. اگر از رویه تازهای که یوبیسافت پس از ساخت قسمت «بلک فلگ» در پیش گرفت، رضایت دارید، طبیعتا از تمامی بازیهای بعدی مجموعه لذت بردهاید و باید بگوییم والهالا کاملا مناسب شما و مطابق وعدههای سازندگان است.
والهالا سعی کرده به یک بحث قدیمی و چند ساله پایان داده و با ایجاد تعادل در گیمپلی، تمامی طرفین را خوشحال نگه دارد.
همانطور که میدانید از قسمت اوریجینز به بعد شاهد تبدیل شدن مجموعه از یک بازی اکشن مخفیکاری به یک بازی جهان باز متمرکز بر المان های نقشآفرینی بودیم. این موضوع با وجود برخی نقاط مثبت، به شکلی کاملا طبیعی موجب آزردهخاطر شدن طرفداران قدیمی مجموعه شده است که دیگر جز یک نام، چیزی از بازی محبوبشان باقی نمانده. والهالا تلاش کرده با فراهم کردن حالتهای مختلف گیمپلی، در میانه قرار گیرد و به هر دو دستهی بازیکنان فرصت لذت بردن از آخرین ساختهاش به شیوه ای که خود میپسندند، بدهد. بهعنوان مثال با انتخاب یکی از گزینههای بازی به نام قتل تضمین شده قادرید تمامی دشمنان فارغ از درجهی آنها را از میان بردارید. موضوعی که قطعا باعث آسانی بیش از حد برخی مراحل خواهد شد. بنابراین والهالا سعی کرده به این بحث قدیمی و چند ساله پایان داده و با ایجاد تعادل در گیمپلی، تمامی طرفین را خوشحال نگه دارد.
-
Genshin Impact
تهیهکننده: miHoYo – سازنده: miHoYo
میانگین نمرات: ۸۴
یک بازی «جهان باز» فوقالعاده و یک تجربهی اعتیادآور برای عاشقان «انیمه». این شاید مناسبترین توصیف برای «گنشین ایمپکت» باشد. نمیتوان تأثیرپذیری بسیار زیاد بازی از مجموعهی درجه یکی چون «زلدا» را انکار کرد. تقریبا در همهی قسمتهای بازی این الهامات دیده میشوند. البته چه اشکالی دارد؟ همین تقلیدها و الگوبرداریها موجب ساخت چنین بازی سرگرمکنندهای شده است. با یک تقلید کاری محض سروکار نداریم؛ زیرا گنشین ایمپکت آنقدر المانهای متنوع در بخشهای مختلفش به مخاطبان ارایه میکند تا به محصولی خاص و شایستهی توجه تبدیل گردد.
جهان تیوات خود یکی از نکات مثبت اساسی بازیست. سرتاسر این جهان با آیتمهای گوناگون مانند «پاور آپها» و چیزهای دیگر پرشده تا بازیکن به جستجو و لوت کردن آنها بپردازد.
مجموعهی متنوعی از شخصیتها در کنار سیستمهای عمیق نقش آفرینی، مهمترین نقاط قوت بازی هستند. بازی در ژانر اکشن نقشآفرینی قرار میگیرد. بازیکن بهعنوان یک مسافر بی نام و نشان وارد سرزمین بازی که «تیوات» نام گرفته، میشود. داستان در گنشین ایمپکت یکی از نقاط متوسط بازی محسوب میشود. طرز روایت کلیشهای و سرعت کند پیشرفت داستان، بیشتر به این موضوع دامن میزنند؛ اما از آنجایی که بازیکن بیشتر با ماجراجویی در این جهان عظیم به خلق داستان خود میپردازد، میتوان این ایراد را نادیده گرفت. جهان تیوات خود یکی از نکات مثبت اساسی بازیست. سرتاسر این جهان با آیتمهای گوناگون مانند «پاور آپها» و چیزهای دیگر پرشده تا بازیکن به جستجو و لوت کردن آنها بپردازد. تنوع و فراوانی رویدادها و محتویات بازی به حدی زیاد است که گاهی تمرکز روی یک مأموریت را دشوار میکند. گنشین ایمپکت در تمامی پلتفرمها از کنسول گرفته تا موبایل با کیفیت اجرا میشود. جهان زیبا، مبارزات روان و جذاب و سایر عوامل مطرح شده باعث شده تا شاهد یکی از برترین بازیهای سال باشیم.
-
Streets of Rage 4
تهیهکننده: DotEmu – سازنده: DotEmu
میانگین نمرات: ۸۴
اگر از بازیبازان قدیمی باشید، غیر ممکن است ساعات خوشی را با انجام بازیهای پر زد و خورد «بیت ام آپ» سپری نکرده باشید. آثاری که اغلب هیچ داستان خاصی نداشته و در تمام مدت انجام آنها، تنها با استراتژی «بزن برو جلو»، بیشترین سطح هیجان را حس میکردیم. رسیدن به عصر مدرن به معنای پایان یافتن اینگونه آثار «رترو» بود. بنابراین به هیچ عنوان دور از انتظار نبود که عرضهی «شورش در شهر ۴» به یکی از خوشایندترین اتفاقات اخیر برایم تبدیل شود. بازیکردن آخرین قسمت از مجموعه در شرایط فعلی مانند سفر در زمان بود؛ یادآور سالهای طلایی کنسولهای سگا. همین زنده شدن خاطرات نوستالژیک برای تجربهی بی قید و شرط بازی کافی است. حالا جنبههای بصری بهروزتر شدهاند، انیمیشنها روانتر بوده و سبک و سیاق هنری بازی مانند همیشه خاص است. همچنین حجم جزئیاتی که در محیط یافت میشود به شکل دیوانهواری زیاد بوده و این نشاندهندهی احترام سازندگان به مخاطب است.
بازیکردن شورش در شهر ۴ در شرایط فعلی مانند سفر در زمان بود؛ یادآور سالهای طلایی کنسولهای سگا.
همهی لوکیشنهای بازی سرشار از زندگی و لحظات اکشن هستند. یک اکشن ناب و تمام عیار. موزیک که المانهای رترو را هم حفظ کرده؛ مانند همیشه متناسب با لحظات بازیست، در برخی موقعیتها به آرامش نسبی میرسد و در موقعیتهای لازم انرژی را منتقل میکند. مکانیکهای گیمپلی در قیاس با ساختههای پیشین تغییر بنیادینی را در ساختار مجموعه اعمال نمیکند. البته این موضوع به هیچ عنوان مسألهی بدی نیست؛ زیرا هیچکس تمایلی به تغییر دادن فرمول برنده ندارد. سازنده با انجام بعضی تغییرات کوچک، جان تازهای به این ژانر قدیمی میبخشد و آن را همچون دهههای گذشته سرپا نگاه میدارد. بخش «کو آپ» هم تضمینکنندهی بازگشت شما به بازی بعد از به اتمام رساندن بخش داستانی تقریبا کوتاه آن است.
-
Horizon Zero Dawn
تهیهکننده: Sony Interactive Enterainment – سازنده: Guerilla Games
میانگین نمرات: ۸۴
«هورایزن زیرو داون» یک چرخش بزرگ برای سازندهاش محسوب میشود. «گوریلا گیمز» که قبل از عرضهی هورایزن همگی آن را با مجموعهی دوستداشتنی «کیل زون» میشناختیم؛ با ساخت هورایزن اثبات کرد تواناییهای بسیاری داشته که هیچگاه به نمایش نگذاشته بود. هر چند همین حالا هم استودیو در حال کار بر دنبالهی مجموعهی تازهاش است، امیدوارم پس از اتمام کارش با هورایزن، باز هم به سراغ بازی قدیمیش رفته و کیل زون خوبی را راهی بازار کند. هورایزن شما را در جهان وسیعی قرار میدهد که توسط موجودات متنوعی، از حیوانات با جثههای کوچک گرفته تا دایناسورها اشغال شده است. وجه اشتراک همگی آنها، رباتیک بودنشان است. گروههای باقیمانده انسانها در قبیلههای جداگانه زندگی میکنند. روندی که به معنای بازگشت جامعه به ابتداییترین حالت ممکن است. گوریلا گیمز در هورایزن پارادوکس جذابی میان تکنولوژی و جوامع سنتی خلق میکند و بهخوبی آن را اداره میکند. شخصیت اصلی بازی «الوی» که یک دختر جسور و مصمم است با ابزارهای در دسترسش که آنچنان زیاد هم نیستند، به مقابله با سیستم وضع شده میپردازد.
گوریلا گیمز در هورایزن پارادوکس جذابی میان تکنولوژی و جوامع سنتی خلق میکند.
هورایزن ترکیبی از نقاط مثبت است. در یک سو گیمپلی بسیار قوی کار شده است، در طرف دیگر گرافیک هورایزن به لطف موتور بازیسازی «دسیما» به واقعگرایانهترین حالت ممکن در آمده است. اگر در افکار خود به جهان پس از خیزش رباتها میاندیشیدید، هورایزن با قدرت تمام این تصور را به واقعیت درآورده است. مکانیکهای گیمپلی جذاب هم میتوانند بعد از مدتی هیجان ابتدایی خود را از دست دهند؛ اما داستان و نوع روایت هورایزن با ایجاد سؤالات متعدد در ذهن شما مانع از چنین رویدادی خواهد شد. موسیقی هم در موقعیتهای احساسی بهخوبی بازیکن را تحت شعاع قرار داده و عواطفش را درگیر میکند. اثری که در ابتدا برای «پلیاستیشن۴» ساخته شده بود با عرضه برای رایانههای شخصی بار دیگر تازگی خود را به دست آورده و حالا به لطف منابع سختافزاری سخاوتمندانهتر این پلتفرم میتواند بیش از پیش بدرخشد. حتی اگر پیشتر بازی را روی کنسول خود به اتمام رساندهاید، تجربهی مجدد آن اینبار در رایانه خالی از لطف نخواهد بود.
-
Wasteland 3
تهیهکننده: Deep Silver Games – سازنده: inXile Entertainment
میانگین نمرات: ۸۶
«ویست لند ۳» یک بازی نقشآفرینی در جهانی پس از وقایع هستهای است. ارجاعات اجتماعی یا سیاسی در مجموعهی ویست لند روالی همیشگی است. در تازهترین قسمت هم شاهد انتقادات غیر مستقیم به رویکرد آمریکای نوین هستیم. چیزی که بیشترین تغییر را در آخرین قسمت مجموعه ایجاد کرده، تغییر مکان بازی به «کولورادو» است. بازی کمی سرراستتر از قسمت دوم است. اکنون بسیاری از فعالیتهایی که پیش از این دشوار و زمانبر بودند؛ میتوان به شکل سادهتری انجام داد. مبارزات نوبتی هم مقداری سادهتر شده و مشابه بازی «ایکس کام ۲» است. در هنگام مبارزات زمانی که درجهی هجومی شخصیت به حد خاصی برسد، ویژگی نشانهگیری دقیق برای او فعال شده تا با هدف قرار دادن بخش خاصی از دشمنان یا ابزارهایشان به هدف مد نظرش دست یابد. فرضا ممکن است بازیکنی به سراغ «هدشات» کردن دشمن رفته یا اینکه یک محل ذخیرهسازی نفت را هدف قرار دهد تا باعث انفجارش شود.
اگر به نقش آفرینیهای نوبتی و «ایزومتریک» علاقهمند هستید و بهشدت به دنبال جایگزینی برای «فال اوت های» اخیر میگردید؛ ویست لند ۳ برای شماست.
بازی در نیمهی دوم هم جذابیت ابتداییش را حفظ کرده و داستان کشش لازم را دارد. در مجموع سازندگان با مدرن کردن و سادهسازی برخی از مکانیزمها بازی را برای مخاطب امروزی هم قابل دسترس کرده و از این نظر تصمیم مناسبی گرفتهاند. حتی اگر دو قسمت ابتدایی را بازی نکردهاید، بازی بهخوبی توضیح مناسبی از اتفاقات بیان کرده و شما را سرگشته به حال خود رها نخواهد کرد. یکی از دلایل اصلی جذابیت بازی، راههای فراوان برای انجام مراحل است. تعدد شیوههای بازی، به آزادی عمل بینظیری منجر میشود. ویست لند ۳ جزء آن دسته بازیهاییست که میتوانید در هر بار تجربه، رخدادهای متفاوتی را مشاهده کنید. اگر به نقشآفرینیهای نوبتی و «ایزومتریک» علاقهمند هستید و بهشدت به دنبال جایگزینی برای «فال اوت های» اخیر میگردید، قسمت سوم مجموعهی ویست لند قطعا گزینهی مناسبی است. در غیر این صورت بعید میدانم ویست لند ۳ انتخاب هوشمندانهای برای شما باشد.
-
Desperados 3
تهیهکننده: THQ Nordic – سازنده: Mimimi Games
میانگین نمرات: ۸۶
اگر زمان زیادی از سالهای کودکی را به بازی کردن آثاری چون «مجموعهی کماندوز» و به طور کلی سبک استراتژی اختصاص دادید، قطعا متوجه کمبود شدید این بازیها در سالهای اخیر شدهاید. «دسپرادوز ۳» قرار است این کمبود را برای شما پر کند و تمام و کمال از پس این کار بر میآید. گیمپلی، انیمیشنها، ساخت مراحل و داستانگویی در بهترین حالت خود قرار دارند. سیستم کنترل بهخوبی کار کرده و مشکلی را برای بازیکنان ایجاد نمیکند.
اگر از عاشقان بازیهای استراتژی همزمان هستید؛ حتی برای یک لحظه هم نباید در بازیکردن دسپرادوز ۳ درنگ کنید.
مدت زمان بازی کوتاه نیست و میتواند تا مدت زیادی شما را سرگرم کند. بازی تکرارپذیری بسیار بالایی داشته و با دادن پاداشهایی مانند آیتمهای تازه، شما را به انجام این کار تشویق میکند. برای موفقیت در مراحل و شکست «هوش مصنوعی» بازی باید از تمام هوش و ذکاوت خود بهره بگیرید. بازی به دفعات آستانهی صبر شما را به چالش کشیده و بازیکن را وادار به آزمون و خطا میکند. استودیوی سازنده در کار خود به پختگی کامل رسیده و مشخصا تمام توان خود را در ساخت این اثر، گذاشته است. آنها باری دیگر این ژانر بازیسازی را احیا کردهاند. اگر از عاشقان بازیهای «استراتژی همزمان» هستید، حتی برای یک لحظه هم نباید در بازیکردن دسپرادوز ۳ درنگ کنید.
-
Death Stranding
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment – سازنده: Kojima Productions
میانگین نمرات: ۸۶
توصیف «دث استرندینگ» اندکی سخت است. بازی بازخوردهای بهشدت متفاوتی دریافت کرد و مخاطبانش را در همان ابتدا، به دو دسته تقسیم کرد.
تا پیش از تجربهی بازی نمیتوانستم هیچ اظهار نظری دربارهی آن انجام دهم؛ بنابراین به نقدهای منفی توجهی نکردم. کاملا ازین موضوع خوشحالم؛ چون دث استرندینگ یکی از بهترین بازیهای ویدیویی در این سالهاست. بازی ژانر تازهای را خلق نکرده، اما با اطمینان میتوان گفت که یک شاهکار در زمینهی روایت است. روایتی که آهسته آهسته جان میگیرد و در ذهن شما رسوخ میکند. اگر از آن دسته بازیکنان کم تحمل هستید، دث استرندینگ به هیچ عنوان به شما توصیه نمیشود. انجام بازی و پیشروی در دنیای آن، نیاز به تأمل و صبر بالایی دارد. پاداش این صبر، لذت بی نظیری است که بازی در ادامهی کار و نقاط درخشانش به شما تقدیم میکند. موسیقی بازی، موسیقی بازی حقیقتا آرامش محض است. دقایقی که در حال راه رفتن در جهان بزرگ بازی بوده و ناگهان موسیقی شروع به پخش شدن میکند؛ درست همین لحظات است که خود را گمشده در آخرین ساختهی «کوجیما» میبینید. دث استرندینگ غرق کردن مخاطب در دنیای بازی را به سطح جدیدی رسانده است.
انجام بازی و پیشروی در دنیای آن، نیاز به تأمل و صبر بالایی دارد. پاداش این صبر، لذت بینظیری است که بازی در ادامهی کار و نقاط درخشانش به شما تقدیم میکند.
تنها چیزی که ضربهی بدی به بازی زد، هایپ بیش از حد سازنده پیرامون بازی و دستاوردهایش بود. اگر چنین اتفاقی پیش از انتشار بازی رخ نمیداد، قطعا شاهد جبههگیریهای بعدی و عموما منفی منتقدین نبودیم. در هر صورت دث استرندینگ جزو آثاری است که نباید برای تصمیم در رابطه با تجربهی آن، به نظرات سایرین رجوع کنید. خودتان سریع دست به کار شده و در هر پلتفرمی که تمایل دارید، این طلای کمیاب را از نزدیک حس کنید.
-
Persona 4 Golden
تهیهکننده: Atlus – سازنده: Atlus
میانگین نمرات: ۸۷
اگر قادر به تجربهی «پرسونا ۴ گلدن» در کنسول دستی «ویتا» نبودید و به هر دلیلی این فرصت را از دست دادید، هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. در حرکتی سورپرایزکننده، بازی به پلتفرم کامپیوتر شخصی آمده تا دیداری تازه با آن داشته باشیم. بسیاری از مردم «پرسونا ۴» را برترین «نقش آفرینی ژاپنی» تاریخ میدانند. بازی که ابتدا در سال ۲۰۰۸ و چند سال بعد، برای کنسول بدشانس ویتا منتشر شد، هیچگاه نتوانست مانند دنبالهی فوقالعادهاش یعنی «پرسونا ۵» در سطح دنیا شناخته شود. اما عرضهی بازی برای این پلتفرم تازه شرایط جدیدی را رقم خواهد زد. حالا که نسخهی کامپیوترهای شخصی امکان تجربهی بازی با جزییات بسیار بیشتر و «فریم ریت» بالاتر را فراهم کرده، هیچ دلیلی برای بازی نکردن آن وجود ندارد.
مجموعهی پرسونا همیشه خود را از سایر نقشآفرینیهای ژاپنی هم متمایز نشان داده و تمرکز اصلی بر شخصیتهای اصلیست. شخصیت محور بودن، جلوهی متفاوتی به مجموعه داده و به گونهای آن را از آثاری مانند «فاینال فانتزی» جدا میکند. «مبارزات نوبتی» هم بامزه، جذاب، روان و نیازمند استراتژیهای درست هستند. طبیعتا یک نقشآفرینی مدرن نیازمند موسیقی مدرن هم هست. قطعات متنوعی از «پاپ» گرفته تا «جاز» و «راک» و «الکترونیک»، شما را در سراسر بازی همراهی خواهند کرد. صداگذاران هم کار خود را بهخوبی انجام داده تا روایت ماندگاری را شاهد باشیم.
بهروزرسانی های فنی با قرار گرفتن کنار همه فاکتورهایی که بازی را تبدیل به یک شاهکار کرده بود، باعث شده تا نسخهی بهبودیافته هنوز مانند سال ۲۰۰۸ تازه به نظر بیاید. با توجه به اینکه زمان زیادی از انتشار نسخهی ویتا گذشته، برای اجرای بازی در رایانه شخصی خود نیاز به هیچ تجهیزات گرانقیمت و خاصی ندارید. این نسخه، در همهی جوانب قویتر از نسخهی ویتا ظاهر شده است.
-
Kentucky Route Zero
تهیهکننده: Annapurna Interactive – سازنده: Cardboard Computer
میانگین نمرات: ۸۷
«کنتاکی روت زیرو» یک بازی ماجرایی اشاره کلیک است؛ اما محدود کردن توصیف بازی به همین چند کلمه، دور از انصاف خواهد بود. بازی چیزی بسیار فراتر از یک اثر «اشاره کلیک» ساده است. تک تک لوکیشنهای بازی چنان آثار هنری جلوه کرده و شایستهی مکث بازیکن و ستایش جزئیات بینظیرشان هستند. در واقع، بازی شاید از نظر ژانر با آثار کلاسیکی چون «گریم فندنگو» یا «مانکی آیلند» مقایسه شود؛ اما در اینجا دیالوگها و انتخابهای شخصی بسیار تأثیرگذار بوده و نقشی کلیدی را در پیشبرد وقایع ایفا میکنند. یکی از چیزهای بسیار جذاب که در بازی گنجانده شده، امکان تجربهی برخی موقعیتها از دید سایر شخصیتها است.
«کنتاکی روت زیرو» چیزی بسیار فراتر از یک اثر اشاره کلیک ساده است.
نمیخواهم به اسپویل جزئیات بازی بپردازم اما در بازی لزوما همیشه از دید شخصیتهای اصلی به موضوعات نخواهیم پرداخت و سایر عناصر فرعی هم نقش خود را در روایت ایفا میکنند. برگ برندهی بازی، روایت داستان خلاقانه است که شما را در جریان اپیزودهای مختلف آن، ترغیب به ادامهی مسیر خواهد کرد. هر اپیزود نقاط تعیینکننده و حساسی داشته و نسبت به قسمت قبلش، پیشرفت قابل توجهی دارد. بنابراین دست کشیدن از بازی در اواسط کار بسیار دشوار است. کیفیت نویسندگی و شخصیتپردازی مناسب در کنار باقی چیزها، دست به دست هم داده تا با اثری شاخص در این ژانر دوستداشتنی طرف باشیم. اگر از برخی ایرادات جزئی مانند کند بودن روند اوج گرفتن بازی چشمپوشی کنیم؛ پایانبندی این مسیر هفتساله کاملا راضیکننده است.
-
Monster Hunter: World – Iceborne
تهیهکننده: Capcom – سازنده: Capcom
میانگین نمرات: ۸۷
بازی «مانستر هانتر ورلد» که در سال ۲۰۱۸ عرضه شد؛ این مجموعهی بسیار پرطرفدار قدیمی را به نقطهی تازهای رساند. سیستم مبارزات بهبود یافته یکی از عواملی بود که باعث میشد هر یک از مبارزات منحصربهفرد به نظر برسد و تجربهی بازی حتی پس از دهها ساعت، تکراری نشود. آخرین محتوای اضافی آن بازی یعنی «آیس بورن» بسیار عظیم است. با هیولاهای تازهای مواجه هستیم و درجهی سختی با وجود افزایش نسبی هنوز هم وعدهی تجربهی دلنشینی را میدهد.
در زمینهی طراحی دشمنان، وسعت جهان بازی و زیبایی آن بهترین عملکرد از جانب سازنده را شاهد هستیم. آیس بورن برای یک تجربهی سرگرم کنندهی ساده ساخته نشده؛ بازی بارها و بارها بازیکن را با چالش روبهرو میکند و دشمنان تازهای معرفی میکند. دشمنانی که سریعتر از هر چیزی هستند که تاکنون در مجموعه دیدهایم و ضرباتشان، کشندهتر از همیشه است. حتی محیطها هم بیرحمتر از قبل شدهاند. در چنین شرایطی، اشتباهات بسیار پرهزینه خواهند بود و پیش از هر اقدامی، باید حسابشده فکر کنید.
یکی از چیزهایی که ریتم بازی را اندکی کند و راکد میکند، الزام به تکرار چندبارهی یک «باس فایت» تا رسیدن به پیروزی است که تا حدودی طاقتفرساست. به این خاطر که در اولین مواجه با یک هیولا، عموما ابزار لازم را در اختیار نداشته و شکست خواهید خورد. تمرکز آیس بورن بر روایت داستانی، نکتهی مثبتی است. همچنین انیمیشنهای دشمنان و هیولاها بسیار زیبا کار شدهاند.
-
Doom Eternal
تهیهکننده: Bethesda Softworks – سازنده: id Software
میانگین نمرات: ۸۸
«دوم اترنال» یکی از بهترین بازیهای تیراندازی در سالهای اخیر و «آیدی سافتور» استاد بیرقیب این ژانر است. بازی بهشدت سریع، هیجانی و دیوانهوار بوده و حتی لحظهای به چشمانتان استراحت نمیدهد. گیمپلی تعادل بسیار مناسبی داشته و بازیکن با وجود ارتقای مهارتها و سلاحها، همواره و در هر مبارزهای، استرس شکست را خواهد داشت. طراحی دشمنان یکی از نقاط قوت اساسی بازی است. سرعت عمل بالا و شلیک بیوقفه به تنهایی جوابگو نخواهد بود. لازم است در میانهی بازی، شیوهی خود را مدام تغییر دهید، استراتژی جدیدی اتخاد کنید و در صورت لزوم، اسلحهی متفاوتی را بهکار گیرید. باید بهخوبی از منابع خود استفاده و آنها را مدیریت کنید؛ همچنین در هر منطقه، دشمنان را بر اساس میزان خطر آنها اولویتبندی کرده تا ابتدا به سراغ مهمترینشان بروید. صحبت از مدیریت منابع شد؛ از بین بردن دشمنان، اصلیترین راه دریافت این منابع حیاتی مانند بستههای سلامتی است.
آزمون و خطا در بازی الزامی است. ممکن است بارها در عبور از یک منطقه با چالش مواجه شوید؛ باید چندین مرتبه همه چیز را از ابتدا ارزیابی کنید تا در نهایت کارآمدترین روش را انتخاب کنید. برخی مناطق بازی به نسبت کوچک بوده و تعدادی هم وسیع و پرجمعیت است، بنابراین نمیتوان با یک فرمول ثابت به پیروزی دست یافت. نمیشود از هیجان بالای بازی سخن به زبان آورد اما به عامل اصلی، یعنی موسیقی متال بازی اشاره نکرد. موسیقی که بهخوبی با فضای بازی عجین شده و لذت بازی را چند برابر میکنند. صحنههای پربرخورد و انفجارهای فراوان و متعدد، طبیعتا منابع سختافزاری بالایی را طلب میکند؛ اما در کمال تعجب، دوم اترنال در سیستمهای میانرده هم بسیار روان اجرا شده و عملکرد فنی مطلوبی دارد. چیزی که بیانگر بهینه بودن فنی بازی است.
-
Ori and the Will of the Wisps
تهیهکننده: Xbox Game Studios – سازنده: Moon Studios
میانگین نمرات: ۸۸
بازگشتی با شکوه به جهان رنگارنگ و زیبایی که خالقان این بازی سکوبازی، «مون استودیوز» برایمان خلق کرده بودند. پیدا کردن ایرادی در قسمت اول، جزء کارهای بسیار دشوار است. بازی آنقدر دوستداشتنی بود که همین حالا هم اثری کاملا قابل قبول محسوب میشود. حالا عمق، جزئیات، گزینهها و تنوع بیشتری به بازی تزریق شده. چیزهایی که در کنار جنبههای بصری تحسینبرانگیز و موسیقی متن درجه یک، لذت تجربهی آن را دو چندان میکند. در واقع موسیقی بازی پایش را فراتر گذاشته و در تمامی لحظات حساس یا مهم، همراه شماست. طراحیهای هنری مون استودیوز بسیار ظریف بوده و باعث شده هر لوکیشن، اتمسفر خاص خود را داشته باشد. در تمام مدت تجربهی بازی احساس میکنید در حال تماشای یک نقاشی متحرک هستید. مجموعهی تواناییهای بازی تنوع خوبی داشته و به مرور در جریان بازی قابلیتهای تازهای کسب خواهید کرد. بسیاری از آنها الزامی و برخی هم مهارتهای فرعی هستند. سیستم حرکتی و مکانیزمهای گیمپلی آنقدر خوب پیاده شده که بازی را بسیار روان کرده و ریتم سریع آن هیچگاه متوقف نخواهد شد.
در تمام مدت تجربهی بازی احساس میکنید در حال تماشای یک نقاشی متحرک هستید.
در کنار خط اصلی داستانی، مأموریتهای جانبی نقش نقاط استراحت را برای بازیکنان ایفا میکند. مأموریتهایی که بهخوبی طراحی شدهاند و هرگز شما را خسته نمیکنند. همچنین سیستم مبارزات که در نسخهی ابتدایی جای کار بیشتری داشت، حالا شاخ و برگ بیشتری پیدا کرده و دیگر بهسادگی قبل نیست. با وجود آنکه داستان بر مبنای تقابل خیر و شر بنا شده، سازنده تنها به خوب و بد مطلق بسنده نکرده است. موقعیتهای خاکستری و تلخ هم در بازی قرار داده شده تا یادآوری کند با یک داستان مصور کودکانه سروکار نداریم. در مجموع، قسمت دوم بهخوبی نقش یک دنباله را ایفا میکند و در کنار حفظ اصول و دستاوردهای قسمت اصلی، آن را به سطح تازهای رسانده است.
-
Cyberpunk 2077
تهیهکننده: CD Projekt – سازنده: CD Projekt RED
میانگین نمرات: ۹۰
از کجا باید شروع کنیم؟ «سایبرپانک ۲۰۷۷» این روزها همواره در صدر اخبار بازیهای ویدیویی بوده؛ البته متأسفانه درصد بالای این اخبار، ناامیدکننده بودهاند. عملکرد فنی ضعیف بازی در برخی پلتفرمها، وجههی عمومی آن را در رسانهها تخریب کرده و آسیب جبرانناپذیری به «سیدی پراجکت رد» وارد کرده. در حال حاضر فارغ ازین که در چه نسخهای بازی را تجربه میکنید، باگهای آزاردهنده جزئی از بازی هستند. البته مطمعنا این حالت پایدار نیست و سازنده با انتشار بهروزرسانی آنها را برطرف خواهد کرد.
بخش آغازین بازی بهخوبی شما را با دغدغههای شخصیت اصلی یا همان «وی» آشنا میکند. نایت سیتی بسیار چشمنواز است و فعالیتهای بسیار متنوعی را میشود در آن انجام داد. تصمیمات بازیکن تأثیر مستقیم بر جهان بازی و همینطور ساکنینش دارد. خط داستانی اصلی ممکن است مقداری کوتاهتر از آن باشد که در سر داشتید اما تعداد بالای مأموریتهای فرعی، این چیزها را پوشش میدهد. با وجود اینکه ایرادات فنی در مقاطعی به بازی آسیب زده، اما سایبرپانک همچنان یکی از جاهطلبانهترین نقشآفرینیهای تاریخ است.
-
Spelunky 2
تهیهکننده: Mossmouth – سازنده: Mossmouth
میانگین نمرات: ۹۱
«اسپلانکی ۲» یک دنبالهی شایسته برای قسمت نخست است. بازی ایدههایی که ابتدا در آن قسمت مطرح شده بود را با برخی اصلاحات جزئی همراه کرده است. آیا بازی اصلی با گذشت چندین سال، دیگر نیازهای شما را برآورده نمیکند؟ قسمت دوم با افزودن دشمنان جدید، تلههای تازه و رازهای بیشتر، قطعا اینکار را انجام خواهد داد. از طرفی قسمت اول آنقدر کامل و بینقص بوده که حتی اگر ادامهای هم در کار نبود، نیازی برایش حس نمیشد.
اسپلانکی ۲ جایگزین مناسبی برای یکی از سرگرمکنندهترین ساختههای سبک روگلایک و پلتفرمر است.
یکی از نکات مثبت و همزمان منفی، شباهت بسیار زیاد دو قسمت است. تقریبا نمیتوان قسمتی از بازی را نام برد که مشابه قبل نباشد. کاری که سازندگان انجام دادهاند، اضافهکردن ایدههای جدید به فرمول برندهی قدیمی است. ایدههایی که ممکن است در ابتدا کوچک جلوه کنند، اما در ادامهی راه تأثیر واقعی خود را نمایان میکنند. مراحل اکنون ساختار لایهای داشته و بازیکن را مدام با سناریوهای تازه و غیرمنتظره مواجه میکنند. اسپلانکی ۲ با موفقیت هدف خود را انجام داده است و جایگزین مناسبی برای یکی از سرگرمکنندهترین ساختههای سبک «روگلایک پلتفرمر» است.
-
Crusader Kings III
تهیهکننده: Paradox Interacttive – سازنده: Paradox Development Studio
میانگین نمرات: ۹۱
استودیوی «پارادوکس اینتراکتیو» با قسمت سوم مجموعهی پرطرفدار خود بازگشت تا موجبات شادمانی بازیکنان قدیمی را فراهم کند. قسمت سوم ساختار باقیمانده از قبل را بهروز و عمیقتر کرده است. بازی آزادی عمل بسیار بالایی به شما در ادارهی سرزمینتان میدهد. دوست دارید رویهای سنتی در پیش بگیرید یا به تابوشکنی دست بزنید؟ سازندگان تفاوتی میان دیدگاههای متفاوت قائل نشده و کنترل همه چیز را به خودتان میسپارند. مکانیزم استرس و نقش تأثیرگذارش در بازی از نقاط قوت آن است. در کنار اینها، سیستم جنگها در عین سادگی، پیشرفت خوبی داشته؛ بهعنوان مثال اکنون در حین مبارزه قادر خواهید بود طرف برنده را بدانید. قسمت سوم مجموعه بدون هیچ شکی، زیباترین ساختهی استودیوی پارادوکس تا به امروز است. تفاوتها با قسمت دوم کاملا مشهود بوده و اکنون همه چیز بسیار واقعگرایانهتر است.
دوست دارید رویهای سنتی در پیش بگیرید یا به تابوشکنی دست بزنید؟ سازندگان تفاوتی میان دیدگاههای متفاوت قائل نشده و کنترل همه چیز را به خودتان میسپارند.
همچنین سیستم «DNA» جدید بازی باعث شده تا نوزادان ترکیبی از ویژگیهای والدین خود را به ارث ببرند. نقشهی بازی پرجزئیات و خوب طراحی شده است. رابط کاربری هم مرتب و مناسب ساخته شده و بازیکن را در درازمدت خسته نخواهد کرد. انتخاب قطعات موسیقی بازی هوشمندانه صورت گرفته تا بازی در این زمینه هم قدرتمند ظاهر شود.
-
Microsoft Flight Simulator
تهیهکننده: Xbox Game Studios – سازنده: Asobo
میانگین نمرات: ۹۱
یک شبیهساز پرواز که به وسعت کرهی زمین است؛ آیا این یک شعار تبلیغاتی است؟ خیر. «استودیو آسوبو» این رویا را برای عاشقان شبیهسازی به حقیقت تبدیل کرده است. تجربهای که به فضای ذخیرهسازی بالا و رایانهی قدرتمندی نیاز خواهد داشت. بازی وسعت را از نو معنا کرده و شما را در دنیایش تا ساعتها و سالها غرق خواهد کرد. بیراه نیست اگر بگوییم این اثر، مرز تازهای برای یک بازی جهانباز خلق کرده است. بازی قطعا با دریافت بهروزرسانیهای بسیار، اندک نواقص موجود را برطرف کرده و از وضعیت ایدئال فعلی هم فراتر خواهد رفت.
یک شبیهساز پرواز که به وسعت کرهی زمین است؛ آیا این یک شعار تبلیغاتی است؟ خیر.
بخش آموزشی بازی، مقداری در بیان توضیحات برای افراد مبتدی یا تازهوارد به مجموعه، گنگ و ناکافی به نظر میرسد. با این حال، حس رضایت ناشی از یادگیری روند پرواز که قطعا نیاز ویژهای به دقت و توجه بازیکنان دارد، این موضوع را جبران میکند.
-
Hades
تهیهکننده: Supergiant Games – سازنده: Supergiant Games
میانگین نمرات: ۹۳
همگی با کارنامهی درخشان «سوپرجاینت گیمز» آشنایی داریم. استودیویی که پیشتر با ساخت بازیهایی چون «باسشن» و «ترانزیستور» جای خود را در قلب بازیکنان پیدا کرده است. با وجود تفاوت میان ساختههای قبلی استودیو، تقریبا میتوان گفت همگی در چیزهایی اشتراک داشتند. اتمسفر بازیها بسیار قوی و خوشساخت بود؛ اما سیستمهای مبارزات ضعفهایی داشتند. به نظر میرسد «هیدز» دقیقا پاسخی به همین مسأله است.
تمرکز بالا بر ارتقای مبارزات و به کمال رساندن آن. آیا سازندگان در این موضوع به موفقیت رسیدهاند؟ بله به شکل کامل. هیدز یک «اکشن نقشآفرینی» است. سبکی که اغلب داستان را به حاشیه رانده و انتظار داستانسرایی درجه یک را هم از آن نداریم.
البته در پارادوکسی خوشایند، بازی از رویهی همیشگی ژانرش پیروی نکرده و به این موضوع هم پرداخت مناسبی دارد. مثلا تمامی شخصیتها کاملا صداگذاری شدهاند. بهعنوان «زاگاروس» پسر هیدز، باید تلاش کنید به هر طریقی که شده از جهنمی که در آن قرار گرفتهاید فرار کنید؛ البته این کارها بینتیجه بوده و هربار به جایی که بازی را آغاز کردید بازمیگردید. مرگهای ممتد در بازی غیرقابل اجتناب بوده و بازیکن را وادار میکند تا در هر مرتبهی بازی، خود را ارتقا دهد.یک بازی «روگ لایک» که در آن با خدایان یونانی سرکار داریم، قطعا وسوسهکننده است.
-
Half-Life Alyx
تهیهکننده: Valve – سازنده: Valve
میانگین نمرات: ۹۳
بازگشت مجدد به جهان «هف لایف» و City 17، بعد از چندین سال انتظار، بسیار لذتبخش است. اما بگذارید خیالتان را همین ابتدا راحت کنیم؛ این ساختهی جدید، قرار نیست نقش «هف لایف سه» را ایفا کند. در واقع این بازی تنها جهانی که سازندگان خلق کرده بودند را گسترشداده.
بسیاری از طرفداران قدیمی، پس از روبهرو شدن با یک بازی واقعیت مجازی، ناامید شدند. البته گمان میکنم رویکرد «ولو» در قبال ساختهی آخر خود، کاملا حسابشده و آیندهنگرانه بوده است. ممکن است بازیهای واقعیت مجازی، اکنون کاربران پرشماری نداشته باشند؛ ولی نمیتوان نفوذ گستردهی این پلتفرم نوین در آیندهی نزدیک را انکار کرد. شاید بتوان گفت «هف لایف الیکس» جدیترین تلاش بازیگران بزرگ صنعت بازیسازی، در زمینهی واقعیت مجازی است. اثری که بهخوبی پتانسیل نهفتهی این حوزه را نمایان و استانداردهای تازهای را وضع کرده است. بنابراین اگر تاکنون هیچ بازی شما را ترغیب به خرید یک هدست واقعیت مجازی نکرده، الیکس ممکن است شما را وادار به تجدیدنظر نماید. وقایع بازی پنج سال قبل از «هف لایف ۲» رخ میدهد. نیمهی ابتدایی اثر، اندکی کم هیجان است اما خوشبختانه نیمهی دوم آن، مبارزات بسیار پویاتری دارد؛ چیزی که ما را به یاد خاطرات خوب قسمتهای پیشین سری میاندازد. مبارزات اغلب کوتاه و مختصر هستند ولی با این وجود، بسیار چالشبرانگیز و جذاب از آب در آمدهاند. در زمینهی گیمپلی اثر پختهای را شاهد هستیم. نمیتوان گفت الیکس جهشی انقلابی در سیستم تیراندازی این سبک ایجاد کرده؛ اما پیشرفتهای حاصلشده به وضوع قابل مشاهده است. تمامی المانهای گیمپلی و همچنین طراحی مراحل به حرفهایترین شیوهی ممکن انجام شده. بهعنوان مثال، بهروزرسانی سلاحها آنها را کارآمدتر کرده و ظاهر جذابتری به آنها میبخشد.
رویکرد «ولو» در قبال ساختهی آخر خود کاملا حسابشده و آیندهنگرانه بوده است. ممکن است بازیهای واقعیت مجازی، اکنون کاربران پرشماری نداشته باشد؛ ولی نمیتوان نفوذ گستردهی این پلتفرم نوین در آیندهی نزدیک را انکار کرد.
توجه به ریزهکاریها در جهان بازی، از جزئیات بسیار بالای جهان آن گرفته تا شیوههای متنوع تعامل با آن، بسیار بالاست. یکی از نقاط منفی بازی، کمرنگ شدن و به حداقل رسیدن حضور شخصیتهای فرعی در روند داستانی است. در هر صورت، انتخاب الیکس بهعنوان نخستین بازی این لیست با کسب متای ۹۳ را اقدام صحیحی میدانم. ولو پس از سالها سکوت، کار پر ریسکی را انجام داده و نقش خود را در راستای حرکت رو به جلوی صنعت بازیسازی، ایفا کرده است.
بهترین بازی اساسین کرید
همین که last of us 2 تو لیست نیست و hades و HL Alyx دو تا بازی اولن نشون میده که نوسینده آدم عاقلی بوده
و اینکه توی لیست بازیهای کامپیوتر به دنبال last 2 میگرده نشون میده کسی که کامنت گذاشته آدم احمقی بوده
دادا last of us بازی انحصاری پلی