این روزها زنده کردن بازیهای خیلی قدیمی، به یک اتفاق متداول تبدیل شده است. همین چند سال پیش بود که نسخهی چهارم بازی «دووم» (DOOM) عرضه شد و توانست با تجربهای به معنای واقعی کلمه سرگرمکننده که ارائه میداد، ستایشهای زیادی را دریافت کند. میتوانیم بگوییم مهمترین دلیل موفقیت بازنگری سری دووم، درک صحیح و بالای سازندههای بازی جدید از دو نسخهی اصلی و بازآفرینی روح آن شاهکارها در یک قالب نو بود. در نتیجه شاید بد نباشد قبل از گفتن کلمهای از بازی جدید «بتلتودز» (Battletoads)، ابتدا سراغ نسخهی اصلی آن برویم تا ببینیم این بازی که بعد از سالها بازگشته، چه ریشههایی دارد.
نسخهی اول بازی بتلتودز اثری بیرحم با قدمتی سی ساله است. این بازی توسط استودیوی Rare برای کنسولهای NES و سگا جنسیس ساخته شده. سن تکرقمی داشتم که به لطف پسردایی عزیزم کارتریج این بازی وارد مجموعه بازیهای کنسول سگا جنسیس من شد. از روی ظاهر بازی فکر کردیم با لاکپشتهای نینجا طرف هستیم. گویا اصل قضیه هم همین بوده و سازندگان بازی، به قصد بهره بردن از محبوبیت لاکپشتهای نینجا سعی در تولید شخصیتهایی مشابه داشتهاند؛ اما در باطن، خلاقیتهای بسیار زیادی در این بازی نهفته شده است.
دو مرحلهی اول و نیمهی اول مرحلهی سوم بازی بتلتودز را میتوان مراحلی بامزه، لذتبخش و پر از نوآوریهایی حول محور گیمپلی توصیف کرد. اما به دلیل یک بخش موتور سواری ناعادلانه و فوقسریع در میانهی مرحلهی سوم، هرگز نتوانستیم پیشروی بیشتری داشته باشیم و برای ما تمام بازی در آن بخشهای آغازین تعریف میشد.
اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد و به خیال خودم مهارتهای بیشتری در بازیهای ویدیویی پیدا کردهام، تصمیم گرفتم پیش از شروع نسخهی جدید بتلتودز سراغ بازی اصلی بروم تا بتوانم درک بهتری از این بازی داشته باشم.
شکنجه
با جستجویی کوتاه فهمیدم که نسخهی NES بازی بتلتودز، تجربهی بهتر و دقیقتری از این بازی را ارائه میدهد. بنابراین دست به کار شدم و با راهاندازی شبیهساز این کنسول، دوباره بعد از سالها خودم را وارد دنیای بتل تودز کردم. دو مرحلهی اول به آسانی رد شدند و با دشمن کودکیام، یعنی مرحلهی موتور سواری روبهرو شدم. مرحلهای که منِ خردسال را زجر داده بود را بهآسانی از پا در آوردم! البته بین خودمان بماند، به لطف قابلیت ذخیرهسازی لحظهای و بازگشت زمان شبیهساز، این پیروزی ممکن شد وگرنه هنوز هم نمیتوانستم در مقابل چنین چالش ظالمانهای پیروز شوم.
از مرحلهی موتور سواری به بعد، بازی بتلتودز به یک سفر دیوانهوار تبدیل میشود. برخلاف تصور همه، بتلتودز یک بزنبزن مانند شورش در شهر نیست و هر مرحلهی این بازی، متفاوت از مراحل دیگر است. در یک مرحله، بازی سکوبازی میشود. در مرحلهای دیگر باید با یک موش مسابقه دهید و در جای دیگر باید از سروکول مارهای معلق بالا بروید. در کنار تغییر مداوم گیمپلی، بازی رفتهرفته به شکل غیرقابل وصفی سخت میشد. اصولا آن دوران چیزی به اسم گیم دیزاین معنای مانند این روزها نداشت و سازندههای بازیها، هر جایی که عشقشان میکشید بر سر راه ما مانع میگذاشتند. بازی بتلتودز به قدری سخت شد که در مرحلهی یازدهم، به دلیل نیاز به واکنشهای فوقسریع، حتی با وجود مجهز بودن به قابلیتهای نرمافزار شبیهساز گیر کردم و نتوانستم بازی را ادامه دهم.
طبق چیزی که از بازی اصلی بتلتودز دیدم، هدف سازندهها خلق یک بازی غیرمنتظره بوده که هر لحظه شما را با یک چیز جدید غافلگیر میکند. سازندههای بازی از نوآوری هیچ ترسی نداشتند و با وجود تمام محدودیتهای کنسول هشت بیتی نینتندو، یک اثر سراسر تنوع را خلق کردند. همراه با چشمانی پراشک و مفصل انگشتان مستهلک، سراغ بازی اصلی رفتم که ببینم بعد از این همه سال، بتلتودز در دستان استودیوی «دلالا» (Dlala) با نظارت استودیوی Rare چگونه از گور بازگشته.
طلوعی نو
قبل از هر چیزی باید بگوییم که با وجود نگرانیها از قرار گرفتن میراث بازی بتلتودز در دستان استودیویی که تنها سابقهی ساخت چند بازی موبایلی دارد، استودیوی دلالا توانسته بهخوبی از پس ساخت این بازی بر بیاید. از همان مراحل اول که مثل بازی اصلی در سبک بزنبزن هستند، انرژی بالای بازی را حس میکنید. بهتر است بگوییم حتی قبل از شروع کردن خود بازی از منوها و انفجار موسیقی راک پرانرژی به محض این که بازی را اجرا میکنید هم میتوانید پی ببرید که قرار است با یک اثر پرسروصدا طرف باشید. اگر اهل سرک کشیدن در منوها و تنظیمات بازی قبل از بازی کردن باشید، به چیز جالبی بر میخورید. در بخش تنظیمات دکمههای بازی، توسعهدهندگان یک پیام هشدار قرار دادهاند. این پیام به شما پیشنهاد میکند، به دلیل این که بازی بتلتودز از غافلگیریهای مختلف پر شده، از دیدن لیست دکمههای بازی صرف نظر کنید. از این پیام میتوان حدس زد با چه نوع بازی طرف هستیم. یک بازی متفاوت که قرار نیست گیمپلی راکدی داشته باشد و همیشه چیز جدیدی برای ارائه دارد.
بتلتودز جدید یک بازی شنگول و سرحال است. این سرحالی را میتوان در همهجای بازی نظاره کرد. اوج این موضوع در میانپردههای بامزه و باکیفیت بازی وجود دارند. این میانپردهها که با کیفیتی در حد انیمیشنهای سریالی ساخته شدهاند، لابهلای مراحل بازی بهخوبی شما را سرگرم میکنند و بیشتر بار طنز بازی را به دوش میکشند. کمدی در خود جریان مراحل هم وجود دارد ولی کیفیت نوشته شدن دیالوگهای داخل بازی و سطح کمدی آنها بسیار پایینتر از دیالوگهایی است که در میانپردههای بازی میشنویم. حین بازی بیشتر به جکهای بیمزه برمیخوریم ولی در مقابل آنها اکثر جکها و اتفاقاتی که در میانپردههای بازی وجود دارند، خندهآور هستند. با این که بازی بتلتودز موفق شده ردهبندی سنی برای کودکان را دریافت کند، سازندههای بازی از اضافه کردن حجم بالایی اتفاقات و دیالوگهای بزرگسال کوتاهی نکردهاند تا بتوانند دامنهی وسیعتری از مخاطبان را سرگرم کنند. البته طول و حجم میانپردههای بازی به نسبت، بسیار طولانی هست و ممکن است بسیاری از افراد از این میزان لذت نبرند. متأسفانه به دلیل تمرکز زیاد سازندههای بازی روی میانپردهها، خود بازی تا حدودی زیر سایهی میانپردهها قرار گرفته است.
تقریبا تمام بار روایی داستان بتلتودز به عهدهی میانپردههای بازی است. پس از تمجید در مورد سرگرمکننده بودن میانپردههای بازی، باید بگوییم خود داستانی که روایت میشود هم چندان بد نیست. ماجرای بتل تودز از جایی شروع میشود که وزقهای بازی یعنی رَش، پیمپل و زیتز که غرق در شهرت و در حال انجام کار همیشگیشان، نابود کردن شرارتها هستند، پی میبرند که سالهاست در یک دنیای مجازی ساخته شده توسط موجودات فضایی زندگی میکردند. وزقها هنگامی که به دنیای واقعی باز میگردند مجبور میشوند به جهت امرار معاش، کار پیدا کنند. مشاغل خسته کننده برای کسانی که به زندگیهایی پرهیجان عادت داشتهاند اصلا قابل تحمل نیست و به طبع آن، وزقها تصمیم میگیرند به شخصیت منفی بازی اصلی یا همان ملکهی تاریکی حمله کنند. هنگام رویارویی با ملکهی تاریکی معلوم میشود خود ملکه هم سالهاست اسیر فرمانرواهای مستبدی که کل دنیا را تحت سلطهی خود در آوردهاند، بوده. با مشخص شدن حقیقت، وزقها همراه با ملکهی تاریکی متحد میشوند تا با شکست دادن این فرمانرواها دنیا را آزاد کنند و لابهلای این ماجرا مقداری شهرت هم کسب کنند.
با این که نه از داستان بتلتودز انتظار بالایی داریم و نه با داستان فوقالعادهای طرف هستیم، داستان بازی در سطح خوبی قرار دارد و از آن کاملا راضی هستیم. حتی بعضی از قسمتهای بازی، داستان آن به موضوعات سیاسی و اجتماعی جدی مانند سبک زندگیهای پوچ امروزی، دیکتاتوری، کنترل اذهان عموم، امید به زندگی و حتی هرجومرجطلبی درونی شخصیت انسان میپردازد. شخصیتهای داستان هم به اندازهی کافی پرداخت شدهاند و هر کدام از آنها تفکرات و ویژگیهای خود را دارند. رش عاشق هیجان و شهرتطلب است. پیمپل عضو پرزور ولی با روحیات لطیف و آرام گروه است. زیتز باهوشترین وزق تیم است که وظیفهی رهبری را به عهده میگیرد. ملکهی تاریکی با این که مجبور به همکاری با وزقها است درونا شرارتهایی دارد. شخصیتهای بازی قابل قبول هستند و باعث پیشروی خوب بازی میشوند ولی ضدقهرمانهای بازی را میتوان جالبترین شخصیتهای بازی بتلتودز خطاب کرد. این دو موجود ماورایی که «اوتو» و «پیا» نام دارند (برگرفته از اتوپیا یا همان آرمانشهر) بهعنوان نمادی از امپریالیسم در کنار زندگی مصرفگرایانهی مدرن در شدیدترین حالت ممکن خلق شدهاند و نوع رفتار آنها تجلیگر حربههای دیکتاتورهای به ظاهر بشردوست دوران فعلی است. کسی فکرش را هم نمیکرد بازی که شخصیتهای آن سه وزق با نامهایی برگرفته از مشکلات پوستی هستند، از قضایای جدی و تاریک امروزی هم سخن بگوید. بازی بتلتودز که هدف آن غافلگیر کردن ما از طریق تنوع گیمپلی است، حتی با داستان خوبش هم ما را غافلگیر میکند و برای ما از موضوعات تفکر برانگیز هم میگوید.
شورش در فضا
سبک گیمپلی بتل تودز بر اساس ماجرایی که در داستان بازی جریان دارد تعیین میشود. طوری که انگار در حال تماشای یک انیمیشن هستید و هر جایی که ممکن شود کنترل شخصیتها را در قالب یک سبک بازی شناخته شده یا مینیگیم در دست میگیرید. برای مثال در هر قسمت از بازی که شخصیتها وارد درگیری شوند، بازی بزنبزن میشود. با اینکه بیشتر مراحل بازی بزنبزن هستند، این مراحل حتی نصف بازی را هم تشکیل نمیدهند و بقیهی بازی از سبکهای دیگر و مینیگیمهای متنوع تشکیل شده است.
مراحل بزنبزن، بهترین و خوش ساختترین بخش بتلتودز را تشکیل میدهند. ضربهها واقعا انرژی برخورد را القا میکنند. این حس به کمک صدا گذاری خوب و انیمیشنهای باکیفیت بازی محقق میشود. وقتی که به دشمنان ضربه میزنید، تحت تأثیر ضربهی شما خردوخمیر و بعد از چند ضربه مانند توپ جنگی شلیک میشوند. قدرت و سرعت دشمنان در مراحل بزنبزن بازی بسیار بالاست؛ در مقابل آنها شما هم تواناییهای مخصوص خودتان را دارید و این دو در کنار هم یک تجربهی چالشبرانگیز و بسیار جذاب را خلق میکنند. میتوانید از قابلیت جهش (Dash) برای فرار از دشمنان استفاده کنید یا این که با سرعت بیشتری سراغ تکتک آنها بروید و دخلشان را بیاورید. وزقهای بازی مانند وزقهای واقعی زبان درازی دارند که با استفاده از آن، میتوان مانند بازی اصلی حشره خورد و سلامتی شخصیتهای بازی را افزایش داد. کاربرد زبان شخصیتهای بازی بیشتر از این است و میتوانید زبان وزقها را به دشمنان بازی بچسبانید و به سرعت به سمت آنها بروید یا حتی آنها را به سمت خودتان بکشید. علاوه بر مشتهای عادی که استفاده از آنها حس خیلی خوبی دارد، روشهای متفاوتی برای حمله دارید. میتوانید با ضربهای آپرکاتطور، دشمنان را به هوا شلیک کنید و با پریدن در هوا زیر مشت و لگد بگیرید یا با استفاده از قابلیت تغییر شکل وزقها، که برای هر کدام از آنها متفاوت است دشمنان را نابود کنید. شخصیتهای بازی متفاوت هستند. پیمپل کند است و ضربات قدرتمندی دارد؛ زیتز بسیار سریع است و به درد مقابله با دشمنان ریزتر بازی میخورد و رش چیزی میان این دو شخصیت است. خوشبختانه مراحل بزنبزن بازی کاملا یکنواخت نیستند. میان آنها پازلهایی وجود دارد و بعضی از آنها میدان نبرد چندلایهای دارند. هر چند وقت یکبار هم یک دشمن خاص همراه با یک مکانیک جدید به بازی اضافه میشود که این دشمنان، تنوع بازی را بالا میبرند. البته از مراحل بزنبزن بتلتودز انتظار تنوعی که در بازیهایی که کاملا بزنبزن هستند نمیرود؛ زیرا مجموع طول مراحل بزنبزن بازی بتلتودز اصلا در حد و اندازهی یک بازی کامل نیست.
حقیقتا مراحل بزنبزن بتلتودز گل سرسبد این بازی محسوب میشوند ولی این مراحل فقط بخشی از بازی بتلتودز را تشکیل میدهند. اولین تغییر سبک بازی سر مرحلهی موتور سواری که بازی اصلی را حسابی بدنام کرده بود، رخ میدهد. مراحل موتور سواری نه تنها دیگر زجرآور نیستند، بلکه سرگرم کننده هم شدهاند. دوربین بخش موتور سواری به جای این که مانند بازی اصلی از کنار مسیر و محدود باشد، پشت سر وزقها قرار دارد و باعث میشود با ایجاد دید مناسب، به ما درک خوبی از موانع سر راه بدهد. موانع سر راه تعادل خوبی دارند و روی خطی میان سختی بازی اصلی و راحتی خستهکننده قرار دارند که باعث میشود چالشی سرگرم کننده ایجاد شود. این سطح از چالش تقریبا در تمام بازی بتلتودز وجود دارد.
در حالت چند نفرهی بازی اصلی بتلتودز اگر یکی از بازیکنها میمرد بازی به اتمام میرسید ولی در بازی جدید، مشکل ناعادلانه بودن مردن یک شخصیت حل شده و اگر یکی از شخصیتها بمیرد مدت زمان محدودی برای احیا کردن وجود دارد. البته به طور کلی بازی جدید به رسم بازی اصلی وفادار است و اگر مهلت احیا تمام شود، بازی به اتمام میرسد. به جهت لو نرفتن اتفاقاتی که در طول بازی رخ میدهند، فعلا از بقیهی سبکهای بازی صحبت نمیکنیم و آن را در بخشی دیگر توضیح خواهیم داد.
بازی بتلتودز چندان طولانی نیست و تمام کردن آن حدود پنج ساعت طول میکشد. بهترین تجربهی ممکن را میتوانید به شکل چندنفره داشته باشید چون این بازی اساسا با در نظر داشتن بازی کردن به صورت چندنفره ساخته شده و به این شکل میتوان لذت بسیار بیشتری برد. مراحل این بازی فراز و فرود خوبی دارند. سازندگان بازی برای یکنواخت نشدن بازی، ترتیب مراحل را به شکل متناوب بین آسان و سخت تغییر میدهند. تناوب سختی بازی، در کنار تنوع بالای مراحل، بتلتودز را به یک اثر پرجنبوجوش تبدیل میکند. این بازی به چهار بخش تقسیم شده و ریتم در تمام بازی به جز بخش سوم بهخوبی چیده شده.
بخش سوم بازی بتلتودز تماما از دو نوع مرحله به طور یکی در میان تشکیل شده. یک نوع بسیار آسان و دیگری بهشدت سخت است. این قسمت از بازی به دلیل تکراری شدن، در مقایسه با بقیهی بازی حس خسته کنندهتری دارد ولی خوشبختانه بعد از آن بهترین بخش بازی که نقطهی اوج محسوب میشود وجود دارد که دوباره روند پرتلاطم بازی را بر میگرداند.
تقریبا در تمام مراحل بازی بتلتودز جمعکردنیهایی پیدا میشود که کسب برخی از آنها به فکر کردن و برخی به مهارت نیاز دارد. به لطف لرزش دسته، پیدا کردن این اشیا چندان سخت نیست و هر وقت به یک جمعکردنی نزدیک شوید، لرزش دستهی بازی شما را از همجواری با آن شیء مطلع میکند. متأسفانه این جمعکردنیها به جز جمع شدن هیچ فایدهای ندارند و چیز جدیدی را به بازی اضافه نمیکنند. سازندههای بازی میتوانستند برای جمع کردن این اشیا جایزههایی مانند لباس ویژه یا مراحل مخفی در نظر بگیرند اما این موضوع را در حد یک پتانسیل طلف شده رها کردهاند. اساسا در بتلتودز هیچگونه حس پیشروی از طریق قابلیتها یا قدرتهای جدید، به بازیکن القا نمیشود؛ البته در یک بازی پنج ساعتی به قدری پای بازی وقت گذاشته نمیشود که اگر حس پیشروی وجود نداشته باشد، بازی خسته کننده شود. همان تغییرات فراوان در گیمپلی، بهخوبی جلوی خسته کننده شدن را میگیرند.
فراتر از هشت بیت
بتلتودز جدید، گرافیک پیکسلی بازی اصلی را کنار گذاشته و استایل هنری آن به انیمیشنهای سریالی شبیه شده. این تغییر به مذاق بعضیها خوش نیامده ولی افرادی هم وجود دارند که مشکلی ندارند. این که تغییر استایل بتلتودز خوب باشد یا خیر، به سلیقهی بازیکن بر میگردد. تنها میتوانیم بگوییم انیمیشنها بازی واقعا خوب طراحی شدهاند و اتفاقاتی که رخ میدهند را با حالتی اغراقآمیز به تصویر میکشند. محیطهای بتلتودز زیبا و متنوع هستند.
بازی از نظر فنی مشکلی ندارد و به طور دایمی با نرخ فریم ۶۰ اجرا میشود. انیمیشنهای حالت شخصیتها با این که کیفیت و جزئیات خوبی دارند، با نرخ فریم ۱۵ فریم بر ثانیه ساخته شدهاند. ممکن است این تناقض برای بعضی از بازیکنان آزار دهنده باشد که دوربین و حرکت شخصیتهای بازی در محیط، نرخ فریم بسیار بالاتری از انیمیشنهای خود شخصیتها دارند. ساخت انیمیشن بهخصوص برای شخصیتهایی اینچنین منعطف و همراه با این سطح از جزئیات، بسیار سخت و زمانبر است و با در نظر گرفتن اندازهی تیم سازندهی این بازی، نمیتوان انتظار نرخ فریم بالایی داشت. در کل با وجود تناقضی که از آن صحبت کردیم و ممکن است برای عدهی کمی از بازیکنها آزاردهنده باشند، بازی از نظر بصری چشمنواز است. طراحی شخصیتها و محیطهای بتلتودز هم متنوع و زیبا هستند و اجازه نمیدهند چشمهای شما خسته شوند. البته با وجود زیبایی این بازی، اکثر اوقات صحنهی بازی به قدری شلوغ میشود که نمیتوان به راحتی اتفاقات در حال جریان را تشخیص داد.
علاوه بر میانپردههای ویدیویی گاهی اوقات حین بازی، شخصیتها دیالوگهایی را میگویند. این دیالوگها که درون ابرهای کوچکی بالای سر شخصیتها نوشته میشوند، با وجود این که به طور کامل صداگذاری شدهاند، لبخوانی ندارند و شخصیتهای بازی حین این دیالوگها واکنشی نمیدهند. کیفیت نگارش دیالوگهای داخل بازی بسیار کمتر از دیالوگهای میانپردههای انیمیشنی است؛ به طوری که انگار دو تیم مجزا وظیفهی ساخت این دو را جداگانه در دست گرفته باشند. صداگذاری خود شخصیتها به خودی خود، کیفیت خوبی داردند و صداپیشهها موفق شدهاند شخصیتپردازی را به خوبی تکمیل کنند.
دنیای توپیاییها
بتلتودز ترکیبی متنوع و نامانوس از چیزهای مختلف است. حقیقتا اگر بدون داشتن انتظار خاصی به تجربهی این بازی بپردازیم، میتوانیم برای چند ساعت تا حد خوبی سرگرم شویم. سازندههای بازی در ساخت و چینش مراحل بازی آزادی زیادی به خود دادهاند ولی با وجود این که به طور کلی موفق بودهاند، نمیتوان از خطاهای آنها چشمپوشی کرد.
همانطور که قبلتر گفتیم، میتوان ربع سوم را ضعیفترین بخش این بازی در نظر گرفت. در این قسمت از بازی، شخصیتهای بازی در یک سفینهی فضایی هستند و با هر کسی که سر راه میبینند عمدا دعوا راه میاندازند. پیمپل که روحیهی لطیفتری دارد، از این موضوع راضی نیست و تیم را به مقصد سیارهی هیپیهای صلحطلب ترک میکند. در این بخش از بازی مراحل به دو دسته تقسیم میشوند. دستهی اول، داستان وزقهای داخل سفینه را دنبال میکند و مراحل آن در سبک Bullet Hell (سبکی که در آن باید حین جاخالی دادن از سیل گلولهها حمله کنید) هستند. این مراحل یادآور بازیهای پرزرقوبرق آرکیدی در این سبک هستند و چالش آنها بسیار بالا است. دستهی دوم مراحل از پیمپل میگوید که در سیارهی هیپیها زندگی آرامی دارد. مراحل پیمپل سکوبازیهای بسیار سادهای هستند که اتمام آنها از شدت آسانی خستهکننده میشود. این دو نوع مراحل مراحل که یک چهارم بازی را تشکیل میدهند، به دلیل تفاوت بسیار بالای بین آنها و همچین مشکلات تعادلی که دارند بدترین بخش بازی را تشکیل میدهند. بازی بتلتودز که همیشه حالتی بیثبات و غیرمنتظره دارد در این بخش از بازی، قابل پیشبینی میشود. برای بازی بتلتودز که بر پایهی ارایهی چیزهای جدید ساخته شده، قابل پیشبینی بودن به معنای خستهکنندگی است.
به جز بخش سوم، بقیهی بازی آرام و قرار ندارد و هر لحظه چیز جدیدی رو میکند. در یکی از مراحل بازی در گودالی دنبال میشوید و باید به سرعت از سکوهای بازی به پایین بپرید. مرحلهای شبیه به این در بازی اصلی وجود داشت ولی رد کردن آن به پرشهایی با دقت پیکسلی نیاز داشت. سازندههای بازی جدید تلاش کردهاند تا مراحل را عادلانه بسازند. در نتیحه بتلتودز جدید مانند بازی اصلی ظالمانه نیست. حتی در سختترین مراحل بازی، مانند مرحلهای که باید از روی ریلهایی با جنسهای مختلف پرشهایی متناسب با جنسشان انجام دهید هم تعادل بازی خوب است و چالشی که تجربه میکنیم ظالمانه نیست.
وزقها دوباره در کنار هم
بتلتودز از بازی عالی بودن، کیلومترها فاصله دارد و به هیچوجه نمیتوان مشکلات آن را انکار کرد؛ اما با وجود این تفاسیر، استودیوی دلالا موفق شده میراث وزقهای مبارز را بهخوبی به نسل جدید برساند و یک بازی کوچک و سرگرمکننده خلق کند. سازندههای بازی توانستهاند هدف بازی اصلی که یک اثر کلاسیک محسوب میشود را درک و آن را بازتولید کنند.
نسخهی جدید بازی بتلتودز سرحال، پرجنبوجوش و پر از سرخوشی است که خودآگاهی خوبی دارد. این بازی هدفاش را بهخوبی شناسایی و آن را دنبال میکند و در این میان با همه چیز، حتی خودش و سرچشمهی ۳۰ سالهاش هم شوخی میکند. افراد زیادی از بتلتودز جدید راضی نیستند و این که بتلتودز یک بزنبزن مانند شورش در شهر نیست را توهینی به بازی اصلی میدانند. با این که تعداد مراحل بزنبزن میتوانست بیشتر باشد، این بازی دقیقا بینش بازی اصلی را بازآفرینی میکند. پیشنهاد میکنیم با وجود قیمت نسبتا ارزان ۲۰ دلاری این بازی، صبر کنید و پس از خرید آن در تخفیف، طی یک بعد از ظهر همراه دو تن از دوستان خود از این سفر کوتاه لذت ببرید.
- میانپردههای انیمیشنی بازی خوب از آب درآمدهاند
- طراحی گرافیکی دوبعدی بازی عالی است و بهخوبی نمایانگر حس و حال نسخهی کلاسیک است
- سیستم مبارزهی بازی بهاندازهی کافی عمیق است که خستهکننده نشود
- بعضی از مراحل زیادی طولانی و تکراری میشوند
نام بازی: Battletoads
تهیه کننده: Xbox Game Studios
سازنده: Dlala Studios, Rare
سبک: اکشن
پلتفرم: ایکسباکس وان، کامپیوتر