۱۰ واقعیت جالب فیلم «باربی» که شاید متوجهش نشده باشید
فیلم صورتی و پرزرقوبرق «باربی» (Barbie)، یک فیلم احساسی، پیچیده و چندلایه بود و کارگردان توانمند آن گرتا گرویگ، توانست با دقت و هوش سرشارش چندین واقعیت جالب فیلم باربی را در پس تکتک سکانسها و شخصیتهای بزرگترین اثر سینماییاش پنهان کند. فیلم «باربی» (Barbie)، عجیبوغریبترین و در عینحال، یکی از بهترین آثار گرتا گرویگ است که توانست لقب یکی از موفقترین و هوشمندانهترین فیلمهای سال را نیز دریافت کند. دقت مثال زدنی کارگردان در ساخت این فیلم از همان اولین صحنههای کاملاً صورتی رنگش و از دیالوگها گرفته تا لباسها و دکورهای پاستلیاش پیداست. هرچند، جزئیات مهم دیگری هم در فیلم «باربی» با حضور مارگو رابی در نقش اصلی، وجود دارد که ممکن است در نگاه اول به چشم بیننده نیاید.
«باربی» فیلمی لایهلایه و مملو از ارجاعات مختلف به فرهنگ پاپ، اقتباسات، الهامات، و نکات مخفی هوشمندانه است که با آشکار شدن حقایق مخفی، عمیق و جذابش، حتی سرگرم کنندهتر هم میشود. علاوه بر این، گرویگ با استفاده از افسانهها و روایات قدیمی، الگوبرداری از فیلمهای موزیکالی مانند «جادوگر شهر اوز» (The Wizard of Oz)، و انتخاب هوشمندانهی بازیگران در این فیلم، آن را به سفری فراموش نشدنی برای تماشاگران تبدیل میکند و بیننده میتواند همراه با مارگو رابی و رایان گاسلینگ در سفرهای طولانی و پرماجرایشان از سرزمین باربی تا دنیای واقعی و اکتشافات باربی دربارهی چالشهای خانمها همراه شود و با علم و آگاهی از این حقایق پنهان، لذت بیشتری از این فیلم ببرد. در این مقاله به معرفی لحظاتی در فیلم باربی میپردازیم که تعدادی از بهترین لحظات این فیلم جذاب و دیدنی را شکل دادهاند و ممکن است در نگاه اول به چشم نیایند.
۱۰. صحنهی اول فیلم اقتباسی از «۲۰۰۱: یک ادیسهی فضایی» اثر استنلی کوبریک است
در اولین صحنه از فیلم «باربی»، دختربچههایی را میبینید که در حال بازی با عروسکهای طرح نوزادشان هستند، تا اینکه اولین باربی غولپیکر جلوی آنها ظاهر میشود و علاقهی آنها را نسبت به عروسکهای از مد افتادهشان از بین میبرد. جالب است بدانید که این سکانس، بازآفرینی صحنهی «ظهور انسان» در فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسهی فضایی» به کارگردانی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۶۸ است که در آن، با ظاهر شدن یک تکه سنگ عظیم در میان میمونها، اولین جرقههای تفکر آگاهانه در میان انسان زده میشود. این صحنه در ابتدای فیلم باربی نیز از برخی زوایا، کاملاً مشابه صحنهی اصلی در فیلم «ادیسه فضایی» بود و به وضوح نشان دهندهی الهامات گرتا گرویگ از این فیلم کلاسیک است.
این بهترین راه برای به تصویر کشیدن تأثیر غیرقابل انکار عروسک باربی بر ذهنیت دختربچهها و نوجوانانی بود که پیش از این، بازی با اسباببازیهای کودکانهشان، تنها آرزوی مادر شدن را در ذهن آنها پرورش میداد. اما با معرفی عروسک باربی، افقهای روشن و متفاوتی پیش روی آنها باز شد، تا جایی که اکنون، آنها میتوانستند آیندهی خود را به عنوان زنان جوانی تصور کنند که توانایی انجام هرکاری را دارند و این تنها یکی از پیامهای بسیار قوی «باربی» در دنیای واقعی بود.
۹. ساشا و دوستانش قطعاً نماد عروسکهای برتز بودند
یکی از جالبترین تئوریها در رابطه با فیلم «باربی»، نکتهی مخفی آن درمورد عروسکهای رقیب باربی یعنی برتز است که به عقیدهی طرفداران، با حضور باربی در دنیای واقعی، وارد صحنه شدند؛ خوب است بدانید که برتز یک عروسک مد آمریکایی و فرنچایز رسانهای است که توسط کارتر برایانت کارمند سابق Mattel برای MGA Entertainment طراحی و چهار عروسک اصلی آن در سال ۲۰۰۱ به بازار عرضه شدند.
در این فیلم درست زمانی که باربی به یک دبیرستان در دنیای واقعی رفت، با چهار دختر در آنجا روبرو شد که یکی از آنها ساشا، دختر گلوریا، بود. این دخترها شیوهی لباس پوشیدن باربی را مورد تمسخر قرار دادند و حتی گفتند که از پنج سالگی تا الان با عروسک باربی بازی نکردهاند.
بینندگان تیزبین فیلم هم به سرعت دریافتند که ساشا و دوستانش شباهت بسیاری با چهار عروسک برتز دارند، شخصیتهایی که نماد دختران فارغالتحصیل شدهی اسباببازی هستند که دیگر برای بازی با باربی زیادی بزرگ شدهاند. البته، نه تنها ساشا شباهت ظاهری زیادی با عروسکهای برتز دارد، بلکه مادرش هم او را «بانی بو» (Bunny Boo) صدا میکرد که همان نام مستعار عروسک ساشا و خرگوش خانگیاش در دنیای عروسکهای برتز است.
۸. اشارات فراوان به فیلم «جادوگر شهر اوز» (The Wizard of Oz)
طبق گفتههای گرتا گرویگ در وبسایت Letterbox ، فیلم کلاسیک «جادوگر شهر اوز» (The Wizard of Oz) که در سال ۱۹۳۹ روی پردهی سینماها رفته است، تأثیر بسیار زیادی روی او داشته؛ تأثیری که در صحنههای بسیاری از فیلم «باربی» به چشم میخورد و کاملا مشهود است. برای مثال، زمانی که باربی سوار بر ماشین صورتیاش از باربیلند خارج شد، از کنار یک سالن سینما با بنر فیلم «جادوگر شهر اوز» عبور کرد و همچنین، جادهی صورتی رنگی که باربی را از نقطهی امنش خارج میکند، شباهت زیادی به جادهی زرد رنگ خاطرهانگیز فیلم ماندگار «جادوگر شهر اوز» دارد که دوروتی از آن عبور میکرد.
هر دو فیلم «باربی» و «جادوگر شهر اوز» زنان جوانی را به تصویر میکشند که سفرهای مهم و چالش برانگیزی را در مسیر خودشناسی پشتسر گذاشته و ذهنیتشان را درمورد جهان پیرامون به کل تغییر میدهند. اگرچه، باربی از دنیای فانتزی به دنیای واقعی سفر کرد، اما بازهم سفرش سرشار از اکتشافات جدید و تلاش برای پیدا کردن واقعیت وجودیاش بود. حتی دکورهای طراحی شده و حس مصنوعی و خیالی بودن سرزمین باربی نیز از دکور پیشرو و جاودانهی فیلم «جادوگر شهر اوز» الهام گرفته شده است.
۷. لمس دستهای روث و باربی اقتباسی از نقاشی معروف میکل آنژ بهنام «آفرینش آدم» (The Creation of Adam) است
حضور هرچند کوتاه خالق عروسک باربی یعنی روث هندلر، بار احساسی بسیار زیادی را برای تمام طرفداران به همراه داشت و آنها را حسابی هیجانزده کرد. گرتا گرویگ اما به این راضی نشد و یک قدم فراتر گذاشت. او با اضافه کردن جزئیات مخفی دورهی رنسانس در صحنهی ملاقات روث با باربی، بار معنایی بیشتری را به آن تزریق کرد. علاوه بر این، روث با لمس دستان باربی هنگام سرو چای، صحنهی شاهکار معروف میکل آنژ به نام «آفرینش آدم» را بازآفرینی کرد.
همانطور که میدانید، روث با خلق باربی و ساخت مدلهای مختلف این عروسک، توانست تخیل دختران جوان را در سراسر جهان به پرواز دربیاورد و کارگردان با اضافه کردن این جزئیات احساسی، عمق بیشتری به یک صحنهی ساده که خالق عروسک در آن حضور داشت بخشید. این صحنهی شاعرانه از فیلم که نکتهی مخفی مورد علاقهی مارگو رابی در فیلم «باربی» بود، ثابت کرد که حتی یک فیلم بهظاهر سبک و سخیف هم میتواند پیچیدگیهای خاص خود را داشته باشد و طرفدارانش را ساعتها برای یافتن آنها سرگرم کند.
۶. مجسمه اسب بالدار و حضور پریها در سرزمین باربی
یکی از نکاتی که موجب هیجانانگیزتر شدن این فیلم شد، این بود که در آن هیچ تلاشی برای خلق نظمی تازه وجود نداشت و گرتا گرویگ تاریخ غنی باربی را با استفاده از اشکال و تفسیرهای گوناگونی که قبل از این فیلم منتشر شده بودند، به تصویر کشید. به عبارت دیگر، این فیلم تنها چیزهایی که از قبل وجود داشتند را به شیوهای تقویت شده و جذابتر همراه با نکات مخفی گوناگونی مانند مجسمهی اسب بالدار در ساحل سرزمین باربی یا باربیلند، نشان داد.
اسب بالدار در فیلم «باربی» اقتباس نه چندان ظریفی از یک انیمیشن محبوب قدیمی این مجموعه به نام «باربی و اسب جادویی» (Barbie and the Magic of Pegasus) بود که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. همچنین حضور باربیهایی به شکل پری دریایی در پسزمینهی صحنههای ساحل، به فیلم «باربی: افسانهی پریان» (Barbie: A Fairy Secret) اشاره دارد؛ انیمیشنهایی از باربی که بخشی جدا ناشدنی از هویت این فرنچایز و زندگی و دوران کودکی بسیاری از دختران جوان هستند.
۵. حق انتخابی که باربی عجیبوغریب به باربی معمولی داد، به فیلم «ماتریکس» (Matrix) اشاره میکند
یکی از حیاتیترین و خندهدارترین لحظات در فیلم «باربی» زمانی بود که «باربی عجیبوغریب» با قرار دادن دو نوع کفش (یک لنگه کفش پاشنهبلند صورتی و یک صندل چرمی) در مقابل «باربی معمولی»، او را بر سر یک دو راهی سرنوشتساز قرار داد؛ اینکه برای همیشه در باربیلند بماند و با بدتر شدن شرایط و مشکلاتش دستوپنجه نرم کند یا به دنیای واقعی برود و بفهمد چه کسی با او بازی میکند و چرا سر باربی را با افکار مرگ و سلولیت پر کرده است. اگرچه باربی در ابتدا اهمیت این انتخاب را درک نمیکرد اما در ادامه دیدیم که چگونه او را به چالش کشید.
این صحنه اقتباس آشکاری از سکانسی در فیلم «ماتریکس» است که در آن شخصیت نئو، با بازی کیانو ریوز، باید بین قرصهای قرمز و آبی که «مورفیوس» به او میدهد یکی را انتخاب کند. استفاده از این نماد در فیلم «باربی» بسیار هوشمندانه بود زیرا هردوی این انتخابها برای شخصیتهای اصلی فیلم، بسیار سرنوشتساز بودند و آیندهی آنها را کاملا تحت تاثیر قرار میدادند.
۴. فرودگاه باربی لند BAX نام دارد
حتی اگر قبول کنیم که باربیلند و دنیای واقعی دو جهان مجزا و متفاوت از هم در فیلم «باربی» بودند، بازهم شاهد ارجاعات زیادی در باربیلند هستیم که مستقیماً به زندگی واقعی اشاره میکنند و یکی از جزئیات خندهدار و جالب در این فیلم، فرودگاه باربیلند بود که BAX نام داشت و این نام، مشخصاً از LAX یا فرودگاه بینالمللی لسآنجلس الهام گرفته شده است.
این جزئیات کوچک در فیلم «باربی» نشان دهندهی تلاش کارگردان برای نزدیک کردن ساختارها و محیط باربیلند به دنیای واقعی است، تا جایی که این محیط برای بیننده ملموس و قابل درک باشد. حتی یک نمونهی صورتی رنگ از مجسمهی آزادی در محل زندگی باربیها وجود دارد که یکی دیگر از این ریزهکاریهای جذاب در دکوپاژ فیلم است.
۳. شوهر گلوریا همسر واقعی آمریکا فررا است
با وجود اینکه شخصیت شوهر گلوریا نقش بسیار کوتاهی در فیلم «باربی» داشت، اما جالب است بدانید که بازیگر این نقش کسی نیست جز رایان پیرز ویلیامز، شوهر واقعی آمریکا فررا که در این فیلم نقش مردی دستوپاچلفتی و شیرین عقل را بازی میکرد که بیشتر درگیر یادگیری زبانهای جدید بود.
حضور این شخصیت در فیلم بسیار لذتبخش بود، مخصوصاً در صحنهای که به باربی گفت: (Sí, se puede) که یعنی: «بله، ما میتوانیم»؛ جملهای که علاوه بر اشارهی ظریفش به مسائل سیاسی، گریزی به دیالوگ معروف فررا در یکی از فیلمهای دیزنی به نام «-» (Gotta Kick It Up) محصول سال ۲۰۰۲ نیز دارد. یکی از اولین نقشهای آمریکا فررا در دنیای سینما که ارجاعی کوچک به آن در این فیلم دوست داشتنیترش میکند.
۲. زنی که در ایستگاه اتوبوس نشسته است، طراح لباس افسانهای، آن راث بود
اولین لحظات شروع ماجراجوییهای باربی در دنیای واقعی زیاد خوب پیش نرفت، اما همین صحنهها بودند که باارزشترین سکانسهای فیلم را ساختند. درست مانند زمانیکه باربی در ایستگاه اتوبوس نشسته بود و سعی میکرد اقدامات بعدیاش را برنامهریزی کند، در همین لحظه مکالمهی کوتاهی با زن مسن دلنشینی در کنارش داشت و در صحنهای بسیار شیرین و دلانگیز، به او گفت که چهرهی بسیار زیبایی دارد و این خانم مسن با پررویی تمام گفت که خودش این را میداند.
اگرچه این زن یک بازیگر نبود، اما شخصیتی بسیار شناخته شده به حساب میآید که علاقهمندان به دنیای مد حتما او را میشناسند. او طراح لباس افسانهای یعنی آن راث بود. این زن ۹۱ سالهی خبره، به خاطر طراحیهای لباسش در فیلمهای «کابوی نیمهشب» (Midnight Cowboy)، «مو» (Hair)، «آقای ریپلی بااستعداد» (The Talented Mr. Ripley) ، «روستا» (The Village) ، «ماما میا» (Mamma Mia) و فیلمهای بسیار دیگری که برای آنها برندهی دو جایزه اسکار شد، در این صنعت شناخته شده است. در حالی که بسیاری تصور میکردند این نقش فرعی به عهدهی باربارا هندلر، زنی که الهامبخش ساخت شخصیت اصلی باربی بود، قرار گرفته است، گرویگ در انتخابی غیرمتعارف، یکی از معتبرترین افراد کهنهکار صنعت سینما را برای این نقش برگزید.
۱. مونتاژهای زندگی انسانها با کلیپهای واقعی از خانوادهی بازیگران و دیگر دست اندرکاران فیلم ساخته شد
فیلم «باربی» توانست به طرق مختلف تماشاگران را تحتتأثیر قرار دهد، اما به تصویر کشیدن دختر بودن و ویژگیهای زنانه، قلب و روح اصلی این فیلم بودند. هنگامی که باربی با یک بحران وجودی و تمایل به یافتن هدفی در زندگی، بزرگتر از اهداف یک عروسک روبرو شد، روث معنای واقعی زن بودن را به او نشان داد و سکانس بعد از آن، مجموعهای از چالشها و فرازوفرودهای دختران و زنان را در زندگی واقعی نشان میدهد.
گرتا گرویگ تأیید کرد که ویدئوهای این مونتاژ نهایی و هیجانانگیز بااستفاده از مادران، دختران، خواهران و دوستان بازیگران و دیگر دست اندرکاران فیلم «باربی» ساخته شده است. کارگردان از همهی آنها خواسته بود تا کلیپی کوتاه را از خود ارسال کنند که در نهایت این فیلمها به دنبالهی آخر فیلم متصل شد و همراه با آهنگ زیبای (What Was I Made For?) از بیلی آیلیش، عروسک معروف داستان را به سمت انسانیت سوق داد.
منبع: CBR