بهترین بازیهای ۱۳۹۹ از دیدگاه دیجیکالا مگ
پیش از هر چیز فرار رسیدن سالی جدید و ورود به سدهای تازه را تبریک میگوییم. با آرزوی سلامتی برای شما و خانوادهتان در ایام فعلی، آمدهایم تا از بهترین بازیهای سال قبل بگوییم. ضمن تلاش برای زنده ماندن، سال گذشته را پای بازیهایی شگفتانگیز گذراندیم؛ طوری که به سادگی میتوانیم بگوییم ۱۳۹۹ از بهترین سالهای اخیر برای صنعت بازیهای ویدیویی بوده است.
سالی عجیب و سخت را پشت سر گذاشتیم؛ سالی که هر چند مشکلاتی متعدد و بزرگ را با خود به همراه داشت، اما به کمک صنعت بازی آمد و آن را از هر نظر گسترش داد. قرنطینههای متعدد، مردم را خانه نشین کردند و چه چیزی بهتر از بازیهای ویدیویی برای گذران زمان؟ نکته این جاست در سال گذشته، در هر سبکی که فکرش را بکنید، شاهد عرضهی یکی دو بازی شگفتانگیز بودیم؛ طوری که تهیهی لیستی از بهترین بازیهای ۱۳۹۹ به هیچ وجه کار سادهای نبود.
رایگیری و نظرسنجی کوتاهی بین جمعی از نویسندگان دیجیکالا مگ برگزار کردیم و طی آن به انتخاب بهترین بازیهای ۱۳۹۹ نشستیم. در تعدادی دستهی متفاوت، با در نظر گرفتن عملکرد هر بازی در طول سال گذشته و صد البته آنچه خود بازی کردهایم، لیستی از بهترینهای سال قبل جمعآوری کردیم و نهایتا از رایگیریها هم نتیجهی خوبی گرفتیم.
سال گذشته همچنین شاهد عرضهی کنسولهای نسل جدید بودیم؛ اما نه ما و نه هیچ کسی که در زندگیمان میشناسیم، نه سراغ پلیاستیشن ۵ رفتهاند و نه سراغ ایکسباکس سری ایکس. مطمئن باشید که دلیلش هم تنها انتظار برای عرضهی بازیهای بهتر بوده و نه افزایش روزانهی قدرت خریدمان. بسیاری از بازیهای جدید را هم صدقه سر بازیهای رایگان پلیاستیشن پلاس تجربه کردیم؛ چه برسد به اینکه بخواهیم به خرید کنسول نسل جدید فکر کنیم.
بازیهای بسیار بزرگ و مهمی در سال گذشته عرضه شدند؛ از قسمت دوم لست آو آس گرفته، تا گوست آو سوشیما و دووم اترنال. حتی سایبرپانک ۲۰۷۷ هم یکی از بهترین بازیهای سال گذشته است، چون چند ماهی از عرضهی آن گذشته و بالاخره حجم زیادی از مشکلاتش رفع شدهاند. چیزی از افتخارات پایان ۲۰۲۰ نصیب بر و بچههای سیدی پراجکت نشد، اما جای بازی در بهترینهای ۱۳۹۹ محفوظ است.
بازسازیها و بازیهای رایگان و آنلاین سال گذشته خوش درخشیدند. دیمنز سولز نیم نگاهی از آیندهی گرافیکی بازیها در نسل بعد را برایمان به نمایش گذاشت و بازسازیهای دیگری مثل مافیا، رزیدنت اویل ۳ و تونی هاوک هم این موضوع را ثابت کردند که بازیهای قدیمی هم میتوانند برای نسل جدید گیمرها جذاب باشند. از طرف دیگر، بازیهای آنلاین رایگان مثل امانگ آس، کال آو دیوتی (چه روی موبایل و چه روی کامپیوتر و کنسول) و پدیدهی جدید چینی یعنی گنشین ایمپکت، صدها میلیون گیمر را در قرنطینهها درگیر خود کردند.
در ادامه میتوانید بخش به بخش، لیست بهترین بازیهای ۱۳۹۹ از دیدگاه دیجیکالا مگ را ببینید.
بهترین بازی چند نفره
نمیدانیم آیا سنتان به مسابقهی بزرگ کاظم احمدزاده و رفیقش قد میدهد یا نه، اما اگر بخواهیم توصیفی برای بازی «فال گایز» کنیم، دقیقا سراغ این سبک مسابقهها میرویم؛ بازیهایی که در آن بازیکنان سعی میکنند از موانعی مانند فومهای بزرگ و چرخان و سکوهایی که زیر پا خالی میشوند، عبور کنند و اهداف خود را به پایان برسانند. چنین مسابقههایی را با ۶۰ بازیکن آنلاین و به صورت رقابتی در نظر بگیرید و نتیجهی نهایی فال گایز است. پس از فال گایز، بیشترین رای را کال آو دیوتی بلک آپس کلد وار کسب کرده بود؛ با اینکه مطمئنیم بچهها کال آو دیوتی بازی نمیکنند. یکی از بچهها که نمیدانیم فازش چیست در این میان به ولورنت رای داده بود.
- Valorant
- Black Ops Cold War
- Fall Guys: Ultimate Knockout
- Streets of Rage 4
- Ghost of Tsushima: Legends
اصولاً کمتر سراغ بازیهای آنلاین محور میروم اما فال گایز جادویی داشت که مرا وادار کرد تا حداقل برای مدتی حسابی مشغول آن شوم. علاوه بر سرگرمی خالص بازی که برای مدتی میتوانست حتی اعتیادآور باشد، بازی شوخطبعی جالبی داشت که باعث میشد در طول بازی کردن و رقابت با بازیکنان دیگر، لبخندی بر لبانم باشد. فکر میکنم همین برای یک بازی چندنفرهی آنلاین در دوران عجیبوغریب کرونا بسیار خاص و جالب باشد. – محمد زمانی
فال گایز به قدری برایم سرگرم کننده است که ساعت ها بیوقفه میتوانم در دنیای بازی غرق شوم و هر بار سعی کنم اشتباهات کمتری داشته باشم. بدون شک تنوع مراحل بازی حتی میتواند بیشتر شود، و اینکه یک بازی به این سادگی میتواند من ر به رقابت با دیگران و حتی خودم وادار کند، از بهترین نکات فال گایز است. – فهیمه نیکخواه
پس از آنکه شاهد ظهور و گسترش انواع و اقسام بازیهای سبک بتل رویال بودم، فال گایز برایم مانند خونی تازه در این سبک اشباع شده بود. اثری که بر خلاف روند کلی بازار، نه اکشن بود و نه اتمسفری جدی به همراه داشت. فال گایز با آن ظاهر شاد و رنگی و کودکانه، با بهرهگیری از مینیگیم های مفرح و جذاب یکی از مناسبترین گزینههای موجود برای اوقات فراغتم محسوب میشد و به همین خاطر در لیست من حضور دارد. – ابراهیم ثمرصفا
بهترین بازی آنلاین سرویس محور
منظورمان از بازی سرویس محور، بازیای است که مرتب با محتوای جدید و بزرگ آپدیت میشود و «فاینال فانتزی ۱۴» به بهترین شکل در این دسته میگنجد. به عنوان بزرگترین نقشآفرینی آنلاین حال حاضر، فاینال فانتزی ۱۴ هر ساله در کنار بستهی الحاقی بزرگ خود، آپدیتها و سیاهچالهها و محتوای بسیار جدیدی به مخاطبان خود ارایه میدهد و به عنوان یک بازی که کار خود را از سال ۲۰۱۳ آغاز کرده، به عنوان یکی از بزرگترین بازیهای حال حاضر دنیا با نزدیک به ۲۰ میلیون مشترک ماهانه با قدرت به کار خود ادامه میدهد. پس از فاینال فانتزی ۱۴، بچهها بیشترین رای را به جیتیای آنلاین دادهاند که با فاصلهی یک رای پایینتر از فاینال فانتزی قرار گرفته.
- PUBG Mobile
- Call of Duty Mobile
- Grand Theft Auto Online
- Final Fantasy XIV
- Destiny
تجربهی بازی فاینال فانتزی ۱۴ در سال ۲۰۲۰ به دلایل مختلفی ارزشمند است. سادهترین دلیل اینکه با یک بازی MMO فوقالعاده مواجه هستیم که ساعتهای زیادی با محتوای غنی خود میتواند طرفدارانش را خشنود کند. از آنطرف، وقتی بهگذشتهی اثر و پشتیبانی از بازی نگاه میکنم، رشد تدریجی آن بهشدت واضح است. اثری را مقابل خود میبینم که از گور برخاسته و به یکی از قلههای این ژانر تبدیل شده است. همهی اینها را با جادو ویژهی فاینال فانتزی ترکیب کنید تا به این نکته پی ببرید که یک طرفدار مجموعهی فاینال فانتزی، چه لحظهها و خاطرات ماندگاری را میتواند در این بازی تجربه کند. – محمد زمانی
زمانی که برای اولین بار فاینال فانتزی ۱۴ را اجرا کردم، ده ساعت بیوقفه آن را بازی و وقتی از پایش بلند شدم، در لحظه بازی را پاک کردم؛ چون میدانستم اگر آن را پاک نکنم، زندگیام را نابود میکند. البته بعدها از دوستان وارکرفت-باز شنیدم که ذات نقشآفرینیهای آنلاین به همین شکل است؛ ولی از همان دوستان این را هم شنیدم که فاینال فانتزی ۱۴ از دنیای وارکرفت بهتر و بلایی خانمانسوز است. بازی آنلاین دیگری را به خاطر نمیآورم که اینقدر منظم، محتوای جدید و درست و درمان به مخاطب خود ارایه داده باشد. – امیرحسین میرزایی
با وجود این که در چند سال گذشته تعداد بازیهای سرویسمحور خیلی بیشتر شدهاند اما به نظر من هنوز هم فاینال فانتزی ۱۴، که از ساخت آن حدود یک دهه میگذرد، بهترین چیزی است که در این سبک پیدا میشود. بازی سرگرم کننده است و به عنوان اثری که برای تجربهی طولانی مدت ساخته شده، با هر محتوای جدید به شکل قابل توجهی بهتر میشود. همین چند وقت پیش هم محتوای جدیدی برای این بازی معرفی شد که اگر کیفیت آن همانند دیگر محتوای بازی فاینال فانتزی ۱۴ عالی باشد، این بازی حتی بهتر هم میشود. – مهدی جعفری
بهترین بازی ورزشی
اگر میخواهید بدانید بر و بچههای تحریریهی بازی دیجیکالا مگ چقدر فوتبالی هستند، به نتیجهی این رایگیری نگاهی بیاندازید. البته که بدون شوخی میگوییم، «تونی هاوک ۱+۲» با فاصله بهترین بازی ورزشی سال گذشته بود؛ یک بازی که در مقایسه با فیفا ۲۱ که اساسا فرقهایش در هر سال به چند قابلیت خلاصه میشوند، یک دنیا بالاتر قرار میگیرد و خاطرات جذاب تجربهی بازیهای اسکیت دورهی پلیاستیشن وان را زنده میکند. بازی با اختلافی بالا در رایگیری انتخاب شد و به غیر از یکی از بچهها همگی تونی هاوک را به عنوان بهترین بازی ورزشی سال گذشته انتخاب کردند. اگر کسی پیاسفایو دارد و میخوهد نظرمان را با نسخهی نسل جدید انبیای عوض کند، با ما تماس بگیرد.
- Tony Hawk’s Pro Skater 1+2
- Captain Tsubasa: Rise of New Champions
- F1 2020
- FIFA 21
- NBA 2K21
از گوشه و کنار دنیا سالانه برای شمارهای جدید در مجموعهی بازیهای تونی هاوک داد و هوار راه میافتد، ولی انگار قرار نیست سعادت دیدن یک بازی جدید از این مجموعه را داشته باشیم. البته امسال حداقل تا حدی این طلسم شکسته شد و دستمان به بازسازی دو بازی رسیده که نه تنها بهترین نسخههای مجموعهی تونی هاوک هستند، بلکه دو تا از بهترین بازیهای کل تاریخ ویدیوگیم به شمار میروند. در میان بازیهای سالانهی ورزشی، که واقعا دیدن هر سالهی آنها برایم خستهکننده شده، جالب است که بازیهای بیست سال پیش تونی هاوک حس تجربهای تازه میدهند. – مهدی جعفری
بهترین بازی استراتژی یا شبیهساز
انتخاب «انیمال کراسینگ» به عنوان بهترین بازی شبیهسازی یا مدیریتی از سوی ما، مصداق مثل «نخوردهایم نان گندم، که دیدهایم دست مردم» است. اغراق نکردهایم اگر بگوییم کسی در مملکت ما اساسا نینتندو ندارد و چه کنسولهای این شرکت و چه بازیهایش، با گیمرهای ما غریبه هستند. با این حال، انیمال کراسینگ سال گذشته آنقدر بزرگ و مهم شد که سر و صدایش به ما هم رسیده است. انیمال کراسینگ جدید کاملا خوراک روزهای قرنطینه بود؛ طوری که با اعصاب خرد و حال و روزی نهچندان مساعد، میتوانستید چند ساعتی هیزم بشکنید و ماهی بگیرید تا حالتان سر جایش بیاید. چیزی میگوییم و شما خودتان تا پایانش را بخوانید: میتوان انیمال کراسینگ را به شکلی روی کامپیوتر هم به راحتی بازی کرد.
- Animal Crossing: New Horizons
- Microsoft Flight Simulator
- Desperados III
- Gears Tactics
- Commandos 2 HD
انیمال کراسینگ برای من یعنی بازی بدون دغدغه؛ یعنی ریلکسیشن! میتوانم با آسودگی برای خودم قهوهای بریزم و برای ساعتها در دنیای بازی غرق شوم. بازی به من امکان میدهد دنیای دلخواه خودم را، به دور از هیاهوی گیم اور شدن و دغدغهی امتیاز یا اچیومنت گرفتن بسازم و در آن وقت بگذرانم. – فهیمه نیکخواه
چند ده ساعتی انیمال کراسینگ: نیو هورایزنز بازی کردم و بدون اغراق میگویم، تمام مدت در بازی هیزم میشکستم. با این حال، ذرهای احساس نمیکنم وقتم هدر رفته و حتی از هیزم شکستن لذت هم بردهام. انیمال کراسینگ جادویی دارد که مختص بازیهای نینتندو است و جای دیگری پیدا نمیشود. میدانم که همه چیز بازی، از خانهای که ساختهام گرفته تا کل جزیرهای که کنترل میکنم، مختص خودم است. برای گوشه به گوشهی جزیره زحمت کشیدهام و تعلق خاطر عجیبی به این جزیره دارم؛ طوری که تلاش میکنم هر روز سری به جزیره و مردم داخلش (که آنها را هم تک تک پیدا و به جزیره دعوت کردهام)، بزنم. انیمال کراسینگ به راحتی، و مخصوصا به خاطر ایام قرنطینهی فعلی، در لیست بهترین بازیهایم جای میگیرد. – امیرحسین میرزایی
انتخاب این بخش به خاطر تنوع ژانر بازیها دشوار است اما اگر بخواهم بزرگترین پدیده بازیهای ویدیویی در سال ۲۰۲۰ را نام ببرم، به احتمال زیاد انتخابم همین انیمال کراسینگ خواهد بود. انیمال کراسینگ همیشه مجموعه بازی بزرگی بوده و طرفداران زیادی داشته؛ اما هیچ وقت موفقیت و تأثیرگذاری آن به این اندازه نبوده است. در روزگاری که کرونا همه را آزرده و خانهنشین کرد، انیمال کراسینگ اتفاق ویژهای بود که زندگی بامزه، دوستداشتنی و البته منحصربهفردی را در این شرایط مقابلمان گذاشت تا حداقل از طریق بازیهای ویدیویی و جزیرههای خود در انیمال کراسینگ، لحظههای بهیادماندنی و پرنشاطی داشته باشیم. فراموش نکنید که حتی یک تاک-شو اختصاصی هم درون این بازی شکل گرفت! – محمد زمانی
بهترین بازی نقشآفرینی
اولین انتخاب سختمان، بهترین نقشآفرینی سال گذشته بود. یاکوزای جدید که به یک نقشآفرینی ژاپنی تبدیل شده و گنشین ایمپکت و نسخهی ارتقا یافتهی پرسونا ۵ یک طرف، دو بازی مهم و بسیار بزرگ سال گذشته در سبک نقشآفرینی بودند. بین بچهها سایبرپانک ۲۰۷۷ و پرسونا ۵ رویال هر کدام دو رای گرفتند، اما در نهایت بازسازی فاینال فانتزی ۷ بود که با چهار رای به عنوان بهترین نقشآفرینی سال گذشته از نظر ما انتخاب شد. بازسازی فاینال فانتزی ۷ برخلاف اسمش که از یک بازسازی میگوید، یک نقشآفرینی کاملا جدید است که با اقتباس از فاینال فانتزی ۷ اصلی ساخته شده. بازی از نظر گیمپلی، داستان، موسیقی، گرافیک و اساسا همه چیز، شگفتانگیز است.
- Yakuza: Like a Dragon
- Final Fantasy 7 Remake
- Genshin Impact
- Persona 5 Royal
- Cyberpunk 2077
بازسازی فاینال فانتزی ۷ یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی ژاپنی تاریخ را به اثری هیجانانگیز و سرگرمکنندهای تبدیل میکند که هم بخش زیادی از طرفداران قسمت اصلی را راضی میکند و هم طرفداران تازه آشنا شده با سری را. هرچند دیگر با یک بازی نوبتی روبهرو نیستیم، اما ساختار جدید مبارزات بسیار لذتبخش است. در کنار همهی اینها، ترکیب ویژگیها و عناصر مختلفش کاری کرد که دوباره در دنیای میدگار و شخصیتهای مختلف دوستداشتنیاش غرق شوم. شاید سنگینی المانهای نقشآفرینی بازی بهاندازهی بعضی از گزینههای دیگر نباشد، اما تجربهاش برایم به احتمال زیاد ارزشمندتر و نابتر بوده است. – محمد زمانی
از آن جایی که بازسازیها معمولا نمیتوانند لذت اولیهی بازی اصلی را به من بدهند، بسیار در انتخابشان دقت میکنم. بازسازی فاینال فانتزی ۷ بازی را برایم محبوب تر از قبل کرد و با المان های نقشآفرینی جدیدی که به آن اضافه شده بود، رویای تجربهی دوباره بازی را به بهترین شکل به واقعیت تبدیل کرد. – فهیمه نیکخواه
مدت زمان نسبتا طولانی را منتظر بازسازی فاینال فانتزی ۷ بودم و این انتظار کاملا ارزشش را داشت. این بازسازی حتی اگر به شکل مستقل هم به آن نگاه میکردم، بازی بسیار دوستداشتنی بود ولی هنگامی که آن را با اثر کلاسیک و اصلی مقایسه میکردم، تازه به شاهکار و دستاورد بزرگ استودیوی سازنده پی میبردم. استفاده از مبارزات اکشن همزمان و سریع برای من که علاقهی چندان زیادی به مبارزات سنتی پیشین نداشتم، تجربهای کاملا فوقالعاده فراهم کرد. به غیر از این مسئله، این بازسازی در تمامی جهات به اثر اصلی وفادار مانده بود. موضوعی که آن را تبدیل به یکی از ارزشمندترین بازسازیهای این سالها کرده است. – ابراهیم ثمرصفا
بهترین بازی ماجراجویی اکشن
خوشحالیم که هیچ کدام از بچهها به تلهی اساسینز کرید والهالا تن ندادهاند و همگی از بیخ و بن، طرفدار سونی و پلیاستیشن هستند. آرای تمام بچهها بیدرنگ به سمت لست آو آس ۲ راهی شد، به غیر از یکی که آن هم به گوست آو سوشیما رسید، در نتیجه ناراحت نیستیم. لست آو آس ۲ به عنوان یک بازی ماجراجویی اکشن، از بینقصترین تجربههای چند سال گذشتهی ویدیوگیم است. از نقشههای بزرگ و هوش مصنوعی عجیب و غریب بازی گرفته تا تنوع مراحل و جریان عالی بازی، در واقع گزینهی دیگری برای انتخاب به جز لست آو آس ۲ وجود ندارد. غریبترین بازی این لیست هاف-لایف الکس است که وسع نه ما و نه شما به آن نمیرسد، وگرنه بدمان نمیآمد آن را هم تجربه میکردیم.
- Assassin’s Creed Valhalla
- Ghost of Tsushima
- Spider-Man Miles Morales
- The Last of Us Part II
- Half-Life Alyx
بهترین بازی اکشن اول شخص
تنها دلیل وجودی این دسته، جایزه دادن و تحسین کردن «دووم اترنال» است. البته که کال آو دیوتی مثل همیشه خوب است و جنگ ستارگان: جوخهها هم یکی از بهترین تجربههای اول شخص فضایی اخیر را ارایه میدهد، اما دووم اترنال چند سر و گردن از تمام آنها بالاتر است. دووم اترنال بلااستنثا تمام آرا را به سمت خود کشاند و بچهها حتی به دیگر گزینهها نگاه هم نکردهاند. نهتنها به عنوان یکی از بهترین بازیهای اول شخص سال گذشته و بلکه به عنوان یکی از بهترین بازیهای سال، دووم اترنال تجربهای فراموش نشدنی از گیمپلی اکشن ناب برای مخاطب خود به یادگار میگذارد. سادهتر بگوییم، دووم اترنال یک بازی مبارزهای اول شخص است که در آن با تفنگ، روی هیولاها کمبو اجرا میکنید و از لحظه به لحظهاش لذت میبرید.
- Doom Eternal
- Black Ops Cold War
- Ion Fury
- Valorant
- Star Wars: Squadrons
دووم اترنال به من حس چیزی را داد که تمام عمر گیمریام در مسیر آن قرار گرفته بود. وقتی شمارهی قبلی دووم (همان بازی دووم سال ۲۰۱۶) را بازی میکردم، با خود میگفتم که این بازی تمام آرمانها و آرزوهای دو نسخهی اصلی دووم را به نحو احسن پیادهسازی کرده. دووم اترنال کاری کرد تا دووم ۲۰۱۶، که برای من معرکه بود و هنوز هم هست، تنها حس طرح اولیهی یک شاهکار را بدهد. شاهکاری که تمام عناصر آن، از سیستم منابع و نحوهی کنترل شخصیت گرفته تا طراحی هیولاها و اسلحههایش، من را مجبور میکردند که آرام و قرار نداشته باشم و حین شنیدن صدای گیتار بیامان میک گوردون خودم را در سیل مهاجمان جهنمی رها کنم. – مهدی جعفری
دووم پس از سالها سکوت، در ۲۰۱۶ در قالبی جدید بازنگری شد و پس از کمی فاصله، شاهد انتشار دووم اترنال بودیم. علتش را نمیدانم اما نسخهی ۲۰۱۶ آنچنان نظرم را به خود جلب نکرده بود. بازی مقداری تکراری به نظر میرسید و آن عنصر جادویی و تکاندهنده را برای من نداشت. هنگامی که اترنال عرضه شد مشتاقانه دوست داشتم باری دیگر این فضا را امتحان کنم. اترنال نه تنها بهترین شوتر سال گذشته بلکه یکی از بهترین شوترهای دههی گذشته است. فرمول همیشگی در بینقصترین و پرداختشدهترین حالت ممکن قرار داشت و چه کاری جز لذت بردن از سلاخی موجودات اهریمنی میشد انجام داد؟ – ابراهیم ثمرصفا
بهترین بازی موبایل
در آراء دستهی بعدی، یعنی بهترین بازی موبایل قطعیت وجود نداشت؛ با این حال، گنشین ایمپکت به عنوان یک نقشآفرینی بزرگ رایگان موبایلی، از سوی ما در صدر لیست بهترین بازیهای موبایل سال گذشته قرار گرفت. آنچه گنشین ایمپکت به رایگان در مقابل مخاطب خود میگذارد، بسیاری از بازیها حتی حاضر نیستند با دریافت مبلغ کامل یک بازی ارایه دهند. نقشهای بزرگ و پر از مراحل و کوئستهای مختلف، سیستم مبارزهی عالی و شخصیتهایی که هر کدام حرکات خاص خود را دارند و سبک گرافیکی زیبا که باعث شده بازی روی هر پلتفرمی خوب جلوه کند، گنشین ایمپکت را به یکی از بهترین بازیهای سال گذشته تبدیل کرد. بعد از گنشین ایمپکت، کال آو دیوتی موبایل بیشترین رای را داشت.
- Among Us
- Call of Duty Mobile
- Genshin Impact
- PUBG Mobile
- The Pathless
هفتهی پیش «مونا» در یکی از لوتباکسهای بازی برایم باز شد و همین یک نکته کافی بود تا گنشین ایمپکت را بالاتر از تمام بازیهای امسال، پارسال و اساسا دههی گذشته قرار دهم. شوخی به کنار، مقدار زمانی که خوشحال و راضی پای گنشین ایمپکت صرف کردم، بدون اینکه یک قران برای خرید بازی یا چیزی داخل آن پول داده باشم، به دهها بازی دیگر میارزد. موفقیت وحشتناک بزرگ گنشین ایمپکت، به عنوان یک بازی رایگان که صد میلیون دلار برای ساختش هزینه شده، این را به من ثابت کرد که ما هیچ چیز دربارهی ساخت بازی یا صنعت بازی به طور کل نمیدانیم. – امیرحسین میرزایی
بهترین بازی مستقل
بازی «هیدس» مثل آن فیلمهای مستقل و فاخری است که نامش میان صحبتها مطرح میشود و همگی نیم ساعتی دربارهی اینکه چقدر مهم و خوب و خفن است نظر میدهند، بدون اینکه بازیاش کرده باشند. با این حال، برخلاف آن فیلمها و بازیهای هنری و تجربی، اولویت نخست سازندگان هیدس چیزی نبوده مگر طراحی بهترین و سرگرمکنندهترین گیمپلی اکشن سال گذشته و شاید حتی بیشتر. هیدس فقط هم سیستم و مکانیک سرگرمکننده ندارد و از نظر موسیقایی و بصری شگفتانگیز است. به عنوان یک بازی که پس از هر بار کشته شدن در آن مجبورید از ابتدا همه چیز را شروع کنید، هیدس به شکل عجیبی هرگز خستهکننده نمیشود. یکی از دلایل آن نحوهی داستانگویی خاص بازی است. هیدس با اختلاف بیشترین رأی را از بچهها کسب کرد.
- Hades
- Fall Guys: Ultimate Knockout
- Haven
- The Last Campfire
- Spelunky 2
خیلی طول نکشید تا عاشق هیدس شوم. این بازی عجیب است و همانند دیگر بازیهای تیم سوپرجاینت گیمز از طریق گیمپلی و داستان محشر، احساسات منتقل میکند. چه چیزی همانند ترکیب سبک روگ-لایک و اساطیر یونانی، که منبع اقتباس بازی داستان هیدس هستند، میتواند حس پوچی ناشی از تلاشهای چندین و چند بارهی منتهی به شکست و از اول شروع کردن را القا کند؟ تلاشی که از درد و رنج معنی میپذیرد و از همان ابتدا بخشی مهم از زندگی ما انسانهای فانی بوده و هست. – مهدی جعفری
بهترین بازی ترسناک مستقل
این دسته آنقدرها هم که فکر میکنید، من درآوردی نیست. چند سالی است که با سبکی جدید از بازیهای ترسناک روبرو شدهایم. بازیهای ترسناک مشخصا فقط از سوی استودیوهای مستقل و کوچک و با بودجههای پایین ساخته میشوند و این موضوع به آنها اجازه داده است تا حسابی ریسک کنند. فقط نمیدانیم چرا به جای ریسک، چپ و راست از پیتی تقلید میکنند؛ با اینکه میدانند نتیجهی نهایی هرگز به پیتی نخواهد رسید. بازیهای ترسناک مستقل و خلاق باید تحسین شوند و به همین دلیل هم همهی بچهها روی انتخاب «کابوسهای کوچک ۲» به عنوان بهترین بازی ترسناک سال گذشته اتفاق نظر داشتند؛ یک بازی که با معماهای عالی، سکوبازی خوب و دنیا و اتمسفر خاصش، تجربهای فراموشنشدنی ارایه میدهد.
- Visage
- Amnesia: Rebirth
- Little Nightmares II
- The Medium
- Carrion
تارسیر استودیوز با ساخت لیتل نایتمرز به من اثبات کرد که میتواند جا پای بزرگان بگذارد و در کمال فروتنی، فن بیس مخصوص دنیای خود را خلق کند. سیکس شخصیتی مرموز، پیچیده و خاکستری بود و حالا در قسمت دوم، با شخصیتی به نام مونو طرف هستیم. اسامی متفاوت به معنای بازیهای متفاوت نیست و فرمول اصلی همچنان دست نخورده باقی مانده. لیتل نایتمرز ۲ جذابترین کابوس پنج ساعتهای بود که نمیتوانستم از دستش دهم. – ابراهیم ثمرصفا
با لیتل نایتمرز ۲ تک تک کابوس های دلهرهآوری که از بچگی داشتم جلوی چشمم آمد. به نظرم بسیار عالیست که یک بازی از استودیوی مستقل و کوچکی توانسته به این خوبی من را به دل ترسهایی که گاهی خودم هم فراموششان کردهام، یا حتی از وجودشان خبر ندارم، ببرد. – فهیمه نیکخواه
قسمت اول این مجموعه بازی هم توانست در همان نگاه اول توجهم را به خود جلب کند. یک اثر پلتفرمر مستقل بدون ادعا که با فضاسازی فوقالعادهی ترسناکش تجربهی خاصی را رقم میزد. این قسمت دوباره و حتی بیش از پیش توانست خاص بودن خود را برایم اثبات کند. داستان پشت بازی، شخصیتهای آن و به ویژه طراحی کلی فضای بازی نکاتی است که این قسمت حتی سعی کرده در آن بهتر باشد. لیتل نایتمرز ۲ سعی نکرده فقط یک بازی ترسناک باشد، بلکه یک بازی ترسناک بسیار خوب است. – محمد زمانی
بهترین موسیقی
برخلاف انتظار، سختترین انتخاب بین بهترین بازیهای سال گذشته، بازی سال نیست؛ انتخاب بین موسیقی بازیهای سال قبل از هر بخش دیگری سختتر بود. خودتان تصور کنید، از یک طرف شاهکار تکرار نشدنی دووم اترنال را داریم، در مقابل گوستاوو سانتاولایا دوباره خودنمایی کرده و در این میان حتی یک فاینال فانتزی هم به عنوان مجموعهای که بهترین موسیقی کل ویدیوگیم را دارد، قرار گرفته است. تازه موسیقیهای نوستالژیک شورش ۴ و هیدس که جای خود را دارند. با تمام این اوصاف، بازسازی فاینال فانتزی ۷، با تنظیم دوبارهی موسیقی فراموش نشدنی بازی اصلی و ارایهی نسخههایی بزرگتر و حتی بهتر، غیرممکن را ممکن کرد و بیشترین آراء را به دست آورد. دووم اترنال و لست آو آس ۲ هر دو با تعداد آرای یکسان پس از فاینال فانتزی ۷ قرار گرفتند.
- Doom Eternal
- The Last of Us Part II
- Final Fantasy 7 Remake
- Hades
- Streets of Rage 4
این بخش برای من قطعاً سختترین انتخاب بود. تکتک گزینهها کارهای فوقالعادهای انجام دادهاند که میتوان برای هرکدام مقالهای مفصل نوشت اما به دلیل تجربهی حسی و شخصی خودم، گزینههای نهاییام به لست آو آس پارت ۲ و فاینال فانتزی ۷ خلاصه شد. از طرفی موسیقی سانتائولایا در لست آو آس حس نابودکنندهای دارد که باعث شد تا چند ماه خود را مشغول گوش دادنش ببینم (در واقع همچنان!)، و در طرف دیگر موسیقی فاینال فانتزی ۷. موسیقی این بازی بهاندازهای شناخته شده است که نیاز به توضیح زیاد نباشد، اما کار نوبوئو اوئماتسو در اینجا شاهکار بوده است. علاوه بر اینکه با مجموعه موسیقی فوقالعادهای (هم موسیقیهای جدید و هم قدیمی) روبرو هستیم، بار نوستالژیک موسیقیها حرفهای زیادی برای طرفداران این اثر دارد. مهمتر اینکه موسیقیهای بازسازیشدهی این بازی، از نوستالژیک بودنشان برای نگهداشتن بازیکنان در گذشته استفاده نمیکنند؛ بلکه با کمک آن حس خاص امروزی میسازند که در هر لحظهی بازی میتواند نقش خود را به شکلی مثالزدنی ایفا کند. – محمد زمانی
تا به حال با گوش دادن یک آهنگ گریه کردهاید؟ من هم نکردهام، ولی در یوتیوب جماعت زیادی را دیدم که موسیقی بازسازی فاینال فانتزی ۷ را پخش و همزمان با آن گریه میکنند و نتیجه گرفتم که احتمالا موسیقی بازی باید خیلی مهم و خوب باشد. جدی میگویم و شوخی نمیکنم، عدهای در یوتیوب با گریه کردن درآمدزایی میکنند، ولی بحث اصلی ما یوتیوب نیست و موسیقی فاینال فانتزی ۷ است؛ موسیقیای که توسط استاد «ماساشی هامائوزو»، آهنگساز فاینال فانتزی ۱۳ (بهترین موسیقی مجموعه) و فاینال فانتزی ۱۰ (بهترین داستان مجموعه) و فاینال فانتزی ۱۰-۲ (بهترین دخترهای مجموعه) نواخته شده. همین یک نکته کافی بود تا بخواهم به موسیقی فاینال فانتزی ۷ رای دهم. هنوز هم موسیقی اصلی را بیشتر میپسندم، ولی آن به خاطر حس نوستالژی است و نه نتیجهگیری منطقی، وگرنه تنظیم و ساخت دوبارهی موسیقی شاهکار فاینال فانتزی ۷ طوری که از نسخهی اصلی بهتر شود، کار غیرممکنی بوده که همان استاد هامائوزو ممکن کرده است. – امیرحسین میرزایی
بهترین بازسازی
چند بازسازی بزرگ در سال گذشته تلاش کردند تا بازیهای کلاسیک و معروفی را برای مخاطبی مدرن دوباره ارایه کنند. مافیا، رزیدنت اویل ۳، دیمنز سولز و تونی هاوک همگی از پایه و اساس دوباره ساخته شدهاند، اما وفادارترین و بهترین بین آنها بدون شک دیمنز سولز است. به عنوان آغاز یکی از محبوبترین و بزرگترین مجموعههای حال حاضر یعنی «سولز»، بازسازی دیمنز سولز احتمالا از تمام ساختههای آیندهی استودیوی فرام سافتور هم زیباتر و روانتر باقی خواهد ماند. بیش از هر چیز باید به تلاش سازندگان بازسازی دیمنز سولز برای حفظ نسخهی اصلی و بازسازی دقیق آن، آفرین گفت. به غیر از دیمنز سولز که بیشترین رای را داشت، پس از آن رزیدنت اویل ۳ بیشترین تعداد آرا را کسب کرده بود. یک رای هم در این میان به تونی هاوک داده شده بود که فقط برای پیدا کردن صاحب این رای، یک بار دیگر تمام آرای فرستاده شده را بررسی کردیم و متوجه شدیم امیرحسین میرزایی نهتنها اینجا، بلکه در دستههایی که بازی حتی برای انتخاب قرار نداشته، به تونی هاوک رای داده است.
- Demon’s Souls
- Resident Evil 3
- Tony Hawk’s Pro Skater 1+2
- Persona 5 Royal
- Mafia: Definitive Edition
عرضه شدن دوبارهی دیمنز سولز برای من، که بازیهای استودیوی فرامسافتور را دیوانهوار ستایش میکنم، اصلا پدیدهای کوچک نبود. اثری که به جرأت میگویم از تاثیرگذارترین بازیهای دههی گذشته است. بهترین نکته اینجاست که بازسازی دیمنز سولز بدون هیچ گونه تغییری در گیمپلی، اما با گرافیکی که در حال حاضر بیهمتاست، ساخته شده. با وجود این که هنوز هم جهتگیری هنری نسخهی اصلی دیمنز سولز برای شخص من جذابیتهای مخصوص به خود را دارد، اما روش جدیدی که برای تجربهی این بازی فراهم شده نه تنها میتواند دوباره من را سرگرم کند، بلکه به طیف وسیعی از گیمرها اجازه میدهد تا برای اولین بار وارد سرزمین بالاتاریا شوند. – مهدی جعفری
بهترین کارگردانی هنری
منظور از کارگردانی هنری، حفظ انسجام هنری بازی در تمام بخشهای بصری، اعم از طراحی محیط، شخصیتها، نورپردازی، انیمیشنها و موضوعاتی از این قبیل است. پس از اتمام رایگیری، با تعداد آرای یکسان برای فاینال فانتزی ۷ و سایبرپانک ۲۰۷۷ روبرو شده بودیم. برای حل این مشکل، طی یک گفتمان دوستانهی چند ساعته، یکی از آرای داده شده را از فاینال فانتزی ۷ به نفع سایبرپانک برگرداندیم و با افتخار سایبرپانک ۲۰۷۷ را به عنوان زیباترین بازی سال گذشته برایتان معرفی میکنیم. جدای از شوخی، موضوعاتی مثل خلاقیت بسیار بالای سایبرپانک ۲۰۷۷ در طراحی دنیای علمی-تخیلی خاص خود، از شخصیتها گرفته تا محیط و حتی انیمیشنهای عالی، دیدگاه هنری شگفتانگیزی به سایبرپانک ۲۰۷۷ دادهاند. مشخصا لازم نیست بگویم که پس از سایبرپانک ۲۰۷۷، فاینال فانتزی ۷ بیشترین رای را داشت.
- Final Fantasy 7 Remake
- Ghost of Tsushima
- The Last of Us Part II
- Ori and the Will of the Wisps
- Cyberpunk 2077
بهترین داستان
دیدن قصههایی همچون آنچه لست آو آس ۲ برایمان روایت میکند، از بلوغ و تکامل بازیهای ویدیویی به عنوان یک رسانهی روایی میگوید. لست آو آس ۲ در قصهگویی سبک و سیاقی شبیه به قسمت اول دارد؛ یعنی بیشتر شبیه به فیلمهای مستقل میماند تا یک بازی اکشن و بزرگ که با بودجهای وحشتناک بالا ساخته شده است. اینکه قصهای به سبک لست آو آس ۲ را در یک بازی ویدیویی تعریف کنیم و مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند، مهمترین اعجاز بازی است؛ صد البته که جمعیتی هم علیه بازی بلند شدند، که با توجه به موضوعهای مختلف مطرح شده در داستان و صدالبته در نظر گرفتن طبیعت توییتر، به هیچ وجه عجیب نیست و شاید حتی نباید مطرحش کنیم. نکتهی مهم این جاست که بر و بچههای دیجیکالا مگ همگی لست آو آس ۲ را برای بهترین داستان انتخاب کردند، به غیر از یک رای که به یاکوزا داده شده بود؛ شاید باورتان نشود، ولی آن رای متعلق به امیرحسین میرزایی نبود.
- Final Fantasy 7 Remake
- Ghost of Tsushima
- Mafia: Definitive Edition
- The Last of Us Part II
- Yakuza: Like a Dragon
بهترین بازی سال
در انتخاب بهترین بازی سال گذشته، اختلاف نظری وجود نداشت. یک بازی چند سر و گردن از بقیه بالاتر بود. فرقی نمیکند طرفدارش باشیم یا نه، اگر بخواهیم منصفانه و با در نظر گرفتن کیفیت آن و مقایسه با دیگر بازیها نظر خود را نسبت به انتخاب بهترین بازی سال گذشته ارایه کنیم، تنها یک گزینه مقابلمان داریم و آن «لست آو آس ۲» است. داستان و شخصیتهای بازی که کمی بالاتر به آن اشاره کردیم به کنار، لست آو آس ۲ از نظر توجه به جزییات، گیمپلی، روند مراحل و اساسا تمام بخشهایش، یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر است. در رایگیریمان بیشترین تعداد آرا با فاصلهی زیادی مشخصا به لست آو آس ۲ رسید و پس از آن، سایبرپانک ۲۰۷۷، دووم اترنال و فاینال فانتزی ۷ هم هر کدام یک رای دریافت کردند.
- Cyberpunk 2077
- Ghost of Tsushima
- Final Fantasy 7 Remake
- The Last of Us Part II
- Doom Eternal
آخرین ما در سال ۲۰۱۳ دورهی جدیدی را برای ناتی داگ آغاز کرد. بازی را دوست داشتم اما هنوز هم آن را زیر سایهی سنگین آنچارتد میدیدم. در مورد قسمت دوم همه چیز متفاوت بود، با یکی از بزرگترین دستاوردهای فنی نسل هشتم و داستانی درگیر کننده طرف هستیم که مدافعان و منتقدین خاص خود را دارد. چه ماجراجوییهای الی و ابی را دوست داشته باشید چه خیر، لست آو اس ۲ برای من با اختلاف بزرگترین و جنجالیترین بازی نسل هشتم است. البته امیدوارم در ادامهی مسیر به جای رفتن به سراغ یک سهگانه، شاهد یک مجموعه کاملا جدید توسط استودیو باشیم. – ابراهیم ثمرصفا
از وقتی به خاطر میآورم، همه جا چه در مدرسه یا خانه و حتی در دنیای سینما و بازی، فرق آدم های بد و خوب همیشه به ما گوشزد شده. آدم های بد همیشه بد بودند و آدم های خوب همیشه خوب، اما من همیشه فکرم پیش آدم بدهای فیلمها و بازیها بوده و دوستشان داشتم و با آنها همزادپنداری میکردم؛ در حالی که خیلی از اطرافیانم فقط قهرمانها و آدمهای خوب قصه را میپسندیدند! لست آو آس ۲ ثابت کرد که آدمها جنبههای تاریک و روشن را با هم دارند. برای من یک روایت این چنینی خودش به تنهایی بازی را شایستهی لقب بهترین بازی سال میکند. – فهیمه نیکخواه
نمیتوانم عددی را پیدا کنم که میزان درگیری من با داستان قسمت دوم بازی لست آو آس را اندازهگیری کند. با آگاهی از دعواهای سر این بازی، بهترین کار را انجام دادم و برای جلوگیری از لو رفتن داستان یا ایجاد هرگونه پسزمینهی فکری منفی، از دریافت هرگونه اطلاعاتی در مورد قسمت دوم بازی لست آو آس کاملا امتناع کردم. نتیجه چه شد؟ یکی از بهترین بازیهای تمام عمرم. به جرأت میتوانم بگویم لست آو اس ۲ نفسگیرترین داستان بیرحمی که تا به حال تجربه کردهام را در خود دارد. شخصیتهای این بازی برای من انسانهایی واقعی هستند که همگی نقاط تیره و روشن دارند و دیدن دنیا از دید آنها باعث میشود تا با جهانبینی آنها همسو شوم. تجربهی بدون تعصب لست آو آس ۲ موهبتی الهی است که میتواند نقطهی عطفی در زندگی هر گیمر باشد. – مهدی جعفری
حتی با اینکه معتقدم داستان لست آو آس عالی و وجودش در صنعت بازی به عنوان یک رسانهی روایی لازم است، بگذارید این را اضافه کنم که نیامدهام ویدیوگیم بازی کنم تا در آن فیلم آلخاندرو اینیاریتو ببینم. حرکتی غریب برایتان انجام میدهم؛ همین ابتدای کار، داستان و شخصیتهای لست آو آس ۲ را حذف میکنم و بدون در نظر گرفتن آن میگویم: لست آو آس ۲ هنوز هم بهترین بازی سال است. باورم نمیشود ناتی داگ که تا آنچارتد ۳ اساسا فیلم سینمایی قابل بازی میساخت، مرحله و نقشه و هوش مصنوعی بینقص طراحی کرده است. طراحی هر نقشهی لست آو آس ۲ در حد و اندازهی طراحی دقیق نقشهی یک بازی آنلاین بینقص است. حرکت کردن در بازی به قدری نرم و روان است، که الی در آن بهخوبی اسنیک در فانتوم پین جاخالی میدهد و به سمت علف شیرجه میزند. انیمیشنها و حرکت کردن در بازی، نه با هدف سینمایی بودن و بلکه با در نظر گرفتن اقتضای گیمپلی طراحی شدهاند؛ چنین حرکتی از بیخ و بن از ناتی داگ بعید است. کاری نداشتم انگیزهی شخصیتها چه بود و نبود، فقط میخواستم یک بار دیگر نقشهای که رفته بودم را تکرار کنم و این بار، به یک شکل دیگر، از راهی دیگر و با سلاحهایی متفاوت دشمنان را از بین ببرم و تلاش عالیشان در استفادهی صحیح و واقعی از نقشه و عوامل محیطی و همکاری با یکدیگر برای نابودی من را ببینم. دیگر از کیفیت تخیلی بازی در ارایهی همه چیز، چه جزییات محیط و چه انیمیشنها و اینها هم صحبت نخواهم کرد که به اندازهی کافی همه از آنها گفتهاند. سال گذشته بازی خوب، یا حتی میتوانم بگویم شاهکار کم نبود؛ فاینال فانتزی ۷ تحقق یک رویاست، یاکوزا ۷ لذتبخشترین چیز دنیاست، سایبرپانک عالی (و خراب) است. با در نظر گرفتن تمام اینها، باز هم نمیتوانم انکار کنم که لست آو آس ۲ بهترین بازی سال است. – امیرحسین میرزایی
لست آو آس پارت ۲ تجربهای استثنایی و مهم است. قبل از عرضهی بازی، از یکسو بسیار مشتاق بودم که دنبالهی ماجرای الی و جول را تجربه کنم و از سوی دیگر این هراس را داشتم که نتیجهی کار، غیرضروری باشد و اثر خوبی از آب درنیاید. همچون هر اثر هنری دیگری، واضح است که همه قرار نیست یک دیدگاه به آن داشته باشند و این را حتی نیل دراکمن هم قبل از انتشار بازی اعلام کرده بود. با این وجود، زمانی که صفحهی تیتراژ پایانی بازی نمایان و موسیقی خاص آن نواخته شد، درحالیکه غرق حسها و عواطف درونی و عمیقی بودم، یکی از اولین افکاری که بهصورت گذرا و با تعجب فراوان از ذهنم عبور کرد، این بود که «مردم واقعاً از این خوششان نیامده بود؟». اکنون گمان کنم توجیه تقریباً مناسبی برای این پرسشم داشته باشم. فارغ از همهی نکات فنی که همه ناتی داگ را برای آن تحسین میکنند، لست آو آس پارت ۲ یکی از بهترین تجربههای حسی من در بازیهای ویدیویی بود و حداقل در حافظهی نزدیکم کمتر به خاطر دارم اثری با مدیوم بازیها چنین ارتباطی را با من برقرار و تا چندین ماه ذهنم را به خود مشغول کرده باشد. این تجربهی حسی عمیق و شدید که اینگونه بهشدت مرا به تحسین وا میدارد و آن را نهتنها به بهترین بازی امسالم بلکه به یکی از بهترین تجربههایم در مدیوم تبدیل میکند، قطعاً نظرات منفیاش هم شدید خواهند بود (البته، قطعاً منظورم توهینها نیست!) و این اتفاق و غیر خنثی بودن، به نظرم چیز خوبی است که میتواند حتی بحث هنری در مورد بازیهای ویدیویی را پررنگتر کند. – محمد زمانی
جوایز ویژهی سال
بیرون از بخشها و دستههای همیشگی که در انتخاب بهترین بازیهای سال سراغشان میرویم، جای صحبت دربارهی اتفاقات مختلف زیاد است. به همین دلیل هم در جوایز ویژهی سال، سراغ بررسی موضوعات مختلف و حواشی صنعت بازی رفتهایم؛ دستههایی که بعضا از بخشهای اصلی هم جذابتر هستند.
زبالهترین بازی سال
بدون شک از اونجرز بازی بدتر کم نبود، با این حال بین بدترین بازیهای سال قبل، هیچ کدام مثل اونجرز تلاش نکردند تا با تبلیغات عظیم، بازی زبالهشان را به مخاطب قالب کنند. به همین دلیل هم ناراحتیمان نسبت به وضعیت بازی اونجرز بسیار بیشتر بود و آن را به عنوان بدترین بازی سال قبل انتخاب کردهایم. یک بازی اونجرز ظرفیت داشت بزرگترین و پر سر و صداترین بازی سال شود، اما نهایتا با یک بازی روبرو شدیم که چیزی به نام طراحی مرحله و گیمپلی در آن وجود ندارد.
- Marvel’s Avengers
- Fast and Furious Crossroads
- The Elder Scrolls Blades
- Godfall
- Disintegration
- Resident Evil Resistance
همهچیز بازی اونجرز زشت و خجالتآور است. سازندگان این بازی با تمام رفتارهای خود جهتگیری توسعه نشان دادهاند که اصلا قرار نیست اثری هنری خلق شود و این بازی یک ماشین پول جمعکردن است. ماشینی که حتی قهرمانان محبوب مارول هم توان نجات آن را نداشتند و به حول و قوهی الهی فجیعانه شکست خورد. گیمپلی بازی اونجرز و بسیاری از عناصر دیگر این بازی حس و حال بازیهای متوسط پانزده سال پیش را میدهند. روبرویی با بازی اونجرز به قدری حالخرابکن است که هر بار باعث میشود تا تمام زیباییهای دنیای بازیهای ویدیویی را فراموش کنم و از خودم بپرسم: «واقعا بازیهای ویدیویی همین هستند؟!» – مهدی جعفری
بهترین شخصیت سال
توضیح اینکه چرا «ابی» یکی از بهترین شخصیتهای سال است، به هیچ وجه بدون ورود به داستان لست آو آس ۲ و صحبت بسیار از آن ممکن نیست؛ یعنی باید اساسا همه چیز بازی را رو کنیم. چگونگی پیشرفت ابی در طول قصه به عنوان یک شخصیت از توانایی بالای نویسندگان ناتی داگ میگوید. ابی در رایگیریمان بیشترین تعداد آراء را کسب کرد، پس از آن «الی»، شخصیت اصلی دیگر لست آو آس ۲ را داشتیم و «دووم اسلیر» هم به عنوان باحالترین و دهه هشتادیترین شخصیت سال، یک رای از بچهها کسب کرد.
- الی (The Last of Us Part II)
- ابی (The Last of Us Part II)
- دووم اسلیر (Doom Eternal)
- ایچیبان کاسوگا (Yakuza: Like a Dragon)
- تیفا (Final Fantasy 7 Remake)
- جین کاسایی (Ghost of Tsushima)
بزرگترین قولهایی که محقق نشدند
هستهی سایبرپانک ۲۰۷۷ از همه نظر عالی است؛ بازی گیمپلی سرگرمکننده و لذتبخشی دارد، مراحلش به خوبی طراحی شدهاند و قصه و مشخصا شخصیتها هم عالی هستند؛ با این حال، حرکتی که شرکت سازندهی بازی در عرضهی آن انجام داد، نتیجهی کار تمام سازندگانی که چند سال عمرشان را روی ساخت این بازی صرف کرده بودند، نابود کرد. در حال حاضر مشکلات فنی سایبرپانک ۲۰۷۷ عمدتا رفع شدهاند و بازی را میتوان همین حالا روی کنسولها هم به شکل قابل قبولی تجربه کرد، اما سه ماه پس از عرضهی بازی، هنوز هم قولهایی که برای عرضهی آپدیتها داده بودند، محقق نشده است؛ چه برسد به اضافه کردن محتوا و امکانات بیشتر به بازی. به غیر از سایبرپانک، لغو عرضهی هیلو اینفینیت و درست کردن بازی آنتم هم از سوی بچهها به عنوان دیگر قولهای بزرگ محقق نشدهی سال گذشته مطرح شدند.
- شخصیتهای جدید و آپدیتهای اونجرز
- درست شدن مشکلات سایبرپانک ۲۰۷۷ و قابلیتهای بازی
- جایگزینی آنتم خراب با یک آنتم درست
- گوگل استیدیا
- هیلو اینفینیت
ژاپنیترین بازی سال
کاملا واضح است که بچهها در انتخابهای خود برای این بخش، که صد البته یکی از جذابترین و مهمترین دستههای صنعت بازی محسوب میشود، زیاد مایه نگذاشتهاند؛ وگرنه جمیعا دست به انتخاب یک بازی نمیزدند که با زور و زحمت بسیار یک عکس قابل انتشار از آن پیدا کنیم. تعدادی بچه مدرسهای که ربات عظیم سوار میشوند و بچه مدرسهایهای دیگری که برنج میکارند را پیش از این چند بار دیده بودیم، اما ایدهی جتاسکی سواری انیمهای، آن هم به سبکی که دخترکی جتاسکی را میراند و ترکش یکی دیگر با تفنگ آبپاش به بقیه شلیک میکند، کاملا جدید است. برخلاف ظاهرش، «کانداگاوا جت گرلز» در واقع یک بازی مسابقهای عمیق و سرگرمکننده است و حتی چهل پنجاه ساعتی هم قصه تعریف میکند، اما نپرسید چه قصهای.
- ۱۳ Sentinels Aegis Rim
- Yakuza: Like a Dragon
- Sakuna of Rice and Ruin
- Atelier Ryza 2
- Kandagawa Jet Girls
بهترین بازی ایکسباکس سال
ایکسباکس سال گذشته آنقدر بازی نداشت که سری بازیهای یاکوزا توانستند یک تنه به بهترین بازیهای ایکسباکس پارسال تبدیل شوند. از خودمان هم این را نمیگوییم، بلکه اگر همین حالا به متاکریتیک بروید و لیست بهترین بازیهای سال گذشتهی ایکسباکس را ببینید، یاکوزا زیرو صدر لیست نشسته و پس از آن، یاکوزا ۷ قرار گرفته است. سال گذشته همچنین از یاکوزا یک تا پنج هم روی ایکسباکس عرضه شد که اینها هم یکی از دیگری بهتر هستند. شوخی از این بزرگتر وجود ندارد؛ اینکه امریکاییترین کنسول و برند دنیا، بهترین بازیاش ژاپنیترین سری تاریخ باشد. بد نیست اضافه کنیم در واقع انتخابی در این لیست وجود ندارد، اما احتمالا چون یاکوزا زیرو اول لیست بوده، همه آن را انتخاب کردهاند؛ پس یاکوزا زیرو.
- Yakuza 0
- Yakuza
- Yakuza 2
- Yakuza 3
- Yakuza 4
- Yakuza 5
بهترین بازی که هیچکس بازی نکرد
جدیدترین قسمت مجموعه بازیهای هاف-لایف، پس از پانزده سال عرضه شد، اما حتی یک درصد طرفداران هم نتوانستند آن را بازی کنند. هاف-لایف الکس از پایه برای هدستهای واقعیت مجازی ساخته شده و در واقع بهترین بازی این پلتفرم است. از زبان کسانی که هاف-لایف الکس را بازی کردند، شنیدهایم که بازی خفنترین، تازهترین و بهترین تجربهی چند سال گذشتهی زندگیشان بوده است. نه ما و احتمالا نه شما، به این زودیها قرار نیست بتوانیم این بازی را تجربه کنیم. هاف-لایف الکس بهترین بازیای است که هیچ کس آن را تجربه نکرده.
- Half-Life: Alyx
- John Wick Hex
- ۱۳ Sentinels Aegis Rim
- CrossCode
- Wasteland 3
آرش حکیمی ترین بازی سال
اعتبار جوایز و مراسم بزرگ ما در تحسین بهترین بازیهای سال، به جایزهی «شیمس مکنالی» آن است و معادلش برای ما چیزی نیست مگر آرش حکیمی ترین بازی سال؛ جایزهای که به بهترین دستاورهای مستقل صنعت بازی در سال داده میشود. به زبان سادهتر، بازیهایی که فقط دو نفر آن را تجربه کردهاند: خود بازیساز و آرش حکیمی. انتخاب این دسته یکی از سختترین و بزرگترین چالشهای ما در رأیگیری بود. در نهایت از بین دو انتخاب بسیار سخت «داستان سنگ» و «زندگی مزهی مقوا میدهد»، داستان سنگ را به عنوان برترین بازی این دسته برگزیدیم.
- Life Tastes Like Cardboard
- Stone Story RPG
- Chicken Police
- Untitled Goose Game
- Promesa
بهترین بازی پارسال
در انتهای کار، محض یادآوری نگاهی کوتاه هم به بازیهای پارسال داشتیم و آنها را ساختههای امسال مقایسه کردیم. بازیهای پارسال از نظر وسعت و بودجهی ساخت، بسیار با بازیهای سال گذشته فاصله داشتند، اما بعضا حتی تجربهای بسیار بهتر و زیباتر به ما ارایه دادند. بد نیست پس از یکی دو سال به بازیهای گذشته فکر کنیم و حالا که چندان تحت تاثیر جو آن زمان نیستیم، دوباره به ارزیابی آنها بنشینیم. از نظر تیم نویسندگان ما، دث استرندینگ هنوز هم بهترین بازی پارسال است و هر چه بیشتر جلو برویم، این واقعیت بیشتر برایمان نمایان خواهد شد که دث استرندینگ احتمالا بهترین بازی هر سال است. پس از دث استرندینگ، «فایر امبلم» با دو رای قرار گرفته بود.
- Control
- Death Stranding
- Fire Emblem Three Houses
- Disco Elysium
- Kentucky Route Zero
پس از اینکه تا چندین ماه قبل از انتشار دث استرندینگ نمیدانستم بازی دقیقاً قرار است چگونه باشد، کمکم با نگرانی به این باور رسیده بودم که بازی جدید یکی از کارگردانهای محبوبم در این صنعت، به احتمال زیاد از نظر گیمپلی توفیقی نخواهد داشت و تنها اهمیتش پیرنگ داستانش خواهد بود. پس از تجربهی بازی، متوجه شدم که کاملاً اشتباه فکر میکردم. راستش را بگویم، در انتها حتی بهنظرم آمد که روایت داستانی میتوانست بهتر و منسجمتر باشد اما چیزی که بازی دث استرندینگ را برای من بهیادماندنی و ارزشمند کرد، تجربهی کلی و کاملاً منحصربهفردی است که در بطن ساختار کلی اثر و گیمپلی آن نهفته است. ساختار گیمپلی همانطور که بهنظر میرسد ساده است اما کوجیما آن را بهگونهای پیادهسازی کرده که گوهر بازی هم در آن پیدا میشود. بخش اعظمی از این اتفاق هم بهخاطر تجربهی آنلاین بازی و تعامل با بازیکنان دیگر بوده است. تعاملی که نهتنها بسیار شیرین و کاربردی است، بلکه خود همسو با بازی معنای اثر را میسازد. – محمد زمانی
دث استرندینگ، همانند نامگذاری عجیبش خاص و غریب است. کوجیما بازیسازی کهنهکار و زیرک است و در این هیچ شکی نیست اما نمیتوان انکار کرد در سالهای اخیر این هوش را بیشتر از آنکه در ساخت آثارش استفاده کند، به تبلیغات و موارد فرعی اختصاص داده. پس از یک جمعبندی ناامیدکننده برای متال گیر سالید با توپ پر آمده بودم تا دث استرندینگ را هم از ابتدای کار شکست خورده تلقی کنم. فضاسازی غالبا منفی رسانهها هم تأثیر زیادی در این موضوع داشتند اما به هیچ عنوان درست نبودند. بازی از همان ثانیهی آغازین من را به خود جذب کرد و تا انتها توانست این جذابیت را حفظ کند. موسیقیهای بازی آنچنان آن را دوستداشتنی کردهاند که میتوانم بگویم حتی برای تجربهی پیادهرویهای آرام و شنیدن این آثار هم که شده باید دث استرندینگ را تجربه کرد. دث استرندینگ بنیانگذار سبک جدیدی نیست و انقلابی نیز عمل نکرده، با این حال اثری مارکتی هم نیست و در جای جای آن میتوانم عشق و علاقه به صنعت و بازیسازی را ببینم. – ابراهیم ثمرصفا
مورد انتظارترین بازی سال جدید
از عرضهی هیچ کدام از بازیهای سال جدید مطمئن نیستیم و در این میان، بچهها سراغ غیرمحتملترین گزینه رفتهاند. استاکر ۲ به عنوان مورد انتظارترین بازی سال جدید از سوی نویسندگان ما انتخاب شده است؛ یک بازی که اساسا هیچ از آن ندیدهایم، اما مثلا قرار است امسال عرضه شود. اینکه برای عرضهی استاکر ۲ هیجانزده هستیم، از شگفتیهای قسمتهای قبلی این مجموعه و مشخصا «سایهی چرنوبیل» میگوید که پس از این همه سال هنوز هم به وضوح در خاطرمان مانده است. لقب مورد انتظارترین بازی پس از استاکر ۲ به رزیدنت اویل ۸ رسیده است.
- Ratchet and Clank: Rift Apart
- Resident Evil Village
- Elden Ring
- Shin Megami Tensei V
- Horizon Forbidden West
- S.T.A.L.K.E.R. 2
باور کردن این موضوع برای من راحت راحت نیست، اما استاکر بازگشته است. در میان بازیهایی که بازیکن را در مرکز توجه قرار میدهند و از او یک قهرمان میسازند، بازیهای استاکر دقیقا ساز مخالف میزنند و بازیکن را به لکهای کثیف و پست در دنیایی کثیفتر و پستتر تبدیل میکنند. این موضوع همانچیزی است که بعد از سالها من را دلتنگ خود کرده. با وجود این که چه به ظاهر و باطن حس قسمتی از دنیای استاکر بودن چندان خوشآیند نیست اما بیرحمی این بازی همیشه من را به شکلی خاص از دنیای واقعی جدا کرده و لذتی مازوخیسموار همراه با خود داشته. – مهدی جعفری
کپکام با رزیدنت ایول ۶ به ته دره رفت و با قسمت ۷ اشتباهات گذشته را تا حد زیادی جبران کرد. قسمت هفتم موفق شد بعد از سالها مجدداً من را به درون این دنیا بکشاند و پای کنسول میخکوبم کند. درست مانند دورهی سهگانه اصلی و قسمت چهارم و انقلابی مجموعه، مثل گیمری که هایپ شده باشد منتظر انتشار قسمت هشتم یا ویلج هستم. کپکام هم کمکاری نکرده و با تبلیغات گسترده انتظارات ما را به اوج رسانده، شدیداً امیدوارم ناامیدمان نکند. هرچند با توجه به ساخت اثر فوقالعادهای مانند ریمیک رزیدنت ایول ۲، چنین موردی بسیار دور از انتظار است. – ابراهیم ثمرصفا
بنظر هیچ کدوم از اعضای تحریریه گوست اف سوشیما بازی نکردن وگرنه کسی نیس گوست رو بازی کنه و به وجد نیاد.
خداوکیلی باید از red dead redemption 2 هم یه جا اسم میبردید. حتی میتوانستید یه بخش هم اضافه کنید بگید« پر ایستراگ ترین بازی سال» که rdr2 اول باشه توش. از نظر من بازی last of us 2 و red dead redemption 2 با هم تقریبا توی یک سطح قرار دارن.
پس چرا (دایینگ لایت۲)رو داخل مورد انتظار ترین بازی ها نزاشتید؟،راستی پس گاد آف وار کجاست؟
هیچ کلمه ای برای توصیف لست ۲ ندارم.
این بازی شاهکار خلقت بود
نویسنده یا نویسندگان این مقاله یا تا بحال کنسول ایکس باکس رو ندیدند یا اصلا بازی نکردن، به این مقاله بیشمار ایراد وارد،
فقط در این حد بگم که بازی ای مثل SEA OF THIEVES چطور ممکنه در هیچ یک از این رده ها که نام برده شده جایی نداشته باشه و یا فقط نام بازی های انحصاری سونی دیده بشه!!؟ به عنوان مثالی دیگه تا بحال بازی state of decay 2 به گوشتون خورده؟ این بازی ها براحتی میتونن در لیست ۵ بازی برتر در بسیاری از زمینه ها قرار بگیرن، حد اقل گیم پلی این بازی هارو برید و ببینید، تشکر
یجوری میگی sea of thieves انگار حتی دو نفر هم تو ایراان بازیش میکنن
چه ربطی داره state of decay 2 به سال ۹۹ اصلا؟؟ بازی واسه شونصد سال پیش
خب برادر من ایکس باکس بازی نداشته خوب هیچی
چه انتظاری داری؟
ولی خودمونیم
همش خواستی بزنی تو سر ایکس باکس
هدف اصلیت همین بود
از کجای نظرهای بچه ها این حس القا شد بهت که «همش میخواستی بزنی تو سر ایکس باکس»؟؟؟؟
کی زده دقیقا تو سر ایکس باکس اینجا؟؟؟ اون هم همش؟؟ همش کجاس دقیقا؟ با انگشت نشون بده رو متن.
هف لایف الیکس خیلی خفنه
قابل پیش بینی بود که هیچی نبره
هیچکی بازی نکنه
خوبه حداقل ولو دیگه بهونه نبود تکنولوژی جدید رو نداره
این بازی فروش وی آر ها رو به حدی رسوند که الان دیگه ازشون نی ????????
چرا تو ای لیست ها اسم ماینکرفت نبود !؟
ماینکرافت قدیمیه
پس فورتنایت کجاست بهترین بازی دنیا
میشه حرف نزنی
بهترین بازی دنیا دیگه نه
راست میگه تازه Garena Free Fire هم باید باشه شاید گرافیک و مانور پزیری بالایی نداشته باشه اما ترفداراش بیشتر از پابجی هست تازه اگر سیستم عامل بالایی داشته باشی از بالاترین سطح پابجی هم گرافیکش بهتر میشه و اگر پینگ خوب داشته باشی
بازی Noob هاس
فورتنایت فقط یه بازی بچه گونه هس،باید بگی گاد آف وار کجاست
Microsoft Flight Simulator هم تو لیست بهترین بازی هایی که هیچ کس بازی نکرد می تونه باشه