بررسی قسمت پایانی انیمه «حمله به تایتان»؛ یک خداحافظی تلخ

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
قسمت آخر حمله به تایتان

پس از یک دهه فراز و نشیب‌های متعدد، بالاخره شاهکار هاجیمه ایسایاما به پایان رسید و مخاطبان هنوز در حال بررسی قسمت آخر «حمله به تایتان» (Attack on Titan) هستند.

طرفداران بلندمدتِ انیمه، پس از ده سال انس گرفتن با شخصیت‌های داستان، بالاخره در پایانی شکوهمند با ساکنان جزیره پارادیس و دنیای آن‌طرف‌ دیوارها خداحافظی کردند. حدود ده سال پیش، درگیر شدن ایسایاما با یک مشتری در کافی‌شاپ محل کار خود، جرقه ایده تایتان‌ها را برای او به وجود آورد و این جرقه در طول زمان تبدیل به داستانی شد که به عقیده بسیاری، یکی از به‌یادماندنی‌ترین روایت‌های تاریخ داستان‌گویی است. ایسایاما به این نتیجه رسیده بود که خطرناک‌ترین موجود روی زمین، انسان است و آخرین اپیزود انیمه، چشمان ما را به این تفکر ایسایاما و حقیقت جهانی که در آن زندگی می‌کنیم باز می‌کند. در ادامه به بررسی داستان قسمت پایانی انیمه حمله به تایتان می‌پردازیم.

هشدار: در این مقاله خطر لو رفتن داستان «حمله به تایتان» وجود دارد.

بررسی قسمت آخر حمله به تایتان؛ نبرد آسمان و زمین

ارن یگر غرش را شروع کرده است

در قسمت سوم از فصل چهارم «حمله به تایتان»، ارن یگر نقشه اجتناب‌ناپذیر نسل‌کشی زمین را آغاز کرد و سرنوشت بشریت به هم‌رزم‌‌ها و دوستان قدیمی ارن که حالا خود را گروه اتحاد جهانی (Global Alliance) نامیده‌اند سپرده شده است. هانجی، جان خود را برای فرار دیگران فدا کرد، ارن به نسخه نهایی تایتان خود تبدیل شد و گروه اتحاد جهانی با یک هواپیمای باری برای نجات بشریت به سوی ارن به راه افتادند.

الیدیایی‌ها و مارلیایی‌ها درحالی‌که غرش (Rumbling) بشریت را به‌سوی مرگ قریب‌الوقوع خود هدایت می‌کرد برای نجات خود تلاش می‌کردند که ناگهان هواپیمای باری از راه می‌رسد.

آرمین، میکاسا، لیوای، راینر، جان و کانی در یک موقعیت مناسب، بر روی ستون فقرات ارن فرود آمدند. اعضای اتحاد جهانی بمب‌ها را دور گردن ارن بستند و آرمین باید به تایتان عظیم الجثه خود تبدیل می‌شد تا با انفجار به وجود آمده ضربه نهایی را وارد کند؛ ولی در آخرین لحظه توسط یک تایتان شبیه به حیوان اُکاپی بلعیده می‌شود.

بررسی اتفاقات قسمت پایانی انیمه حمله به تایتان

بقیه گروه به سمت تایتان اُکاپی برای نجات آرمین یورش می‌برند ولی تایتان‌های گذشته مسیر آن‌ها را سد می‌کند. مبارزه گروه سخت‌تر از همیشه شده است؛ تمام تایتان‌هایی که تا آن لحظه به وجود آمده‌اند، از این لحظه به بعد از ارن محافظت خواهند کرد. در حین تمام این اتفاقات، یمیر در گوشه و کنار در حال نظاره کردن است. انگار که بخش اصلی این نسل کشی بشریت، توسط او هدایت می‌شود.

فیگور کوتوبوکیا مدل لیوای آکرمن - اتک ان تایتان - حمله به تایتان

در این میان، آرمین سعی می‌کند که بدن محبوس شده خود در تایتان اُکاپی را بیدار کند که متوجه می‌شود که او در واقع در مسیر (The Path) قرار گرفته. (مکانی انتزاعی که تمام نوادگان یمیر را به یکدیگر متصل می‌کند). پس از بررسی مسیر، با زیک روبرو می‌شود که امید خودش را نسبت به ادامه راه از دست‌ داده است. آرمین تمام تلاش خود را می‌کند تا زیک به او برای متوقف کردن غرش کمک کند؛ ولی زیک مدت‌هاست که دست از تلاش برداشته.

معرفی ۱۱ گونه‌ تایتان مختلف در انیمه‌ی حمله به تایتان‌

مسابقه‌ای به‌سوی درخت

ارن، میکاسا و آرمین درحال مسابقه به سوی درخت

آرمین در میان شن، یک برگ درخت پیدا می‌کند؛ برگ از درختی که او، ارن و میکاسا به‌سوی آن مسابقه می‌دادند. او خاطرات خود از آن روز را برای زیک بازگو می‌کند: «در آن لحظه که هر سه‌ی ما در حال مسابقه‌دادن به‌سوی آن درخت بودیم، این احساس را داشتم که انگار به دنیا آمدم تا فقط همان لحظه را تجربه کنم.»

خاطره آرمین باعث می‌شود که زیک به یاد خاطرات خود با کساور (فردی که تایتان حیوان را از او به ارث برد) افتاده و متوجه نکته مهمی شود: خوشی‌های کوچکی که تجربه کرده، با ارزش‌ترین بخش زندگی او بودند.

زیک ‌و آرمین با یکدیگر متحد می‌شوند و تایتان‌های گذشته را متقاعد می‌کنند تا به کمک گروه اتحاد جهانی بیایند. با کمک تایتان‌های گذشته، میکاسا موفق به آزاد کردن آرمین می‌شود. زیک به نیت فداکاری، خودش را در معرض حمله لیوای می‌گذارد. لیوای به او حمله می‌کند و با کشته شدن زیک، غرش متوقف می‌شود.

بررسی شخصیت های آرمین و زیک در قسمت پایانی انیمه حمله به تایتان

جان و پیک بمب‌های دور گردن ارن را منفجر می‌کنند و آرمین پس از آخرین خداحافظی با ارن، با انفجاری مهیب به تایتان عظیم الجثه تبدیل می‌شود. به‌نظر می‌رسد که انفجار به وجود آمده، باعث پیروزی مارلیایی‌ها بر ارن شده است. ولی یک انگل درخشان کرم مانند، که همان منبع تمام موجودات زنده است، به سمت ارن هجوم می‌آورد تا دوباره با او ادغام شود و غرش از نو به حرکت دربیاید.

تابلو شاسی طرح انیمه حمله به تایتان ها Attack on Titan Anime مدل NV0525

سرنوشت بشریت در دست‌های میکاسا در قسمت آخر حمله به تایتان

آخرین نگاه میکاسا به ارن

به محض اینکه همه برای لحظه‌ای خوشحال می‌شوند و با صلح کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، ارن به شکل دیگری دوباره برمی‌خیزد. آرمین با ارن وارد مبارزه تک به تک می‌شود. در حین مبارزه این دو، انگل گاز سبز رنگی از خود ساطع می‌کند که باعث تبدیل شدن تمام الدیایی‌ها به تایتان می‌شود. بازماندگان نجات یافته از گاز انگل، در پشت فالکو به سمت ارن می‌روند تا آخرین تلاش خود برای نجات بشریت را انجام دهند.

لیوای به میکاسا التماس می‌کند تا یک بار برای همیشه کار ارن را تمام کند. درخواستی که حتی تصور انجام آن برای میکاسا سخت است؛ ولی هیچکس غیر از میکاسا توان انجام این کار را ندارد. میکاسا در یک لحظه، آینده‌ای را با ارن تصور می‌کند که هردو از پارادیس فرار کرده‌اند و با یکدیگر زندگی می‌کنند. ارن از میکاسا خواهش می‌کند که پس از مرگش، او را فراموش کند و شال گردنی که به او داده را دور بیندازد.

آینده زیبایی که میکاسا می‌توانست داشته باشد، بخاطر جنگ نابود شده است و حالا تنها کاری که از دست او برمی‌آید این است که جنگ را یکبار برای همیشه متوقف کند

میکاسا به سمت دهان ارن تایتان حمله می‌کند. مسیری از میان دندان‌های او باز می‌کند و همانطور که انتظار می‌رفت، با سر ارن مواجه می‌شود. میکاسا و ارن یک نگاه آخر به یکدیگر می‌کنند و میکاسا سر ارن را در حرکت سریع از تن جدا می‌کند. میکاسا، سر ارن را در آغوش می‌گیرد در حالی که یمیر با لبخندی رضایتمند به این صحنه نگاه می‌کند. ارن مُرده است.

نقشه‌ی واقعی ارن

بررسی نقشه ارن در قسمت پایانی انیمه حمله به تایتان

ارن نقشه حقیقی خود را پیش از اینکه از دنیا برود به تمام دوستانش در جهان مسیر توضیح داده بوده ولی با مرگ او، این توضیحات دوباره به خاطرات آن‌ها بازمی‌گردد. در چشم‌اندازی از خاطرات مشترک ارن و آرمین، متوجه نقشه واقعی ارن می‌شویم.

ارن، دوستان خودش را تبدیل به قهرمان‌هایی کرد که بشریت را (با کشتن او) نجات داده بودند. با این کار تاریخچه منحوس نژاد الیدیایی‌ها و جزیره پارادیس را تغییر داده و آن‌ها را نجات داده بود. زمانی که ارن، قدرت تایتان حمله را به دست آورد و تمامی گذشته و آینده را دید، به این نتیجه رسید که تنها مسیر آینده که به نجات مردم خودش ختم می‌شود، شروع غرش بود. تنها راهی که از طریق آن، یمیر از بند عشق خود به پادشاه فریتز رها می‌شود؛ و کلید این رهایی در دست فداکاری عشق میکاسا به ارن بوده است.

احساسات میکاسا برای ارن مانند احساسات یمیر به پادشاه فریتز بوده است.

یمیر با وجود اینکه می‌دانسته که پادشاه فریتز او را فقط بخاطر قدرت‌‌های تایتان به بردگی گرفته، همچنان عاشق او مانده بوده است. با وجود اینکه توانایی رها شدن را داشته ولی عشق، او را برده نگه داشته بوده است. ارن به مانند پادشاه فریتز، در اوایل فصل چهار، تنفری دروغین به میکاسا ابراز می‌کند تا وقتی که لحظه موعود رسید، میکاسا توان کشتن او را داشته باشد. اگر میکاسا موفق به کشتن شخصی که بیشتر از هرکسی در این دنیا عاشقش است می‌شد، یمیر هم توان رهایی از زنجیر عشق خودش را به دست می‌آورد. یمیر می‌دانست که میکاسا تنها فردی است که او را از این شکنجه ابدی و قدرت تایتان‌ها آزاد خواهد کرد.

رودرویی یمیر و میکاسا در انیمه حمله به تایتان

آرمین که نقشه ارن را درک می‌کند و درماندگی ارن را می‌بیند، سعی می‌کند که او را آرام کند و با گفتن اینکه او نیز مقصر است چون تصویر دنیای آن‌سوی‌دیوار را به ارن نشان داده بوده، بخشی از گناه ارن را بر دوش خود سوار می‌کند. آن دو مانند دوستان خوبی که همیشه بودند، یکدیگر را در آغوش می‌گیرند؛ در حالی که قول می‌دهند که روزی در جهنم یکدیگر را ملاقات خواهند کرد.

میکاسا، سر برده شده‌ی ارن را زیر درختی که به‌سوی‌آن مسابقه می‌دادند دفن می‌کند، آرمین خودش را به عنوان قاتل تایتان حمله و منجی جهان معرفی می‌کند، تمام الیدیایی‌ها از بند نفرین تایتان رها می‌شوند و غرش برای همیشه متوقف می‌شود. جنگ به اتمام رسیده؛ حداقل این‌گونه به نظر می‌رسد.

چرخه خشونت ادامه خواهد داشت

بررسی تیتراژ نهایی در قسمت پایانی انیمه حمله به تایتان

در طول تیتراژ نهایی، تصاویری نمادین از سرنوشت شخصیت‌های انیمه را می‌بینیم؛ تمام این تصاویر پای همان درختی که ارن زیر آن دفن شده اتفاق می‌افتند. میکاسا به صورت مداوم به قبر ارن سر می‌زند تا وقتی که خود او پس از مرگ، کنار ارن دفن می‌شود. الیدیا تبدیل به یک شهر بزرگ و پیشرفته می‌شود؛ ولی در تصویری دلخراش، چندین بمب به سمت شهر پرتاب می‌شوند که شهر را نابود می‌کند.

با تمام تلاش‌های ارن و هم‌رزمان او، جهان نتوانست با صلح کنار بیاید. چرخه خشونت دوباره بازگشته، جنگ دوباره شروع شده و الیدیا با خاک یکسان شده است!

در دوران پساآخرالزمانی الیدیا، یک پسر در حال گشت زنی، که شالی مانند شال میکاسا بر گردن دارد، به همان درخت بالای تپه برخورد می‌کند؛ درختی که حالا هیبتی مانند درختی که یمیر که در آن قدرت تایتان را به دست آورده بود پیدا کرده است. پسر به سمت درخت حرکت می‌کند و داستان انیمه «حمله به تایتان» با این سوال که “آیا دوباره تایتان‌ها بازخواهند گشت؟” به اتمام می‌رسد. پس از تماشا و بررسی قسمت آخر حمله به تایتان به این نتیجه خواهیم رسید که همانند کل انیمه، در انتها نیز پایانی خوشحال کننده نخواهیم داشت.

۷ سوال بی‌پاسخ قسمت پایانی فصل اخیر انیمه‌ی «حمله به تایتان‌»

ورود پسر بچه به داخل درخت

ایسایاما، خالق مانگای حمله به تایتان، اعتقادات خودش را درمورد پایان تلخ داستان این‌گونه مطرح می‌کند: «شاید احتمال اینکه این داستان پایان خوشی داشته باشد و جنگ برای همیشه تمام بشود و زندگی به خوبی و خوشی ادامه پیدا کند وجود داشته. فکر می‌کنم نوشتن همچین چیزی امکان پذیر بود. ولی وقتی به آن فکر می‌کنم، پایان جنگ و مشاجره، آن هم برای همیشه، یک شعار تهی است. حتی باور پذیر نیست. در جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم چنین سرنوشتی امکان ندارد. پس در کمال ناراحتی، مجبور شدم که این پایان خوش را کنار بگذارم.»

پس از بررسی قسمت آخر حمله به تایتان، به این نتیجه می‌رسیم که پیام این انیمه، ضد جنگ است. یک بازتاب افسرده کننده از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. با تمام فداکاری‌های بشریت برای به دست آوردن صلح، در نقطه‌ای از تاریخ دوباره به جنگ روی آورده خواهد شد. ولی بخش مهم این نتیجه گیری اینجاست که انسان همیشه برای صلح جنگیده است. در نتیجه حتی اگر چرخه خشونت ادامه پیدا کند، آزادی و صلح ارزش مبارزه را دارند؛ همانطور که ساکنان پارادیس، تا آخرین لحظه برای آن جنگیدند و حتی برای مدتی هرچند کوتاه، آن را به دست آوردند.

منبع: Collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۴ دیدگاه
  1. علی

    یکی به من بگه چرا تایتان بنیان گذار تو تمام این سالها چرا کل تایتان هارو از بین نبرد شاه کارل و خانوادش و… وقتی میتونست همه ی تایتان هارو از بین ببره چرا نبرد؟؟؟؟؟؟

  2. سعید

    واقعا غیر قابل باور هستش
    کسانی که زیر ظلم و ستم تمام دنیا قرار داشتن
    با اینکه میدونستند آدمای این دنیا چه ظلم سیاهی در حق پدر و مادر و خواهر و برادرای آنها کردند.
    باز هم جلوی غرش رو گرفتند.
    در حالی که انسان های امروزی به خاطر یه چیز کاغذی مثل پول از هم نمیگذرند.
    چرا باید از عزت و غرور خود بگذرند؟
    نویسنده این داستان مشکلات انسان ها رو از نزدیک تجربه نکرده.
    وگرنه هرگز مهربان ترین ادم که هیچ مهربان ترین کودک آن جزیره هم نمیرفت جلوی غرشی رو بگیره که عزت و غرور خودش و خانواده اش رو برمیگردوند.
    نتبود شدن جزیره هم در آخر به وسیله همون انسان هایی که نجات پیدا کردند… مدرک من برای این دیدگاه و حرف هام هستش.
    و ما در دنیای واقعی هم مدرک برای این حرفام هستش
    اون هم انداختن بمب اتم در هیروشیما و ناکازاکی

  3. نل نل

    بهترین انیمه ای که تو عمرم دیدم :)))

    1. واقعا اثر فاخری هست

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X