قبل از بازی کردن سایبرپانک ۲۰۷۷ ببینیم؛ بهترینهای ژانر سایبرپانک
هنوز هم باورمان نمیشود که فقط سه چهار روز تا عرضهی سایبرپانک ۲۰۷۷ باقی است. زمانی که برای اولین بار تریلر انیمیشنی و سینمایی آن را هفت سال پیش دیدیم، هنوز هم بهخوبی در خاطرمان است. بهاندازهی کافی وقت داشتهایم تا خودمان را برای بازی کردن سایبرپانک ۲۰۷۷ آماده کنیم، ولی اگر شما هم مثل ما در انتظار نشستهاید و زمان بهسختی برایتان میگذرد، شاید بد نباشد این وقت را با فیلمها و سریالهای سایبرپانک پر و خود را برای بازی آماده کنید.
همانطور که از نام بازی «سایبرپانک ۲۰۷۷» (Cyberpunk 2077) پیداست، مطمئنا لازم نیست بگوییم که بازی در دنیایی سایبرپانک اتفاق میافتد. پیش از این تمام و کمال دربارهی سایبرپانک بهعنوان یکی از زیرمجموعههای ادبیات سبک علمی-تخیلی صحبت کردهایم، ولی بگذارید پیش از اینکه بخواهیم به فیلمها و سریالهای این سبک ورود کنیم، مروری کوتاه به دنیاهای سایبرپانک داشته باشیم.
قصههای سایبرپانک بهعنوان گونهای از ادبیات علمی-تخیلی، آینده را همچون دنیایی نابود شده به تصویر میکشند؛ در دنیاهای سایبرپانک معمولا دولتها از بین رفتهاند و شرکتهای بزرگ، بر شهرها حکومت میکنند. فاصلههای طبقاتی در دنیاهای سایبرپانکی بسیار زیاد است؛ افراد یا برای شرکتها کار میکنند یا در خیابان، علیه آنها. تکنولوژی و شبکههای داده نقش مهمی در تمام دنیا ایفا میکنند و همه چیز را تغییر دادهاند.
تغییر اعضای بدن و جایگزین کردن آنها موضوعی بسیار معمول است و اساسا چیزی به اسم جنسیت در دنیاهای سایبرپانک معنایی ندارد. در نتیجهی تغییرات بزرگی که روی بدن ایجاد میشود و قصههایی که در آنها افراد بهطور کلی ذهن خود را کپی و در شبکهها قرار میدهند، بحثهایی مثل هویت و اینکه انسان چگونه تعریف میشود، از مهمترین موضوعهای سبک سایبرپانک است.
اینها را گفتیم، چون قرار است فیلمها و سریالهای این سبک را با نگاه به این عناصر در آنها بررسی کنیم. بدون شک امکان پیدا کردن تمام فیلمها و سریالهای سایبرپانکی تاریخ و قرار دادن آنها در این مطلب وجود ندارد و ما هم تلاش کردهایم تا بهترینهای آنها را جمعآوری کنیم.
با این حال، از شما هم میخواهیم تا در بخش نظرات، از فیلمها و سریالهای سایبرپانک دلخواه خود برای ما و دیگران بگویید.
Psycho-Pass
انیمههای علمی-تخیلی و سایبرپانک، تعدادی از بهترین قصههای این سبک را در خود جای دادهاند. اساسا پیش از اینکه بسیاری از فیلمهای هالیوودی به سبک علمی-تخیلی روی بیاورند، ژاپنیها در انیمههایشان بسیار زودتر از آنها سراغ این سبک رفته بودند. یکی از بهترین انیمههای علمی-تخیلی و سایبرپانکی چند سال اخیر هم بدون شک «سایکو پس» (Psycho-Pass) است.
این انیمه دنیایی در آینده را به تصویر میکشد که سیستمی به نام «سیبیل» در آن حکومت میکند. این سیستم، وضعیت روانی تمام افراد را در همه حال میسنجد و نهتنها جریان آیندهی زندگی را برایشان مشخص میکند، بلکه اگر احتمال جرم یا جنایت در فردی وجود داشته باشد، سریعا جلوی آن را میگیرد.
قصهی انیمه دربارهی تعدادی کارآگاه است که با سلاحهای ویژهی خود سراغ پروندههای مختلفی میروند. این سلاح ویژه مستقیما به سیستم وصل است و با چک وضعیت روانی افرادی که هدف به سمت آنها گرفته شده، بررسی میکند فرد مجرم است یا نه و تصمیم میگیرد که فرد باید نابود یا دستگیر شود. کنترل داده، تغییر هویت و تعریفهای مختلف از مفهوم آزادی و بررسی آن در مقابل امنیت حاصل از این سیستم، بحثهایی است که Psycho-Pass مطرح میکند، ولی احتمالا بیشتر درگیر شخصیتهایش میشوید و به خاطر آن قسمتها را دنبال میکنید.
Altered Carbon
مجموعهی سریالی «کربن تغییریافته» (Altered Carbon) یکی از بهترین رمانهای سایبرپانک را در سبک و سیاق ظاهری بلید رانر قرار میدهد و نتیجهی نهایی، یک سریال سایبرپانک بسیار جذاب است. تمام عناصر این سبک در کربن تغییریافته پیدا میشوند؛ از شرکتهای بزرگ که کنترل همه چیز و همه کس را با تکنولوژی بهدست گرفتهاند تا سلاحها و وسایل علمی-تخیلی مختلفی که به زندگی افراد راه پیدا کرده و روی همه چیز تأثیر گذاشتهاند.
با این حال، ایدهی اصلی سریال Altered Carbon تغییر بدن افراد است. افراد میتوانند از مغز یا در واقع هوشیاری خود یک نسخهی پشتیبان تهیه کنند و این نسخه را به یک بدن جدید انتقال دهند. این بدنهای جدید میتوانند توسط شرکتها به بهترین شکل ممکن ساخته شوند یا حتی از بدن افراد معمول برای تغییر ذهن استفاده کرد. شخصیت اصلی سریال کارآگاهی است که برای پیدا کردن قاتل یک نفر فرستاده میشود. شخصی به قتل رسیده، اما به لطف نسخهی پشتیبانی که از مغزش پانزده دقیقه قبل از قتل تهیه شده بود، در بدنی جدید زنده است و حالا به دنبال قاتل خود میگردد.
دنیایی که Altered Carbon به تصویر میکشد بسیار کامل است. هزینه و تلاش زیادی شده است تا دنیایی پرجزئیات برای سریال ساخته شود و این تلاشها هم جواب دادهاند؛ سریال واقعا یکی از باورپذیرترین دنیاهای سایبرپانک را دارد. با اینکه نمیتوانیم کاملا از قصه و روندش تعریف کنیم، ولی باز هم پیشنهاد میکنیم تا Altered Carbon را بهعنوان یکی از بهترین سریالهای سایبرپانک تماشا کنید.
Dredd
در لیستی که تهیه کردهایم، فیلم Dredd از ارزانترین پروژهها محسوب میشود ولی این موضوع به سازندگانش اجازه داده از تصویر کشیدن هیچ چیزی دریغ نکنند و جلوی خود را نگیرند. صد البته باید اشاره کنیم که وقتی میگوییم Dredd منظورمان نسخهی ۲۰۱۲ آن است و نه نسخهی قدیمیاش که استالونه در آن ایفای نقش کرده بود. در مقایسه با دیگر فیلمهای سایبرپانک، Dredd بیپرده و تمام کمال، دنیای تیره و تار ویرانشهرهای سایبرپانکی را مقابلمان میگذارد.
مشخصا از نظر طراحی، شهر «مگاسیتی» فیلم Dredd بسیار شبیه به شهر اصلی سایبرپانک ۲۰۷۷ یا همان نایت سیتی است. تعقیب و گریزها و صحنههای اکشن هم در مقایسه با دیگر پیشنهادهایمان که بیشتر به جنبههای فلسفی میپردازند، احتمالا با سایبرپانک ۲۰۷۷ همسوتر خواهند بود.
در دنیای Dredd، جرم و جنایت آنقدر زیاد شده که در آن افرادی بهعنوان «قاضی» مجرمان را دستگیر و در لحظه اعدام میکنند. گروههای گنگستری مختلف و مواد مخدر هم بخش مهمی از فیلم را در بر میگیرد که این موضوع هم حسابی یادآور سایبرپانک ۲۰۷۷ است. نقشهی سایبرپانک هم متشکل از چند محله است که در هر کدام، یک گروه گنگستری مختلف حکمرانی میکند.
فیلم Dredd حسابی سرگرمکننده است و در عین حال بهخوبی از دنیای تیره و تار سایبرپانک میگوید. میان آن انیمههای سایبرپانک که معمولا حول دیالوگهای پیچیده میگذرند، دیدن Dredd میتواند تنوع خوبی باشد.
Johnny Mnemonic
خلق سبک سایبرپانک را به رمانهای «ویلیام گیبسون» نسبت میدهند و مطمئنا باید یکی از گزینههایمان را هم به ساختههای او اختصاص دهیم. با این حال، دلیل ما از انتخاب «جانی نمانیک» فقط و فقط به خاطر حضور «کیانو ریوز» است. فیلم جانی نمانیک نهتنها سایبرپانک است، بلکه کیانو ریوز هم دارد؛ طوری که در لیست فیلمهای پیشنهادی برای سایبرپانک ۲۰۷۷ احتمالا باید در رتبهی دوم و پس از آن یکی فیلم سایبرپانک کیانو ریوز قرار گیرد.
البته که چنین اتفاقی نمیافتد. رمان جانی نمانیک را نخواندهایم، ولی میتوانیم بگوییم که فیلمش افتضاح است. جانی نمانیک در دنیای سایبرپانک این فیلم، یک پیغامرسان است. پیغامها هم نه در فلش یواسبی و دیسک، بلکه در ذهن منتقل میشوند. جانی روی یک صندلی مینشیند، پیغامی در ذهنش ثبت میشود و او باید آن پیغام را به مقصد برساند.
فیلم پر است از صحنهها و دیالوگهای دههی نودی بسیار بد و حتی قیافهها هم غیر قابل تحمل هستند. جانی نمانیک را ببینید، تا قدر شاهکارهای سایبرپانک دههی نودی ژاپن را بدانید. خوشبختانه، کیانو ریوز یک فیلم سایبرپانک عالی مربوط به همان دوران هم دارد.
The Matrix
احتمالا اشتباه نکردهایم اگر بگوییم «ماتریکس» محبوبترین و بزرگترین فیلم کیانو ریوز است که اتفاقا هم در سبک سایبرپانک جای میگیرد. فیلم ماتریکس این ایده را مطرح میکند که دنیای ما، کاملا یک شبیهسازی است؛ طوری که انسانها در واقع قرنهاست توسط بیگانگان بهعنوان سوخت و انرژی کشت میشوند. انسانها در محفظههایی نگه داشته شده و در همه حال متصل به یک ابرکامپیوتر هستند؛ ابرکامپیوتری که آنها را وارد یک شبیهسازی از دنیای قدیم میکند. عناصر سایبرپانک فیلم کموبیش همین جا به پایان میرسند، ولی ماتریکس بسیار بیشتر از یک فیلم اکشن است.
صحنههای اکشن شاهکار فیلم به جای خود، موضوع اصلی ماتریکس در واقع بحثهایی است که از فلسفهی وجود مطرح میکند. برخلاف ایدهی اصلی قصههای سایبرپانک که دربارهی انسان فراتر از بدن و تعاریف متفاوت از اوست، ماتریکس یک قدم عقبتر میرود و بحث دلایل وجود او را پیش میکشد.
ماتریکس شگفتانگیز است و نهتنها با صحنههای اکشن آن سرگرمتان میکند، بلکه تا مدتها پس از دیدنش هم فکرتان را درگیر خواهد کرد. متأسفانه دو دنبالهی فیلم، هر چه ماتریکس بافته بود را پنبه کردند، بحثهای تفکربرانگیز را دور ریختند و آنها را با رباتهایی بزرگی که به جنگ با هیولاها و بیگانگان میروند، جایگزین کردند. اساسا در ذهن ما دنبالهای برای ماتریکس ۱ تعریف نشده است. با این حال، آیا میدانستید ایدهی ساخت ماتریکس از یک فیلم انیمیشنی ژاپنی به ذهن خواهران واچوفسکی رسیده بود؟ واچوسفکیها این فیلم ژاپنی را دیده و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفته بودند، که چند سال تلاش کردند چیزی شبیه به آن بسازند. آن فیلم Ghost in the Shell بود.
Ghost in the Shell
فیلم Ghost in the Shell را شاید بتوان یکی از بینقصترین انیمههای سینمایی تاریخ نامید و چقدر خوشحالیم که این فیلم، در سبک سایبرپانک ساخته شده است. البته که Ghost in the Shell اقتباسی از یک مانگا قدیمی است، ولی معتقدیم که فیلمش حتی پایش را از منبع خود فراتر گذاشته. فیلم Ghost in the Shell نهتنها عمیق، پیچیده و چند لایه است، بلکه صحنههای اکشن شگفتانگیزی را هم در خود جای داده و از همه نظر کامل است.
جریان بسیار خوب فیلم و امتناع آن از قرار دادن تمام اطلاعات مقابل بیننده، کاری میکند تا مخاطب قدم به قدم با شخصیتها در کشف قصه و راز و رمزهای آن همراه شود. در این میان، حس و حالی هم که Ghost in the Shell به بیننده منتقل میکند شاید فقط در همان بلید رانر اصلی پیدا شود؛ صحنههایی که از بزرگی دنیای آن میگوید و موسیقیای که جوی عرفانی به فیلم میدهد. نمیدانیم دقیقا چه اتفاقی رخ میدهد، جادوی «مأمورو اوشی» چگونه بیننده را میگیرد، اما Ghost in the Shell کاری میکند تا یک ساعت و نیم در آرامشی عجیب فرو روید و زمانی که فیلم تمام شد، با درکی جدید از پوچی از پای آن بلند شوید.
بهعنوان یک فیلم سایبرپانک، موضوع اصلی Ghost in the Shell هم تعاریف مختلفی است که انسان میتواند از زنده بودن و مشخصا از «خود» داشته باشد؛ آن هم میان یک فیلم اکشن بسیار خوب. البته که فیلم کم دیالوگ ندارد. موضوعاتی مثل انتقال هوشیاری از بدن به بدنی دیگر، تغییرات اعضای بدن و جایگزینی آنها با تکنولوژیهای مختلف و هک کردن ذهن افراد و چیزهایی شبیه به آن، Ghost in the Shell را به یک فیلم سایبرپانک محض تبدیل کردهاند. طراحیهای بصری Ghost in the Shell همردهی بلید رانر و یکی از ستونهای اصلی شکلدهندهی استایل خاصی است که از سایبرپانک میشناسیم. یک فیلم انیمهای دیگر هم هنوز مانده است تا به مهمترین فیلم جنبش سایبرپانک و انتخاب نهاییمان برسیم.
Akira
برخلاف Ghost in the Shell که قصه در آن مرکزیت ندارد و همه چیز حول شخصیتها و عقاید آنها میگردد، «آکیرا» قصهای بزرگ و طولانی در دنیایی سایبرپانک تعریف میکند؛ قصهای که از چند وجه مختلف تعریف میشود. همانطور که از قصهای در سبک سایبرپانک انتظار داریم، شرکتهای بزرگ و دولتها کنترل گوشه به گوشهی زندگی افراد را به کمک فناوریهای مختلف بهدست گرفتهاند. در این میان، گروههای گنگستری کوچک و بزرگ هم فعالیتهای مختلفی میکنند و از زاغههای خود و با استفاده از آنچه پیدا میکنند، سعی در طغیان دارند.
حتما باید به این نکته اشاره کنیم که سازندگان این آثار، هرگز به این موضوع فکر نمیکردند که ساختهی آنها مثلا در سبک سایبرپانک میگنجد و باید فلان چیزها را حتما در آن جای دهند. ما امروزه با در نظر گرفتن عناصر یکسانشان، آنها را چنین طبقهبندی میکنیم. در زمان آکیرا حتی چنین طبقهبندیهایی شکل نگرفته بود. حتی مطمئنیم که بر و بچههای سایبرپانک ۲۰۷۷ هم لیستی از عناصر سایبرپانک جلویشان نداشتهاند که یکی پس از دیگری آنها را تیک بزنند، بلکه فیلمهایی مثل آکیرا را آنقدر دوست داشتهاند که تلاش کردهاند چیزی در حد و اندازهی آن بسازند. موتور شخصیت اصلی سایبرپانک ۲۰۷۷ دقیقا ادای احترامی به موتور «تتسوئو» در فیلم آکیرا است.
آکیرا از همان ابتدای کار با کیفیت وحشتناک بالای انیمیشنش بیننده را میخکوب میکند. با این حال، طولی نمیکشد تا چیزی حتی بهتر از انیمیشنش را رو میکند و آن قصهای غیرقابل پیشبینی است. هرگز نمیتوانید تصور کنید قصهی آکیرا قرار است چه جریانی را طی کند و به چه سرانجامی برسد. آکیرا نهتنها یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانک، بلکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ است.
Blade Runner
وقتی کلمهی سایبرپانک را میبینیم یا میشنویم، مجموعهای از تصاویر در ذهنمان شکل میگیرند و آن تصاویر، عینا تصاویر «بلید رانر» هستند. حتی اگر بخواهید رمانهای علمی-تخیلی و سایبرپانک قبل از بلید رانر را پیش بکشید، باز هم به راحتی میگوییم که این سبک همه چیز خود را مدیون بلید رانر است. معروفترین و بزرگترین رمان سایبرپانک تاریخ، رمانی که شروع جدی سایبرپانک را به آن نسبت میدهند، چند سال بعد از بلید رانر نوشته شده است. در واقع اغراق نکردهایم اگر ریشهی سایبرپانک را تمام و کمال بلید رانر بدانیم. بلید رانر از منبع خود چند قدم جلوتر و از دیگر ساختههای علمی-تخیلی آن زمان، دههها جلوتر بود.
بلید رانر قصهی کارآگاهی را تعریف میکند که به دنبال «رپلیکنت»های فراری میرود. رپلیکنتها موجوداتی انساننما هستند که توسط انسان و برای خدمت به او ساخته شدهاند. رپلیکنتها از نظر ظاهری (و احتمالا حتی داخلی) هیچ تفاوتی با انسان ندارند و بعضا ممکن است خود را مختار به انجام هر کاری ببینند و پا به فرار بگذارند. فیلم و صد البته داستان کوتاهی که فیلم از آن الهام گرفته، حول این سؤال میگردد که چه چیزی دقیقا انسان بودن و هویت ما را تعریف میکند. بحثهایی مثل اختیار، خاطرات، تأثیرات داخلی و بیرونی در شکل دادن آنچه «خود» مینامیم و چیزهایی شبیه به آن، مرکزیت اصلی فیلم را تشکیل میدهد.
طراحیهای بصری بلید رانر، ظاهر سبک سایبرپانک را تعریف کردند. برجهای بسیار بلند که هولوگرامهای بزرگی روی آنها خودنمایی میکند و خودروهایی که مقابل آنها در آسمان رفت و آمد میکنند، محیطهای تاریک که با چراغهای نئونی روشن شدهاند، لباسهایی که ادغامی از پوششهای مختلف ستارگان راک و یکی دو عنصر فضایی هستند، شهرهایی که به طبقات مختلف بالا و پایین تقسیم شدهاند و حتی چیزی مثل قرار دادن کارآگاهی با پالتویی بلند در چنین محیطهایی، به مشخصههای اصلی دنیاهای سایبرپانک تبدیل شدهاند. حتی موسیقی الکترونیک خاص بلید رانر هم بهعنوان موسیقی اصلی ژانر سایبرپانک ماندگار و به بخشی ثابت از ساختههای این سبک تبدیل شد.
بلید رانر بزرگترین تأثیر ممکن را روی ساختههای بعد از خود، چه فیلم، چه بازی و چه رمان داشت. در حرکتی غیرقابل باور، نزدیک به ۴۰ سال بعد از عرضهی فیلم اصلی، دنبالهای برای بلید رانر عرضه شد؛ دنبالهای که به شکل غیرمنتظرهای شگفتانگیز است. بلید رانر و بلید رانر ۲۰۴۹ هر دو از بهترینهای سبک سایبرپانک و از مهمترین آثار علمی-تخیلی تاریخ هستند.
نهایتا پیشنهاد میکنیم با دیدن تریلرها و گیمپلیهای سایبرپانک ۲۰۷۷، خود را از هر نظر آمادهی بازی کنید؛