تقسیم قدرت در زندگی مشترک؛ شما سلطه‌پذیر هستید یا سلطه‌جو؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
تقسیم قدرت

وقتی در روابط عاشقانه صحبت از تقسیم قدرت به میان می‌آید، معمولاً مردان به عنوان فرد مسلط و زنان به‌عنوان طرف مطیع رابطه شناخته می‌شوند. اما در مقابل گاهی اوقات هم تصویر یک زن فمنیستِ سلطه‌جو و مردی مطیع و فرمان‌بردار برای برخی از ما متبادر می‌شود.

روابط نامتقارن در حقیقت یک هنجار اجتماعی کاملاً متداول و بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ ارتباطی همه‌ی ما است که ما حتی در زمان اجرای آن هم متوجه آن نیستیم. در واقع ما اصلاً به این مسئله فکر نمی‌کنیم که سلطه‌ی ما بر دیگران، از همسر و فرزند گرفته، تا کارمند و دیگر اعضای اجتماع، چه تأثیری روی آن‌ها می‌گذارد.

اما اگر کمی روی ارتباطات فردی و اجتماعی‌ خود تأمل کنیم متوجه می‌شویم که روابط مبتنی بر سلطه و تبعیت، تقریباً در تمام ابعاد مختلف زندگی ما حضور دارد.

در ادامه‌ی این مقاله از دیجی‌کالا مگ، ما به بررسی ابعاد مختلف تقسیم قدرت در زندگی مشترک می‌پردازیم و مزایا و معایب روابطی که در آن‌ها قدرت به صورت نامتقارن تقسیم شده است را بررسی می‌کنیم. با ما همراه باشید.

تقسیم قدرت در زندگی مشترک

تقسیم قدرت در زندگی مشترک

سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری پدیده‌ای است که حتی در مسئله‌ی ازدواج و روابط زن و مرد نیز امری بدیهی و جدایی‌ناپذیر محسوب می‌شود. در بیشتر روابط، طرف مسلط کسی است که در مورد بیشتر چیزها اظهارنظر و تصمیم‌گیری می‌کند، از انتخاب برنامه‌های تلویزیونی گرفته تا اینکه آن زوج به کجا بروند و به کجا نروند، چه چیزی بخورند و چه چیزی نخورند و سایر تصمیمات مرتبط با زندگی مشترک. طرف مطیع رابطه نیز تنها نقش حمایتی را ایفا می‌کند و قبل از انجام هر فعالیتی به دنبال دریافت تأیید از شخص مسلط است.

تحقیقات نشان می‌دهد که مردان غالباً در ازدواج طرف مسلط رابطه هستند و زنان طرف مطیع و سلطه‌پذیر رابطه. اما همیشه هم تقسیم قدرت در زندگی مشترک به این شکل نیست، در مواردی که مرد به دلایلی قادر نباشد تا نقش مردانه و مسلط خود را ایفا کند، معمولاً زن سلطه‌جو می‌شود. برخی از این دلایل ممکن است مربوط به عدم توانایی مرد در مدیریت هزینه‌ها و تأمین معاش خانواده باشد. در چنین شرایطی زن ممکن است جایگاه او را به عنوان سرپرست خانواده بگیرد تا خانواده از هم نپاشد.

تحقیقات صورت گرفته نشان می‌دهد که راز موفق‌ترین ازدواج‌ها این است که غالباً یکی از شرکا مطیع دیگری باشد. بدون تردید، همه‌ی ما به عنوان انسان با یکدیگر برابر هستیم، اما در هر رابطه‌ای یک نفر باید مسئولیت هدایت رابطه را بر عهده بگیرد. در واقع این امکان وجود ندارد که دو راننده همزمان یک ماشین را هدایت کنند، به همین شکل این امکان ندارد که زن و مرد هر دو در خانواده فرد مسلط باشند.

چالش‌‌های پیش‌روی روابط نامتقارن

نزاع قدرت

تنها چالش روابط نامتقارن در زندگی مشترک این است که شریک مسلط ممکن است مست قدرت خود شود و نسبت به زیردستانش رویکردی توهین‌آمیز و دیکتاتورمنشانه اتخاذ کند. این مساله عامل تعداد زیادی از طلاق‌ها و مشکلات بین زوجین در جامعه محسوب می‌شود. در چنین حالاتی وقتی که شریک غالب به پرخاشگری و سرکشی روی می‌آورد، شریک مطیع و زیردست ممکن است دلیلی برای «مطیع» ماندن نبیند. بنابراین، بهترین تصمیم برای او ممکن است ترک رابطه باشد.

هر زن و شوهری قطعاً در ابتدای زندگی مشترک خود با چالش‌هایی مواجه می‌شوند زیرا هر یک از آن‌ها تجارب و پیشینه‌ی تربیتی متفاوتی دارند و زمانی که هر دوی آن‌ها دارای شخصیت‌هایی قوی و مستقل باشند هیچ‌یک حاضر نخواهد بود که استانداردهای خود را زیر پا بگذارد و خود را با استاندارهای طرف مقابل منطبق کند. این مسئله زندگی مشترک و همزیستی مصالحت‌آمیز زوجین را دشوارتر می‌کند.

زمانی که هیچ‌یک از طرفین حاضر نباشد در صورت بروز تضاد منافع از جایگاه خود عقب‌نشینی کند، زندگی مشترک دشوار شده و پایداری ازدواج به مخاطره می‌افتد. برای رفع این مشکل و جلوگیری از تعارضات مداوم بین زوجین، بهترین راه ایجاد یک رابطه‌ی مبتنی بر سلطه و تبعیت است که به شکلی سالم بین طرفین ایجاد شده باشد.

در حقیقت دلیل اکثر این اختلافات زناشویی این است که در زندگی مشترک چه کسی مسؤول است و چه کسی نیست. علاوه بر این، عواقب مخرب ناشی از جنگ قدرت و اختلافات دیگر بین زوجین، بیشترین آسیب را به زندگی مشترک وارد می‌کنند.

در این خصوص هم تحقیقات نشان داده زوج‌هایی که در مورد تقسیم قدرت در رابطه خود با یکدیگر بحث نمی‌کنند معمولاً رابطه‌ی پایدارتر و آرام‌تری را تجربه می‌کنند.

روابط مبتنی بر سلطه و تبعیت

قدرت

مسلط یا مطیع بودن در بین تمام روابط انسانی امری طبیعی است. اگر به روابط خود با دوستان، خانواده یا همکارانتان توجه کنید، متوجه می‌شوید که در برخی از این روابط شما فرد مسلط هستید و در برخی دیگر زیردست.

مسلط بودن یا زیردست بودن بخش عمده‌ای از شخصیت اجتماعی ما را شکل می‌دهد و نقش مهمی در نحوه‌ی برخوردمان با دیگران در زندگی روزمره‌ی ما ایفا می‌کند. این ویژگی شخصیتی اغلب ماهیتی سیال دارد و بسته به موقعیت و طرف ارتباط تغییر می‌کند. به عنوان مثال ممکن است فردی در برخورد با فرزندان خود شخصیتی مسلط و آلفا داشته باشد، اما در ارتباط با رییس خود در محل کارش شخصیتی مطیع و بتا داشته باشد.

همچنین معمولاً مشاهده می‌شود که در هر رابطه، یکی از زوجین مسلط‌تر است در حالی که دیگری مطیع‌تر است. در واقع بسیاری از متخصصان معتقدند که تعادل قدرت بین زوجین کلید یک ازدواج موفق است.

تقسیم قدرت در زندگی مشترک و روابط عاطفی یک پدیده‌ی مهم است که اغلب مورد توجه قرار نمی‌گیرد. اما به نظر می‌رسد پایدارترین روابط آن‌هایی است که وضعیت تقسیم قدرت در آن‌ها از ابتدا مشخص است.

مزایای روابط نامتقارن چیست؟

عشق رمانتیک

در این قسمت مهمترین مزایای روابط مبتنی بر سلطه و تبعیت مورد بررسی قرار گرفته است:

۱. استرس و مشاجره‌ی کمتر

وقتی زوج‌ها به صورت تیمی کار می‌کنند، یعنی زمانی که از یکدیگر حمایت می‌کنند و تسلط طرف مقابل را می‌پذیرند، بحث و جدل در بین آن‌ها تا حد زیادی کاهش پیدا می‌کند. شریک زیردست به همه‌ی تصمیماتی که طرف مسلط گرفته اعتماد می‌کند و آن‌ها را می‌پذیرد و جایی برای شروع مشاجره و دعوا باقی نمی‌گذارد.

۲. ثبات

هنگامی که تنها نتیجه‌ی تقسیم قدرت در یک رابطه، ثبات و اطمینان از پایداری امور است، تقسیم نقش بین دو طرف رابطه بهترین انتخاب است و باید از ابتدای رابطه نقش هر فرد متمایز باشد. در این حالت زوجین تصمیم می‌گیرند که در همه‌ی مسائل با هم همکاری کنند و عشق و درک متقابل را توسعه دهند که در نهایت منجر به خوشبختی و موفقیت آن‌ها می‌شود.

۳. فرزندان بیشتر

فرزندان

مطالعات نشان داده‌اند زوج‌هایی که یکی از آن‌ها مسلط و دیگری مطیع است، نسبت به زوج‌هایی که هر دو طرف مسلط هستند، فرزندان بیشتری دارند. این مسئله بیشتر به این دلیل است که زنان توسط مردان مطیع تحریک می‌شوند. ثانیاً، چنین زوج‌هایی، غالباً به افزایش همکاری و تفاهم و همچنین کاهش تعارضات بین خودشان گرایش و تمایل دارند و این مسئله به آن‌ها کمک می‌کند تا انرژی بیشتری برای تربیت فرزندان خود صرف کنند.

۴. عدم وجود رقابت مخرب

اگر هر دو طرف جایگاه و نقش مشابهی در زندگی مشترکان داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که بین آن‌ها رقابت و نزاع شکل بگیرد. در چنین حالتی زوجین ممکن است همیشه برای افزایش قدرت و سطح کنترل خود با طرف مقابل رقابت کنند که همین مسئله ممکن است به بروز دعوا و مشاجره بین آن‌ها ختم شود. با این حال، در رابطه‌ی مبتنی بر سلطه، هیچ احتمالی وجود ندارد که فرد مسلط احساس خطر کند، زیرا طرف مقابل همیشه مطیع او است.

نکته‌ی پایانی

موفقیت یک رابطه‌ی نامتقارن تا حد زیادی به سبک سلطه‌ی مورد استفاده توسط شخصیت آلفا بستگی دارد. افراد مسلط باید اطمینان حاصل کنند که از پرخاشگری و رفتارهای مخرب استفاده نمی‌کنند و در مقابل ضمن رعایت احترام طرف مقابل، صبور و بردبار باشند تا امورات به خوبی پیش برود.

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه‌ی رفع مسؤولیت دیجی‌کالا مگ را بخوانید.

منبع: Marriage, Psychology Today, The Conversation, Blurt Blog



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما