برزرک؛ از مانگا تا انیمه و بازی
در تاریخ ۶ می ۲۰۲۱ (مصادف با ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰)، کنتارو میورا (Kentaro Miura)، یکی از بزرگترین مانگاکاهای تاریخ ژاپن بر اثر عارضهی قلبی درگذشت و داغی بر دل طرفدارانش به جا گذاشت. مرگ زودرس او در سن ۵۴ سالگی به خودی خود دردناک است، ولی عاملی که آن را دردناکتر میکند، ناتمام ماندن شاهکار او برزرک (Berserk) است که از سال ۱۹۸۹ تاکنون، میورا بیش از ۳۰ سال درگیر آن بود و به استانداردی در سبک فانتزی تاریک و همچنین طراحی مانگا تبدیل شده که بسیاری از آثار دیگر مستقیم و غیرمستقیم از آن الهام گرفتهاند.
بهمناسبت درگذشت میورا، در این مقاله قصد داریم مروری بر زندگی میورا، برزرک و آثار اقتباسشده از آن داشته باشیم.
کنتارو میورا: نابغهی درونگرا
کنتارو میورا شخصی درونگرا بود، طوری که با وجود اینکه مانگایی با فروش ۵۰ میلیونی در چنته دارد، بهزحمت میتوان عکس یا فیلمی از او پیدا کرد. در واقع تنها فیلم موجود از او در اینترنت، سخنرانی او در مراسم جایزهی فرهنگی تزوکا اوسامو (Tezuka Osamu Cultural Prize) است که متأسفانه کیفیت بسیار پایینی دارد و به زبان ژاپنی و بدون زیرنویس است. درونگرا بودن او حتی از اخبار مرگش هم مشخص است، چون با اینکه او ۶ می فوت کرد، ولی خبر مرگ او تازه ۲۰ می جهانی شد. طبق اطلاعات موجود میورا هیچگاه ازدواج نکرد (با اینکه مدتی شایعهاش پیش آمده بود) و در کل زندگی اجتماعی فعالی نداشت و بیشتر وقتش را صرف هنرش کرد، هنری که استاندارد کیفی آن یک سر و گردن که چه عرض کنم، تمامقد از بیشتر مانگاها بالاتر است و بسیاری از طرفداران گمانهزنی میکنند بهخاطر فشار کاری زیادی که به او تحمیل کرد، در مرگ زودهنگام او نقش داشت.
میورا طراحی را از سن دهسالگی شروع کرد. اولین اثر او مانگایی به نام میورَنگِر (Miuranger) بود که برای هممدرسهایهایش طراحی کرد. میورا در اوایل نوجوانی به استفاده از تکنیکهای حرفهای طراحی روی آورد و در دبیرستان در برنامههای طراحی فوقبرنامه شرکت کرد. در این دوران او به همراه دوستش کوجی موری (Koji Mori) یک دوجینشی علمیتخیلی طراحی کرد و آن را برای هفتهنامهی Weekly Shōnen Sunday فرستاد، ولی این اثر در دور آخر گزینش حذف شد. (دوجینشی اصطلاحا به مانگا یا رمانی گفته میشود که شخصی آماتور آن را تولید کرده و با زحمت خودش چاپ میکند).
میورا در سن ۱۸ سالگی بهعنوان دستیار جورج موریکاوا (George Morikawa)، خالق مانگای بوکسمحور هاجیمه نو ایپو (Hajime No Ippo) استخدام شد، اما طولی نکشید که موریکاوا عذر او را خواست، چون متوجه استعداد و مهارت بالای او در طراحی شد و طبق گفتهی خودش چیزی نمانده بود که بخواهد به او یاد دهد.
از سن ۱۸ سالگی تا ۲۳ سالگی میورا کارهای متفرقه انجام داد که در پیشرفت او بهعنوان طراح نقش داشتند، ولی شهرت آنچنانی ندارند. از این کارها میتوان به فوتاتابی (Futatabi) و نوا (NOA) اشاره کرد. احتمالا اولین کار شاخص او طراحی مانگای سلطان گرگها (King of the Wolves) بود، مانگایی که بورونسون (Buronson)، نویسندهی مشت ستارهی شمالی (Fist of the North Star) آن را نوشته بود، مانگایی که یکی از الگوهای خود میورا هم بود.
در جریان طراحی برای سلطان گرگها، بهطور دقیقتر در سال ۱۹۸۸، میورا طرح اولیهی ۴۸ صفحه از مانگای برزرک را در ماهنامهای منتشر کرد و یک سال بعد، در سال ۱۹۸۹، اولین والیوم برزرک رسما منتشر شد. به قول فرنگیها The rest is history.
برزرک: پرترهی یک قلچماق حساس
برزرک اثری بس گسترده است، بنابراین ارائهی توصیفی کوتاه از محتوای آن ناخواسته منجر به بیانصافی میشود. در نگاه اول برزرک یک اثر شمشیر و جادو (Sword and Sorcery) با محوریت یک شمشیرزن عصبانی و کلهخراب به نام گاتس (Guts) است که یکتنه به جنگ با هیولاها، شیاطین و انسانهای پلید و فاسد میرود و از این راه، قرار است فانتزی قدرت پسرهای نوجوان را ارضا کند. اما در عمل برزرک چیزی فراتر از این است. گاتس در ظاهر شمشیرزن قلچماق است، اما در باطن مردی اسیبدیده، آسیبپذیر و احساساتی است که عملا عذاب جهنم را با گوشت و پوست و خونش احساس میکند و هر بلای بدی که فکرش را بکنید، سرش میآید، ولی همچنان به زندگی ادامه میدهد و اشخاصی را پیدا میکند تا بهشان اهمیت دهد و بهشان اعتماد کند. در دل داستان تاریک و غمانگیز برزرک، پیامی امیدبخش نهفته است.
همیشه اثر لحظهای یک داستان با اثری که به مرور زمان در روح مخاطبش به جا میگذارد یکسان نیست. شاید اثر لحظهای برزرک همان ارضای فانتزی قدرت باشد (و انصافا این کار را هم خوب انجام میدهد)، ولی آن احساسی که برای طرفداران پر و پا قرص برزرک برجستهتر است، حس غصه و تنهایی و عذابی است که گاتس مجبور به تحمل کردن آن میشود، حسی که در قالب آهنگ معروف Guts Theme از اقتباس انیمهای سال ۱۹۹۷ بهخوبی تجلی پیدا کرده است و این روزها آن را روی ویدیوهایی که قرار است حس بحران وجودی و گمگشتگی انسان مدرن را منتقل کنند، پیدا میکنید، آهنگی که تا حدی جنبهی میممانند هم پیدا کرده است.
برای نشان دادن پررنگ بودن احساسات در برزرک در مقایسه با اثر همرده، به نظرم مقایسهی آن با کونان بربر (Conan the Barbarian) مفید واقع میشود. کونان هم تا حد زیادی به گاتس شباهت دارد، از این لحاظ که او هم جنگجویی بزنبهادر و سرسخت است که هیچ خدا و انسان و شیطانی جلودار او و شمشیر برندهاش نیست. اما برخلاف گاتس، کونان آسیبپذیر نیست. او همانقدر که به نظر میرسد، سرسخت است و با اینکه او هم انسانیت و لطافت خاص خود را دارد، ولی این انسانیت و لطافت را بیشتر در قبال مظلومان و ضعفا نشان میدهد، وگرنه روح خودش مثل سنگ سخت است. بهعبارت دیگر، کونان ایدئال مردی است که گاتس میخواهد باشد، ولی بهخاطر روانزخمهای زیادی که پشت سر گذاشته نمیتواند.
منابع الهام برزرک
برزرک منابع الهام زیادی دارد. در دنیای پرجزئیات و غنی که میورا خلق کرده، معادلهای آشناییزداییشده و بعضا تاریکتری از بسیاری از عناصر آشنای سبک فانتزی را پیدا میکنید: از الفها و پریها گرفته تا ترولها و اژدهایان. در واقع میورا در مصاحبهی مخصوص کتاب Berserk Illustrations File در سال ۱۹۹۶ قصههای شاه پریان برادران گریم را بهعنوان یکی از منابع الهام خود معرفی کرده است. این میزان آشناییزدایی به حدی است که مثلا اگر بار اول این موجود را ببینید، متوجه نشوید که یک ترول است:
از دیگر منابع الهام او میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد؛
- فیلمهای پل ورهوون (Paul Verhoeven)
- مجموعه فیلمهای دوزخافروز (Hellraiser)
- مانگای مشت ستارهی شمالی
- مانگای جک خشن (Violence Jack)
- طراحیهای هنرمندان قدیمی مثل هیرونیموس بوش، ام.سی. اشِر، گوستاو دوره و پیتر بروگل
با اینکه میورا رسما به لاوکرفت بهعنوان یکی از منابع الهامش اشاره نکرده، ولی برزرک تا حد زیادی تحت تأثیر وحشت کیهانی یا وحشت لاوکرفتی هم هست. یکی از درونمایههای رایج در آثار لاوکرفت این است که ما انسانها در کائناتی بزرگ زندگی میکنیم که از درک ما خارج است و بسیاری از هیولاهای لاوکرفتی، قرار است استعارهای از ذات غیرقابلدرک کهکشان باشند. این غیرقابلدرک بودن از ظاهر عجیبغریب و ماهیت فراانسانیشان نشأت میگیرد، چون این هیولاها آنچنان با جهانبینی انسانی بیگانهاند که حتی الفاظ سادهای مثل نیکی و پلیدی هم نمیتوان به آنها نسبت داد. در برزرک هم چه از لحاظ ظاهری چه از لحاظ ایدهی وحشت کیهانی، هیولاهای لاوکرفتی حضور دارند و از آنها میتوان به گانیشکا (Ganishka) و و خدای دریا (Sea God) هم اشاره کرد.
چیزی که به عمیقتر شدن و جذابتر شدن برزرک کمک میکند، این است که میورا علاوه بر دنیای تخیل، از تاریخ واقعی هم برای غنیتر کردن دنیایش الهام گرفته است.
تاریخیترین بخش برزرک قوس داستانی عصر طلایی (The Golden Age Arc) است که در آن، گاتس به گروهی متشکل از مزدوران به نام دار و دستهی شاهین (Band of the Hawk) میپیوندد که رهبر آن بهترین دوست او گریفیث (Griffith) است. قوس داستانی عصر طلایی برجستهترین قوس داستانی برزرک است و انیمهها و بازیهای برزرک عمدتا به حوادث این قوس میپردازند. اگر طرفدار فانتزی و کلا جو قرونوسطایی هستید، احتمالا از آن خوشتان خواهد آمد.
ریشههای تاریخی
هشدار: حاوی اسپویل از کلیات قوسهای داستانی برزرک
داستان این قوس از این قرار است که دار و دستهی شاهین درگیر جنگی است که بیش از صد سال است که بین دو کشور خیالی به نام میدلند (Midland) و چودر (Chuder یا Tudor به زبان ژاپنی) ادامه دارد. میدلند معادل انگلستان قرون وسطی، چودر معادل فرانسهی قرون وسطی و جنگ بین دو کشور نمایندهی جنگ صد ساله (The Hundred Years’ War) است که از سال ۱۳۳۷ تا ۱۴۵۳ بین این دو کشور جریان داشت. در این جنگ مزدورها نقشی اساسی داشتند و ریشهی تاریخی دار و دستهی شاهین در دنیای واقعی هم بدون شک به مزدورهای جنگهای صدساله برمیگردد. علاوه بر گروههای مزدور، سیاست فئودال و اختلاف طبقاتی شدید بین اشرافزادگان و رعیتها هم در این قوس داستانی پررنگ است.
علاوه بر این، رویکرد میورا به آرمانهای قرونوسطایی تا حد زیادی به رویکرد جورج آر.آر. مارتین در نغمهی یخ و آتش (A Song of Ice and Fire) شبیه است. بدین معنا که میورا هم به این نکتهی ظریف واقف است که با اینکه تصویر عامهپسندانه از قرون وسطی، شوالیههای شرافتمندی است که کارشان دفاع از ضعفا بود، در واقعیت این شوالیهها ماشینهای کشتوکشتار بودند و بسیاری از آنها افراد فاسدی بودند که کارهای کثیف پادشاهان و اشرافزادگانی فاسدتر از خودشان را انجام میدادند و از قضا دید بهشدت بالا به پایینی نسبت به رعیتها و ضعفا داشتند. در برزرک تنها شخصیتی که واقعا به آرمانهای شوالیهها (بهاصطلاح Chivalry) پایبند است شخص گریفیث است که بهتر است دربارهاش صحبت نکنیم.
عنصر قرونوسطایی دیگر وجود نهاد مذهبی یکتاپرستی به نام هولی سی (The Holy See) در برزرک است که معادل واضحی از کلیسای کاتولیک است. هولی سی هم مثل کلیسای کاتولیک بیشتر از اینکه نهادی مذهبی باشد، نهادی سیاسی است که قدرتش را از سنتهای مذهبی استخراج کرده است. در راس هولی سی شخصیتی مثل پوپ قرار دارد و محفلی از شوالیهها (که شبیه به تمپلارها و شوالیههای هوسپیتالر هستند) هم به آن خدمت میکنند.
خوشبختانه کلیسای کاتولیک در دوران قرون وسطی اینقدر گل کاشته که برای پیدا کردن جنبههای تاریک آن لازم نیست زحمت زیادی کشید. یکی از جنبههای تاریک کلیسای کاتولیک تفتیش عقاید (The Inquisition) بود که کارش مجازات کردن هرکسی بود که رفتارهای جنسی، عقاید و باورها یا شغلش با ایدئالهای کلیسا فاصله داشت. در برزرک نمایندهی خشونت و استبداد مفتشین عقاید در شخصیت موزگوس (Mozgus) تجلی پیدا کرده. یک مفتش فوقمذهبی که با گروهی از شکنجهگران تحتفرمانش در دنیا سفر میکند تا کفر را ریشهکن کند. موزگوس از طریق مهربانی نشان دادن به فقرا، بیماران و افراد بدشکل و بدقواره آنها را وارد حلقهی درونیاش میکند و از آنها شکنجهگرانی قهار میسازد؛ کاری که احتمالا به استفادهی ابزاری کلیسای کاتولیک از مستضعفین برای گسترش قلمرویش اشاره دارد.
در ادامهی مجموعه، پس از اینکه جنگ بین میدلند و چودر به پایان میرسد، هر دو قلمروی پادشاهی (بهعلاوهی بیشتر کشورهای دیگر داستان که با الهام از کشورهای اروپایی قرونوسطی خلق شدهاند) مورد حملهی امپراتوری کوشان (Kushan Empire) قرار میگیرند. رهبر امپراتوری کوشان همان گانیشکا است که پیشتر بهعنوان هیولای لاوکرفتی به او اشاره کردیم، هرچند او در ابتدا یک هیولا نیست.
تمدن کوشان الهامگرفته از تمدنی واقعی به همین نام است که از قرن ۱ تا ۴ میلادی بر نواحیای شامل افغانستان، شمال هند، نپال، پاکستان و… حکمفرمایی میکرد. در مانگا برای به تصویر کشیدن کوشانیها از عناصر زیادی از فرهنگ و آیین هندیها الهام گرفته شده است. مثلا اسلحههایی که استفاده میکنند، اسلحههای هندی واقعی مثل کاتار (Katar) و اورومی (Urumi) است و در مرکز نیروی سوارهنظام سنگینشان فیلها قرار دارند. مفاهیم هندو مانند آنچه در ادامه آورده شده است.
پیشاچا (شیاطین گوشتخوار)
سادو (مرتاضهای هندی)
کندالینی (به معنای «قدرت مار» که به مرکز انرژی در پایین ستون فقرات انسان اشاره دارد)
در کل میورا شخصی است که مشخصا آگاهی بالایی به
- دستاوردهای سبک فانتزی
- دستاوردهای هنرمندان
- حوادث تاریخی
داشته و با ترکیب آگاهی خود در هر سه زمینه، اثری خلق کرده که بین مانگاها، از عمقی مثالزدنی در زمینههایی چون درونمایه و دنیاسازی برخوردار است.
انیمه برزرک؛ نگاهی به اقتباسها
در بسیاری از نمونهها، انیمهی اقتباسشده جایگزینی برای کسانی است که به هر دلیلی دوست ندارند مانگا بخوانند. دربارهی برزرک چنین نگرشی بههیچ عنوان صحیح نیست. بیشتر محتوای داستانی برزرک به انیمه تبدیل نشده و از طرف دیگر، برزرک و وگاباند (Vagabond) عموما بهعنوان دو اثری شناخته میشوند که بالاترین سطح طراحی را بین مانگاهای موجود دارند. فقط کافیست نگاهی به عکسهای زیر بیندازید.
آیا مانگایی را که چنین سطحی از طراحی دارد، میتوان با انیمه جایگزین کرد؟
با این وجود، برزرک سه اقتباس انیمهای دارد که حداقل یکیشان خوب است، چون خود میورا بر ساخت آن نظارت داشته. در ادامه به معرفی سه انیمه برزرک میپردازیم.
برزرک (۱۹۹۷)
برزرک (۱۹۹۷) همان انیمهای است که گفتیم خوب است. انیمه برزرک اولین اثر اقتباسی از مانگای برزرک است، ۲۵ اپیزود دارد و کلیت قوس داستانی «عصر طلایی» و بخش کوچکی از قوس داستانی «شمشیرزن سیاه» (Black Swordsman Arc) را پوشش میدهد. این انیمه با نگرشی مینیمالیستی ساخته شده، به این معنا که بخش زیادی از محتوای آن نمای ثابت و با کمترین میزان حرکت است، ولی این نماها بهقدری زیبا هستند که بهزحمت میتوان آن را نقطهضعف به حساب آورد.
برزرک تا حد زیادی به داستان اصلی وفادار است، ولی یک تفاوت بزرگ با مانگای برزرک دارد و آن هم این است که در آن پاک (Puck)، پری کوچکی که گاتس را همراهی میکند، غایب است. این مسأله به قوس داستانی عصر طلایی خدشهای وارد نکرده، اما کیفیت بخش مربوط به شمشیرزن سیاه را پایین آورده، چون در آن قسمت پاک نقشی حیاتی در داستان ایفا میکند.
برزرک: سهگانهی دوران طلایی (۲۰۱۳-۲۰۱۲)
این انیمه برزرک، همانطور که از اسمش مشخص است، باز هم به وقایع قوس داستانی دوران طلایی میپردازد، با این تفاوت که فرمت آن به جای انیمهی سریالی، فیلم سینمایی است. این سهگانه از سه فیلم تشکیل شده؛
- برزرک: دوران طلایی – بخش اول: تخممرغ پادشاه
- برزرک: دوران طلایی – بخش دوم: نبرد دالدری
- برزرک: دوران طلایی – بخش سوم: ظهور
انیمیشن این سه فیلم ترکیبی از پویانمایی دو بعدی کلاسیک و CGI است. با اینکه انیمیشن فیلمها ایدئال نیست و بعضی جاها ماستمالیشده و بدقواره به نظر میرسد، ولی در کل کارش را انجام میدهد.
حالا سؤال اینجاست که اگر کسی بخواهد داستان برزرک دوران طلایی را تماشا کند، کدام گزینه برایش بهتر است؟
طبعا اگر دنبال داستانی پرجزئیاتتر و با آهنگ روایی بهتر هستید، انیمهی ۱۹۹۷ بهتر است. به هر حال نمیتوان داستانی را که تقریبا در ۹ ساعت تعریف شده، در ۴ ساعت و سی دقیقه تعریف کرد و چیزی را از دست نداد. البته سهگانهی سینمایی مزیتهای زیر را دارد.
- میزان تحرک تصویری آن بیشتر است و در آن از نماهای ثابت انیمهی سریالی خبری نیست.
- بعضی جزئیات داستانی در آن گنجانده شده که در انیمهی سریالی غایب است.
- شدت سانسور آن کمتر است.
ولی در کل از لحاظ کیفیت داستانی انیمه بهتر است و ترجیحا سراغ آن بروید و بعد سهگانهی سینمایی را ببینید.
برزرک (۲۰۱۶)
انیمه برزرک سال ۲۰۱۶ از ۲۴ اپیزود تشکیل شده و داستان را از همان جایی که قوس داستانی عصر طلایی به پایان میرسد ادامه میدهد؛ یعنی سه قوس داستانی «شمشیرزن سیاه»، «شاهین امپراتوری هزاره» (Hawk of the Millennium Empire) و «محکومیت» (Conviction).
متأسفانه این اقتباس انیمهای با بازخورد منفی از طرفداران روبهرو شد. دلیل آن کیفیت فنی پایین آن است. انیمیشن CGI انیمه بسیار زشت و بدترکیب است، انتخاب موسیقی و ویرایش صدای انیمه سؤالبرانگیز است و حرکت دوربین اعصاب آدم را خرد میکند. شرکتی که مسؤول ساخت انیمه بوده، زمان کافی برای یک محصول درستحسابی نداشته و خیلی از جنبههای ساخت آن را ماستمالی کرده است.
همچنین بسیاری از جزئیات مانگا در انیمه نادیده گرفته شده و کلا سبک داستانگویی متفاوت است. برای همین اگر مانگا را دنبال میکنید، ترجیحا سراغ این انیمه نروید. ولی اگر از آن دسته افرادی هستید که فقط انیمه تماشا میکنند، میتوانید سراغ این انیمه بروید. چون جذابیت ذاتی دنیا و داستان برزرک آن را قابلتحمل میکند. لااقل اگر مانگا را نخوانده باشید، سر اینکه این اقتباس چقدر با منبع اقتباسش فاصله دارد، حرص نمیخورید.
نگاهی به بازیهای برزرک
در حوزهی گیم برزرک آنطور که شایسته است ندرخشیده است. شاید دلیلش این باشد که گاتس ذاتا شخصیتی بیش از حد قدرتمند است و وقتی قاطی میکند، یک لشکر سرباز را با شمشیر گندهاش از وسط نصف میکند و هیچ تکنیک و استراتژی خاصی پشت مخرب بودن او وجود ندارد. با اینکه در ظاهر او شخصیتی ایدئال برای تبدیل شدن به ستارهی یک بازی ویدیویی است، ولی بهسختی میتوان برای گاتس چالشی ایجاد کرد و ایجاد چالش هم جزء اصول طراحی گیم است.
با این حال بر مبنای برزرک سه بازی منتشر شده که به نوبهی خود بد نیستند. در ادامه به معرفی کوتاه آنها میپردازیم.
Sword of the Berserk: Guts’ Rage (2000)
بازی شمشیر برزرک: خشم گاتس یکی از بازیهای انحصاری برای دریمکست سگا بود که در سال ۱۹۹۹ در ژاپن و سال ۲۰۰۰ در غرب منتشر شد. این بازی بین جلد ۲۲ و ۲۳ مانگا اتفاق میافتد و بهعنوان یکی از اولین بازیهایی شناخته میشود که در آن رویدادهای فوری (QTE) به کار برده شد. در این بازی با توجه به شکست یا موفقیت شما در انجام این رویدادهای فوری، مسیر داستانی عوض میشود و بنابراین راههای متفاوتی برای رسیدن به پایان بازی وجود دارد.
با توجه به اینکه خشم گاتس یکی از عناوین انحصاری برای دریمکست، کنسول محکومبهفنای سگا بود و برخلاف شنمو (Shenmue) یکی از آثار کلاسیک گیم نیست، جزء بازیهای گمنام و فراموششده به حساب میآید. اما طبق گفتهها و شنیدهها بازی است که داستان بسیار خوب و وفادارانهای به مانگا دارد (البته جای تعجب ندارد، چون میورا یکی از نویسندگان آن است) و حتی به گفتهی یکی از منتقدان تمرکزش روی داستان بیش از حد است. بنابراین اگر طرفدار پر و پا قرص مانگا هستید، شاید بد نباشد هر طور شده، آن را از سایتهای Abandonware پیدا و بازی کنید. چون اگر گیمپلی آن چنگی به دل نزند، مسلماً بهخاطر داستانش هم که شده، طرفداران برزرک از آن لذت خواهند برد.
Berserk Millennium Empire Arc: Chapter of the Holy Demon War (2004)
این بازی دنبالهی مستقیم برای بازی قبلی است که روی دریمکست منتشر شد و داستان را از جلد ۲۲ تا ۲۷ مانگا دنبال میکند. متأسفانه جنگ دیو مقدس فقط در ژاپن و کره منتشر شده و بقیه باید از راه پچهای ترجمه آن را بازی کنند.
این بازی نسبت به بازی قبلی مراحل بزرگتری دارد، ولی همچنان همان گیمپلی قبلی را دارد؛ یعنی گیمپلی هک و اسلش علیه گلهای از سیاهیلشکرها و باسهای سرسخت. در این بازی به کل اسلحههای معروف گاتس مثل اژدهاکش (Dragon Slayer)، زوبین سریع، بمبها، چاقوهای پرتابی و البته توپ دستی نمادین او دسترسی دارید. در این بازی میتوانید به شکل افقی، عمودی و اریب با شمشیرتان حمله کنید، میتوانید ضربات سبک، سنگین، دفع حمله و جهش به سمت جلو اجرا کنید و همچنین گاتس مجهز به حالت سوپر (Super Mode) است که با ضربه زدن و ضربه دریافت کردن پر میشود و وقتی کامل پر شود، گاتس قاطی میکند و همان کارهایی را در میدان نبرد انجام میدهد که از او انتظار دارید. در این بازی گاتس تعدادی همراه دارد که هر کدام قابلیتهایی دارند و بهنحوی به او کمک میکنند.
Berserk and the Band of the Hawk (2017)
ساختن یک بازی برزرک با سبک جنگجویان سلسله (Dynasty Warriors) در دنیای برزرک ایدهای بود که عملا التماس میکرد تا به واقعیت بپیوندد. جنگجویان سلسله مجموعه بازیهایی است که در آن از بین چند گزینهی موجود یک جنگجو را انتخاب میکنید و سپس در نقش او به جان یک لشکر دشمن میافتید و این وسط یک سری مأموریت هم انجام میدهید. اگر با برزرک آشنایی داشته باشید، میدانید که اگر گاتس در کل زندگیاش در یک زمینه موفقیت کسب کرده باشد، همین است؛ نصف کردن یک لشکر دشمن.
همانطور که از اسم بازی مشخص است، این بازی قوس داستانی عصر طلایی را پوشش میدهد، ولی علاوه بر آن قوس «شمشیرزن سیاه»، «محکومیت» و «شاهین هزاره» (Millennium Falcon) را هم در بر میگیرد.
این بازی تنها بازی برزرک است که بهطور رسمی و بدون مشکل در دسترس است و میتوانید روی کنسولهای نسل قبلی و همچنین استیم آن را پیدا کنید. خوشبختانه بازی بدی هم از آب درنیامده و بازخورد خوبی دریافت کرده است.
جمعبندی
حالا که برزرک و آثار اقباسشده از آن را به طور خلاصه معرفی کردیم، یک سؤال باقی میماند: آیا برزرک قرار است ادامه پیدا کند یا مرگ میورا بهمعنای پایان داستان است؟
یک سری حرف و حدیث شنیده میشود مبنی بر اینکه دستیاران میورا کار او را ادامه خواهند داد، ولی هنوز چیزی مشخص نیست. یکی از این دستیاران توییت کرده بود: «من نمیدونم چه اتفاقی قراره بیفته و در جایگاهی نیستم که تصمیمگیری کنم، برای همین برای یه مدت چیزی نمیگم. حتی اگه برنامهی خاصی هم در راه باشه، در زمانبندی مشخص ارائه میشه. در آخر میخوام از همه بابت طرفداری از کار آقای میورا و حمایت خستگیناپذیرتون تشکر کنم.»
آیندهی سری برزرک هرچه که باشد، یک مسئله پر واضح است: چهل جلد قطوری که از برزرک منتشر شدهاند، بهقدری خوب هستند که حتی اگر داستان ناتمام بماند، چیزی از ارزش آن کم نمیشود. برزرک هم داستانی نیست که به پیچشها و غافلگیریهای سنگین وابسته باشد و به اصطلاح از آن داستانهاست که در آن خود سفر از مقصد اهمیت بهمراتب بیشتری دارد.
اگر از آن دسته افراد هستید که از صبر کردن برای منتشر شدن فصل جدید مانگا بیزار هستند، در حال حاضر بهترین موقع برای ورود به دنیای برزرک و تجربهی نبوغ میورا است، چون برزرک از آن آثاری بود که انتشار نامنظم داشت و گاهی بین انتشار فصول فاصلهی زیادی میافتاد. ولی با توجه به اینکه میورا دیگر در قید حیات نیست، کل کارنامهی کاری او حی و حاضر جلوی رویتان است و حتی اگر برزرک ادامه پیدا کند، مسلماً با دورانی که میورا داشت روی آن کار میکرد، تفاوت خواهد داشت. چون در نهایت نبوغ میورا به حدی است که حتی روی داستانی که خلق کرده سایه بیندازد و هویتی جداگانه پیدا کند.
برای بازی بهتره به سگانه دارک سولز الدن رینگ اشاره کنی چون سرچشمه شوند برزرک ه
افسوس بزرگی خواهد بود اگه یه سری کامل و باکیفیت ازش ساخته نشه، هرچند نسخه ۹۷ شاهکار بود بخصوص چند قسمت آخرش که ترس کیهانی رو تو دنیای انیمه معنا کرد
بسیار خوش حالم که شما هم مثل من این شاهکارو درک مىکنىد
امیدوارم موفق باشید
تاثیرات برزرک روی آثاری که از اون الهام گرفتن بزرگتر و مهمتر از چیزی بود که با اقتباسهای مستقیم برزرک گرفتیم. خود این اثرات یه مقالهی جدا نیاز دارن که ردپای برزرک رو میشه خیلی جاها دید.
استاد بسی رنج برد در این سال سی.
متن بالا با آهنگ تم گاتز خوانده شود…