روز نخست جشنواره ونیز با «سیب‌ها»؛ یک صدای جدید در سینمای یونان

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه
فیلم سیب‌ها

فیلم سینمایی «سیب‌ها» (Apples) اولین فیلم بلند کریستوس نیکو کارگردان یونانی از جمله آثاری بود که در روز اول جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد.

سیب‌ها در بخش‌ افق‌های جشنواره ونیز ۲۰۲۰ شرکت کرده و داستان فیلم در طول یک بیماری همه‌گیر می‌گذرد؛ این بیماری باعث ایجاد فراموشی ناگهانی می‌شود. آریس یک مرد میان‌سال است که در طول فیلم در یک برنامه درمانی خاص شرکت می‌کند؛ برنامه‌ای که برای شکل‌دادن به هویت‌های جدید بیماران دچار فراموشی طراحی شده است.

کریستوس نیکو کارگردان فیلم سینمایی سیب‌ها سابقه دستیاری برای یورگوس لانتیموس کارگردان مشهور یونانی را دارد.

لانتیموس را باید مشهورترین و بهترین کارگردان سال‌های اخیر سینمای یونان در نظر گرفت؛ او برجسته‌ترین نماینده «موج عجیب» (weird wave) سینمای یونان نیز به حساب می‌آید که از سال‌های آغازین قرن بیست و یکم فیلم‌سازی را شروع کرد و با ساخت فیلم «دندان نیش» به شهرت رسید. کریستوس نیکو نیز در همین فیلم دستیار لانتیموس بود.

کارگردان فیلم سیب‌ها در عین حال سابقه دستیاری ریچارد لینکلیتر را در فیلم «پیش از نیمه‌شب» (Before Midnight) دارد.

تأثیر فضای فیلم‌های موج عجیب سینمای یونان، شخص لانتیموس و همچنین سبک ریچارد لینکلیتر را می‌توان در سیب‌ها احساس کرد اما فیلم در عین حال ویژگی‌های خاص و ویژه‌ی خود را دارا است و قادر است روی پای خود بایستد.

در حال حاضر ۴ نقد درباره این اثر سینمایی در وب‌سایت راتن تومیتوز به ثبت رسیده که هر ۴ نقد با رضایت نسبت به اثر همراه بوده است.

در ادامه بخش‌هایی از نقدهایی که درباره این اثر سینمایی نوشته شده را مرور خواهیم کرد.

نمایی از فیلم سیب‌ها Apples

گزیده‌ی نقدها و بررسی‌های فیلم سیب‌ها

هالیوود ریپورتر / دیوید رونی

کریس نیکو که پیش‌زمینه فعالیت‌اش شامل کار به‌عنوان دستیار کارگردان فیلم دندان نیش بوده، خود را از طریق فیلم اول جسورانه‌اش سیب‌ها به‌عنوان یک صدای جدید و هیجان‌انگیز در موج عجیب سینمای یونان مطرح کرده است.

فیلم هم‌زمان که به ظاهر سرد و بی‌روح به نظر می‌رسد، دردناک و سورئال است؛ یک مراقبه‌ی گیرا درباره دستکاری حافظه در جهت از میان‌بردن درد که با توجهی وسواس‌گون نسبت به ترکیب‌بندی‌های بصری و شنیداری ساخته شده است.

ورایتی / پیتر دبروج

کریستوس نیکو نمی‌توانست پیش‌بینی کند که فیلم اولش سیب‌ها قرار است در چه دنیای ناشناخته‌ای اکران شود اما این خود شاهدی است بر قدرت تمثیل اصلی این کمدی‌تراژدی غم‌انگیز که قادر است اینطور بر دنیای واقعی ما انطباق پیدا کند.

نیکو پیش از این پروژه به‌عنوان دستیار کارگردان سابقه همکاری با یورگس لانتیموس را در فیلم دندان نیش و همکاری با ریچارد لینکلیتر را در فیلم پیش از نیمه‌شب در کارنامه داشت اما سبک او متمایز به نظر می‌رسد؛ سبکی پخته‌تر از برخی همکاران یونانی فیلم‌اولی‌اش.

سیب‌ها کیفیتی عمیق و فکورانه دارد که تا حدی در سینمای مدرن معمول نیست، در واقع اثر فضایی را برای مخاطب خالی می‌گذارد تا خود را به نوعی در موقعیت شخصیت اصلی قرار دهد. اما در عین حال اطلاعات کلیدی در فاصله بین کات‌ها پنهان می‌شود و ما را به نوعی گمراه می‌سازد؛ این گمراهی مخاطب، هم‌پای وضعیت ذهنی بی‌ثبات شخصیت‌ها حرکت می‌کند.

گاردین / زان بروکس

اگر انتخاب‌کنندگان آثار جشنواره فیلم ونیز به دنبال فیلمی مناسب افتتاحیه بخش افق‌های جشنواره می‌گشتند به سختی ممکن بود اثر مناسب‌تری از سیب‌ها، فیلم تند، تلخ و عجیب کریستوس نیکو پیدا کنند.

من می‌پذیرم که در مقابل آثار موج به اصطلاح عجیب سینمای یونان بسیار مشتاق یا شاید بسیار بردبار عمل می‌کنم؛ اما آنچه باعث می‌شود سیب‌ها تنها یک کپی ساده از آثار لانتیموس نباشد نوعی خوش‌بینی نهایی درون آن و مسیر متفاوتی است که فیلم در مقایسه با آثار لانتیموس طی می‌کند.

اسکرین‌دیلی / وندی آید

این اثر به‌شدت ماهرانه و رضایت‌بخش که به‌عنوان فیلم اول ساخته شده حقیقتا فیلمی ویژه است.

فیلم با سبک تعمدا غیراحساساتی که با فضایی سورئالیستی همراه شده و شوخ‌طبعی پوچ‌گرایانه و خشک‌اش نه تنها یادآور آثار موج عجیب سینمای یونان همچون آثار لانتیموس است بلکه سبک‌پردازی مالیخولیایی کارهای چارلی کافمن را هم به یاد می‌آورد.

با این حال سیب‌ها آن‌قدر متمایز است که هرگز گمان نکنیم فقط از چنین آثاری مشتق شده است. گرچه فیلم در دوره معاصر و دیجیتال نمی‌گذرد اما به شکل مشهودی تفسیر کنایه‌آمیزی از فرهنگ سلفی (Selfie-culture) و این ایده فراگیر ارایه می‌دهد که یک تجربه بی‌اعتبار است مگر آنکه در اینستاگرام ثبت شده و تأیید شود. ولی تم‌های فیلم حتی از این هم عمیق‌تر می‌شود.

اگر بخواهیم از آبراهام لینکلن نقل قول کنیم باید گفت: «حافظه‌‌ی هیچ‌کس آن‌قدر خوب نیست که دروغ‌گوی موفقی باشد». این جمله مطمئنا برای افراد مبتلا به فراموشی صادق است. به همین دلیل به‌تدریج برای مخاطب واضح می‌شود که آریس (شخصیت اصلی فیلم)‌ در حال پنهان کردن چیزی است.

آشکارکردن آنچه پنهان شده به‌وضوح ضربه عاطفی قابل توجه پایان فیلم را کاهش می‌دهد. پس شاید کافی باشد که به همین نکته بسنده کنیم و بگوییم ممکن است حافظه نگهبان همه‌چیز باشد و همچون یک گنجینه عمل کند اما برای برخی دیگر فراموشی بی‌نهایت ترجیح‌دادنی‌تر است.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما