پرونده قضایی سریال «بچه گوزن» چگونه اصول اخلاقی نتفلیکس را زیر ذرهبین میگذارد؟
سریال «بچه گوزن» نزدیک به دو یا سه هفته نقل تمام مجالس بود. همه درباره این سریال حرف میزدند. البته بیشتر در جهانی که به پلتفرمهای پخش آنلاین جهانی دسترسی آزاد دارند. اینجا اگر کسی سریال را دیده بود دربارهاش حرف میزد. اما در جهان آزاد، گفتوگوها در اتاقهای نشیمن، میخانهها، بارها و رستورانها درباره این مینی سریال و داستان واقعیاش بود. «بله، سریال را مردی بر اساس اتفاقی که در زندگی خودش افتاده، نوشته و خودش هم نقش اولش را بازی میکند.» داستان چیست؟ یک زن به شکل وسواسگونه خطرناکی دنبال این مرد میافتد و این مرد آدمی معمولی است، نه یک ستاره سینما یا موسیقی. شاید خط داستانی بسیار سادهای به نظر برسد اما چیزی در آن هست که شنونده را کنجکاو میکند. اینکه کسی نه تنها درباره آسیب روحی روانی خود مینویسد، بلکه دوباره تجربه ناخوشایندش را از طریق یک درام زنده میکند، بدون شک ارزش تماشا را دارد. اما اگر هنوز متقاعد نشدهاید که مینی سریال «بچه گوزن» را ببینید، صفحه خالیای که سریال را فقط با همین جمله آغاز میکند: «این یک داستان واقعی است» کافی است که شما را درگیر خودش کند.
بدون شک تاکنون نام سریال «بچه گوزن» را شنیدهاید. این یکی از محبوبترین درامهای نتفلیکس است که در عرض بیست و شش روز پس از انتشار، ۵۶.۶ میلیون بازدیدکننده داشته است. این سریال داستان ریچارد گاد، کمدین ناشناسی است که در یک بار کار میکند و برخوردش با زنی به نام مارتا را دنبال میکند که از روی ترحم یک نوشیدنی رایگان مهمانش میکند. همین نوشیدنی رایگان و همین محبت انسانی باعث میشود مارتا که آشکارا روانرنجور است، وابستگی ناسالمی نسبت به گاد پیدا کند که پایه و اساس کل سریال را تشکیل میدهد. سریال با درگیری وسواسگونه مارتا نسبت به گاد ادامه پیدا میکند و در نهایت به دستگیری مارتا منجر میشود.
«این یک داستان واقعی است.» این کلمات قبل از هر اپیزود سریال پیش از شیرجه رفتن در قصه روی صفحه نمایش ظاهر میشوند. ما در هر قسمت بعد از ظاهر شدن این کلمات و در ادامه پیامکی از سوی مارتا، او را میبینیم که یک استاکر است. استاکر یعنی کسی که بر خلاف میل شخصی دیوانهوار و بی توقف او را همه جا تعقیبش میکند و معمولاً این کار را از روی علاقه وسواسگونه بیمار انجام میدهد و هدفش رسیدن به آن شخص است. چون معادل خوبی در زبان فارسی ندارد، تعقیبکننده معنا را نمیرساند، فعلاً از همان استاکر استفاده میکنیم. مارتا را میبینیم که بی وقفه به گاد پیام میدهد، او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار میدهد، شبانهروز بیرون از خانهاش منتظر میماند، او را در مسیر کار دنبال میکند و او و نزدیکان و عزیزانش را تهدید میکند. همچنین گفته میشود که مارتا پیش از این هم به دلیل تعقیب کسی محکوم شده و چهار سال را در زندان را گذرانده است، و این بار هم دوباره متهم شناخته و به نه ماه دیگر در زندان محکوم میشود.
سریال «بچه گوزن» فوقالعاده است. فیلمنامه و بازیهای خوبی دارد. گاد در قسمت یکی مانده به آخر یک مونولوگ بیست و پنج دقیقهای اجرا میکند که در آن درباره عقده روحی، نیاز به تأیید و سوء استفاده جنسی صحبت میکند. همه اینها سریال «بچه گوزن» را به یکی از جذابترین سریالهایی که بعد از مدتها ساخته شدهاند، تبدیل میکند. نمیتوانی یعنی بهات اجازه نمیدهد که چشم از آن برداری. و نمیتوانی جلو غرق شدن خودت در قصه را هم بگیری. با این حال، بهرغم اینکه این سریال دراماتیک بهحق نامزد جوایز زیادی شد، درام واقعیاش در واقع تازه پس از پخشاش شروع شد.
در یک دنیای ایدهآل، مردم میتوانستند این سریال را تماشا کنند، از آن لذت ببرند و بعد از آن بگذرند و به زندگیشان ادامه دهند. اما مردم این کار را نکردند، بهخصوص وقتی بخشی از داستانی شدند که دائماً دارد بهشان یادآوری و پافشاری میکند بر اساس داستانی واقعی است و به آنها ابزارهایی برای شناسایی افراد واقعی درگیر در روایت میدهد. در مورد سریال «بچه گوزن» نتفلیکس، این ابزارها توییتهای واقعیای بود که مارتا، یا بهتر است بگوییم شخصیتی که بر اساس او خلق شده است، در این سریال ارسال میکند، بنابراین تنها کاری که از عهده هر کسی برمیآمد این بود که آن توییتها را جستوجو کند تا بفهمد مارتای واقعی کیست. خیلی زود مشخص شد که مارتای واقعی شخصی به نام فیونا هاروی وکیل سابق است.
او در بیانیهای که وکیلش ارسال کرده است، گفت: «من شک ندارم که شخصیت «مارتا» در «بچه گوزن» قرار بود تصویری از من باشد.» هاروی گفت از آنجای که مردم او را به عنوان ضد قهرمان قصه میشناسند، او هجمه ای از آزار و تهدید را بعد از پخش سریال دریافت کرد. فیونا هاروی در حال حاضر علیه نتفلیکس یک شکایت ۱۷۰ میلیون دلاری ثبت کرده است. این شامل پنجاه میلیون دلار برای خسارت واقعی، پنجاه میلیون دلار برای خسارات جبرانی حاصل از «آزار روانی، از دست دادن شادی و از دست دادن کسب و کار»، پنجاه میلیون دلار برای سود حاصل از سریال «بچه گوزن» و بیست میلیون دلار برای خسارات تنبیهی میشود.
هاروی همچنین به عنوان مهمان در برنامه گفتوگوی پیرس مورگان ظاهر شد تا شکایات خود علیه سریال «بچه گوزن» را به طور عمومی اعلام کند. او مدعی است که تصویری که از او و کل ماجرا در این سریال به نمایش گذاشته شده است، درست و دقیق نیست، که هرگز گاد را تعقیب نکرده است، هرگز به جرمی محکوم نشده است و اعتقاد دارد نتفلیکس به اندازه کافی برای پنهان کردن هویت او تلاش نکرده است. از آنجا که پرونده او به دادگاه میرود و شواهد پشت سر هم آشکار میشود، ما پرسشهای زیادی در ذهن داریم که نه تنها از دیدگاه حقوقی بلکه اخلاقی نیز سرچشمه میگیرند و کل مفهوم اخلاق در حوزه سرگرمی را زیر ذرهبین قرار میدهند.
وظیفه مراقبت نتفلیکس از فیونا هاروی
هاروی در برنامه «پیرس مورگان بدون سانسور» از تبعات سریال «بچه گوزن» گفت تا قصه خودش را روایت کند: «کارآگاهان اینترنتی من را ردیابی کردند و تعقیبم کردند و تهدید به مرگم کردند، بنابراین واقعاً انتخابی نبود. من به اجبار وارد این موقعیت شدم.» اما نتفلیکس معتقد است از هویت و حریم شخصی هاروی محافظت کرده است، چرا که در سریال شخصیتی که ظاهراً هاروی بر اساس آن نوشته شده، نام متفاوتی دارد. بنجامین کینگ، مدیر ارشد سیاست عمومی در نتفلیکس، در پارلمان سخنرانی کرد و گفت: «ما تمام اقدامات احتیاطی منطقی را برای پنهان کردن هویت واقعی افراد درگیر در آن داستان انجام دادیم.»
نتفلیکس میگوید که تمام تلاش خود را کرد تا هویت هاروی را مخفی نگه دارد و در عین حال آنقدر قصه واقعی را سانسور نکرده که سریال عامهپسند شود و تمام اصالت گاد از دست برود. با این حال، سریال آشکارا برای مخفی کردن هویت هاروی به اندازه کافی تلاش نکرده است. با گنجاندن توییتهایی که هاروی در دنیای واقعی فرستاده بود، برای ابتداییترین کاربران توییتر تنها چند دقیقه زمان لازم بود تا او را پیدا کنند. جز این، با اعلام اینکه این سریال بر اساس زندگی واقعی گاد ساخته شده است، اگر هاروی واقعاً به اتهام تعقیب گاد مجرم شناخته شده بود، این محکومیت در اسناد عمومی ثبت میشد و ردیابی آن نیز آسان بود. البته معلوم شد که هاروی محکوم نشده و این موضوع را به شدت پیچیده کرده است. شاید نتفلیکس ادعا کند که تمام تلاش خود برای حفظ هویت و احترام به حریم شخصی هاروی کرده است، اما به نظر میرسد که اینطور نبوده است.
پرونده افترا سریال «بچه گوزن»
تعریف حقوقی افترا نسبتاً ساده است: «نسبت دادن چیزی به کسی که احتمالاً آبروی او را میبرد، نسبت دادن چیزی به کسی که با قرار دادن او در معرض نفرت، تحقیر یا تمسخر به شهرت او لطمه میزند. نسبت دادن کسی به چیزی که هدفش طرد کردن آن فرد یا دوری کردن از اوست.» اساساً، اگر شما چیزی را درباره فردی منتشر کنید که احتمالاً بدون دلیل موجه به شخصیت او آسیب میرساند، یعنی به او افترا زدهاید.
فیونا هاروی نتفلیکس متهم به افترا زدن به او کرده است. او میگوید که گاد را مورد آزار و اذیت قرار نداده و هرگز به اتهام تعقیب محکوم نشده است. این پایه ادعای او است و میگوید که نحوه به تصویر کشیده شدنش در سریال «بچه گوزن» و فقدان مراقبت سریال برای مخفی نگه داشتن هویت او، روی درک عمومی نسبت به او تأثیر منفی گذاشته است.
دفاع از افترا هم دقیقاً به اندازه تعریف آن ساده است؛ اگر درست باشد، افترا نیست. بنابراین، چه با نحوه مخفی نگهداشتن هویتها در این سریال موافق باشید چه نباشید، اگر همه چیزهایی که گاد نوشته و هر چیزی که فیلمبرداری شده، حقیقت داشته باشد یا بهعنوان قصه روایت شده باشد، نمیتوان گفت که افترا زده است.
تفاوت زیادی بین قصهای که گاد روایت کرده، یعنی چهل و یک هزار ایمیل، صدها پیام صوتی و ۱۰۶ نامهای که مارتا (یا فیونا) فرستاده است، و چند ایمیل، یک نامه و هجده پیام در رسانههای اجتماعی به ادعای هاروی وجود دارد. به نظر میرسد که حقیقت بعداً در دادگاه مشخص خواهد شد. پیشرفت عمدهای که اخیراً این پرونده داشته، از این واقعیت ناشی میشود که دولت بریتانیا فاش کرده است فیونا هاروی هرگز به اتهام تعقیب ریچارد گاد محکوم نشده است. این خبر بزرگ منجر به پیشرفت قابل توجهی در پرونده میشود، زیرا اساساً ادعای «این یک داستان واقعی است» در ابتدای هر قسمت را باطل میکند، که به این معنی است که هاروی احتمالاً – حداقل تا حدی – پرونده افترایش را میبرد.
فیونا هاروی در بیانیهای که از طریق وکیلش منتشر کره است، میگوید: «مشکل ریچارد گاد و حالا نتفلیکس این است که «بچه گوزن» اصلاً بر اساس یک داستان واقعی نیست. من یک «تعقیبکننده محکومشده» نیستم. من هرگز به هیچ جرمی متهم نشدهام. هیچ کس هرگز برای اظهارنظر درباره صحت قصه «بچه گوزن» یا این ادعای بسیار جدی و آسیبزننده مبنی بر اینکه من یک جنایتکار محکوم با سابقه کیفری جدی هستم که مدتی را در زندان گذراندهام، به من مراجعه نکرد. هیچکس هیچوقت از من اجازه نگرفت که من را به این شکل به تصویر بکشد یا اصلاً از تصویر من استفاده کند.»
اخلاق در محاکمه
بحث حقوقی پیرامون سریال «بچه گوزن» ادامه خواهد داشت، اما با این جدیدترین اتفاق درباره محکومیت منتسب به فیونا هاروی، صرفنظر از تعداد ایمیلها و پیامهایی که ممکن است ارسال کرده باشد، بعید است که او دست خالی از این پرونده بیرون بیاید. احتمالاً پرونده در نهایت به دادگاه نمیرود، و نباید تعجبآور باشد اگر بعداً به نوعی توافق بین هاروی و نتفلیکس حاصل شود، اما این نباید به عنوان پایان این بحث تلقی شود.
اینجا مسئله مهمتر مسئله اخلاقیات در حوزه سرگرمی است و شرکتها رقم بازدید و دلار را نسبت به انسانهایی که محتوای سرگرمی تولید میکنند، ارجح میداند. این هم به ریچارد گاد اشاره دارد و هم فیونا هاروی که هر دو به وضوح انسانهای مشکلداری هستند که صنعت سرگرمی برای کسب سود از آنها سوء استفاده کرده است. گاد اخیراً درباره این پرونده صحبت کرد و گفت که «بچه گوزن» بر گرفته از یک داستان واقعی نیست، بلکه بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است. او این سریال را «بازگویی تخیلی از سفر احساسی من در چندین تجربه واقعی بسیار آسیبزا» توصیف کرد.
گاد همچنین گفته است که «این سریال یک اثر دراماتیک است. یک مستند یا تلاشی برای واقعگرایی نیست. در حالی که سریال بر اساس زندگی من و یک سری اتفاقات واقعی ساخته شده و در عمق آن، از نظر احساسی، واقعی است، یک بازگویی مو به مو از وقایع و احساساتی نیست که من در زمان وقوع آنها تجربه کردم. این داستان تخیلی است و هدفش به تصویر کشیدن حقایق واقعی نیست.»
ممکن است این پرسش برایتان پیش بیاید که اگر اینطور است، چرا نویسنده سریال، گاد، اینقدر مصمم بود در ابتدای هر اپیزود بگوید که این یک داستان واقعی است. با این حال، ممکن است او مسئول این اصرار نبوده باشد. یک فیلمنامه اورجینال از سال ۲۰۲۲ که به صورت آنلاین پیدا شده است، تلاش اولیه گاد را برای روایت داستانش از صفحه نمایش نشان میدهد. با اینکه دیالوگهای بسیاری از سریال در این فیلمنامه هم هست، آنچه نیست توضیح صحنه است، «صفحه سیاه و بعد آمدن جمله این یک داستان واقعی است بر صفحه نمایش.» در حالی که این چیزی را ثابت نمیکند -چون مشخص نیست چه کسی پس از پذیرفته شدن فیلمنامه اینقدر اصرار بر درج این جزئیات داشته است- میتواند نشان دهد این اتفاقی است که در تولید افتاده و بعداً از سوی نتفلیکس اضافه شده است.
نتفلیکس بدون شک در اعلام اینکه سریال «بچه گوزن» بر اساس داستان واقعی ساخته شده، مصر بوده است. این را از آنجا میتوان فهمید که بنجامین کینگ در پارلمان گفت: «بچه گوزن یک داستان خارقالعاده است. و مشخص است که یک داستان واقعی درباره آزار و سوء استفاده وحشتناکی است که نویسنده و قهرمان داستان، ریچارد گاد، از سوی یک تعقیبکننده محکوم، با وجود صحبتهای متناقض گاد، متحمل شده است.
با انتشار اطلاعات بیشتر درباره این سریال، پرسشهایی در ابن خصوص مطرح میشود که آیا نتفلیکس بر عنصر «داستان واقعی» برای جذب بینندگان و ایجاد سر و صدا تأکید کرده است یا خیر. این رویکرد از نظر اخلاقی، بهویژه در مورد ریچارد گاد و فیونا هاروی، مشکوک به نظر میرسد، بهخصوص اگر این جنبه بدون تأیید کامل آنها به مخاطب تحمیل شده باشد.
با این حال، حداقل ریچارد گاد با پول زیادی کنار میرود. هاروی اینطور که پیداست در حال حاضر، یک پرونده قضایی در جریان علیه غول سرگرمی نتفلیکس دارد و ظاهراً بعد از حضور در برنامه «پیرس مورگان بدون سانسور» ۲۵۰ پوند دریافت کرده است. مورگان در مصاحبهای که بعضیها آن را نقطه ضعفی برای تلویزیون میدانند، از اینکه هاروی را به عنوان مهمان به برنامهاش دعوت کرد، دفاع کرد.
او گفت: «من هیچیک از این مسائل را ساده نمیگیرم. اگر هاروی واقعاً یک تعقیبکننده محکوم بود که به زندان رفته و زندگیاش را بر باد داد، واضح است که ما باید طولانی و سخت درباره توجیه منافع عمومی برای دادن پلتفرم به او فکر میکردیم. اما من احساس کردم که علامتهای سؤال کافی پیرامون آن قسمت از داستان وجود دارد که حداقل روایت قصه از زاویه دید هاروی را توجیه میکند.»
او ادامه داد: «مشخصاً گزارشهای دیگری مبنی بر تعقیب کردنهای هاروی وجود داشت، اما باز هم چیزی نبود که منجر به محکومیت مشخصی شود. و به نظر من اینجا باید دو چیز را از هم جدا کرد. و آن این است که از نظر قانونی، از منظرهای دیگر مهم نیست، زمین تا آسمان تفاوت هست بین کسی که ممکن است نسبت به بعضی افراد وابستگی وسواسگونه داشته باشد، حتی ممکن است آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده باشد، و کسی که این کارها را بدون وارد شدن به مرز جرم کرده باشد. حالا در مورد فیونا هاروی اگر چنین نبوده باشد، یعنی اگر مرز جرم را رد نکرده باشد و بعد نتفلیکس او را به این شکل توی سریالش و به عنوان یک «مجرم محکوم» جلوه داده و تلاشی برای پنهان کردن هویتش هم نکرده باشد، یک شکست جدی برای خودش رقم زده است.»
این سریال و پیامدهای متعاقش جنبه زشت رسانه امروزی را برجسته میکند که احساسات و سلامتی را راهی ببرای افزایش کلیک و پول در نظر بگیرد. نه گاد و نه هاروی این ماجرا را بی آنکه آسیبی به خودشان و شهرتشان وارد شود، پشت سر نخواهند گذاشت با بوی گل رز رها نخواهند کرد، و بیایید امیدوار باشیم که هر دو برای این پرونده از کسی کمک بگیرند و با آدمهای درست حرف بزنند که بدون شک زمان بسیار پر استرسی برای آنها خواهد بود.
صداقت اخلاقی صنعت سرگرمی را میتوان به طور کامل در این واقعیت محک زد که با اینکه هاروی به راحتی در سریال قابل شناسایی است، هویت آن چهره تلویزیونیای که گاد اعتراف میکند در سریال او را با مواد مخدر مسموم کرده و به او تجاوز کرده است، کاملاً حفظ میشود و رازش به خوبی محفوظ میماند. با اینکه افراد بالادستی در صنعت سرگرمی میگویند که خیلیها ادعا میکنند این مرد را میشناسند. ظاهراً وظیفه مراقبت تنها زمانی اهمیت دارد که در خصوص کسانی اعمال شود که صنعت سرگرمی آن را ارزشمند و مهم میداند، و حفاظت از هویت امتیازی است که تنها شامل عده معدودی میشود. صرفنظر از نظر شما درباره سریال «بچه گوزن» یا نتیجه پرونده حقوقی آن، تنها داستان واقعی همین است؛ اینکه صنعت سرگرمی تصمیم میگیرد از حریم خصوصی و هویت چه کسانی محافظت کند و چه کسانی برایش ارزش این زحمات را ندارند.
منبع: faroutmagazine