دروازههای بالدور ۳ از بازگشت عصر طلایی بازیهای نقشآفرینی خبر میدهد
سبک نقش آفرینی را میتوان پرطرفدارترین سبک بازی در دنیا دانست. این سبک تقریباً جزئی از هر بازی است و حداقل عناصری از آن در بازی وجود دارد. مخصوصاً در چند سال اخیر ما شاهد این بودیم که اکثر بازیها تبدیل به یک عنوان جهان باز و نقش آفرینی شدند. به دلیل اینکه این سبک آزادی عمل زیادی به کاربر داده و همین موضوع باعث شده طرفداران زیادی داشته باشد.
همانطور که از نام این سبک مشخص است شما در نقش یک شخصیت در بازی هستید. به این شکل که به جای او زندگی کرده و داستان او را تجربه میکنید. همینطور اینکه در دنیای بازی گشت و گذار پرداخته و کارهای مختلف انجام میدهید. سبک نقش آفرینی چندین شاخصه مختلف دارد. اینکه شما یک کرکتر را بتوانید شخصیسازی کنید و تواناییهای او را ارتقاء دهید یکی از این شاخصهها است. در کنار آن دنیای گسترده به همراه مأموریتهای مختلف هم میتوانند نشانههایی از این سبک باشند.
نکته مهم اینجاست که در سبک نقش آفرینی شما آزادی عمل زیادی دارید. از بحث روند داستان گرفته تا ظاهر کرکتر همگی توسط کاربر قابل تغییر هستند و همین باعث شده سبک نقش آفرینی در عین خاص بودن طراحی سختی داشته باشد. پس هر شرکتی که یک بازی در این سبک طراحی میکند زحمت زیادی برای آن میکشد.
فراز و نشیب سبک نقش آفرینی
حدود ۲۰ سال پیش زمانی که بحث در مورد سبک نقش آفرینی بود، اکثر شرکتها اعتقاد داشتند که این سبک در حال نابودی است. به دلیل اینکه سبک نقش آفرینی در دهه ۹۰ میلادی هم رشد بسیار زیادی داشت. با این حال در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی وضعیت کمی فرق کرد. بسیاری از سازندگان اعتقاد داشتند که بازیهای نقش آفرینی قدیمی بیش از حد برای گیمرهای معمولی سنگین هستند و در نتیجه استقبال چندانی از آنها نمیشود.
به همین دلیل ما شاهد این بودیم که عناوین نقش آفرینی بزرگی مثل مس افکت (Mass Effect) در شماره ۳ خود عناصر این سبک را کمتر داشته باشند. با گذشت زمان این موضوع تغییر کرد. به حدی که سازندگان بازی در حال حاضر اعتقاد دارند که سبک نقش آفرینی جدید در اصل بر پایه همان موارد قدیمی ساخته شده است.
سبک نقش آفرینی جدید وقتی شروع به رشد کرد که ما شاهد عناوینی مثل ستونهای جاودانگی (Pillars of Eternity)، ویستلند ۲ (Wasteland 2) و شدوران (Shadowrun) بودیم. این عناوین هم به این دلیل رشد کردند که طرفداران عناوین نقش آفرینی قدیمی هرگز آن را رها نکرده بودند. در این میان یک شرکت که در آن زمان چندان شناخته نبود شروع به کار کرد. نام آن هم استودیوی لارین (Larian) بود.
چندی پیش شرکت لارین بازی دروازه بالدور ۳ (Baldur’s Gate 3) را معرفی کرد. عنوانی که به مدت زیادی در حالت دسترسی اولیه قرار داشت و پس از عرضه رسمی به سرعت توانست یکی از مهمترین بازیهای سال ۲۰۲۳ میلادی بشود. بازی دروازه بالدور ۳ به حدی موفق عمل کرد که توانست توجه گیمرها و منتقدان را به خود جلب کند. به حدی که در حال حاضر یکی از بالاترین امتیازها را در تاریخ دنیای گیمینگ دارد. برای برخی از افراد این موضوع عجیب است که چنین بازی سنگینی با این حجم از محتوا توانسته موفقیت زیادی کسب کند. نکته اصلی اینجاست که دروازه بالدور ۳ اثبات میکند که ما در دوران طلایی سبک نقش آفرینی هستیم.
چرا سال ۲۰۲۳ سال مهمی برای دنیای نقش آفرینی است؟
سبک نقش آفرینی بیشتر توسط شرکتهای بزرگ سیدی پراجکت رد (CD Projekt Red)، فرام سافتور (From Software) و بتسدا (Bethesda) به جلو حرکت میکرد. حال در کنار این چند شرکت لارین هم اضافه شده که عملکرد بسیار خوبی داشته است. در اصل این چند شرکت باعث شدند تا سبک نقش آفرینی رشد بسیار زیادی کند و در هر عنوانی وجود داشته باشد.
در سال ۲۰۲۳ ما شاهد دو بازی بزرگ در سبک نقش آفرینی بودیم. اولی دیابلو ۴ (Diablo 4) بود. این بازی توانست موفقیت بسیار خوب کسب کند و امتیازهای جالبی دریافت کند. در کنار آن هم دروازه بالدور عرضه شد. عنوانی که در حال حاضر سر و صدای زیادی به پا کرده است. نکته جالب اینجاست که بسیاری از شرکتهای ماهر در زمینه نقش آفرینی توسط مایکروسافت خریداری شدهاند. از این موارد میتواند به بتسدا، آبسیدین (Obsidian) و بلیزارد اشاره کرد. در نتیجه مایکروسافت شرکتهای زیادی را وابسته به خود کرده است. به دلیل اینکه حتی بازیهایی که ارتباطی به سبک نقش آفرینی هم ندارند، بازهم نیاز دارند تا از این عناوین الگو برداری کنند.
به طور کلی پیشرفت سبک نقش آفرینی وابسته به پیشرفت بحث استریم بازیها است. به دلیل اینکه گیمرهای مختلف توانستند تفاوت انتهای بازیها را ببینند. در نتیجه متوجه شدند که روند اصلی سبک نقش آفرینی به چه شکل است. بازی دنیای وارکرفت (World of Warcraft) هم در پیشرفت این سبک نقش بسیار زیادی داشت. عنوانی که نشان داد جست و جو برای ساخت موارد مختلف در بازیها میتواند بسیار لذت بخش باشد. در اصل این بازی باعث شد تا گیمرها بیشتر به تجربه عناوین نقش آفرینی سنگین ترغیب شوند.
به دلیل همه این موارد گفته شده، ما در دوران بسیار خاصی از سبک نقش آفرینی حضور داریم.
نقطه عطف سبک نقش آفرینی
سبک نقش آفرینی چندین نقطه عطف مختلف داشت. با این حال میتوان رشد این سبک را در سال ۲۰۱۵ دانست. جایی که بازی ویچر ۳ معرفی شد. تا قبل از آن شرکت سیدی پراجکت رد به عنوان یک شرکت محلی شناخته میشد. استودیویی که در ساخت عناوین عجیب کامپیوتر مهارت داشت.
نکته حائز اهمیت در مورد ویچر ۳ این بود که برای کنسولها هم عرضه شد. از طرفی این بازی با طراحی و داستان بسیار زیبا باعث شد افراد بسیار زیادی به آن توجه کنند. به حدی که ویچر ۳ تا الان نزدیک به ۶۰ میلیون نسخه فروش داشته است. نقاط قوت ویچر ۳ کاملاً مشخص است. دنیای بازی بسیار بزرگ بود و داستان هم بسیار زیبا طراحی شده بود. همینطور اینکه شرکت سازنده به بهترین نحو ایده خود را پیاده کرده بود.
دنیای ویچر در زمان خود از اکثر عناوین موجود بزرگتر بود. همین موضوع در کنار اینکه دنیای بازی حالت فانتزی داشت، باعث شد که ویچر یک عنوان بسیار مورد توجه باشد. در کنار این موارد تصمیم کاربر در بازی تأثیر بسیار زیادی داشت. در نتیجه روند ویچر ۳ با تصمیمات شما تغییر میکرد. در کنار همه این موارد مأموریتها هم به هم متصل بوده و امکان داشت یک مأموریت جانبی روی روند یک مأموریت اصلی تأثیر بگذارد. نکته اینجاست که ویچر ۳ به شکلی طراحی شد که بازیکنان فقط نمیخواستند آن را تجربه کنند. بلکه میخواستند جزئی از آن باشند.
ویچر ۳ عنوانی است که به طور کامل ژن نقش آفرینی را در خود دارد. تقریباً مشابه مواردی که در دهه ۸۰ میلادی شاهد آن بودیم. در آن دوره عناوین نقش آفرینی به حدی رشد کرده بودند که یک تجربه کامل را در اختیار کاربران قرار میدادند. برای مثال بازی آلتیما ۴ (Ultima 4) یک دنیای آزاد را در اختیار کاربران قرار میداد. همینطور اینکه روند بازی تحت تأثیر تصمیمات بازیکن بود که باعث شد این بازی از زمان خود به شدت جلوتر باشد.
چندین سال بعد بتسدا نیز همین روند را در بازی خود امتحان کرد. اسکایریم (Skyrim) هم یکی از عناوینی است که تأثیر زیادی در دنیای گیمینگ داشت. حتی میتوان گفت که این بازی به اندازهی ویچر ۳ در روند سبک نقش آفرینی مؤثر بود. اسکایریم در سال ۲۰۱۱ توانست یک عنوان بسیار مهم باشد. این مهم بودن تا الان هم ادامه پیدا کرده و اسکایریم برای دستگاههای مختلف عرضه شده است.
از عناوین دیگر نقش آفرینی میتوان به سری دارک سولز هم اشاره کرد. نکته اینجاست که هیچ بازیای به اندازه اسکایریم و ویچر ۳ در سبک نقش آفرینی تأثیر نداشتهاند. از زمان این دو بازی ما شاهد چند بازی بسیار خاص در سبک نقش آفرینی بودیم. برای مثال یکی از این عناوین بازی دیسکو الیسیوم (Disco Elysium) بود. عنوانی که توانست با سبک بسیار خاص خود دنیای نقش آفرینی را یک قدم به جلو ببرد.
در کنار آن ما شاهد عناوینی مثل نشان آتش (Fire Emblem) بودیم. این بازی سبک تاکتیک نوبتی را با نقش آفرینی ترکیب کرد و توانست توجه افراد بسیار زیادی را در پلتفرم نینتندو به خود جلب کند. حال اگر بخواهیم به عناوین خاص دیگر اشاره کنیم میتوان به الدن رینگ (Elden Ring)، فاینال فانتزی (Final Fantasy) و مواردی از این دست در سبک نقش آفرینی اشاره کرد. بازیهایی که راه عناوین قدیمی را ادامه داده و آن را بهتر کردهاند.
عناوین نقش آفرینی در دنیای گیمینگ امروزی جایگاه خاصی پیدا کردهاند
عناوین نقش آفرینی توانستند جایگاه خوبی در دوران گیمینگ امروزی پیدا کنند. گیمینگ جدید خیلی وابسته به شبکههای اجتماعی است و سبک نقش آفرینی نیست به راحتی خود را در این میان جای داده است. عناوین نقش آفرینی تمرکز زیادی روی بخش داستانی دارند ولی طراحی متنوع کرکترها به همراه روند مختلف بازی باعث شده تا کاربران تجربیات خود را با افراد دیگر به اشتراک بگذارند. بازیکنان در دنیای این عناوین ۷۰ دلاری حس قدرت و بزرگ بودن داشته و در تلاش هستند تا آن را به افراد دیگر هم نشان دهند. از طرفی این کاربران علاقه دارند تا رازهای دنیای بازی را نیز به کاربران دیگر ارائه داده تا آنها نیز در روند بازی خود راحت باشند.
از طرفی بسیاری از عناوین نقش آفرینی دارای حالت همکاری (Co-Op) هستند که باعث میشود تجربه چند نفره آنها بسیار لذت بخش باشد. در اصل سبک نقش آفرینی توانست در دنیای امروزی رشد بیشتری از قبل بکند. در گذشته شما برای یافتن یک راه حل باید ساعتها در بازی میگشتید. این در صورتی است که حال با فشردن یک دکمه شما به راحتی میتوانید مسیر خود را پیدا کرده و مشکلتان را در بازی برطرف کنید.
دروازه بالدور ۳ اسب تکشاخ سبک نقش آفرینی است!
دروازه بالدور ۳ به نوعی ترکیبی از تمامی این نکات مثبت است. از طرفی مثل یک اسب تکشاخ یک عنوان نادر و خاص است. این بازی دارای نویسندگی بسیار عمیق و داستانی بسیار زیبا است. داستانی که وابسته به انتخابهای کاربران بوده و مأموریتهای داخل بازی روی آن تأثیر دارند. چیزی که باعث شد ویچر ۳ محبوب شود در این عنوان هم حضور دارد. بازی دروازه بالدور ۳ به طرفداران ماجراجویی پاداش خوبی میدهد و یکی از بهترین عناوین نقش آفرینی ایزومتریک (Isometric) در تاریخ است.
نکته اصلی اینجاست که بازی دروازه بالدور ۳ یک عنوان جهان باز ماجراجویی مثل عناوین دیگر این سبک نیست. بلکه یک بازی نقش افرینی کامل و کلاسیک است. دروازه بالدور ۳ یک تجربه اصیل و کامل را در اختیار کاربران قرار میدهد که بر پایهی عناوین سیاهچال و اژدها (Dungeons and Dragons) بنا شده است.
بحثی که اینجا مطرح میشود، بحث موفقیت دروازه بالدور ۳ از لحاظ فروش است. در حال حاضر این بازی با استقبال بسیار خوبی روبرو شده و طرفداران سبک نقش آفرینی از آن حمایت کردهاند. نکته اینجاست که اکثر عناوین نقش آفرینی کلاسیک در زمینه فروش با مشکل مواجه هستند و یک دلیل کاملاً منطقی برای آن وجود دارد. عناوین نقش آفرینی کلاسیک برای گیمرهای عادی بیش از حد سنگین هستند.
حال بحث اینجاست که در حال حاضر با توجه به تبلیغات و عملکرد بسیار خوب دروازه بالدور ۳ فروش این بازی خوب بوده است. همینطور اینکه جامعه گیمینگ پختهتر شده و نسبت به این سبک تمایل بیشتری نشان میدهد. نکته اینجاست که نسبت به گذشته سبکهای دیگر محبوبیت بیشتری پیدا کردهاند ولی دروازه بلدور ۳ اثبات کرد که نقش آفرینی کلاسیک همچنان زنده بوده و گیمرها از آن استقبال میکنند.
موفقیت دروازه بالدور ۳ برای دنیای گیمینگ بسیار خوش آیند است. به دلیل اینکه یک بازگشت زیبا به اصالت عناوین نقش آفرینی است. از این بازی با توجه به وضعیتی که دارد هم انتظار میرود که یک عنوان موفق باشد. با این حال اگر فردی از شما بپرسد دروازه بالدور دربارهی چیست شما باید بسیار فکر کنید. از طرفی یک سؤال دیگر در ذهن شما مطرح میشود. آیا این بازی امکان داشت در ۱۰ سال گذشته هم عرضه شود؟ به احتمال زیاد خیر.
حرف آخر
بازی دروازه بالدور ۳ یک عنوان بسیار پیچیده و در عین حال خاص است. عنوانی که نهایت بلوغ سبک نقش آفرینی را به کاربران ارائه میدهد. رسیدن به آن هم راه راحتی نبوده است. در دهه ۲۰۰۰ میلادی اکثر عناوین سبک نقش آفرینی توسط شرکتهای بایوور (BioWare) و بتسدا ساخته میشدند و برخی هم توسط شرکتهای مستقل طراحی میشدند.
سبک نقش آفرینی پیشرفت خود را مدیون شرکتهای مستقل و کوچک است. شرکتهایی که تمام تلاش خود را گذاشته تا تجربه نقش آفرینی گسترده شده و به چیزی که الان هست تبدیل شود. عناوینی مثل دارک سولز، شدوران، افسانه گریمراک (Legends of Grimrock) و دیسکو الیسیم همه راه را برای دروازه بالدور هموار کردند تا با سرعت این مسیر را طی کند.
دروازه بالدور ۳ به دنیا اثبات میکند که سبک نقش آفرینی همچنان زنده بوده و در اوج خود قرار دارد. یک عنوان کامل و زیبا که تجربه نقش آفرینی کلاسیک و اصیل را به کاربران ارائه داده و دوباره سبک نقش آفرینی را زنده کرده است. سبکی در این مدت روح خود را از دست داده بود و با دروازه بالدور ۳ دوباره به دوران اوج خود بازگشت. حال باید دید که این بازی در آینده چه تأثیری روی سبک نقش آفرینی و دنیای گیمینگ خواهد داشت.
منبع: IGN