۲۰ فیلم برتر بن افلک؛ ستاره‌ای مغموم با فرازوفرودهای بی‌پایان (پرتره‌ی یک بازیگر)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳۴ دقیقه
بن افلک

چند سال قبل، در روزهایی که بن افلک در آستانه‌ی جدایی از همسرش «جنیفر گارنر» قرار داشت و با وضعیتی افسرده، در حال تبلیغ فیلم «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» بود، تصاویر چهره‌ی غمگین وی در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شد اما یک عکس سرنوشت متفاوتی پیدا کرد: افلک پیراهن آبی تیره بر تن کرده است، سیگار در دست دارد، چشمانش را بسته و در صورتش فرسودگی، خستگی، خشم و کلافگی به چشم می‌خورد. این عکس بلافاصله به یک «میم اینترنتی» تبدیل شد و به معنای «لعنت به همه چیز» مورد استفاده قرار می‌گرفت. پیش از آن، میم «کیانوی غمگین» را داشتیم، آن عکس روایتگر افسردگی فلسفی و پریشان‌حالی مزمن «کیانو ریوز» بود اما تصویر افلک حس متفاوتی را تداعی می‌کرد، یک مرد میان‌سالِ درمانده که سیگار می‌کشد و شکمش کمی بیرون افتاده است؛ عکسی که باعث می‌شد برای افلک دل بسوزانید و در عین حال کمی به او لبخند بزنید. اما مشکلات روحی و روانی افلک هرگز سطحی نبوده‌اند، او تاریخچه‌ای طولانی از اضطراب‌‌های تمام‌نشدنی، افسردگی‌ شدید و اعتیاد به الکل داشته است. در همان دورانی که با تصویر افلک شوخی می‌شد، او به یک مرکز بازپروری مراجعه کرد تا مرهمی بر زخم‌هایش پیدا کند.

افلک به‌تازگی با «جنیفر لوپز» ازدواج کرده و ۵۰ سالگی‌اش را هم جشن گرفته است. او هم‌نسل «لئوناردو دی‌کاپریو»، «متیو مک‌کانهی»، «مارک والبرگ»، «کریستین بیل»، «ایتن هاک» و دوست نزدیکش «مت دیمون» است اما برخلاف باقی، او چالش‌ها و فرازوفرودهای «ستاره‌ی سینما بودن» را بهتر به ما نشان می‌دهد. افلک هرگز پادشاهی مطلق را تجربه نکرده است، دوره‌ای که همه چیز ایده‌‌آل باشد، هیچ‌کدام از فیلم‌هایش شکست نخورد و زندگی شخصی‌اش آرام سپری شود. «تام کروز» که مدتی قبل ۶۰ ساله شد، شاید «آخرین ستاره‌ی سینما» باشد، بازیگری که هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی او را بگیرد، سن برایش یک عدد است و همه‌ی فیلم‌هایش، میلیون‌ها نفر را روانه‌ی سالن‌های سینما می‌کند. افلک که همیشه از حسرت‌ها و مشکلاتش صحبت کرده است، نقطه‌ی مقابل تام کروز قرار می‌گیرد. افلک را باید یک پدیده‌ی عجیب بدانیم، این جمله‌ی مجله‌ی «نیویورک ‌تایمز» او را به‌درستی توصیف می‌کند: «افلک شاید باعث شود که هم‌زمان به او حسادت بورزید، برایش دل بسوزانید و از وی متنفر هم باشید».

افلک در خانواده‌ای از طبقه‌ی کارگر در کالیفرنیا به دنیا آمد و همراه با برادرش «کیسی» در ایالت ماساچوست بزرگ شد. مادرش معلم و فعال اجتماعی بود و پدرش یک بازیگر نه‌چندان سرشناس که به قماربازی و نوشیدنی‌های الکلی اعتیاد داشت. او در مدرسه با مت دیمون آشنا شد، آن‌ها با یکدیگر سفر می‌کردند تا در تست‌های بازیگری شرکت کنند. دیمون درس‌خوان بود و به دانشگاه «هاروارد» رفت اما افلکِ باهوش، پتانسیل‌‎هایش را هدر داد و تنها پس از چند ماه، ترک تحصیل کرد و از دانشگاه «ورمانت» بیرون آمد. این تصمیم اشتباه، او را همواره آزار داده و افلک معمولا از تحصیلات پایینش حس ناخوشایند و بدی داشته است. «اَن-هلن پترسون» در مقاله‌ای به این نکته اشاره می‌کند که شخصیت افلک با شرمساری و خجالت‌زدگی گره خورده است: «از نقش‌هایی که انتخاب کرده، روابط عاشقانه‌ای که داشته است، تحصیل نکردش، دائم‌الخمر بودنش و این اواخر خالکوبی‌اش». پترسون پربیراه نمی‌گوید، انگار افلک هر چه قدر تلاش می‌کند، نمی‌تواند خودش یا دنبال‌کنندگانش را راضی کند.

با ظاهری خوش‌تیپ اما گستاخ و فیزیک مناسب، افلکِ جوان به یک گزینه‌ی مناسب برای نقش اوباش و ارازل تبدیل شد و چنین شخصیت‌هایی را در «روابط مدرسه» ساخته‌ی «رابرت مندل»، «مات و مبهوت» ساخته‌ی «ریچارد لینکلیتر» و «پاساژگردها» ساخته‌ی «کوین اسمیت» بازی کرد. او در «به دنبال امی» پیشرفت کرد و این‌ بار نقش یک آدم احمق را برعهده گرفت اما حتی شخصیت‌های مثبت‌تر او هم در آن دوران چندان باهوش نبودند. بنابراین وقتی او و دیمون در سال ۱۹۹۷ جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم‌نامه را برای «ویل هانتینگ نابغه» به‌دست آوردند، همه فکر می‌کردند که دیمون ستاره‌ی اصلی و افلک در بهترین حالت، دستیار او است. این نوع‌ نگاه‌ها ناعادلانه بود اما کسی با آن‌ها مخالفتی نداشت. منتقد مجله‌ی «اسکوئر» در نقد ویل هانتینگ نابغه نوشته بود که «بن افلک تنها با این هدف به کره‌ی زمین فرستاده شده است تا باعث شود مت دیمون باهوش‌تر به نظر برسد».

آن‌ها در ادامه به مسیر کاملا متفاوتی رفتند، یکی در مسیر هنر قدم گذاشت و دیگری در مسیر تجارت. دیمون در فیلم‌های برجسته‌ای همچون «نجات سرباز رایان» و «آقای ریپلی بااستعداد» حضور پیدا کرد و پس از اینکه جایگاه خود را به عنوان یک ستاره‌ی معتبر جهانی اثبات کرد، با مجموعه‌ی «جیسون بورن» به ژانر اکشن قدم گذاشت. افلک اما از همان ابتدا خود را به عنوان یک ستاره‌ی اکشن معرفی کرد و در آثاری همچون «آرماگدون»، «پرل هاربر»، «دردویل» و «مجموع همه ترس‌ها» به ایفای نقش پرداخت که هیچ‌کدام مهارت‌های بازیگری وی را به نمایش نمی‌گذاشتند. در یکی از مصاحبه‌های اخیر با حضور دیمون، افلک به شوخی گفت که «حس حسادت عمیقی دارد، فکر می‌کند بی‌کفایت است و از خودش هم نفرت دارد». حرف‌هایش اما تماماً شوخی نبود: او هیچ‌گاه همانند دیمون فرصت شکوفایی پیدا نکرد. در آن روزها فیلمی به افلک پیشنهاد نمی‌شد که کمک کند تا منتقدان و مخاطبان او را جدی بگیرند.

در فیلم‌های مستقل یا کوچک‌تر، او باز هم نقش آدم‌هایی را ایفا می‌‌کرد که برای مخاطب آزاردهنده هستند، یک شخصیت متظاهر و خودشیفته در «شکسپیر عاشق» یا یک مرد بدذات و فرومایه در «اتاق بخار». احتمالا به همین دلیل بود که آزمون‌وخطای افلک با ژانر کمدی-عاشقانه بازخوردهای منفی متعددی دریافت کرد. در آن دوره، فقط فیلم «تغییر مسیر» (۲۰۰۲) ساخته‌ی «راجر میشل» چشمه‌ای از بازیگری خوب افلک را نشان می‌داد اما کافی به نظر نمی‌رسید. در همین حین، «گوئینت پالترو» که بین سال‌های ۱۹۹۷ الی ۲۰۰۰ با افلک رابطه داشت، او را یک «کله پوک و احمق» توصیف کرد تا همه مطمئن شوند که بهره‌ی هوشی افلک پایین است، تفکری که با واقعیت فرسنگ‌ها فاصله داشت. «دیوید فینچر» سال‌ها بعد در مصاحبه‌ای راجع به این مسئله صحبت کرد: «چیزی که اکثر مردم نمی‌دانند این است که او بی‌نهایت باهوش است اما از آنجایی که نمی‌خواهد غیرمنتظره و عجیب رفتار کند، هوشش را کم‌رنگ جلوه می‌دهد». تا پیش از آن، ریچارد لینکلیتر و «جان فرانکن‌هایمر» هم کار کردن با افلک را یک تجربه‌ی فوق‌العاده توصیف کرده بودند و او را از بازیگران دلپذیر سینما می‌دانستند.

جایگاه و شهرت افلک متزلزل شده بود و حضور در کنار جنیفر لوپز در فیلم «جیلی» (۲۰۰۳) وضعیت را به‌مراتب بدتر کرد. جیلی شکست تجاری فاجعه‌باری خورد، از سوی منتقدان و مخاطبان سلاخی شد و حتی «مارتین برست» را به این نتیجه رساند که بهتر است از فیلم‌سازی بازنشسته شود. افلک و لوپز یک سال بعد در فیلم «دختر جرسی» بار دیگر روبه‌روی یکدیگر قرار گرفتند که آن هم شکست خورد. واکنش‌های منفی ناشی از رابطه‌ی عاشقانه‌ی این دو بود که به شکل عجیبی از سوی رسانه‌ها محکوم می‌شد. پاپاراتزی‌ها افلک و لوپز را رها نمی‌کردند و حملات مجلات زرد به آن‌ها لحظه‌ای متوقف نمی‌شد. افلک بعدها تفرعن و نژادپرستی را عامل اصلی اتفاقات دانست. هیچ رابطه‌ای نمی‌توانست در آن شرایط ادامه پیدا کند و رابطه‌ی «بنیفر» با چالش‌های جدی روبرو شد. ازدواجشان به تعویق افتاد و در نهایت لغو شد. دیدگاه‌های منفی نسبت به این رابطه‌، هر دو را شوکه کرده بود. افلک پس از اکران جیلی، دیمون را ملاقات کرد و به او گفت: «من در بدترین جایگاهی هستم که یک انسان می‌تواند باشد. می‌توانم مجله بفروشم اما بلیت سینما نه».

افلک در سال ۲۰۰۴ با جنیفر گارنر ملاقات و یک سال بعد ازدواج کرد. مجلات و روزنامه‌ها همچنان از سقوط افلک صحبت می‌کردند اما او هرگز آدم بد قصه نبود. منتقدان اغلب او را برای طنز متواضع و آغشته به خودناباوری تحسین می‌کردند، با اینکه همچنان منتظر بودند تا مهارت‌های بازیگری‌اش را نشان دهد. روز موعود فرا رسید و افلک در سال ۲۰۰۶ با «هالیوودلند»، جایزه‌ی بازیگری کسب کرد. او در ادامه تصمیم گرفت تا فیلم‌سازی را هم امتحان کند و «رفته عزیزم رفته» را در سال ۲۰۰۷ با حضور برادرش جلوی دوربین بود. کیسی افلک در این رابطه می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌دانست آیا او [کارگردان] خوبی است یا خیر، بنابراین مخاطبان شگفت‌زده شدند. اما من غافل‌گیر نشدم، می‌دانستم او نسبت به چیزهایی که در مجله‌های زرد گفته می‌شود، آدم باهوش‌تر و جالب‌تری است». ناگهان نگاه‌ها تغییر پیدا کرد، او با «رابرت ردفورد» مقایسه می‌شد، نمونه‌ای درخشان از بازیگری که به سراغ فیلم‌سازی رفته است اما این موفقیت‌ها هم کافی نبود تا افلک احساس امنیت کند. او محتاط و نگران بود و احساس می‌کرد این بازگشت شکوهمندانه، شکننده و موقت است.

سه سال بعد، افلک با یک درام-تریلر راضی‌کننده‌ی دیگر بازگشت؛ «شهر» (۲۰۱۰) به همه ثابت کرد که باید او را به عنوان فیلم‌ساز جدی بگیرند و اگر همچنان تردیدی وجود داشت، «آرگو» (۲۰۱۲) حجت را بر همگان تمام کرد. «آنتونی لین» نویسنده‌ی مجله‌ی «نیویورکر» در مقاله‌ی «ما درباره‌ی بن افلک اشتباه کردیم» می‌گوید: «کمتر کسی که فیلم آرماگدون و پرل هاربر را تماشا کرده، راه نجات یا بازگشتی [برای افلک] متصور بود». اما حس دوگانه‌ی هالیوود نسبت به او ادامه داشت. افلک به چهارمین فیلم‌ساز تاریخ تبدیل شد که ساخته‌اش جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم سال را به خانه می‌برد اما او حتی نامزد بهترین کارگردانی نمی‌شود. گویی موفقیت‌های آرگو هیچ ارتباطی با کارگردان و بازیگر نقش اصلی‌اش ندارد. درست است، او بهترین انتخاب ممکن برای ایفای نقش مأمور سیا «تونی مندز» نبود اما کدام کارگردان دیگری حاضر می‌شد تا چنین نقشی را به او بسپارد؟

قدم بعدی افلک رو به عقب بود. فیلم درام-مافیایی «تا شب زنده بمان» (۲۰۱۶) کیفیت آثار پیشین وی را نداشت، اگرچه کارنامه‌ی فیلم‌سازی‌ افلک همچنان بهتر از «جرج کلونی» به نظر می‌رسید. افلک سکانس‌های اکشن و تعلیق‌آمیز را با دقتی مثال‌زدنی طراحی می‌کند و استعداد ویژه‌ای در انتخاب بازیگران دارد، شاید به همین دلیل است که از سه ساخته‌ی اولش، پنج بازیگر در فصل جوایز موفق ظاهر شدند. به هر نحو، به نظر می‌رسید آینده متعلق به افلکِ کارگردان است؛ در نتیجه وقتی اعلام شد که او قرار است نقش «بتمن» را بازی کند، تحلیل‌گرها به چند دلیل نمی‌توانستند این چرخش ناگهانی را درک کنند: فیلم ابرقهرمانی پیشین او یک افتضاح کامل و دیدگاه شخصی افلک نسبت به فیلم‌های ابرقهرمانی و اکشن هم منفی بود. پس چرا این چالش بزرگ را پذیرفت؟ شاید چون نمی‌توانست قبول کند که دیگر یک ستاره‌ی سینما نیست. او این نقش را پذیرفت اما به نظر می‌رسید از صمیم قلب نمی‌خواهد بتمن باشد، عجیب اینکه نوع نگاه مذکور در شخصیت فیلم هم وجود داشت، یک «بروس وین» متفاوت که بتمن بودن خسته‌اش کرده است: مردی عصبانی، دردمند و تلخ. او کمابیش رضایت‌بخش بود اما شاید اگر به جای «زک اسنایدر»، کارگردان بهتری در پشت دوربین قرار می‌گرفت، افلک می‌توانست یکی از بهترین شخصیت‌های ابرقهرمانی چند دهه‌ی اخیر را خلق کند. یک فیلم بتمن مستقل احتمالا شرایط را بهبود می‌بخشید اما وضعیت روحی-روانی افلک در سال ۲۰۱۷ و بازگشت او به سراغ الکل، باعث شد تا آن فیلم به تأخیر بیفتد و در نهایت افلک کنار رفت.

فیلم‌های اکشن اخیر وی همانند «حسابدار» و «مرز سه‌گانه»، چیزی بیشتر از یک فیلم خوب مصرفی نیستند. و او هنوز هم موفق نشده است تا با فیلم‌سازان مولف و سمپاتیک کار کند. برخلاف دیگر بازیگران مشهور معاصر، افلک هرگز با «مارتین اسکورسیزی»، «کوئنتین تارانتینو»، «وس اندرسن»، «استیون سودربرگ» یا «برادران کوئن» کار نکرده است. همکاری‌اش با «ترنس مالیک» هم آن‌طور که باید نتیجه‌بخش نبود و «به سوی شگفتی» به یکی از ضعیف‌ترین ساخته‌های مالیک تبدیل شد. در این میان یک استثنا وجود دارد: «دختر گمشده» ساخته‌ی دیوید فینچر که بدون هیچ تردیدی، بهترین بازیگری افلک را در آن مشاهده می‌کنیم. تلفیقی درست از مردی که گاهی تهدید‌کننده و گاهی دوست‌داشتنی است، «نیک دان» مردی خاکستری است که شاید قربانی باشد، شاید قاتل و شاید هم هر دو. افلک نقش خودش را بازی نمی‌کند اما همان نقشی را ایفا می‌کند که تصویر مردم از او است.

بن افلک این روزها چه می‌کند؟ «آخرین دوئل» ساخته‌ی «ریدلی اسکات» را که با همکاری «مت دیمون» نوشت و در آن بازی کرد، شکست بزرگی در گیشه خورد تا به او یادآوری شود فیلم‌هایی که دوست دارد، دیگر در سینما خریدار ندارند. در «کافه‌ی امید» احساسی ظاهر شد و در نقش یک مرد دائم‌الخمر در «راه بازگشت» راضی‌کننده بود. هنوز به دنیای تلویزیون قدم نگذاشته است اما شاید در آینده‌ی نزدیک، یک مجموعه‌ی تریلر یا جنایی از او ببینیم. پروژه‌های آتی‌اش امیدوارکننده به نظر می‌رسند: حداقل دو بار دیگر نقش بتمن را ایفا خواهد کرد، برای هشتمین بار قرار است با کوین اسمیت همکاری کند و یک فیلم تریلر علمی-تخیلی را هم در راه دارد. البته که هیچ‌کدام از این نقش‌های جدید پتانسیل‌های بازیگری افلک را هویدا نمی‌کنند، نقشی که ترکیبی از یک مرد خسته و طناز ارائه دهد، چیزی شبیه به «فیلیپ مارلو»، کارآگاه مشهور «ریموند چندلر».

اما حداقل پس از ازدواج با لوپز، او اندکی خوشحال به نظر می‌رسد. افلک در سال‌های اخیر، بیش از هر بازیگر دیگری به ما متذکر شده است که زندگی همیشه مطابق برنامه‌ریزی‌ها پیش نمی‌رود و همین چالش‌ها هستند که به زندگی معنا می‌بخشند. او شکست را درک می‌کند، چراکه آن را بارها و بارها تجربه کرده است اما تسلیم نمی‌شود و ترسی از ماجراجویی ندارد. کروز و دی‌کاپریو از نظر کیفیت بازیگری، در دنیای دیگری سیر می‌کنند، مک‌کانهی بیش از حد سرخوش است، جانی دپ هم عجیب جلوه می‌کند ما افلک؟ او اغلب درست درک نشده است. شاید ازدواج اخیر یک راه نجات و یک آغاز تازه‌ برای وی باشد. به هرجهت، باید باور داشته باشیم که زندگی به همه‌ی ما یک شانس دوباره‌ برای رسیدن به رستگاری می‌دهد.

۲۰- حسابدار (The Accountant)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۱۶
  • کارگردان: گاوین اوکانر
  • سایر بازیگران: آنا کندریک، جی. کی. سیمونز، جان برنثال، جفری تامبر، الیسون رایت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۲ از ۱۰۰

سال ۲۰۱۶ برای بن افلک به سختی سپری شد. در یک بازه‌ی دوازده ماهه، او شکست تجاری و هنری فیلم بتمن در برابر سوپرمن و تا شب زنده بمان را تجربه کرد اما در این میان، در یک فیلم کوچک هم به ایفای نقش پرداخت که در مقایسه با دیگر آثار او، کمتر از آن صحبت می‌شود. حسابدار یک فیلم اکشن-تریلر با ایده‌ای آشنا و البته چرخش‌های داستانی غیرمنتظره است که امکان‌پذیر بود تا حتی قسمت‌های بیشتری از آن ساخته شود.

افلک نقش «کریس ولف» را برعهده دارد، یک حسابدار که برای یک شرکت خصوصی کار می‌کند، شرکتی که البته با هدف پول‌شویی تأسیس شده است. ولف که استعداد ویژه‌ای در محاسبات دارد، به یک نوع اوتیسم خاص مبتلا است که به او اجازه نمی‌دهد روایت اجتماعی داشته باشد اما این محدودیت‌ها برایش اهمیتی ندارد، ولف در کارش خبره است و به‌صورت مخفیانه، تخلفات مالی شرکت‌های بزرگ را بررسی می‌کند. داستان گاهی تا مرز مضحک بودن پیش می‌رود اما در مجموع با یک فیلم قابل‌قبول روبه‌رو هستیم که برگ برنده‌اش بی‌گمان بن افلک است. او شخصیت ولف را جدی و فرهمند ترسیم کرده است.

۱۹- مرز سه‌گانه (Triple Frontier)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۱۹
  • کارگردان: جی. سی. چاندور
  • سایر بازیگران: اسکار آیزاک، چارلی هونام، گرت هدلند، پدرو پاسکال، آدریا آرجونا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰

مرز سه‌گانه شاید فیلم خوبی باشد اما یک تیم بازیگری مناسب، آن‌ را به اثر بهتری تبدیل کرده است. قصه آشنا است و نمونه‌های مشابه‌ آن را بارها دیده‌‌ایم اما بازهم اتفاق خوبی است که فیلم‌های اکشن بزرگسالانه در ابعاد کوچک ساخته شود، آثاری که بخشی از مجموعه‌های سینمایی مشهور نیستند. فارغ از چند سکانس اکشن درخشان، تمرکز اصلی جی سی چاندور بر روی روایت سرگذشت چند مرد شکست‌خورده است که بلندپروازی، آن‌ها را با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌کند.

داستان درباره‌ی پنج نظامی است که تصمیم می‌گیرند با به‌کارگیری تجربیات و آموزش‌های خود، از یک دلال مواد مخدر سرقت کنند. چند اشتباه کوچک و طمع‌کاری باعث می‌شود تا نقشه‌ مطابق برنامه پیش نرود و حالا «پوپ» (اسکار ایزاک) و اعضای تیمش باید برای بقا تلاش کنند. افلک نقش مردی را بازی می‌کند که مشکلات مالی فراوانی دارد و حاضر است برای تأمین آینده‌ی فرزندانش، از مرز اخلاقیات عبور کند.

۱۸- آرماگدون (Armageddon)

بن افلک

  • سال انتشار: ۱۹۹۸
  • کارگردان: مایکل بی
  • سایر بازیگران: بروس ویلیس، بیلی باب تورنتون، لیو تایلر، استیو بوشمی، ویل پاتون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۸ از ۱۰۰

مصاحبه‌ی بن افلک درباره‌ی پشت‌صحنه‌ی ساخت آرماگدون، به سوژه‌ی رسانه‌ها تبدیل شد و هنوز هم تماشای آن بامزه است (ناگفته نماند که مصاحبه‌های این بازیگر همواره جذابیت ویژه‌ای داشته‌اند و تفسیرهایی که از کارنامه‌ی هنری‌اش ارائه می‌دهد، گاهی از خود فیلم‌ها تماشایی‌تر هستند.). افلک ایده‌ی آرماگدون را احمقانه می‌دانست و مشخص نیست که با این نوع نگاه‌ها، به چه دلیل حاضر شده است در فیلم بازی کند. در آن ویدیوی مشهور، او کارگردان فیلم، «مایکل بی» را برای انتخاب‌هایش زیر سوال می‌برد و درک نمی‌کرد که چرا باید «حفارها» آموزش فضانوردی ببینند تا جلوی برخورد یک ستاره‌ی دنباله‌دار به کره‌ی زمین را بگیرند. او خطاب به کارگردان این سوال را مطرح کرد که «بهتر نیست فضانوردها آموزش حفاری ببینند؟»، مایکل بی از این انتقادات رضایت نداشت و در جواب وی گفت: «خفه شو».

در هر صورت، افلک با این ایده‌های داستانی نامعقول موافقت و در فیلم حضور پیدا کرد. آرماگدون یک بلاک‌باستر احمقانه از دهه‌ی ۹۰ میلادی است که اگر آن را جدی نگیرید، می‌تواند سرگرم‌کننده هم باشد. رابطه‌ی عاشقانه‌ی افلک و لیو تایلر آن‌قدر کلیشه‌ای کار شده که به کمدی نزدیک شده است. لحظه‌ی نهایی فیلم را هم نباید نادیده گرفت، واکنش‌های غلوآمیز و چهره‌ی گریان افلک در لحظه‌ی خداحافظی با بروس ویروس به شکلی است که نمی‌دانید باید بخندید یا اشک بریزید.

۱۷- پاساژگردها (Mallrats)

بن افلک

  • سال انتشار: ۱۹۹۵
  • کارگردان: کوین اسمیت
  • سایر بازیگران: جیسون لی، جرمی لندن، شانن دوهرتی، کلر فورلانی، جوی لورن آدامز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۷ از ۱۰۰

همکاری بن افلک با کوین اسمیت همواره به او اجازه داده است تا نقش‌های متفاوتی را ایفا کند. افلک که علاقه‌ی زیادی به سبک‌ کمدی اسمیت دارد، در آثار او این فرصت را پیدا می‌کند تا کمی از نقش‌های عادی فاصله بگیرد. البته همان‌طور که بالاتر هم اشاره شد، این نقش‌ها یکی از دلایلی بود که مخاطبان نسبت به افلک بدبین شدند و او را کم‌عقل می‌دانستند. در پاساژگردها، او نقش رئیس شیطانی یک فروشگاه لباس را بازی می‌کند و بی‌درنگ نسبت به او احساس تنفر شدیدی پیدا می‌کنید.

داستان درباره‌ی دو دوست است که پس از شکست عشقی، دچار بحران شده‌اند. آن‌ها حالا روزهایشان را در یک پاساژ سپری و درباره‌ی کتاب‌های کمیک صحبت می‌کنند. «برودی بروس» (جیسون لی) با اینکه هنوز کودک درونش زنده است اما حتی پس از جدایی، همچنان به «رنه» عشق می‌ورزد و هنگامی که آگاه می‌شود او با مردی به نام «شانون» وارد رابطه شده، تصمیم می‌گیرد راهی برای جدا کردن آن‌ها پیدا کند.

۱۶- تغییر مسیر (Changing Lanes)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۰۲
  • کارگردان: راجر میشل
  • سایر بازیگران: ساموئل ال. جکسون، تونی کولت، سیدنی پولاک، ویلیام هرت، آماندا پیت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰

پس از شکست تجاری غیرمنتظره‌ی فیلم آخرین دوئل، بن افلک گفت: «فیلم‌هایی که بخشی از مجموعه‌های معروف نیستند و بودجه‌ی متوسط دارند، به‌درستی حمایت نمی‌شوند». افلک نزدیک به دو دهه قبل، در یک تریلر خوش‌ساخت به نام تغییر مسیر به ایفای نقش پرداخت که آن هم شرایط مشابه‌ای را تجربه کرد و برخلاف انتظار، به فروش خوبی نرسید. تغییر مسیر به مضامینی همچون روابط نژادی و قصور قانونی می‌پردازد و لحظاتی که افلک و جکسون بر سر هم فریاد می‌کشند را به‌راحتی نمی‌توانید فراموش کنید.

یک فروشنده‌ی بیمه‌ی سیاه‌پوست به نام «دویل گیپسون» (جکسون) با یک وکیل سفیدپوست به نام «گوین بنِک» (افلک) تصادف می‌کند. هر دو مرد کارهای مهمی دارند که باید در اسرع وقت به آن‌ها برسند اما این تصادف اتومبیل همه چیز را خراب می‌کند. دویل در تلاش است تا حضانت فرزندانش را از همسر سابقش بگیرد و باید به دادگاه برود و گوین هم یک جلسه‌ی کاری سرنوشت‌ساز دارد. جدال این دو مرد آن‌ها را مجبور می‌کند تا از زندگی شخصی و مشکلات یکدیگر به درک بهتری برسند.

۱۵- به سوی شگفتی (To the Wonder)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • کارگردان: ترنس مالیک
  • سایر بازیگران: اولگا کوریلنکو، ریچل مک‌آدامز، خاویر باردم، رومینا موندلو
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۷ از ۱۰۰

بن افلک در فیلم‌های کمدی-عاشقانه‌ی افتضاحی نقش‌آفرینی کرده است اما نباید فراموش کنیم که او می‌تواند این نقش‌ها را خوب بازی کند. افلک فیزیک و چهره‌ی جذابی دارد، همچنین قادر است خود را با نقش‌های متفاوت تطبیق دهد و در آثاری هنرنمایی کند که فاصله‌ی زیادی با سینمای جریان اصلی دارند. ترنس مالیک، فیلم‌ساز دوست‌داشتنی سینمای هنری که آثارش اغلب هیچ سنخیتی با جریان اصلی ندارند، برای به سوی شگفتی، بن افلک را انتخاب کرد و او هم این فرصت استثنایی را از دست نداد. فیلم اگرچه کیفیت دیگر ساخته‌های مالیک را ندارد و برای هر سلیقه‌ای مناسب نیست اما می‌تواند تجربه‌ی سینمایی ویژه‌ای باشد، خصوصا برای طرفداران این فیلم‌ساز پرآوازه.

فیلم داستان زندگی یک مرد آمریکایی به نام «نیل» و عروس اکراینی‌اش «مارینا» را به تصویر می‌کشد که به شهر مادری نیل در ایالت اکلاهما بازگشته‌اند تا آنجا زندگی کنند. ملاقات اولیه‌ آن‌ها در پاریس عاشقانه و زیبا است اما به‌تدریج متوجه می‌شوند که این رابطه‌ی رویایی به یک ازدواج معمولی تبدیل شده است. در کنار تکنیک‌های فیلم‌سازی رایج مالیک، شیمی رابطه‌ی افلک و اولگا کوریلنکو فوق‌العاده از آب درآمده است.

۱۴- روابط مدرسه (School Ties)

بن افلک

  • سال انتشار: ۱۹۹۲
  • کارگردان: رابرت مندل
  • سایر بازیگران: برندن فریزر، مت دیمون، کریس اودانل، راندال باتینکف
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰

یک فیلم کلاسیک نوجوانانه با حضور بن افلک در یکی از اولین نقش‌های جدی سینمایی‌اش. روابط مدرسه آغازی خوب برای چند بازیگر جوان بااستعداد بود که در دهه‌های بعدی به ستارگان سینما تبدیل شدند. قصه در سال ۱۹۵۵ اتفاق می‌افتد، «دیوید گرین» (برندن فریزر) یک نوجوان یهودی است که فرصت تحصیل در مدرسه‌ی نخبه‌ها را پیدا می‌کند اما به دلیل مذهبی که دارد، با مشکل روبه‌رو می‌شود.

رقیب اصلی گرین، «چارلی دیلن» (مت دیمون) است. چارلی ابتدا نگاه مثبتی به همکلاسی جدیدش دارد اما پس از اینکه در تحصیلات و ورزش دچار چالش می‌شود، در مقابل گرین می‌ایستد و او را به دلیل پیشینه‌اش مورد تمسخر قرار می‌دهد. افلک نقش دوست و حامی چارلی را بازی می‌کند.

۱۳- وضعیت فعلی (State of Play)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۰۹
  • کارگردان: کوین مک‌دانلد
  • سایر بازیگران: راسل کرو، ریچل مک‌آدامز، رابین رایت، هلن میرن، جیسون بیتمن، وندی مکه‌نا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰

این فیلم درام-سیاسی در دوره‌ای اکران شد که کارنامه‌ی هنری بن افلک دیگر فروغ سابق را نداشت. نقش‌آفرینی در فیلم‌های شکست‌خورده و کم‌فروش باعث شده بود که این بازیگر را بیشتر در نقش‌های مکمل ببینیم. افلک همچنان با بازخوردهای منفی از سوی رسانه‌ها روبه‌رو می‌شد و اگرچه پیش از آن، با جاه‌طلبی یک فیلم خوب ساخته بود اما بازهم به عنوان بازیگر چندان جدی گرفته نمی‌شد. شخصیت او در «وضعیت فعلی» نیز با مشکلات مشابه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند.

افلک نقش یک سناتور آمریکایی به نام «استفن کالینز» را برعهده دارد که دستیار و معشوقه‌اش «سونیا بیکر» خودکشی می‌کند. در ادامه یک روزنامه‌نگار به نام «کال مک‌آفری» که به این مرگ مشکوک است، تحقیقاتی را آغاز می‌کند تا پرده از حقیقت بردارد. افلک در نقش یک سناتور قانع‌کننده است و مخمصه‌ای که این شخصیت در آن گرفتار شده را به‌ درستی عرضه می‌کند. کالینز از اشتباهاتش آگاه است اما هدف بزرگ‌تری دارد؛ متاسفانه رسانه‌ها اهمیتی به این اهداف مثبت نمی‌دهند، تمرکز آن‌ها روی حاشیه است.

۱۲- مات و مبهوت (Dazed and Confused)

بن افلک

  • سال انتشار: ۱۹۹۳
  • کارگردان: ریچارد لینکلیتر
  • سایر بازیگران: جیسون لاندن، روری کوچرین، وایلی ویگینز، آدام گلدبرگ، متیو مک‌کانهی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

بن افلک این توانایی را دارد که دامنه‌ای از نقش‌های مختلف را بازی کند، از شخصیت‌های تیپ تا آن‌هایی که درون‌گرا هستند و احساساتشان را بروز نمی‌دهند. مات و مبهوت در دورانی اکران شد که افلک هنوز به یک چهره‌ی سرشناس تبدیل نشده بود؛ این ساخته‌ی ریچارد لینکلیتر برای او و چند بازیگر دیگر همچون متیو مک‌کانهی به یک سکوی پرتاپ تبدیل شد. سبک فیلم‌سازی لینکلیتر واقع‌گرایانه است اما در آثارش اِلمان‌های مضحک هم به چشم می‌خورد. افلک در فیلم، یکی از همین عناصر مضحک است، او یک نسخه‌ی اغراق‌آمیز از یک نوجوان زورگو را ایفا می‌کند که اکثرمان در دوران کودکی با آن روبه‌رو شده‌ایم.

بخش اعظم فیلم بر روی چند دانش آموز تمرکز دارد که سختی‌های ورود به دبیرستان را تجربه می‌کنند. یکی از این چالش‌ها، آزار و اذیت‌های بچه‌های زورگوی مدرسه است. و هیچ زورگویی بدتر از «فِرِد» (افلک) نیست که از کتک زدن تازه‌واردهای مدرسه لذت می‌برد. او به دلیل رد شدن چنین باره در امتحانات، از دیگران بزرگ‌تر است و از فیزیک بدنی‌اش برای ضرب‌وشتم استفاده می‌کند.

۱۱- دگما (Dogma)

فیلم دگما

  • سال انتشار: ۱۹۹۹
  • کارگردان: کوین اسمیت
  • سایر بازیگران: مت دیمون، جرج کارلین، سلما هایک، جیسون لی، آلن ریکمن، کریس راک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰

با موفقیت‌های باورنکردنی ویل هانتینگ نابغه، کارنامه‌ی هنری بن افلک با دوست دوران کودکی‌اش مت دیمون، گره خورد و آن‌ها هنوز هم با یکدیگر مقایسه می‌شوند. این دو بازیگر، تفاوت‌های ملموسی دارند و مسیر متفاوتی را هم طی کرده‌اند اما وقتی با یکدیگر همکاری می‌کنند، بازدهی هر دو بیشتر می‌شود. یک ارتباط جادویی میان دیمون و افلک وجود دارد که نمونه‌ی مشابه‌اش را کمتر دیده‌ایم. هنگامی که این دو پسر بوستونی در کنار هم قرار می‌گیرند، می‌توانید حدس بزنید که نتیجه‌ی نهایی تماشایی خواهد بود.

افلک در مقایسه با دیمون، بیشتر اوقات یک قدم عقب‌تر می‌ایستاد. افلک در روابط مدرسه و ویل هانتینگ نابغه راضی‌کننده بود اما دیمون نقش‌های دوست‌داشتنی‌تری را برعهده می‌گرفت و وجه‌ی مثبت او بر مخاطبان پوشیده نبود. اما در فیلم دگما، ساخته‌ی هجوآمیز-مذهبی کوین اسمیت، آن‌ها فرصتی برابر برای خودنمایی داشتند و هر دو استعدادهایشان را به رخ کشیدند. افلک و دیمون نقش «بارتلبی» و «لوکی» را بازی می‌کنند، دو فرشته که به زمین تبعید شده‌اند. آن‌ها به دلیل بی‌احتیاطی از بهشت رانده می‌شوند و حالا می‌خواهند راهی برای بازگشت پیدا کنند.

۱۰- مردان کمپانی (The Company Men)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۱۰
  • کارگردان: جان ولز
  • سایر بازیگران: کریس کوپر، کوین کاستنر، تامی لی جونز، ماریا بلو، رزمری دویت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰

در این فیلم درام، بن افلک نقش مردی از طبقه‌ی مرفه را بازی می‌کند که تغییر شرایط باعث می‌شود تا نگاه نزدیک‌تری به کارهایی که انجام می‌دهد داشته باشد. مردان کمپانی چند سال پس از بحران مالی ۲۰۰۷ الی ۲۰۰۸ به اکران درآمد و مشقت‌هایی که سفید‌پوستان قشر مرفه متحمل شدند را به تصویر می‌کشد، ایده‌ای که حداقل روی کاغذ جذاب به نظر نمی‌رسد و حسی را به مخاطبان منتقل نمی‌کند. خوشبختانه جان ولز، قصه را به شکلی پیش می‌برد که رنگ پوست شخصیت‌ها اهمیتی نداشته باشد. فیلم مجموعه‌ای از لحظات کوچک است که در آن‌ها، شخصیت‌ها زندگی شخصی و شغلی خود را ارزیابی مجدد می‌کنند.

افلک نقش یک مرد خانواده به نام «بابی واکر» را برعهده دارد که به دلیل بحران مالی، از سوی شرکت کشتی‌سازی اخراج می‌شود و حالا نمی‌تواند شغل مناسبی پیدا کند. او به مصاحبه‌های کاری مختلف می‌رود و برای کاهش هزینه‌ها، خانواده‌اش را به یک خانه‌ی کوچک‌تر منتقل می‌کند. بابی که روزگاری آینده‌ی روشنی انتظارش را می‌کشید، حالا به کمک دیگران نیازمند است و به همین دلیل احساس شرمساری می‌کند. مردان کمپانی از این جهت ارزش تماشا دارد که شما گاهی برای شخصیت‌ها دلسوزی می‌کنید اما آن‌ها را به چشم قربانی نمی‌بینید.

۹- آخرین دوئل (The Last Duel)

آخرین دوئل

  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • سایر بازیگران: مت دیمون، آدام درایور، جودی کومر، هریت والتر، الکس لاوتر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰

هرگاه که از بن افلک انتظار چندانی ندارید، او تاثیرگذارتر ظاهر می‌شود. آخرین دوئل فیلمی حماسی-تاریخی است که توسعه‌ی آن به هیچ وجه آسان نبود و اگرچه یک فیلم‌ساز مرد را در پشت دوربین دارد اما داستانی واقعی از رنج‌های زنان را روایت می‌کند. افلک و دیمون فیلم‌نامه‌ را با همکاری «نیکول هولوفسنر» نوشتند و قصدشان این بوده است که همانند «راشومون» ساخته‌ی اعجاب‌انگیز «آکیرا کوروساوا»، پیچیدگی‌های حقیقت را یادآور شوند.

در راشومون تنها اتفاق عینی فیلم، یک جنایت است و شاهدانی که در صحنه حاضر بوده‌اند. در ادامه، کوروساوا این جنایت را از زاویه دید هر کدام از شخصیت‌ها بازگو می‌کند و روایت آن‌ها از این اتفاق، تفاوت‌هایی کلیدی دارد تا دچار سردرگمی شویم و نتوانیم با قاطعیت بگوییم واقعا چه اتفاقی رخ داده است. این تفاوت‌ها را نمی‌توان یک دروغ ساده در نظر گرفت، زیرا هر کدام از راوی‌ها به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، با چیزهایی که می‌گویند، خود را از دست داشتن در این جنایت مبرا می‌دانند و ما با جهان‌بینی هرکدام از آن‌ها نیز آشنا می‌شویم. ساخته‌ی ریدلی اسکات ساختار مشابه‌ای دارد و قصه‌ای را روایت می‌کند که در نهایت به آخرین دوئل رسمی کشور فرانسه ختم شد.

قصه در سه بخش، توسط سه شخصیت روایت می‌شود که هر کدام برداشت خودشان از رویدادها را ارائه می‌دهند. اولین روایت از دیدگاه «ژان د کاروژ» (دیمون) است، یک شوالیه که همسرش، بهترین دوست او را به تعرض متهم کرده است. دومین روایت، قصه را از نگاه همان بهترین دوست، «ژاک لو گری» (درایور) به تصویر می‌کشد و آخرین روایت که احتمالا «حقیقت» است، دو روایت قبلی را زیرسوال می‌برد و برداشت «مارگریت دو کاروژ» را عرضه می‌کند که هر دو مرد را مسموم می‌پندارد.

افلک نقش یک شخصیت فرعی به نام «کنت پیِر دالنسون» را برعهده دارد، کنتی که از ژان د کاروژ متنفر است و او را پی‌درپی مورد تمسخر قرار می‌دهد. چنین داستان سیاهی لزوما به آرامه‌ی خنده‌دار نیازی ندارد اما افلک به عنوان اِلمان کمدی فیلم، موفق ظاهر شده است. آخرین دوئل همچنین بلوغ افلک به عنوان یک نویسنده را نشان می‌دهد.

۸- به دنبال ایمی (Chasing Amy)

بن افلک

  • سال انتشار: ۱۹۹۷
  • کارگردان: کوین اسمیت
  • سایر بازیگران: جوی لورن آدامز، جیسون لی، دوایت ایول، جیسون موس، والت فلانگن، ارنست اودانل
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

در مقام بازیگر، رشد بن افلک در طول این سال‌ها برکسی پوشیده نیست و حالا شاید بهترین زمان باشد تا به نقش‌های قدیمی‌تر او از دریچه‌ی تازه‌ای نگاه کنید، خصوصا فیلم‌هایش در دهه‌ی ۹۰ میلادی که در عصر مدرن، معنا و مفهوم تازه‌ای پیدا کرده‌اند. افلک اشتباهات متعددی کرده اما همواره نشان داده است که می‌تواند خودش را بهبود ببخشد. به دنبال ایمی یک اثر کمدی-عاشقانه است که بعضی از مضامین و محتواهای آن، مخاطبان محافظه‌کار را در اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی شوکه کرد، آن هم در دورانی که سخت‌گیری‌ها کمتر بود. این فیلم اگر در سال‌های اخیر اکران می‌شد، بی‌تردید شرایط پیچیده‌ای را تجربه می‌کرد.

کوین اسمیت با سبک کمدی نسبتا بی‌ادبانه‌اش شناخته می‌شود اما اکثر مواقع نشان داده که صادق است. او و افلک در پرداختن به یک موضوع حساس، اندکی آماتور هستند اما تمام تلاش خود را کرده‌اند که در بطن ژانر عاشقانه، کمی تفاوت ایجاد کنند و اثری جاه‌طلبانه بسازند. افلک نقش یک جوان حساس را بازی می‌کند، یک خالق رمان‌های مصور که عاشق دختری با یک گرایش جنسی متفاوت می‌شود، رابطه‌ای که مخالفت و ناراحتی بهترین دوستش را به‌همراه دارد.

۷- راه بازگشت (The Way Back)

راه بازگشت

  • سال انتشار: ۲۰۲۰
  • کارگردان: گاوین اوکانر
  • سایر بازیگران: ال مادریگال، میکلا واتکینس، جنینا گاوانکار، گلین ترمن، تاد استاشویک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰

راه بازگشت شاید شخصی‌ترین نقشی باشد که بن افلک تاکنون ایفا کرده است، نقشی که نمی‌توانست زودتر ایفا کند و تکامل وی به عنوان یک بازیگر شاخص را نشان می‌دهد. داستان فیلم به‌نظر با الهام از زندگی شخصی افلک و اعتیادش به الکل نوشته شده است. نمی‌توان فیلم را تماشا کرد و به یاد زندگی شخصی افلک نیفتاد، مردی که تا مرز نابودی پیش رفت اما توانست بازگردد. در راه بازگشت عناصر فیلم‌های ورزشی الهام‌بخش نیز به چشم می‌خورد اما پیام اصلی آن پیرامون «بهبود» است که در مرکز توجه قرار می‌گیرد.

افلک نقش «جک» را ایفا می‌کند، یک ستاره‌ی سابق لیگ بسکتبال مدارس که در نوجوانی موفقیت‌های زیادی به‌دست آورد اما پس از آن، زندگی‌اش به ورطه‌ی سقوط آزاد افتاد. یک تراژدی شخصی باعث می‌شود تا او به گوشه‌نشینی و الکل روی بیاورد اما در یک روز سخت کاری، پیشنهادی دریافت می‌کند که شاید بتواند به او کمک کند تا زندگی‌اش را تغییر دهد.

با مرگ غیرمنتظره‌ی مربی بسکتبال مدرسه، از جک درخواست می‌شود تا جایگزین او شود و به نوجوانان مدرسه بسکتبال آموزش دهد. او این فرصت را از دست نمی‌دهد تا پس از مدت‌ها، کاری را انجام بدهد که واقعا دوست دارد و هم‌زمان، به شاگردانش آموزش دهد که اشتباهات گذشته‌ی او را تکرار نکنند و زندگی سالم‌‎تری داشته باشند.

۶- کافه‌ی امید (The Tender Bar)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • کارگردان: جرج کلونی
  • سایر بازیگران: تای شرایدن، لی‌لی ریب، کریستوفر لوید، دانیل رانیری، مکس مارتینی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۱ از ۱۰۰

جرج کلونی در کافه‌ی امید، از بن افلک می‌خواهد کاری را انجام دهد که آن را به خوبی بلد است: حضوری گرم و دوست‌داشتنی. افلک در کافه‌ی امید یک نقش کاملا مثبت را بازی می‌کند و تماشای او در نقش «چارلی مگوایر» برای هرکسی راضی‌کننده خواهد بود. علاوه بر این‌ها، همکاری افلک و کلونی هم جذابیت‌های زیادی دارد، یک بازیگر دیگر که او نیز در فیلم‌سازی موفق ظاهر شده است. قصه درباره‌ی فشارهای ناشی از موفقیت‌های هنری است، سوژه‌ای که برای هر دو بازیگر (و کارگردان) آشنا به نظر می‌رسد، آن‌ها این فشارها را بارها تجربه کرده‌اند.

فیلم براساس داستان واقعی زندگی نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر، «جی. آر. موهرینگر» ساخته شده است. تای شرایدن نقش جوانی موهرینگر را بازی می‌کند، دورانی که یک بچه‌ی فقیر بود تا زمانی که به دانشگاه رفت. به دلیل غیبت پدر دائم‌الخمرش، او روزهای خوبی را سپری نمی‌کند اما دایی‌اش «چارلی» (افلک) حامی جدی او است و به او درس زندگی می‌دهد. چارلی که یک متصدی بار است، به جی آر می‌گوید که بزرگسالی چه چالش‌هایی دارد و چگونه می‌توان بهتر زندگی کرد. چارلی با جی آر همانند بزرگسالان رفتار می‌کند و به او اعتمادبه‌نفس می‌دهد تا رویاهایش را دنبال کند. فیلم اگرچه به موفقیت ویژه‌ای دست نیافت اما برای افلک نامزدی گلدن گلوب و انجمن بازیگران را به‌همراه داشت.

۵- هالیوودلند (Hollywoodland)

هالیوودلند

  • سال انتشار: ۲۰۰۶
  • کارگردان: آلن کولتر
  • سایر بازیگران: آدرین برودی، دایان لین، باب هاسکینز، رابین تونی، کاتلین رابرتسون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰

این فیلم نوآر قدرنادیده، چالش‌های بازی کردن در نقش‌های ابرقهرمانی را یادآور می‌شود، چیزی که اتفاقا بن افلک با آن غریبه نیست. هالیوودلند چند سال پس از شکست مفتضحانه‌ی فیلم دردویل و تقریبا یک دهه پیش از انتخاب افلک به عنوان بتمن جدید دنیای سینمایی دی‌سی اکران شد و حالا شاید کمتر کسی آن را به یاد داشته باشد اما فیلم جالبی است.

این ساخته‌ی آلن کولتر به زندگی و مرگ غیرمنتظره‌ی ستاره‌ی سریال «سوپرمن»، «جرج ریوز» می‌پردازد. در سال ۱۹۵۹، جسد ریوز در اتاق خانه‌اش کشف شد و یک گلوله به سرش اصابت کرده بود. نیروهای پلیس این مرگ را خودکشی اعلام کردند اما در صحنه‌ی جرم شواهدی وجود داشت که با خودکشی در تضاد بود، برای مثال سه پوکه زیر پای ریوز افتاده بود، در حالی که همسایگان تنها صدای شلیک یک گلوله را شنیده بودند. شایعات متعددی پیرامون مرگ ریوز وجود دارد، از جمله اینکه با همسر تهیه‌کننده‌ی مشهور «ادی مینکس» رابطه‌‎ی نامشروع داشته و مینکس هم که ظاهرا با مافیا در ارتباط بوده است، دستور قتل او را صادر کرده است.

هالیوودلند پروسه‌ی تحقیقات این قتل توسط کارآگاه «لوئیس سیمو» (برودی) را به‌تصویر می‌کشد و هم‌زمان بخش‌هایی از زندگی ریوز را در قالب فلش‌بک مشاهده می‌کنیم. فیلم نشان می‌دهد که ریوزِ باانگیزه چگونه به هالیوود قدم گذاشت تا رویاهایش را به حقیقت تبدیل کند و چگونه در نقش سوپرمن به یک بازیگر محبوب تبدیل شد. در آن روزها، هر کودکی ریوز را به چشم یک قهرمان می‌دید اما ریوز در گذر زمان تغییر کرد، افسرده و دائم‌الخمر شد و با اینکه در تلاش بود تا نقش‌های مهمی در فیلم‌ها ایفا کند اما از سوی استودیوها جدی گرفته نمی‌شد. ریوز در نقش سوپرمن، ضدگلوله بود اما در زندگی واقعی همیشه این حس را داشت که همه می‌خواهند به او آسیب بزنند. افلک در این نقش می‌درخشد؛ او موفق شد نامزدی گلدن گلوب کسب کند و جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد جوایز ساترن و جشنواره‌ی فیلم ونیز را به خانه ببرد.

۴- شهر (The Town)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۱۰
  • کارگردان: بن افلک
  • سایر بازیگران: جان هم، ربکا هال، جرمی رنر، بلیک لایولی، کریس کوپر، پیت پاستویت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

کمتر بازیگری در اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش توانسته همگان را حیرت‌زده کند اما بن افلک این کار را انجام داد. بنابراین قابل‌ پیش‌بینی بود که باز هم بخواهد در پشت دوربین قرار بگیرد، اگرچه کمتر کسی انتظار داشت که فیلم دوم او هم یک اثر فوق‌العاده و دیدنی باشد. او این بار در جلوی دوربین هم قرار گرفت تا یادآور شود بازیگر قابلی است.

افلک نقش «داگ مک‌رِی» را بازی می‌کند، یک سارق که همراه با همکارانش، خزانه‌ی بانک‌ها را خالی می‌کند و تحت تعقیب هم قرار دارد. در میان اعضای تیم، «جیمز» غیرقابل‌پیش‌بینی را هم داریم که در مقایسه با داگ، نقش چشم‌گیرتری بوده و جرمی رنر آن را به بهترین شکل ایفا کرده است. ربکا هال و بلیک لایولی هم با تشکر از کارگردانی افلک، توانسته‌اند پتانسیل‌های بازیگری خود را نشان دهند.

۳- ویل هانتینگ نابغه (Good Will Hunting)

ویل هانتینگ نابغه

  • سال انتشار: ۱۹۹۷
  • کارگردان: گاس ون سنت
  • سایر بازیگران: مت دیمون، رابین ویلیامز، مینی درایور، جرج پلیمپتن، کیسی افلک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

ویل هانتینگ نابغه مهم‌ترین فیلم کارنامه‌ی هنری بن افلک است. با یک فیلم‌نامه‌ی درجه یک، این فیلم باعث شد تا افلک و دیمون، جایگاه خود را در صنعت سینما پیدا کنند. به‌ندرت پیش می‌آید که دو فیلم‌نامه‌نویس گمنام و کم‌تجربه فرصت همکاری با یک فیلم‌ساز بزرگ هالیوودی همچون گاس ون سنت را پیدا کنند. موفقیت‌های ویل هانتینگ نابغه همچنین نبوغ افلک و دیمون را نشان می‌دهد که تا به امروز ادامه دارد. سخنرانی‌ آن‌ها پس از کسب جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی یکی از آن لحظات تکرارنشدنی دو دوست قدیمی است که ارزش زیادی برای یکدیگر قائل هستند.

ویل هانتینگ نابغه بازتابی از دیدگاه‌ها و جهان‌بینی دو کودک بلندپرواز است که شانس رسیدن به رویاهای خود را به‌دست آورده‌اند. اما این موفقیت‌های تصادفی یا مبتنی بر شانس نبوده است، آن‌ها با تلاش مضاعف به این جایگاه رسیدند و در قصه‌ای که نوشته‌اند، به آسیب‌های روانی دوران کودکی، روابط خانوادگی و رشد کردن، نگاهی موشکافانه دارند.

بن افلک در ویل هانتینگ نابغه نشان می‌دهد که بازی در نقش‌های مکمل را هم به خوبی بلد است. دیمون نقش اصلی را برعهده دارد، سرایدار دانشگاه فناوری ماساچوست که از قضا یک نابغه‌ی ریاضی هم هست اما هرگز فرصتی به‌دست نیاورده تا استعدادهایش را نشان دهد و علاقه‌ی چندانی هم به این کار ندارد. او همچنین به دلیل سختی‌هایی که در دوران کودکی تجربه کرده، با عذاب وجدان دست‌وپنجه نرم می‌کند. افلک در نقش «چاکی سالیوان»، بهترین دوست ویل هانتینگ، او را تشویق می‌کند تا از نبوغ ذاتی خود استفاده کند و زندگی بهتری داشته باشد. افلک شاید خوب باشد اما این رابین ویلیامز است که هر سکانس را از آن خود می‌کند و باقی بازیگران را به حاشیه می‌راند.

۲- دختر گمشده (Gone Girl)

بن افلک

  • سال انتشار: ۲۰۱۴
  • کارگردان: دیوید فینچر
  • سایر بازیگران: رزمند پایک، نیل پاتریک هریس، تایلر پری، کیم دیکنز، بوید هالبروک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰

دختر گمشده نگاهی انتقادی به جوسازی و هوچی‌گری‌های رسانه‌ای دارد و فشارهای روانی ناشی از در کانون توجه بودن را بررسی می‌کند. نیک دان (افلک) نقش مردی را بازی می‌کند که یکایک جزئیات زندگی‌اش از سوی رسانه‌ها تفتیش می‌شود. این نقش گویی برای افلک طراحی شده است که در زندگی شخصی‌اش شرایط مشابه‌ای را تجربه کرده و همواره مورد هدف مجلات زرد قرار گرفته است. او در نقش نیک دان گاهی آزاردهنده است اما لحظاتی هم وجود دارد که با او احساس هم‌دردی می‌کنید. در نگاه اول، این‌گونه به نظر می‌رسید که او توانایی به تصویر کشیدن یک شخصیت پیچیده همچون نیک دان (از رمان پرفروش «گیلین فلین») را ندارد اما بن افلک تحت هدایت دیوید فینچر، بهترین بازی کارنامه‌ای هنری‌اش را ارائه داد.

در فیلم، نیک آگاه می‌شود که همسرش «اِمی» (پایک) ناپدید شده است. زندگی زنان‌شویی آن‌ها به یک افتضاح بزرگ ختم شده بود و حالا نیک در غیاب اِمی، مظنون اصلی پرونده است. رسانه‌ها به نیک حمله می‌کنند و یکایک حرکات او را زیرنظر دارند تا رازهای زندگی‌اش را یکی پس از دیگری فاش کنند. فینچر رویدادهایی که به ناپدید شدن اِمی منجر شد را روایت می‌کند و سپس برداشت متفاوتی از شخصیت‌ها ارائه می‌دهد تا مخاطب در قضاوت‌های خود دچار مشکل شود؛ جذابیت اصلی فیلم هم شاید همین باشد، اینکه با هر فلش‌بک و هر رمزگشایی، به دیدگاه تازه‌ای از نیک و اِمی می‌رسید.

۱- آرگو (Argo)

آرگو

  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • کارگردان: بن افلک
  • سایر بازیگران: برایان کرانستون، آلن آرکین، جان گودمن، آلن آرکین، کایل چندلر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

بن افلک در آرگو هرآنچه که در طول سال‌ها آموخته بود را پیاده‌سازی می‌کند. فیلم برداشتی کاملا واقعی از یک رویداد تاریخی ارائه نمی‌دهد اما نقدی هجوآمیز بر صنعت فیلم است و هم‌زمان، چالش‌های پدری را روایت می‌کند که می‌خواهد به فرزندانش نزدیک شود. فیلم قصه‌ی آدم‌هایی را روایت می‌کند که با خلاقیت، کلید حل یک مشکلِ به‌ظاهر حل نشدنی را پیدا می‌کنند. افلک در نقش تونی مندز، یک مامور سیا بازی می‌کند که باید شش آمریکایی را از یک کشور دیگر خارج کند. با توجه به شرایط سیاسی منطقه، ایالات متحده تصمیم می‌گیرد تا به‌صورت رسمی وارد عمل نشود و این کار را مخفیانه انجام دهد. تونی مندز و تیمش، خود را اعضای یک گروه فیلم‌سازی کانادایی معرفی می‌کنند که در حال فیلم‌برداری یک اثر سینمایی علمی‌-تخیلی به نام آرگو هستند و با هویت‌های دروغین وارد کشور می‌شوند تا این آمریکایی‌های محبوس‌شده را نجات دهند.

در آرگو، افلک از خلق تعلیق جعلی با به‌کارگیری تکنیک‌های تدوین یا تکان‌های شدید دوربین خودداری کرده و تمرکز خود را بر روی حساسیت‌های ایجاد شده از موقعیت قرار داده است. او با شخصیت‌هایش با احترام برخورد می‌کند، البته که در اعمال آن‌ها اغراق نیز به چشم می‌خورد. فارغ از محتواهای سیاسی و پروپاگاندایی، فیلم در مجموع فضای واقع‌گرایانه‌ای دارد و از نظر فنی قابل اعتنا است. آکادمی اسکار کارگردانی و بازیگری افلک را نادیده گرفت اما جایزه‌ی بهترین فیلم را به آرگو داد.

منبع: Slash/Film



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. Batman

    بتمن علیه سوپرمن هم میبتونست تو لیست باشه

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما