چرا نوزادان در نقاشی‌های کلاسیک همیشه زشت هستند؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲ دقیقه
نوزادان در نقاشی‌های کلاسیک

احتمالا بارها با دیدن نوزادان نقاشی‌های کلاسیک این سوال برای شما ایجاد شده که چرا آن‌ها آنقدر زشت هستند! این نوزادان غالبا کنترل گردن خود را دارند یا به خوبی می‌توانند کارهایی بیشتر از سن‌شان انجام دهند و حتی گاهی شبیه، پیرمردهای خشمگین طاس به نظر می‌رسند.

اما آیا واقعا به چه دلیل این چنین دیده می‌شوند؛ آیا نقاشان تاکنون شمایل کودکان را ندیده بودند؟ قطعا بعید است. حالت این چهره‌ها تا حدودی به رویکرد و باورهایی درباره به تصویر کشیدن مشهورترین نوزاد جهان، یعنی عیسی مسیح ارتباط دارد.

روشی به نام «عیسی همگانی» در میان هنرمندان وجود داشت که یک الگو قطعی در کار آن‌ها برای به تصویر کشیدن عیسی در نوزادی بود. همچنین کلمه‌ی «Homunculus» از لاتین به معنای «مرد کوچک» گرفته شد تا نگرشی ناظر و حاکم بر نقاشان، حین تصویرگری عیسی در نظر گرفته ‌شود.

نوزادان در نقاشی‌های کلاسیک

مسیح در تمام این تابلوها، هرگز یک نوزاد شیرخوار بی‌دفاع نشان داده نشد، بلکه به ‌عنوان نسخه‌ای کوچک‌تر از خود بالغش نمایش داده می‌شد و ضمن اینکه، هنرمندان نباید عیسی یا سایر نوزادان کتاب مقدس را ضعیف و ناتوان نقاشی می‌کردند. مورخی به نام متیو آورت در توضیحی بیان کرد: «این ایده که عیسی، کاملاً بدون تغییر باشد و سپس با نقاشی بیزانسی ترکیب شود، درنهایت به روشی مشخص در تصویرگری عیسی بدل شد». به طور مشخص، موضوعات اکثر نقاشی‌های آن دوره مربوط به کتاب مقدس بودند و معمولا این آثار به سفارش کلیسای کاتولیک یا از سوی پیروان ثروتمند کلیسا، ساخته شده بودند.

یکی دیگر از دلایل عجیب بودن نوزادان قرون وسطایی این مسئله بود که قبل از قرن پانزدهم، رئالیسم برای هنرمندان، مسئله‌ی مهمی تلقی نمی‌شد. درواقع تا قبل از قرن پانزدهم، واقع‌گرایی آنقدر کم اهمیت بود که متفاوت به نظر رسیدن شخصیت‌ نقاشی‌ها از یکدیگر اهمیت بسیار کمی داشت. چهره‌ها در این آثار، نماینده‌ی شخصیت‌های اصلی بودند و بدین ترتیب هنرمندان، تنها همین امر را مهم در نظر می‌گرفتند؛ بنابراین شما نمی‌توانید چهره‌های نه چندان زیبا را به راحتی از یکدیگر تشخیص دهید.

این دو دلیل درباره تصویرگری نوزادان نقاشی‌های کلاسیک، حتی تقریبا تا رنسانس ایتالیا رواج داشت و به مراتب این عادت با دشواری‌های بسیار از میان رفت. کماکان در همین دوران رنسانس و با شکل‌گیری رویکردهایی نوین‌تر، هنر توانست به یک بازنمایی یا بازآفرینی از واقعیت تبدیل شود که لئوناردو داوینچی در این مورد گفته بود: «باارزش‌ترین نوع نقاشی آن نقاشی‌ای است که بیش‌ترین انطباق را با آنچه بازنمایی می‌کند، داشته باشد».

منبع: News.artnet



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما